شنبه ۲۱تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۰۴ - July . 12, 2003
تهران، مشكل بافت هاي فرسوده (بخش دوم)
روند پلكاني بيماري كلان شهر
هم اكنون آلودگي هوا و توليد صدا در بافت مركزي و مياني تهران مردم را به شمال، شمال شرقي و شمال غربي شهر با گسترش آلودگي در شمال به اطراف و حومه انتقال داده است
003560.jpg
اشاره: بخش نخست اين مقاله با عنوان «تهران، مشكل بافت هاي فرسوده» روز پنجشنبه ۱۹ تيرماه ۸۲ در همين صفحه درج شد.
در بخش نخست مقاله شاخص هاي بافت مسئله دار شهري و انواع بافت هاي فرسوده شهري بررسي شد
مهندس محمد حسين جهانشاهي
براي احياء و نوسازي اين نوع بافت هاي فرسوده راهبردهاي زير قابل توصيه است؛
الف- محدود كردن تردد اتومبيل هاي شخصي و سواري و توسعه حمل و نقل عمومي با مصرف انرژي غيرآلاينده.
ب- اصلاح راه هاي دسترسي درون بافت و محلات براي سرويس دهي مناسب شهري.
ج- توسعه فضاهاي گردشي و فرهنگي همراه با احياء آثار، يادمان ها و شاخص هاي تاريخي و نظام سبز محلي و منطقه اي.
د- ساماندهي انواع كاربري هاي خدماتي و كارگاهي كه به شكل راسته اي و پهنه اي در بافت رشد و گسترش يافته اند، به نحوي كه عامل تنزل ارزش هاي سكونتي برطرف شود.
هـ - افزايش ارزش هاي سكونتي و ايجاد انگيزه هاي ماندگاري در محل و تشكيل جمعيت محلي.
۲- بافت هاي قديمي و كهنه
زماني بافت قديمي فرسوده و كهنه مي شود كه انگيزه ساكنان آن براي نوسازي و حفظ بافت از بين برود. در اين صورت، ساكنان قديمي مهاجرت مي كنند و اقشار كم درآمدتر و بي بضاعت اجتماعي جايگزين آنها مي شوند. اين قبيل بافت ها عموماً بافت هاي مياني شهرهاي بزرگ را
تشكيل مي دهند.
رشد و گسترش بازار در امتداد خيابان هاي اصلي و عرضه كالاها و خدمات با استانداردهاي نازل تر از قبل، همچنين تشكيل بورس در شكل راسته اي،  ايجاد انواع كارگاه ها، توليدي ها، مجموعه هاي تجاري، پاساژها، پايانه ها، انبارها و... از يك طرف و فقدان فضاهاي سبز و گردشگري (گذران اوقات فراغت) و فرهنگي از طرف ديگر، همراه با ترافيك سنگين و تردد سواري ها و وسايل موتوري كه سبب ازدحام، آلودگي هوا، آلودگي صوتي، اتلاف وقت و تخريب محيط مي شود، بافت مياني شهر را فرسوده مي كند. در اين حالت نيز سه عامل اصلي شامل كاهش تنوع كاربري به زيان  كاربري هاي مسكوني و فراغتي، تردد پرازدحام وسايل نقليه و موتوري، تبديل بناها به انواع كاربري هاي تجاري، توليدي و انبار همراه با تبديل فعاليت هاي لوكس تر با انواع نازل تر و تشكيل بورس سبب فرسودگي بافت مي شوند. به اين ترتيب راهبردهاي قابل حصول، مشابه موضوع قبل است كه از اين ميان توجه به ضرورت احياء و ايجاد هويت شهري و احساس تعلق به محيط در شهروند، تلاش براي هويت بخشي به بافت با الهام از تاريخ و حفظ آثار و يادمان هاي فضايي و اجتماعي گذشته، در مجموع به ارتقاء كيفي محيط و ارزش هاي سكونتي آن مي انجامد و سبب احياء بافت و رونق زندگي در آن مي شود.
۳- بافت هاي روستايي كه در روند رشد شهر در بافت گسترده شهري ادغام مي شود
از ويژگي هاي اين گونه بافت ها، نفوذپذيري ناكار آمد با شبكه دسترسي كم عرض و پرپيچ و خم، كوچه هاي بن بست، قطعات ملكي ريزدانه و بافت فشرده است كه بر عوارض طبيعي زمين به اشكال هموار يا ناهموار، پرشيب يا تپه و ماهور روييده است. اين گونه بافت ها  كه زماني در حاشيه شهر قرار داشته، با رشد شهر در حلقه محاصره آن قرار مي گيرد و بدون دخالت مستقيم و با برنامه، با همان شكل روستايي به بافت شهر الحاق مي شود. اين قبيل بافت ها اصولاً با همان شكل گذشته باقي مي مانند و بسته به آنكه در جهت رشد يا نزول قيمت شهري قرار مي گيرند، نوع ساخت وسازها و تراكم پذيري در آن متفاوت مي شود. ليكن شبكه دسترسي، دانه بندي شكل و عوارض خاص زمين به همان شكل گذشته باقي مي ماند و سبب فرسودگي و ناكارآمدي بافت شهري مي شود.
تنها چاره اصلاح اين گونه بافت ها، دخالت مستقيم از طريق اصلاح شبكه و ساختار بافت يا تغيير نقش و عملكرد آن با توجه به موقعيت و كاركرد ويژه اي است كه بالقوه در خود ذخيره دارد و در ساختار شهر مي تواند به فعل درآيد و شأن واقعي خود را در شهر پيدا كند.
بافت هاي بي شكل در حاشيه و حومه شهر
اين بافت ها كه زماني در حاشيه شهر قرار داشته اند، توسط مالكان خرد يا بزرگ تفكيك شده اند و اقشار كم درآمد شهري و يا مهاجران بي بضاعت از طريق تملك، در آن ساكن شده اند.
اين قبيل بافت ها هم اكنون به شكل پراكنده در شهرهاي بزرگ از جمله در مناطق مركزي، مياني و حاشيه اي شهر تهران موجود هستند.
مشخصات آنها، برخورداري از شبكه و نفوذپذيري ناكارآمد و كم عرض، قطعات مالكيت ريزدانه، بافت فشرده و پرتراكم، فقدان كاربري هاي خدماتي و گردشگري، رشد كارگاه ها و برخي خدمات توليدي و تعميراتي همراه با نارسايي تاسيسات زيربنايي و شهري است. راهبردهاي تجميع قطعات ريزدانه براي تغيير دانه بندي بافت، اصلاح شبكه دسترسي و نفوذپذيري، توسعه فضاي سبز، گردشي و فرهنگي، پيوند بافت با ساختار و استخوان بندي شهر از طريق دخالت مستقيم و همراه با جلب مشاركت مردم، مي تواند با توجه به موقعيت و مكان بافت در شهر، روند تغييرات را به سوي بهسازي و ارتقاء كيفيت محيط اين بافت ها سوق دهد. به جاست اگر خاطرنشان سازيم كه موضوع مصوبات ۲۶۹ و ۳۲۹ شوراي عالي شهرسازي در تهران با توجه به تقاضاي سكونت به ويژه در مناطق مياني و حاشيه شهر كه از شرايط مذكور برخوردار بودند سبب ساخت آپارتمان هاي چندطبقه بر روي قطعات ملكي با مساحت كمتر از ۲۰۰ و حتي ۱۰۰ متر مربع شده است و تعيين راهكارها با مشكلات پيچيده تري مواجه شده است.
غلبه يك كاربري و كاهش تنوع كاربري
با توسعه خيابان هاي اصلي در شهر، ابتدا كاربري هاي تجاري و اداري، پوسته خيابان را اشغال مي كنند و با افزايش تقاضا، اين كاربري ها به درون بافت رخنه مي كنند و با افزايش ازدحام، مراجعه و سفرهاي بيروني، ارزش هاي سكونتي كاهش مي يابد و ناگزير ساكنان همراه با ترك محل و مكان هاي مناسب تري براي سكونت مهاجرت مي نمايند.
به اين سبب تركيب اجتماعي محلي نيز رفته رفته تغيير مي كند و با كاهش قيمت خانه هاي مسكوني افراد طبقات كم درآمد اجتماعي و پس از آن مهاجران و غيربومي هاي بي بضاعت جايگزين آنها مي شوند، نسبت مردان به زنان افزايش مي يابد و جمعيت روز به شب فزوني مي گيرد.
همراه با كاهش قيمت ها انواع فعاليت هاي داراي كيفيت مناسب از محل رخت برمي بندد و فعاليتهاي نازل تر همراه با تشكيل بورس و مشكلات متعدد اجتماعي جايگزين مي شوند.
اين پديده در شهرهاي بزرگ در جهت توسعه شهري، همراه با تحركاتي كه زمين بازان براي افزايش قيمت زمين و ايجاد بورس به وجود مي آورند، يك روند پلكاني را ايجاد مي نمايد.
به اين ترتيب كه همراه با رشد شهر و توسعه بافت ها و احداث خيابان هاي جديد هر بار رونق خيابان هاي دورتر نسبت به بافت يا هسته قديمي شهر افزايش مي يابد و خيابان هاي نزديك تر به هسته قديمي از رونق مي افتند. در تهران اين روند در جهت اصلي رشد شهر از جنوب به شمال جريان داشته و به مثابه يك بيماري در سطح شهر انتشار يافته است.
در اين موارد نيز مانند موارد بافت هاي بند ۱ و ۲ احياء ارزشهاي سكونتي، ساماندهي دفاتر و ادارات در ارتفاع و به شكل متراكم، آزادكردن پوسته خيابان هاي اصلي و بافت پيرامون براي توسعه فعاليتهاي گردشي و فرهنگي و توسعه مسكوني، آرام سازي ترافيك و محدوديت تردد سواري و ساماندهي حمل و نقل عمومي و حركت پياده، راهبردهاي اصلي احياء بافت را تشكيل مي دهند.
علاوه بر موارد يادشده، وقتي دانه هاي درشت كاربري پهنه هاي شهري را اشغال مي نمايند، به ويژه وقتي اين پهنه ها محصور مي شوند و ارتباط آنها با مردم و خيابانهاي پيرامون مسدود مي شود، به بافت شهري آسيب مي رسد و ارزشهاي سكونتي تنزل مي يابد، اين پهنه ها نظير اراضي نظامي درون بافت شهر، وزارتخانه ها و فضاهاي بزرگ و محصور دولتي، كارخانه ها، نمايشگاه ها و ... در روز گاه مراجعه و جذب سفر زيادي را باعث مي شوند، ليكن در شب خيابان هاي پيرامون آنها خلوت، ساكت و بي روح مي مانند و سبب ايجاد ناامني در بافت مسكوني همجوار و ناكارآمدي آن مي شوند، فضاهاي بزرگ شهري نظير پارك ها، دانشگاه ها، مراكز بزرگ مذهبي و ... با برچيدن حصارها گشودن فضاهاي باز خود به روي محلات مسكوني و خيابان هاي اطراف آن و ايجاد انگيزه هاي زنده و فعال از فعاليتهاي چندمنظوره مي توانند پيوندي استوار با زندگي شهري برقرار سازند و باعث افزايش كيفي ارزشهاي محيطي و سكونتي شوند.
ايجاد ساختمان هاي بزرگ تجاري نظير نمونه هاي آمريكايي نيز همراه با كاهش تنوع كاربري، جذب سفر فراوان در روز به يك پهنه و مكان خاص از شهر، بافت پيراموني را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد و سبب كاهش ارزشهاي سكونتي و كيفي محيط مي شود.
بافت هاي گران و لوكس
بافت هاي گران و لوكس به سبب گراني، مانع از ظهور تنوع كاربري مي شوند. وقتي سراسر يك خيابان را فروشگاه ها با كالاهاي گران قيمت، جواهرفروشي ها و ... مي پوشانند، جايي براي سبزي فروش ها و ديگر مايحتاج روزانه ساكنان ثروتمند نيز باقي نمي ماند يا به شكل نادر به عرضه كالاهاي گران پديد مي آيند. وجود يك هتل بسيار گران قيمت و لوكس، يك رستوران، يك مجموعه مسكوني و ... در قياس با يك بافت بزرگ شهري يا يك خيابان گران قيمت و لوكس متفاوت است.
در چنين خيابان و بافت بزرگي، به دليل عدم تنوع تقاضا و جذب توان متوسط خريد، رفته رفته نوسازي متوقف مي شود و مشكلات اجتماعي ويژه اي بروز مي نمايد. در اين موارد نيز مهمترين راهبرد، فراهم آوردن شرايط براي امكان ظهور كاربري هاي متنوع شهري و حضور اقشار متفاوت و متوسط اجتماعي است.
بافت هاي شهري با ساكنان كم درآمد و فقير
اين گونه بافت ها چه از طريق ساخت غيرقانوني و بي شكل در حاشيه يا اراضي تملك شده در ميان شهر و چه به شكل تفكيك شده توسط دولت يا ديگر نهادها و ارگان ها (كه بعد از انقلاب از سال ۱۳۵۸ بسيار اتفاق افتاده است)، به دليل فقدان و پايين بودن سطح درآمد، از بدو پيدايش مسئله دار و فرسوده پديد مي آيند و بار مشكلات سنگيني را به شهر تحميل مي نمايند. قطعات مالكيت ريزدانه و بافت متراكم و بدون حداقل خدمات شهري لازم سطح درآمد پايين، عدم توان سازماندهي براي اقدام مشترك و جمعي به منظور ساخت و بهره برداري در قالب يك طرح از پيش انديشيده شده، عدم دخالت يا دخالت ضعيف دولت يا بخش عمومي تنها در زمينه تسطيح خيابان ها و تفكيك قطعات به ويژه در اراضي ناهموار، تپه ماهورها و دامنه هاي پرشيب در ارتفاعات بلند، بافت هاي ناكارآمد و پرمسئله شهري را پديد آورده اند.
در پاره اي موارد حتي بيغوله هايي به نام بافت مسكوني ظهور يافته است. با توجه به مشكلاتي كه اين قبيل بافت ها با آن مواجه اند، نظير سطح درآمد پايين خانوار، كاربرد نامطلوب و گاه ناهنجار زمين، قطعات مالكيت ريزدانه، فقدان فضاهاي باز و سبز و ديگر خدمات مورد نياز، چاره اي جز دخالت مستقيم در بافت و يافتن راه هايي براي بازسازي و احياء مجدد فضا در انطباق با شكل زمين و پيوند آن با ساختار و استخوان بندي شهر وجود ندارد.

شهر
اجتماعي
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ورزشي
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |  
|  علمي فرهنگي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |