چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴
گفت وگو با محمدنوري زاد- سازنده مجموعه شبانه
آينه هاي روبه رو
004545.jpg
مجموعه تلويزيوني «شبانه» از آن روي بر دل نشست كه از دل برمي آمد. مجموعه اي متنوع با ضرباهنگي تند و شكيل و هوشمندانه با جسارتي برخاسته از انصاف. تيزي برنده شمشيري كه به قول نور ي زاد، كاستي ها را مي زدود و بيماريها را جراحي مي كرد. حدود سي و سه قسمت از مجموعه شبانه، گاه ساعت ۱۰ شب، گاه ۹ و اين اواخر ۳۰/۸ دقيقه شب از شبكه دو سيما پخش شد و طيف وسيعي از مخاطبان خود را با دقت و نظمي كه با خود آراسته بود، همراه كرد. شبانه، در ميان همه برنامه هاي سيما، يك سرافرازي بود و هست. نه از آن روي كه به سبك و سياق برنامه هاي پست مدرن و موج نويي مخاطب را غافلگير ضرباهنگ خود مي كرد، بلكه از آن روي كه اين مجموعه، صدا و سيما را به جايگاه بنيادين و حتمي خود باز برد و به همگان فهماند كه يك برنامه هوشمند، مي تواند از خط قرمزهاي آزاردهنده و بي دليل عبور كندو مطلقاً  بر قامت نظام، آسيب نزند، بلكه با دانش و درايت خود، به بسياري از سؤال هاي بي جواب جامعه پاسخ بگويد و كنكاش گرانه و حق به جانب، و از سوي مردم و به نمايندگي از آنان، مسئولين را مورد عتاب قرار دهد. در زير به صحبتي شتابزده با محمد نوري زاد نويسنده و كارگردان اين مجموعه بسنده مي كنيم و گفته ها و نكته هاي مفصل تر را به فرصتي ديگر موكول مي كنيم!
* آقاي نوري زاد، مجموعه شبانه ، بخصوص آنجا كه روي سخن با مسئولين و مديران بود، تند و گزنده مي نمود. به نحوي كه برخي از خود ما حتي فكر مي كرديم اين تندگويي، يك جور قابليت معلقي است في ما بين يك برنامه ساز مثل نوري زاد و مسئولين صدا و سيما...
- قابليت معلق؟
* شفاف تر بگويم؟
- چرا كه نه؟
* يك جور طراحي با برش هاي از پيش تعيين شده...
- چرا راحت حرف نمي  زنيد؟
* ناراحت نمي شويد اگر بگويم يك برداشت جزيي شايد از شبانه شما اين باشد كه صدا و سيما در پي گشايش بود و اين مجموعه را به شما سفارش داد؟
- برداشت كلي تر چه؟
* برداشت كلي تر همان است كه در بين مردم دهان به دهان مي شود. يك جسارت بي بديل و بي تعارف!
- و شما چه اصراري داريد به برداشت جزيي تري تأكيد كنيد كه اساس و بنيادي ندارد؟نه از خوي و خصلت من اين برمي آيد كه كاري سفارشي بپذيرم و نه واقعيت قضيه اين بوده است. شايد داستان از اينجا شروع شد كه طرحي دادم به گروه معارف اسلامي شبكه دو. با ساختاري متفاوت و براي پخش شب به شب. با صحبت هايي كه با مدير گروه جناب آقاي گيلاني نژاد داشتم، اين طرح پذيرفته و پخته تر شد. ابتدا تصورم بر اين بود كه شبكه دو با ۳۶۵ قسمت آن موافقت خواهد كرد. مدير گروه به دليل تجربه اي كه داشت، گفت فعلاً نود قسمت باشد و بعد كار بالا گرفت، آقاي دكتر پورحسين با ساخت سي قسمت آن موافقت كردند و بستر ماه مبارك رمضان را پيشنهاد دادند و ما هم بلافاصله دست به كار شديم. در حالي كه جداً  دو ماه و نيم بيشتر فرصت نداشتيم و زمان به سرعت مي گذشت و كمترين تعلل، ما را به عقب مي راند و از آنتن جا مي مانديم.
* پس آن همه موضوعات متنوعي كه در شبانه يكي پس از ديگري واكاوي و مطرح مي شوند، پرداخته ذهن خودتان بود و سفارشي در كار نبود؟
- تعجب مي كنم از اين كه شما همچنان بر اين واژه اصرار مي ورزيد. من رنج برده و مي برم از اين كه بديهي ترين حق مردم از آنان دريغ شد. در شبانه تلاش كردم به اين حق دست پيدا كنم. حق آگاهي و برخورداري از صدا و سيمايي مردمي كه مردم، خود را و خواسته هاي خود را و رنجهاي خود را در آن ببينند و بشنوند و باور كنند.
* به بخش هاي اصلي شبانه بپردازيم. ايده «۱۶ سال بعد» چگونه پديد آمد و چگونه عملياتي شد؟ مسئولين تلويزيون با اين بخش كه بسيار اساسي و تند و گزنده بود، مشكلي نداشتند؟ چون تا به حال، يك چنين مفاهيمي امكان پخش پيدا نمي كرد.
- در بخش «۱۶ سال بعد» ما نمايندگاني از جامعه امروز خودمان را در ۱۶ سال بعد واكاوي مي كرديم. يك روز از خودم پرسيدم اين بلبشويي كه در اغلب حوزه ها مثل موريانه روان ما را مي جويد، كي و چه وقت اصلاح خواهد شد؟ سعي كردم پاسخ اين سؤال را نه از وجه آرماني بلكه با واقعيتي كه همين امروز ما را احاطه كرده، رصد كنم. ديدم يك افق پانزده ساله شايد فرصت معقولي باشد و اين گونه بود كه عددگرد شده ۱۴۰۰ به دست آمد. در اصل ما آيينه اي آورديم و جلوي مديران و مسئولان امروزمان گذارديم و گفتيم خودتان را ببينيد. آيندگان ممكن كه نه، قطعاً  شما را اين گونه سؤال پيچ خواهند كرد.
* البته همه آنهايي كه از يخچال بيرون مي  آمدند، مدير و مسئول نبودند...
- درست است، ما يك بار، يك انسان رنج ديده و مستضعف را از يخچال درآورديم. يك بار يك آدم هفت خط را، يا يك قاچاقچي مواد مخدر يا مافياي دارو را.
* يك بار هم يك مسئول خوب را درآورديد.
- بيشتر از اين جهت كه نشان بدهيم اطراف ما را فقط پليدها و پليدي ها پر نكرده اند. انسانهاي شريف و زحمتكش نيز هستند. حتي در شأن يك مسئول.
* شايد همان قسمت كه شما يك مسئول خوبي را از يخچال به در آورديد.
- ادبيات رايج هر فرد يا هر گروه، طبيعي است كه معرف اوست. ادبيات دوم خردادي ها با ادبيات جناح موسوم به راست متفاوت است. صريح و صادقانه بگويم كه ما در مجموعه شبانه، وامدار هيچ صنف و گروهي نبوديم و همه جريانهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي را مورد نقد قرار داديم. تعارفي هم در ميان نيست. فرصتها مثل برق از كف ما رفته اند. جمهوري اسلامي ايران اولين كشور مصرف كننده مواد مخدر در دنياست. اين يعني چه؟ اين رتبه اولي عرق شرم بر پيشاني ما مي نشاند. چگونه است كه هيچ مسئولي، از وزير گرفته تا وكيل و نماينده و قاضي و روحاني و غيرروحاني، مسئوليت اين گوي آتشين را در دست نمي گيرد؟
فاجعه  خنده دار خيابان ناصر خسرو، به صورت يك لقلقه متداول بين مسئولان ذيربط درآمده. اين همه داروي غيرمجاز و غيراستاندارد و مرگ آور در مركزي ترين خيابان پايتخت جمهوري اسلامي ايران دست به دست مي شود. جلوي چشم مأموران و مسئولان، چگونه مي شود باور كرد كه دست خيلي ها در كار نباشد؟
004548.jpg
* عجبا كه برنامه شما با اين همه تنوع در نقد و اعتراض و پرسه زدن در حوالي خط قرمزها، به ورطه نااميدي در نيفتاد. آدم يك جور شوق عايدش مي شود تا افسردگي. راز اين خصلت بطئي شبانه در چه بود؟
- هر چه باشد ما اهل اين انقلابيم. ساكن اين نظام و سرباز اين انديشه ايم. منتهي سربازي كه به قدر بضاعت، هر آنچه را كه مي بيند، از خطر و نفوذ و نامردمي، فرياد مي كشد. سربازي كه در عين فرياد كشيدن، موضع نگهباني اش را ترك نمي كند. سربازي كه به شأن سربازي خود واقف است و به آن افتخار مي كند. مجموعه شبانه، يك سمتش فرياد بود، سمت ديگرش دعوت!  دعوت به درستي، به پاكي به نيك بودن و فرياد از نامردمي ها و بي لياقتي ها و نفوذها.
* داستان زير پل يادگار امام چه بود؟ اين بخش كه بسيار ساده نيز بود، خيلي سر و صدا كرد.
- در هيچ كجاي دنيا، زير يك پل، ابنيه تجاري و غيرتجاري نمي سازند. مديران هوشمند ما، لابد براي اينكه هوشمندي خود را به رخ جهانيان بكشند، تمام فضاي زير پل يادگار امام را به واحدهاي تجاري فروخته اند.
ابتدايي ترين انگيزه امنيتي مي گويد زير پل ها بايد عاري از هرگونه ساخت و ساز باشد. يا اگر قرار است چيزي در زير پلها احداث شود، بايد اداره پليس و مأمورين آگاهي، بر پنهاني ترين زواياي آن اشراف داشته باشند، اما در زير پل يادگار امام، شما جز بي كفايتي و بزن برو چيزي نمي بينيد. اگر يك روز، به هر علت، يا شيطنت، يا يك اتفاق مثل آتش سوزي و انفجار گاز، يكي از مغازه هاي زير پل بالا برود، مي تواند انبوهي از اتومبيل هاي بالاي پل را درو كند. بماند.
* پخش شبكه دو چگونه با شبانه كنار آمد؟
- خيلي خوب. البته اين را بگويم كه من همه اين سعه صدر و آرامش را ناشي از مديريت آقاي ضرغامي مي دانم. اگر چه شخصاً  به برخي از گزينش ها و تصميم هاي ايشان در حوزه رسانه صدا و سيما انتقاد دارم و يكي دوبار رسماً  به خود ايشان بازگفته ام، اما از باب شهامت و جرأتي كه مي بايد اين رسانه  اساسي از آن برخوردار باشد، سهم آقاي ضرغامي تعيين كننده و در اصل،  محوري است. كافي است آقاي ضرغامي ، از شهامت و جسارت درست برخوردار نمي بود، سي سال ديگر هم شبانه پخش نمي شد. من شخصاً  از اين بابت، خود را مديون و مرهون بزرگواري اين عزيز مي دانم. اما اين را نيز بگويم بدبختي ما را ببين كه اين همه سال از انقلابي ترين انقلابهاي دنيا و فرهنگي ترين انقلابهاي فرهنگي دنيا سپري شده و ما اين گونه از پخش دو سه نكته انتقادي داريم پايكوبي مي كنيم!  من در شبانه، در برابر حق مردم سينه سپر كرده ام و از اين حق حتمي صيانت كرده ام و لاغير.
* شبانه از يك ضرباهنگ تند بهره مند بود. به طوري كه اين مجموعه را شبيه كارهاي پست مدرن كرده بود. چه تعمدي در اين گونه تدوين نقش داشت. آيا نمي شد ملايم اما وزين به بازگفتن همين مفاهيم پرداخت؟
- شبانه درست در شرايطي پخش مي شد كه شبكه هاي تلويزيون، در يك ماراتن پخش سريالهاي داستاني، هيچ مفري براي هيچ برنامه قائل نبودند. اين گرايش طبيعي مردم است كه وقتي سريالي داستاني پخش مي شود؛ همو را ببينند. شبانه درست در حد فاصل دو سريال كه پنج دقيقه با هم فاصله داشتند، پخش مي شد. پنج دقيقه به ده شب. درست در اين پنج دقيقه كه سريال قبلي تمام شده و هنوز سريال بعدي شروع نشده، ما مي بايستي مخاطب خود را به چارستون برنامه مان متمايل مي كرديم. به همين علت، بسياري از مخاطبان ما، در عين حال كه سطح برنامه ها كمي رو به مخاطب خاص داشت، از ميان بينندگان همين سريال ها بودند. قسمت ۱۶ سال بعد، مخاطب را در همان ابتداي برنامه ميخ كوب و رشته علاقه او را به بخشهاي بعدي برنامه مي سپرد. به هر تقدير، در جذب مخاطب خاص و عام، شبانه، موفق بود و اگر سريالي در كار نبود، قطعاً شبانه يكي از پرمخاطب ترين ها بود. ريتم تند و به قول شما پست مدرن، يك انتخاب هوشمندانه بود نه اين كه خواسته باشيم كاري فانتزي كرده باشيم. اين ريتم، باعث مي شد ما از اندازه حوصله مخاطب، خارج نشويم و ذوق و سليقه او را براي تماشاي برنامه اي متفاوت ارتقا بخشيم.

نگاه
برنامه آسمان شب
004542.jpg
ناهيد دالايي
آسمان در ذات خود پديده اي رازآميز است كه از ابتداي خلقت بشر همواره مورد علاقه او بوده است و براي يافتن رمز و راز آن هزينه هاي زيادي پرداخته است. آن زمان كه از پس غروب خورشيد ستاره اي درخشان بر پهنه سياه آسمان ظاهر مي شدند و زيبايي هاي آن آنچنان انسان را به خود مسحور كرد كه شايد همزمان با زايش علم پزشكي به مثابه اولين علم ساختارمند شكل گرفته در جامعه بشري بتوان نجوم را نيز در رده اولين علوم دانست. اما در تاريخ علم نجوم آنجا كه به منجمان اسلامي مربوط مي شود به نام هايي چون خواجه نصيرالدين طوسي، خوارزمي،  ابن سينا، زكرياي رازي و ... برمي خوريم كه اهتمامي جدي در اين علم داشتند و نام آنها در تاريخ ستاره شناسي و كواكب شناسي دنيا ثبت شده است.
اما با وجود اين همه سابقه درخشان و اهميت اين علم در دنياي امروز تنها برنامه تلويزيوني كه به طور تخصصي به اين موضوع مي پردازد، آسمان شب است. اين برنامه در قحطي برنامه هاي مشابه قطعاً براي مخاطبان هر چند اندكش مايه تشفي است و مي تواند تا حدودي آنها را اقناع كند. در واقع يك علاقه مند، محقق، دانشجو يا اساساً يك مخاطب گذري كه اندكي به آسمان پرتلألو بالاي سرش توجه دارد مي تواند از طريق برنامه آسمان شب و مجري و كارشناسانش به اطلاعاتي مختصر و مفيد درباره فضا، ستارگان، كواكب و صور فلكي، منظومه شمسي و ... دست يابد.
البته آسمان شب بيشتر يك برنامه ميزگردي و گفت و گويي است تا تصويري و مستند .مجري برنامه غلامعلي افشاريه ( كه يكي از گويندگان و مجريان برنامه هاي علمي است و نشان داده مي تواند هر برنامه موضوعي علمي را با اجراي مناسب و صداي زيبا و رساي خود جذاب كند) با يكي از دانشمندان يا كارشناسان كه عمدتاً جوان هم هستند پيرامون وقايع روز نجوم و فضا يا سايه پيشرفت هاي علمي مباحثه مي كند. يكي از بخش هاي ويژه و جذاب برنامه مشاهده اجرام آسماني و گوشه و كنار آسمان و فضا به وسيله تلسكوپ است كه آسمان و زيبايي هايش را به درون خانه هاي ما مي آورد. اين شايد بزرگترين دستاورد اين برنامه و اساساً همه برنامه علمي باشد كه علم را از چارچوب هاي بسته خود خارج و آن را كاربردي مي كنند. آنچه كه در كشورهاي توسعه يافته صورت مي گيرد و پيشرفت علوم فضايي و ستاره شناسي در اين كشورها به سبب درك عمومي از اهميت اين علم و كاربرد آن در زندگي ست. به هر حال در سرزميني كه هميشه بايد از اختراع چرخ شروع كرد. در درجه اول بايد از ارزش و اهميت اين علم (كه مي تواند يك سرگرمي كامل هم باشد) آغاز كرد. آن وقت شايد بتوان هم برنامه آسمان شب را به كيفيت بالاتري رساند و هم چندين برنامه مانند آن توليد كرد.

سايه روشن
راديو زود دوست مي شود
بهزاد حسن وند
راديو، اين رسانه ۶۵ ساله با ويژگي هايي مانند: پرتحرك بودن،  سرعت در دسترسي، به روز بودن، كم حجم بودن در حوزه هاي مختلف و متنوع اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي، ورزشي، بهترين وسيله اطلاع رساني است كه در هر زمان و مكاني قابل دسترس است.
همين ويژگي قابل دسترس بودن موجب شده راديو جزو لاينفك هر خانواده ايراني باشد و مونسي آرامش بخش  و همدم.راديو پرتحرك و فعال است چون در طول شبانه روز، اين صدا، رسا، آماده و سريع است و در كوتاه ترين زمان ممكن نياز شنونده را برآورده مي كند. سهل الوصول است چون بدون هيچگونه مزاحمت در حجم و اندازه در همه جا قابل استفاده است. به تعبيري قابل حمل و آسان در جابجايي است.
عزيز رزمنده اي مي گفت: از روزي كه لباس رزم پوشيدم در جيب سمت چپ درست روي قلبم يك راديوي كوچك بود و چند عدد باطري قلمي كه يار و همراهم بود، روشن كه مي كردم،  موسيقي، خبر، سخنراني، بحث هاي سياسي داخلي و خارجي، قصه، مسائل اجتماعي و ... را گوش مي دادم. ولي راديو را زماني بيشتر درك كردم و به اهميت آن پي بردم كه اولين عمليات رزمندگان اسلام شروع شد از آن پس در آغاز هر عمليات كه سعادت حضور در آن را پيدا نمي كردم از طريق راديو خود را در بين رزمندگان حس مي كردم با پخش موسيقي رزمي، اطلاعيه ها، گزارش لحظه به لحظه عمليات و فتوحات عزيزان در خط مقدم جبهه و صداي دلنشين گوينده، پيام خانواده ها روحيه ها دو چندان مي شد. با فعاليت ديگر رزمنده ها در ساير جبهه ها آشنا مي شدم و اطلاعات لازم را به دست مي آوردم با وجود راديوي كوچك، من از همه با خبر بودم. از موفقيت ها و رشادت هاي دوستانم در جبهه گرفته تا مسائل اجتماعي كشورم، هفت سال و اندي راديو، همراهم بود و از دست دادن آن برايم مساوي با دور شدن سريع از اخبار و اوضاع اجتماعي بود. كساني كه با راديو دوست هستند، صميميت، صداقت، راحتي و سادگي راديو را بهتر مي فهمند، راديو زود دوست مي شود.
همين عزيز رزمنده در جاي ديگر گفت: چند بار به دليل مجروحيت در بيمارستان بستري شدم. دوستانم يك راديو با گوشي برايم تهيه مي كردند اخبار را گوش مي كردم، فرصت كتاب خواندن نداشتم، ولي به اندازه مطالعه كتاب هاي متعدد از راديو مي آموختم و هنوز هم در منزل و محل كار راديو روشن است. اين نمونه اي از كاركرد راديوست. حضور هميشگي اين رسانه نجيب و دوست داشتني در تمام عرصه هاي پس از جنگ از جمله حوادث غيرمترقبه اي مثل سيل و زلزله و ... و خصوصاً نمونه بارز آن در زلزله بم بر كسي پوشيده نيست، و اما امروز...
در عصر حاضر كه رسانه هاي متعددي مانند تلويزيون، راديو، سينما، روزنامه ها، اينترنت، ماهواره، در دسترس افراد جامعه قرار دارند و در واقع در عصر ارتباطات، سريع ترين و جديدترين خبرها و اطلاع رساني را مردم از راديو دريافت مي كنند. گذشته از همه ناملايماتي كه به دلايل مختلف بر سر راه راديو قرار دارد ولي هنوز راديو، شادابي و نشاط خاصي دارد و آن را حفظ كرده است و به عنوان يك رسانه ساده و امين، براي تمام اقشار و اقوام با هر ميزان سواد و سطح و تحصيل، صميمي، مورد وثوق و قابل احترام است.
اينگونه است كه به جرأت مي گويم:
«راديو زود دوست مي شود.»

رسانه
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  رسانه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |