پنجشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۵
زندگي شهري در عتبات عاليات
اميد هايي كه رنگ باخته اند
001158.jpg
عكس: مجيد سعيدي
مهرداد مشايخي
تا پيش از سال 1990 كه رژيم صدام به تلافي شورش شيعيان جنوب عراق به شهر كربلا حمله كرد و شيعيان اين كشور را در ليست سياه قرار داد، كمتر كسي مي توانست تصوري از وضعيت ناگوار زندگي در شهرهاي مذهبي شيعيان عراق داشته باشد، اما با اوج گيري كينه توزي صدام عليه مردم اين شهرها، مي شد حدس زد كه امكانات زندگي چگونه در شهرهايي چون نجف،  كربلا، كاظمين و سامرا به تقليل مي رود و مردم مورد غضب قرار گرفته، چطور براي حيات در حال تلاشند.
ضربه هاي يك دهه تحريم و نزديك به دو دهه جنگ، چنان سهمگين بود كه سالها زمان لازم است تا مناطق شيعه نشين روي زندگي واقعي شهري را به خود ببيند. اگر جزو كساني نيستيد كه قدم به خاك اين كشور گذاشته اند، به هيچ وجه نمي توانيد تصور كنيد كه زندگي با كمرنگ ترين اميدها چقدر مي تواند دردناك باشد. زندگي در شرايط سخت كه حاصل بيش از سه دهه حكومت حزب بعث در اين كشور است، تجربه هر روز ساكنان عراق و بويژه شهروندان شهرهاي شيعه نشين كربلا، نجف، كاظمين و سامرا است.
كسب و كار اهالي
به جز كساني كه مشاغل دولتي دارند، اكثر اهالي كربلا در مغازه ها كاسبي مي كنند. در كربلا كالاهاي خاصي توليد نشده و خدمات خاصي براي شهروندان ارائه نمي شود. طي دو دهه گذشته به دليل جنگ و بي توجهي دولت مركزي، امكان رشد مشاغل توليدي و خدماتي وجود نداشته و تنها ايده براي اشتغال، همان فروشندگي بوده است. البته اين كار تا حدودي هم به ماهيت مذهبي عتبات عاليات برمي گردد. اين شهرها پس از سقوط رژيم صدام، پذيراي زائران و مسافران بسياري از كشورهاي اسلامي بوده اند و به همين دليل ميزباني خيل عظيم گردشگران مذهبي توانست تا حدودي ماهيت توريستي اين شهرهاي مذهبي را بازگرداند. به دنبال آن، اهالي توانستند به كسب و كار خود رونق بيشتري بدهند. زائران مرقدهاي ائمه اطهار (ع) روز به روز بيشتر مي شدند و اهالي كشورهاي پاكستان، ايران، هند و جمهوري هاي استقلال يافته شوروي و بعضي از كشورهاي حاشيه خليج فارس براي رفتن به عتبات عاليات بيش از پيش اشتياق نشان مي دادند.
اين اتفاق به قدري در اقتصاد شهرهايي مثل كربلا و نجف تاثير گذاشت كه گردشگري زيارتي، به ركني مهم در كسب و كار اهالي اين شهرها تبديل شد. فراموش نكنيم كه زائران، خطرات درگيري هاي داخلي و عمليات تروريستي را به جان مي خريدند و به شهرهاي بحران زده عراق سفر مي كردند. در اين شرايط گاه هتل ها توانايي پذيرايي از همه زائران را نداشتند و اهالي شهرهاي كربلا و نجف اتاق هاي خانه هاي خود را به زائران كرايه مي دادند، كاري شبيه آنچه اهالي شهر مشهد و بخصوص ساكنان اطراف حرم امام رضا (ع) انجام مي دهند. اين كار چنان درآمد خوبي براي ساكنان شهري مثل كربلا فراهم كرده بود كه بعضي از خانواده هاي ساكن اين شهرها از اين راه ماهانه 3 هزار دلار درآمد كسب مي كردند. كرايه اتاق ها بر اساس تعداد افراد محاسبه مي شد، به اين صورت كه به ازاي هر نفر شبي چند دلار دريافت مي كردند.
اين كسب و كار و اين رونق، مدتي است دچار ركود شده است. در حال حاضر مدتي است كه به دليل ناامني و مشكلات امنيتي زائران به شهرهاي زيارتي نمي روند و در نتيجه نه جنسي فروخته مي شود و نه اتاقي كرايه داده مي شود. ضمن اينكه از طرف دولت عراق، كرايه اتاق توسط اهالي به مسافران ممنوع شده و مسافران فقط بايد در هتل ها اقامت كنند.
ركود ناشي از ناامني گردشگري مذهبي عتبات عاليات همچنان اقتصاد اين شهرها را تحت تاثير قرار مي دهد و البته اين ركود، منطقي هم به نظر مي رسد. در حال حاضر اگر زائري از كربلا قصد رفتن به نجف را داشته باشد، مسير 45 دقيقه اي تا يك ساعته را بايد حدودا 3ساعته طي كند.
جاذبه هاي گردشگري مذهبي
اهميت مذهبي شهرهاي نجف و كربلا در جهان تشيع بر كسي پوشيده نيست. نجف علاوه بر اينكه ميزبان حرم مطهر امام علي (ع) است، در همسايگي شهر كوفه، يكي از شهرهاي مقدس شيعيان قرار دارد. ما شيعيان معتقديم حضرت مهدي (عج) پس از ظهور، در مسجد كوفه نماز خواهند خواند.
از اين گذشته، گورستان تاريخي و مقدس وادي السلام هم در نجف قرار دارد. اين گورستان كه يكي از قديمي ترين گورستان هاي جهان است، علاوه بر اينكه مرقد امام علي (ع) را در خود جاي داده، ميزبان مقبره هاي بسياري از پيامبران است. قبور مطهر حضرت آدم (ع)، حضرت نوح (ع) و حضرت ادريس (ع) در آنجا قرار دارد و گفته مي شود پيامبران بسياري از نجف عبور كرده اند.
همچنين اولين حوزه علميه شيعيان هم در اين شهر احداث شد. همين توضيحات مي تواند اهميت تاريخي و مذهبي شهرهايي چون نجف و كربلا را بازگو كند. بسياري از شيعيان كشورهاي اطراف سعي مي كنند در روزهاي تاسوعا و عاشورا خود را به كربلا و حرم مطهر امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) برسانند. زائران البته در مراسم اهالي كربلا هم شركت مي كنند، مثل مراسم پاياني زيارت كه با دويدن همراه است. در ظهر عاشورا بعد از اقامه نماز ظهر و رسيدن زمان شهادت امام حسين (ع)، زائران از ناحيه اي به نام توريج كه امروز سده الهنديه ناميده مي شود، با گام هايي شبيه دو ماراتن خود را به كربلا و حرم امام مي رسانند.
بايد اشاره كنيم كه علاوه بر مراكز مذهبي و زيارتگاه ها، برج تاريخي بابل هم در نزديكي كربلا قرار دارد.
آب، برق، بهداشت
لابد شما هم در اخبار و گزارش ها يا از زبان زائران بازگشته از عراق شنيده ايد كه مردم در شهرهاي عراق و بويژه شهرهاي شيعه نشين به شكل دردناكي از امكانات اوليه زندگي محروم هستند. برق، آب آشاميدني و شبكه بهداشت وجود دارد، اما به دليل فرسودگي و عدم رسيدگي و توسعه، كارايي خود را از دست داده اند.
شبكه برق پس از جنگ هاي پياپي در عراق، بشدت ضعيف شد و روي بازسازي را نديد. از سال 1999 تاكنون، توليد برق عراق سالانه 5 هزار مگاوات بوده است، در حالي كه ايران سالانه 37 هزار مگاوات برق توليد مي كند. همين مقايسه مي تواند نشان دهد كه ساكنان يكي از كشورهاي گرم و خشك خاورميانه در اوج گرماي تابستان، در حالي كه برق مرتب قطع مي شود و كولرها از كار مي افتند، چطور روزگار خود را مي گذرانند. علاوه بر اين، به دليل قطع مداوم برق، بسياري از اهالي عتبات عاليات از ژنراتورهاي كوچك برقي براي توليد برق استفاده مي كنند. مصرف سوخت بالاي اين ژنراتورها باعث مي شود كه ذخيره اندك سوخت در يكي از كشورهاي توليدكننده عمده سوخت، كمتر و كمتر شود. از طرف ديگر وضعيت آب آشاميدني و بهداشت هم در شهرهاي كربلا و نجف چندان تعريفي ندارد.
در كربلا آب آشاميدني با وجود تصفيه شدن، داراي آلودگي است. دليل آن هم اين است كه لوله هاي آب و فاضلاب به دليل فرسوده بودن، آب و آلودگي را به همديگر منتقل مي كنند و بنابراين همان تلاشي كه احتمالا كمي از آلودگي هاي آب آشاميدني را رفع كرده است، نقش بر آب مي شود.
در شبكه بهداشت هم سخت گيري چنداني وجود ندارد، چراكه با وجود كمبود امكانات اوليه زندگي، رعايت نكات بهداشتي، چندان در اولويت قرار نمي گيرد. در كربلا استفاده از كالايي به نام مايع ظرفشويي اصلا رواج ندارد و همان پودر رختشويي با حل شدن در آب، براي شستن ظروف استفاده مي شود، ضمن اينكه به دليل آلودگي ها و ناخالصي هاي آب، گاه حتي صابون براي شست وشو و نظافت كف نمي كند.
همه اين مشكلات يك ريشه دارد و آن سوء مديريت و تبعيض در رژيم بعث، جنگ و محروميت در آن دوران و بلاتكليفي مديريت دولتي دوران جديد و ناامني هاي اين دوره است.
مديريت شهري
در شهرهاي عراق، نظير كربلا و نجف، فرماندار به عنوان شخص اول شهر توسط شوراي شهر انتخاب مي شود. فرماندار هم به نوبه خود شهردار را تعيين مي كند، اما تصميم گيران اصلي، شوراي شهر و فرماندار هستند و شهردار، در شكل بازوي اجرايي فرماندار ظاهر مي شود. مجوز ساخت و سازها و كاربري ها، تعريض خيابان ها و ساير امور شهري در اختيار فرمانداري است؛ البته در حال حاضر اين شبكه مديريتي هم تا تعيين شدن تكليف وضعيت اداره عراق، در بلاتكليفي به سر مي برد.
نكته ديگر در مورد حكومت هاي محلي در مناطقي مثل كربلا و نجف اين است كه گروه هاي سني با وجود قرار گرفتن در اقليت، كماكان اداره اكثر امور را در دست دارند. در حال حاضر براساس آنچه كه در قانون اساسي جديد عراق آمده است، هرچند استان مي توانند يك حكومت فدرالي تشكيل دهند، اما اهل تسنن در حال حاضر بشدت با اين اصل مخالفت مي كنند. يكي از دلايل آن هم اين است كه دو استاني كه كربلا و نجف را در خود جاي داده اند و يكي از استان هاي جنوبي، بخش عمده اي از ثروت هاي ملي را در اختيار دارند و در صورت يكي شدن، اين استان هاي شيعه نشين بخش عمده اي از ثروت هاي عراق را به خود اختصاص مي دهند. البته اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه جمعيت شيعه به دليل دوري از عرصه مديريت، از دوره عثماني تاكنون، همچنان در اعمال مديريت ناتوان است و اهل تسنن در عراق همچنان قابليت مديريتي بالاتري دارد.
خوراكي ها و روحيات
از روزگار قديم اهالي نجف و كربلا، سازگاري زيادي با هم نداشتند و اين ناسازگاري هنوز تا حدودي باقي مانده است. اهالي نجف، مردم كربلا را حيله گر و پيچيده مي دانند و مردم كربلا هم به اهالي نجف، صفت عصبي مزاج مي دهند. اما در هر حال، اين مسائل هيچ وقت موجب اختلافات جدي بين مردم اين دو شهر نشد، ضمن اينكه پس از سه دهه حكومت پليسي و جنگ و قحطي، روحيات مردم عراق و بويژه شيعيان، تغيير زيادي كرده است.
در گذشته، اهالي شهرهاي نجف و كربلا را شهرونداني با روحيه گذشت و تسامح مي شناختند، اما مصائب و خشونت هاي اين چند دهه، از آنها انسان هايي تندمزاج ساخته است. البته حق هم دارند؛ بازگو كردن يك مورد از اتفاقات ناشي از فضاي پليسي حاكم در گذشته مي تواند علت اين روحيه تند امروز را روشن كند. گفته مي شود يكي از اهالي كربلا خواب مي بيند كه رئيس جمهور شده و پسرعمويش را هم به وزارت منصوب كرده است. او كه مثل اكثر عراقي ها به پرحرفي عادت داشته است، صبح فردا در قهوه خانه، ماجراي خوابش را با آب و تاب تعريف مي كند و چيزي نمي گذرد كه ماموران صدام او را به جرم ديدن چنين خوابي و تعريف كردن آن، دستگير كرده و به زندان انداختند و پسرعموي بدبختش كه در خواب به وزارت منصوب شده بود را نيز همچنين. هرچند خواب ديده بيچاره بعد از هشت سال از زندان آزاد شد و مجبور نشد حكم حبس ابد را كاملا تحمل كند، اما قبول داريد كه از دست دادن هشت سال از عمر، آن هم به جرم ديدن خواب، خود به اندازه كافي رنج آور و دردناك هست.
خوراكي ها
در كربلا و نجف به علت مهاجرت گروه هاي كثيري از ايراني ها، ترك ها و ديگر گروه ها از كشورهاي مجاور، پخت غذاهاي محلي اين گروه ها طي قرن ها رواج پيدا كرده است و غذايي مثل دلمه تركي البته با كمي تغيير جزو غذاهاي رايج مردم كربلاست. از ميوه هاي پرطرفدار كربلا هم مي شود به پرتقال پرآب اين شهر اشاره كرد. پرتقال كربلا در فصل خود طرفداران بسياري دارد و در ضمن، خوردن كاهوي اين شهر هم در بين اهالي شهر و مسافران رايج است. مردم كربلا هنوز هم خوردن كاهو و سكنجبين را روي پشت بام خانه هايشان كه با ديواري يك متري محصور شده است جزو تفريحات خود مي دانند.
شهري مثل كربلا امكانات تفريحي ندارد و مردم شهر، تنها گاهي به اين فكر مي افتند كه ناهار خود را در منطقه رزازه كه باغ هاي سرسبزي دارد، ميل و به اين ترتيب حال و هوايي عوض كنند.
حمل و نقل و خدمات شهري
فرسودگي امكانات خدمات شهري، سوء مديريت و جنگ و ناامني باعث شده است كه اهالي شهري مثل كربلا از امكانات شهري چنداني برخوردار نباشند. شركت اتوبوسراني شهري در كربلا، در خطوط بسيار محدودي فعال است و بيشتر ترددها به وسيله تاكسي يا مسافربران شخصي انجام مي شود.
در آنجا هم مثل شهرهاي بزرگ ايران، بيكاري باعث شده است كه هركس توانايي خريد خودرو دارد، دست به حمل و نقل مسافر بزند. فقط يك مشكل مي ماند و آن هم سوخت است. كمبود بنزين باعث شده كه گاه رانندگان از 12 ساعت تا دو شبانه روز را در صف خريد بنزين بگذرانند. دليل اين كمبود بنزين هم علاوه بر ناامني ها و آسيب ديدن شبكه سوخت، مصرف بي رويه آن توسط ژنراتورهاي برق است.
از طرف ديگر، در شبكه خدمات شهري هم كمبود بودجه و امكانات، همچنان حرف اول را مي زند. شهري مثل كربلا از نظر تجهيزاتي نظير ماشين حمل زباله هم در مضيقه است و مردم در گوشه و كنار شهر شاهد تلنبار شدن زباله هستند.

تداركاتي ويژه براي اعياد شعبانيه
رقص نور در انتظار حضور
آزاده بهشتي - ديدن چراغاني خيابان ها، يكي از لذتبخش ترين خاطرات دوران كودكي و نوجواني است، شب كه مي شد به خيابان مي آمديم و لابه لاي تعارف شيريني و شربتي كه در خيابان چيده شده بود، رقص نور و معنويت، جان تازه اي در رگ هايمان مي  دواند؛ انرژي  ماورالطبيعي كه قدرت انجام هر كاري را در روحمان ايجاد مي كرد و شوق انتظار را دوبرابر.
يكي از روزها و شب هاي خوش سال براي آنهايي كه در تهران زندگي مي كردند اعياد شعبانيه بود كه همه اهالي محل، دست به دست هم مي دادند و كوچه ها و خيابان ها، را با چراغ و پارچه هاي رنگي آذين مي بستند.
هرچند مريم كاميار، فوق ليسانس معماري معتقد است كه استفاده از چراغ يا همان چراغاني خيابان ها پديده اي مدرن و امروزي است، اما نمي توان از خاطرات پدربزرگ كه از چينش شمع در كوچه ها در روزهاي جواني اش براي نورباران كردن شهر مي گويد، گذشت.
كاميار در مورد اين حركت در گذشته مي گويد: از گذشته تا امروز فضاهاي عمومي و شهري زيادي را داشتيم كه در آنها جشن هايي براي عموم مردم برگزار مي شد و در زمان اجراي اين جشن ها، اين فضاها آذين بندي مي شد. به گفته او اين فضاها در گذشته با استفاده از شمع، پارچه هاي رنگي، پرچم و گل و گياهان سبز آذين بندي مي شد كه امروزه در كنار آنها چراغاني خيابان ها را داريم كه تاثير معنوي خوبي در بيننده دارد.
او تركيب بندي رنگ اين پارچه ها را سبز خاصي عنوان مي كند كه به روايتي نشان دهنده فضاي معنوي انسان بزرگ و مذهبي و رنگ بهشت بوده است.
مهندس مقصودي نيز با تقسيم بندي اين نوع آذين بندي ها در سه عنوان علمي، اعتقادي ، روحي و رواني، مي گويد: نور از قديم تا به حال به عنوان عامل اتصال به خداوند و پاك كننده انسان از بدي  ها بوده كه انسان را به سمت مقصود نهايي هدايت مي كند. اين عضو هيات علمي دانشگاه با اشاره به تنظيم نوري كه در مسجد شيخ لطف الله صورت گرفته، ادامه مي دهد: استفاده از نور به صورت مخفي، اما طبيعي، از سوي معماران در ساخت بناهاي مذهبي و عرفاني به كار برده مي شده است كه اين حركت در بحث شهرسازي به موضوعي كلان تبديل مي شود.
او انتخاب درست رنگ و نور را عامل مهم و تاثيرگذار در بيننده مي داند. به اعتقاد او همانطور كه سقراط سنگ را موسيقي منجمد مي دانست، نور نيز تلفيقي از امواج است كه تاثير ويژه اي در بيننده مي گذارد كه استفاده از آن در اعياد ويژه، بخصوص مذهبي با همين هدف انجام مي شود.
مهندس مقصودي مي گويد: استفاده از نور با همين هدف از گذشته تا امروز ادامه داشته و ايراني ها حتي پيش از ورود اسلام آن را عامل اتصال به پاكي مي دانستند.
او با اشاره به استفاده از نور در قالب شمع هاي كوچك در سردر و پا خور خانه ها مي افزايد: اين اعتقاد كه نور عامل دوري از پليدي و شياطين بوده وجود داشته است.
مهندس مقصودي معتقد است، حتي در قرآن هم از ظلم با عنوان تاريكي و از پاكي با عنوان روشنايي استفاده شده است.
اما نكته اي كه مريم كاميار به آن اشاره مي كند جذب جوان ها در اين حركت مذهبي، بدون خوردن برچسب پس نگري است. او معتقد است بايد با راه حل هوشمندانه به آذين بندي خيابان ها پرداخت كه در آن علايق جوان امروزي هم در نظر گرفته شود تا روي اين قشر از جامعه تاثير بيشتري بگذارد. بايد علايق جوان امروزي را در اين زمينه بررسي كرده و باتوجه به اين سلايق گام برداشت.
وي استفاده از موسيقي را در اين زمينه مفيد مي داند و مي گويد: موسيقي هايي كه بار معنايي، معنوي و مذهبي داشته و در عين حال پيام انتظار براي ورود فرد خاص را در ذهن تداعي كند، مي تواند تاثير ويژه اي در جامعه شهري داشته باشد.
او تكيه بر دو بخش ديداري و شنيداري با استفاده از المان هاي امروزي كه در عين حال هزينه بر نبوده و قابليت استفاده دوباره را داشته باشد در زمينه آذين بندي خيابان هاي شهر مفيد فايده مي داند.

يادداشت
زيارت در سرزمين اشغالي
محمد ماجد
در فضاي سرد و دلگير عالم كه موج هاي فنا بر دوش هم سر مي كشند تا حلاوت وقوع بقا را در عالمي بالايي دريابند، حرارت توفاني ازلي هست كه رمل هاي تشنه صحراي طف را در نورديده است و قبل از هر خلق شده اي، قدم به محشر مي گذارد.
نفخ صور هم نسيمي از تنفس اسرافيل در فضاي فراگير توفان است،  آنگاه كه در گذار از عرش، بوي حسين و خاندانش را به سوغات نينوايش مي آورد و جان شيفته افلاكيان مسحور محبت، به داغ حضور همه جايي اش مي گدازد، ذوب مي شود و باران عشق باريدن مي گيرد و اين ظهور و بروز همان نوري است كه بر تارك حريم واجب الوجودي اش ممثل كلامي عشقش را با توصيف آتش مكتوم ياد زاده زهرا  (س) در جان مومنان به تصوير مي كشد. من و تويي هم كه نسب در خاك داشته ايم، نصيبي از آن سقف ادارك داريم و دستي بر آستان جانان جان كه حسين و خاندانش پايي در زمين دارند و سري در آسمان. اگر قطره اي از فطرتت را به سلامت داشته باشي، پاي در جاي جاي عتبات كه مي گذاري بايد چنان بگدازي كه ذوب شدن قدم هايت را حس كني، قدت در زيربار اسرار ناشناخته حرمين راست نشود و با هر آه حريق جانكاه و سوزنده بطون را از آتشفشان حلق، فوران كني. اي و اي واي، واي كه چون در خاطرت كلمه حلق را مي آوري، بر تو چه مي گذرد.
و روحت چگونه سر به ديوار جسم مي كوبد...
براستي آنان چگونه مخلوقاتي بودند كه توانستند خون خدا را بر خاك بريزند و در اين سرزمين، داستان فرق شكسته و پهلوي شكافته و هزار سيلي ناجوانمردانه را به اصرار مكرر گردانند...
و البته مگر نه آن است كه تاريخ آبستن تكرارهاي بسيار و زمان زاينده حالي چون گذشته است كه تا ظهور، تدرج تكامل را طي مي نمايد؟
قدم هاي مذاب تو هم كه قد خميده ات را به حرم مي آورند، گاه به تأسي از حر ابن  يزيد رياحي از رفتن حيا مي كنند تا آن لحظه موعود كه مردمك چشمانت درخشش ضريح رضواني را در مي يابند و بي آنكه هيچ بداني، افتادن زانوانت بر زمين را حس مي كني.
اينجا هنوز هم شش ماهه امام (ع) در آغوش پدر خفته است و ياران وفادار، دست ادب بر سينه نهاده در جناحين ايستاده اند و كمي كنارتر حبيب  ابن مظاهر با صورتي گشاده تو را به سوي مولايش مي برد و تو مي داني لحظه لحظه نزديك شدنت به امام (ع) را در زير نگاه تيزبين قمر بني هاشم گذرانده اي كه يمين خيمه گاه را، چند صد متر آن طرف تر مي پايد...
اما بيرون از اينجا شكل ديگري دارد، مردم در خلاء روزمرگي خود، شادمانه غفلت مي ورزند و بر سر آنچه در مغازه مي خرند يا مي فروشند و يك دينار بالا و پايين آن قسم مي خورند تا روزي هر روزه شان را بيابند، چنان كه گويي عزيزي را گم كرده اند...
اگر در بين الحرمين فيلترهاي سيگار را افتاده بر زمين ببيني، خشم تمام وجودت را فرا خواهد گرفت و با خود خواهي گفت: جاي فرزندان بهره برده از ادب سرزمين سلمان چه خالي است...
اما وقتي يكي، دو كوچه آن طرف تر با صداي هلي كوپتر اشغالگري كه با تبختر از روي حرم مي گذرد به خود مي آيي، ناخواسته فرياد مي زني، كجاييد اي جوانان بني هاشم... و بغضت دوباره مي تركد...
براستي من و تو و آن عراقي دردمند كه در كنار حرم به گدايي نشسته و آن يكي كه سر در حجره مغازه اش فرو برده و آن شرطه جوان كه به گروهبان اشغالگر سلام نظامي مي  دهد، با خود چه كرده ايم كه به جاي كربلاي حسيني در سرزميني اشغالي زيارت را تجربه مي كنيم.
از چه دور شده ايم و چه چيز را از دست داده ايم؟

وضعيت زيارتي سياحتي عراق
زيارت، يكي از سازندهترين برنامههاي تربيتي مكتب ماست كه هم تقدير و احترام به پاكي ها و فضيلت ها و مجاهدت هاست و هم الهام گرفتن از اولياي دين و پاك ساختن روح و جان در حرم مطهر معصومين عليهم السلام.
قبور مطهر و نوراني تعدادي از امامان ما و شخصيت هاي برجسته شيعه، در سرزمين عراق است. كربلا ، كعبه دل و جان ماست. نجف ، كوي ولايت است و كاظمين و سامرا ، كهرباي جان هاي شيفته دوستداران اهل بيت عليهم السلام.
اين روزها زيارت قبور امامان در اين سرزمين و ديدار از اماكن مقدس و جاهاي ديدني و خاطرهانگيز در اين ديار فراهمشده است.براي اينكه راحت تر به سفر و زيارت عراق برويد، خوب است درباره اين كشور كمي بيشتر بدانيد.
سرزمين عراق يا بين النهرين، بنا بر كاوش هاي باستان شناسان، يكي از كهن ترين جايگاه هاي سكونت انسان و تمدن بشري است و پيشينه تاريخي آن به هزاران سال پيش از ميلاد مسيح بازميگردد.
نام عراق بنا به گفته مورخان، برگرفته از موقعيت جغرافيايي آن، يعني نزديكي و مجاورتش با آب است، زيرا عرب هر سرزميني را كه داراي صحرا و درخت باشد و در مجاورت دريا يا رودخانه قرار گيرد، عراق گويد.
روايت ديگر اين است كه برگرفته از نام فارسي ايران شهر يا ايراك به معناي سرزمين هاي پست است كه پس از تعريب تبديل به عراق شده است. برخي از مستشرقان نام اين سرزمين را برگرفته از كلمه آرامي آراكا ميدانند كه به معناي سرزمين مقدس است.همسايگان عراق عبارتند از: تركيه در شمال، ايران در شرق، اردن و سوريه در غرب و عربستان و كويت در جنوب.
مساحت عراق 713/446 كيلومتر مربع و معادل يكسوم ايران است. اين كشور از دو بخش كوهستاني و دشت و صحرا تشكيل شده (به جز شمال آن) و داراي آب و هواي سرد و خشك و گزنده در زمستان و گرم و سوزان در تابستان است.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
در شهر
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |