دوشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۳
گفت وگو با سردار جانباز مجتبي شاكري به مناسبت روز جانباز
مردان بي ادعا
003060.jpg
مهدي قمصريان
به مناسبت روز جانباز گفت وگويي را با سردار جانباز مجتبي شاكري انجام داده ايم. وي كه امروز مسئول دفتر ادبيات و هنر مقاومت سازمان بسيج دانشجويي است، عمده مشكلات جانبازان را ناشي از نبودن قانون حمايت كننده از سويي و كج سليقگي هاي مديريتي از سوي ديگر مي داند. عضو مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي معتقد است احياي فرهنگ جانبازي امروز مي تواند كشور ما را در بالاترين سطح از آمادگي و بازدارندگي نگاه دارد. مشروح اين گفت وگو را با هم مرور مي كنيم.
* تعريف شما از جانباز چيست؟
- من فكر مي كنم جانباز يك تعريف مادي و جسمي دارد كه شامل آسيب ديدگي هايي است كه ناشي از مبارزه با دشمن در جبهه هاي گوناگون است. مبناي چنين تعريفي و براساس ميزان آسيب ديدگي به فرد درصدي به لحاظ از كارافتادگي جسمي قايل مي شوند. از سوي ديگر جانباز يك معناي جوهري و ذاتي دارد. درواقع هر كس كه در مسير ارزشها و اهداف و اصول پا به ميدان گذاشته باشد جانباز تلقي مي شود حتي اگر آسيب جسمي هم نبيند. بنابراين جانباز مطلقاً به كساني كه آسيب ديده اند گفته نمي شود بلكه همه كساني كه نسبت به انقلاب، كشور و دينشان احساس تعهد مي كنند و مبارزه و مجاهده مي كنند جانباز تلقي مي كنند.
* دغدغه اصلي امروز جانبازان چيست؟
- ما اول بايد تكليف خودمان را به عنوان رسانه با كساني كه پيشتر و بيشتر از ديگران در معرض خطر قرار گرفتند معين كنيم. ببينيد جانبازان در زمان جنگ آمدند و با جانفشاني خود مرزها و خط قرمزها را مشخص كردند، ايستادند و مردانگي كردند. جامعه هم نسبت به كساني كه در دفاع از مملكت پايداري بكند احترام قايل است. امروز هم ما بايد همان استفاده اي را كه در زمان جنگ برديم، ببريم، يعني ملاك سنجش اعمال و رفتار همه مسئولين فرهنگ جانبازي باشد، اين فرهنگ است كه ميزان هر فرد را نشان مي دهد. اولين دغدغه جانبازان همان چيزي بوده كه براي آن مبارزه كرده اند آن هم چيزي جز ماندگاري ارزشها و استقرار عدالت نبوده است. بعد از اين مسأله مراتب بعدي دغدغه ها پيش مي آيد. اگر شما در سير اعزامهاي به جبهه و حضور اقشار مختلف دقت كنيد مي فهميد كه جنوب شهر نسبت به شمال شهر آمار بسيار بالاتري را به خود اختصاص داده است. اين مسأله نشان دهنده اين است كه اكثر بروبچه هاي رزمنده و جانباز همان مردم كوچه و بازار و از طبقه متوسط يا كم درآمد جامعه بوده اند. البته بايد بگويم كه جانبازان به تجمل گراييها، بي عدالتي ها و تبعيض ها در كل جامعه معترضند ولي چون معمولاً رسانه ها مي خواهند به نوعي ادب اين قشر را به جا بياورند به كاستي هاي خاص جامعه جانبازان مي پردازند كه البته عرض كردم نگاه خود جانباز به مسايل كلان و كلي تر از اين نگاه هاست. من تقاضايم اين است كه براي مردم گفته شود كه فرهنگ جانبازي، فرهنگ نگاه كردن به بارهاي زمين مانده و ارزشهاي معطل باقي مانده است. اگر جانبازان هم مي خواستند مانند مرفهان بي درد تنها به فكر خود باشند به نوعي از حضور در جبهه ها سرباز مي زدند در حالي كه ما مي بينيم حضور خود آنها و جانباز شدنشان نشانگر اين است كه فرهنگ ايثار سرلوحه تفكر اين عزيزان بوده است.
* با اين تفاصيل آيا انتظارات مادي و معنوي جانبازان برآورده شده است؟
- ما بايد ابتدا مقدورات و ظرفيتهاي جامعه را بشناسيم. نه جانبازان بلكه همه مردم بايد بدانند كه امكانات و ظرفيت يك جامعه چقدر است تا اينكه مي خواهيم در مورد عملكردها، كارآمد يا ناكارآمدي ها و سستي ها قضاوت كنيم، بدانيم كه چه بخشي از اين مسايل زمين مانده، گريز پذير است و چه مسايلي گريزناپذير تا به تحليل خطا در مورد كارهايي كه در نظام انجام مي شود نرويم. مشابه همين نگرش را هم بيگانگان به زبان غرض مطرح مي كنند تا ما را درگير مسايل داخلي كنند و ما نبايد به اين اشتباه دچار شويم. به نظر من سير كارهايي كه براي جانبازان انجام شده كم نبوده بلكه خوب بوده است. ولي اين خوب بودن با توجه به همان روحيه جانبازي است والا اگر ما روحيه جانبازي را كنار بگذاريم به اندازه خدمتي و ايثاري كه آنها كرده اند ما نتوانسته ايم به جانبازان رسيدگي كنيم. در عين حال معناي حرف بالا اين نيست كه به همه اقشار جانبازان رسيدگي قابل توجهي شده است. دو گروه از جامعه جانبازان مهجورند و رسيدگي بسيار اندكي نسبت به آنها انجام شده است. يكي جانبازان شيميايي و ديگري جانبازان اعصاب و روان. علت اين عدم رسيدگي هم ناكارآمدي سيستم پزشكي و درصد بندي بنياد جانبازان است. يعني چون قادر به تشخيص تبعات شيميايي نيستند به جانبازان شيميايي درصدهاي پاييني از كارافتادگي قرار دادند. لذا چون سيستم سرويس دهي بنياد براساس همين درصد از كارافتادگي است آنها هميشه عقب تر از ديگران هستند.
* عامل اصلي حل نشدن بسياري از مشكلات جانبازان شيميايي چيست؟
- در اين مورد چند مسأله وجود دارد اول مشكل شناسايي دقيق همه جانبازان شيميايي است. عده اي از اينها كساني هستند كه به طور مستقيم مورد اصابت مواد شيميايي قرار گرفته و به بيمارستان مراجعه كرده اند و صورت سانحه دارند و شركت آنها در عمليات نيز ثبت شده است. برخي ديگر هنگام نقل و انتقال در منطقه آلوده شيميايي شده اند مانند بسياري از رانندگان آمبولانسها يا وسايط نقليه، عده اي هم مانند پرستاران، مددكاران و پزشكان هستند كه در اثر آلودگي و تماس با مجروحان، شيميايي شده اند. گاهي هم اين اثرات شيميايي به افراد خانواده منتقل مي شود. مثلاً در حال حاضر جانبازي را سراغ دارم كه فرزندي يك ساله دارد كه تمام بدنش تاول مي زند. اين گروه ها عموماً پرونده اي ندارند و به همين خاطر رسيدگي هم نسبت به آنها صورت نمي پذيرد.
* در اين زمينه مشكل قانوني وجود دارد؟
- بله، اصلاً قانون رسيدگي به اين دسته افراد وجود ندارد، يعني تنها كساني از خدمات بهره مي برند كه در عمليات ثبت شده حضور داشته و سازمان اعزام كننده آنها اين مسأله را تأييد كرده است، ولي بقيه گروه ها و افراد از اين موضوع خارج شده و نمي توانند از خدمات استفاده كنند. يك مشكل ديگر كه وجود دارد اين است كه گاهي اثرات شيميايي به سرعت بروز نمي كند، يعني پس از مدتها ممكن است خود را نشان دهد در اين مدت جانباز از هيچ سرويسي بهره نمي برد وقتي هم كه شيميايي آشكار شد تمام دستگاههاي بدن را تحت تأثير قرار مي دهد، حالا هم اگر بخواهند براي جانباز كاري انجام بدهند ديگر فايده اي ندارد. اين واقعيت به ما نشان مي دهد كه ما بايد پيش از اينكه جانباز به بحران برسد براي او درصدگيري كنيم و خدمات مورد نياز را در اختيارش قرار دهيم.
* راهكار حل اين مشكل چيست؟ در عين حال چه كسي متولي رفع ايراد است؟
- البته اين از وظايف بنياد جانبازان است كه بايد اين كار را بكند يعني بايد اصل مشكل را بشناسد و با شناخت اصل مشكل جانبازان شيميايي را جزو جانبازان با درصد بالا قرار بدهند. چرا كه اينها بعدها ۷۰ درصدي مي شود، الان كه نشده اند اين درصد را به آنها بدهند چون وقتي كه به آن وضعيت بحران برسند ديگر اين خدمات و سرويس ها به دردشان نمي خورد، مثل آدمي كه آتش گرفته مي گويند خاموشت مي  كنيم. اين فايده اي ندارد شما بايد قبل از اين كه من آتش بگيرم كاري مي كرديد كه من به اينجا نرسم.
* تفكر خدمت رساني به موقع در بنياد جانبازان وجود ندارد؟ و اگر وجود دارد چرا به آن عمل نمي شود؟
- ما چند عامل مانع بر سر راه داريم. يكي پزشكان هستند كه مي گويند تا كسي به وضعيت حاد و بحراني نرسيده نمي توانيم بگوييم رسيده. البته اين مقاومت پزشكان را مي توان با سيستم مديريتي و يك تدبير حل كرد. اما مشكل اساسي و عمده مسأله مديران بنياد است. آنها مي گويند ما براساس بودجه اي كه از مجلس مي گيريم نمي توانيم بيش از اين سرويس بدهيم. لذا مهمان جديد را نمي توانيم دعوت كنيم و بپذيريم. مشكل ديگر مشكل قانوني است كه مجلس بايد آن را حل كند.
در مجلس هم يا بايد فشار بنياد جانبازان باشد يا فشار پزشكان كه متأسفانه جانبازان شيميايي تا امروز مدافعي نداشته اند تا پيگير مطالبات آنها شود. ببينيد من از مديران بنياد سؤال مي كنم كه اگر فرضاً  مسأله پزشكان و تصميم گيري ها بر مبناي بودجه و نپذيرفتن مهمان جديد را قبول كنيم اما در عوض شما مي توانيد در مجلس از حقوق اينها دفاع كنيد تا مشكلات ايشان حل شود. ما كه نبايد هميشه تعارف كنيم. تا امروز چه تعدادي از جانبازان ما به شهادت رسيده اند؟
اصلاً شما ببينيد بسياري از جانبازان ما در شغلهاي مضر مشغول به كار هستند اين اصلاً جرم است و بايد مورد پيگيري حقوقي قرار بگيرد. چرا اين تأمين نيست و كسي پيگيري نمي كند؟
* پيگيري حقوقي وظيفه كيست؟
- پيگيري حقوقي را بايد مدعي العموم انجام بدهد چون اين بچه ها نه توان مالي و نه امكان جسمي  شان اجازه مي دهد كه دنبال پرونده در دادگاهها راه بيفتند. شما ببينيد چند وقت قبل آقاي ... يكي از مسئولان بنياد مي آيد و مي گويد: «من در مواردي مقابل قانون مي ايستم» (روزنامه جمهوري اسلامي ۲۹ مهر ۸۰). بايد چه كرد؟ اينها بايد پيگيري حقوقي شود چطور ما مي گوييم اگر پزشكي در بستري كردن و يا مسائلي شبيه آن تعلل كرد بايد مورد مؤاخذه قرار گيرد، بنياد جانبازان هم كه در موارد بسياري با جان اين عزيزان سروكار دارد بايد پاسخگو باشد كه چرا رسيدگي كامل با بهانه هاي مختلف به اين عزيزان صورت نمي پذيرد.
البته باز هم تأكيد مي كنم كه در مورد جانبازان، مديران بنياد هر كدام كارهايي را انجام داده اند كه حق اين گروه احيا بشود ولي اينها در مقايسه با فاجعه اي كه در حال رخداد است بسيار اندك و ناچيز است. واقعاً مگر اين جانبازان شيميايي چيز زيادي مي خواهند، آنها فقط مي خواهند نفس بكشند. اكسيژن مي خواهند اكسيژني كه شما مجاني آن را نفس مي كشيد. سالهاست كه گفته مي شود در منزل جانباز خدمات مي دهيم اما فاصله بين حرف و عمل بسيار طولاني است. باز هم مي گويم جانبازان شيميايي و اعصاب و روان مظلومترين قشر جانبازان هستند و خانواده هايشان پرمشقت ترين وضعيت را طي مي  كنند. خود من الان يك وضعيت مشخص دارم دست ندارم و ديگر نمي بينم. در همين وضعيت كار مي كنم حتي تحصيل هم مي كنم اما جانباز شيميايي دم به دم مي ميرد و زنده مي شود. اما در مقابل ما مي بينيم كه عده اي با گردن كلفتي در كار جانبازان شيميايي سنگ اندازي مي كنند كه به عنوان نمونه من فقط به تعطيلي درمانگاه يزد و يا كاهش ميزان فعاليت درمانگاه شهرك شاهد تهرانپارس اشاره مي كنم كه آمدند با بهانه هاي واهي آنها را بستند و حتي كاربري آنها را تغيير دادند. بعد ادعا كردند كه ما به جانباز شيميايي در منزل خدمات مي دهيم در حالي كه بعضي آمپول ها اگر تا ۳ دقيقه تزريق نشود، فرد مي ميرد. مي گويند زنگ بزنيد آمبولانس بيايد. آيا آمبولانس ۳ دقيقه اي مي آيد و جانباز را به محل درمان منتقل مي كند؟ تا آمبولانس بيايد اين بيمار از دست رفته است. به اعتقاد من اين قضا يا بايد به صورت حقوقي مطرح و رسيدگي شود و كساني كه در اين موارد كوتاهي كرده و مي كنند محاكمه شوند.
* آيا مشكلات ديگري نيز وجود دارد؟
- البته مشكل عمده ما كج سليقگي هاي مديران است اما مشكلات ديگري نيز وجود دارد كه كمابيش از آن اطلاع داريد. مثلاً بيمارستان ساسان كه براي درمان جانبازان شيميايي در نظر گرفته شده امروز كاملاً  به حالت خصوصي درآمده و ويزيت هاي آنچناني دارد. يا مثلاً كلينيك كوثر كه با هزينه بسيار گزاف براي امور درماني تخصصي جانبازان ساخته شد يك طبقه آن هم آسايشگاه بود يعني وقتي جانباز از شهرستان مي آمد آنجا استراحت مي كرد و بعد به كارهايش رسيدگي مي شد اما عده اي با گردن كلفتي آمدند و كاربري اش را تغيير دادند، يك كلينيك تخصصي را تبديل كردند به يك اداره، بعد هم گفتند اگر جانبازي از شهرستان آمد برايش هتل اجاره مي كنيم. چطور ممكن است شما شبي ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان هزينه اجاره هتل را پرداخت كنيد در حالي كه وجود اين كلينيك تخصصي را برنتافتيد؟
* شما پيگيري حقوقي جانبازان را در مجامع بين المللي به خصوص با توجه به برگزاري دادگاه صدام چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- كويت به خاطر يك جنگ چند ساعته بيش از ۱۷۰ شكايت را عليه صدام طراحي كرد و به دادگاههاي بين المللي برد. اين در حالي است كه ما كار خاصي در اين زمينه انجام نداديم. نهادهاي مسئول در اين قضيه بايد پاسخگو باشند كه چرا ما مطالبات خود را پيگيري نمي كنيم، در حاليكه آنها و مدارك موجود انصافاً دادگاه پسند و به دور از هرگونه شك و شبهه اي است. چرا ما نبايد اين دادخواستها را در مجامع دادگاههاي بين المللي ارائه كنيم تا لااقل حدود و ثغور اين مطالبات مشخص شود تا بعداً برسيم به اينكه طلب خود را چگونه دريافت كنيم. در اين راه ابزار هاي گوناگوني هم وجود داشته و دارد كه ما از هيچ كدام به نحو مطلوب استفاده نكرده ايم. به عنوان نمونه مسأله جانبازان شيميايي تمام عاطفه ملتهاي دنيا را معطوف خود مي كند چرا كه مسأله جنگ افزارهاي شيميايي از نظر همه ملتها محكوم است و جانبازان شيميايي قربانيان واقعي جنگي محسوب مي شوند. اما ما چقدر توانسته ايم در عرصه هنر، فيلم، تئاتر، سينما و ديگر عرصه ها كار كنيم تا بتوانيم اين مظلوميت را به دنيا نشان دهيم. چقدر توانستيم فريادمان را در دنيا بلند كنيم و بگوييم آمريكا، فرانسه، آلمان تو جنايتكاري! اينقدر قيافه نگيرند كه اروپايي ها كبوتر سفيد به هوا مي فرستند. اينها جنايتكارند، ۲۰ شركت آلماني عراق را تجهيز شيميايي كرد، هواپيماهاي ميراژ فرانسه بود كه اين بمبهاي مهلك را بر سر مردم ما فرو ريخت، زير پوشش حمايت آمريكا بود كه اين امر ميسر شد و ما امروز بايد اين اسناد را در مجامع دنيا مطرح و حقوق خود را مطالبه و به صاحبان حق برگردانيم.
* امروز نقش جانبازان در عرصه مديريت كشور چگونه است؟
- يك جمله اي را حضرت امام فرمودند و به اين جمله توجه نشد، فرمودند: «مديريت بسيج در جنگ ثابت كرد مملكت را مي توان با مديريت بسيجي اداره كرد.» اين جمله خيلي پرمعناست يعني كسي كه بتواند آن پيچيدگيهاي جنگ را در وضعيت سخت كمبودها با عزت اداره كند، قطعاً مي تواند كشور را در زمان صلح به شايستگي اداره كند. يك برهه اي مديريت كشور به سمت ليبرالها و دموكراتها تمايل پيدا كرد و به نوعي بچه هاي انقلاب را از مديريت كنار زد. آثار و تبعات بسياري را نيز در پي داشت كه از جمله آن برخوردهاي ناشيانه با اروپا و به طور غيرمستقيم با آمريكا بود. اين برخورد موجب تحريك طمع دشمنان انقلاب شد تا جايي كه بيايند و حرفهايي را بزرگتر از جايگاهشان بزنند. اگر ما مديريت بسيج و مديريت جانبازي را در مقاطع و مناصب حساس داشتيم امروز نمي توانستند بر سر چيزي كه حق ما است دست به دست هم داده و ما را بازي بدهند. اگر مسئولين ما در مورد فناوري هسته اي از روز اول محكم حرف مي زدند و ايستادگي مي كردند ما مشكلي نداشتيم. اما وقتي يك عضو كميسيون امنيت ملي مجلس ششم با دشمنان انقلاب ملاقات مي كند و يا ديگري اسرار محرمانه را به دشمنان مي دهد آنها نوع نگاهشان تغيير مي كند و اين گمان در دشمنان انقلاب پيدا مي شود كه ملت ايران ديگر آن ملت قهرمان و شكست ناپذير نيست! من معتقدم اگر كساني كه بر فرهنگ جانبازي استوارند و هنوز با آن فرهنگ زنده اند بر مديريت جامعه باشند بسياري از تهديد هاي بين المللي از بين مي رود و بازدارندگي  ما كه در واقع همين قدرت اصول گرايي و ارزش گرايي ما است همين كار را پيش مي برد و ما ديگر نيازي نداريم كه بگوييم موشك شهاب ۳ به نتيجه رسيد يا نرسيد.
* آيا اقبال مردمي به مديريت بسيجي كه در انتخابات شوراها و مجلس شاهد آن بوديم ادامه پيدا خواهد كرد؟
- به نظر من جامعه ما از شعارهاي تو خالي ليبرالها متنفر شدند. اين امر موجب رويكرد جديد مردم به جريان مديريت بسيجي شد البته اين كفايت نمي كند. بلكه بايد پاسخگويي مسئولين و خدمتگزار بودنشان به مردم ثابت شود. مجلس، شوراها و ديگر نهادها بايد كاري كنند كه شيريني خدمت به مردم در ذائقه آنها بنشيند و آنها را در صحنه بياورد.
* به نظر شما نقش فرهنگ جانبازي در تقويت ايستادگي مردم و مسئولين در مقابل تهديدات خارجي تا چه حد است؟
- فرهنگ جانبازي و شهادت طلبي در واقع بيان آن چيزي است كه پس زمينه ظاهر ما وجود دارد. ما اين را در تفاوت بين آدمها و شخصيتهاي تاريخي ملاحظه مي كنيم. در تاريخ عده اي مانند رجايي و باهنر باقي ماندند و عده اي هم از ياد رفتند. اينها نشان دهنده اين است كه فرسايشها و البته زايشهاي بسياري وجود دارد. اگر ما مي خواهيم هر روز شاهد ظهور و بروز زايشها و رشد در بين خود و جامعه مان باشيم بايد به كمك اين فرهنگ به بازسازي جامعه بپردازيم و توجه داشته باشيم كه اگر اين روحيه را زمين بگذاريم ما هم تركيه يا مصر دومي خواهيم بود.
* ادغام بنيادهاي متولي رسيدگي به جانبازان، ايثارگران، خانواده شهدا و آزادگان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- البته اين وضعيت از پيشنهادهاي قبلي بهتر است اما اينكه اين تشكيلات تا چه حد بتواند مشكلات جانبازان را مرتفع سازد بايد منتظر بمانيم و عملكرد آن را تحليل كنيم. اما آنچه كه مسلم است شايد تا يكي دو سال ديگر به دليل تغيير مديريتها و مسايل داخلي مشكلاتي وجود داشته باشد كه اينجا هم تنها كسي كه ضرر مي كند خدمت گيرنده است. مسئولين هم همه كاستي ها را به اين ادغام ارجاع مي دهند، اما بالاخره بايد خيلي زود ساختارها منظم و تعريف شوند و چگونگي ارائه خدمات بيشتر و بهتر به افراد مشخص شود. چرا كه با اضافه شدن تنها چند اداره و ساختمان مشكلي حل نخواهد شد و اين را ما بايد بدانيم و باور كنيم كه يك نظام اگر نتواند رزمندگانش را تأمين كند به نسبت خود و بازدارندگي موجود خود ضربه خواهد زد.

سياست
اقتصاد
انديشه
روانشناسي
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  روانشناسي  |  سياست  |  فرهنگ   |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |