سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۶۸
تنهايي هاي يك معمار عرب...
فعاليت جايزه پريتزكر را با وجود تاريخچه كوتاه خود، كاملا ميتوان موفق ارزيابي كرد ؛۲۶ دوره برگزاري با ۲۸ برنده (سالهاي ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ دو برنده داشتند)، همگي به معماراني داده شده اند كه به جرات مي توان گفت سرنوشت معماري جهان را در نيمه دوم قرن بيستم رقم زده اند
006357.jpg
مركزهنرهاي معاصر سين سينايي ايالات متحده
بهرام هوشيار يوسفي- نينا شاهرخي
اگر بخواهيم در يك جمله شخصيت حرفه اي «حديد» را تبيين كنيم بايد بگوييم: «زاحا حديد، معمار آثار ساخته نشده...
انتخاب «زاها حديد»(Zaha Hadid) براي دريافت جايزه پريتزكر ۲۰۰۴، براي هيچكس به اندازه خود ضاحا (حال با هر نوع نگارش عربي) معمار عرب عراقي الاصل بريتانيايي، اعجاب آور نبود؛ خانم زاها حديد، معمار ۵۳ ساله ساكن لندن كه متاسفانه هيچ اثري از وي در اين شهر يا هيچ متروپليس ديگري ساخته نشده است، معماري كه بدترين سوابق را در روند ترجمه ايده هايش به خطوط معمارانه پشت سر گذارده، و نيز معماري كه عنوان بدترين را در جرگه معماران مطرح به لحاظ پاسخ گويي به نياز هاي كارفرما يدك مي كشد، اكنون مي تواند به عنوان اولين زن - آنهم از نوع عرب - دريافت كننده پريتزكر در طي ۲۶ سال برگزاري آن، بر خود ببالد. جايزه معماري پريتزكر «جايزه معماري پريتزكر»( Pritzker ArchitecturePrize) ، به صورت سالانه به يك معمار يا فعال عرصه معماري تعلق مي گيرد؛ جديت حاميان اين جايزه (خانواده پريتزكر و از طريق بنياد هايت) در انسجام برگزاري آن در ۲۵ سال اخير، همچنين، شباهت اين جايزه از نظر نحوه انتخاب آثار و برگزاري به «جايزه نوبل»، آنرا تا حد «نوبل معماري » (كه البته وجود ندارد) ارتقا داده است.
خانواده شيكاگوئي «پريتزكر» از برژوا هاي خير و مشهور ايالات متحده هستند؛ اين خانواده كه اصالتا هتلدارند، آنچنان كه توماس پريتزكر (مدير حال حاظر بنياد هايت) مي گويد، همواره تحت تاثير جو خاص معماري شهر شيكاگو با آسمانخراشهاي عظيمش بوده اند ؛« در سال ۱۹۷۸، وقتي ما به فكر بزرگداشت معماران در قيد حيات افتاديم، كاملاً تحت تاثير معماري بوديم. والدين من فكر مي كردند كه يك جايزه برنامه ريزي شده، علاوه بر توسعه و تقويت آگاهي و اقبال عمومي نسبت به بناها ، موجبات گسترش خلاقيت بيشتري را نيز در عرصه معماري فراهم خواهد كرد» .
فعاليت جايزه پريتزكر را با وجود تاريخچه كوتاه خود، كاملا مي توان موفق ارزيابي كرد ؛۲۶ دوره برگزاري با ۲۸ برنده (سالهاي ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ دو برنده داشتند)، همگي به معماراني داده شده اند كه به جرات مي توان گفت سرنوشت معماري جهان را در نيمه دوم قرن بيستم رقم زده اند، معماراني همچون: فيليپ جانسون(Philip Johnson) ، لوئيس باراكا(Luis Barragan) ، جيمز استرلينگ، ريچارد مه ير(Richard Meier) ، كنزو تانگه(Kenzo Tange) ، فرانك گري(Frank O. Gehry) ، تادائو آندو(Tadao Ando) ، نورمن فاستر(Norman Foster) ، رم كولهاس(Rem Koolhaas) و ... نهايتا «زاها حديد» در سال۲۰۰۴ . .. .
حديد «زاها حديد» كيست؟
اگر بخواهيم در يك جمله شخصيت حرفه اي «حديد» را تبيين كنيم بايد بگوييم : «ضاحا حديد، معمار آثار ساخته نشده...!»؛ معماري كه آثار بايگاني شده او بر روي كاغذ وي بسيار بيشتر از آثار ساخته شده او است، ولي به هر حال، شخصيت نظريه پردازانه اين معماره را علي الخصوص با كسب افتخار اخيرش، نمي توان انكاركرد.
زاها حديد، متولد بغداد در سال ۱۹۵۰ و فارغ التحصيل مدرسه معماري انجمن معماري لندن(AA School of Architecture - Architectural Association in London) در سال ۱۹۷۷است؛ شايد بزرگترين شانس او را بتوان، حضور در دفتر معماري متروپوليتن(OMA - Office for Metropolitan Architecture) دانست، دفتري كه در آن، «گوشه چشم» بزرگ مرد معماري معاصر «رم كولهاس»(Rem Koolhaas) و نيز «اليا زنگليس» (Elia Zenghelis) «خاك راه» را به نظر كيميا مي كرد (و مي كند)!. سال ۱۹۸۷ آغاز آتليه داري «حديد» در مدرسهAA است.... «زاها حديد» معماري همه فن حريف و عاشق رقابت...! «معماري»، «تدريس» و پژوهش، سه عنصر اصلي تشكيل دهنده شخصيت معمارانه «حديد» است؛ كرسي استادي در مدرسه طراحي دانشگاه هاروارد، كرسي استادي در دانشگاه ايلينويز، استاد مدعو در دانشگاه هنر هامبورگ و سوابق تدريس در نيويورك، اوهايو، وين و ... همگي از زاها حديد يك مربي تمام عيار معماري مي سازند.
با نگاهي كلي به پروژه هاي «حديد» مي توان نتيجه گرفت كه بيشتر آنها (حال ساخته شده و يا بيشتر ساخته نشده)، حاصل شركت او در رقابت ها و مسابقات معماري است؛ پروژه هايي مانند: پايانه هونهايم (استراسبورگ، فرانسه ۲۰۰۱)، سكوي پرش اسكي (اتريش ۲۰۰۲)، موزه گوگنهايم (تايوان)، ايستگاه قطار سريع السير (ناپل، ايتاليا)، ساختمان مركزي BMW (لايپزيگ، آلمان)، مركز هنرهاي معاصر (سين سيناتي، اوهايو، ايالات متحده و چند اثر ديگر هرچند تقريبا هيچ يك در هيچ شهر بزرگ (متروپليس) ساخته نشده اند ولي نوعا گوياي نظرگاه نو انديشانه و خاص «زاها حديد» هستند.
به هر حال در سالهاي اخير، «حديد» مي تواند شاهد باشد كه ديدگاههاي «كاغذي» جاه طلبانه اش به واقعيتي سه بعدي تبديل شده اند! راتچيلد رئيس هيات ژوري پريتزكر مي گويد:«زاها حديد از تيپولوژي موجود جدا شده و هندسه بناها را جا به جا كرده است...»، هاكس تيبل (عضو ژوري و منتقد معماري) نيز در مورد او مي گويد: «از نقاشي هاي اوليه او و مدلهايش گرفته تا بناهاي كنوني و كارهاي مرحله اي او ،اصولي دقيق و تصور شخصي محكمي وجود داشته است كه روش ما را براي ديدن و تجربه فضا تغيير داده است. هندسه تكه پاره حديد و تحرك سيالش بيشتر از خلق يك زيبايي پويا و انتزاعي تاثير گذار است.اين تجسمي از كار است كه جهاني را كه ما درون آن زندگي مي كنيم،جستجو و بيان مي كند....»
سنت شكني عجيب!
حديد ۵۳ ساله اولين زني است كه در تاريخ ۲۶ ساله جايزه پريتزكر، مفتخر به كسب آن شده است؛ انتخاب «حديد» براي دريافت اين جايزه (حتي اگر عراقي الاصل بودن او را در نظر نگيريم) به جهت تمركز توجه «آبرومندانه ترين جايزه معماري» بر خودنمايي زنان، در حرفه اي كه از گذشته در قبضه مردان بوده است، بسيار قابل تامل است... طبق معمول آنرا به فال نيك مي گيريم.
۱ - در مورد تلفظ صحيح اسم معمار، نگارنده اصرار خاصي ندارد!

بازسازي كلي ممنوع
ارگ بم وديسني لند
كارگاه نجات بخشي ارگ بم با حضور كارشناسان خارجي و داخلي آغاز شد.
راندولف لانگن باخ از فعال ترين اعضاي اين نشست به شمار مي رود. او آرشيتكت و متخصص تكنولوژي مرمتي است و با راه حل هاي مشخص و علمي خود به دنبال متقاعد كردن كارشناسان ديگر است. او يكي از اهداف بازسازي ارگ را، بازگرداندن تصوير نمادين ارگ به آن مي خواند: «منظور من از تصوير نمادين هويت بنا به عنوان يك اثر هنري معماري است كه تا پيش از زلزله آن را از بناهاي ديگر متمايز مي كرد.»
لانگن باخ در خصوص ميزان بازسازي ارگ بم مي گويد: «براي اين سوال پاسخي نمي توان داد. در اين زمينه درست و غلط وجود ندارد و همه چيز به اراده فرهنگي و سياسي جامعه بستگي دارد. به اعتقاد من بازسازي كلي ارگ بم و رها كردن كلي آن به حال خود، دو رويكرد افراطي است كه بايد از آنها دوري كرد. در صورت بازسازي كلي، با چيزي شبيه ديسني لند مواجه خواهيم بود كه هيچ ارزش تاريخي و باستان شناختي ندارد. علاوه بر اين بودجه مالي عظيمي نيز براي اين كار لازم است كه صرف آن به هيچ وجه منطقي نيست. حتي در صورت وجود چنين بودجه اي اولويت هزينه آن براي ساخت بيمارستان و مدرسه و ... مورد نياز بمي ها خواهد بود.
در صورتي هم كه ارگ را به حال خود رها كنيم، پس از چند سال بر اثر فرسايش و تخريب، چيزي از آن باقي نخواهد ماند. در واقع يك راه حل ميانه، شيوه ايده آل برخورد با اين قضيه است كه حتي از نظر اقتصادي نيز به صرفه خواهد بود.»
آوارهاي ناشي از زلزله را بايد چه كرد؟ اين سوالي است كه ذهن بسياري را به خود مشغول مي كند. آيا مي توان آنها را مجددا در بازسازي استفاده كرد، آيا بايد آنها را به كلي جمع آوري كرد؟
از نظر لانگن باخ راهكارهاي متفاوتي وجود دارد. آن بخشي از خشت ها كه به كلي خرد شده اند، بهتر است به صورت خاك درآيند و به زمين بازگردانده شوند. عده اي معتقدند اين خاك ها، خاك كشاورزي خوبي خواهد بود و خشت هايي كه سالم و بي نقص مانده اند، مي تواند براي ساخت قسمت هاي تازه به كار رود. او با نظر برخي از كارشناسان كه مي گويند با استفاده از خشت هاي خرد شده مي توان خشت هاي تازه ساخت مخالف است و مي گويد: «خشت هايي كه با استفاده از خشت هاي قديمي خرد شده مي توان ساخت به نسبت خشت هاي تازه استحكام خوبي ندارند و به همين دليل استفاده از خشت هاي خرد شده براي ساختن خشتي تازه منتفي است.»

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |