سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴
دو انتقال، سه امير
002412.jpg
در ظاهر، بحران جانشيني كوتاهي كه بهمن ماه در كويت رخ داد، با قرار گرفتن يك عضو خاندان حاكم الصباح به جاي عضو ديگري از اين خاندان پايان يافت. وقتي روز ۲۵ دي، شيخ جابر الاحمد الجابر پس از بيماري طولاني درگذشت، شيخ سعدالعبدالله السالم وليعهد به جاي وي نشست كه خود دچار بيماري ديرينه اي بود. سياست بازي در درون خاندان حاكم آغاز شد و روز ۹ بهمن شيخ صباح الاحمد الجابر جاي شيخ سعد را گرفت و اولين نطق خود را در مقام حاكم جديد كويت ايراد كرد. اما در بين اين دو جانشيني، پارلمان كويت از اختيارات قانوني خود استفاده و از شيخ سعد بيمار خواست قدرت را واگذار كند. براي نخستين بار در يك كشور پادشاهي عرب، يك نهاد انتخابي عملاً پادشاه را بركنار كرد و شخص ديگري را به اين سمت گماشت بي آنكه يك گلوله شليك شود.
سالها، اعضاي گروههاي مخالف در كويت حمايت هاي گهگاه خاندان حاكم را از دموكراسي به ريشخند گرفته اند.
عيسي الصراف از فعالان مخالف در اين زمينه مي گويد: «براي خاندان الصباح، دموكراسي راهبرد نيست، يك راهكار است.» به عبارت ديگر، الزامات دموكراسي فقط تا زماني قابل قبول است كه با حق اين خاندان به هر شكل كه مي خواهد مغايرت نداشته باشد. مطمئناً يك راه تحليل داستان جانشيني در كويت اين است كه خاندان حاكم نتوانست پيش از علني شدن اختلافات دروني، آن را حل كند و مانع از بحران شود. اما يك راه ديگر براي بيان اين ماجرا، برجسته كردن نقش پارلمان است كه با استفاده از قانون اساسي، قانون جانشيني و يك رئيس خردمند، توانست با استفاده از كشمكش در درون خاندان سلطنتي، يك راه حل مرضي الطرفين را به اجرا درآورد. جانشيني در كويت در واقع داستان دو انتقال است. يك انتقال بين اميرها و ديگري بين پادشاهي خانوادگي و سلطنت مشروطه تقويت شده.
نزاع خانوادگي
كويتي ها از كشمكش هاي درون خاندان حاكم بي اطلاع نيستند اما اكثراً حاكمان و مردم عادي ترجيح مي دهند اين مناقشات پشت درهاي بسته باشد. بنابراين وقتي در اواخر سال ،۲۰۰۵ اختلاف نظر در مورد انتقال قريب الوقوع سمت اميري به روزنامه ها درز كرد، بسيار عجيب بود. نزاع، بين دو شاخه اصلي خاندان الصباح بود كه از دو پسر امير مبارك منشعب شده اند. امير مبارك تنها زمامدار كويت بود كه با كودتا قدرت را به دست گرفت. اعضاي خاندان كه مشغول نزاع بودند، خوب مي دانستند شيخ سعد با توجه به وضعيت نامناسب سلامت جسماني، نمي تواند پس از مرگ امير، به قدرت برسد. شاخه سعد اين خاندان كه از سالم پسر مبارك منشعب شده، مي خواستند شخصي از خود را جانشين سعد كنند، اما هم تباران آنان از شاخه بزرگتر كه از جابر منشعب مي شد و به اندازه آنان بلندپرواز بودند، مخالفت مي كردند.
اغلب گفته مي شود زمام قدرت اميري بين اسلاف جابر كه از ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ حكومت كرد و سالم كه از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ حكومت كرد، چرخش مي كند. اين قاعده دقيقاً درست نيست. دو امير اول از دو شاخه خاندان بودند اما صباح امير بعدي مانند سلف خود از شاخه السالم بود. جابر الاحمد الجابر بعداً جانشين وي در مقام اميري شد. اسلاف جابر مي توانستند به بدعت به تخت نشستن دو امير پياپي از شاخه السالم استناد كنند و خواهان بر اريكه نشستن يكي از خود شوند.
شاخه السالم مي توانست اين موقعيت نامناسب را پيش بيني كنند. در پاييز ،۲۰۰۵ شيخ سالم العلي السالم رئيس گارد ملي پيشنهاد كرد كميته اي متشكل از خودش، شيخ صباح الاحمدالجابر، نخست وزير و شيخ مبارك عبدا... الاحمد از اعضاي مسن و محترم خاندان براي پر كردن خلاء قريب الوقوع بين دو شاخه خاندان تشكيل شود. در واقع شيخ سالم گفت گسترش فساد دولتي و آنچه وي حاكميت غيرقانوني خواند، حاكي از وجود بحران  رهبري است.
اين بيان علني نگراني در واقع ترس از سناريويي بود كه اواخر دي ماه ۲۰۰۶ رخ داد. شيخ الصباح نخست وزير، رهبري باهوش و فعال و مهمتر از آن طرفدار آزادسازي اقتصادي، سرمايه گذاري خارجي در بخش نفت و حقوق سياسي براي زنان بود. قدرت و نفوذ شيخ الصباح در حكومت و اقتصاد از جولاي ۲۰۰۳ كه به سمت نخست وزير منصوب شد، توسط امير يا هم ترازان وي در خاندان كنترل نشده بود، هر چند كه گروههاي پارلماني در برابر برخي اقدامات مقاومت مي كردند، مانند طرح دعوت از شركتهاي نفت بين المللي براي مشاركت در ميادين نفت شمال كويت، با اين حال، اعضاي جوانتر خاندان الصباح مانند شيخ احمد الفهد (از شاخه الجابر) توانستند خود را در فهرست جانشيني قرار دهند. آنان مي دانستند پس از كناره گيري شيخ سعد يا بركناري وي توسط پارلمان، شيخ صباح امير مي شود. شاخه الجابر با احساس قدرت در برابر كميته سه نفره پيشنهادي شيخ سالم مقاومت كرد. اما اين راه حل نبود، بلكه اوج گيري ماجرا را به پس از مرگ امير موكول كرد.
انتقال هموار
رئيس پارلمان وارد مي شود. جاسم الخرافي به مانند همه از حجم عظيم كارهاي ناتمامي كه پس از مرگ امير بايد انجام شود، آگاه بود. هنگامي كه نزاع بين شاخه هاي السالم و الجابر هويدا شد، به موقع پا درمياني كرد تا جلوي زيانبارترين آثار آن را بگيرد. وي كه پيشتر با شيخ سعد و اعضاي نزديك خاندان ديدار كرده بود، در موقعيتي قرار داشت تا موضوعي را كه مي توانست بحران باشد، به انتقالي هموار تبديل كند.
خرافي اعضاي پارلمان را روز ۲۶ دي به نشست فراخواند، يعني روز پس از مرگ امير. وليدالطباطبايي نماينده پارلمان از رئيس خواست به شيخ سعد اجازه دهد سوگند به جانياورد يا آن را در نشست ويژه و غيرعلني پارلمان انجام دهد. اين موضع شاخه السالم بود كه نتيجه ناتواني جسماني شيخ سعد براي ايستادن و خواندن كل سوگند در برابر مجلس ملي بود. در عوض، خرافي پايبندي خود را به حل و فصل بحران جانشيني و ممانعت از نزاع هاي خانوادگي كه ممكن بود انتقال قدرت را تا زمان معلومي به تأخير بيندازد، اعلام كرد. در طول روزهاي رايزني درون خانوادگي، خرافي علناً اعلام كرد منتهاي سعي خود را براي صيانت از قانون اساسي و انجام رويه هاي لازم براي حصول اطمينان از ثبات كويت خواهد كرد. در چارچوب اين راهبرد، وي نشست هاي منظم پارلمان را لغو كرد تا جلوي بده بستان رأي را در ميان گروههاي پارلماني و خاندان سلطنتي بگيرد چون اين كار ممكن بود نزاع هاي خانوادگي را به طور دائم به قوه مقننه بكشاند. خرافي تصميم گرفت شاخه الصباح را در نظر بگيرد و پارلمان را از هر كاري جز نقش قانوني آن باز دارد.
سپس طرفداران شيخ سعد درخواست كردند نشستي ويژه براي اداي سوگند توسط امير جديد برگزار شود. رئيس مجلس پاسخ داد با شيخ سعد ملاقات خواهد كرد اما به اعضاي خاندان هشدار داد با كارشناسان قانون اساسي مشورت خواهد كرد. در اين حال، هيأت دولت در جلسه اي ويژه به ماده سه قانون جانشيني استناد كرد كه بركناري امير به علل ناتواني جسماني را پيش بيني مي كند. در نتيجه فشار بر شاخه السالم افزايش يافت.
هم هيأت دولت و در رأس آن نخست وزير و هم پارلمان و در رأس آن جاسم الخرافي اميدوار بودند كار به اجبار براي بركناري شيخ سعد نكشد. هر دو نهاد رويه كاري خود را متوقف كردند تا به سعد بيمار اجازه دهند آبرومندانه از ميدان خارج شود. اما به رغم تلاشهاي آنها، مصوبه پارلمان براي بركنار كردن شيخ سعد از وظايف خود در مقام اميري روز ۴ بهمن با اكثريت آرا به تصويب رسيد؛ يعني پيش از آنكه نامه كنار ه گيري وي به مجمع برسد. اين مصوبه خواهان انتقال وظايف اميري به شيخ صباح شد. غروب آن روز، هيأت دولت شيخ صباح را به جانشيني شيخ سعد برگزيد. تمام اين تصميم ها مطابق رويه اي بود كه در قانون اساسي كويت تصريح شده است.
شيخ صباح زمام قدرت كشوري را به دست مي گيرد كه اخيراً با رفاه چشمگيري روبه رو بوده است. جنگ در عراق و افزايش بهاي نفت، اقتصاد كشور را تقويت كرده و باعث جذب نقدينگي فراواني شده است. در نتيجه تقاضاي مصرف از سوي شهروندان و خارجيان پولدار تقويت شده است. بازار سهام رونق فراواني دارد و مانند دوره رونق سالهاي اول دهه ،۱۹۸۰ عده اي جرثقيل ساختمان ساز را پرنده ملي كويت لقب داده اند. در آستانه جنگ عراق، مبارزان كويتي كه از جنگ افغانستان، چچن و بوسني برگشته بودند، دست به حمله به سربازان و پيمانكاران خارجي زدند. دولت توانست با بستن بخش بزرگي از مرز شمالي كشور به منظور استفاده اختصاصي نيروهاي مهاجم، جلوي اين حملات را بگيرد. با اين حال، مخالفت با جنگ از بين نرفت و پس از افشاگري هاي مربوط به ابوغريب تقويت شد. تعداد نامعلومي از جوانان كويتي تصميم گرفتند به فلوجه بروند و در كنار هم دينان خود در برابر تفنگداران دريايي بايستند. در نتيجه خشونت پس از محاصره اين شهر در نوامبر ۲۰۰۴ به كويت بازگشت، اما پليس به سرعت گروهي از افراد را شناسايي و به جرم مشاركت در تيراندازي و بمب گذاري در مكان هاي عمومي بازداشت كرد. بيشتر اين افراد از اتباع كويت بودند. تا اواخر سال ،۲۰۰۵ ۳۷ مورد دادگاهي صورت گرفت كه ۲۹ نفر از آنها مجرم شناخته شدند، ۷ نفر تبرئه شدند و تنها زن گروه ملزم شد تعهدنامه كتبي بدهد.
002415.jpg
جانشيني در كويت در واقع داستان دو انتقال است. يك انتقال بين اميرها و ديگري بين پادشاهي خانوادگي و سلطنت مشروطه تقويت شده.
كويتي ها از كشمكش هاي درون خاندان حاكم بي اطلاع نيستند اما اكثراً حاكمان و مردم عادي ترجيح مي دهند اين مناقشات پشت درهاي بسته باشد. بنابراين وقتي در اواخر سال ،۲۰۰۵ اختلاف نظر در مورد انتقال قريب الوقوع سمت اميري به روزنامه ها درز كرد، بسيار عجيب بود.

پايان سردرگمي
به نظر مي رسد در فضاي شادماني پس از به تخت نشستن شيخ صباح، ابهام سياسي كه با بيماري شيخ جابر فقيد بالا گرفته بود، كاهش يافته است. آرامش آشكار در كويت نشان دهنده اثر منفي دوري تدريجي امير از انظار است. آغاز دوري تدريجي شيخ جابر از سياست روزمره را مي توان سال ۱۹۸۵ و تلاش نافرجام براي ترور وي دانست كه به قتل راننده اش انجاميد. در پي تهاجم عراق به كويت در سال ،۱۹۹۰ وي به شهر طائف در عربستان گريخت و طولي نكشيد كه در پس زمينه سياست دوره تبعيد كم رنگ شد، هر چند كه پيش از آن توانسته بود با مهارت در برابر جنبش مردمي مخالف انحلال پارلمان توسط وي در سال ۱۹۸۶ و به حال تعليق درآوردن قانون اساسي پايداري  كند. برخلاف انتظارات گسترده، وي جايگزين پارلمان انتخابي ديگري را به جاي پارلمان قبلي ميسر كرد كه دردسر زيادي برايش ايجاد كرده بود.
پس از آزادسازي كويت، اعضاي فعال تر خاندان سلطنتي از جمله شاهزاده سعد، وليعهد وقت كه در جريان اشغال توسط عراق نقش هدايت كننده اي بر عهده گرفته بود از حكومت نظامي براي اخراج ساكنان فلسطيني كويت و احتمالاً برخي تصفيه حساب ها استفاده كرد. حكومت نظامي را امير در فوريه ۱۹۹۱ پيش از بازگشت به كويت اعلام كرده بود. پس از پايان حكومت نظامي، اميرخواهان انتخابات پارلماني تازه شد. انتخابات سال ،۱۹۹۲ حاكميت قانون اساسي را پس از هفت سال فترت اعاده كرد، هر چند كه وضعيت آزادي هاي مدني كه در اين مدت به حال تعليق درآمده بود همچنان در ابهام ماند. پارلمان جديد قانوني بودن دستورهاي امير را در طول اين مدت زيرسؤال برد، به خصوص دستورهايي كه مطبوعات را محدود كرد و دادگاهي جداگانه براي وزرايي تشكيل داد كه متهم به ارتكاب جرم بوند. پاسخ امير با ابهام همراه بود، برخلاف مهارتي كه در سال ۱۹۹۰ در برخورد با جنبش طرفدار دموكراسي از خود نشان داده بود، در عوض شيخ سعد به ابزار اجرايي خاندان بدل شد و وقتي صداي مخالفان بلندتر شد، وي تهديد به انحلال پارلمان كرد.
انفعال امير فقيد مي تواند سردرگمي در سياست نفتي كويت را پس از آزادسازي توضيح دهد. گسترش شركت نفت چند مليتي آن كه زماني پويا بود، مهار شد در حالي كه شعبات داخلي شركت به محل مناقشات سياسي و ايدئولوژيك تبديل شد. بي شك بخشي از اين وضعيت ناشي از ابهام در وضعيت مالي كويت بود. چاه هاي نفت در آتش مي سوخت و ميلياردها دلار هزينه برچيدن اشغال و بازسازي برآورد مي شد. در عراق صدام حسين هنوز سركار بود. در خلال دوره اشغال، مديران معتمد و حتي مشتريان با استفاده از فرصت، اموال كويتي ها را به سرقت برده و ثروت شعبات شركت را برده بودند.
پس از آزادسازي كويت، تصميم هاي راهبردي در مورد بخش نفت به تعويق افتاد. در عين حال، حوادثي در تأسيسات نفتي كويت رخ داد كه وزير نفت جديد برخي كاركنان شركت نفت را به اسلام گرايي متهم كرد و سبب درگيري و اختلاف با كاركنان اين شركت شد.
بيماري شيخ جابر به خصوص در ماه مه ۱۹۹۹ آشكار شد كه كوشيد به زنان حقوق سياسي بدهد. امير در واقع كاري براي موفقيت اين ابتكار در پارلمان نكرد. پس از انتخابات سال ،۲۰۰۳ شيخ سعد نخست وزير جاي خود را به شيخ صباح داد. موضوع حقوق زنان از نو جان گرفت و دولت انرژي و بينش راهبردي نامأنوسي را به نمايش گذاشت. پس از چند آغاز نافرجام، پارلمان سرانجام لايحه اي تصويب كرد كه به زنان حق رأي دادن و نامزد شدن را مي داد؛ البته فقط در انتخابات شهرداري ها. دو هفته بعد، هيأت دولت پيشنهادي مطرح كرد كه هيچ محدوديتي بر نوع انتخاباتي كه زنان مي توانستند در آن شركت كنند، اعمال نمي كرد.
تصميم هاي سرنوشت ساز
دو تصميم مهم كه پس از قرار گرفتن شيخ صباح در مقام اميري كويت در برابر وي وجود داشت، انتخاب نخست وزير و وليعهد بود. به طور سنتي، امير، نخست وزير را انتخاب مي كند كه با مشورت با حاكم، وزرا را معين مي كند. مناصب وزارتي به خصوص امور خارجه، كشور و دفاع به عنوان ابزارهاي مهم كشورداري در اختيار خاندان و بنيان برتري امير است، اما جايزه بزرگ منصب وليعهدي است كه انتصاب آن را پارلمان بايد تأييد كند.
تا سال ،۲۰۰۳ وليعهد در مقام نخست وزير نيز انجام وظيفه مي كرد، اما وضعيت جسماني نامساعد شيخ سعد، خاندان الصباح را با مشكل روبه رو كرد. آنان مي توانستند كناره گيري شيخ سعد را از مقام خود به عنوان وليعهد ترتيب دهند و جانشيني براي وي تعيين كنند يا مي توانستند وي را در مقام وليعهد بگذارند و مناصب وليعهدي و نخست وزيري را از هم جدا كنند. خاندان الصباح مسير دوم را برگزيد.
جدايي مناصب نخست وزيري و وليعهدي مدت ها يكي از تقاضاي اصلي مخالفان در پارلمان بود و در نتيجه تمايل چنداني براي ادغام دوباره اين دو سمت وجود نداشت، به علاوه وجود دو سمت جداگانه اين امكان را فراهم كرد كه مسئوليت بين دو شاخه رقيب خاندان الصباح تقسيم شود، يعني يك عضو شاخه الجابر در يك سمت و يك عضو شاخه السالم در سمت ديگر قرار بگيرد. تصميم نهايي امير صباح براي حفظ جدايي دو سمت و تعيين دو عضو از شاخه الجابر براي هر دوي آنها نشان دهنده نقطه عطفي در بخت اين تيره از تبار مبارك است. الجابر اقتدار خود را در جانشيني و در دولت نشان دادند. وليعهد جديد شيخ نواف الاحمد برادر ناتني امير و نخست وزير جديد شيخ ناصر المحمد برادرزاده امير است.
آينده خاندان سلطنتي به اين بستگي دارد كه اعضاي جوان تر آن كه در نزديك جلوي صف جانشيني قرار دارند، چگونه به اين تغييرات نگاه كنند. نخست وزيري را به عنوان منصبي آزاد مي توان به مرتبه عالي آنچه والتر بيج هات بخش هاي كارآمد حكومت خوانده است، تبديل كرد، يعني بخش هايي از حكومت از آن طريق در واقع عمل و حكمراني مي كند، در حالي كه امير به طور فزاينده اي به امور غيرتمندانه  مي پردازد كه احترام مردم را برمي انگيزد و حفظ مي كند. قرار گرفتن در منصب نخست وزيري به هر عضو توانا و جاه طلب خاندان سلطنتي اين امكان را مي دهد كه مهارت هايي را كه در وزارتخانه هاي ديگر فرا گرفته به نمايش درآورد و احتمالاً وارد صف جانشيني شود. اين سياست اطمينان بخش نيز است. نخست وزير ضعيف را مي توان با اقدام پارلمان بازنشسته كرد تا آوازه خاندان به عنوان توليدكننده زمامداران با لياقت حفظ شود. اگر يك عضو شاخه السالم در مقام وزارت از خود لياقت نشان دهد، مي تواند مدعي نخست وزيري شود و در نتيجه رقابت بين دو شاخه خاندان سلطنتي تشديد مي شود.
با وجودي كه تقسيم اين دو منصب اميد بخش خردورزي و انعطاف پذيري است، با توجه به انتخاب هاي نخست وزير جديد، چگونگي اعمال اين موضوع معلوم نيست. چشمگيرترين انتصاب مربوط به شيخ جابر المبارك الحمد است كه سه نقش بر عهده دارد. معاون نخست وزير و وزير وزارتخانه هاي كشور و دفاع. شيخ جابرالاحمد امير فقيد، شيخ صباح السالم سلف وي و شيخ سعدالسالم جانشين وي، همگي پيش از انتصاب به نخست وزيري يك يا چند منصب امنيتي داخلي داشتند. فقط يك عضو شاخه السالم منصب وزارتي دارد. وي شيخ محمدالصباح السالم است كه وزارت خارجه را حفظ كرده و عنوان معاون نخست وزيري را نيز كسب كرده است. شيخ احمد الفهد الاحمد وزير بلندپرواز انرژي نيز منصب خود را حفظ كرده است. ناظران كويتي سن را عامل اصلي ندادن منصب مهم به شاخه السالم مي دانند. وليعهد جديد ۶۸ ساله و نخست وزير جديد ۶۵ ساله است، در حالي كه شيخ محمد فقط ۵۰ سال دارد و شيخ احمد ۴۳ ساله است.
تغيير حكومت به روش طبيعي
پس از آزادسازي كويت، به رغم تأخير طولاني در بازگشت شيخ جابر به كشور، از وي انتقادي شد و تقريباً همه از وي استقبال كردند. در واقع در مراسم سوگند شيخ صباح تمام اعضاي پارلمان به مدت سه دقيقه در ستايش از سه امير صحبت كردند: شيخ جابر فقيد، شيخ سعد بيمار و امير جديد صباح.
ليزا اندرسون استاد علوم سياسي دانشگاه كلمبيا در سال ۲۰۰۰ نوشت: توقع در مورد افكندن پادشاهي هاي خاورميانه به زباله دان تاريخ كاملاً محقق نشده است. در عوض، معلوم شده است خانواده هاي سلطنتي و حكومت هاي آنها به طرز شگفت آوري سرسخت هستند، اما ماجراي دو انتقال در كويت نشان دهنده وابستگي فزاينده دست كم يك پادشاهي در اين منطقه به نيروهاي مردمي، نخبگان اجتماعي و اقتصادي و فهم مشترك از منافع ملي است. مداخله پارلمان كويت براي جلوگيري از دعوا بر سر جانشيني، يك گام كوچك به سوي دموكراتيزه شدن در خاورميانه است؛ گامي كه مداخله خارجي در آن نقشي نداشت. با توجه به تلاطم در اين منطقه، بايد اميدوار بود اقدامات اخير در كويت نهادينه شود و تكامل مسالمت آميز سلطنت مشروطه آن به سوي دموكراسي مبتني بر قانون اساسي ادامه يابد.

آفريقاي جنوبي؛ دوران تازه
002418.jpg
كنگره ملي آفريقا به رهبري نلسون ماندلا بود كه در مبارزه با حريف خود حزب ملي حاكم آپارتايد را از صفحه سياسي كشور پاك كرد و در نخستين انتخابات آزاد آفريقاي جنوبي، در سال ،۱۹۹۴ اين حزب (ANC) اكثريت كرسي پارلمان و نيز پيروزي رياست جمهوري را كسب كرد.
در تاريخ معاصر آفريقاي جنوبي، هيچ گروهي در خصوص مبارزه عليه آپارتايد معروفيتش بيش از كنگره ملي آفريقا نيست. گروه هاي بسياري در تاريخ نهضت مقاومت و مبارزه عليه تبعيض نژادي نقش داشته اند ليكن كنگره ملي آفريقا به رهبري نلسون ماندلا بود كه در مبارزه با حريف خود حزب ملي حاكم آپارتايد را از صفحه كشور پاك كرد و در نخستين انتخابات آزاد آفريقاي جنوبي، در سال ،۱۹۹۴ اين حزب (ANC) اكثريت كرسي پارلمان و نيز پيروزي رياست جمهوري را كسب كرد. از زمان تأسيس حزب توسط طبقه متوسط بومي جنوب آفريقا در ،۱۹۱۲ حزب فوق تغييرات گوناگوني را طي گذر زمان به خود ديده است. در ۱۹۴۳ اعضاي جوان اي.ان.سي شامل نلسون ماندلا و ... اقدام به راه اندازي شاخه جوانان حزب كرده و از دهه ۵۰ به بعد شعار آزادي محور فعاليت آنان شد و دهه ۶۰ نيز شاهد مبارزات خونيني بود كه به دستگيري و زنداني شدن بسياري، از جمله ماندلا ختم شد. دهه ۷۰ شاهد اثرات مثبت سياسي داخل و خارج آفريقاي جنوبي در مقابله با آپارتايد بود و براي نمونه پايان حاكميت سفيدپوستان در آنگولا و موزامبيك اميد تازه اي به حيات مبارزاتي آفريقاي جنوبي بخشيد. همزمان با آزارهاي حاكميت آپارتايد، فشارهاي بين المللي در دهه ۸۰ و پس از لابي هاي فراوان، نهايتاً رئيس جمهور وقت (۱۹۹۰) كلرك ماندلا را از زندان (۲۷سال) آزاد كرد و فعاليت سياسي حزب (ANC) را قانوني اعلام نمود. سه سال بعد فعاليت هاي سياسي دولت با قريب بيست سازمان سياسي به رهبري ANC و حزب ملي حاكم منجر به ايجاد دولت انتقالي، قانون اساسي جديد و طراحي برنامه هاي نخستين انتخابات دموكراتيك در آوريل ۱۹۹۴ شد و تابو امبكي در انتخابات ۱۹۹۹ به پيروزي درخشان نائل آمد.
امبكي در طول فعاليت هاي سياسي خود توانست همزمان رشد اقتصادي و سياسي كشور را در منطقه و نظام جهاني تثبيت نمايد. امبكي پس از روي كار  آمدن به تدريج نقش سياسي خود- خاصه در بحران هاي سياسي آفريقا و به ويژه در اتحاديه آفريقا- را به جهانيان اعلام داشت و اينك در نظر دارد حركت سياسي نويني را در حركت درون كشوري به ويژه در توسعه دموكراسي شهروندي به كرسي نشاند. به همين منظور از هم اكنون تلاش ويژه خود و حزبش را براي انتخابات سال جاري شهرداري ايالت هاي ۹ گانه آفريقاي جنوبي آغاز كرده است. به همين جهت در گردهمايي ۲۰ هزار نفري يكشنبه ۱۸/۱۰/۸۴ بيانيه حزب خود را اعلام داشت. او گفت حكومتش قصد دارد بيكاري و فقر را تا سال ۲۰۱۴ به نصف كاهش دهد. وي كه در نود و چهارمين سالگرد تأسيس حزب ANC در كيپ تاون سخنراني مي كرد به شهروندان كشور گفت تا سال ۲۰۱۰ مردم در فضاي بسيار بهتري زندگي خواهند كرد. اينك پس از ۱۲سال آغاز قدرت جديد كنگره ملي آفريقا دموكراسي پايدار و رونق اقتصادي در انتظار كشوري است كه رهبري آفريقا را به عهده دارد. پيشرفت آفريقاي جنوبي اقرار آمريكا را نيز به دنبال داشت،چه در آبان ماه سال جاري نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي هسته اي گفت: آفريقاي جنوبي رهبري منع اشاعه هسته اي را عهده دار است زيرا برنامه هسته اي خود را داوطلبانه كنار گذاشت.
اما در عين حال آفريقاي جنوبي بدون مشكل هم نيست و هنوز آپارتايد اثرات منفي خود را به جاي گذارده است. در اين ميان سال گذشته، ANC با بحران ديگري روبه رو شد كه در اين جريان (جاكوب زوما) معاون سابق رئيس جمهور به جرم فساد و تجاوز محكوم و از مقام خود بركنار گرديد و وزير معادن و انرژي به عنوان جايگزين جاكوب زوما معرفي گرديد. رأي دادگاه آفريقاي جنوبي عليه معاون سابق امبكي موجي از التهاب سياسي را به وجود آورد و نامزدي او را براي انتخابات دور بعدي رياست جمهوري به چالش كشيد. از طرف ديگر، رخدادهاي سياسي حزبي در سال هاي اخير باعث گرديد تا حزب ANC مشقات زيادي را پيش روي داشته باشد كه بي ترديد انحلال حزب ملي خلأيي را در عرصه سياسي و رقابت احزاب اين كشور ايجاد مي كند. دكلرك رهبر سابق اين حزب در ادامه افزود: مخالفان حزب حاكم ANC در ضعف قرار دارند. اما با اين حال همان گونه كه گفتيم آپارتايد به كلي محو شده است. نماينده مجلس آفريقاي جنوبي طي مصاحبه اي با خبرنگار بي. بي. سي گفت: هنوز در كيپ تاون رفتار تبعيض گونه اي با سياهان مي شود. او كه رهبر حزب مستقل دموكراتيك است اعلام كرد كه دولتش بايد با قدرت در برابر هر نوع تبعيض نژادي بايستد. به هر حال ناظران سياسي را اعتقاد بر اين  است كه امبكي سبك رهبري خود را بايد تغيير دهد، چرا كه در لواي همين شيوه بود كه فساد معاون وي برملا گرديد.
اما آنچه امبكي را در اين ايام نگران ساخته رشد ناگهاني «طبقه جديد متوسط و نخبه» در جامعه است و انتخابات سال جاري يادآور اين نكته به امبكي است و لازم است استراتژي جديد اقتصادي دولت اجرا شود. ظاهراً بوروكراسي يكي ديگر از مشكلاتي است كه دولت امبكي بايد با آن دست و پنجه نرم كند. همچنين در سال جاري ميلادي شاهد فعاليت دولت در توسعه خدمات شهري در تمام ۹ ايالت خواهيم بود، اما نبايد از مبارزات سياسي و رقابتي معاون سابق معزول وي غافل شد. اينك پروژه تبليغاتي در خنثي سازي اقدامات دولت فعلي وجود دارد و طرفداران جاكوب خلع شده تلاش مي كنند موج بي اعتمادي را در افكار عمومي عليه امبكي دامن بزنند و اينجاست كه توجه نگران آميز دولت به ضرورت رفع تنگناهاي سياسي و اقتصادي جلب شده است.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ايران
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |