پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۵
بازيابي هويت و همبستگي اسلامي در روز قدس از نگاه امام خميني(ره)
روزقدس؛ روز آزادي
عكس:رگلناز بهشتي
اردوگاه آوارگان فلسطيني
محمد رضا اسدزاده
005742.jpg
005745.jpg
وقتي مبارز 26 ساله لبناني سيد عباس موسوي با آرمان پيروزي نهضت اسلامي ايران در سال 1979 ميلادي، جريان جديدي در حزب الله لبنان ايجاد كرد، نداي موساي زمان كه رهبري انقلاب ايران را به دوش داشت، در فضاي بيت المقدس پيچيد كه از صفر شروع كنيد و با نيروي كم مبارزه كنيد كه پيروز خواهيد شد. من از همين حالا پيروزي شما را مي بينم.
بيست و هفت سال بعد روزي كه سيد عباس زير خاك هاي مقدس لبنان خوابيده بود، روزي كه بسياري از مردان و زنان مقاومت، جان خويش را براي آرمان  فلسطين فدا كرده بودند اين فرياد آرمان روح الله موسوي خميني بود كه ازحنجره سيد حسن فرزند روستاي البرزويه در فضاي لبنان و فلسطين مي پيچيد كه امروز، روز پيروزي اسلام است. بعد وقتي كه نصرالله دبير كل حزب الله در ديدار با مقام معظم رهبري پرسيد: هجده سال طول كشيد تا حزب الله، جنوب لبنان را آزاد كرد، فلسطين چقدر طول خواهد كشيد؟ ايشان فرمودند: اعتقاد دارم آزادي قدس كمتر از آن طول مي كشد. (به نقل از سخنان سيد حسن نصرالله در جمع طلاب حوزه علميه قم- مرداد 85)
روز پيروزي لبنان، سيد عباس موسوي نبود. نصرالله، فرزندش سيد هادي را در راه مقاومت داده بود. شيخ احمد ياسين نبود. عبدالعزيز رنتيسي، شيخ عزالدين قسام، دكتر فتحي شقاقي و همه مبارزان مقاومت در راه تحقق آرمان  ملت فلسطين، استوار و ثابت قدم خون خويش را هديه كرده بودند.
روزي كه رهبر سياسي حماس، آن چريك ديپلمات تنومند در تهران از پيكره واحد امت اسلامي سخن مي گفت، ريشه مقاومت را در كانون انديشه اي يافته بود كه از سال هاي 40 خورشيدي در ايران نشأت مي گرفت. اگر دكتر خالد مشعل ، پيروزي فلسطين و لبنان را، پيروزي رهبري و ملت ايران دانست، به خوبي واقف بود كه مقاومت مديون انديشه امام خميني(ره) است.
فلسطين چه ربطي به ايران دارد؟
روزي كه شعار صهيونيستي مرزهاي تو از نيل تا فرات است برملا شد،كسي كه خطر توسعه طلبي اسرائيل را در خاورميانه به خوبي دريافت، امام خميني(ره) بود. وقتي استعمار نوين در كانون دكترين استكباري شرق و غرب، صهيونيسم را به عنوان ناجي ملت ها معرفي مي كرد، امام پشت پرده پديده اي سياسي با آرمان هاي جاه طلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه را زير پوشش مذهب يهود براي جهانيان افشا كرد. امام همواره بازگشت به اسلام و متحدشان را شرط نجات فلسطين و جلوگيري از اميال توسعه طلبانه صهيونيسم مي دانست و با تأكيد بر اين كه هدف اصلي اسرائيل، نابود كردن اسلام است، خواستار كنار گذاشتن اختلافات مذهبي مسلمانان و اتحاد در مقابل اسرائيل بود. آن زمان براي همگان اين سؤال مطرح بود كه يك فقيه و مرجع شيعي چرا از هر گونه حمايتي براي مسلمانان فلسطين كه اكثريت، پيروان مذهب اهل سنت بودند، فروگذار نمي كند و نيز اين سؤال را مطرح مي كردند كه فلسطين چه ربطي به ايران و ديگر ملت هاي مسلمان دارد؟ اما امام، فلسطين را دقيقاً امري مرتبط با كيان اسلام مي دانست. ايشان سلطه و حكمفرمايي اسرائيل را هشدار داد و سلطه عده اي اندك از يك رژيم جعلي و ساخته و پرداخته آمريكا را بر بيش از يك ميليارد مسلمان جهان، ننگ و عار مي دانست و مي گفت: چرا بايد يك كشورهايي كه داراي همه چيز هستند و داراي همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عده كم بيايد و به آنها اين طور حكمفرمايي كند؟ چرا بايد اين طور باشد؟ جز اين است كه ملت ها از هم جدا و از دولت ها جدا و دولت ها از هم جدا و يك ميليارد جمعيت، يك ميليارد جمعيت مسلمين با همه تجهيزاتي كه دارند نشسته اند و اسرائيل آن جنايات را در لبنان و فلسطين مي كند؟ اين سخن معروف رهبر بزرگ انقلاب اسلامي است كه اگر همه مسلمين جمع شوند و هر كدام يك سطل آب بريزند، اسرائيل را آب مي برد. امام مي فرمود: براي من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلاميه و ملت هاي اسلام مي دانند كه درد چيست. مي دانند كه دست اجانب در بين است كه اينها را متفرق از هم بكنند، مي بينند كه با اين تفرقه ها، ضعف و نابودي نصيب آنان مي شود، مي بينند كه يك دولت پوشالي اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده كه اگر مسلمين مجتمع بودند و هر كدام يك سطل آب مي ريختند او را سيل مي برد، معذلك در مقابل او زبون هستند.
چرا آخرين جمعه ماه رمضان؟
امام خميني در دفاع از حقوق مظلومان فلسطيني و در مسير بسيج ملل اسلامي در حمايت از قيام فلسطينيان معتقد بود كه به جاي روي آوردن به مناسبت ها و سوژه ها و موضوعاتي كه ريشه در فرهنگ ملت مسلمان فلسطين ندارند، مي بايست از متن ايدئولوژي اسلام و قابليت هاي آن بهره گرفت. اعلام آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس نمونه اي از اين رويكرد آگاهانه بود.
ماه رمضان فرصتي است كه جهان اسلام با معنويت حاصل از يك ماه روز ه داري و رعايت تقواي الهي، آمادگي لازم را براي عطف توجه به مسئوليت هاي خطير امت در قبال آزادي قبله اول مسلمين به دست مي آورد. لذا امام توجه به مقاومت اجتماعي و پيروزي ملت فلسطين را تكميل كننده يك ماه حركت مقاومت فردي براي روزه داري مي دانست.
همان گونه كه روزه داري از سلطه شيطان بر انسان جلوگيري مي كند، وحدت و مقاومت امت اسلامي در روز جهاني قدس، نشانگر هويت يكپارچه و عامل بازدارنده سلطه استعمارگران بر ملت هاي اسلامي خواهد بود.
اين است كه اگر موانع سياسي و تبليغاتي قدرت هاي استكباري در سرزمين هاي اسلامي با همت مسلمانان رنگ ببازند، روز جهاني قدس مي تواند نقشي بسيار تعيين كننده در اتحاد ملل اسلام و بسيج و تهييج نيروهاي مسلمين براي آزادي قدس شريف ايفا كند.
امام در پيام خود به ملت درباره چرايي روز قدس در جمعه آخر ماه مبارك رمضان مي گويند: جمعه آخر ماه مبارك رمضان روز قدس است و در دهه آخر  ماه رمضان به احتمال زياد شب قدر است، شبي است كه احياي آن سنت الهي است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان، اولي تر است كه مقدرات خلق در آن شب پايه ريزي مي شود. روز قدس كه همجوار قدر است لازم است كه در بين مسلمانان احيا شود و مبدأ بيداري و هوشياري آنان باشد و از غفلت هايي كه در طول تاريخ، خصوصاً سده هاي اخير شده است بيرون آيند تا آن روز هشياري و بيداري از ده ها سال ابر قدرت ها و منافقان جهان والاتر باشد و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود و به دست قدرت خود پي ريزي و پايه گذاري كنند. در شب قدر مسلمانان با شب زنده داري و مناجات خود از قيد بندگي غير خداي تعالي كه شياطين جن و انس اند رها شده و به عبوديت خداوند درمي آيند و در روز قدس كه آخرين روزهاي شهرالله اعظم است، سزاوار است كه همه مسلمانان جهان از قيد اسارت و بردگي شياطين بزرگ و ابرقدرت ها رها شده و به قدرت لايزال الله بپيوندند و دست جنايتكاران تاريخ را از كشورهاي مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.
فرياد بزنيد، شعار فايده دارد
ضرورت بازيابي هويت اسلامي در بين كشورهاي مسلمان، وحدتي بود كه استعمار از سال هاي پس از جنگ سرد به از بين بردن آن كمر همت بسته بود. رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران دريافته بود كه عاملان و تئوريسين هاي سياسي در داخل و خارج كشورها عموماً حتي راضي به تظاهر و اعلام اظهار نظرهاي واحد در تجمع هاي اسلامي نيز نبودند، چرا كه هر گونه تجمعي با شعارهاي واحد به جريان هاي فعال بدل مي شوند. مبارزه جدي با جنبش هاي اسلامي و آزادي خواه در سراسر جهان و علي الخصوص لبنان گوياي اين واقعيت است. اين بود كه امام هميشه به تظاهر و اعلام علني، شفاف و رساي تفكر اسلامي تأكيد داشت و روز قدس را روز تظاهر تفكر ضد استعماري و ضد استكباري ملت مسلمان مي دانست و سكوت و آرام نشستن و دعوت به تحليل گري تماشاگرانه را در هر زمان عملي غير اسلامي و نادرست مي شناخت. چنان كه مي گويد:  اگر در روز قدس تمام كشورهاي اسلامي و ملت ها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براي قدس تنها، براي همه ممالك اسلامي، پيروز خواهند شد. ما با فرياد، محمدرضا خان را بيرونش كرديم، شما خيال مي كنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر... مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارد. نخير شعار فايده دارد، اما اگر همه فرياد بزنند.. تا كي سرزمين قدس، فلسطين، لبنان و مسلمانان مظلوم آن ديار در زير سلطه جنايتكاران بسر برند و شما تماشاچي باشيد و بعضي حكام خائن شما آتش بيار آنان باشند؟.... (صحيفه نور- جلد 12 ص 282 و جلد 15، ص 74)

نگاه امروز
مدل سازي مقاومت
گروه سياسي -  از دوردست سال هاي 1970 در سپتامبر سياه كه فلسطينيان از اردن بيرون رانده شدند و به لبنان هجرت كردند و پايگاه هاي عملياتي خود را در جنوب مستقر ساختند تا چندي پيش كه ارتش اسرائيل به مردم غيرمسلح، زنان و كودكان و مناطق مسكوني نوارغزه حمله كردند، حماس و حزب الله   گروههاي ضداسرائيلي بوده اند كه به رغم شرايط سخت، دست از آرمان هاي خويش عليه سياست هاي غيربشري در فلسطين و لبنان برنداشته اند و اسرائيل را به رسميت نشناخته اند.
سي سال آزگاري كه تاسيس جنبش  حماس در قلب خالد مشعل رؤيايي بيش نبود، همان سال ها كه عقب نشيني اسرائيل براي سيدحسن نصرالله يك آرزوي مانده در سينه بود، تا زماني در همين نزديكي كه حماس، غزه را از چنگال اشغالگري صهيونيست ها آزاد كرد، دموكراسي فلسطيني از راه رسيد و حماس پيروز شد و مقاومت به قدرت رسيد، تا آغاز پيروزي حزب الله و حفظ ابتكار عمل در صحنه سياسي و نظامي در جنگي 33 روزه و طنين فرياد سيد كه نحن ابنا الحيدر - ما فرزندان حيدريم- همواره ريشه جنبش هاي مقاومت و پيروزي هاي آنان به عنوان موضوع جدي كارشناسان خاورميانه اي اروپا و آمريكا مورد بررسي قرار گرفته است. حالا آنان به صراحت اذعان مي كنند كه بايد ردپاي انقلاب ايران را در لايه هاي مختلف اين پيروزي ها جست. چنانكه سال هاست، از انتشار انديشه هاي يك روحاني سياسي، با شخصيتي كاريزماتيك به نام آيت الله خميني در سراسر جهان ترسيده اند و از مدل سازي مقاومت هشت ساله ايران در ميان نيروهاي مقاومت در هر كشوري هراس داشته اند و از اينكه رهبري كنوني ايران، مرد محبوب تمام مردم فلسطين و لبنان و حتي برخي كشورهاي اسلامي شده است، آزرده بوده اند. اين است كه سياسي كاران يهودي آمريكايي و صهيونيستي از سال ها پيش به عنوان حربه رسانه اي رهبران انقلابي ايران را مدافع تروريسم خوانده اند و توليدات رسانه اي و انتشار كتاب هايي با عنوان ترس از اسلام را براي تخريب انديشه انقلاب اسلامي امام خميني در سراسر كشورهاي اسلامي و علي الخصوص لبنان و فلسطين در صدر توليدات و تبليغات خود قرار داده اند. حال آنها به خوبي دريافته اند كه ترويج آرمان فلسطين و آزادي قدس و روح تازه گرفتن جنبش هاي مقاومت اسلامي، همه ريشه در كانون تفكر ضد استكباري و ضد صهيونيستي امام خميني داشته و دارد.
هنگامي كه حزب الله و جنبش مقاومت اسلامي تاسيس شد، خيلي ها تصور مي كردند كه يك تشكل جديد به دهها حزب سياسي موجود اين كشور اضافه شده است و كسي فكر نمي كرد اين تشكل كه از لحاظ مباني فكري و اعتقادي متفاوت بود، چنين جايگاهي پيدا كند. هيچ كس تصور نمي كرد كه در آينده اي نزديك بتواند در ابعاد منطقه اي و بين المللي تاثيري بسزا داشته باشد. اما حزب الله با وحدت نظري و عملي نيروها و رهبري ديني يك سيد مبارز استوار و مقاوم، در شكست سياست تفرقه اندازي آمريكايي و ايجاد جنگ مذهبي موفق شد تا با مقاومت و پايداري، استراتژي رژيم صهيونيستي را به بن بست برساند.

انديشه انقلاب اسلامي و عوامل پيروزي حزب الله در لبنان
روح تازه در جنبش هاي مقاومت
گروه سياسي - اگر تحليلگر بي بي سي مجبور است كه پس از پيروزي لبنان تصريح كند كه اسلام گرايان حزب الله ايدئولوژي درگير شدن با اسرائيل را در اختيار دارند و اين ايدئولوژي جهاد است ، اگر كارشناسان وزارت خارجه آمريكا، از رشد روش هاي مقاومت و انديشه حزب الله در ديگر كشورها هشدار مي دهند و معتقدند كه گسترش جنبش هاي مقاومت ريشه در اسلام سياسي جديد در ايران دارد، خود به خوبي مي دانند كه ظهور انقلابي ترين تشكل هاي سياسي در جهان اسلام، جنگ مستمر عليه اشغالگري و سلطه طلبي اسرائيل، جنگ عليه حضور نيروهاي نظامي آمريكا و مانع جدي توسعه طلبي آمريكا در خاورميانه است. اين همان موضوعي است كه پنجاه سال پيش توسط امام خميني (ره) در دوره پهلوي هشدار داده شده بود.دكتر حسن واعظي معاون دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در تحليل اين روند معتقد است كه پيروزي انقلاب اسلامي بحران هويت ناشي از شكست خط مشي بسيج حول محور ناسيوناليسم عربي را برطرف كرد و دريچه هاي اميدي پيش روي مبارزان فلسطيني و لبناني باز كرد.
عوامل پيروزي حزب الله
پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه با ارتش رژيم صهيونيستي را بايد حاصل اميدهاي چند ساله و نتيجه رفع بحران هويت در نيروهاي مقاومت دانست. اگر چه عوامل بسياري در اين پيروزي دخيل بوده است. شيخ الاسلام نماينده مجلس شوراي اسلامي در كميته حمايت از انقلاب اسلامي ملت فلسطين در پاسخ به اين پرسش كه چه عواملي در حال حاضر موجب رشد و موفقيت جنبش هاي مقاومت شده مي گويد: در هر پديده شما ميزان و كيفيت مشاركت ملت،  كيفيت و قدرت ايدئولوژي و فرهنگ و مكتبي را كه در اين ملت به آن اعتقاد دارند و همچنين توان رهبري را مي توانيد در پيروزي اين پديده پيش بيني كنيد و اگر بخواهيم اين نظريه را درخصوص فلسطين بررسي كنيم در ابتدا لازم است كه سير تحولات در فلسطين را به چهار مرحله تقسيم كنيم.
شيخ الاسلام در ادامه مي افزايد: دوره اول مربوط به آغاز تا زمان تشكيل دولت غاصب اسرائيل است. مرحله دوم از تشكيل دولت غاصب اسرائيل تا تشكيل سازمان آزادي بخش فلسطين، مرحله سوم از تشكيل سازمان آزادي بخش فلسطين تا انتفاضه و در نهايت مرحله چهارم از انتفاضه تا مقطع كنوني را دربرمي گيرد. در دوره اول حضور مردم خوب است، ايدئولوژي مردم هم اسلام است، ولي اشكال در رهبري است. در مرحله دوم اشكال، هم در رهبري و هم درخصوص حضور مردم و نيز در مكتب وجود دارد. در مرحله سوم فلسطيني ها متوجه شدند كه رهبران عرب دارند از قضيه فلسطين براي حل مشكل خود استفاده مي كنند، به همين دليل آنها تصميم گرفتند تا قضيه را فلسطيني كنند، بنابراين سازمان آزادي بخش را به وجود آوردند. در اين مقطع مكتب ناسيوناليسم فلسطيني بود و رهبري هم مثبت نبود. اما در مرحله چهارم كه از انتفاضه تا مقطع كنوني را دربرمي گيرد، حضور مردم و همچنين مكتب با توجه به اينكه مكتب، مكتب اسلام است، مثبت است، ولي درخصوص عامل رهبري بايد گفت كه مسئله رهبري در فلسطين هنوز به شكلي شايسته متبلور نشده است و متبلور شدن آن بستگي به كار و تلاش ما هم دارد. اين تحليلگر مسائل سياسي با اشاره به تفكر امام خميني(ره) و اشاعه آن در ساير كشورها مي گويد: امام روش انقلاب اسلامي را به ديگران و به ويژه مسلمانان نشان داده اند و مراسم روز قدس و نيز برائت از مشركين را به همين دليل طراحي كردند.
روز قدس، عنصر مهم پيروزي
مجتبي رحماندوست دبيركل جمعيت دفاع از ملت فلسطين با تاكيد بر عدم سطحي نگري در تحليل هاي درباره پيروزي حزب الله مي گويد: اگر كل ارتش نظامي اسرائيل بخش سخت افزار جنگ اخير حزب الله و تقويت روحي ارتش اسرائيل را بخش نرم افزار و از سوي ديگر تجهيزات حزب الله لبنان را بخش سخت افزاري و روحيه حزب الله و برنامه ريزي آنها را بخش نرم افزاري در نظر بگيريم، بايد به بررسي اين موضوع بپردازيم كه هر يك از طرفين چه ميزان سهم در اين بحث سخت افزار و نرم افزار داشته اند؟
رحماندوست با بيان فرضيات موجود چنين مي گويد: يك فرض اين است كه اين پيروزي كاملا اتفاقي بوده و محاسباتي در ميان نبوده كه البته درست نيست. فرض دوم اين است كه فقط عامل ايمان در حزب الله منجر به اين پيروزي شد و توانمندي هاي اسرائيل و حزب الله تاثيري در اين جنگ نداشته كه اين هم درست نيست. حزب الله نه تنها از عوام نرم افزاري (رهبري استثنايي، ايمان، وحدت و...) بهره برد بلكه از عوامل سخت افزاري (تجهيزات نظامي) نيز استفاده كرد. سيستم كنترل فرماندهي نيز در حزب الله تا پايان، محكم و قوي بود و اين در حالي بود كه اين سيستم در اسرائيل در همان روزهاي اول آسيب ديد.
دبير كل جمعيت دفاع از ملت فلسطين معتقد است كه ما بايد روي عناصر پيروزي حزب الله و شكست اسرائيل كار كنيم و از برخي عناصر مهم مثل روز جهاني قدس و روز حمايت از كودكان فلسطيني و... استفاده كنيم.
وحدت ديني و شكست سياست هاي تفرقه
برخي از تحليلگران سياسي براين باورند كه به رغم اينكه لبنان هزينه بسيار سنگيني در اين جنگ پرداخت كرده است، ولي حزب الله با حركت منطقي خود، جهان اسلام را از يك توطئه بزرگ نجات داد كه در صورت اجرا هزينه هايي چندصد برابر از تلفات و خسارات جنگ اخير رژيم صهيونيستي برضد لبنان پرداخت مي كرد. حزب الله شيعي در يك حركت توحيدي از حماس فلسطين و سني حمايت كرد و با ارائه يكي از بزرگ ترين حماسه هاي همبستگي ديني امضا شده با خون، موفق شد طرح جنگ مذهبي ميان شيعه و سني آمريكا را به بن بست برساند و زمينه هاي گسترش آن را متوقف كند. همان طرحي كه توسط آمريكا در عراق و برخي كشورهاي اسلامي دنبال مي شود و تاثيرات منفي بر همبستگي اسلامي گذاشته است.

كارشناسان مركز تحقيقات استراتژيك بررسي كردند
جايگاه ايران در عرصه بين الملل
مهدي جدي نيا
005679.jpg
در آخرين روزهاي گرم تابستان، سالن اجتماعات ساختمان شيشه اي آبي رنگ مركز مطالعات استراتژيك واقع در ضلع جنوبي پارك نياوران، ميزبان كارشناسان صاحبنام و ديپلمات هايي بود كه براي شركت در كارگاهي پژوهشي با عنوان ارتقاء جايگاه ايران در عرصه بين الملل گرد هم آمده بودند. كارگاه پژوهشي مذكور كه با حضور ديپلمات هاي مجرب و پرسابقه در اين عرصه برگزار شد، با مدنظرقراردادن رويدادهاي اخير مربوط به پرونده هسته اي ايران و همچنين افت و خيزهاي ناشي از سياست هاي بين الملل در قبال مواضع ايران، به بررسي جايگاه ايران و چگونگي بهبود اين موقعيت در سازمان هاي بين الملل پرداخت. مباحث عنوان شده در اين نشست آن قدر عملياتي و تجربي بود كه بنا به نظر بسياري از كارشناسان، مي شد حتي بسياري از موارد عمده را در قالب ماده درسي در دانشگاه تدريس كرد.

روابط بين المللي در ابتداي قرن 21 بيش از پيش در هم تنيده گرديده است و اين پيچيدگي و درهم تنيدگي، شرايط دشواري را براي توصيف، تبيين و تحليل پديده ها و تجويز راهكارهاي بهينه جهت مديريت بهتر مسائل نظام بين المللي پديد آورده است. اصول حاكم بر روابط بين الملل، اين گونه اقتضا مي كند كه با شناخت صحيح قواعد و اصول و با تكيه بر تجربيات و همچنين لحاظ كردن حواشي و با رعايت احترام متقابل، در عرصه بين الملل ورود كنيم.
قواعد بازي
براي درك عميق تعاملات صحنه روابط بين الملل، بايستي فضاي بازي، قواعد بازي، بازي بازيگران و بازيگران تاثيرگذار در نظام بين المللي را كاملاً شناخت و با دوري گزيدن از ارائه پيش فرض هاي هنجاري، كاركردهاي پراگماتيك متغيرهاي يادشده را واكاوي كرد. سيدحسين موسويان- معاون بين الملل مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام- با بيان اين مطالب و با اشاره به ساختار نهادها و سازمان هاي بين الملل افزود: سازمان هاي بين المللي، نهادهايي هستند كه عمدتاً در قرن۱۹ به وجود آمدند، در قرن۲۰ گسترش يافتند و در قرن۲۱ تبديل به بازيگران مهمي شده اند كه در كليه تعاملات و تحولات جهاني، داراي تاثير مستقيم و غيرمستقيم مي باشند. بنا بر اعتقاد انديشمندان مكتب رئاليسم، سازمان هاي بين المللي را نمي توان پديده هاي گسترده اي تصور كرد زيرا كه اين نهادها به خودي خود، تنها سازوكارهايي هستند كه اعضاي تشكيل دهنده آن اراده مي كنند وخارج از آن در ذات خود هيچ اصالت و اعتباري ندارند. به واقع رئاليست ها، دولت ها را تنها بازيگران مستقل و حاكمي مي دانند كه داور نهايي اقدامات خود در تعاملات بين المللي مي باشند، ولي امروزه واقعيات موجود جامعه جهاني بيانگر اين موضوع است كه بنا بر دگرگوني هاي پارادايمي در عرصه نظام بين الملل، سازمان هاي بين المللي جايگاه و نقش ويژه اي در تحولات جهاني يافته اند. گستردگي سازمان هاي بين المللي و اهميت آنها، به ويژه از اين رو مشخص مي شود كه در جهان امروزي، هيچ دولتي نيست كه به گونه اي در يك يا چند سازمان بين المللي عضويت نداشته باشد. در واقع وابستگي دولت هاي ملي به نهادها و اتحاديه هاي فراملي، يك ضرورت و نياز دنياي پيچيده امروزي محسوب مي شود و مصلحت انديشي هاي سياسي در اين زمينه تعيين كننده نيست.وي اضافه كرد: پيدايش و گسترش روزافزون سازمان هاي بين المللي و توسعه دامنه اختيارات و وظايف آنها، در حقيقت زاييده نياز بيش از پيش به همكاري هاي بين المللي است و در اين راستا تبيين علل و عوامل پيدايش سازمان ها، تاثيرات و كاركردهاي آنها براي آشنايي با واقعيات بين المللي، مقوله اي اجتناب ناپذير است.
تفاوت اساسي سازما ن ها و امپرياليسم جهاني
كارشناسان در بحث هاي مختلف صورت گرفته در اين نشست تاكيد كردند: نبايد سازمان هاي بين المللي را با امپرياليسم آمريكايي اشتباه گرفت، بلكه امروز بايد به سمت ائتلاف سازي در سازمان هاي بين المللي برويم و در اين راه نيازمند تربيت افراد نخبه در زمينه سازمان هاي بين المللي هستيم.
موسويان در اين نشست عنوان كرد كه افكار عمومي كشورهاي مختلف نيز به اين نكته بسيار مهم پي برده اند كه پيوستن دولت متبوعشان به سازوكارهاي بين المللي و مشاركت سازنده در آن، مزيت هاي مهم و فرصت هاي بيشتر بين المللي را براي آنها در پي خواهند داشت. سازمان هاي بين المللي، امروزه در انتقال پيام ها و اطلاعات مطلوب نخبگان فكري و ابزاري، نقش قابل توجهي دارند و اين موضوع براي آنها، مشروعيت بخشي ايجاد مي كند.
دكتر مسعود اسلامي- ديگر سخنران اين نشست- ضمن تاكيد بر تعديل خواسته ها از سازمان هاي بين المللي و لزوم نگاه واقع بينانه به اين نهادها گفت:  توقعات بي پشتوانه، به روند همگرايي با سازمان هاي بين المللي آسيب مي رساند. وي با تاكيد بر اين نكته كه ايده گفت  وگوي تمدن ها نوعي مثبت انديشي بود كه روي تعامل ايران با سازمان هاي بين المللي اثر مثبت گذاشت و فضاي جديدي را براي ديپلمات هاي ايراني در سازمان هاي بين المللي فراهم كرد، تصريح كرد: نگاه ما به نهادهاي بين المللي نبايد صرفاً دولتي باشد؛ نبايد خود را صرفاً به دولت ها محدود كنيم.
اين كارشناس امور سياست خارجي گفت: نبايد سازمان هاي بين المللي را با امپرياليسم آمريكايي اشتباه بگيريم، بلكه بايد به سمت ائتلاف سازي در سازمان هاي بين المللي برويم و امروز نيازمند تربيت افراد نخبه در رشته سازمان هاي بين المللي هستيم.
دكتر هرميداس باوند- استاد حقوق بين الملل- نيز در سخناني اظهار داشت:  امروزه در پرتو جهاني شدن، تحولاتي ماوراي كنترل دولت ها انجام مي شود كه در قالب سازمان هاي بين المللي، بيشترين نمود را دارد.
تامين منافع كشور از طريق سازمان ها
دكتر زماني نيا- كارشناس امور سياسي و ديگر سخنران اين نشست- در مورد موقعيت ايران در سازمان هاي بين المللي گفت كه به خاطر مسأله هسته اي، زمينه هاي واگرايي ايران از سازمان هاي بين المللي افزايش يافته است، ولي ما بايد بتوانيم منافع ملي كشورمان را با استفاده از حضور در سازمان هاي بين المللي تامين كنيم. وي افزود: فقدان روحيه كار تيمي در حوزه مسائل بين الملل، از مشكلات امروز ديپلماسي كشور ماست.
زماني نيا ادامه داد: ديپلماسي ايران در سال هاي بعد از انقلاب به سندروم محبوبيت دچار شده است. ديپلمات هاي كشورهاي مختلف، در مجامع عمومي يك طور با ديپلمات هاي ايراني حرف مي زنند و رفتار مي كنند و در محافل خصوصي، نوعي ديگر؛ در محافل خصوصي جداً ابراز صميميت مي كنند و آرزو مي كنند كه مثل ما شجاعانه اظهارنظر كنند و عدالت طلب باشند، ولي در مجامع عمومي، عليه ما حرف مي زنند و حتي بعضاً حاضر نيستند سلام و عليك كنند.اين كارشناس امور سياسي ضمن پرهزينه خواندن برخي مواضع و اظهارنظرها در سياست خارجي گفت: مثلاً در دوره جنگ، ديپلمات هاي ما مرتب عليه صدام و حزب بعث بد و بيراه مي گفتند و به همين خاطر، نماينده هاي كشورهاي ديگر، نزديك ما هم نمي شدند. فقط گاهي نماينده روسيه يا يك خبرنگار لبناني بود كه با ديپلمات هاي ما در جمع حرف مي زد.
زماني نيا اظهار داشت كه ما بايد بين محبوبيت بين مردم و به كارگيري حكمت و عقلانيت سياسي، تعادل ايجاد كنيم. مي توانيم با استفاده از ابزار سازمان هاي بين المللي در مقابل سياست يك جانبه گرايي آمريكا مقاومت كنيم و موقعيت ايران را ارتقا بدهيم.
خرم- ديگر سخنران اين نشست- نيز با تاييد سخنان زماني نيا گفت: قطعاً هيچ كدام از سازمان هاي بين المللي بر مبناي عدالت بنا نشده اند و ما اصلاً نبايد اصل را بر اين بگذاريم.
دكتر مجتهد شبستري نيز در تاييد سخنان خرم گفت: ما در موقع شروع جنگ يعني در سپتامبر۱۹۸۰ حتي درخواست تشكيل يك جلسه شوراي امنيت را نكرديم، چون با نظام بين الملل قهر بوديم.
دكتر باقر اسدي- ديپلمات سابق ايراني در سازمان ملل- ضمن اشاره به حضور ايران در سازمان هاي بين المللي گفت: بحران گروگانگيري در سفارت آمريكا، تعامل ما با سازمان هاي بين المللي را دچار چالش كرد.اسدي گفت:  نگاه عموماً منفي به سازمان هاي بين المللي در مديريت كلان كشور موجب شده است دغدغه اي جدي براي ارتقاي ايران در سازمان هاي بين المللي وجود نداشته باشد. وي با اشاره به تجربه سازمان اوپك گفت: با اينكه ايران از جمله بنيانگذاران اوپك است و در اوايل تاسيس اوپك، دبيركل اوپك از ايران بود، ولي حدود 40 سال است كه از ايران كسي به عنوان دبيركل اوپك انتخاب نشده است. بسياري از رهبران كشورهاي عضو اوپك صريحاً گفته اند كه نمي گذاريم كسي از ايران رئيس اوپك شود، چون نمي خواهيم سرنوشت ما به دست شما ايراني ها بيفتد. همه اين مسائل، به خاطر عدم تعامل درست با سازمان هاي بين المللي است.
اسدي ابراز عقيده كرد: نبايد انتظار داشت كه برخي مسئولان كشور به نهادهاي بين المللي بد و بيراه بگويند و بعد انتظار احترام نسبت به حقوق مان را هم در اين سازمان ها داشته باشيم.
تقويت نقش ايران
دكتر سيدعلي طباطبايي- كارشناس مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت و مدير اين همايش- نيز اظهار داشت:  مهم ترين مانع حضور ايران در سازمان هاي بين المللي، تصويري است كه از ايران بعد از انقلاب ساخته اند.
اميرحسين زماني نيا- كارشناس ارشد وزارت امورخارجه- نيز بر تقويت نقش ايران در سازمان هاي بين المللي تاكيد كرد و گفت: امكان تامين منافع ملي ايران از طريق سازمان هاي بين المللي منتفي نيست؛ هر چند رفتار تبعيض آميز با ايران در مسائل مهم بين المللي همچون مسأله هسته اي و حقوق بشر، زمينه هاي بي اعتمادي جمهوي اسلامي ايران به سازمان هاي بين المللي را در شرايط كنوني تقويت كرده است.
عضو سابق تيم مذاكره كننده هسته اي با طرح اين سؤال كه در مقطعي كه زمينه هاي واگرايي ايران از سازمان هاي بين المللي بيشتر شده است، چگونه مي توانيم جايگاه خود را در اين سازمان ها ارتقا بخشيم، گفت: براي پاسخ به اين سؤال، سه پيش فرض وجود دارد؛ پيش فرض اول اين است كه ايران از جايگاه مناسبي در سازمان هاي بين المللي برخوردار نيست. پيش فرض دوم آن است كه ارتقاء جايگاه ايران در سازمان هاي بين المللي، مطلوب تلقي مي شود و پيش فرض سوم اين است كه سازمان هاي بين المللي از نظر ايران مهم هستند، اما هنوز امكان تحقق منافع ايران و حداقل، كاهش ضرر به منافع ملي ايران از طريق اين سازمان ها وجود دارد.
مشاركت بيشتر در سازمان هاي بين الملل
مشاركت در تامين بودجه سازمان ملل، حفظ صلح و ميزان عمل هر كشور به موازين شناخته شده سازمان هاي بين المللي نيز از ديگر معيارهاي اندازه گيري جايگاه كشورها در سازمان هاي بين المللي است. كارشناسان در اين نشست تاكيد كردند كه بايد نمايندگاني كاردان، دانا، مسلط و داراي روحيه كار بين المللي براي عضويت در مجامع بين المللي انتخاب كرد تا بتوانند اصول و منافع موردنظر نظام را پيش ببرند.زماني نيا در اين خصوص گفت كه بايد در مورد طرفداري و محبوبيت بين كشورها در جلسات خصوصي و در عين حال، همراهي همان كشورها در مجامع بين المللي با تصميمات بين المللي، تعادل ايجاد كرد. وي اضافه كرد: اگر اين پيش فرض را كه ارتقاء جايگاه ايران در سازمان هاي بين المللي مطلوب است، بپذيريم و اين حرف نيز درست باشد، هدف اين پيش فرض آن است كه تغييراتي در ساختار سازمان هاي بين المللي به وجود آوريم تا نقش بيشتري براي عدالت ايجاد شود و يك جانبه گرايي آمريكايي كنترل شود اما متاسفانه براي رسيدن به چنين هدفي، نه تنها نيروهاي متخصص و لازم را تربيت نكرده ايم، بلكه حتي نيروهاي كارآمد را نيز شناسايي نكرده ايم.
طباطبايي نيز ارتقاي سطح مهارت، دانش و آگاهي، افزايش سطح آگاهي در خصوص سازمان هاي بين المللي و حضور در تصميم سازي هاي موثر را از ديگر مزيت هاي حضور اتباع كشورها در سازمان هاي بين المللي دانست.
نقش فعال در مقابل انزوا
ايران از بازيگران كليدي خاورميانه است و لذا مي تواند نقشي اساسي در روابط بين المللي و سازمان ملل داشته باشد. نقش مثبت ايران در افغانستان و عراق و حمايت هاي انسان دوستانه ايران و ميزباني ده ها و صدهاهزار آواره افغاني و عراقي در مقاطع مختلف، نشان از توان تاثيرگذاري فعال ايران در مسائل بين المللي دارد و لذا ايران بايد نقشي فعال در سازمان هاي بين المللي در جهت اتيان خواسته ها و اهدافش پيش بگيرد و از انزوا و گوشه گيري يا تقابل مستقيم اجتناب كند.
كنوت اوستبي- هماهنگ كننده مقيم سازمان ملل در ايران- نيز در اين نشست با اشاره به نقش ايران گفت كه ايران بايد نقش فعال در سازمان ملل داشته باشد و حتي اگر با بعضي از روندها و تصميمات موافق نيست، بايد نقش و تلاش خود را بيشتر كند تا در نظرات ديگران تاثيرگذار باشد.وي با اشاره به اينكه ايران براي حل مسأله هسته اي و ايجاد اعتماد، بهتر است حداكثر همكاري را با آژانس بين المللي انرژي اتمي در چارچوب معاهده ان.پي.تي. داشته باشد، تاكيد كرد: ايران مي تواند براي برنامه هاي توسعه اي خود از كمك و حمايت نهادهاي سازمان ملل برخوردار باشد و از كمك هاي فني و تكنيكي سازمان ملل براي توسعه و پيشرفت خود، بهره برداري مناسب تري داشته باشد.
اوستبي با بيان اينكه ايران مي تواند ابتكارات مهمي براي بهبود اقتصاد منطقه در آسيا داشته باشد، اظهار داشت: مناسب است ايران در روند جهاني شدن، حضور و مشاركت داشته و تاثيرگذار و فعال باشد. در زمينه حقوق بشر نيز ايران مي تواند الگويي براي مدل  اسلامي باشد كه در اين زمينه، حمايت ايران از كار شوراي حقوق بشر و كنوانسيون هاي مربوط، مهم است.وي خاطرنشان كرد: جمهوري اسلامي ايران، همچنين مي تواند نقش برجسته اي در مبارزه جهاني عليه تروريسم داشته باشد زيرا خود براي سال هاي متمادي، قرباني تروريسم بوده است.
همكاري دسته جمعي
وجود سازمان هاي بين المللي، تبلور آرمان جوامع انساني در راه رسيدن به همزيستي مسالمت آميز، كمرنگ شدن مرزهاي سياسي و مناقشات فرهنگي و ايدئولوژيك است كه مي تواند به مثابه گامي موثر در راستاي ارتقاء ثبات و امنيت بين المللي قلمداد شود.
موسويان گفت: در واقع تاسيس يك سازمان بين المللي اعم از اينكه گستره محلي، منطقه اي، فرامنطقه اي، قاره اي و جهاني داشته باشد، مي توانند مرحله پيشرفته تر و توسعه يافته تري از تلاش جامعه جهاني براي هنجاربخشي و نظم آفريني تعاملات دولت ها در روابط بين الملل باشند.
داوود هرميداس باوند- استاد روابط بين الملل دانشگاه هاي تهران- نيز گفت: امروز، چالش هاي جامعه بشري، آنچنان پيچيده است كه كشورها به تنهايي از عهده آن برنمي آيند. وي تصريح كرد: حل چالش هاي جامعه بشري نيازمند استراتژي ها و مسئوليت هاي دسته جمعي و همكاري از طريق سازمان هاي بين المللي موجود يا ايجاد سازمان هاي بين المللي جديد است. مسأله صلح، توسعه و حقوق بشر در مورد امنيت بشر، با يكديگر مرتبط است و سازمان هاي بين المللي در اين پديده نقش مهمي ايفا مي كنند.
اين استاد روابط بين الملل بر تقويت و همكاري سازمان هاي بين المللي تاكيد كرد و گفت: سازمان هاي بين المللي بايد خارج از اراده دولت ها پاسخگوي مشكلات باشند.

سياست
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |