يكشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۸۷
كوتاه نوشته اي در تغيير مديريت موسيقي
خوش آمد گويي به رسم ادب
چندي قبل ميزبان آقاي سيامك نصر بودم كه مجموعه پژوهشها و تحقيقات چند ساله اش را روي ساز سه تار، به مراحل نهايي و آماده چاپ رسانده است. در همان شب سخن از استعفاي جناب مرادخاني و جانشين ايشان در مركز موسيقي يعني جناب محمد حسين همافر به ميان آمد و سيامك نصر بسيار به نيكي و نيكويي از ايشان و دوران مديريتشان در شيراز ياد مي كرد. هفته قبل هم در تماسي كه با استاد و معلم كمانچه جناب مهدي آذرسينا داشتم نيز، سخن به خانه موسيقي و انجمن موسيقي كشيده شد و ايشان نيز از انتخاب  همافر اظهار خرسندي نمود و...
در همين ايام بود كه بولتن شماره ۶ خانه موسيقي به دستم رسيد و در صفحه ۳ آن متن كامل نامه اي به چاپ رسيده بود خطاب به وزير ارشاد (آقاي احمد مسجد جامعي) كه در آن نامه، هيأت مديره و مشاوران خانه موسيقي به اتفاق ، عدم حضور علي مرادخاني را در عرصه هنر كشور ضايعه اي بزرگ مي دانند و...، اين جمله را نقل كردم نه اينكه مخالفتي داشته باشم كه رفتن هر فرد از هر منصب ضايعه اي است اجتماعي، اگر به مفهوم كلمه ضايعه به لحاظ لغوي توجه شود، اما مراد از نقل اين جمله تأكيد بر كلمه مشاوران بود. نمي دانم آيا همان مشاوران اين متن را انشاء و املاء فرمودند و سروران و اساتيد خودم در هيأت مديره نيز تأييد و امضا نموده اند يا نه.
ولي ادبيات نامه مرا به ياد سخنراني يكي از سخنرانان كم اشتهار مراسم بزرگداشت صدمين سال تولد صبا انداخت كه بهتر است چند جمله اي از آن نامه را براي توجه بهتر اهالي موسيقي نقل نمايم بدون هيچ گونه داوري و اظهار نظر. فقط تأكيد بر اين نكته دارم كه توجه شود اين نامه به امضاي هيأت مديره خانه موسيقي رسيده و خطاب به وزير محترم ارشاد است در جهت راهنمايي و زنهار و تذكر و انذار «علي مراد خاني... دغدغه شريعت نوراني اسلام لحظه اي او را رها نكرد و همه جواني و شادابي خويش را در اين مسير پرتلاطم صرف كرد؛ مردي كه در حرمت نهادن به بزرگان موسيقي ايراني اهتمامي تمام كرد، همو كه در تمام گرفتاريهاي شخصي استادان حضوري لطيف و انساني داشت... كه دست تواناي او گره هاي دشوار را گشوده است... مردي خداجوي كه همت خود را صرف آشتي و انطباق موسيقي با موازين اسلامي كرد و در اين راه دل هاي بيشماري از هنرمندان را تسخير نمود... بدون ترديد خلأ حضور وي در عرصه موسيقي مملكت ما تاواني سنگين در پي خواهد داشت. بگذاريد چراغي كه او افروخته است همچنان روشن بماند و اين خواسته قلبي همه اهالي موسيقي است» قرار گذاشتم قضاوت و داوري نكنم ولي نمي توانم و نمي دانم بپذيرم حرفهاي فوق را يا كلام آقاي سعيد تجويدي (پسر استاد) را در مورد هزينه بيمارستان آراد و يا سخنان خانم ها تاج بخش و حناچي (همسر و دختر استاد تاج بخش) را و يا رنج گفته هاي استاد حسين يوسف زماني و شكوه هاي گران مهدي آذرسينا را و...
اي كاش اين نامه را زودتر خوانده بودم و در مواجهه با وزير محترم ارشاد (در مراسم تشييع و مجلس ختم سيد حسن حسيني) از ايشان در مورد تأثير نامه سؤال مي كردم كه تا چه ميزان اين نامه در تصميم بر تغيير يا ابقاء رئيس مركز موسيقي مؤثر بوده و خداوكيلي چه برداشت و تصوير ذهني را از خانواده موسيقي (حداقل به لحاظ نگارش) در ذهن ايشان ايجاد كرده است. شايد بتوان حدس زد كه مثلاً اگر وزير محترم در ابقا يا تغيير مردد بوده است بعداز خواندن نامه حاميان  آقاي مرادخاني، ترديد ايشان به تصميم قطعي منجر گرديده؟! ياد معلم و استاد جامعه شناسي و اسلام شناسي سبز باد كه مي گفت: هرچه [هركه] را كه مي خواهند نفي كنند از آن بد نمي گويند بلكه بد از آن تعريف مي كنند.
به هر حال نگارنده اين سطور قصد نقد يا تحليل دوران مديريتي جناب مرادخاني را ندارم و اساساً مخالف با تبرزني هستم (ضرب المثل: چون درختي مي افتد تبرزنان و هيزم شكنان زياد مي شوند) و مفاد نامه را هم به دليل احساساتي بودنش به دور از حوزه نقد و بررسي مي دانم ولي سخنم با امضاءكنندگان و منشي (انشاءكننده) اين نامه است، بزرگواران و ولي نعمتان حقير، چگونه است كه اولاً از جانب همه اهل موسيقي خواسته هاي قلبي را مكتوب مي نماييد؟ [و اين خواسته قلبي همه اهالي موسيقي است- جمله پاياني نامه] شايد هراس تاريخي اي كه در تمثيل محترمانه اش مي شود (هيچ كس نرفته كه شخص بهتري جايش بيايد) و در حقيقت حفظ وضع موجود و رضايت دادن به حداقلها، شما را مجاب به امضاي نامه كرده است وگرنه خودتان از گلايه ها و رنج نامه هاي نوشته و نانوشته اهالي موسيقي از پير و جوان، خرد و كلان، پيش كسوت و نوخاسته و... بيشتر از حقير خبر داريد و چگونه مي شود در حالي كه شاهد بودم شجاعت و صراحت هنرمند عزيزي را كه در روز افتتاح موزه موسيقي از بي مهري ها و بي توجهي ها به اهل موسيقي، فرياد اعتراض و درد را، سر داده بود اينك باور كنم كه اين نامه را آن هم با اين ادبيات امضاء كرده است...
سيل دريا ديدي هرگز برنمي گردد به جوي
نيست ممكن هر كه مجنون شد دگر عاقل شود
و ثانياً همان گونه كه سردبير بولتن اشاره نموده آيا نامه اي كه حاوي خواهش ابقاء يك مدير و در حقيقت تأييد يك تفكر مديريتي است (مديريت حداقل ۱۵ ساله) نبايد هيچ گونه اشارتي به كارنامه اين مدير و ذكر حداقل چند مورد از اقدامات مثبت مديريتي در آن به چشم بيايد. يعني در كارنامه درخشان مدير محترم (چنانچه از نامه برمي آيد) يك حركت مهم و تصميم شايان ذكر وجود نداشت كه به عنوان گواه ادعا عنوان شود و... بگذريم، سخن را با تأييد برخي از دوستان نسبت به دوران مديريت جناب همافر در شيراز آغاز كردم و چون در صداقت آنان شك وجود ندارد بنا را بر خير گذارده اين تغيير را به فال نيك گرفته و يادداشت مزبور را به عنوان خيرمقدم و خوش آمد گويي اما از ارتفاع ادب و انتظار و اديبانه نه به رسم كوتاهان، خوشرقصانه و حقيرانه، نگاشتم با انتظار از مسئول جديد المقام در حمايت موسيقي و نيز اميد به آينده روشن موسيقي ايران زمين فراتر از هر چهارچوب و چارت سازمان و خانه و انجمن و... كه انشاءالله به زودي شاهد خواهيم بود.
عليرضا پوراميد

نگاه امروز
پشتوانه حرفه موسيقي
اديب وحداني
ايجاد وگسترش تعريف هاي تجاري براي طبقه بندي موسيقي به قبل از كارهاي تئودور آدورنو فيلسوف مكتب فرانكفورت برمي گردد، اما نظريه پردازي هاي تأثيرگذار اين انديشمند به رغم اين كه بارها هم از طرف خودش و هم از طرف متأخرين موسيقي نقد و بررسي شده است، هنوز سنگ بناي عمده بررسي هاي موسيقايي است و واژه كليدي براي راهيابي به آن متون «بازار» است. بود و نبود بازار كار براي بسياري از هنرمندان نه تنها در ايجاد، ادامه و يا قطع فعاليت هنري آنها مؤثر است، بلكه حتي سبك كاري آنها را هم تحت تأثير جدي قرار مي دهد. بسياري از هنرمندان در سراسر دنيا به خاطر بي ميلي به توجه، سليقه و خواست بازار و شركت ها و سازمان هايي كه حاضرند تهيه موسيقي را به گردن بگيرند (و صدالبته از اين كار، سود ببرند) كار حرفه اي را به كناري مي نهند و عطايش را به لقايش مي بخشند. بسياري ديگر سر حوصله سراغ يك شغل موسيقايي ديگر مي روند و از بهترين اين مشاغل نواختن در اركسترهاي نظامي است. هيچ اركستري، هيچ شركت زنجيره اي ضبط و نشر موسيقي و هيچ سازمان يا نهاد دولتي يا غيردولتي اي در سراسر دنيا نيست كه به اندازه اركسترهاي نظامي ارتش آمريكا موسيقي دان استخدام كند. در واقع بخت يك نوازنده براي زندگي كردن حرفه اي و با ضمانت شغلي منحصر به اركسترهايي است كه از ميان ده ها (و گاه، صدها) نوازنده يك ساز بهترين را گزينش مي كنند و اركسترهاي نظامي و هرچه به جز اينهاست، قراردادهاي موقتي براي پروژه هاي كوتاه مدت (و البته گاه پردرآمد) است. در بيشتر مواقع از پس اين قراردادهاي كوتاه مدت نه دوره هاي آموزشي تكميلي اي برمي آيد، نه كارگاه، نه اجراهاي زنده در شهرهاي مختلف. همه آنچه ياد شد براي نوازنده هاي موسيقي نظامي وجود دارد.اما تمام حمايت موسيقي نظامي از حرفه موسيقي به نكاتي كه ياد شد منحصر نمي شود. درست است كه تضمين شغلي نوازنده هاي حرفه اي و دانش آموزان رشته موسيقي برآمده از امكان استخدام آنها در اركسترهاي نظامي است، اما موسيقي نظامي به نحو جدي تري هم حامي كليت موسيقي است. به اين اظهار نظر فرانك سيناترا كه طعنه به موسيقي پاپ- راك است توجه كنيد:
«اين موسيقي (پاپ/ راك) مارش جنگ است.»
مارش هاي ساده موسيقي نظامي به خوبي با پاهاي سربازان رابطه برقرار مي كنند. آنها طبق تعريفي كه از پيش برايشان تعيين شده، قرار است نظم حركات سربازها را به عهده داشته باشند.
موسيقي اي كه برآمده از آن مارش  هاست هم مي تواند حركت هاي مردم را در تالارها منظم كند. گاه مارش ها عيناً به همان شكل نظامي خود روي صحنه هاي موسيقي مردمي هم اجرا مي شوند. آهنگ «آيا من اهريمنم؟» گروه داياموندهد را در نظر بگيريد كه چهار پنجم آن رسماً مارش است و بسياري از آهنگ هاي فوق العاده محبوب گروه هايي از زمره «دورز» و «باب ديلن» هم به همين سبك و سياق اند. گونه ديگر موسيقي مورد توجه مردم، موسيقي اي است كه حس نوستالژي (غم غربت؟) را در آدم ها زنده مي كند. عمده هنرمندان در همه جاي جهان موسيقي غم را عمدتاً در حال و هواي عاشقانه مي سازند و نيز مي دانند كه هر قدر پياز داغ- سير داغ- روغن غم و غصه را در آش سوزناكي كه به گوش شنونده مي ريزند بيشتر شود، شنونده هاي آهنگ ها و فروش آنها بيشتر خواهد شد. به اين ترتيب در عمده توليدات مردم پسند سانتي مانتاليسم (به ترجمه دكتر خرمشاهي، سوزناكي) در خيلي از آهنگ ها جايگزين رمانتيسم منطقي اي مي شود كه سرجاي خودش بسيار هم ممدوح است. موسيقي نظامي باز جاي اين احساساتي گري ها نيست. قطعاتي كه در دنيا براي آيين هاي بزرگداشت و عزاداري ساخته و اجرا مي شود معمولاً راوي يا اجراي غم هاي ديگري اند كه با موسيقي متعارف روزمره مردم پسند تفاوت هايي دارد، اما در عين حال از جنس همان انواع موسيقي است. در واقع بسياري از ملودي ها و فضا، بازنويسي مي شوند و در برخي موارد به واسطه وجود امكان آزمايش هاي موسيقايي جديد،  برخي از تم ها و امكانات موسيقي نخست در توليدات انبوه موسيقي نظامي ساخته مي شوند و پيش روي تعداد فراواني از مخاطبان آزموده مي شوند و سپس، سرفرصت و در صورت توجه مردم به قطعه ها، آنها را براي اركسترهاي مردم پسند تنظيم مي كنند. ذات گران توليد، تكثير و تبليغ موسيقي پاپ دليل دوري بسياري از آهنگسازها از نوآوري و كم عرضه شدن آثار نوآورانه در سرتا سر دنياست. در عرصه هاي اصلي موسيقي، گاه نوآوري اي كه با اقبال عمومي مردم همراه نباشد به فاجعه منجر مي شود(مثل موسيقي فيلم)، گاه به ضرر (كنسرت هاي وابسته به فروش بليت)، گاه به ورشكستگي احتمالي (نوارهاي مردم پسند) و در بهترين حالت، به بي توجهي مخاطب .موسيقي نظامي در دنيا با مردم ارتباط جدي اي برقرار مي كند و مخاطب هاي توده اي دارد، اما نيازمند نيست كه به هر بهايي موافقت مردم و توجه آنان را جلب كند. احتمال اين كه ستاره اي از بين اعضا، رهبران يا آهنگسازان اركسترهاي نظامي ظهور كند چيزي تقريباً بين صفر و منفي يك است، در دنيا كسي به سراغ اين رشته مي رود كه توجه دقيق جدي به موسيقي دارد و كمتر علاقه اي به حواشي موسيقي كه به نام «صنعت سرگرم سازي» (entertainment) مطرح مي شود،دارد. جبر يا شوخي مضحك تاريخ است كه اين نوع موسيقي كه روزي- روزگاري به عنوان رقيب ساده و كم توان موسيقي كلاسيك مورد بي مهري بوده است حالا به عنوان نوعي موسيقي جدي مطرح مي شود و پشتوانه صدها دانشجو و هنرآموز موسيقي اي است كه در دنيا بااميد به اين امنيت شغلي سعي در جهت بهبود مهارت هاي حرفه اي شان دارندكه اگر روي صحنه هاي «تالار رويال آلبرت هال» نمي روند، دستكم روزهاي متوالي را به راحتي و با اركستري بسيار منظم و نيرومند، به نرمي همراه با همكارانشان در انواع مراسم مختلف موسيقي خواهند نواخت و موسيقي خواهند شنيد.در ايران نيز نوآوري موسيقي به جد مديون اهل موسيقي نظامي است و گاه، نظامياني كه خوب مي نواختند، به دقت نوشتن از آنها نه در تخصص و نه در توان من است اما توصيه به توجه به موسيقي نظامي با توجه به واقعيت هايي كه ذكر شد (و واقعيت هاي ديگري كه مجالي بيشتر از اين يادداشت كوتاه را مي طلبند) به تخصص احتياج ندارد.

گزارشي از جشنواره موسيقي دفاع مقدس
خان هفتم
علي ياسيني
007290.jpg

اشاره: هفتمين دوره از جشنواره نواهاي حماسي در شرايطي برگزار مي شود كه پيشتر مسئولين اجرايي آن از جمله دبير جشنواره مدعي هستند كه جامه اي نو به جشنواره پوشانيده اند. با سابقه اي كه از برگزاري دوره هاي قبلي جشنواره وجود دارد انتظار بر اين بود كه در دوره هفتم تحولات زيادي در بافت اجرايي و تخصصي جشنواره به ويژه موزيك نظامي اعمال شود. اين در حالي است كه بررسي هاي لازم ما را به اين سمت سوق مي دهد كه نه  تنها اين تحولات به وقوع نپيوسته بلكه در مباحث ماهيتي نيز عليرغم سپري شدن ۷دوره اجرايي، جشنواره هنوز به كاركردهاي از پيش تعريف شده نزديك نشده است .گزارش صفحه ۱۲ را در همين خصوص پيش رو داريد.
موسيقي دفاع مقدس، اهداف و كاركردها
«براي پيشگيري از فراموشي مقوله دفاع مقدس، همچنين متمايز بودن جنگ ما با ديگر جنگ ها به دليل بار دفاعي آن وظيفه داريم تا فرهنگ دفاع مقدس را احيا كنيم در تمام دنيا هم اين گونه است.»
اين جمله را سيد جواد هاشمي، دبير هفتمين جشنواره موسيقي دفاع مقدس، عنوان مي كند در پاسخ به عواملي كه از او راجع به دلايل برگزاري جشنواره پرسيده ايم.
وي در ادامه افزود: برگزاري اين جشنواره در ساماندهي خود موسيقي دفاع نيز بي اثر نبوده و در مجموع سمفوني هاي بزرگي چون حماسه خرمشهر و سرداران از دل اين جريان به جامعه هنري تقديم شده است.
از ديد هاشمي اگر امروزه موزيسين هاي بزرگ كشور در قبال رخدادي چون برگزاري اين جشنواره دغدغه نشان مي دهند و حتي برخي از آنها چون شهرام ناظري و شاهين فرهت به طور صريح انتقادات خود را وارد مي كنند نشانگر تأثير برگزاري جشنواره و بالاتر از آن توجه به اصل و ماهيت موسيقي دفاع مقدس است.
علي نعمتي، مدير واحد موسيقي بنياد حفظ آثار هم مي گويد: ما وظيفه خود مي دانيم تا با برگزاري اين جشنواره نگذاريم موسيقي دفاع مقدس فراموش شود اما همه جا گفته ايم كه ما متولي موسيقي نيستيم و اين جشنواره با هدف تجليل از خاطرات دفاع مقدس برگزار مي شود. به اذعان ديگر مسئولان بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس نيز، جشنواره نواهاي حماسي براي ترويج فرهنگ دفاع و يادبود ارزش هاي دوران جنگ طرح ريزي شده است. اما پرسش اصلي اينجاست كه با برگزاري ۷ روزه از جشنواره موسيقي دفاع مقدس، اين جشنواره تا چه حد به اهداف و رويكردهاي خود نزديك شده است؟ از جمله اين اهداف تقويت موسيقي نظامي و گروه هاي موسيقي نظامي است. براي دوري جستن از هر پيشداوري پرسش فوق را با امير بكان - معاون ارزشيابي جشنواره- و كامبيز روشن روان- آهنگساز- در ميان گذاشته ايم.
امير بكان بر اين باور است كه حضور گروه هاي موسيقي نظامي در جشنواره كمرنگ بوده و بايد علت اين عدم استقبال توسط بنياد حفظ آثار مورد بررسي قرار گيرد. وي با تأكيد بر لزوم توجيه اين گروه ها از سوي بنياد مي گويد: شايد آهنگسازي وجود ندارد كه براي اين گروه ها آهنگ مورد نظرشان را بسازد يا شايد اين گروه ها در طول سال اجراهاي چنداني ندارند كه حضورشان در اين جشنواره ضعيف به نظر مي رسد.
007323.jpg

بكان در حالي اين سخنان را بيان مي كند كه اعتقاد دارد سطح كمي و كيفي گروه هاي موسيقي سنتي و محلي در جشنواره مطلوب بوده است. هرچند كه فردين خلعتبري- عضو هيأت داوران- اين مدعا را رد كرده و وضع كيفي آثار را مطلوب ارزيابي مي كند.
وي مي گويد: در اين جشنواره چيز جديدي توسط گروه ها ارائه نشده و هر آنچه كه در ديگر جشنواره هاي موسيقي به چشم مي خورد در اين جشنواره نيز توسط گروه ها ارائه شده است با اين تفاوت كه گروه هاي مزبور آثار خود را با گرايش موسيقي جنگ ارائه كرده اند و اين كفايت نمي كند.
براي پي بردن به اينكه وضع گروه هاي نظامي در جشنواره چگونه است؟ كافي است بدانيم كه در مجموع ۴ گروه نظامي به جشنواره هفتم راه يافته اند و اخبار دريافتي نيز حاكي از آن است كه ۲ گروه در مراحل پاياني از شركت در جشنواره اعلام انصراف كرده اند .كامبيز روشن روان نيز با تأكيد بر غفلت از موزيك نظامي در سال هاي گذشته اميدوار است تا در طول جشنواره اين مسأله بررسي و راهكارهاي لازم ارائه شود.
وي مي گويد تربيت نيروي متخصص موسيقي نظامي طي سال هاي گذشته به خوبي انجام نشده است و به اعتقاد من بايد در زمان برگزاري جشنواره و پس از آن روي گروه هاي نظامي و مشكلات آن تأكيد شود و با برنامه ريزي هاي لازم هم كه بايد در دستور كار اركسترهاي نظامي قرار گيرد اميد به آن داريم كه اجراي اين اركسترها هر ساله از رشد كيفي خوبي برخوردار باشد.
007320.jpg

نگاهي به بخش هاي جشنواره
در هفتمين جشنواره نواهاي حماسي بالغ بر ۸۷ گروه در بخش هاي سرود، نوحه و موسيقي دفاع مقدس حضور داشته و توسط هيأت داوران مورد ارزيابي قرار گرفتند. البته به غير از انتخاب گروه هاي برتر، پيش بيني شده تا از نوحه خوانان برجسته اي چون صادق آهنگران، غلام كويتي پور و... تجليل به عمل آيد.
به گفته علي نعمتي آثار برگزيده اي كه از سال ۷۵ تا ۸۲ در زمينه سرود و موسيقي توليد شده اند مورد ارزيابي قرار گرفته و آثار شاخص از ميان آنها انتخاب خواهد شد. قائم مقام جشنواره هفتم در پاسخ به اينكه ملاك گزينش گروه ها و آثار در بخش هاي مختلف چه بوده است؟ گفت: ما در انتخاب گروه ها دستور العمل هاي خاص خود را داشتيم به عنوان نمونه تعداد گروه هاي نظامي حتماً بايد ميان ۲۵ تا ۴۵ نفر باشد .ما تعدادي قطعات را براي اين گروه ها فرستاديم تا تمرين كنند آنها هم تعدادي قطعه داشتند كه براي ارزيابي به دبيرخانه جشنواره ارسال كردند. گروه هاي سنتي و محلي هم دستور العمل هاي خاص خود را داشتند. برگزاري بخش سرود- ۲۳ و ۲۴ ارديبهشت- در تهران نشان داد كه در صورت توجه به اين بخش مي توان به بهبود وضعيت سرود در كشور اميدوار شد. در گفت وگويي كه با معاون هنري بنياد حفظ آثار در حاشيه اين اجرا داشتيم، جواد جباري وضعيت نامطلوب فعلي سرود را حاصل بي توجهي به اين حوزه دانست. او گفت كه سرود ما از پتانسيل بالايي برخوردار بوده و در صورت برنامه ريزي قادر خواهيم بود به اين حوزه سامان دهيم. جباري همچنين در خصوص سخنان هاشمي كه عدم حضور خواهران در جشنواره را به منزله يك ايراد تعبير كرده بود گفت كه آنها ترجيح مي دهند اين بخش از سوي ديگر ارگان ها و فستيوال ها پيگيري شود.
آثار توليدي
007317.jpg

بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس غير از تعدادي آثار عادي تاكنون چهار سمفوني را در خصوص جنگ توليد و روانه بازار كرده است اين سمفوني ها عبارتند از اروند رود و سرداران- دكتر سعيد شريفيان-، حماسه خرمشهر- مجيد انتظامي- و فلك الافلاك- روشن روان- تأملي بر كارنامه هنري شريفيان، انتظامي و روشن روان نشان از جايگاه بالاي اين آهنگسازان در موسيقي كشور دارد اما بايد توجه داشت كه توان آهنگسازي ايران محدود به اين سه تن نيست .از سوي ديگر گذشت زمان و خلق آثار توسط هنرمنداني كه خود جنگ را از نزديك نديده و با احساسات و لايه هاي دروني آن از نزديك آشنا نيستند مي تواند منجر به توليد آثاري شود كه موفق به نمايان ساختن اين لايه ها نشده و مخاطب را تا حدي از فضا دور سازند شايد از همين رو باشد كه حسام الدين سراج معتقد است كه خلق آثار هنري در حوزه موسيقي دوران جنگ بايد با زمان آن مطابقت داشته باشد.
به گفته سراج آنچه را كه يك شهيد حس مي كند ديدني نيست بلكه لمس كردني است و توجه به همين مفاهيم است كه باعث خلق آثار ماندگار مي شود. موزيسيني هم كه در خصوص موسيقي اين دوران كار مي كند اگر به اين مفاهيم نرسد نمي تواند آثار ماندگاري را خلق كند.
امين الله رشيدي هم مي گويد: نمي توان با توجه به خاص بودن دوران جنگ سفارش ساخت آثار موسيقي دفاع مقدس را به هر كسي ارائه داد چون توليدات اين دوره بايد خاص باشند. توليد آثار بزرگ و فاخر به ويژه از زبان بين المللي و سمفونيك درباره دفاع مقدس نكته بارزي است كه اكثر موسيقيدانان آن را مطرح مي كنند كه البته در اين راه با كاستي هاي زيادي مواجه بوده و هستيم.
از يك منظر ديگر گذشت زمان مي تواند غبار فراموشي را بر روي نوحه ها و ملودي هاي زمان جنگ كه ورد زبان جامعه در زمان جنگ بود بكشد. لذا مسئولين بنياد در كنار ضبط و حفظ نوحه هاي زمان جنگ بايد اين نوحه ها و ملودي ها را به آثار سمفونيك تبديل كنند .صادق آهنگران در اين زمينه مي گويد: هرچند كه موسيقي سمفونيك در ايران چندان شناخته شده نيست اما توليد آثاري چون فلك الافلاك و حماسه خرمشهر نشان داد كه توان زيادي در ملودي ها و اشعار حماسي ما براي تبديل شدن به سمفوني وجود دارد. وي افزود: نگراني ما بر اين است كه در صورت تبديل كليه نوحه ها و اشعار حماسي به سمفونيك، اصل اين آثار از بين برود، لذا در كنار تبديل نوحه ها به آثار سمفونيك اصل اشعار و ملودي هاي حماسي نيز بايد انتشار يابند.
البته مسئولين بنياد نيز قول داده اند كه نوحه ها و آثار برگزيده اين بخش را پس از جشنواره به صورت كاست و CD ارائه خواهند كرد.
ارزيابي هنرمندان
مواجهه با موسيقي دفاع مقدس از آنجايي كه اين مقوله با برهه حساسي از تاريخ معاصر ما پيوند خورده است، از منظر هنر و تحليل جريانات هنري اهميت مضاعفي به خود مي گيرد هر چند كه در يك نگاه كلي و از برايند آنچه كه در روزهاي گذشته از بيانات هنرمندان شاهد بوديم به نوعي مي توان دغدغه هاي آنها را كه خواهان توجه بيشتر و تخصصي تر به موسيقي دفاع مقدس هستند، احساس كرد حتي كار تا جايي پيش مي رود كه لوريس چكناواريان هم با پيش شرط حمايت نهادهاي دولتي براي ساخت يك اثر بزرگ سمفونيك جنگ اعلام آمادگي مي كند.
او با تأكيد بر نگارش آثار جنگ توسط آهنگسازان بزرگ كشوري مي گويد: آهنگسازاني كه قصد نگارش آثار جنگي را دارند بايد بتوانند احساسي را كه در زمان جنگ بوده بيان كنند در غير اين صورت آثار آنها موفقيتي دربرنخواهد داشت.
007314.jpg

شاهين فرهت نيز از مسئولين هنري و بنياد حفظ آثار پرسش مي كند كه چرا آنها به آهنگسازان برجسته سفارش آثار بزرگ موسيقي دفاع مقدس را نمي دهند؟ از منظر فرهت دفاع مقدس امري ملي بوده كه با هويت و جامعه ايراني پيوندي ناگسستني دارد پس حق هنرمندان نيز هست كه اين واقعه را از زبان هنر آن هم نوع فاخر و ارزشمند آن بيان كنند.
داريوش پيرنياكان هم اذعان مي دارد: ملودي ها و نوحه هاي زمان جنگ از چنان غنايي برخوردار هستند كه مي توان اين آثار را با بهترين وجه ممكن به آثار بزرگ قابل ارائه در هر نقطه از جهان تبديل كرد.
رهبر اركستر ملي هم تأكيد كرد كه ملودي هاي دفاع مقدس توان تبديل شدن به آثار بزرگ را دارند اما بايد بر روي اين آثار مقايسه تطبيقي صورت گرفته و بهترين آنها براي تبديل به آثار بزرگ انتخاب شوند.
فخر الديني وجود كاستي ها در اين حوزه را رد نمي كند ولي مشكل اصلي را در نگاه تفنني به موسيقي مي داند كه اين نگاه مشكلاتي را براي همه زيرشاخه هاي موسيقي به وجود آورده است.جلال ذوالفنون هم مي گويد كه موسيقي سنتي ايران از خميرمايه خوبي براي خلق آثار بزرگ جنگ برخوردار است.وي مي گويد: توليد اثري مثل «اي ايران» در مايه دشتي كه توسط روح الله خالقي صورت گرفت گواهي بر غناي موسيقي ايران است. ذوالفنون هم در ريشه يابي معضل با پيرنياكان موافق است چرا كه پويايي تمامي ابعاد موسيقي را مستلزم توجه جدي به موسيقي مي داند كه در زمان صلح به آن اهميت داده نمي شود چه رسد به اينكه آثاري مربوط به دوران دفاع مقدس مورد حمايت قرار گيرند. با اين انتقادات مطرح شده مي ماند پاسخ به اين انتقادات در سال پاسخگويي.
علي نعمتي، مدير موسيقي بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس در واكنش به اين انتقادات به توليد چهار سمفوني بزرگ موسيقي جنگ اشاره مي كند.
وي مي افزايد: مگر شريفيان، روشن روان و انتظامي جزو آهنگسازان بزرگ كشور نيستند؟
نعمتي مي گويد: با اين حال دست تمامي هنرمنداني را كه به خلق آثار موسيقي دفاع مقدس روي آورند مي بوسيم و از تمامي آنها حمايت مي كنيم. هيچ گونه كوتاهي هم در اين زمينه نكرده ايم .به هر حال از مجموع آنچه كه در بالا به آن اشاره شد مي توان به اين نكته رسيد كه برگزاري جشنواره هايي چون موسيقي دفاع مقدس نياز به نگاه تخصصي تر و برنامه ريزي منسجم تر كه با واقعيت هاي روز تطبيق داشته باشد، دارد. در ابتداي امر هم بهتر است بدانيم جايگاه موسيقي ما كجاست كه اگر به اين پرسش جواب اساسي داده شود بسياري از مسايل اين حوزه براي ما روشن خواهد شد.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |