يكشنبه ۹ مهر ۱۳۸۵
پس زدگي ترافيك در خيابان ها با وجود گذشت يك هفته از آغاز سال تحصيلي ادامه دارد
هزار پاي ترافيك
004818.jpg
عكس:جوادگلزار
دبير ستاد اجرايي مهر در مورد علت سنگين بودن ترافيك اين روزهاي تهران به خصوص در نقاط مركزي شهر، برخلاف اظهار نظر شما دوربين هاي مركز كنترل ترافيك تغييرات محسوسي را نسبت به وضعيت روز گذشته نشان نمي دهند ترافيك اين هفته روان بود
آزاده بهشتي
ترافيك تهران در نخستين روز بازگشايي مدارس روان بود اين تيتر در اول مهر صفحه اول بيشتر روزنامه ها، خبرگزاري ها و سايت هاي خبري را به خود اختصاص داد، اما درست يك روز بعد از آن بيشتر شهروندان تهراني، دير در محل كار خود حاضر شدند و بچه مدرسه اي ها از سوي ناظم مدرسه به خاطر اين تاخير توبيخ شدند.
ترافيك نيز مانند بسياري از مشكلات زندگي شهري با تغيير فصل، صعود و نزولي چشمگير دارد، به عنوان مثال با پايان سال تحصيلي در خرداد از حجم آن كاسته مي شود و با آغاز به كار مدارس حجم آن افزايش پيدا مي كند، اين شايد بارزترين مثالي باشد كه با فاكتور گرفتن از كم و زياد شدن ترافيك در پايان سال يا اعياد مختلف بتوان از آن ياد كرد.
اين بهانه ها فرصت مناسبي است براي مديريت شهري تا با داشتن تجربه هر ساله يك گام به پيش بردارد. امسال نيز تجربه سال گذشته تيمي از معاونت حمل و نقل شهرداري تهران، مدير عاملان اتوبوسراني و تاكسي راني، معاونت خدمات شهري شهرداري تهران، نيروي انتظامي و پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ را تشكيل داد كه با كنار هم قرار گرفتن در سازمان كنترل ترافيك شهر تهران و از طريق تلويزيون هاي حاضر در اين مركز نقاط پر حجم و ترافيك زيرنظر گرفته شود تا در صورت مشاهده هرگونه مانع و ايجاد گره ترافيكي، اين گره را باز كرده و ترافيك رواني را به خيابان هاي شهر هديه دهند.
اما اين وضعيت تنها در روز اول توانست بار ترافيكي رواني را در خيابانها ايجاد كند و از روز دوم به بعد بسياري از شهروندان به خاطر سنگين تر بودن ترافيك با كلافگي در محل كار خود حاضر شدند به طوري كه برخي از خودروها در بعضي از تقاطع ها مانند تقاطع ستارخان توحيد بعد از چهار بار سبز و قرمز شدن، موفق عبور از اين مسير شدند.
با اين وجود و براساس اظهارات دبير ستاد اجرايي مهر دوربين هاي نظارت ترافيك وضعيت ترافيكي اين روزهاي پايتخت را به گونه اي ديگر نشان داده اند.
حسين رضا شهيدزاده در مورد علت سنگين بودن ترافيك اين روزهاي تهران به خصوص در نقاط مركزي شهر، گفت: برخلاف اظهار نظر شما دوربين هاي مركز كنترل ترافيك تغييرات محسوسي را نسبت به وضعيت روز گذشته نشان نمي دهند، ترافيك اين هفته روان بود.
او معتقد است معمولا تا قبل از ساعت 7:15 مشكل خاص ترافيكي وجود ندارد و اغلب مواقع پيك ترافيك سنگين از اين ساعت به بعد مخصوصا در محور ورودي كرج - شيخ فضل الله آغاز مي شود كه با اتمام عمليات احداث ادامه بزرگراه آزادگان و اتصال آن به بزرگراه همت و اتمام كار احداث بزرگراه آسيا از ميزان ترافيك غرب تهران كاسته مي شود.
به گفته وي در حال حاضر 125 دوربين مركز كنترل و نظارت بر تهران از مجموع 135 دوربين نصب شده در نقاط مركزي و بزرگراههاي شهر فعال هستند.
از سوي ديگر شهيدزاده معتقد است بايد ببينيم چه چيز را با چه چيز ديگر مقايسه مي كنيم، مردم ما عادت دارند امروز را با ديروز مقايسه كنند، در حالي كه بايد وضعيت ترافيكي مهر امسال را با مهر ماه سال گذشته مقايسه كنيم. در حقيقت قياس مع الفارق باعث مي شود كه ترافيك مهر ماه سال جاري را در مقايسه با شهريور سنگين ببينيم.
او به افزايش 30 درصدي ترافيك كه پيش بيني شده بود اشاره مي كند و مي گويد: مسئولين حوزه ترافيك و حمل و نقل عمومي و حتي شهردار تهران به افزايش 30 درصدي ترافيك در مهر ماه و رمضان تاكيد كرده بودند.
دبير ستاد اجرايي مهر بامشاهدات خود از دوربين هاي نصب شده در سطح شهر در مورد ترافيك صبحگاهي و عصرگاهي مي گويد:  ترافيك صبحگاهي در اكثر قريب به اتفاق خيابانهاي پايتخت روان و مناسب بوده است و در تعدادي از خيابانها حجم ترافيك نسبت به سال قبل اگر كاهش نداشته اما افزايش هم پيدا نكرده است و ترافيك روان و مناسبي مانند سال هاي قبل داشته ايم.غرب به شرق حكيم در ساعاتي از صبح از حجم بالاي ترافيكي برخوردار است كه به اعتقاد شهيدزاده تنها مربوط به مهر ماه نيست.
او حضور نمايندگان و مديران مختلف در ستاد مهر را راهكار مناسبي در برخورد با قفل شدن ترافيك در برخي خيابانها مي داند و مي گويد: براساس اطلاعات سال گذشته، ميزان ترافيك هاي ناشي از وقايعي مانند تصادف 25 درصد از ترافيك سنگين پايتخت را تشكيل مي داد كه در سال جاري اين رقم به 45 درصد افزايش داشته است و از سوي ديگر ترافيك ناشي از عدم همكاري سازمان هاي مختلف به دليل حضور در مركز كنترل ترافيك كاهش پيدا كرده است.
شهيدزاده اين عوامل را مي گذارد كنار تعداد 4000 دستگاه خودرويي كه از سال گذشته تا به حال به خيابانهاي شهر اضافه شده است و مي گويد: بيشترين ترافيك در هفته گذشته در شمال به جنوب مدرس ورودي صدر و ورودي تونل رسالت به حكيم شرق به غرب بوده است. از سوي ديگر بزرگراه صدر شرق به غرب و شمال به جنوب براي ورود به اين قسمت نيز از ترافيك سنگيني در هفته گذشته برخوردار بوده است.
***
مشاهدات خودتان را بگذاريد كنار صحبت هاي شهيدزاده در مورد ترافيك خيابانهاي پايتخت در هفته اي كه گذشت و تغييرات ساعت را بچسبانيد كنار همه آنها با اين وجود هنوز قطعه گمشده يك پازل به نام غول ترافيك، پيدا نشده است.

بازتوليديك ناهنجاري
يك ابهام بزرگ نهفته در پس ماجراي رانندگي ايران اينجاست كه چرا خيل بي شمار دانش آموختگان دانشگاهي، اساتيد، نمايندگان طبقات بالاي اجتماعي و در يك جمع بندي گروه قابل توجهي از مردمي كه در تعاملات اجتماعي براي خود جايگاهي والاتر ارزيابي مي كنند و بويژه آن دسته كه به مدد رفت و آمد به كشورهاي خارجي، نسبت به وضعيت ناهنجار رانندگي در ايران آگاهي يافته اند! نه تنها در تغيير چنين وضعي نقشي ايفا نمي كنند؟ بلكه خود نيز در اين شرايط هضم مي شوند؟ و البته با اين وصف بين خود و عوام فاصله قائل مي شوند!
اگر چه بخشي مهم از پاسخ به اين ابهام و چرايي اين وضعيت را بايد در ساز و كار تحميل رفتار محيط و اكثريت بر اقليت دانست، ليكن از سوي ديگر به نظر مي رسد اكثريت رانندگان در ايران به دو دليل نسبت به رعايت قانون و مقررات تحمل پذير نيستند: 1) تاثير محيط و 2) نهادينه نشدن رعايت مقررات رانندگي (كه اين هر دو با يكديگر تعامل متقابل دارند).
شايد بهترين مثال در تاييد اين ديدگاه كه در عين حال تعبيري از روحيات رانندگي ايرانيان را بدست مي دهد، در اين جمله رانندگان به اصطلاح با تجربه (يا حداقل كساني كه قصد دارند وانمود كنند با تجربه هستند!) نهفته باشد كه مي گويند: اگر تو هم رعايت كني، بقيه رعايت نمي كنند! تكرار اين قانون نانوشته (نماد تاثير محيط و ويژگي رفتار اكثريت) موجب مي شود تا فرايند دروني شدن به درستي صورت نگيرد و شيوه خاصي از رانندگي در ايران صورت تقليدي توسط نسل هاي بعدي باز توليد شود؛ برخي از نمونه هاي چنين آموزه هايي كه سال هاست در جامعه ما باز توليد مي شوند را مي تواند چنين برشمرد:
* تفسير حق تقدم براساس نوبت رسيدن به تقاطع يا دست فرمان و البته گاهي هم توانايي راه گرفتن راننده يا همان زور (نوعي زورگيري)
* خودنمايي (نياز به جلب توجه ديگران)
* عدم فراگيري چرايي استفاده از بخش هاي مختلف خودرو از جمله راهنما
* حركت به عقب در دور برگردان بزرگراه ها يا ورود ممنوع (به منظور جبران اشتباه در برنامه ريزي و صرفه جويي)
*ضعيف و بي دست و پا دانستن راننده اي كه اصول رانندگي و سرعت مجاز را رعايت مي كند (چنانكه در مورد خانم ها چنين برداشت نادرستي در ذهنيت پاره اي از آقايان وجود دارد) و... سال هاست در ايران بسياري از رانندگان (متاسفانه به مدد آموزشگاه هاي رانندگي و نحوه نادرست اخذ گواهينامه) تنها ياد گرفته اند وسيله نقليه اي را به حركت درآورند و جابجا كنند، بي آنكه از خود بپرسند آيا درست رانندگي مي كنند يا خير؟ و متاسفانه در حال حاضر نيز بسياري (تاكيد مي كنم نه همه) از مربيان آموزشگاه هاي رانندگي سعي و تلاش خود را تنها به آموختن حركت دادن خودرو محدود مي كنند و بارها مشاهده  كرده ايم در حالي كه مربي در خودروي آموزشي و كنار داوطلب نشسته  است، نسبت به استفاده از چراغ راهنما اهميتي قائل نمي شوند!
اگر چه طي چند سال اخير در نتيجه توجه بيشتر به نحوه فعاليت آموزشگاهها و دو عامل احتياط در پيشگيري از ضرر و زيان مالي و جاني با توجه به رونق گرفتن خريد خودروهاي نو و به نسبت گران قيمت و نيز تاثير جرايم سنگين و نظارت هاي نيروي انتظامي در رفتارسازي، تغييراتي را در رانندگي مشاهده مي كنيم، ليكن هنوز تغييرات معناداري در شرايط رانندگي و آمار تصادفات ديده نمي شود كه بررسي چرايي اين وضعيت نيازمند توجه و اصلاح ساز وكارهاست.

جامعه شناسي وضعيت رانندگي در ايران
004821.jpg
حميد رضاانوري
گفته مي شود ايرانيان داراي متوسط هوش بالايي هستند كه به گواهي سفرنامه نويسان فرنگي، با بهره  جستن از همين هوش، دستاوردها و توليدات خارجي را با تغييراتي به نفع خود مورد بهره برداري قرار مي دهند.
شايد رفتار رانندگي ما ايرانيان از مناسب ترين نمادها براي تاييد چنين ديدگاهي باشد، زيرا ما ايرانيان تعامل با وسيله اي به نام خودرو كه محصولي است غربي را با روحيه خاص خود آميخته ايم و برآيند آن شده رانندگي ايراني. اما اين پايان ماجرا نيست! مي دانيم كه هر ملتي (درست يا نادرست) به دارا بودن يك ويژگي  شخصيتي شناخته مي شود و در اين ميان اگر چه ايراني ها از گذشته هاي دور با عناصري همچون:  ميهمان نوازي و فرش و پسته و... نام آور بوده اند، ليكن در سال هاي اخير ويژگي ديگري نيز به اين فهرست افزوده شده و آن شيوه خاص رانندگي ايراني است؛ چنانكه خارجي هايي كه به ايران مي آيند، پس از بازگشت به كشورشان، هنگام بيان خاطرات و برداشت هاي خويش از سفر به ايران، بدون استثناء به شيوه رانندگي ايرانيان نيز گريزي مي زنند و از موتورسواراني سخن مي گويند كه بي باكانه و بي هراس از خطراتي كه براي خود و ديگران ايجاد مي كنند، در بين خودروها مي لولند، يا رانندگاني كه اصولا توجهي به علائم و مقررات و احترام به حقوق ديگران ندارند و در كل از شيوه رانندگي ايراني ياد مي كنند كه در خيابان ها بسيار نزديك به هم و بدون رعايت خط مسير (لاين) با فاصله سانتي متري از كنار هم حركت مي كند.
دهها و صدها مورد از اين دست، گوياي آن است كه شيوه رانندگي قريب به اتفاق ايرانيان، به پديده اي نيازمند توجه تبديل شده كه برآيند آن از يك سو خراشيدن روح، آزردن جسم، هرز رفتن توانايي ها، آسيب هاي روحي و اجتماعي و صد البته تلفات جاني و خسارات مالي فراوان و از سوي ديگر و چه بسا مهمتر زير سوال بردن حيثيت اعتبار ايراني است.
براساس آمار رسمي تنها در سال 1383 بيش از 28 هزار نفر در تصادفات مختلف رانندگي درون شهري و بين شهري جان خود را از دست دادند. بگذاريد از يك زاويه ديگر به موضوع نگاه كنيم، ايران به لحاظ نسبت مرگ و مير ناشي از تصادفات به هر ده هزار نفر جمعيت در بين تمامي كشورهاي عضو سازمان ملل متحد، مقام اول را دارد!! يعني به نسبت هر ده هزار نفر در ايران حدود 4/3 نفر كشته مي شوند و آمار ديگر گوياي آن است، در حالي كه مرگ و مير ناشي از تصادفات در دنيا در رتبه نهم عوامل مرگ و مير قرار دارد، اما در ايران بين رتبه اول و دوم در نوسان است!
گزارش از وقوع تصادفات عجيب با تلفات بالا در ايران به يكي از محورهاي خبري رسانه هاي خارجي در چند سال اخير تبديل شده است و برآيند چنين روندي متاسفانه اين خواهد بود كه بسياري از مخاطبين چنين گزارش ها و اخباري، شيوه رانندگي ايرانيان را به ساير وجوه جامعه ايراني تعميم مي دهند و از آن به يك برداشت كلي در خصوص وضعيت اجتماعي و روحيات ايراني مي رسند.
شيوه رانندگي ايرانيان به عنوان يك ناهنجاري اجتماعي
زماني كه مي شنويم آمار متوسط ساليانه تلفات جاده اي در ايران از ميانگين كشته شدگان جنگ تحميلي بيشتر است، بدان معناست كه ما با وضعيتي فاجعه آميز روبرو هستيم و براين اساس به دلايل گوناگون بايد گفت كه شيوه رانندگي در ايران به يك ناهنجاري تبديل شده است. هنگامي كه از شيوه رانندگي در ايران به عنوان پديده اي ناهنجار ياد مي كنم، منظور اشاره به مجموعه رفتارهايي است كه تخلفات جريمه شده تنها سهمي از آنها را دربرمي گيرند. اين پديده ناهنجار در دو سوي يك صحنه جان و مال اين مردم را به بازي گرفته است، اگر يك سوي پرده اين نمايش را تلفات و خسارات مادي و جاني و يا هزينه هاي بيمه پرداختي ببينيم، متاسفانه در مورد پشت پرده كه سخني از آن نمي رود و يا بسيار كم مورد توجه قرار مي گيرد؛ روندي پيچيده در جريان است كه در آن تاثيرات متفاوتي از ايجاد يك هراس و اضطراب كوچك يا بروز تنش و آزردگي روحي و درگيري هاي فيزيكي تا درد و آزردگي ناشي از جراحت و در نهايت دلتنگي و رنج از دست دادن عزيزي كه تاثيراتي پايدار و غيرقابل جبران برجاي مي گذارد، قابل شناسايي است.
كجروي اجتماعي به مفهوم رفتاري است كه به طريقي با انتظارات مشترك اعضاي يك جامعه سازگاري ندارد و بيشتر افراد آن را ناپسند و نادرست مي دانند، به ديگر سخن يك رفتار زماني ناهنجار قلمداد مي شود كه از سوي اكثريت جامعه قبيح و زشت شمرده شود و اكثريت بتوانند آن را از رفتار بهنجار يا درست تميز دهند كه به نظر مي رسد بخش عمده اي از رانندگان ايراني چه از نظر آگاهي و رفتاري، به چنين شناختي رسيده اند؛ بيان دو پديده در سطح جامعه ايراني تاييدكننده اين ديدگاه است: نخست: تقريبا اكثريت مردم شهرنشين از وضعيت كنوني رانندگي در ايران سرخورده و دلزده و از اين وضعيت نالان هستند و نسبت به ضرورت تغيير اين شرايط اصرار دارند، اما...؟؛
پديده جالب توجه آنكه در زمان تصادفات بسياري از مردم با گردآمدن به دور صحنه تصادفات، بدرستي و با ديدي فني و كارشناسي مي توانند مقصر را شناسايي كنند، ليكن نكته ظريف اينجاست كه اين اظهار نظر براي گروهي! تنها در هنگام تشخيص مقصر بكار مي آيد نه براي رعايت در هنگام رانندگي! (بگذريم از اينكه عده اي از رانندگان حرفه اي اصول فني رانندگي و مقررات را براي رقم زدن صحنه تصادف به نفع خود بكار مي گيرند.)
رانندگي نمادي از ويژگي هاي روانشناختي اجتماعي مردم
گسستن از سرشت و شخصيت خود، براي بسياري اگر ناممكن نباشد، حداقل بسيار دشوار و نيازمند ممارست و مراقبه طولاني مدت است و اين كار در سطح جامعه بويژه سخت تر خواهد بود اگر بخش بزرگي (حال اگر آبرو داري كنم و نگويم اكثريت) از افراد جامعه بدان ويژگي شهره شوند كه در كمال تاسف شيوه رانندگي در ايران به نمادي از سرشت و ويژگي شخصيتي اكثريت جامعه تبديل شده است؛ چنانكه زماني كه با انتقاد روبرو مي شويم، (اگر محترمانه بخواهند پاسخ بدهند)، مي گويند: همه اينطوري رانندگي مي كنند! و يا رانندگي خودت مگر بي ايراد هست و... راهنما نزدن، عدم رعايت حق تقدم، حركت ورود ممنوع و يكطرفه، حركت به عقب و خروجي بزرگراه ها (البته نه خداي ناكرده براي صدمه زدن به ديگران، بلكه تنها براي جبران يك اشتباه كوچولو و صرفه جويي در وقت و بنزين!) از جمله رفتارهاي رايجي است كه نشان مي دهند در ايران رعايت مقررات راهنمايي و اصول رانندگي (بخوانيم رعايت و احترام به قانون) در انديشه مردم جا نيفتاده يا به اصطلاح نهادينه و دروني نشده است، حتي گاهي مي انگاريم با دقت و زرنگي و البته بي آنكه به ديگران آسيبي وارد سازيم، اين مقررات را ناديده بگيريم.

از شهر
رويكرد علمي جايگزين كمبود منابع مالي
004815.jpg
گروه شهري-رويكرد علمي و تخصصي در موضوع ترافيك پايتخت مي تواند جايگزين كمبود منابع مالي در اين حوزه شود.
در حقيقت، رويكرد علمي و تخصصي شهرداري تهران نسبت به موضوعات شهري به ويژه موضوع حمل ونقل و ترافيك و استفاده از مديران با تجربه و داراي توانايي هاي كارشناسي و علمي و سوابق آموزشي و دانشگاهي ايشان، نمونه هايي از نوع نگاه مديريت شهري به اداره شهر است.
نگرش علمي و تخصصي شهردار تهران به مسائل شهري مي تواند نويدبخش آينده اي روشن براي شهر تهران و پاسخ گوي انتظارات و توقعات شهروندان تهراني به شمار آيد. از اين رو اهتمام مديريت شهري بر به كارگيري تمام ظرفيت هاي موجود از جمله توانمندي هاي علمي و تخصصي در جهت خدمت به مردم استوار است.
اما عدم شفافيت در تصميم گيري هاي كلان در بخش حمل ونقل و ترافيك و عدم تحقق مديريت واحد ترافيك، باعث شده تا در حال حاضر در حوزه ترافيك هر دستگاهي به طور مستقل و به عنوان يك جزيره منفك تصميم گيري كند.
به رغم پيش بيني هاي قبلي كه سال 85 به عنوان دوره اي آرماني در امر توسعه حمل ونقل عمومي در شهرهاي كشور تصور مي شد، متاسفانه به دليل به ثمر ننشستن منابع مالي مورد نياز از جمله محقق نشدن اعتبار پيش بيني شده در قالب تبصره 13، شهرداري تهران با مشكلات زيادي روبه روست.
با اين وجود مشكلات موجود نبايد مانع پاسخگويي به مردم باشد و مديريت شهري مي بايست با وجود تنگناهاي بسيار، تمام توان خود را به كار بسته تا رويكرد علمي و تخصصي به موضوع ترافيك را جايگزين كمبود مالي كند.
افزوده شدن 700 دستگاه اتوبوس به سيستم حمل ونقل شهري ، در افزايش ظرفيت ناوگان اتوبوسراني موثر بوده است؛ از سوي ديگر با تحقق يافتن تبصره 13، شاهد ايجاد بستري روان به منظور خدمات رساني هرچه بهتر به شهروندان از طريق توسعه و تجهيز ناوگان حمل ونقل همگاني خواهيم بود.

زاويه ديد
مشكل لاينحل ترافيك
004824.jpg
گروه شهري- ترافيك تهران چيز عجيبي نيست. همه عادت كرده ايم كه ساعت ها در خيابانهاي شهر و در ميان سروصداي خودروها، ساعتها وقت بگذرانيم و براي رسيدن به مقصد، خودمان را با اشكال نتراشيده اطرافمان سرگرم كنيم. عادت كرده ايم كه به چراغ هاي چشمك زن قرمز هميشه روشن چشم بدوزيم و منتظر سبز شدن آن باشيم و اتفاقاً بعد از سبز شدن هم از جايمان تكان نخورده و تا مدتها دوباره به همان اشكال رنگ و رو رفته ساختمان هاي اطرافمان چشم بدوزيم.
از چندي پيش و قبل از آغاز مهرماه صحبت از افزايش 30 درصدي ترافيك پايتخت بارها به ميان آمد. بسياري از مسئولين و متصديان حمل ونقل شهري از افزايش حجم ترافيك در آغاز مهر سخن گفتند و بسياري از توصيه ها هم به شهروندان بارها اعلام شد. با آغاز مهرماه اگرچه سازمانهاي دست اندركار تمام تلاش و اهتمام خود را مبذول رفع اين مشكل كردند، اما شهر باز هم همان چهره گرفته هميشگي اش را داشت؛ دوباره خيابان هاي مسدود و حجم عظيمي از خودروها.
اما با آغاز ماه مبارك رمضان، به جاي آن كه ترافيك شهر كمي روان تر شود، ناگوارتر شد. شهر تبديل به يك پاركينگ بزرگ براي خودروها شد؛ به ويژه در اوقات نزديك به ساعت افطار. بسيار بديهي به نظر مي رسيد كه در اين راستا، شهرداري تهران به منظور رفاه حال شهروندان تدابيري ويژه بينديشد و به فكر روزه داراني باشد كه در چنبره ترافيك شهر گرفتار شده اند. البته اين اتفاق مثل هر سال مي توانست كمي قابل لمس تر باشد، اما با وجود اين كه هر سال تعداد زيادي از شهروندان به هنگام اذان مغرب در خيابان هاي شهر گرفتار مي آيند، تدبير خاصي براي آنان انديشيده نشده است. حتي معاون ترافيك و حمل و نقل شهرداري تهران نيز به بهانه تجمع و ترافيك از توزيع نذورات مردمي در كنار خيابان ها جلوگيري كرد و بسياري از شهروندان در گوشه گوشه شهر، در حالي ساعت ها در ترافيك مي ماندند كه نمي توانستند روزه هايشان را افطار كنند.
چه قدر خوب بود اگر ما در اين ماه كه همه صحبت از مهر و عطوفت مي كنند، اندكي بيشتر به فكر آسايش ديگران مي بوديم؛ چرا كه شهر، اين شهر هميشه پرغبار و دود، هيچ گاه با ساكنانش مهربان نبوده.

شهرآرا
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
جهان
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  جهان  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |