پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۳
سازمان ملل در قرن بيست و يكم
ظرف چهار سال از امضاي منشور،بزرگترين رقابت تسليحاتي در تاريخ كه سلاح هاي كشتار جمعي را دربرمي گرفت بين اعضاي دائمي شوراي امنيت جريان گرفت. آنها كه قرار بود نگهبانان صلح و امنيت باشند، خود به بزرگترين تهديد براي صلح جهان تبديل شدند
برايان اركهارت - مترجم: وحيد رضا نعيمي
005364.jpg

سازمان ملل متحد از همان روزهاي نخست مجبور بوده است با يك رشته انگاره هاي اساسي و غلط زندگي كند. از آنجايي كه منشور آن پيش از پايان جنگ جهاني دوم نوشته شد، كار و عضويت در مهمترين ركن آن شوراي امنيت بر اساس اين انگاره قرار گرفت كه ائتلاف پيروز در جنگ جهت نظارت بر صلح جهان و در صورت لزوم توسل به زور براي برقراري صلح در جهان با هم خواهند ماند. رهبران ائتلاف پيروز در جنگ پنج عضو شوراي امنيت شدند. قرار بود اتفاق نظر آنها مبناي صلاحيت شورا براي اقدام باشد. اگر اين اتفاق نظر را همواره وتو نقض مي كرد، شورا تا حد زيادي فلج مي شد. حتي حالا كه پانزده سال از پايان جنگ سرد مي گذرد، اتفاق نظر پنج عضو دائمي را مانند آنچه پارسال در مورد عراق اتفاق افتاده ،نمي توان بديهي انگاشت.
نويسندگان منشور بر اين اعتقاد بودند كه رقابت تسليحاتي از عوامل اصلي جنگ در گذشته بوده است. يكي از انديشه هاي بنيادي منشور آن بود كه ايجاد يك نظام امنيت جمعي تا حد زيادي باعث خلع سلاح جهاني خواهد شد. قرار بود اين نظام از سوي پنج عضو دائمي شورا نظارت و در صورت لزوم با اعمال زور آنها پشتيباني شود. با اين حال، ظرف چهار سال از امضاي منشور، بزرگترين رقابت تسليحاتي در تاريخ كه سلاح هاي كشتار جمعي را دربرمي گرفت بين اعضاي دائمي شوراي امنيت جريان گرفت. آنها كه قرار بود نگهبانان صلح و امنيت باشند، خود به بزرگترين تهديد براي صلح جهان تبديل شدند.
اين تنها عنصر متناقض در تاريخچه شوراي امنيت نيست. امروزه، سلاح هاي متعارف بخصوص سلاح هاي كوچك تقريباً عامل تمام تلفات در مناقشاتي است كه هر لحظه در سراسر جهان در جريان است. اعضاي دائم شوراي امنيت ۸۰ درصد تجارت پردرآمد اسلحه را كه عامل تداوم اين جنگهاست، به خود اختصاص مي دهند.
پس از آنكه روياي اصلي سازمان ملل فرو ريخت، اين سازمان ناچار شد در خلال چهل سال جنگ سرد، راه خود را با پي جويي فرايندي از بداهه گري و تغيير حالت ادامه دهد. در بيشتر اين مدت، نبود اتفاق نظر بين اعضاي دائم، شوراي امنيت را فلج كرده بود. سرعت فرآيند استعمارزدايي در سان فرانسيسكو پيش بيني نشده بود و در نتيجه نقاط اصطكاك و مناقشه در چندين منطقه حساس پديد آمد، از قبيل كشمير، خاورميانه، جنوب شرق آسيا و بعداً در قبرس و كنگو و بخش هاي ديگر آفريقا. شوراي امنيت توانست بر سر ابزار مهار مناقشات منطقه اي بدون مداخله اتحاد شوروي و آمريكا اتفاق نظر داشته باشد- يا دست كم با آن مخالفت نكند- تا از تبديل اين قبيل نزاع هاي منطقه اي به آنچه همگان از آن بيم داشتند، يعني رويارويي هسته اي بين شرق و غرب جلوگيري كند. در نتيجه، روشي ابداع شد كه اكنون پاسداري از صلح ناميده مي شود يعني عمليات بدون اعمال زور كه توسط دبير كل زير نظر مستقيم شوراي امنيت اداره مي شود.
در اصل قرار بود دبير كل يك مقام عمدتاً اداري باشد. يك پيامد پيش يبني نشده ديگر جنگ سرد گسترش قابل توجه نقش سياسي دبير كل بود. با فلج شدن شوراي امنيت و معلق ماندن ابرقدرتها در توازن وحشت هسته اي، وجود يك مقام انتخابي بين المللي كه همه در سطح جهان وي را غيرحزبي و فقط در خدمت سازمان ملل مي دانند، در بسياري موارد اهميت حياتي در جامعه بين المللي پيدا كرد، از جمله در فيصله موقعيتهاي خطرناك بين شرق و غرب. اكنون نقش سياسي دبير كل بيشتر زمان و نيروي وي را به خود اختصاص مي دهد.
005361.jpg

هنگامي كه جنگ سرد به طور غيرمنتظره به پايان رسيد، مدت كوتاهي به نظر مي رسيد شوراي امنيت بالاخره مي تواند به روشي كه منشور مقرر كرده بود، فعاليت كند. نقش مشروعيت بخش شورا در بيرون راندن نيروهاي صدام حسين از كويت نمونه كاربرد فصل هفتم اين منشور بود كه اعمال زور را براي رفع تجاوز تأييد كرد. با اين حال، در خلال سالهاي دهه ،۱۹۹۰ معلوم شد كه ماهيت مشكلاتي كه در برابر شوراي امنيت قرار مي گيرد، در حال تغيير است. نزاع بين كشورها بيشتر جاي خود را به بي نظمي در داخل ملل مستقل داده بود.
روش قديمي پاسداري صلح كه با هدف مهار نزاع ها بين كشورها اجرا مي شد، براي مواجهه با فروپاشي اقتدار دولت و خشونت و رنج گسترده مردم در داخل مرزهاي ملي مناسبت بسيار كمتري داشت، از قبيل نزاع در سومالي، بوسني، موزامبيك، كامبوج يا آنگولا. با اين حال، از هفده عملياتي از اين دست كه شوراي امنيت مجوز آن را صادر كرد، فقط سه مورد با ناكامي قطعي همراه بود يعني سومالي و بوسني و رواندا. شايد مهمترين تحول در دهه ۱۹۹۰ بخصوص پس از ناكامي سازمان ملل در توقف نسل كشي در رواندا، اين بود كه مسئله مداخله بشر دوستانه سازمان ملل ديگر نمي توانست ناديده گرفته شود. درواقع تا پايان اين دهه، به نظر مي رسيد اين مسئله مهمترين موضوع براي آينده نزديك است.
قرن بيست و يكم
رخدادهاي اوايل قرن بيست و يكم سازمان ملل و جهان را در مسيري بسيار متفاوت قرار داد. حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر به نيويورك و واشنگتن، سياست هاي امنيت ملي سختگيرانه دولت جورج دبليو بوش، جنگ دوم عراق و تداوم تروريسم و حملات انتحاري در سراسر جهان فضاي سردرگمي و هشدار را حاكم كرده است كه تازه حالا در سال ۲۰۰۴ تدريجاً در قالب موافقتنامه ها، روابط بين المللي بهتر و اراده مشترك براي رويارويي جمعي با خطرات جديد به آن پرداخته مي شود.
يكي از واكنشهاي واشنگتن به واقعه غم انگيز ۱۱ سپتامبر، اعلام سياست امنيت ملي راديكال جديدي بر پايه پيشگيري يا حتي جنگ پيش دستانه يك جانبه بود. اين سياست با اصل اساسي تصريح شده در بند ۴/۲ اين منشور- اينكه تمام كشورها بايد از تهديد يا استفاده از زور عليه تماميت ارضي و يا سياسي هر كشور خودداري كنند- مغايرت داشت. به همين دليل و از آنجايي كه اتخاذ چنين سياستي به طور گسترده فاجعه بار است، اين امر باعث نگراني بين المللي جدي شد. وقايع متوالي برخي مشكلات عملي جنگ پيشگيرانه يا پيش دستانه را نشان داده است. عمليات ضد طالبان و القاعده در افغانستان و واضح تر در مورد اشغال عراق، نشان داده است كه حتي بزرگترين قدرت نظامي در مواجهه با مقاومت چريكي يا تروريستي و روي كار آوردن دولت نماينده يا پايان دهي رضايتبخش به عمليات پيشگيرانه مشكلات بي نهايتي خواهد داشت. همچنين معلوم شده است كه عمليات پيشگيرانه قدري به اطلاعات درست بستگي دارد كه البته در مورد جنگ دوم عراق وجود نداشت. به بيان ديگر، اقدام پيشگيرانه يك جانبه به هيچ وجه آن سياست واقع گرايانه و عملي نيست كه برخي دو سال پيش تصور مي كردند. وضعيت در عراق نيز تغيير كرده است. تهاجم ائتلاف به رهبري آمريكا در مارس ۲۰۰۳ به عراق بدون مشروعيت دهي شوراي امنيت، اختلاف عميقي را بين اعضاي سازمان ملل ايجاد كرد. پس از بيش از يك سال كه در آن پيروزي اوليه بر صدام حسين جاي خود را به اشغال خونين و پرهرج و مرج داده است، مرحله اي جديد آغاز شده است. با كمك اخضر ابراهيمي نماينده دبير كل، توانستند دولت موقتي را در بغداد تشكيل دهند كه آمريكا قدرت را به آن تحويل داده است. شوراي امنيت در قطعنامه اي جديد با اتفاق آرا اقدامات بعدي توسط سازمان ملل و اعضاي آن را جهت آينده عراق مشروعيت داده است. با وجودي كه هنوز مشكلات و خطرات عظيمي وجود دارد، دست كم اتفاق نظر در سازمان ملل بر سر عراق اعاده شده و آمريكا تا حدي از مخمصه اي غيرممكن رها شده است، هرچند كه سربازان آن هنوز عنصر اصلي امنيت در عراق هستند.
پس از تفرقه ها و سرخوردگي سال ،۲۰۰۳ سازمان ملل تا حدي جايگاه مناسب خود را در امور بين المللي پيدا كرده است، اما همچنان سؤالات جدي باقي است. آمريكا به اين علت سياست جنگ پيشگيرانه يا پيش دستانه يك جانبه را اعلام كرد چون واشنگتن معتقداست راه مؤثر ديگري براي رويارويي با خطرات جديد كه حملات ۱۱ سپتامبر نشان داده بود، وجود ندارد. تجارب اخير آن از جنگ پيشگيرانه در افغانستان و عراق شايد اين ديدگاه را تعديل كرده باشد،  اما سازمان ملل در حالت فعلي خود چقدر مي تواند نقشي اصلي در تأمين صلح و امنيت بين المللي در جهان را ايفا كند كه بسياري كشورها به شدت ناامن تر شده يا اين گونه احساس مي كنند؟ آيا شوراي امنيت به رغم تمام قطعنامه هاي عالي در مورد تروريسم يا تكثير هسته اي ،از صلاحيت عملي براي كمك به كشورها به منظور مواجهه با چهره جديد خطر برخوردار است؟ يعني مثلث مرگبار عمليات انتحاري در جهان، گسترش احتمالي سلاح هاي كشتار جمعي و مشكل كشورهاي قانون گريز يا فروافتاده؟
سازمان ملل: نقاط قوت ، ضعف و چالشهاي جديد
دبير كل و نمايندگان ويژه اش در سراسر جهان بارها سودمندي خود را ثابت كرده اند. ديپلماسي آرام كوفي عنان و گروه وي چندان نمودي براي مردم ندارد. درواقع محرمانه بودن يكي از ويژگي هاي آن است. مثلاً اخضر ابراهيمي در افغانستان و عراق براي تأسيس دولت موقت و پيشبرد امور به سوي نگارش قانون اساسي و برگزاري انتخابات نقش مهمي داشت. با اين حال دبير كل و نمايندگانش فقط مهارت، درستكاري، اراده و شكيبايي دارند. اقدام با پشتيباني قدرت واقعي حتي زور بايد از شوراي امنيت سرچشمه بگيرد.
تصميم  گيري بهنگام اغلب در گذشته مشكلي براي شوراي امنيت بوده است. حتي پس از نسل كشي رواندا و ناكامي كامل شورا در اتخاذ اقدام به موقع، هنوز توافق كلي در مورد مداخله بشر دوستانه وجود ندارد. مثلاً صرف نظر از تلاش هاي دبير كل، تا به حال هيچ اقدام عملي براي مهار پاكسازي نژادي بي رحمانه بيش از يك ميليون نفر در منطقه دارفور در سودان صورت نگرفته است.
اين امر قطعي به نظر مي رسد كه اتخاذ اقدام آني لازم براي مواجهه با تهديد هاي تروريسم كه احتمالاً با خطر گسترش هسته اي همراه است، براي شورا دشوارتر خواهد بود. در گذشته، شورا معمولاً نسبت به رخدادها واكنش نشان داده است، نه آنكه آنها را پيش بيني كند. در شرايط عادي، قطعاً اين امر بهتر از دست روي دست گذاشتن است، اما با توجه به تهديد تروريسم و تكثير هسته اي، روشن است صرف واكنش نسبت به فاجعه كافي نيست. اين قبيل تهديد ها از گروهي نشأت خواهد گرفت كه كاملاً خارج از جامعه بين المللي سنتي قرار دارند- گروه هايي كه فشار ديپلماتيك، اقتصادي يا نظامي بازدارنده آنها نخواهد بود. اغلب فقط اقدام سريع احتمال موفقيت دربرخواهد داشت. بنابراين چه بسا كارايي شوراي امنيت در آينده به تغييري جدي در برخورد آن با مداخله پيشگيرانه اضطراري بستگي داشته باشد. اين يكي از دشوارترين سؤالاتي است كه شورا تا به حال با آن روبه رو شده است.
در گذشته شورا با مشكلات ديگري برخورد كرده است كه باعث تأخيردر تصميم گيريها مي شود و تصور نبود اقتدار را ايجاد مي كند. در گذشته اغلب تلاش براي پرهيز از وتو باعث تأخيرهاي طولاني در دستيابي به تصميم شده و به قطعنامه هاي سازشي ضعيف در بحران انجاميده است كه نيازمند اقدام سريع و قاطع است. افزون بر اين، اعضاي دائم فعلي شورا مبين ساختار قدرت جهان در سال ۱۹۴۵ است و اكنون تا حد زيادي ناهنجار به نظر مي رسد. جنوب شرق آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين حضور دائم در اين شورا ندارند. اگر قرار باشد اقتدار و جايگاه شورا تقويت شود، اين مشكل ديگري است كه نيازمند توجه است.
مشكل جدي ديگر در حال حاضر فقدان قابليت فيزيكي سازمان ملل براي اقدام است. سازمان ملل هيچ قابليت آماده قابل اعتمادي براي اتخاذ اقدام اضطراري ندارد. گردآوري و استقرار نيروي پاسدار صلح در حال حاضر سه ماه طول مي كشد. دولتهاي عضو تا به حال پيشنهادهاي مربوط به ايجاد نيروي واكنش سريع كوچك و آماده سازمان ملل را رد كرده اند. در نتيجه وقتي به اقدام آني نياز است، جهان بايد چشم به جاي ديگري بدوزد. اين يكي از بزرگترين نقاط ضعف سازمان است و اتفاقاً يكي از قوي ترين استدلال ها براي اقدام پيشگيرانه يك جانبه است، هر چند همان طور كه گفتم، تجربه نشان مي دهد اين رويكرد هم مؤثر نيست. اغلب از ناتو، انواع ائتلاف هاي كشورهاي مايل، سازمانهاي منطقه اي و گاه كشورها- مثلاً استراليا در تيمور شرقي- مي خواهند تا وظايف اضطراري پاسداري از صلح را بر عهده بگيرند تا بعداً سازمان ملل بتواند نيروي پاسدار صلح را سازمان دهد. در خطرناكترين بحرانها مانند رواندا، سازمان ملل نتوانست حتي يك كشور را بيابد كه زير لواي اسم آن فعاليت كند. سازمان ملل با گذشت شصت سال از تأسيس آن، هنوز فاقد قابليت اتخاذ اقدام عملي آني است. با توجه به تهديدهاي جديد به امنيت كه قطعاً مستلزم اقدام سريع است، شوراي امنيت بايد اين مشكل را دوباره بررسي كند.
رخدادهاي چهار سال اول قرن بيست و يكم ارزش و نيز ضعف سازمان ملل را نشان داده است. اين رخدادها به علاوه نشان داده است كه جامعه بين المللي با اشكال جديدي از خطر روبه رو است كه مستلزم اشكال جديدي از اقدام، واكنش و همكاري خواهد بود. اين چالشي ويژه براي سازمان ملل است، عمده سازمان جهاني كه با هدف ايجاد صلح و امنيت و هماهنگي سياستهاي ملل در مورد مسائل مهم تشكيل شده است. قرار است هيئت عالي تهديد ها، چالشها و تغيير كه توسط دبير كل تشكيل شده است، گزارش خود را تا پايان سال ميلادي جاري ارائه كند. كيفيت پيشنهادهاي آن، واكنش شوراي امنيت و ساير اركان سازمان ملل به آن، آزمون توانايي اين سازمان براي تطبيق يافتن با دگرگوني است. تنها تمايل آشكار براي تطبيق و تجديد رسالت آن است كه به دولتها و مردمان جهان اين اعتماد و حمايت را الهام خواهد كرد كه به سازمان ملل اجازه مي دهد چالشهاي سالهاي آتي را برآورده كند.

* نويسنده پيشتر معاون دبير كل سازمان ملل در امور سياسي بوده است.

نگاه امروز
مكعب روبيك اصلاحات در سازمان ملل
005358.jpg
ديويد مالون*
در ماه هاي پس از بن بست سازمان ملل بر سر عراق در اوايل سال ۲۰۰۳ و سپس جنگ به رهبري آمريكا براي برانداختن صدام حسين، كوفي عنان دبير كل سازمان ملل به خوبي متوجه شد جايگاه سازمان وي نزد افكار عمومي جهان افت كرده است. وي هيأتي بلند پايه تشكيل داد كه وظيفه آن تدوين برنامه اي براي سازمان ملل است تا در آينده بهتر به تهديد هاي امنيتي و ديگر مسائل پاسخ دهد. در آن زمان، انتظار اندك در مورد موفقيت اين هيأت بازتاب احساس بيشتر افراد عضو آن بود. با اين حال، وجود چند عضو پرانرژي در اين هيأت  و يك گروه كاري فعال باعث افزايش علاقه به رايزني هاي آن شده و اكنون همه با اشتياق در انتظار گزارش آن هستند كه قرار است در اواسط آذرماه منتشر شود.
اين هيأت  از جمله به اين موضوع پرداخته است كه سازمان ملل چگونه مي تواند نقش معنادارتري در مهار حمايت از تروريسم، مبارزه با گسترش سلاح هاي كشتار جمعي و شايد مهمتر از همه، حمايت از دولت سازي در كشورهاي در خطر جنگ داخلي يا كشورهايي كه تازه از آن رهايي يافته اند، ايفا كند. اينها همه چالشهاي پيچيده اي هستند و گزارش هيأت  را مي توان ميراث عنان دانست.
اصلاحات در شوراي امنيت موضوع اصلي در كانون مباحثات فعلي در اين سازمان جهاني است. بسياري از كشورها معتقدند اعضاي اين شورا نماينده واقعيتهاي در حال تكامل بين المللي نيستند، از جمله عدم عضويت دائم كشورهايي مانند هند و برزيل. برخي ساختار شورا را با فقدان مشروعيت برابر مي  دانند. با وجودي كه مشروعيت ناشي از عملكرد خوب شايد در واقع براي اعتبار شورا مهمتر باشد، سياستمداران و ديپلماتها به سرو كله زدن در اين باره علاقه مند هستند، چرا كه در عصر كاهش شديد قدرت و منابع دولت، اين كار هزينه چنداني ندارد (مگر آنكه اوضاع به هم بريزد).
هرگونه پيشنهاد واقع بينانه براي اصلاح شوراي امنيت بايد واقعيت تلخ موقعيت ممتاز پنج عضو دائم فعلي را كه از تأسيس اين سازمان در سال ۱۹۴۵ از حق وتوي تصميمات شورا برخوردارند، بپذيرد (آنها مي توانند اصلاح شورا را نيز وتو كنند). با وجودي كه انگليس و فرانسه مي كوشند از طريق ديپلماسي خلاق و بر دوش گرفتن باري بيش از طاقت خود در عمليات پاسداري صلح و بشردوستانه وجهه كرسي خود را حفظ كنند، ديگر از موقعيت قدرت بزرگ برخوردار نيستند. اما هيچ كدام حاضر به دست كشيدن از كرسي خود يا پذيرش اين نيست كه يك كرسي دائمي براي اتحاديه اروپا در روزگار جاري منطقي تر است. درواقع، توازن قدرت جاري به نفع اروپا در شورا با ادعاهاي آلمان براي دستيابي به كرسي دائم براساس سهم آن از بودجه سازمان ملل و نيز نقش فعال آن در اشاعه امنيت در مناطقي مانند كوزوو و افغانستان بيشتر به هم مي خورد.
تا اين اواخر، پيشنهاد غالب براي اصلاحات، تأسيس پنج يا اندي كرسي دائم جديد براي آلمان، ژاپن، آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين به علاوه چند كرسي انتخابي جديد براي اعضايي كه اهميت كمتري دارند،بود. اين فكر هيچ وقت وزن لازم را پيدا نكرد، چون پنج عضو دائم شوراي امنيت بزرگتري را نمي پسندند (تسلط بر چنين شورايي شايد دشوارتر و دربرگيرنده رقابت بيشتري باشد) و چون بسياري كشورهاي كوچكتر نفعي در آن براي خود نمي ديدند، اين موضوع نيز لاينحل باقي مانده بود كه آيا اعضاي دائم جديد از حق وتو برخوردار مي شوند (كه در اين صورت امكان فلج شدن شورا وجود داشت) يا نمي شوند (كه در اين صورت طبقه جديدي از اعضاي دائم درجه دوم ايجاد مي شود). به طور خلاصه، اين فكر يك مكعب روبيك سازماني غيرقابل اداره بود.
در ماه جولاي، مجله اكونوميست چاپ انگليس با ادعاي فاش تفكر جاري در مورد اصلاحات در شوراي امنيت، باعث ولوله اي در محافل مرتبط شد. اين طرح شامل افزايش اعضاي شوراي امنيت به ۲۴كرسي و در سه طبقه بود: پنج عضو فعلي، طبقه دوم متشكل از هفت يا هشت عضو بالقوه نيمه دائم كه بر مبناي منطقه اي به مدت چهار يا پنج سال انتخاب مي شوند و اين مدت قابل تمديد است (براي كشورهايي مانند برزيل،  آلمان، هند، ژاپن و آفريقاي جنوبي) و طبقه سوم شامل اعضاي انتخابي مانند وضعيت جاري بود كه براي مدتي دوساله و غيرقابل تمديد به عضويت شورا درمي آيند. فقط پنج عضو دائمي از حق وتو برخوردارند.
طبيعتاً نامزدهاي دستيابي به كرسي دائم مانند ژاپن، آلمان و هند به شدت در مورد اين پيشنهادها مباحثه كرده اند. معلوم نيست چرا بايد از كشورهايي مانند هند و برزيل كه قدرت بين المللي شان به سرعت در حال افزايش است، انتظار داشت نه فقط با جايگاه درجه دومي در شوراي امنيت بلكه با ابهام در مورد برگزاري انتخابات هر چند سال يك بار براي كسب كرسي هاي جديد درجه دوم موافقت كنند.
در اين حال، مصر كه وزير خارجه آن احمد ابوغيث تا اين اواخر نماينده آن در سازمان ملل بود، نيز مدعي جديد است. اين كشور استدلال مي كند در زماني كه روابط بين جهان اسلام و غيراسلام با دشواري همراه است، تقويت نمايندگي مسلمانان بخصوص از طريق اختصاص كرسي دائم با حق وتو به مصر مهم است. شايد اين كار اقدامي پيش دستانه براي ناكام كردن تلاش آفريقاي جنوبي براي كسب كرسي دائم از سوي آفريقا باشد، اما به هر حال حائز اهميت است. عمرو موسي دبيركل مصري اتحاديه عرب كه مدتي سفير مصر در سازمان ملل بود، از اعضاي هيأت  اصلاحات سازمان ملل است و مي تواند منافع جهان اسلام را لحاظ كند.
كشورهايي كه ديدگاه تنگ نظرانه اي در مورد منافع ملي خود دارند، اغلب استدلالهاي نيرومندي را عليه تغيير معنادار در سازمان ملل مطرح مي كنند. اما وجود سازمان ملل معتبر و نيرومند به نفع بيشتر كشورها است و اين امر نيازمند دگرگوني جدي در چگونگي برخورد سازمان ملل با تهديد هاي امنيتي و تصميم گيري در اين زمينه است. در غير اين صورت، گرايش به يكجانبه  گرايي  توسط قدرتمندان شتاب بيشتري خواهد گرفت.
*نويسنده سفير سابق كانادا در سازمان ملل و رئيس فرهنگستان بين المللي صلح در نيويورك است.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |