سه شنبه ۱۶ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۲۹
گفت وگو با سيدحسين موسويان دبير كميته روابط خارجي شوراي امنيت ملي
مديريت بحران هسته اي
010374.jpg

ايران، در ماه هاي اخير، تجربه ديپلماسي قابل توجهي را در چالش با جامعه جهاني، به ويژه آژانس انرژي اتمي از سرگذرانده و به موفقيت هاي قابل توجهي نيز نايل شده است. ادعاهاي آژانس انرژي اتمي در مورد استفاده غيرمجاز ايران از انرژي هسته اي و نقش مستقيم و غيرمستقيم آمريكا در پيشبرد مذاكرات آژانس با ايران، به خوبي قابل لمس است. همچنين اسناد و مدارك ايران براي دستيابي به تكنولوژي صلح آميز هسته  اي، خود گوياي اين واقيعت است كه ايران درصدد است با تلاش دانشمندان جوان خود، همچون هر كشور توسعه يافته ديگري انرژي با صرفه و هنگفت هسته اي را به مجموعه انرژي هاي قابل دسترسي خود اضافه كند.
به منظور آشنايي با مديريت بحران هسته اي كشور با سيدحسين موسويان، دبيركميته روابط خارجي شوراي امنيت ملي ايران و سخنگوي هيات ايراني در گفت وگو با آژانس انرژي اتمي، گفت وگو كرده ايم كه متن آن را در صفحه ۶ مي خوانيد.
* اجازه بدهيد كه يك بحث صريح و باز در مورد مديريت بحران هسته اي كشور داشته باشيم. براي اين منظور لازم است كه مسائل را از ابتدا مورد بحث قرار دهيم. آيا آماده ايد همه واقعيتها را بگوييد؟
-با يك بحث صريح و باز در مورد مسئله هسته اي موافقم. البته آنچه كه قابل گفتن باشد را مي گويم. بپذيريد مي توان دروغ نگفت، اما نمي توان همه حقايق را برملا كرد. مسائل مهم سياسي هر كشور، اسراري دارد كه سالها بعد فاش مي شود.
*يكي از مسائل مهم بحران هسته اي بحث شوراي امنيت سازمان ملل است. دو سئوال مطرح است: اولا: چقدر اين بحث جدي بود و ثانيا چه خطراتي داشت؟ زيرا اخيرا در بعضي از سايتهاي خبر تحليلهايي ديده مي شود كه معتقدند ارجاع موضوع به شوراي امنيت بهتر از طي روند ماه هاي گذشته بوده است. البته اين حرف را پوشيده و غيرمستقيم مطرح مي كنند.
- در سپتامبر ۲۰۰۳ قطعنامه اي صادر شد و از ايران خواسته شد گزارش كاملي از فعاليتهاي گذشته و جاري هسته اي ارائه كند و پروتكل را بدون قيد و شرط پذيرفته و تصويب كند و غني سازي و فعاليتهاي مرتبط با آن را به تعليق درآورد.
اگر ايران قطعنامه را رد مي كرد، آژنس براساس مقررات خود اعلام مي نمود كه قادر به درستي آزمايش صلح آميز بودن فعاليتهاي ايران نيست و لذا طبق مقررات آژانس موضوع به طور اتوماتيك به شوراي امنيت ارجاع مي شد. اما اگر ايران قطعنامه را هم مي پذيرفت، تضميني براي عدم ارجاع موضوع به شوراي امنيت نبود. زيرا مي توانستند حتي با وجود پذيرش قطعنامه، به قصورات ايران نسبت به اجراي معاده NPT و پادمان اشاره كرده و تحت عنوان عدم پاي بندي ايران به معاهده آن را به شوراي امنيت ارجاع دهند. همانطور كه ليبي با وجودي كه تمام خواسته هاي آمريكا و انگليس را پذيرفت، اما نتوانست مانع ارجاع مسئله به شوراي امنيت بشود. اما ابتكار ايران در كار با سه كشور اروپايي و بيانيه تهران باعث شد كه از تهديد آني براي ارجاع به شوراي امنيت جلوگيري شده و مسئله در داخل آژانس پيگيري شود.
*به مسئله ليبي اشاره كرديد. اگر پرونده ايران هم مثل ليبي به شوراي امنيت مي رفت چه مي شد؟
-اولاً: ليبي به عدم پاي بندي خود به معاهده NPT اعتراف كرد. ثانياً: تمام تجهيزات هسته اي خود را تحويل آمريكا داد. ثالثاً: براي خروج از تحريم تن به سازش داد. ليبي در طول يك دهه دچار تحريم شد و فشارهاي تحريم ليبي را وادار به پذيرش مسئله كرد. ليبي متعهد شد كه تمام برنامه هاي هسته اي خود را كنار بگذارد و حتي موشكهاي خود را تحويل آمريكا دهد. اينها همه نشانگر خطرات ارجاع موضوع به شوراي امنيت و تحريمهاي شوراي امنيت است. اما در مورد ايران كاملا متفاوت است. ايران اصرار داشته و دارد كه به معاهده NPT پاي بند بوده، نقض نكرده، به سمت ساخت سلاح هاي هسته اي انحراف نداشته است. ايران اصرار داشته و دارد كه مايل است و مصمم است توان صلح آميز هسته اي را حفظ كند.
*اگر موضوع به شوراي امنيت مي رفت چه مي شد؟
-اول اين كه نشانگر اين بود كه ايران به معاهدات بين المللي پاي بند نبوده است.
دوم اين كه توان هسته اي ايران به عنوان تهديد براي صلح و امنيت منطقه و بين المللي مطرح مي شد!
ديگر اين كه تمام خواسته هاي قطعنامه سپتامبر ۲۰۰۳ شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي، در قطعنامه سازمان ملل تكرار مي شد.
چهارم اينكه سرپيچي از اجراي قطعنامه سازمان ملل مي توانست ايران را از فعاليتهاي هسته اي محروم كند و پنجم اينكه در صورت عدم پيروي از چنين مصوبه اي نيز هيچ اطميناني وجود نداشت كه ايران را تحريم نكنند و يا به بهانه تهديد امنيت بين المللي، طبق بند ۷ منشور سازمان ملل، استفاده از زور عليه ايران را مشروع اعلام كنند.
البته اين مراحل در يك جلسه تصميم گيري نمي شد. مي توانست موضوع ايران تا رسيدن به اين مرحله حتي تا دو سال هم در دستور كار شوراي امنيت بماند و قطعنامه هاي متعدد صادر شود. چنين وضعي علاوه بر خطرات فوق الذكر، روابط ايران با جهان را به شدت تحت تاثير قرار مي داد و كاهش مي داد. چنين اوضاعي مسلما بر وضعيت اقتصادي و اجتماعي تاثير منفي داشت. اصولا كشوري كه مجرم يا متهم باشد، روي ميز شوراي امنيت سازمان ملل قرار مي گيرد. اين افتخاري نيست كه بعضي به راحتي از آن سخن مي گويند.
*يك ايراد اساسي به مديريت بحران هسته اي اين است كه همه امتيازها را داده و هيچ امتيازي نگرفته است؟ و لذا بيانيه تهران را مغاير منافع ملي كشور مي دانند، آيا اين طور است؟
-در بيانيه تهران با امضاء پروتكل و تعليق غني سازي موافقت شد. اين دو مطلب را عالي ترين مقامات كشور قبل از بيانيه تهران اعلام كرده بودند. لذا حقيقت اين است كه در بيانيه تهران در مقابل اين دو مطلب از قبل اعلام شده، تعهداتي را اروپايي ها دادند.
*ايراد اساسي دوم به روند سياستهاي هسته اي اين است كه اروپايي ها به تعهداتشان عمل نكردند و با ما بازي كردند...
- مهمترين تعهد اروپايي ها حل و فصل مسئله هسته اي ايران در داخل آژانس و عدم ارجاع موضوع به شوراي امنيت بود كه به اين تعهد خود تا به امروز عمل كرده اند.
* آنها قول داده بودند كه در زمينه تكنولوژي صلح آميز هسته اي همكاري كنند كه تا به امروز هيچ كاري نكرده اند.
- مبناي بيانيه تهران بر اين است كه با همكاري شفاف ايران با آژانس پس از رفع كليه ابهامات درمورد فعاليت هاي هسته اي ايران اروپا نيز با ايران در زمينه تكنولوژي صلح آميز همكاري داشته باشد. هنوز دو ابهام باقي مانده است. اگر اين ابهامات باقيمانده رفع شد، آژانس نيز ماهيت صلح آميز بودن فعاليتهاي هسته اي ايران را اعلام كرد و بعد اروپايي ها همكاري نكردند، مي توان با قاطعيت گفت كه به اين بخش از تعهد خود در بيانيه تهران پاي بند نبوده اند.
*پس بيانيه تهران را نقض نكرده اند؟
-اگر بيانيه تهران را دقيق بخوانيد تاييد خواهيد كرد كه اين بيانيه هنوز هم معتبر است.
010377.jpg

*اما همه كشور از خلف وعده اروپايي ها حرف مي زنند. خود شما هم اعلام كرديد كه اروپايي ها به تعهدشان عمل نكردند...
- من اعلام كردم اروپايي ها به تعهد خود در قبال توافق در بروكسل عمل نكردند. آنها قول داده بودند كه در اجلاس ژوئن تلاش كنند كه پرونده بسته شود.
*دليل آنها براي عدم تلاش چيست؟
- مي گويند آژانس همكاري كامل ايران را تأييد نكرده، هنوز ابهامات باقي مانده و مسائل كاملاً حل نشده است. بايد ابهامات رفع شود تا پرونده بسته شود.
*پس بيانيه تهران و اين روند همكاري ها و سياستهاي هسته اي چه خاصيتي داشته است؟
- در سپتامبر ۲۰۰۳ با صدور قطعنامه ، وضعيتي براي ايران پيش آمد كه خلاصه آن از اين قرار است:
۱- نگراني هاي گسترده بين المللي در مورد غيرصلح آميز بودن فعاليتهاي هسته اي ايران و مخفي كاريهاي هسته اي  ايران؛ به نحوي كه ايران را به عنوان چالشي براي صلح و امنيت جهاني تلقي مي كردند.
۲- شبهه اساسي در مورد عدم پاي بندي ايران به معاهده و نقض معاهده توسط ايران.
۳- شبهه وسيع در مورد انحراف به سمت ساخت سلاح هسته اي؛ به نحوي كه مكرر مدعي مي شدند كه مثلا تا ۶ ماه ديگر ايران به بمب هسته اي دسترسي پيدا مي كند.
۴- طيف وسيع ابهامات و سئوالات آژانس كه ليست بسيار وسيعي بود.
اما با ۸ ماه همكاري،  قطعنامه آژانس در اجلاس ژوئن نشان مي دهد كه:
اولاً: ابهامات مهم به ۲ مورد تقليل يافته است.
ثانياً: برخلاف اجلاسهاي نوامبر۲۰۰۳ و مارس ۲۰۰۴، هيچ زمينه اي براي حتي طرح ارجاع موضوع به شوراي امنيت سازمان ملل وجود ندارد و آمريكا كاملاً درمورد اين خواسته سياسي منزوي شده است.
ثالثاً: هيچ ادعايي حتي در سخنراني هاي اعضا در مورد انحراف به سمت سلاح مطرح نشد. در حالي كه در اجلاسهاي قبلي از محورهاي اساسي بحث همين مورد بود.
رابعاً: برخلاف اجلاس مارس كه مساله P2 به عنوان كشف جديد موجب جنجال بين المللي و بي اعتمادي شد، در اجلاس جهاني هيچ ادعايي در مورد مخفي كاري و كشف مسأله جديد مطرح نيست.
خامساً: مقررات كه در قطعنامه هاي قبلي بدان اشاره شده بود، ديگر در اين قطعنامه تكرار نشده است.
از سوي ديگر:
۱- در اجلاس، اكثر قريب به اتفاق سخنرانان از ضرورت پايان يافتن پرونده سخن گفتند.
۲- در قطعنامه ذكر شد كه ظرف چند ماه آينده با همكاريهاي طرفين، پرونده بسته شود.
۳- بسياري از كشورها، مواضعشان نسبت به گذشته تعديل شد.
۴- آژانس به اشتباه خود درمورد ادعاي عليه ايران راجع به تناقض گويي در بحث P2، اعتراف كرد كه در تاريخ آ ژانس بي سابقه بود.
لذا من قبلاً هم گفتم اين قطعنامه نسبت به قطعنامه هاي قبلي مثبت تر بود و مهمتر اينكه نشان مي دهد كه مسأله هسته اي  ايران از حالت يك تهديد و بحران خارج شده است.
* شما خيلي قاطع از سياستهاي هسته اي دفاع مي كنيد؟ آيا به خاطر اين نيست كه مسئوليت اين سياست ها را جناب آقاي روحاني و دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي به عهده دارد؟
-سياستهاي هسته اي در جمعي متشكل از عالي ترين مقامات كشور تصميم گيري مي شود و تصميم يك فرد يا يك نهاد نيست، تصميم كل نظام است.
* پس چرا بعضي ها اينقد ر بي باكانه، سياستهاي هسته اي را به چالش كشيده و مخالفت مي كنند؟
-بسياري مطلع نيستند كه اين تصميمات در عاليترين سطوح كشور و با حضور عالي ترين مقامات گرفته شده و پس از تأييد مقام رهبري اجرا مي شود.
* هدف اصلي اين سياستها چه بوده است؟
اولاً: رفع تهديد ارجاع موضوع به شوراي امنيت سازمان ملل
ثانياً: حفظ توانمندي صلح آميز هسته اي و ايجاد زمينه مساعد براي همكاري ساير كشورهابا جمهوري اسلامي ايران در زمينه تكنولوژي صلح آميز هسته اي كه سياستهاي هسته اي، بحمدالله در اين دو هدف يعني «رفع تهديد» و «حفظ توانمندي هسته اي» تاكنون موفق بوده است.
* معتقديد مجلس بايد پروتكل را تصويب كند؟
-كسي نمي تواند براي مجلس تعيين تكليف كند. مجلس عالي ترين مرجع قانون گذاري كشور است و حفظ حرمت آن براي همه الزامي است.
* اگر شما نماينده مجلس بوديد به پروتكل رأي مثبت مي داريد؟
-رأي مثبت مي دادم مشروط بر اينكه:
۱- اجراي پروتكل متضمن تأمين حقوق حقه كامل ايران در بهره مندي از كليه تكنولوژي هاي صلح آميز هسته اي شود، ۲-روابط آژانس با ايران عادي شود، ۳- پرونده هسته اي ايران بسته شود. زيرا هدف ما بايد تكنولوژي صلح آميز و جلب اعتماد جهاني باشد.
* با پايان تعليق موافقيد؟
- تصميمي است كه نظام گرفته است، آن هم در عالي ترين سطوح.
* اين تصميم تأثير منفي بر روند هسته اي نخواهد گذاشت؟
- نمي گويم كه هيچ تأثير منفي نخواهد داشت، اما دليل حقوقي وجود ندارد كه كل روند هسته اي را تحت الشعاع قرار دهد. براي دنيا اجراي پروتكل مهم است و براي ما بهره مندي از تكنولوژي صلح آميز. مهمترين محورهاي بيانيه تهران هم همين است. اين مساله اي كه مي توان با اروپا و شوراي حكام همكاري را ادامه داد. البته ممكن است؛ مقاصد سياسي براي ايران مسأله سازي كنند.
* شايع است كه آقاي روحاني براي مقاصد سياسي خاصي اين مسئوليت را پذيرفته است، آيا درست است؟
-همه اعضا شوراي عالي امنيت ملي مستحضرند كه وزير محترم امور خارجه در جلسه شورا در محضر مقام معظم رهبري پيشنهاد داد كه ايشان اين مسئوليت را بپذيرد و كل اعضا شوراي عالي در موافقت با پيشنهاد وزير خارجه، اجماع داشتند، با اين وجود، ايشان نپذيرفت.
با اصرار اعضا به ويژه شخص رياست محترم جمهوري ايشان مسئوليت را پذيرفت. اما با وجودي كه از طرف نظام، ايشان اختيار كامل داشته و دارد، از ابتداي پروسه، كليه تصميمات را با تصويب عالي ترين مقامات و به ويژه پس از تأييد مقام معظم رهبري مدظله العالي انجام داده است.
* آيا مساله هسته اي به مبارزات انتخاباتي داخلي كشيده شده است؟ چون احساس مي شود بعضي از مخالفتها با سياستهاي هسته اي، بي ارتباط به انگيزه هاي كانديداهاي احتمالي نيست.
- در اين مورد نظري ندارم. اما اين واقعيتي است كه بعد از انقلاب، هميشه بسياري از موضوعات سياست خارجي به مسائل داخلي ما مرتبط شده است و شايد در مواردي هم مصالح ما در سياست خارجي قرباني مسائل داخلي شده باشد. البته اين وضعيت در بسياري از كشورهاي ديگر هم مشاهده مي شود و مطلبي معمولي و رايج در دنياست.
* گفته مي شود كه آقاي البرادعي در سپتامبر يا اكتبر براي دور جديد كانديداي مديركلي آژانس شود تا در نوامبر مجددا انتخاب شود.وي نيازمند حمايت آمريكاست و لذا اگر پرونده ايران در اجلاس ژوئن يا حتي سپتامبر بسته شود، آمريكايي ها از وي حمايت نخواهند كرد.اين را دليلي مي دانند كه پرونده ايران در اجلاس ژوئن بسته نشود، چون براي البرادعي انتخاب مجدد اصل بود نه بسته  شدن پرونده ايران. سفرهاي اخير وي به آمريكا را نيز در راستاي جلب حمايت واشنگتن از كانديداتوريش مي دانند. در اين مورد چه مي گوييد؟
- در اين مورد بهتر است از خود آقاي البرادعي بپرسيد.
* يكي از روحانيون اخيرا اعلام داشته كه آقاي دكتر روحاني سفري به بلژيك داشته و توافق نامه اي را با وزراي سه كشور به امضا  رسانده است؟
- آقاي دكتر روحاني سفري به بروكسل براي امضا تفاهمنامه با سه وزير اروپايي نداشته است. تفاهمنامه در سطح كارشناسان دو طرف امضا شد.
منتهي اين عزيزان از يك حقيقت مهم مطلع نيستند و آن اينكه كليه سياستها و تصميمات مساله هسته اي جمعي و در عالي ترين سطوح نظام است. لذا مورد انتقاد قراردادن يك فرد يا يك نهاد، معني ندارد، به ويژه اينكه بعضا اصل انتقادات هم براساس مطالبي باشد كه اصلا واقعيت نداشته است.
* راجع به آينده روند سياستهاي هسته اي خوشبين هستيد؟
- ممكن است شكستن تعليق در يك مقطع كوتاه،  مشكلاتي را درست كند، تا زماني كه ايران با آژانس همكاري شفاف و كامل داشته باشد، مشكلي نخواهد بود، ولي بايد وضعيت ايران عادي بشود و كشورها با ايران همكاري صلح آميز هسته اي داشته باشند. در غير اين صورت NPT اعتباري نخواهد داشت.

نگاه امروز
جاي پايي در هزاره سوم
فروزان آصف نخعي
از ديدگاه مك گرو و مارتين آلبرو، جهاني شدن (Globalization) فرآيند يكپارچگي مردم جهان در يك جامعه واحد است به نحوي كه حوادث و اتفاقات در نواحي دوردست، سبب شكل گيري رخدادهاي محلي مي شوند. جهاني شدن سبب گسترش پيوندها و ارتباطات متقابل فراتر از دولت ها مي شود و از اهميت مرزها ي قومي و فاصله هاي جغرافيايي مي كاهد. به قول مك برايد، دهكده جهاني حاصل اكتشاف الكتريسيته اي است كه فقط فضا و زمان را به هم مي بافد، به گونه اي كه از اهميت فواصل جغرافيايي روز به روز بيشتر كاسته مي شود.اما جهاني شدن يا جهاني سازي فارغ از جدال كلامي و اختلاف در تعاريف فلسفي و .... واجد پيامدهاي كاركردي است.
اين پيامدها شامل تحول در ساختار آموزش و تربيت نيروهايي با مهارت بالا،تحول در نظريه ها و ساخت دولت ، تحول در مفهوم مرز در حاكميت ملي ، تحول در فرهنگ ، تحول در ساختار اقتصاد با گسترش سرمايه گذاري هاي زيربنايي، اصلاح سياست هاي تجاري و سيستم ارزي و در نهايت تحرك در سياست خارجي در راستاي گسترش همكاري هاي اقتصادي و تجاري با مناطق مختلف جهان است.اما آنچه مي تواند پيامدهاي مورد اشاره در بالا را از ابعادي پويا و عميق برخوردار سازد اين است كه در پيوند با سنت هاي مثبت جامعه ايران اسلامي قرار گيرد. به عبارت ديگر از نگاه «هايكي»ايجاد طرح گفتماني ميان درون و بيرون، لزوماً منجر به توسعه همه جانبه و پيشبرد پروسه  جهاني شدن به جاي پروژه جهاني سازي، نمي شود. اين طرح زماني در جايگاه تاريخي خود قرار خواهدگرفت كه نسبت ميان درون با بيرون، براساس مؤلفه هاي فرهنگي مثبت دروني تعريف شود تا برايمان معنويت و ثروت را توأمان به ارمغان بياورد. علاوه بر اين فهم و شيوه فهم سنت هاي مثبت تاريخي نيازمند پيش نيازهاي پالايش و پيرايش هستند. اين پيش نيازها در هزاره سوم جايگاه كنوني ما را در مقام علم و معرفت و دانش و تكنولوژي، آشكار كرده و افق هاي مطلوب را ترسيم خواهند كرد. به هر روي آنچه در شرايط كنوني براي پيشبرد فرآيند جهاني شدن به جاي جهاني سازي آمريكا، مطلوب به نظر مي رسد، درك گسترش عميق افق هاي فكري و فرهنگي در لابلاي كتب، اسناد و مدارك تحليل و تفسير نشده بومي است. اينكه آيا مي توانيم به تدوين گنجينه هاي مدفون شده در اين اسناد، اقدام كنيم و به پويايي فرهنگي اي در فرآيند جهاني شدن نائل شويم كه براي جهانيان پيام روشني داشته باشد، موضوعي است كه تاريخ آينده و آيند گان درباره آن قضاوت بهتري خواهند كرد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |