دوشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۵ - Aug 23, 2004
توفان 157 روزه شن در زابل
آسماني كه شن مي بارد
009768.jpg
كاش فقط باد بود. خاك، راه ها، خانه هاي روستاييان، چشم ها و ريه هاي آنها را گرفته است 
زهرا رفيعي 
وقتي آب نيست، زندگي نيست. كشاورزي هم نيست؛ اما شغل كاذب و جرم هست. براي آسمان مردم زابل باران بخواهيم 
اينجا از آسمان به جاي باران، خاك مي بارد. امسال برخلاف هر سال است. قرار بود 120 روزه باشد ولي امسال تا امروز 157 روز طول كشيده است. قرار بود از تيرماه شروع شود، ولي از فروردين شروع شد. اين توفان شن كه هر ساله از درياچه هامون گذر مي كرد و باعث خنكي هوا مي شد، امسال نه تنها باعث خنكي نشده بلكه باعث ايجاد مزاحمت در زندگي مردم به خصوص سلامتيشان شده است. توفان شن از عصر روز 17 مرداد به صورت كاملا جدي در زابل و اطراف آن شروع شد. 108 كيلومتر در ساعت با شعاع ديد 50 متر.
ن كه تا به حال توفان شن نديده ام اما شايد خبري شبيه به پايين آمدن مه در دامنه كوه هاي خودمان باشد. چند روزي گذشت و توفان سرعتش كمتر شد. مردم فكر مي كردند شايد يكي دو روز بعد تمام شود.اما از روز 25 مرداد توفان دوباره با سرعت 90 كيلومتر در ساعت وزيدن گرفت. كاش فقط باد بود. خاك راه ها و خانه هاي روستاييان، چشم ها و ريه هاي آنها را گرفت. درياچه  هامون كه در شمال زابل قرار دارد 7 سال است در فصل گرما آب به خود نديده است و امسال 157 روز است رسوبات رودخانه هيرمند در ساليان قبل و فصل باران، با اين باد به سمت خانه هاي 150 روستاي شمال سيستان هجوم آورده است. بدتر از همه اين است كه در مسير اين باد با قدرت 110 تا 130 كيلومتر در ساعت هيچ گونه درختي وجود ندارد. بنابراين ذرات معلق براي روستاهاي در مسير دالان هاي حركت باد مشكل ايجاد كرده است. اين روستاها بعضا 50 كيلومتر از درياچه فاصله دارند، ولي مانند همان روستاهاي نزديك درياچه آسيب مي بينند.
رودخانه هيرمند كه از كوه هاي بابا يغما در افغانستان سرچشمه مي گيرد پس از طي يك هزار و 200 كيلومتر در سرزمين افغانستان و ايران با دبي آب بعضا 21 هزار متر مكعب در ثانيه در درياچه هامون با ظرفيت 8-6 ميليارد مترمكعب آرام مي گيرد. به گفته مردم آن سرزمين، 7 سال است كه اين درياچه در فصل خشك بهار و تابستان آب ندارد وحالا رسوبات آن درياچه كه به ماسه بادي شهرت دارد در دوره بادهاي 120 روزه به هوا برخاسته است. معاون سياسي و امنيتي استانداري مرا به فرماندار زابل كه مسووليت روستاهاي اطراف را دارد هدايت مي كند،  مي گويد او اطلاعات دقيقتري دارد.
سربازي كه مسووليت جوابگويي به تلفن فرمانداري را دارد مي گويد: من كه اهل اينجا نيستم ولي اينجا علاوه بر اينكه گرم است خاك هم دارد. اينجا خيلي برق قطع مي شود. بعضي وقت ها تا دو روز برق نداريم. باد شديد برق را قطع مي كند و كولرها قطع مي شوند.
<علي اصغر ميرشكاري> فرماندار زابل پس از اينكه توضيح مي دهد، باد 120 روزه چيست، مي  گويد: <الاني كه با شما صحبت مي  كنم باد كمتر شده است. تا بيش از نيمي از 150 روستاي درگير توفان شن را از ماسه بادي تخليه كرده ايم و در حال حاضر 17 اكيپ، عمليات تخليه را به صورت شبانه روزي انجام مي دهند. خيلي از روستاها براي چندمين بار است كه از ماسه بادي تخليه مي شوند. تخليه برخي از روستاها 10 روز طول مي كشد.
او درمورد اقداماتي كه مي توان در بلندمدت انجام داد مي گويد: در درازمدت بايد پوشش گياهي ايجاد كرد. نهضت سبز را تا باران نيايد نمي توان شروع كرد. در كوتاه مدت هم كاري جز تخليه روستاها از ماسه بادي نمي توان كرد. البته بادشكن هاي مصنوعي در سمتي كه باد مي وزد تا حدود زيادي توانسته از نفوذ ماسه جلوگيري كند. وجود خار و خاشاك و ديوار مصنوعي باعث ته نشين شدن و حتي منحرف شدن ماسه ها مي شود. او درمورد مهاجرت روستائيان به دليل تداوم توفان و خشكسالي 7 ساله مي گويد: دوره هاي خشكسالي و ترسالي اين سرزمين از 6 ماه تا 500 سال بوده است.
نوسانات جلوي كوهستان بابايعقوب و اقيانوسيه دوره اين خشكسالي را تعيين مي كند تا آنجايي كه تاريخ را مي دانم، يك بار در سال 1335 خشكسالي دوساله اي اين سرزمين را دربرگرفت و درنتيجه آن تعدادي از مردم ترجيح دادند جاي ديگري زندگي كنند و يكبار هم در سال 1351 به مدت 6 ماه خشكسالي به وجود آمد. در اين شش ماه، 60 هزار نفر از مردم به خيال اينكه مدت زيادي مجبورند آن شرايط سخت را تحمل كنند سرزمين مادريشان را ترك كردند. اما به جرات مي توانم بگويم اين خشكسالي از سال 77 تاكنون ادامه يافته است و هيچ مهاجرتي رخ نداده است، من كه مي دانم شما چاپ نمي كنيد، اما علت اين استقامت مردم به خاطر چهارتا كاري است كه دولت انجام مي دهد. آرد رايگان، تامين انرژي (برق)، به تمام روستاها آب شرب و براي تمام روستاها راه سازي سبب شده مردم در اين شرايط سخت، دوام بياورند. از 150 روستاي موجود يك نفر هم كوچ نكرده است. البته مردم براي اينكه روستايشان از ماسه خالي شود به روستاي كناري رفته اند ولي دوباره به خانه شان برگشته اند.
علي اصغر ميرشكاري در ادامه مي گويد: <بين مردم ماسك پخش كرده ايم. مراكز درماني نيز به مردم توصيه هاي بهداشتي لازم را مي كنند. هلال احمر، بين مردمي كه نمي توانند از خانه خارج شوند كنسرو و نان و مايحتاج اوليه پخش مي كند.>
وقتي آب نيست، زندگي نيست. كشاورزي هم نيست؛ اما شغل كاذب و جرم هست. براي آسمان مردم زابل باران بخواهيم.




آنجا
009777.jpg
پول بي بركت از گلو پايين نمي رود
اسكناس، وسوسه اي شيطاني است كه انسان هاي سگ صفت را به دام مي اندازد. اما گاهي سگ هاي انسان صفت نيز خود را قرباني اسكناس مي كنند. خانمي اواسط روز براي رفتن به خريد آماده مي شود. سگ خود را صدا مي زند و به همراه هم سوار ماشين مي شوند. او به همراه خود يك دسته اسكناس 50يورويي دارد تا براي خريد منزل خرج كند. اولين مغازه گوشت فروشي است. اين خانم از بسته پول 4 اسكناس بر مي دارد و بقيه را زير صندلي كمك راننده پنهان مي كند. سگ خود را هم كه نمي تواند به قصابي ببرد براي امنيت بيشتر در ماشين مي گذارد. او پس از دقايقي خريد به ماشين باز مي گردد و مي بيند سگ او بيهوش به كناري افتاده است و از پول ها خبري نيست. اين خانم كه فكر مي كند سارقي سگش را مسموم كرده و پول ها را دزديده با پليس آلمان تماس مي گيرد و افسران پليس سگ را به نزديك ترين مطب دامپزشك منتقل مي كنند. در آنجا سگ شروع به سرفه مي كند و اسكناس ها يكي پس از ديگري از گلوي او خارج مي شود. خب گاهي حيوانات هم وسوسه مي شوند پول كثيف دوست داشتني را بردارند.
خلافكاران ابله 
هركس از خانه قهر كند كه سارق نمي شود. سرقت هم فوت و فن خاص خود را دارد و به حواس جمع نيازمند است. مردي 26 ساله به همراه خواهرش تصميم گرفتند كه به سفري چند روزه بروند ولي نه ماشيني براي اين كار داشتند نه پولي براي كرايه كردن خودرو. بنابراين مرد داستان ما تصميم گرفت با كارت اعتباري كه سرقت كرده بود، ماشيني كرايه كند.
معمولا براي كرايه كردن ماشين، راننده بايد فرمي را درباره مشخصات و محل سكونت خودش پر كند. خواهر اين آقا كه قصد رانندگي داشت تمام فرم ها را پر كرد نه با اطلاعات جعلي بلكه با مشخصات واقعي. خلاصه هنوز اين آقا و خانم چند كيلومتري در ايالت نبراسكاي آمريكا رانندگي نكرده بودند كه سريعا توسط افراد پليس شناسايي و دستگير شدند. به هر حال حماقت هم در هر كاري حدي دارد.
پيگيري 28 ساله 
رسيدگي به تقاضاي مراجعان در ادارات گهگاه به بارها مراجعه و پيگيري نياز دارد و دست آخر هم كاري از پيش نمي رود، گئورگ تيتيانو اهل روماني، 28 سال پيش براي خريداري يك خط تلفن براي منزلش به شركت <روم تله كام> مراجعه كرده بود. او در آن زمان چنين پاسخي شنيد: متاسفانه در حال حاضر هيچ خط آزادي براي سرويس دهي به شما درمنطقه وجود ندارد. سال ها گذشت و گئورگ اين قضيه را كاملا فراموش كرده بود، اما بعد از 28 سال يك روز كه صندوق نامه خود را باز كرد با نامه اي از رومتله كام برخورد كرد كه به نام او بود. او با تعجب نامه را باز كرد و متن يك خطي آن را خواند: آقاي تيتيانو متاسفانه هنوز هيچ خطي براي سرويس دهي به شما وجود ندارد. گئورگ حيرت زده از نامه به شركت تلفن مراجعه كرد و جريان را تعريف كرد، اما در كمال ناباوري از رئيس شركت چنين جوابي شنيد: اين يك اتفاق عادي است. شركت ما هميشه به فكر برآوردن نيازهاي مشتريان است بدون توجه به اينكه چه مدت به طول خواهد انجاميد.



توضيح يك خبر
بازپرس ويژه قتل پرونده آنديا دختري كه قرباني يك هوس شده بود، توضيحاتي را پيرامون پرونده ارايه داد.
اصغرزاده - بازپرس شعبه دوم دادسراي جنايي تهران در گفت وگويي به خبرنگار ما گفت: بعد از وقوع جنايت كه در بهمن ماه سال گذشته اتفاق افتاد دختري به نام آنديا توسط دوستش فراز به قتل رسيد و پيكر بي جانش حوالي جاده كرج پيدا شد. فراز پس از دستگيري در بازجويي مقدماتي خود به فردي به نام عليرضا اشاره كرد كه جنازه را با وي سوزانده است اما بعدا در تحقيقات مشخص شد كه چنين فردي اصلا در پرونده وجود ندارد.





فرانكي اعدام خواهد شد
مرد مسلحي كه چندي قبل به اتهام سرقت، كيف قاپي و آزار و اذيت در شعبه 74 دادگاه كيفري استان محاكمه شده بود، محارب شناخته شد.
اين فرد كه <محمد.ب> معروف به <محمد فرانكي> است بهمن ماه سال گذشته در پي شكايت هاي متعدد و انجام سرقت هاي مسلحانه، شناسايي و توسط ماموران دايره يكم اداره آگاهي تهران دستگير شد. محمد فرانكي به همراه 4 نفر از اعضاي شبكه اش پس از دستگيري، تحت بازجويي هاي پليسي قرار گرفتند و به جرايم مختلف از جمله كيف قاپي اعتراف كردند.
پرونده محمد فرانكي پس از بررسي هاي تكميلي در اختيار شعبه 74 دادگاه كيفري استان قرار گرفت و پس از چند جلسه محاكمه وي از سوي قاضي پرونده به عنوان محارب شناخته شد و برادرش <رضا> به اتهام مشاركت در سرقت به تحمل 4 سال زندان محكوم شد. بقيه اعضاي اين شبكه نيز هر يك به اتهام معاونت در سرقت به حبس و شلاق محكوم شدند.
حكم صادره براي تاييد به ديوان عالي كشور فرستاده شد و پس از تاييد به زودي قابل اجرا خواهد بود.



زني كه هم مادر شد و هم مادربزرگ
009765.jpg
بسياري در آرزوي بچه دار شدن هستند و بسياري هم در فكر نوه دار شدن. اما مصادف شدن هر دوي اين اتفاقات با هم، كمتر پيش مي آيد. ژوزليا گنكالوس دي جنيوس زني 40 ساله اهل سانتا ماريا در برزيل است. او صاحب 2 دختر است. دختر كوچكترش چند وقت پيش ازدواج كرد و باردار بود. اما خود ژوزليا هم كوچولوي ديگري در شكم داشت. خلاصه يك روز حال مادر و دختر با هم بد مي شود و آنها به بيمارستان محلي منتقل مي شوند. پس ازچندساعت دو پسرك نقلي به دنيا مي آيند كه البته يكي دايي ديگري بود. ژوزليا و دخترش اليسا اين تقارن را به فال نيك گرفتند و تصميم دارند اين دو كودك را در منزل ژوزليا بزرگ كنند. مسلما اين 2 پسر به يكديگر احساس برادري خواهند داشت تا دايي و خواهرزاده. اعضاي خانواده گنكالوس به همين دليل جشني بزرگ ترتيب دادند.



مايكل جكسون بارديگر به جرم كودك آزاري محاكمه مي شود
دادگاه افتخار آمريكا!
009774.jpg
نادر شاكرين 
۱۸ نوامبر سال گذشته، روزي بود آرام و آفتابي همچون روزهاي ديگر در سانتاماريا. نسيم ملايمي مي وزيد و درختان به آرامي براي يكديگر شاخه تكان مي دادند. ويولت سيلوا سرپرست گروه امنيتي نورلند رنچ در مركز كنترل نشسته بود و همه چيز را با دوربين هاي مداربسته زيرنظر داشت. خيابان هاي اصلي خلوت بود و به جز چند عابر و دو سه كودك دوچرخه سوار، كس ديگري در آن اطراف ديده نمي شد. زنگ نورلند رنچ به صدا درمي آيد. ويولت به تلويزيوني كه كمي آنطرف تر تصوير در ورودي را نمايش مي دهد مي نگرد. دو مرد شيك پوش يكي كت و شلوار خاكستري و ديگري با كت و شلوار قهوه اي در كنار فوردي سفيدرنگ ايستاده اند و به اطراف نگاه مي كنند. ويولت با آيفون با آنها سخن مي گويد:
- بفرماييد.
- من باروس گوردون آخينكلاس و همكارم تام سندون از دايره مبارزه با خشونت هستيم. لطفا در را باز كنيد. ما اجازه دادستان را براي بازرسي منزل به همراه داريم.
گوردون حكم بازرسي را پشت دوربين۲۹۷ مي گيرد. ويولت با اداره پليس تماس مي گيرد، همه چيز درست است. او به ناچار اجازه ورود مي دهد. درهاي بزرگ مشكي رنگ به طور خودكار باز مي شود. دو افسر پليس با اتومبيل خود وارد مي شوند. ويولت به همراه جوماركوس مدير نورلند رنچ به پيشواز آنها مي رود. هنوز ماشين پليس كاملا توقف نكرده است كه از دور پنج استيشن سياهرنگ جنرال موتورز وارد محوطه مي شوند. ماشين ها مربوط به نيروي پليس است، اما چيزي درون آنها مشخص نيست. گوردون با دست به محل توقف ماشين ها اشاره مي كند و پنج استيشن كمي آنطرفتر مي ايستند. لحظاتي بعد 40 مامور ويژه پليس با چهره هايي پشت نقاب و لباس هاي كاملا مشكي و كلاه هاي آهني از ماشين ها خارج مي شوند. تمام اين افراد، قوي هيكل و خشن هستند و همه آنها به جز يك نفر كه ظاهرا فرمانده آنهاست و كلاه لبه دار مشكي بر سر دارد و عينك سياه بزرگي جلوي صورتش را گرفته، يك كلمه هم حرف نمي زنند.
فرمانده با انگشتانش عدد سه را نشان مي دهد و تمام ماموران سياهپوش به گروه هاي سه نفري تقسيم مي شوند. گوردون سري تكان مي دهد و فرمانده فرياد مي زند: برويد هرچه از اين كثافت مي توانيد برايم جمع كنيد. نيروهاي ويژه در تمام خانه پخش مي شوند. ويولت و جو كه از ديدن اين صحنه ها جاخورده اند نمي توانند سخن بگويند. گوردون دست آنها را مي گيرد و به درون عمارت مي روند. نيروهاي ويژه همچون حشرات در تمام خانه پخش شده اند. از اتاق خواب مجلل مايكل گرفته تا سالن بزرگ بازي. ماموران، سريع و بي صدا به هر سو مي دوند و چيزهايي را درون كيسه مي گذارند. پس از چند دقيقه جو كه كمي شجاع تر از ويولت است از گوردون مي خواهد كه مجوز خود را نشان دهد. او هم نامه دادستان را به جو مي دهد. جو نگاهي به ورقه مي اندازد و با كمال تعجب متوجه مي شود كه پليس ها تنها اجازه بازرسي از اتاق كنترل و سالن بازي را دارند. جو عصباني مي شود و به گوردون مي گويد شما حق نداريد تمام خانه را بگرديد. افسر پليس لبخندي مي زند و مي گويد: بسيار خب، همين الان از اينجا مي رويم. نيروهاي ويژه تقريبا تمام اتاق ها را بررسي كرده بودند و ديگري كاري نداشتند كه انجام دهند. فرمانده به همه دستور بازگشت مي دهد. به سرعت تمام افراد سوار ماشين ها مي شوند و چند لحظه بعد اثري از آنها به چشم نمي خورد. گوردون از جو معذرت خواهي مي كند و با تام سوار ماشين مي شود و... آهسته از در بيرون مي رود.گوردون موفق شده بود تنها در عرض كمتر از 10 دقيقه حدود 120 مدرك جرم از خانه مايكل پيدا كند و اينك مطمئن بود مي تواند با خيال راحت او را به دادگاه بكشد. فرداي آن روز مايكل جكسون توسط پليس به جرم كودك آزاري و سوءاستفاده جنسي دستگير و بازداشت مي شود.
پس از نيم ساعت وكيل مايكل خود را به دادگاه شهر مي رساند و مايكل را با قرار وثيقه اي به ارزش 3 ميليون دلار آزاد مي كند.
مايكل جكسون، يكي از مشهورترين خوانندگان موسيقي پاپ در آمريكاست كه سياه متولد شد ولي رفته رفته سفيد شد. او كه به <سلطان پاپ> مشهور است به خاطر خدمات زيادي كه در راه ترويج فرهنگ آمريكايي انجام داده است! نشان افتخار را از دست رئيس جمهوري آمريكا دريافت كرد.اين خواننده 40 ساله تاكنون 10 بار به اتهام هايي مختلف همچون كودك آزاري، سوءاستفاده جنسي از كودكان ودادن مشروبات الكلي به افراد كم سن و سال محاكمه شده، ولي در تمامي دادگاه ها تبرئه شده است. اين روزها دوباره مايكل جكسون به خاطر شكايت مادري كه ادعا دارد پسر 14 ساله اش، 2 سال پيش قرباني تجاوز به عنف سلطان پاپ شده است، محاكمه مي شود. تاكنون 4 بار دادگاه براي رسيدگي به اين پرونده تشكيل جلسه داده است. در آخرين جلسه دادگاه كه پنج شنبه هفته گذشته برگزار شد در حاليكه تعداد زيادي از مردم به دور دادگاه حلقه زده بودند، مايكل جكسون در لباسي از سرتا پا سفيد به همراه خواهرش جانت (كه او هم خواننده اي مشهور است) و پدر و مادرش در دادگاه حاضر شد. لباس پوشيدن او كه بيشتر مناسب مراسم اهداي جوايز در  هاليوود بود توجه عده كثيري را به خود جلب كرد. در اين جلسه بررسي اتهام، پدر خوانده پسر از طرف دادستان به جايگاه احضار شد تا درباره آنچه اتفاق افتاده است توضيح بدهد. پس از بازجويي از او، وكلاي مايكل، ويولت سيلوا و جو ماركوس را به جايگاه شاهدان فراخواندند تا هر آنچه را وقتي نيروهاي ويژه به خانه هجوم آورده بودند ديده اند، شرح دهند. وكلاي مايكل تلاش مي كنند اعتبار مداركي را كه توسط پليس جمع آوري شده است زير سوال ببرند زيرا بسياري از آنها بدون مجوز و غيرقانوني جمع آوري شده است. جلسه دادگاه به پايان رسيد و قاضي، 17 سپتامبر را به عنوان روز بعدي محاكمه مقرر كرد. در آن روز دادستان از مادر كودك سوالاتي خواهد پرسيد.
به هر حال به نظر مي رسد سرمايه هنگفتي كه مايكل در طول 30 سال خوانندگي جمع آوري كرده همواره از او حمايت كرده است. شايد اگر فردي معمولي كه توانايي استخدام بهترين وكلا را براي دفاع از خود نداشت اين كارها را مي كرد تاكنون بارها به زندان مي رفت و هرگز نمي توانست تا پايان عمر يك بار ديگر در خيابان ها آزادانه قدم بزند.



اينجا
009771.jpg
ريسك قاچاق كالابايد بالا برود
سردار قاليباف بر لزوم افزايش ريسك قاچاق كالا و ارز تاكيد كرد.
وي كه فرمانده نيروي انتظامي است مي گويد: دستگاه هاي امنيتي و انتظامي بايد در اين زمينه وظايف خود را درست انجام دهند.
كاهش هزينه توليد و افزايش كيفيت كالا و خدمات داخلي از راه هايي است كه مي تواند جلو اين جرم را بگيرد. البته حمايت مسوولان از توليدكنندگان داخلي نبايد باعث رانت خواري و سوءاستفاده توليدكنندگان شود.
ته سيگار، 21 حادثه آفريد
سيگار مي كشيد كه مي كشيد، ته سيگارتان را چرا روي برگ هاي خشك مي اندازيد. 21 مورد از آتش سوزي هاي روز شنبه تهران مربوط به ته سيگار و كبريت سيگاري هاي سهل انگار بوده است. روابط عمومي آتش نشاني اعلام كرد كه شنبه اين هفته 46 آتش سوزي رخ داده. 21 موردشان مربوط به آتش سوزي در فضاهاي سبز شهري بوده و بقيه مثل هميشه. 14 حادثه ديگر نيز در شب و روز گذشته رخ داده كه بر اثر آنها يك نفر فوت و 2 نفر مجروح شده اند. از جمله پيرمرد 70 ساله اي در حالي در استخرش پيدا شد كه چند ساعتي از غرق شدنش مي گذشت. تحقيقات توسط پزشكي قانوني و ماموران كلانتري فرمانيه در مورد علت مرگ اين پيرمرد ادامه دارد.
خسارات اين حوادث 168 ميليون ريال برآورد شده است.
سارق در حين فرار جان سپرد
ساعت 5 بامداد ديروز ماموران گشت نيروي انتظامي در تاريكي شب در حال بررسي حوزه استحفاظي خود بودند كه با يك مرد جوان كه به طرز مشكوكي در حال كلنجار رفتن با دستگيره يك خودروي سواري پارك شده در گوشه اي از خيابان نواب بود روبه رو شدند. ماموران بدون آنكه توجه مرد جوان را جلب كنند در حال نزديك شدن به وي بودند كه مرد جوان متوجه حضور آنان شد و اين سرآغاز تعقيب و گريز سارق خودرو و ماموران كلانتري بود.امابعد از طي مسافتي، مرد جوان ناگهان روي زمين افتاد. وقتي ماموران بر بالين وي حاضر شدند اثري از زندگي در بدن سارق فراري وجود نداشت. مراتب بلافاصله به اطلاع بازپرس اصغرزاده رسيد. بررسي هاي پليس آغاز شد تا علت مرگ متوفي مشخص شود. جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت تا تحقيقات پزشكي روي آن صورت گيرد.
بررسي هاي بيشتر در اين خصوص در دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.
مواد مخدر در كربلا
يك دادگاه در كربلا 3 ايراني را به جرم داشتن مواد مخدر زنداني كرد. هرچند دادگاه هويت اين 3 نفر را اعلام نكرده و نگذاشته كه از آنها عكس و نشاني منتشر شود ولي آنها با جرمي كه گفته شد محاكمه و به 5 سال و يك ماه زندان محكوم شدند. زنداني كه آنها بايد در آنجا به سر ببرند در <حله> نزديك كربلا است. ظاهرا توليدات افغانستان اكنون در جست وجوي بازارهاي تازه  است كه هرج و مرج ناشي از اشغالگري زمينه آن را در عراق پديد آورده است.
خبرگزاري فرانسه كه منبع اين خبر است به نقل از سخنگوي پليس كربلا گزارش داده است: اين افراد حدود 3 هفته پيش در يك هتل در كربلا دستگير شده اند.
البته كنسولگري ايران در كربلا برطبق كنوانسيون هاي بين المللي خواستار ملاقات با اين افراد و تاييد هويت آنها شده است.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
بـورس
خارجي
رسانه
سياسي
شهري
علمي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   رسانه   |   سياسي   |   شهري   |  
|  علمي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |