پنجشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۷۰
چگونه از مهم ترين به... مي توان رسيد؟
006471.jpg
عكس ها: ساتيار
بخش خارجي نمايشگاه كتاب براي برخي از خريداران كتاب يكي از مهم ترين اتفاقات فرهنگي سال است، براي برخي ديگر، خود مهم ترين اتفاق فرهنگي سال است. به دو دليل. اول اينكه مي توان به جاي خريدار كتاب بودن سر فرصت تماشاگر كتاب بود، به خصوص كتاب هايي كه «تماشايي»اند تا خواندني و يك بار ديدن آنها و در دست گرفتنشان به اين معني است كه قدري از اطلاعاتي كه از كتاب قرار است به خواننده منتقل شود، شده است. بسياري از كتاب هاي معماري را در نظر داشته باشيد و بسياري از كتاب هاي دكوراسيون را. دليل دوم صد البته قيمت كتاب هاست. يعني كتابي كه فرد بايد به دلار آزاد از فرض كنيد آمازون دات كام يا از «اي بي» با قيمتي معين و صد البته زياد بخرد و تضمين هم غير از وجود مسافر وجود نداشته باشد كه كتاب به دستش برسد. در نمايشگاه با قيمتي بسيار متعادل تر به دست خواننده مي رسد و فاصله محل پرداخت پول تا محل تحويل گرفتن كتاب اگر فقط مكاني باشد، خوش خو شك كه راه برود بشود پنج دقيقه و اگر زماني غير از نمايشگاه كتاب امسال، ۳-۲ ساعت و در نمايشگاه هفدهم چيزي بشود باز هم حدود همان پنج دقيقه.
امسال نمايشگاه در روز اول خيلي بي رمق بود. يك ناشر بسيار حقيقت گو به راقم اين سطور گفت كه در سال هاي قبل در روز اول ۸۰-۷۰هزار تومان فروش به رغم ساعات محدود امكان فعاليت اقتصادي در نمايشگاه چيز طبيعي اي بوده است. امسال تا ساعت ۱۰ شب غرفه هاي نمايشگاه باز هستند و فعال اند و فروش شب اول را كه ديدم چيزي بود حدود ده دوازده تا هزاري و پونصدي. سالن خارجي هم كه البته در اول ذكر شد، كل فعاليت گير آوردن كارت خريد و انتخاب كتاب و ديدن وزير ارشاد و پرداخت پول و تحويل گرفتن كتاب به اندازه فقط پرداخت پول در سال هاي گذشته طول كشيد. خيلي از ناشران كتاب هاي خوب سال گذشته را آورده بودند، خيلي ها حتي همان كتاب ها را هم نياورده بودند!
از كتاب هاي جديد مهندسي و پزشكي به خوبي خبرهاي جديدي بود. يعني عين سال هاي قبل، امسال هم كتاب هاي به روز به نمايشگاه آورده شده بود و حرف هاي بعضي از - عذر مي خواهم - كرم كتاب درسي ها! به اين اشاره داشت كه كتاب هايي كه در سال گذشته تا آخرين دانه و در اولين روزهاي نمايشگاه كتاب، فروش رفته بودند امسال هم آورده شده بودند، كتاب هاي غيراجباري درس ها و كتاب هايي كه به طور تخصصي به يك موضوع خاص در يك حوزه درسي بپردازند كمتر ديده شده و يك خرده كمتر از سال هاي قبل. شايد اين به يمن دومين بازار جهاني كتاب تهران! باشد كه امسال به بازاري شدن كيفيت كتاب ها كمك بيشتري كرده است. هر سال ازدحام جمعيت بود و سالن پر از آدم و ازدحام هايي كه گاه به صحنه تعزيه مي مانست و گاه به تظاهرات داخل سالني! امسال فقط همان غرفه هاي هنر همان قدر پر شده بود و البته عمل تنه زدن و بي صدايي ناشي از معذرت  خواهي نكردن كمتر ديده مي شد. مسوولان غرفه ها را مي شد راحت تر پيدا كرد و ازشان چيزي يا چيزهايي را پرسيد كه ثابت كند بعضي هاشان حتي فهرست كتاب هاي غرفه خودشان را هم نخوانده اند و عمدتا يا پسرخاله اند يا پسرعمو يا پسر دايي يا پسرعمه يا دست آخر صلاحيت غرفه گرداني نمايشگاه را از طريق تخصص نوه عمه بودن احراز كرده اند.
گران ترين كتاب نمايشگاه سال گذشته كه شنيدم يك نسخه از آن را براي كتابخانه واحد موسيقي صداوسيما خريده اند (و احتمالا تا حالا لاي برخي از مجلاتش باز نشده) يك دايره  المعارف موسيقي و موسيقيدان ها بود با قيمتي حدود يك ميليون تومان. امسال همان دايره المعارف را به نمايشگاه آورده بودند با قيمتي حدود ۶۴۰ هزار تومان. اين كتاب هم مثل خيلي ديگر از كتاب هاي بخش خارجي، هم در غرفه ارزي فروخته مي شد و هم در غرفه ريالي! (اين موضوع در مورد عمده كتاب هايي صدق مي كند كه روي دست صاحبشان باد كرده است، چرا كه بيشتر ناشرها كتاب هايي را كه به ايران آورده اند ديگر به كشور خودشان بر نمي گردانند و اگر در سال خاصي نتوانند كتاب را بفروشند بايد تا سال آينده هزينه انبارداري هم بدهند.) حالا كه سري به غرفه فروش ريالي زديم يك سوزن هم به يك موسسه وابسته به شهرداري بزنيم كه چندين كتابفروشي بسيار مهم را در تهران در اختيار دارد و كتاب هايي را كه تاريخ هاي ۵ سال و ۶ سال قبل داشت (و درباره تكنولوژي يا علم روز بود) به قيمت هاي روز مي فروخت، يك موسسه هم يك دايره المعارف را به نمايشگاه آورده بود كه نسخه هاي چاپ انگليسي و چاپ آمريكايي آن حدود ۱۵۰ دلار تفاوت قيمت داشت و البته به نظر نمي رسيد كه براي هيچ خواننده اي فرق جدي اي داشت، چون هيچ كس نمي توانست يا نمي خواست يك كتاب را به حدود ۴ ميليون تومان بخرد!

شوراي شهر نرخ ها را به تاكسيراني ابلاغ كرد
پاياني براي تاكسيمترهاي تزييني
افزايش نرخ بنزين و مصوبه سازمان تاكسيراني كه يك نفر حق نشستن در صندلي جلو تاكسي را دارد كم بود حالا  تاكسيمترها هم به عنوان عامل ديگري در افزايش كرايه تاكسي ها اضافه مي شوند
مدير روابط عمومي سازمان تاكسيراني: سازمان تاكسيراني براي مشخص شدن نرخ تاكسيمترها، چندين نرخ پيشنهادي رامطرح مي كند و آن را روي ۴۰۰ دستگاه تاكسي به آزمايش گذاشتيم
006477.jpg
عليرضا كيواني نژاد
عكس:ساتيار
تاكسي مترها در تاكسي ها به كار مي افتند. اين تصميم جديد شهرداري و شوراي شهر است. اعضاي شوراي شهر به اين نتيجه رسيدند، با به كارگيري تاكسيمتر، ثباتي در نرخ تاكسي ها به وجود آورند.
دكتر حسن زياري رئيس كميسيون اقتصادي شوراي شهر تهران با اعلام اين خبر مي گويد: با در نظر گرفتن حقوق شهروندان و راننده هاي تاكسي، نرخ مصوبي را به دست آورديم كه تا چند روز آينده به استحضار مردم مي رسانيم. سعي شده در اين نرخ، حقي از كسي ضايع نشود تا به نوعي ثبات كرايه تاكسي ها پايدارتر بماند.
فقط كافي است بنزين گران شود. آنهايي كه دستي در ارايه خدمات به ديگر شهروندان دارند، افزايش نرخ بنزين را با گران كردن كالاي خود آن هم بدون هيچ دليلي، جبران مي كنند. كسي هم پيدا نمي شود كه از آنها بپرسد شما طبق كدام قانون يا مصوبه اقدام به گران كردن كالاي خود كرديد. حالا فرض كنيد كالايي به مردم نمي فروشيد. فقط راننده اي هستيد و در كارهاي خدماتي كارايي خود را نشان مي دهيد. شما هم مي توانيد بهانه اي داشته باشيد براي گران كردن نرخ كرايه ها. خصوصا اگر مسافركش شخصي باشيد. خطي و غيرخطي هم چندان توفيري ندارد. تاكسي دار و راننده تاكسي اما كرايه خود را گران مي كند و براي اين كار دو بهانه دارد: اول، چون مسافركش هاي شخصي كرايه را گران كردند. دوم گران شدن نرخ بنزين.
گران شدن نرخ كرايه تاكسي ها هميشه سوژه اي است براي اعتراض شهروندان. در اين بين سال هاست كه توي هر تاكسي دستگاه كوچكي مي بينيد كه تنها يك كارايي دارد. زمان را به راننده تاكسي نشان مي دهد. جعبه اي مشكي، با شيشه اي كه به ۵ قسمت تقسيم شده و البته پلمب. اين جعبه زماني قرار بود براي ثابت نگه داشتن نرخ كرايه تاكسي مورد استفاده قرار گيرد و نامش تاكسيمتر است. اما بعد از اينكه هر تاكسي دار يا راننده تاكسي بهاي اين دستگاه را پرداخت و نصب آن اجباري شد، در اندك زماني تبديل شد به يك وسيله تزييني كه بود و نبودش شما را ياد كاتاليزور مي اندازد. ولي انگار دارد اتفاق هايي مي افتد.
اما راننده هاي تاكسي درباره اين روند چه نظري دارند. يكي از راننده هاي شهري كه در خط خاصي كار نمي كند اما هميشه يك پاي ثابت خط ميرداماد - مترو است درباره كارايي يا عدم كارايي تاكسيمترها مي گويد: «چند سالي است كه استفاده از اين تاكسيمترها وردزبان مسوولان است. ما هم مخالفتي نداريم اما بارها امتحان كرديم و ديديم دو حالت به وجود مي آيد. در اين دو حالت راننده و مسافر هر دو متضرر مي شوند و اصلا به صلاح طرفين نيست. حالت اول اين است كه يك ورودي در نظر مي گيرند و مابقي بر اساس همان نرخي است كه تاكسيمتر محاسبه مي كند. اگر مسافت كوتاه باشد، راننده راضي است. يعني فقط وروديه مي گيرد و نرخ تاكسيمتر را. اما مسافر اعتراض مي كند كه چرا بايد براي اين مسافت كوتاه،نرخي زياد بپردازد. ولي ما راضي هستيم. حالت دوم اين است كه در ترافيك گير كنيم. نرخ ورودي كه ثابت است اما هر چه از زمان ترافيك مي گذرد، تاكسيمتر، هزينه بيشتري را مي اندازد. در اين صورت باز هم مسافر اعتراض مي كند ولي اينبار خود ما هم راضي نيستيم چون مسافر با داد و بيداد مي گويد كه گير كردن در ترافيك ارتباطي به او ندارد و ...»
يكي از مسافران متروي ميرداماد، زماني كه سوار تاكسي شد با شنيدن موضوع بحث مي گويد: «به نظرم در هر دو صورت، راننده، سود مي كند و مسافر ضرر. چون در حالت اول، گرفتن پول كامل يك مسافت طولاني است، در حالي كه مسافت كوتاه بوده. حالت دوم هم به نفع راننده است. يعني پول گير كردن در ترافيك را هم از مسافر مي گيرد. تاكسيمتر نمي تواند كارايي لازم را داشته باشد. مي گوييم چرا كرايه را گران كرديد جواب مي دهند، لنت ترمز مي خريم فلان قدر! پس اگر من هم ميوه بخرم فلان قدر، بايد كرايه را ندهم و ....»
شايد بهتر باشد طرح استفاده از تاكسيمترها براساس نرخ مصوب شوراي شهر، ابتدا به بوته آزمايش كشيده شود و در صورت حصول نتيجه قانوني فراگير شود.
عليرضا موثقي مدير روابط عمومي سازمان تاكسيراني با صحه گذاشتن روي اين گزينه مي گويد:« خوشبختانه مساله مهم اين است كه عزمي جدي و پيگير از سوي شوراي شهر و بدنه مديريتي شهرداري تهران در خصوص اعلام نرخ كرايه تاكسي و تاكسيمترها وجود دارد. سازمان تاكسيراني براي مشخص شدن نرخ تاكسيمترها، چندين نرخ پيشنهادي رامطرح مي كند و آن را روي ۴۰۰ دستگاه تاكسي به آزمايش گذاشتيم. در نهايت قرار شد شوراي شهر نرخي را بدست آورد كه هم رضايت مسافر در آن لحاظ شده باشد هم رانننده تاكسي و تاكسي دار بعد هم اين نرخ را به سازمان تاكسيراني اعلام كند. چون در صورتي كه حقوق يكي از طرفين لحاظ نشود، باز هم اين نرخ دردسرساز مي شود. چندين جلسه با حضور نمايندگان سازمان تاكسيراني، مديران اين سازمان، كارشناسان حمل ونقل وهمينطور اعضاي شوراي شهر برگزار شد و درنهايت به نتيجه خوبي رسيديم. سازمان هم آخرين نظرات خود را در مورد اين نرخ ها اعلام كرد تا شوراي شهر در اتخاذ تصميم نهايي، دست بازتري داشته باشد. سازمان تاكسيراني پس از اعلام نرخ از سوي شوراي شهر، نرخ مصوب را از طريق جرايد و صدا و سيما به اطلاع شهروندان و رانندگان خواهد رساند بعد هم راننده ها موظفند نرخ اعلام شده را با يك برچسب داخل ماشين، اعلام كنند.
حال اگر راننده اي نرخ مصوب را ناديده گرفت و يا كرايه درخواستي وي بيش از حد متعارف بود كدام مرجع پاسخگوست؟
شهروندان محترم اگر تخلفي ديدند، با روابط عمومي سازمان تاكسيراني تماس بگيرند و شكايت خود را اعلام كنند. روابط عمومي هم با ارجاع شكايات به معاونت نيروي انتظامي برخورد قاطعي با متخلفان انجام مي دهد.
در اين بين به نظر مي رسد تنها تاكسي ها هستند كه در چارچوب قانون قرار مي گيرند و ملزم مي شوند به استفاده از نرخ مصوب در حالي كه مسافركش هاي شخصي، همچنان، نرخ دلخواه خود را مي گيرند و هيچ سازماني در ارتباط با آنها پاسخگو نيست.
يكي از مسافران خط ميرداماد - مترو مي گويد: اگر به اين مسافركش هاي خطي بگوييم چرا اينجا كار مي كنيد، مي گويند كه مثلا از سازمان تاكسيراني مجوز گرفتيم طرح خريديم. روي ماشينمان علامت مخصوص «راهي» حك شده و از اين مباحث. اما وقتي خلافي از آنها سر مي زند و ما به سازمان تاكسيراني زنگ مي زنيم كسي پاسخگوي ما نيست و مي گويند، ما فقط بر تاكسي ها نظارت داريم.
مساله مسافركش هايي كه در خطوط داخل شهر تردد دارند، سوژه اي است كه هراز چند گاهي سوال و جواب هاي بي شماري را پديد مي آورد. اما هنوزهيچ سازماني، نظارت بر كارو فعاليت اين قشر را نپذيرفته. تنها مي بينيم آنها در نقطه اي از شهر زير يك تابلو موسوم به «راهي » ايستاده اند و مسافر خود را سوار مي كنند.
مدير روابط عمومي سازمان تاكسيراني تاكيد مي كند نرخ مصوب سازمان تاكسيراني تا چند روز ديگر اعلام مي شود و با اين نرخ بسياري از اين شائبه ها از بين مي رود.
تا چند روز ديگر صبر مي كنيم تا ببينيم اين حكايت به كجا مي رسد! و آيا سرانجام اين تاكسيمترهاي تزييني كار مي كنند.

يك گزارش مستند
هزار راه نرفته
006480.jpg
مثل يك كابوس است كه جلوي تلويزيون بنشيني و در مقابل ميليون ها چشم، از اختلاف با همسرت بگويي آنهم از اينكه همسرت براي پوشيدن پيژامه در حضور ميهمانان ناراحت است. برنامه هزار راه نرفته اگر هيچ موفقيتي نداشته باشد اين هنر را دارد كه هر شب نيم ساعت از ساعت ۲۲ تا ۳۰:۲۲ خانواده را پاي تلويزيون ميخكوب كند تا نه يك فيلم سينمايي يا فوتبال داغ ببينند، آنها يك گزارش مستند اجتماعي را با دقت مي بينند.
شايد به خاطر آمار بالاي طلاق، شايد به خاطر مراجعان بي شمار دادگاه هاي خانواده، شايد به خاطر اختلافات چشمگير زنان و شوهران، شايد به خاطر برداشت هاي متفاوت و متناقض زن و مرد از حقوقشان در زندگي مشترك و شايد... اگر برنامه اي درباره مشكلات زنان و شوهران ساخته شود، توجه مردم را جلب مي كند. با اين حال بايد بپذيريم هزار راه نرفته از معدود برنامه هاي مستندي است كه با استقبال مخاطبان مواجه شده. شايد اگر اين برنامه (آنچنان كه دوره قبل ساخته شد) تنها به واگويي نظرات كارشناسي مي پرداخت، تا اين اندازه موردتوجه قرار نمي گرفت.
داستان هاي واقعي هميشه جذابيت بيشتري داشته، به خصوص وقتي اين داستان ها به شرح موارد كوچك و پيش  پاافتاده زندگي ها بپردازد. زندگي هايي درست مثل زندگي همه ما و اتفاقاتي كاملاً عادي نه مثل رمان ها و فيلم هاي خارق العاده.
زني تنها به خاطر اينكه همسرش در حضور مادرزن و پدرزن با لباس راحتي و پيژامه مي نشيند و يا بي توجه در حضور آنان دراز مي كشد، دلخور است و اين دلخوري تا آنجا پيش رفته كه آنان را با عنوان نداشتن تفاهم به محضر كارشناس برنامه كشانده.
شايد ساده باشد. اما باور كنيد گاهي همين موارد ساده و كوچك نيز آزاردهنده مي شود.
مرد نمي خواهد كوتاه بيايد و زن دل چركين است. مشاور از آنان مي خواهد خواسته هايشان را با زباني نرم تر از يكديگر بخواهند. مرد هزار دليل مي آورد كه دليلي براي پوشيدن لباس رسمي در حضور خانواده زنش وجود ندارد و زن اين رفتارها را دليل بي احترامي مي داند.... و مشاور (دكتر مهدوي) بالاخره آنان را قانع مي كند. شايد هم فقط در حضور كارشناس مي پذيرند، خواسته هايشان را تعديل شده تر بيان كنند.
خانواده ها هرشب تمام اين گلايه هاي كوچك و راهنمايي هايي كارشناسان را با ولع مي بلعند. براي بسياري از مردان ايراني نيز مانند مرد سوژه گزارش برنامه سخت است، به خاطر پخت غذا از همسرشان تشكر كنند.
براي آنان باور اينكه كارهاي خانه وظيفه زن نيست، سخت است. چرا بايد به خاطر انجام وظيفه شخص، از او تشكر كرد. گفتن «متشكرم» براي مرد آنقدر مشكل است كه حتي كارشناس برنامه نيز از پس او برنمي آيد.
مسايل و اختلافات زندگي هاي ايراني به همين سادگي است و كمتر خانواده اي به خاطر حل اين مشكلات به مشاور مراجعه مي كند.
به زعم اكثر خانواده ها مراجعه به مشاور چيزي معادل داشتن اختلالات رواني است. آنان ترجيح مي دهند ساعتي را مقابل تلويزيون بنشينند از ميان داستان هاي واقعي، داستان خود را بيابند و راهكارهاي مشاوران برنامه را نيز به تماشا بنشينند. شايد فقدان كارشناس، فقر فرهنگ مراجعه به متخصص، خجالت از واگويي مشكلات كوچك و... دلايلي باشند كه بسياري از خانواده ها را تا مرز ازهم پاشيدگي پيش مي برد. استقبال از هزار راه نرفته گواه اين مدعاست. از سويي امكانات مشاوره خانواده آنقدرها گستردگي ندارد؛ به ويژه در مناطق محروم شهري. بگذريم كه روستاها هم با مضامين اين گونه اختلافات و هم با مشاوره ناآشناست. شكستن مرزهاي حقوق و وظيفه، بيماري دوره گذار است.
دوره گذاري كه همه مشكلات را به آن نسبت مي دهيم. آموخته ايم معضلات را به گردن اين دوره بيندازيم بدون آنكه ابزار از سرگذراندن راحت و ساده اين دوره را طلب كنيم.
نه آموزشي، نه مشاوره اي، نه فرهنگ سازي. شايد اگر نبود همين برنامه هاي مستند كه گاه گاه به شكلي اصولي به مسايل خانواده ها مي پردازد، پخش برخي از سريال هاي تلويزيوني براي دامن زدن به بحران هاي خانوادگي كافي بود.
به هرحال ساخت و بخش برنامه هزار راه نرفته سنتي نيكوست كه مي تواند ادامه پيدا كرده و وسعت يابد.

نمايشگاه سر خط يا ته خط؟
رضا سميعي 
به نظر مي رسد نمايشگاه به ته خط رسيده باشد. يعني ضرورت ها و الزامات شكل گيري و برگزاري اش فاقد توجيه اقتصادي- فرهنگي شده باشد.
نمايشگاه هفدهم چنين وضعيتي را در بوق و كرنا اعلام مي كند، در يك دوره ده روزه انواع و اقسام ناشرها از نوع خارجي وداخلي، گرد هم مي آيند تا چيزهايي را عرضه كنند كه سالهاست عرضه مي كنند ما براي چه به نمايشگاه مي رويم؟ به عنوان يك كتاب باز حرفه اي زحمت و مشقت رفتن به نمايشگاه را براي چه به جان مي خريم؟ براي آگاهي از تازه هاي كتاب و آنچه در غرب منتشر مي شود؟
شايد هفت، هشت سال پيش به واسطه فقر اطلاعاتي مان در باب اوضاع كتاب و نويسنده هاي محبوبمان، نمايشگاه مي توانست تا حدودي اين فقدان را جبران كند، اما هم اينك كه انواع و اقسام سايت هاي اينترنتي در كسري از دقيقه آخرين اخبار ارباب كتاب هاي تازه را در اختيارمان مي  گذارند نمايشگاه به لحاظ اطلاعاتي چه كمكي به ما خواهد كرد؟
آيا تعطيل دوره خريد فروش كتاب به ده روز، به معناي اين نيست كه ما بايد نيازهاي كتاب خواني مان را به همين ده روز تقليل دهيم؟ چه اشكالي دارد نمايشگاه كتاب هاي خارجي به شكل دايم برگزار شود مگر نياز به دانستن و خواندن كتاب نيازي موسمي و فصلي است كه در يك دوره ده روز برآورده شود.
اگر غرض ازبرگزاري نمايشگاه، همان تاكيد بر وجه«نمايش» آن است؛ اينكه نمايش دهيم مردم كتاب مي خرند، مردم كتاب مي خوانند، فرهنگ چيز مهمي است ، كتاب زنده است واوضاع نشر روبراه است كه وامصيبتا! چون در جامعه اي كه تيراژ كتاب به زير ۲۰۰۰ نسخه رسيده است چنين تصوراتي بسيار باطل است.
مسوولان نمايشگاه كتاب كه بيشترشان در گفت وگوهاي خصوصي بر بيهوده بودن اين شكل برگزاري تاكيد دارند، يكبار اين شجاعت را به خرج بدهند و اين پرسش را مطرح كنند كه اين نمايشگاه براي چه كساني و براي به دست آوردن چه اهدافي برگزار مي شود. شايد خيلي از تبعات منفي اين نمايشگاه نيز رفع و رجوع شود.
ناشر كه ناراضي است. خريدار هم كه از شكل برگزاري و سازماندهي نمايشگاه داد سخن مي راند، مسوولان نيز كه ته دلشان نمايشگاهي با چنين شكلي را غير مفيد مي دانند، مردم منطقه اوين و پارك وي هم كه از ترافيك و ازدحام حاصل از اين «نمايش» ابسورد، لطمات فراوان مي بينند، پس توجيه برگزاري چنين نمايشگاهي چيست؟َشايد تنها كساني كه با اين نمايشگاه مي توانند خود را مطرح نمايند، از آن سود مي برند. در سال هاي اخير تنها برندگان واقعي نمايشگاه موسسه ها و آموزشگاه ها و كلاس هاي كنكور هستند كه انواع و اقسام كتاب هاي كمك آموزشي، جزوات درسي و تست هاي كنكور را عرضه مي كنند.
آمار فروش اين كتاب ها بسيار بالا و تكان دهنده است و در عين حال هشداري جدي است براي مسوولان ارشاد كه آيا هدف غايي  نمايشگاه بين المللي كتاب با آن صرف هزينه ها و يارانه  هاي عجيب و غريب اين است كه اين موسسات، جزوات و كتب هاي شان را به خيل نوجوانان و جوانان مشتاق كنكور بفروشند.
طنز ماجرا هم همين است اينكه نمايشگاهي را با انواع و اقسام نيات بلند مرتبه و عاليه برگزار كني اما درنهايت فضا را براي فروشنده ساندويچ، تي شرت، پفك و... جزوات كنكور مهياكني. نمي دانم چنين نمايشگاهي رفتن دارد يا نه؟

نيم نگاهي به غرفه هاي مخصوص كودكان
نمايشگاه، كتاب كودكان و مشكلات هميشگي
نمايشگاه هفدهم ظاهرا روي ريل نيفتاده و با يك موتور راه مي رود. از روز افتتاح نمايشگاه مي شود گفت كه تعداد غرفه ها از بازديدكنندگان بيشتر نيست.
تنها جايي كه مثل هميشه پر از رنگ و شور احساس ديده مي شود سالن مخصوص كودكان و نوجوانان است در ساعتي از روز يعني دم غروب ديگر جا براي سوزن انداختن نيست. همهمه كودكان كه تك وتوك با چهره هاي فانتزي و گريم شده به اطراف مي دوند شور و نشاط خاصي به محيط مي بخشد. ا ين موجودات سراسر اميد و فارغ از هر دغدغه از گوشه و كنار شهر مي آيند تا خوراك روحي رواني خود را تامين كنند. در يك نگاه كلي مي شود تشخيص داد كه تعداد بزرگترها از كودكان بيشتر است بزرگاني كه كودكان را بدون حضور خود عناصري اضافه مي دانند.
سالن كودكان امسال هيچ فرقي با سال هاي گذشته ندارد. همان چند ناشر معروف دولتي و غير دولتي بسياري از موجودي و تكراري سال هاي گذشته را در معرض ديد قرار داده اند. به لحاظ تنوع در نوع غرفه آرايي و تعداد كتاب هاي جديد فقط مي توان ازدو انتشارات سروش و شباويز نام برد. گرچه پخش وسايل كمك آموزشي اين دو ناشر از بخش كتاب قوي تر است .نكته حيرت انگيز درباره كتاب هاي كودكان عملكرد چند ناشر است كه گويي فارغ از هرگونه حسن رقابت، كتاب هاي همديگر را به فروش مي رسانند. انتشارات سروش با آن صف مشهور و غلغله بچه ها ظاهرا از پررونق ترين غرفه هاست. يكي از مشكلات هميشگي كتاب هاي كودكان همان مساله گران بودن است مي شود گفت كه قيمت بعضي از كتاب ها نه تنها در توان خريد يك كودك نيست بلكه باعث زدگي او از عنصر كتاب مي شود. بعضي از كتاب ها با نقاشي هاي بسيار چشم نواز و كاغذ بسيار عالي تهيه شده اند به طوريكه هيچ روحيه  كودكانه اي نمي تواند به راحتي از كنارشان بگذرد. يك سري كتاب هاي علمي مخصوص به گروه سني «ب» باقيمت بيست و دو هزار تومان به فروش مي رسد. عليرغم هياهوي بسياري از ناشران درباره وجود كتاب هاي ارزان  تر اصلا خبري از اين موضوع نيست. بسياري از ناشران مطرح و غير مطرح از قيمت سرسام آور بعضي كتب ابراز شرمندگي مي كنند يك مادر در مقابل غرفه انتشارات سروش با صداي بلند به قيمت بالاي كتاب ها اعتراض مي كند او معتقد است كه قيمت كتاب بايد به گونه اي باشد كه كودك بتواند با پس انداز شخصي اش آن را خريداري كند. نكته جالب توجه ديگر درباره كتاب هاي كودك، نبود نظارت  فني و اصولي است بسياري از آثار كودك فريب كه قبلا حرف و حديث هايي را به دنبال داشته اند هنوز هم روي پيشخوان بعضي از غرفه ها ديده مي شوند.
از پدري كه يك كيسه پلاستيكي پر از كتاب در دست دارد مي پرسم كه چند كتاب خريده و چقدر پول داده. او مي گويد: «حدود شانزده عنوان كتاب ريز و درشت خريده ام و بابتش بيست و هشت هزار تومان پول داده ام.» او هم مثل ديگر والدين از مسوولان فرهنگي درخواست رسيدگي به اين مشكل را دارد او معتقد است كه گراني بيش از اندازه آن هم در اين اقيانوس كتاب مطالعه  را دلزده مي كند.
اغلب گردانندگان غرفه ها به دليل ازدحام جمعيت و سرعت كار حال و حوصله جواب دادن ندارند. اما در جمع بندي كلي حرف ها و درد دل هاي ناشران و بعضي از بازديدكنندگان يك خواست كلي حكم فرماست و آن هم توجه دادن كودكان به كتابخواني با قيمت ارزان است. يكي از گردانندگان نشر قاصدك بر اين باور است:«كه متاسفانه هم ما و هم مسوولان فرهنگي به كودكان جامعه به چشم يك كالاي لوكس نگاه مي كنيم. كالايي كه فقط و فقط مي خواهيم با ظاهرسازي و بدون توجه به روانشناسي پيچيده اش با آن برخورد كنيم او يك كتاب ساده شده اطلس جهان را نشان مي دهد و مي گويد در اين ميان چه كسي مقصر است؟ قيمت اين كتاب هفت هزار تومان است وحشتناك نيست؟...» اما نكته اميدوار كننده در باره كودكان اين است كه چندين ناشر مطرح كشور با تكيه بر اصول و قواعد تكنيكي به اين رشته رو آورده اند آنگونكه كه پيداست گروهي از اهل آثار كودكان بخشي از توان خود را با حمايت چند ناشر شناخته شده به كودكان اختصاص داده اند اين قضيه كه نمود بارزي در نمايشگاه امسال دارد از دورو حائز اهميت است يكي آنكه به مرور زمان كتاب هاي ويتريني و بدون حساب و كتاب جاي خو را به آثار فني و كارشناسانه خواهند داد دوم اينكه ناشران ياد شده باتوجه به نام و نشان خود اجازه بهره برداري مالي صرف از كودكان را مهار خواهند كرد. پس مي توان دست انتشاراتي هاي مانند، چشمه، ثالث، قاصدك و شباويز را به گرمي فشرد.

نمايشگاه مطبوعات، همسايه كتاب
ايمان مهدي زاده 
ترافيك تمام شد. پس از انتظاري طولاني به نمايشگاه رسيديم. امروز نخستين روز بازديد عموم است. بازديد از نمايشگاه دايمي تهران، دلمشغولي دايمي شهروندان است. گرچه براي عده اي، كباب و كتاب تفاوتي ندارد، اما جمع كثيري آمده اند فقط بوي كاغذ استنشاق كنند. بويي كه هنوز در ضلع جنوبي نمايشگاه اثري از آن نيست. اما چرا؟
دليل خاصي ندارد اما امسال در سالن مطبوعات امروز گشوده خواهد شد.
كارگران مشغولند، ميله ها و نورگيرها را طبق طراحي از پيش تعيين شده به مثابه پازل در هم مي چينند و هنوز اسامي غرفه ها بر پيشاني شان نخورده است. قرار است غروب، نمايندگان مطبوعات براي انجام تزيينات بيايند و غرفه ها را بيارايند. ولي نمايش، هنوز آغاز نشده اما بالاخره به امروز رسيديم.
برخي از همزماني نمايشگاه مطبوعات كنار كتاب احساس رضايت دارند؛ ميهمانان كتاب در اين ايام مي توانند برادران كوچك كتاب ها را نيز ببينند.
اين در حالي است كه عده اي ديگر معتقدند اين دو نمايشگاه بايد از هم تفكيك شود. دليل عمده اين انتقاد، محل برگزاري نمايشگاه مطبوعات است. ضلع جنوب غربي استخر، جايي دورتر از تجمع كتاب ها، اگر كسي زياد اهل نشريه نباشد، زير هرم آفتاب، سير سلوك نمي كند تا به اين سالن پرت گام بگذارد. مواد خوراكي، سايه سار درخت ها، فضاي سبز و حجم زياد كتاب ها يكجا متمركز شده اند و اين مساله بر مهجوري اين سالن مي افزايد.
در عين حال يكي از جاذبه هاي اين نمايشگاه، حضور نويسندگان و روزنامه نگاران است. مرسوم است، هر روز نويسندگاني از هر نشريه به عنوان نماينده در غرفه حضور يابند. بازديدكنندگان اگر نگارنده اي را تنها از مطالبش بشناسند، مي توانند چهره اش را ببينند و از اين پس وقتي كنار خيابان، زير باران، با چتري ايستاده، او را ديدند برايش بوق بزنند يا دست تكان دهند! اگر هم با گلايه آغاز شود؛ مطمئن باشيد كه آخرش لبخند است، بالاخره خدا گفت و گو را براي همين روزها خلق كرده است!

طب اينترنت
اگر در گذشته هاي نه چندان دور به هر كوچه پس كوچه اي كه سر مي زديد يك قهوه خانه پيدا مي شد و جماعتي كه به محض فارغ شدن از كار سري به قهوه خانه مي زدند و دور هم مي نشستند چايي مي خوردند و قلياني مي كشيدند و گپ مي زدند، حالا در دنياي پست مدرن امروز قهوه خانه ها تبديل شده اند به كافي نت، حالا در جاي جاي اين شهر بزرگ كمتر جايي پيدا مي شود كه اثري از اينترنت بر جاي نگذاشته باشد و حالا به جاي نشستن دور هم، هر كس پاي يك دستگاه كامپيوتر مي نشيند و در اتاق گپ مجازي با لغات الكترونيكي با هم گفتمان مي كنند.
سري به آمار هم بزنيم مي بينيم تعداد كاربران اينترنت ۹۰ درصدي نسبت به سال هاي گذشته افزايش پيدا كرده اند و يك ميليون و ۷۰۰ هزار كاربر اينترنت با ضريب نفوذ ۵/۲ درصد در سال ۸۰ به ۳ ميليون و ۲۰۰ هزار نفر كاربر با ضريب نفوذ ۹/۴ درصد در پايان سال ۸۱ افزايش يافته است.
اين در حالي است كه طبق آمار مراكز غيررسمي شمار كاربران اينترنت در حال حاضر در ايران بيش از ۵ ميليون نفر هستند.
گرچه ايران از اين نظر فاصله زيادي با كشورهاي صنعتي و پيشرفته آسيايي دارد اما به نظر مي رسد تا چندي ديگر اين فاصله جبران شود. بر اساس پيش بيني هاي وزارت اطلاعات و فناوري ارتباطات، با افزايش كاربران اينترنت در مدارس و دانشگاه ها تعداد كاربران در سال جاري به مرز ۱۵ ميليون نفر مي رسد.
افزايش تعداد كاربران اينترنت در ايران در حالي صورت مي گيرد كه بيش از ۳۵ درصد از استفاده كنندگان را قشر جوان تشكيل مي دهند.
ميانگين دقت مصرف شده براي استفاده از اينترنت ۵۲ دقيقه در هفته است كه اين رقم براي سنين ۲۱ تا ۲۴ سال در كشور به ۵۷ دقيقه هم مي رسد.
بالا رفتن تعداد كاربران اينترنت را در ايران بسياري نزديك شدن به آمار كشورهاي پيشرفته نمي دانند چرا كه طبق آمار اكثر كاربران از اينترنت به عنوان يك وسيله سرگرمي ياد مي كنند و اين موضوع اسباب نگراني عده اي را ايجاد كرده است.
دكتر علي ميرزابيگي عضو هيات علمي دانشگاه تهران مي گويد: اينترنت جزو سرگرمي هاي اصلي جوانان محسوب مي شود او معتقد است كامپيوتر و اينترنت جوانان را از ورزش دور كرده است.
البته به نظر مي رسد علاوه بر كمبود امكانات در بسياري از نقاط، كامپيوتر و اينترنت هم ارزان تر و هم در دسترس تر است، درصد بالايي از جوانان با كمبود امكانات ورزشي مواجه هستند. نبود امكانات ورزشي كافي در بسياري از شهرها به خصوص مناطق محروم باعث شده درصد بالايي از جوانان كه تمايلي به ورزش كردن دارند از اين موضوع محروم شوند حتي مي توان گفت: نبود امكانات ورزشي براي دختران گرايش اين قشر را كه در بسياري از خانواده ها با محدوديت مواجه هستند به سوي اينترنت كشانده است چرا كه به نظر مي رسد اينترنت راحت ترين و بي دردسرترين وسيله براي پر كردن اوقات فراغت است.
عده اي نيز ابراز نگراني كرده اند اينترنت باعث دوري و جدايي بين دوستي ها مي شود و از اين رو روي آوردن گسترده جوانان به اينترنت را يك خطر جدي تلقي مي كنند.
نيروي انتظامي هم كه در اين حوزه نيز احساس وظيفه مي كند در اطلاعيه اي اعلام كرده است براي جلوگيري از گرفتار شدن جوان ها به آنچه كه به عنوان خطرات استفاده از اينترنت ياد شده سه توصيه كرده است كه عبارت است از؛ كاهش زمان گردش در اينترنت براي جلوگيري از معتاد شدن به شبكه جهاني و نرفتن به سايت هاي غيراخلاقي و پرهيز از جايگزيني دوستان واقعي با دوستان مجازي اينترنتي.
در شرايط فعلي به نظر مي رسد قبل از اينكه تب اينترنت فراگيرتر شود فرهنگ درست استفاده از اينترنت در عمل به جوانان آموخته شود و به جاي اعلاميه و اطلاعيه با فراهم آوردن فضاها و امكانات لازم حوزه سرگرمي هاي جوانان را از محدوده اينترنت وسيع تر كنيم.

احداث بيمارستان  در بم
خبري خوش براي ساكنان بم. بالاخره سيستم بهداشتي و درماني بم احيا مي شود. هرچند اين كار با استفاده ازكمك هاي بين المللي صورت مي گيرد. بيمارستان بم را قرار است فرانسوي ها احداث كنند. اين بيمارستان با هزينه اي معادل ۳ميليون يورو ساخته مي شود. براساس بيانيه مشتركي كه ميان سازمان مجري ساختمان  ها و تاسيسات دولتي و عمومي وزارت مسكن و شهرسازي و كميته مشترك فرانسوي- ايراني هدايت كمك هاي فرانسه براي بازسازي بم، در تهران امضا شد، طرف فرانسوي با جمع آوري حداقل ۳ميليون يورو از شركت اتحاديه ها و مجموعه هاي محلي فرانسه، در تكميل بيمارستان ۹۶ تختخوابي بم همكاري مي كند. طرف ايراني نيز متعهد شد به منظور تكميل اين بيمارستان حداكثر تا پايان امسال مبلغ ۵۰ ميليارد ريال براي اين طرح اختصاص دهد.

آموزش  امداد
اينكه مي گويند از ۳۰ بلاي طبيعي بيش از ۲۰ تاي آن در ايران اتفاق مي افتد البته بايد آماده شد تا حتي اگر نيمي از آنها نيز اتفاق بيفتد آمادگي مقابله با آنها را داشته باشيم. پارسال با برگزاري ۲۶۰ كلاس دوره آموزش همگاني، ۷هزار و ۱۸۸ نفر آموزش هاي كمك هاي اوليه و امداد و نجات را در استان بوشهر فر ا گرفتند.
همچنين در اين مدت با برگزاري ۲۰ كلاس آموزش تخصصي درزمينه نجات در سيلاب، آوار، حوادث جاده اي، كوهستان و بازآموزي چادرزني، ۲۲۶ نفر از امدادگران آموزش هاي لازم را فرا گرفتند.
علاوه بر مساعدت امدادي پارسال به تعداد واجدان شرايط ۱۱۰ مورد حادثه آتش سوزي نيز مبلغ ۱۵ ميليون و ۶۳ هزار ريال كمك خسارت پرداخت شد.

۱۲۰ ميليون كتاب درسي
ديگر دانش آموزان نگران خريد كتاب هاي درسي سال بعدشان نباشند چرا كه با چاپ ۱۲۰ ميليون جلد كتاب درسي، سال آينده دانش آموزان مي توانند از اول شهريور كتاب هاي مورد نظرشان را كه در كتاب فروشي هاي سراسر كشور توزيع مي شوند خريداري كنند. طبق گفته معاون دفتر برنامه ريزي و تاليف كتاب درسي وزارت آموزش و پرورش، در سال تحصيلي جديد ۸۴-۸۳ كتاب بينش اسلامي سال هاي اول و دوم متوسطه با عنوان كتاب دين و زندگي ارايه و كتاب زبان انگليسي سال اول راهنمايي نيز در همه استان  هاي كشور تدريس مي شود.
كتاب هاي درسي زبان انگليسي، شيمي، جغرافياي متوسطه و پيش دانشگاهي جديد تاليف شده و ديگر كتب درسي دانش آموزان كتاب هاي سال هاي گذشته است.

بازنشستگان  باز هم منتظر بمانند
بازنشستگان بايد منتظر بمانند چون زمان قطعي پرداخت باقيمانده پاداش بازنشستگان مشخص نيست. گرچه فقط نيمي از پاداش پايان خدمت بازنشستگان پس از مدت ها سرگرداني آنان فروردين ماه پرداخت شد اما به نظر مي رسد از نيم ديگر آن خبري نيست. محمدرضا واعظ مهدوي به خبرگزاري مهر گفت: «تعيين تعداد بازنشستگان و همچنين مقدار پاداشي كه بايد به عنوان مابقي به آنان پرداخت شود به زمان لازم نياز دارد و به زودي امكان پذير نيست.» وي با اشاره به اينكه تامين اعتبار لازم براي پرداخت پاداش بازنشستگان نياز به زمان دارد گفت: «در صورتي كه اعتبار لازم در اين خصوص فراهم شود سازمان مديريت و برنامه ريزي اين اعتبار را براي پرداخت مابقي پاداش بازنشستگي كشور قرار خواهد داد.»

فرسودگي دو سوم ناوگان حمل زباله
قرار است ناوگان حمل زباله پايتخت به آخرين فناوري و ماشين آلات روز مجهز شود. اگر اينطور باشد كه گفته شد پس بايد با خودروهاي نارنجي رنگ كه هر شب ساعت ۹ زباله هاي منزل شما را جمع آوري مي كند خداحافظي كنيد. حدود دو سوم ناوگان حمل زباله پايتخت فرسوده هستند و فقط يك سوم اين ناوگان بهينه سازي شده است. محمدي زاده معاون خدمات شهري شهرداري به خبرگزاري مهر گفت: «بايد هر چه سريع تر در مورد جابه جايي ساختمان خدمات موتوري و انتقال آن به اطراف تهران تاكيد كرد.» وي گفت: محل فعلي سازمان موتوري كه در دهه گذشته ايجاد شده است جزو حاشيه شهر تهران محسوب مي شد اما با گسترش شهر محدوده كاري سازمان در يكي از مناطق پرتردد شهر تهران واقع شده است.

بازيافت در شوراي شهر
اخيرا مساله زباله براي مسوولان شهري تهران بسيار مهم شده است به همين دليل اين موضوع در دستور كار كميسيون فرهنگي شوراي شهر قرار خواهد گرفت. رسول خادم عضو شوراي شهر در گفت وگو با خبرگزاري مهر عنوان كرد: «در جلسه مشتركي كه با حضور رئيس شوراي شهر، مسوولان محيط زيست و شهرداري برگزار شد معضلات و مشكلات جمع آوري زباله بررسي و راهكارهاي پيشنهادي به صورت مكتوب اعلام شده و قرار است جمع بندي در اين خصوص داشته باشيم». عضو شوراي شهر با اشاره به اينكه شهرداري تهران متولي اصلي انجام اين كار است گفت: در عين حال شهرداري براي ساماندهي وضعيت زباله و بازيافت آن نياز به همكاري و كمك ساير دستگاه هاي اجرايي دارد.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |