سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۸
گفت وگو با «داود شهيدي» هنرمند كاريكاتوريست
كاريكاتور تجلي انديشه
006120.jpg
در پايان جنگ جهاني دوم، هنرمندان كاريكاتوريست به دو شيوه به بيان تصويري، دلمشغولي ها و پرسش هاي خود روي آوردند. بعضي از اين آثار به صورت كميك استريپ (كاريكاتورهاي دنباله دار) در مطبوعات منتشر شد كه به كاريكاتورهاي سياه شهرت يافتند. هنرمندان معروفي همچون گورملن، توپور وبراد هلند و استاين برگ از جمله پديدآورندگان اين آثارند. موجي كه در عرصه هنر و ادبيات اروپا در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم پديد آمد و بيشترين رويكرد آن هجو جنگ و قدرت بود، در سالهاي پاياني دهه ۶۰ ميلادي جامعه روشنفكري ايران را نيز تحت تأثير قرار داد و نخستين كاريكاتورهاي هنرمندان ايراني با مايه هايي از طنز سياه، از جمله آثار اردشير محصص، داود شهيدي و ديگران ريشه در همين سالها دارد. اخيراً شاهد نمايشگاهي از آثار داود شهيدي هنرمند كاريكاتوريست معاصر با عنوان «كاريكاتورهاي سياه» در گالري سيحون بوديم. اگرچه بخشي از اين آثار باز توليد شده اند، اما بيشترين آنها به همان دوره هاي شكل گيري كاريكاتورهاي سياه در ايران تعلق دارند. اساس خلاقيت بصري «شهيدي» مبتني بر خطوط ساده، آرام و پراحساس است. در اين آثار گاه طنز  ترسيمي به انتزاع گراييده و به يك بيان گرافيك ناب انجاميده است. درباره آثار عرضه شده در همين نمايشگاه با شهيدي به گفت وگو نشستيم.
اسماعيل عباسي
* كاريكاتور در ايران با مطبوعات شكل گرفت، به قولي از طريق مجله ملانصرالدين چاپ قفقاز به سرزمين ما رسيد و سالهاي سال، مردم كاريكاتور را از طريق نشريات طنز مثل آذربايجان، حشرات الارض، باباشمل، چلنگ و توفيق شناختند. سير تحول و پيدايش كاريكاتورهاي بدون شرح نيز تاريخچه ديگري دارد. اما شاخه اي از اين كاريكاتور موسوم به طرح ها و كاريكاتورهاي سياه است. اين شاخه در چه دوره اي شكل گرفت؟
- جامعه خسته از جنگ دوم جهاني، خود را با جنگ بيرحمانه و ضد بشري ويتنام مواجه مي ديد. شايد، هنر و ادبيات براي رويارويي با اين تهديد تازه احتياج به خانه تكاني داشت. همانطور كه در سالهاي دورتر«نيما» با زباني تازه كه بيان اعتراضي شعر را آسان ساخت، قالب هاي كهن را در نورديد و كاريكاتور هم در سالهاي بعد، از قالب مطبوعاتي اش خارج مي شود و نخستين كاريكاتورهاي نمايشگاهي به ميدان مي آيند. اين پاسخگويي به نياز جامعه است بي آن كه منكر تأثيرگذاري عظيم كاريكاتورهاي مطبوعاتي در آگاهي و بيداري جامعه ايران باشيم. نخستين گروه از كاريكاتوريست ها سعي كردند، اين مفهوم را برسانند كه ما تعابير متهورانه شعرهاي سهراب سپهري و فروغ را در كاريكاتور هم مي توانيم داشته باشيم با اين باور كه كاريكاتوريست انديشمندي است عاصي كه بر محيط از طريق طنز مي تازد. به عبارتي ديگر، كاريكاتور اگر هنر تجسمي است مي تواند مدام تجربه شود تا به بيان خيلي متفاوت و هنرمندانه خودش برسد.
* كارهاي قديمي شما كه دست كم مربوط به ۳۰ سال پيش است، بيشتر با مايه هايي از يأس و تلخي آميخته اند و معروف ترين آنها، همان شطرنج بازي است كه در برابر آينه اي كه تصويري از خود اوست، مات شده است. اما در اين سالها، يا در واقع به قول خودتان بعد از ۱۵ سال سكوت، به خصوص آثاري كه براي كودكان چاپ شده، نشانه هاي بيشتري از طنز و شوخ طبعي در كارهاي شما ديده مي شود، آيا اين يك سير تحولي در آثار شهيدي است؟
- در كارهاي من، عناصر تجسمي، خط، شكل، فرم و كمپوزيسيون موضوع قرار مي گيرند. حتي رنگ ها حرف مي زنند. از آن آثار سالها گذشته، اما خيلي از كارها با اين كه در فضاي سالهاي دور خلق شده اند، متعلق به زمان خاصي نيستند و بيان مفهومي خودشان را دارند. در آن سالها تعداد انگشت شماري در اين حوزه كار مي كردند. اما حالا، استعدادهاي جوان را داريم. دهها كاريكاتوريست جوان به اين ميدان پيوسته اند. شور و التهاب سياسي اين سالها، هنوز كاريكاتور و بيشتر كاريكاتورهاي مطبوعاتي را در فضاي سياسي مطرح مي كند. فرصت تجربه هاي جديد، از طريق كارهاي نمايشگاهي براي جوان ها بيشتر فراهم شده است. معتقدم كه با جوان ها بايد رابطه بهتري برقرار كنيم. كاريكاتورهاي خوب نمايشگاهي يا كاريكاتور به مفهوم تجلي هنري يك انديشه، بهتر مي تواند كاريكاتورهاي ژورناليستي را نيز تغذيه كند.
ما بيشتر از ده سال است كه كاريكاتورهاي نمايشگاهي از نسل بعد از انقلاب را داريم. اما طنز سياه، محصول همان دوراني است كه ما در سينما، تلويزيون، ترانه سرايي و شعر و نقاشي هم شاهد تحول و جهش و نوآوري به منظور رسيدن به قدرت بيان بيشتر بوده ايم. در همه آنها نوعي عصيان ديده مي شود كاريكاتورهاي سياه هم از اين موج جدا نبوده است.
من در كارهايي كه براي بچه ها مي كنم، چه در مجله بچه ها ي گل آقا و يا در كتاب، بيشتر تلاش دارم خط و فرم هاي ساده و به قول بعضي از منتقدان كودكانه ام را در طرح با محتوايي آشنا به جهان بي پيرايه و شاد كودكانه نزديك كنم و در اين فضاها راحت تر مي توان نفس كشيد و از سختي و تلخي هاي زمانه قدري فاصله گرفت.
* به عنوان يكي از پيشگامان طنز يا كاريكاتور سياه در ايران، اكنون به چه بيان تازه اي از اين هنر رسيده ايد؟
- كاريكاتور از نظر من يك عنصر فرهنگي است و بهتر است عنصر فرهنگي در كاريكاتور را تقويت كنيم. كاريكاتور اين قابليت را دارد كه به عنوان يك هنر ممتاز، مطرح شود. وقتي يك كاريكاتور از يك انديشه و تفكر قوي ريشه گرفته باشد، حرف و پيام خودش را به مخاطب مي رساند. الزاماً اين حرف و پيام روا نيست كه سياسي و سياست زده باشد، اما جدا از مناسبات و ارزش هاي اجتماعي و پيامدهاي آن هم نيست.

بازتاب
به ياد گل آقا
006123.jpg
در سال هاي پاياني دهه ۶۰ كه هنوز «توفيق» و طنز ماندگارش در قالب خاطرات شيرين دوردست، نقل مي شد،«گل آقا» با عصاي جادويي اش به صحنه آمد و در معيت او، شاغلام، آبدارخانه و بساط چاي ديشلمه را در گوشه اي از صفحه ۳ روزنامه اطلاعات داير كرد. طنز شيرين گل آقا كه با ظرافت بسيار ونثري جذاب، مسايل مطرح روز را به نقد مي كشيد، آرام آرام جاي خودش را در ميان اهل مطالعه و جماعت روزنامه خوان باز كرد. براي مخاطبان مطبوعات و به طور عمده خوانندگان روزنامه هاي اطلاعات و كيهان و مطبوعات آن دوران، گشوده شدن چنين فضايي، حياتي بود. فضاي پس از دوران جنگ چنين نيازي را مي طلبيد. اين شهامت و ذوق سرشار مرحوم كيومرث صابري فومني بود كه با كوله باري از تجربه هاي گرانقدر و حوصله اي مثال زدني، چنين فضايي را گشود. درك دشواري ها، ظرافت و حساسيت هايي كه چنين مطالبي برمي انگيخت، تنها با درنظرآوردن شرايط جامعه در چنان روزهايي قابل ارزيابي و نقد و نظر است. در ادامه راه، انتشار هفته نامه «گل آقا» بخش قابل توجهي از ذخيره ارزشمند فرهنگ مكتوب طنز و طنزنويسي ايران را به عرصه فعاليت كشاند و براي نسل جديدي از هنرمندان جوان كاريكاتوريست مجال رشد و بالندگي فراهم كرد. در عين حال اين نگرش جسورانه در حوزه مطبوعات پس از انقلاب، در بستري از آزمون و خطا شكل گرفت و پاره اي مسايل مثل جابجايي برخي از نيروهاي قديمي اعم از نويسندگان و كاريكاتوريست هاي گل آقا و برآمدن نسل جديدي از طنزنويسان و هنرمندان كاريكاتوريست در اين نشريه را بايد از همين منظر داوري كرد. سالنامه گل آقا، ماهنامه و هفته نامه بچه ها ي گل آقا، نيز به سهم خود ظرفيت هاي قابل توجهي از استعدادهاي طنز مكتوب و طنز ترسيمي جامعه ما را پذيرا شدند. آن روز كه هفته نامه گل آقا بنا به تصميم شخصي مرحوم صابري از انتشار بازماند، يك اتفاق ساده نبود و بازتاب گسترده اي در ميان مخاطبان مطبوعات ايران داشت.
شنبه ۱۲ ارديبهشت ماه ۸۳ در آن نيم روز بهاري در قطعه هنرمندان بهشت  زهرا، در ميان انبوه مشايعين پيكر مرحوم صابري - گل آقا- كه نام آشنايان بسياري در ميان آنها حضور دارند، در ميان امواج حزن، اين اندوه بر جانم بيشتر چنگ مي زندكه رفتن در ۶۳ سالگي، براي چهره اي چون او كه لبالب از تجربه و پختگي و طنزپردازي بود،بسيار زود بود. اما چنين مقدر بود، يادش هميشه زنده وروحش شادباد.
الف.ع

نگاهي به نمايشگاه هاي برگزار شده در جشنواره تسالونيكا
همجواري هنرها با سينما
006117.jpg

در فعاليت هاي بين المللي فرهنگي- هنري، در كنار رشته تخصصي جشنواره، عرصه هاي ديگر هنري در معرض ديد عموم قرار مي گيرد.
در جشنواره دوسالانه ونيز، فيلم هاي مستند هنري به نمايش درمي آيد. در جشنواره تئاتر آوينيون فرانسه به طور همزمان برنامه هاي شبانه كنسرت هاي موسيقي اجرا مي شود. در جشنواره رقص هاي آييني بارسلون، نمايشگاهي از گنجينه هاي ميراث فرهنگي كشورهاي شركت كننده داير است و در يكي از مهمترين رويدادهاي هنري در ادينبورگ انگلستان به مدت سي روز تمامي هنرها در اشكال و انواع گوناگون در كنار هم اجرا و نمايش مردمي دارند. ارتباط هنرها با يكديگر، تأثير متقابلي كه هنرها به هم دارند و مهمتر از همه تأمين سليقه هاي هنري قشرهاي مختلف بازديد كننده از فعاليت هاي هنري، عواملي است كه منجر به برپايي برنامه هاي جنبي هنري در كنار عنوان اصلي يك جشنواره يا رويداد هنري مي شود.
تهران در هفته آتي شاهد برپايي جشنواره  مطبوعات و نمايشگاه كتاب است. جا دارد تا با گسترده شدن برنامه هاي جنبي اين جشنواره ميزان تأثيرگذاري آن در ميان مردم افزايش يابد. بررسي اجمالي جشنواره فيلم تسالونيكا در يونان مي تواند نمونه اي از چگونگي انجام چند برنامه  حاشيه اي در كنار برنامه اصلي باشد.
جشنواره تسالونيكا
در چهل و چهارمين دوره جشنواره بين المللي فيلم تسالونيكا، برپايي چند نمايشگاه نقاشي و كانسپتچوال بيشتر از ديگر برنامه هاي جشنواره مورد استقبال مردم و حاضرين در جشنواره قرار گرفت. در اين شهر ساحلي يونان و در نمايشگاه «كالفايان» مجموعه اي از آثار تاسوس پاولوپوس پذيراي علاقه مندان به تابلوهاي آبستره اين نقاش يوناني بود. نقاشي هاي پاولوپوس با موضوع سينما و چهره  انساني، نوعي كولاژ تصويري از رنگ هاي شاد، سطوح هم ارزش و رنگ هاي يك دست است كه دو عنصر نگاتيو و بالاتنه انساني در تمامي آنها مشترك است. چشم هاي اين اشخاص نقاشي شده يا به وسيله قيچي تدوين پوشيده شده اند و يا خيره به نگاتيو فيلمي هستند كه در برابر نور قرار گرفته اند. او حرفه هاي مختلف سينمايي مثل كارگردان، گزارشگر خبري، كنترلچي سالن سينما و مهمتر از همه يك بازيگر را به گونه اي كاملاً تجريدي و انتزاعي نقاشي كرده تا بيننده  در نگاه اول حس دروني اين اشخاص را نسبت به مقوله سينما درك كند.
عنوان يكي از نقاشي ها «فلفل قرمز تند، يا فيلم» است. نقاش در اين تابلو بيننده را همچون مشتري سالن رستوراني تصوير كرده كه يك فريم فيلم را همچون يك غذاي تند مكزيكي مي خورد و البته منتظر عواقب آن نيز نشسته است. براي كساني كه به مدت ده شبانه روز و به طور جدي فيلم مي بينند، ديدن طنز به كار رفته در نقاشي هاي پاولوپوس تا آخرين روز جشنواره تازگي خود را داشت.
چرا من يك نقاش نيستم؟
006114.jpg

كريس دويل، نقاش، مجسمه ساز و سازنده ويدئو آرت از كشور استراليا مهمان جشنواره فيلم تسالونيكا بود. او در كنار فيلمسازهاي مشهوري چون «فون كارواي»، «گاس ون سان»، «بري لوينسون» و «مت ديلون» كار كرده و در بسياري از شهرهاي مهم جهان نمايشگاه هاي ويژوال  آرت دويل مورد استقبال عموم قرار گرفته است. عنوان نمايشگاه او از شعر فرانك اوهارا برداشت شده كه گوياي ارتباط هنرها با يكديگر است. او سطوح رنگي، فلكسي پلكس هاي نوراني، پرينت هاي شفاف از عكس هاي فيلم هاي مورد نظرش را در كنار حجم هايي از مصالح واقعي مثل چوب و فلز قرار مي دهد تا مانكن هاي زنده او در اين فضاي تجسمي نقش آفريني كنند. دويل در حال ساخت فيلم مستندي از كشورهاي شرقي است و همين موضوع در ساخت و ساز آثارش تأثير شگرفي گذاشته است.
افق هاي تازه
نقاش كانادايي مايكل اسنو از سينما و هنرهاي تصويري به مثابه ماده خام نقاشي هاي حجمي اش استفاده مي كند. تصاوير براي او حكم رنگ هايي را دارند كه در يك بوم سه بعدي شخصيت پيدا مي كنند.هيكل انساني در كنار احجام هندسي و معماري شهرهاي بزرگ همان قدر براي اسنو جذاب هستند كه تصاوير ناواضح از حركات دست يك انسان يا نماهاي ايستا از فضاي يك آپارتمان مخروبه.او خطوط متحرك يا ثابت گرافيكي فيلم ها را تجزيه كرده و در تابلوهاي ويدئو آرتي اش به آنها هويت تازه اي مي دهد؛ هويتي كه بر گرفته از سبك و احساس نقاش است. ديميري ايپدس در معرفي اسنو مي نويسد:«در بخش افق هاي تازه جشنواره فيلم تسالونيكا مجموعه اي ناشناخته براي يونانيان از آثار اسنو با نام برگزيده اي از يك طيف به نمايش درآمده تا با نقاشي كه روش كار او مانند فيلمسازان است بهتر آشنا شويم.» درك حسي و مفهومي تابلوهاي اسنو نياز به آشنايي در دو مقوله هنري يعني نقاشي و سينما توأماً دارد.
پوسترهاي جشنواره
پوسترهاي ده دوره اخير جشنواره در اندازه واقعي كه به صورت رنگ روغن يا گوآش كار شده براي مرور بازديدكنندگان در كنار نقاشي هاي تبليغاتي سينماي يونان در نمايشگاه هنرهاي مدرن تسالونيكا به نمايش درآمده بودند. از ويژگي هاي تصويرسازي تبليغاتي در سينماي يونان، علاقه  نقاشان و گرافيست هاي يوناني به هر چه واقعي تر نشان دادن چهره و فيگور انساني بازيگران در موقعيت هاي دراماتيك فيلم هاست و اين درست بر خلاف نگاه گرافيست هاي آنها در امر پوسترسازي است. به نظر مي رسد همانقدر كه گرافيست هاي تبليغاتي در سينماي يونان متأثر از فرهنگ رسانه اي غرب و به خصوص آمريكا هستند در زمينه  پوسترهاي جشنواره اي متكي به نگرش هنر اروپايي خود بوده و دست به تجربه هاي تازه اي در اين عرصه زده اند.
ش.ر

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |