چهارشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۲
گفت وگو با دكتر سيداحمد موثقي پيرامون توسعه در كشورهاي جنوب - واپسين بخش
توسعه
«توسط» مردم توسعه «براي» مردم
005805.jpg

گفت وگو: سعيد يعقوبي
اشاره: گفت وگوي حاضر در شماره نخست خود به اين سئوال پاسخ داد كه كداميك از الگوهاي توسعه اقتصادي و يا توسعه سياسي براي پيشرفت جوامع از اولويت برخوردارند و در اين ميان توسعه همه جانبه چه مزيت هايي نسبت به دو الگوي مذكور دارد؟ همچنين سعي شد براي اين سئوال اساسي كه هنگامي پايه هاي اقتصادي و اجتماعي از يك سو و نگرش هاي فكري و فلسفي از سوي ديگر شكل نگرفته باشد چگونه امكان دارد در اين شرايط دموكراسي تحقق يابد، به پاسخي قانع كننده برسد. در ادامه گفت وگو سعي دارد توسعه همه جانبه را با توجه به هرم نيازهاي مازلو، رابطه فقرزدايي و گسترش آزادي فردي و... توضيح دهد.
* «دموكراسي عرصه عمل انسان هاي دموكرات است و انسان دموكرات هم كسي است كه بر سرنوشت جمعي خويش حاكم است». در اين شرايط به گونه اي انسان دموكرات به سطح چهارم هرم مازلو دست يافته است؛ به نظر جنابعالي با توجه به هرم آبراهام مازلو و نظريات آمارتياسن پيرامون توسعه به مثابه آزادي، با وجود انسانهاي فقير در جامعه آيا مي توان به آزادي دست يافت؟
- هرم نيازهاي مازلو از پايه تا سمت فوقاني شامل موارد زير است: ۱- نيازهاي فيزيولوژيك، ۲- نيازهاي ايمني، ۳- نيازهاي عشق و تعلق، ۴- نياز به احترام، ۵- نياز به خود شكوفايي، ۶- نياز به فهميدن، ۷- نيازهاي زيبايي  شناختي.
همانطور كه در سوال مطرح شده دموكراسي احتياج به انسانهاي دموكرات دارد. شخصيت دموكرات براي تحقق دموكراسي ضرورت دارد. اين نكته بر بعد فلسفي، فكري، فرهنگي و شخصيتي افراد جامعه تأكيد دارد و اين مطلب در جاي خود درست است.بدون شخصيت هاي آزاد و دموكرات ما نمي توانيم دموكراسي داشته  باشيم ولي در اينكه شخصيت آزاد و دموكرات چه كسي است و چه ويژگي هايي دارد، در اينجاست كه مي توانيم نظرات مازلو و آمارتياسن را مورد توجه قرار بدهيم.
اما در تشريح بعد فرهنگي توجه به اين موضوع ضرورت دارد كه از نظر ذهني، فكري، فلسفي، فرد فرد جامعه و اعضاي آن اعم از نخبگان و توده ها در شرايطي قرار مي گيرند كه پذيراي ارزش ها و هنجارها و معيارهاي فرهنگي مي شوند و در نهايت رفتار انسان براساس آن فرهنگ تنظيم مي شود. در مجموع بايد ارزش هاي دموكراتيك نهادينه و در شخصيت و ذهنيت يكايك ما دروني شده باشند. در اين راستا آراء و نظرات ديوب و پائولو فريره به ترتيب در كتاب هاي «نوسازي و توسعه» و «آموزش ستمديدگان» قابل توجه است. به طور مثال پائولو فريره بحث وجداني سازي را مطرح مي كند. وي اذعان دارد كه فرد فقير و شهروندان بايد به آگاهي ها و اصالت هايي در درون خويش رسيده باشند و جايگاه خود را به درستي در جامعه بدانند، سپس در پي استيفاي حقوق خويش باشند. اما در بعد اقتصادي و اجتماعي آن بحث مازلو و آماريتاسن مطرح مي شود كه در ابتدا بايد نيازهاي فيزيولوژيك،  (تغذيه، معيشت، ازدواج) برطرف شود. علاوه بر مازلو كه مراتب نيازهاي اوليه و ثانويه انسان را مطرح كرده است بعضي ديگر از نويسندگان از جمله ديوب نيز در كتاب «نوسازي و توسعه» نيازها را دقيقاً دسته بندي كرده اند. به گفته وي تا هنگامي كه اين نيازها درست چيده نشود، نمي توان به آن كيفيت زندگي، آن بعد زيبايي شناختي زندگي، آن آزادي در معناي اصلي و حقيقي كلمه رسيد. در اينجا يك تئوري به عنوان نيازهاي اساسي (Basic needs) در ادبيات توسعه مطرح است. بسياري از اقتصاددانان توسعه آن را مطرح مي نمايند و معتقدند تا زماني كه اين نيازهاي اساسي رفع نشود يعني افراد از خط فقر فراتر نروند؛ ديگر به كيفيت زندگي كه در واقع اصل و محتوا و هدف نهايي توسعه است كه به آن Quality of life يا «كيفيت زندگي» مي گويند، دست نخواهند يافت. تا كميت چيده نشود، كيفيت چيده نخواهد شد. آمارتياسن ضمن برخي از آراء خاص خود، برخي از نظرات مذكور را نيز تأييد مي كند. در اين راستا آمارتياسن تعبير (empowerment) يا تواناسازي يا توان بخشي (به معناي عام كلمه) را به كار مي برد. به اين معنا كه بايد بر روي افراد به گونه اي سرمايه گذاري كرد كه خودشان شروع به حركت نمايند. نه آن كه هر لحظه نياز به پمپاژ از بيرون و حمايت دولت و يا نهادهاي ديگر داشته باشند. خود فرد بايد حركت كند و گام بردارد؛ يعني بايد تمام تسهيلات و تركيبات اجتماعي، نهادهاي اقتصادي و فرهنگي به گونه اي چيده شود كه آن شخص راه بيفتد و روي پاي خود بايستد و آزاد باشد. بنابراين مفهوم تواناسازي يا توان بخشي معناي عميق تري به دموكراسي و توسعه مي دهد.
* چه ارتباطي ميان اجراي سياست فقرزدايي و گسترش آزادي فردي وجود دارد و به نظر جنابعالي كداميك از سياستگذاري ها بايد در اولويت قرار بگيرد؟
- من تأكيد بر توسعه جامع و چندبعدي دارم. من تأكيد هر مثلثي دارم كه بر سه پايه فرهنگ (حوزه ايستاري)، اقتصاد (حوزه ساختاري) و سياست (حوزه ساختاري) ترسيم و استوار شده است. با يك نگاه پوزيتيويستي نمي توان اجزاء و اضلاع آن را از يكديگر تجزيه و تفكيك كرد. متأسفانه حتي در محافل آكادميك و دانشگاهي، اين تجزيه و تفكيك صورت مي گيرد. فرهنگ توسعه، بويژه مؤلفه ها و معيارهايي كه از نظر فرهنگي، فكري و شخصيتي لازمه توسعه مي باشند، بسيار حائز اهميت است. بايد به واسطه تلاش نخبگان و همكاري توده ها،  ارزش هاي عام و مشترك در جامعه، ساري و جاري شود. البته اين به معناي آن نيست كه ما بايد با نگرش پوزيتيوسيتي حوزه فرهنگ (حوزه ايستارها) را از ساير حوزه هاي ساختاري همچون اقتصاد و سياست تجزيه و منفك نماييم.
حوزه هاي ساختاري نيز بايد متعاقب حوزه ايستاري تغيير يابند. بدين ترتيب هر سه حوزه با يكديگر مرتبط هستند. چگونه مي توان به توسعه دست يافت؟ هنگامي كه اخلاق اقتصادي توسعه شكل نگرفته باشد، زماني كه فرهنگ اقتصادي از جمله اخلاق كار، ارزش قائل شدن براي پس انداز، ارزش قائل شدن براي كنترل مصرف و جلوگيري از مصرف بي رويه، سرمايه گذاري مولد و ارزش قائل شدن براي اشتغال مولد؛ وجود نداشته باشد چگونه مي توانيم قادر به تحقق توسعه در كشور باشيم. در بعد اقتصادي و حوزه ساختاري آن مثلث مورد نظر نيز مي توان به طور مثال به بخش خصوصي اشاره كرد. البته لازم است، قبل از طرح بخش خصوصي به مسأله حقوق مالكيت توجه نماييم. احترام به حقوق مالكيت به مسأله اصالت دادن به حقوق فردي باز مي گردد. بنابراين حقوق فردي كه جز ارزش هاي مدرنيته است از جمله ارزش هاي كليدي توسعه بر شمرده مي شود. براين اساس فرد شاهد به رسميت شناخته شدن مالكيت اموال و حاصل دسترنج خويش است. از اين رو تثبيت حقوق مالكيت بسيار مهم است. بنابراين نبايد براساس سنت پوزيتيوسيتي؛ اجزاء مثلث فرهنگ، سياست و اقتصاد را از يكديگر مجزا نماييم. اين سنت پوزيتيويستي متأسفانه ايدئولوژيك است و با واقعيتهاي اجتماعي در جوامع مختلف سازگاري ندارد مخصوصاً در جوامع ما كه جوامعي در حال گذار هستند و خصلت ايدئولوژيك دارند. در واقع مي گوييم اين اكونوميزم است، يعني اقتصاد گرايي محض، بدين مفهوم كه صرفاً فقر و اشتغال و درآمد و ساير متغيرهاي اقتصادي را مورد توجه و آن متغير سياسي و آن بعد سياسي فقرزدايي كه در واقع به دولت و سياست و ساختار قدرت برمي گردد را مورد غفلت قرار مي دهد. در واقع اقتصاد منهاي سياست مطرح مي شود، همان طور كه سياست منهاي اقتصاد. من مي گويم پروژه توسعه بايد پروژه جامعي باشد؛ يعني، بايد هدايت تغييرات اجتماعي با نگرش سيستمي و جامع صورت پذيرد. بنابر اين تغييرات اجتماعي يكپارچه است؛ يعني ابعاد مختلفي كه همزمان برنامه ريزي شده باشند و اجرا شوند تا بدين منوال به پروژه جامع توسعه نائل شويم. به همين دليل نمي توان گفت كه ابتدا فقرزدايي شود و سپس برقراري آزادي ها و يا بالعكس؛ يا در آغاز آزادي ها مطرح شود و سپس فقرزدايي صورت پذيرد. تقدم و تأخر هر يك از موارد فقرزدايي و برقراري آزادي ها، هيچ يك به توسعه همه جانبه منتهي نخواهد شد. اين امر از نگاه اقتصاد سياسي متفاوت است، يعني ضمن آن كه يك مسأله اقتصادي است، يك مسأله سياسي نيز مي باشد. بنابر اين بسياري از پارامترها بايد در كنار هم چيده شود تا مسأله فقر حل شود، يا به آزادي نائل شويم.
* از آنجايي كه در توسعه اقتصادي بيشتر تأكيد بر سرمايه هاي فيزيكي است با توجه به ديدگاه آمارتياسن مبتني بر توسعه به مثابه آزادي كه متكي بر قابليت هاي انساني و سرمايه هاي انساني است؛ به نظر جنابعالي نقش سرمايه هاي انساني در پيشبرد توسعه چيست؟ و آيا فارغ التحصيلان دانشگاه جز سرمايه انساني محاسبه مي شوند و يا آن كه آنان طي فرايندي ديگر به حوزه سرمايه هاي انساني افزوده خواهند شد؟
- آمارتياسن در جاي جاي كتاب توسعه به مثابه آزادي به مفهوم تواناسازي يا توان بخشي اشاره مي كند. توان بخشي و تواناسازي به سرمايه انساني بازمي گردد. حتي فراتر از آمارتياسن مي توان با توجه به ادبيات توسعه، سرمايه ملي هر كشور را به سه بخش تقسيم كرد: ۱- سرمايه فيزيكي، ۲- سرمايه طبيعي، ۳- سرمايه انساني. هنگامي كه مهارت، تخصص، انديشه و مديريت مطرح مي شود، بحث سرمايه انساني پيش مي آيد. در بررسي كشورهاي آسياي جنوب شرقي و مخصوصاً ژاپن درمي يابيم كه از ميزان ۱۰۰درصد سرمايه ملي، بيش از ۸۰درصد سرمايه آن كشور را سرمايه انساني تشكيل مي دهد.
سرمايه انساني ژاپن سبب جبران كاستي ها و نارسايي ها در بخش هاي سرمايه فيزيكي و طبيعي شده است. مهمترين بخش پروژه توسعه، شكل گيري سرمايه انساني است. بنابراين اگر از نگاه اقتصادي محض فراتر برويم آن گاه سرمايه انساني اهميت پيدا مي كند. در واقع در ادبيات توسعه انساني مي گويند اصل و هدف خود انسان است. آنان همانند الگوهاي سنتي رشد اقتصادي؛ به انسان نگاه ابزاري ندارند. در پاسخ به بخش دوم سؤال بايد بگويم كه بين رشد اقتصادي و توسعه اقتصادي تفاوت وجود دارد. در رشد اقتصادي به معناي متعارف و كلاسيك تعداد و ارقام و آمار فارغ التحصيلان و مدرك تحصيلي در ايران از ميزان بالايي برخوردار است. اما آيا اين مدرك و فارغ التحصيل شدن با اين كيفيت نظام آموزشي از همان دبستان تا دانشگاه ها مهارت و تخصص و توانايي هاي ذهني و كارآمدي و توانايي در دانشجو ايجاد مي كند. آيا اين آموزش با اشتغال و توسعه و توليد هماهنگ شده است؟ به نظر مي آيد در كشور ما بين اين دوجدايي است، يعني آموزش در پيوند با كار و توليد و اشتغال صورت نمي گيرد و بين آنها هماهنگي وجود ندارد. بنابر اين سرمايه انساني فراتر از فارغ التحصيل شدن و اخذ مدرك به شكل هاي گوناگون آن است. براين اساس بايد از اين جنبه فراتر رفت. اساساً ما در حوزه علمي و آكادميك و دانشگاهي بايد ببينيم نظام آموزشي مولد است يا خير؟
005802.jpg

آيا ما در نظام آموزشي دانشگاهي مصرف كننده نيستيم؟ چقدر جامعه ما بايد مولد باشد؟ اين فارغ التحصيلان و اين تحصيلكرده هاي ما چقدر مولد هستند؟ آيا توليدكننده متناظر به شرايط جامعه خودشان هستند يا مصرف كننده توليدات ديگران هستند؟ اگر مصرف كننده توليدات ديگران باشند به درد ديگران هم نمي خورند چه رسد به اين كه به درد شرايط جامعه خودشان بخورند. اما استعدادهاي برتر و مغزهاي مولد مهاجرت يا فرار مي كنند. در ادبيات توسعه انساني، اعتقاد بر اين است كه نبايد نگاه ابزاري به انسان و سرمايه انساني كرد. در واقع انسان هدف توسعه است. هدف توسعه انسان ها و مردم مي باشند. نه اين كه انسان و مردم به عنوان وسيله رسيدن به توسعه مورد توجه باشند. نبايد انسان و مردم فداي توسعه شوند. ديگر ريزش و فدا شدن مردم در فرآيند توسعه معنا و مفهومي ندارد.
در واقع اين موضوع يك انتقاد اساسي و جدي به مدرنيته و آن ادبيات كلاسيك مدرنيته و نارسايي هاي مدرنيته است. همان نگرش دكارت به انسان كه انسان را به طور كامل سوژه و فاعل شناسا تلقي مي كند. در واقع ايجاد مونولوگ و نگاه ابزاري به ديگران است. در پروژه مدرنيته و سپس در ادبيات نوسازي و توسعه اين نارسايي همچنان مطرح است و بر آن انتقاد مي شود. ادبيات پست مدرن نيز در حال حاضر بدان انتقاد مي كند.
آن ادبيات در خصوص توسعه معتقد است كه گفتمان توسعه از ابتدا در پيوند با منافع صاحبان قدرت و ثروت در دنياي غرب بوده و براي جهان سوم حاصلي جز افزايش فقر و نابرابري و عقب ماندگي نداشته است. در نگاه پست مدرن وجود مؤلفه هاي عام و علمي براي توسعه نفي و پروژه توسعه اساساً رد مي شود كه اين نحوه نگرش براي جهان سومي ها بسيار خطرناك و زيانبار است.
* مكانيسمهايي كه مي توان از طريق آن ثمرات رشد اقتصادي را در جامعه تقسيم كرد، كدامند؟
- براي عدالت توزيعي و توزيع عادلانه تر ثمرات رشد اقتصادي، ترتيبات اجتماعي لازم است. با نگاه سنتي ليبرال سياسي و اقتصادي كلاسيك نمي توان تنها به آزادي فردي و عدم دخالت دولت اكتفا كرد. در اينجا درخصوص بحث دولت و نقش و كاركرد دولت بايد گفت: عدالت توزيعي و نظريه عدالت جان رالز و آراء مارتياسن تأكيد بر ترتيبات اجتماعي جهت توانا سازي فرد دارد. آنان در واقع معتقدند كه از نگاه اجتماعي، برابري نزد قانون و تساوي حقوق بايد از اين مرز فراتر رود و شامل برابري در فرصت ها و امكانات باشد يعني فرصت ها و امكانات براي همگان يكسان شود. در نگاه اول اين عين نگاه ماركسي است. با اين تفاوت كه در اين نگاه ضمن تأكيد در برابري در فرصت ها و امكانات بر تفاوت بين انسانها نيز توجه دارد. رالز و آمارتياسن نيز بحث تفاوت افراد را مطرح مي كنند جان رالز اشاره به برابري اوليه دارد كه به همه افراد داده شده است. براي همه افراد بايد فرصت ها و امكانات يكسان فراهم باشد. پس از آن هر كسي براساس تلاش، كوشش، صلاحيت و لياقت و شايستگي خود بهره حاصل كند. از ديدگاه رالز عدالت به معناي انصاف به معناي اين نيست كه برابري مطلق بين افراد باشد. بايد گفت وقتي كه به صورت اساسي و ساختاري ثروت ناعادلانه در جامعه توزيع شده باشد هرگز به توزيع عادلانه درآمد نخواهيد رسيد. زيرا درآمد متأثر از ثروت است. نظرات رالز و آمارتياسن به گونه اي اشاره به دخالت دولت دارد. بايد نقش دولت را لحاظ كرد.
* چگونه در مباحث توسعه رابطه آزادي مثبت و منفي با مسئوليت پذيري صورت مي پذيرد؟
- با درك محتواي افكار و نگرش هاي متفكران ليبرال كلاسيك كه مباحثي به عنوان آزادي مثبت و آزادي منفي مطرح كرده اند متوجه مي شويم كه هيچ گاه آزادي منفي به عنوان عدم وجود مانع و رادع در مقابل انسان به معناي بي بند وباري و هرج و مرج تلقي نشده است. اينكه انسان هر كاري كه دلش بخواهد انجام دهد تلقي صحيحي از آزادي منفي نيست. حتي در بعد اقتصادي آموزه هاي آدام اسميت درخصوص آزادي مبادله و تجارت و سيستم بازار آزاد به معناي آن نيست كه فرضاً سيستم اقتصادي به سمت هرج و مرج سوق پيدا كند و هركسي هرگونه اي كه دلش بخواهد از سرمايه استفاده نمايد. اتفاقاً براي جلوگيري از اين امر به نوعي قائل به نقش دولت حداقل است كه نظم و ترتيبات را فراهم نمايد. بنابراين حتي در آزادي منفي نيز بيرون آمدن از وضع طبيعي و ورود به جامعه مدني مطرح است. آنجا نيز چهارچوب قانوني وجود دارد و آزادي توأم با تعهدات و مسئوليت پذيري اجتماعي مطرح مي باشد. اما آزادي مثبت بحث را يك مقدار بيشتر به پيش مي برد.
005808.jpg

به اين معني كه آزادي مثبت فراتر از دولت حداقلي كه مثلاً نظم برقرار كند و فراتر از برابري همگان در برابر قانون است. زيرا افراد از نظر اقتصادي- اجتماعي و طبقاتي داراي نابرابري در فرصت و موقعيت هستند. بنابراين دولت بدان علت كه معتقد به وجود آزادي و برابري است، بايد در اين راستا كمك و ياري به اقشار ضعيف جامعه نمايد. بر اين اساس نقش دولت به عنوان پاسدار قانون تنها در قالب آزادي منفي نيست بلكه بايد ترتيبات اجتماعي به گونه اي باشد كه فرصت ها و امكانات در اختيار افرادي كه داراي محروميت هاي سيستماتيك هستند، نيز قرار گيرد. در اين شرايط آنان نيز توانايي كسب درآمد و رفع نيازهاي اساسي و كسب آگاهي هاي ذهني و رسيدن به يك شخصيت متعادل را دارا خواهند شد. درخصوص رابطه آزادي و مسئوليت پذيري در مباحث توسعه بايد اضافه نمايم كه تعابير «توسعه براي مردم» و «توسعه توسط مردم» قابل توجه است. همان گونه كه گفته شد توسعه به مثابه آزادي به معناي آن است كه توسعه بايد توسط مردم انجام شود. اگر توسعه براي مردم است؛ بايد با مسئوليت پذيري آنان صورت پذيرد اما اگر بدون مردم صورت گيرد ممكن است سرابي بيش نباشد كه معمولاً براساس تجربه برخي جوامع سراب است و همان گونه كه بيان شد بايد با نگرش سيستمي و يكپارچه، توسعه را به طور جامع و در تمام ابعاد دنبال كنيم.

رويدادهاي انديشه
حكمت متعاليه صدرا در مسكو
005799.jpg
ميزگرد فلسفه اسلامي حكمت متعاليه صدرا روز چهارشنبه (۲ ارديبهشت) ۱۳۸۳ با حضور  آيت ا... سيد محمد خامنه اي، رييس بنياد حكمت اسلامي صدرا و هيات همراه، غلامرضا شافعي، سفير جمهوري اسلامي ايران در فدراسيون روسيه، مهدي ايماني پور رايزن فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در روسيه و جمعي از انديشمندان، فرهيختگان و فيلسوفان روس از جمله پروفسور استياپين، رييس انستيتو فلسفه، خانم پروفسور استپانيانس، پروفسور اندري اسمير نوف، كارشناس ارشد انستيتو فلسفه، دكتر توفيق ابراهيم، كارشناش ارشد انستيتوي خاورشناسي آكادمي علوم در انستيتوي فلسفه روسيه وابسته به آكادمي علوم برگزار شد.
به گزارش ايسنا، در آغاز پروفسور استياپين، رييس انستيتو فلسفه روسيه ضمن سخناني به نقش مهم فلسفه در زندگي بشر امروزي پرداخت و آن را وسيله مناسبي براي از بين بردن تشنجاتي دانست كه امروزه جهان را در كام خود به بحران مي كشد. در اين جلسه مهندس شافعي نيز درباره ملاصدرا و نقش وي در فلسفه اسلامي سخن راند.
وي گفت: ملاصدرا تلاش كرد فهمي متقن و بدور از اعوجاجات از فلسفه اسلامي به دست دهد. او توانست با توضيح پارادوكس ها و حل تعابير ظاهري در عرفان، فلسفه و عرفان را در كنار هم بنشاند.
مهندس شافعي در بخشي از سخنانش گفت: ملاصدرا عقل و دين را حقيقت واحدي مي پندارد. او هماهنگي بين دين و فلسفه را پيگيري مي كند و به نتيجه مي رساند.
وي در نهايت نتيجه گرفت كه: با ظهور صدرالدين شيرازي سير ۹ قرن حكمت در ايران به ثمر رسيد. مهدي ايماني پور، رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به عنوان سخنران بعدي، نگاهي داشت به تفكرات عميق و علمي ملاصدرا و به بررسي نقش مهم او به عنوان ادامه دهنده فيلسوفان مسلمان و متعالي ساختن تفكر فلسفي اسلامي پرداخت. ايماني پور با اشاره به فعاليت هاي رايزني در تسهيل شرايط براي رشد مطالعات اسلامي آمادگي رايزني را براي توسعه روابط در جهت آشنايي بيشتر جامعه فرهنگي روسيه با فلسفه اسلامي اعلام كرد.
آيت الله سيد محمد خامنه اي در سخنان خود به نقش فلسفه در تعالي زندگي بشر اشاره كرد و اظهار داشت: تنها تفاوت بشر با ساير موجودات آن است كه انسان مي تواند بينديشد و فلسفه به وي كمك كرد كه طبيعت و ماوراء طبيعت را بشناسد. هدف فلسفه آن است كه بشر به تكامل حقيقي خودش برسد و اگر دانش بشر قرار بود تنها خوراك و مسكن بشر را تامين نمايد تفاوتي بين انسان و حيوان نبود. پروفسور استپانيانس، سخنران ديگر اين جلسه به علاقه فيلسوفان روس به فرهنگ اسلامي اشاره كرد و گفت كه در اين كشور از قديم الايام به فرهنگ اسلامي به عنوان يك گنجينه جهاني نگاه مي شد.
وي به نقل قول سخنان ولاديمير سالاويف، فيلسوف بزرگ روس پرداخت و گفت كه او معتقد به ويژگي برجسته فرهنگ اسلامي بود و نوشته است: دين اسلام كمك كرد تا بخش بزرگي از جهان شرك را كنار گذاشته و به توحيد روي آورند.
وي در بخشي ديگر از سخنان خود در تشريح فلسفه اسلامي گفت: سالاويف معتقد است كه هدف اساسي پيامبر اسلام از بين بردن دشمني ها و ايجاد اتحاد و دوستي بود و او مردم را به نيكي و توسعه خوبي ها و نهي از منكرات دعوت كرد. شايان ذكر است كه در بعدازظهرنيز دكتر كلباسي، محقق و استاد دانشگاه علامه طباطبائي، دكتر آيت الهي محقق و استاد دانشگاه علامه طباطبائي، پروفسور آندري اسميرنوف كارشناس ارشد انستيتو فلسفه، دكتر توفيق ابراهيم، كارشناس ارشد انستيتوي خاورشناسي آكادمي علوم نيز درباره فلسفه اسلامي سخنراني داشتند.
انقلاب اسلامي و چشم انداز آينده
مركز مطالعات فرهنگي بين المللي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي با همكاري سازمانها و نهادهاي علمي و پژوهشي كشور، به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي همايش بين المللي «انقلاب اسلامي و چشم انداز آينده» را با شركت صاحب نظران داخلي و خارجي برگزار مي كند. به گزارش خبرگزاري «مهر»، اين همايش پيش از اين قرار بود روزهاي ۱۶-۱۵ بهمن ۱۳۸۲ برگزار مي شود.
محورها و موضوعات اين همايش كه با همكاري نهادها و مراكز علمي خارجي و مراكز داخلي همچون دانشگاه تهران، دفتر مطالعات سياسي بين المللي وزارت امور خارجه و سازمان صدا و سيما برگزار مي شود، عبارتند از: ۱- انقلاب اسلامي و نظريه هاي علوم اجتماعي: مطالعات انقلاب پژوهي در بوته نقد۲،- انقلاب اسلامي و رويكرد بازانديشي: چالشهاي انقلاب اسلامي در دهه هاي آينده، آسيب شناسي انقلاب اسلامي، ۳- استراتژي جديد آمريكا در برابر اسلام و انقلاب، جريان هاي فكري در جهان معاصر، جهاني شدن و انقلاب اسلامي، انقلاب اسلامي و مسأله فلسطين، ۴- دستاوردهاي انقلاب اسلامي: دستاوردهاي فرهنگي انقلاب اسلامي، دستاوردهاي سياسي انقلاب اسلامي، دستاوردهاي اقتصادي انقلاب اسلامي.
برخي از اعضاي هيأت علمي اين همايش عبارتند از: دكتر مهدي سنايي، كيومرث اميري، دكتر نقيب زاده، دكتر حشمت زاده، دكتر پناهي، دكتر ازغندي، دكتر شيباني، دكتر رحيميان، پويا، دكتر فوزي، دكتر موسوي، دكتر كچويان، دكتر آزاد، دكتر سجادپور، دكتر خرمشاد و دكتر سيد علي قادري.



همايش «فرهنگ ايراني در غرب»
چهارم تيرماه سال جاري(۲۴ تا ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴) در سن پترزبورگ روسيه، همايشي درباره «فرهنگ ايراني در غرب از سده شانزدهم تا بيستم» برگزار مي شود.
متولي اين كنفرانس، موزه دولتي هرميتاژ و بنياد ميراث ايراني با همكاري انستيتو ميراث فرهنگي راشن است. محل برگزاري نيز موزه دولتي هرميتاژ است.
در اين همايش، شركت كنندگان به بحث از دانشمندان و دانشگاه ها، مورخان و گردآورندگان آثار هنري، مأموريتهاي باستان شناختي، هنر و محصولات هنري، نهادهاي فرهنگي و تجاري، همچنين تحليل شرايط سياسي، فرهنگي و اقتصادي اي كه باعث به وجود آمدن علاقه به فرهنگ ايراني شده است مي پردازند. هدف از اين كنفرانس، پژوهش درباره تاريخ مطالعه فرهنگ و تاريخ ايراني از سده شانزدهم تا اوايل سده بيستم است.
برخي برنامه هاي جنبي همايش عبارتند از: نمايش اختصاصي هنر ايراني موجود در ساختمان هاي هرميتاژ دولتي و بازديد فردي از مجموعه هاي هرميتاژ.
هم انديشي فيلسوفان ايراني و يوناني درباره ارسطو
براي نخستين بار، در تاريخ روابط فرهنگي دو كشور ايران و يونان، همايش «ارسطو، پلي بين شرق و غرب» به همت رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و با مشاركت دانشگاه پانتئون و مؤسسه گوته در آتن برگزار مي شود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، رايزن فرهنگي ايران در آتن و دبير همايش با بيان اين خبر گفت: اين همايش با حضور «كاراماكيس» نخست وزير يونان، «خريستو دولوس» اسقف اعظم يونان و تني چند از شخصيت هاي علمي و فرهنگي، در روزهاي ۲۸ و ۲۹ آپريل(۹ و ۱۹ ارديبهشت) در سالن ارسطو طاليس دانشگاه پانتئون آتن آغاز به كار خواهد كرد.
سيد محمد رضا دربندي با مهم توصيف كردن اين هم انديشي، افزود: اين همايش با هدف ايجاد ارتباط بين فيلسوفان ايران و يونان و بيان ويژگي تعقل گرايي اسلام كه زمينه ورود فلسفه يونان به حوزه انديشه اسلامي شد، راه اندازي شده است.
دبير همايش «ارسطو پلي بين شرق و غرب» با اشاره به همكاري بسيار خوب جوامع علمي يونان با اين رايزني گفت: اين همايش اولين رويكرد مسئولان فرهنگي و علمي يونان به موضوع ارسطو است كه به پيشنهاد رايزني فرهنگي ايران در آتن، مورد توجه قرار گرفته است.
دربندي درباره انتخاب دانشگاه پانتئون براي برگزاري اين همايش گفت: اين دانشگاه اولين دانشگاه در زمينه علوم سياسي و انساني است كه اساتيد آن از شخصيت هاي سياسي اين كشور بوده و رئيس جمهوري اسلامي ايران نيز در سفر به يونان، در اين دانشگاه سخنراني داشت.
وي تصريح كرد: پيام آيت الله جوادي آملي به عنوان يكي از بزرگ ترين شخصيت هاي علمي- فلسفي ايران، توسط رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي خوانده خواهد شد.
دربندي همچنين خاطرنشان كرد: در حاشيه اين همايش، نمايشگاهي از كتاب هاي فرهنگي، ادبي و تاريخي يونان كه به فارسي ترجمه شده است- بيش از ۳۰۰ عنوان كتاب- برقرار مي شود.
وي در خصوص موضوع هاي قابل بررسي در اين همايش گفت: نوآوري هاي ابن سينا در منطق  موجهات ارسطويي، تفسير ارسطو در تفكر اسلامي، استقبال از ارسطو در اسلام، مسيحيت و قرون وسطي ارسطو، رويكرد اسلامي، جهانشمولي افكار ارسطو، از نگاه فيلسوفان مسلمان، از جمله موضوعاتي است كه سخنرانان به آن خواهند پرداخت.
دربندي افزود: دكتر ضياء موحد، دكتر شهرام پازوكي و دكتر سيد محمدرضا بهشتي از اساتيد دانشگاه و آيت الله مهدي هادوي، استاد حوزه علميه قم از سخنرانان ايراني اين همايش هستند.
وي همچنين گفت: دكتر هانس دبر، استاد دانشگاه گوته آلمان، دكتر ديمتري اسفندوني منجو، استاد دانشگاه ارسطوي تسالونيك، دكتر نيكولاس خرونيس، دكتر الياس پايايانوپلوس، دكتر كنستانتين نيازخوس از اساتيد دانشكده فلسفه دانشگاه آتن نيز سخنرانان يوناني اين همايش هستند.

انديشه
اقتصاد
روزنت
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  روزنت  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |