چهارشنبه ۶ دي ۱۳۸۵
بلر و چالشي به نام ايران
008289.jpg
'گروه بين الملل - مجله آمريكايي نيوزويك چند روز پيش جرج بوش رئيس جمهوري آمريكا را دروغ گوترين فرد سال 2006 معرفي كرد. بي شك توني بلر يكي از رقباي اصلي بوش در كسب اين عنوان است. توني بلر در سخنراني خود كه با عنوان بيدار باشي براي چالش ايران ايراد شد، سعي كرد با هزاران شعبده، انگليس را مدافع دموكراسي و مدارا معرفي كند. او كوشيد با ناديده گرفتن مشاركت گسترده مردم ايران در انتخابات 24 آذر، بار ديگر جايگاه استراتژيك ايران را كم اهميت جلوه دهد.
بلر توضيح نداد كه چرا انگليس انتخابات فلسطين در دي ماه سال گذشته را به رسميت نمي شناسد. تحولات اخير ثابت كرده است، كه دموكراسي، مدارا و احترام به ديگران و آزادي ظاهراً فقط ديگي است كه بايد براي غرب بجوشد.
اول از همه مي خواهم توضيح دهم كه تاريخ دو كشور ما چقدر در 200 سال گذشته در هم تنيده است و هيچ كشوري طي اين مدت به اين اندازه در اينجا حضور نداشته است. انگليس به اين رابطه منحصر به فرد افتخار مي كند. ما هر يك مي دانيم كه ديگري چگونه فكر مي كند و چه واكنشي دارد. به يكديگر اعتماد داريم. مي دانم كه در اينجا گاهي لندن را امارات هشتم مي خوانند و در سال گذشته بيش از نيم ميليون نفر از امارات متحده عربي به انگليس رفته اند.
انگليس هم از اينكه بيش از 120 هزار تبعه در اين كشور دارد افتخار مي كند و مي دانم كه بيش از يك ميليون جهانگرد انگليسي از اينجا ديدن مي كنند كه بيش از 100هزار نفر از آنها در همين جا در دوبي هستند. رابطه رو به رشد تجاري را هم بايد اضافه كرد. امارات نهمين بازار بزرگ صادرات انگليس است. صادرات ما به اينجا بيشتر از چين است. در پنج سال گذشته آمار و ارقام تجارت انگليس با امارات دو برابر شده است. رابطه سرمايه گذاري دو كشور هم بسيار قابل توجه است و ما مثلا از خريد شركت P&O0 انگليس توسط شركت بنادر دوبي استقبال مي كنيم.
به همين دليل چند ماه پيش تصميم گرفتيم تا امارات را به يكي از ده شريك تجاري اولويت دار دولت انگليس در پنج سال آينده تبديل كنيم. الان كه اينجا ايستاده ام و شمار تجار را مي بينم به اين نتيجه مي رسم كه چه تصميم درستي گرفتيم.
ما بايد در همه زمينه ها براي آينده آماده شويم و آينده را بسازيم: در زمينه هاي سياسي، امنيتي ، دفاعي، تجاري ، آموزشي و فرهنگي. در همين راستا من در گفت وگوهايم با مقامات عاليرتبه امارات به اين نتايج رسيده ام: برقراري گفت وگوهاي منظم با حضور مقامات عاليرتبه دو طرف بر سر چالشهاي امنيتي منطقه كه پيش روي هر دو كشور وجود دارد؛ رفت و آمد مرتب رهبران تجاري دو كشور براي پيشبرد هر چه بهتر روابط تجاري و مبادلات بيشتر فرهنگي و آموزشي.
امارات همچنين مكان مناسبي براي جمع بندي سفر من به منطقه است. مي خواهم بقيه سخنراني ام را به تحولات اين منطقه و چگونگي نقش ما در كمك به شكل گيري اين تحولات اختصاص دهم. اغلب بحث هايي كه درباره خاور ميانه و ديدگاه مسلمانان مي شود به گونه اي است كه گويي فقط دو ديدگاه وجود دارد: يكي ديدگاه مسلمانان افراطي و ديگري ديدگاه غرب. در حقيقت همانطور كه يك هفته گذشته نشان داد بخش عمده اي از نظرات و ديدگاه هاي اين منطقه ديدگاه ميانه روهايي است كه به دنبال صلح هستند. اين، هم ديدگاه بخشي از مردم است و هم بسياري از دولتها. وظيفه ما بسيج اين ديدگاه ها و استفاده از آن براي ايجاد شرايطي است كه در آن مردم بتوانند فرصت امنيت، آرامش، دموكراسي، آزادي و كاميابي اقتصادي داشته باشند. در غير اين صورت به نيروهاي افراطي امكان و فرصت داده ايم تا با استفاده از فقدان يك جايگزين آشكار و مشخص به فعاليت بپردازند.
در نگاه اول سفري كه توقفگاه هاي مختلف و متفاوتي داشته باشد اندكي عجيب به نظر مي رسد. سفري كه با نشست شوراي اروپا در بروكسل شروع شد و بعد از چند توقف به اينجا يعني دوبي رسيد چه هدفي داشته؟ در بروكسل رهبران اروپا تصميم گرفتند به روند پذيرش تركيه در اتحاديه ادامه دهند. البته شرايط عضويت بايد تامين شود همانطور كه براي ديگر درخواست كنندگان ورود به اتحاديه تامين شد. اما بر خلاف ديگر كشورهاي متقاضي عضويت در اتحاديه كه هدف كلي باعث توجيه بعضي تناقض هاي سياسي مي شد، در مورد تركيه كاملا برعكس است و حتي اگر شرايط كاملا مهيا شود سياست ممكن است مانع ايجاد كند. شك نكنيد كه اگر چنين اتفاقي بيافتد جهان اسلام به اين نتيجه مي رسد كه دليل آن جهت گيري مذهبي تركيه است. اين نتيجه گيري براي همه ما پيامدهاي استراتژيك دارد.
تركيه در زمان نخست وزيري اردوغان شاهد تحولات و تغييرات اقتصادي و سياسي بوده است كه در اثر وجود دورنماي عضويت اين كشور در اتحاديه اروپا پديد آمد. تركيه كشور مسلماني است كه نشان داد چقدر مشتاق راه يافتن به دنياي مدرن ، كنار گذاشتن افراط گرايي و در آغوش كشيدن دموكراسي است و مي خواهد از حمايت بين المللي براي حل مشكل طولاني مدت مناقشه قبرس بهره بگيرد.
مصر مانند بسياري از كشورهاي عربي ديگر در تقلاي نوسازي است اما نگران اين است كه در اين روند عوامل تندرو از اهداف و نيات خير نوگرايان سوءاستفاده كنند.
در عراق روز و شب نبردي براي بقا ميان دولت منتخب مردم و نيروهاي چند مليتي حامي آنها از يك طرف و نيروهاي تندرو و افراطي مورد حمايت نيروهاي خارجي وابسته به ديكتاتوري ها ي سكولار يا حكومتهاي مذهبي از طرف ديگر در جريان است. آنجا در بصره من اعضاي نيروهاي مسلح انگليس را ديدم كه خدمت قهرمانانه اي را براي كشور خود و كل جامعه جهاني انجام مي دادند. آنها يك پيام داشتند: مردم عادي بصره خواستار صلح هستند اما عوامل تندرويي وجود دارند كه با حمايت خارجي ها مصمم به شكستن اين اراده هستند.
مقصد بعدي من محل طولاني ترين مناقشه خاورميانه يعني اسرائيل و فلسطين بود. آنجا چه مي بينيم؟ دولت اسرائيلي كه اكنون موافقت كرده از تشكيل يك كشور فلسطيني حمايت كند. رييس تشكيلات فلسطيني كه خواستار مذاكره بر سر ايجاد كشور فلسطين، در كنار به رسميت شناختن اسرائيل است. اما چون فتح نتوانست پيشرفتي در زمينه تحقق راه حل دو كشور به دست آورد مردم حماس را انتخاب كردند. اكنون مردم ميان رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين كه مي خواهد اسرائيل را به رسميت بشناسد اما نمي تواند و دولت منتخب حماس كه موجوديت اسرائيل را نفي مي كند و همچنين عوامل تندروي افراطي كه هر گونه احتمال صلح را رد مي كنند، سرگردان هستند.
اكنون ما اينجا در معجزه مدرني در حال سخن گفتن هستيم به نام امارات متحده عربي. كشور مسلماني كه در چند دهه خود را به يك قدرت اقتصادي و مركز جهانگردي با درهاي گشوده به سوي دنيا تبديل كرد. غزه و بصره هم مي توانند چنين شوند اما اگر سياست كشورهايشان بگذارد.
اين سفر بسيار پركار بود. بايد افغانستان را هم در اين سفر مي گنجانديم. جايي كه مردم آن در حال نبرد با افراطيون طالبان هستند. يا سودان و سومالي را. در پاكستان مشرف مسير نوسازي را طي مي كند. در انگليس و در بقيه نقاط اروپا اين بحث در جريان است كه چگونه ما مي توانيم با مدارا و تحمل باشيم و با مردم بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهبشان به يك شيوه رفتار كنيم.
در سراسر جهان كشمكشي قديمي ميان معتقدان به دموكراسي و نوسازي و نيروهاي تندرو وجود دارد. اين چالش قرن 21 است. اما بخش عمده اي از افكار عمومي خود ما يا فكر مي كنند كه چنين موضوعي اصلا وجود ندارد يا اگر هم وجود دارد مشكل ما يعني آمريكا و متحدانش است.
در موقعيت هايي كه تروريستها با بي رحمي تمام مردم بي گناه را قصابي مي كنند و درگيري هاي قومي و مذهبي ايجاد مي كنند، ما مي گوييم كه واكنشمان بايد مقاومت و مبارزه باشد. مثل عراق و افغانستان. اما بعضي هستند كه مي گويند نبايد مداخله كرد و بهتر است آنها را به حال خود رها كنيم و اين به ما ربطي ندارد.
عواملي از ايران از تروريسم در عراق حمايت مي كنند تا مانع از پيشرفت روند دموكراسي شوند! يا در لبنان يك دولت دموكراتيك منتخب روي كار آيد! اما بخش عمده اي از افكار عمومي جهان نسبت به اين شرايط بي تفاوت است.
به نظر من بايد از خواب بيدار شويم. اين نيروهاي افراطي با استناد به تعبير و تفسير غلطي از اسلام عليه ما مبارزه مي كنند.ما بايد متحدانمان را بسيج كنيم تا در اين منطقه نوسازي كنند و نيروهاي افراطي را شكست دهند. هيچ چيز به اين اندازه اهميت ندارد. هيچ چيز نبايد در راه ما قرار گيرد. به همين دليل است كه اروپا نبايد به تركيه پشت كند. بايد شاهد موفقيت تركيه باشيم و نفوذ  آن را نه تنها در منطقه بلكه در كل جهان اسلام ببينيم. اين حقيقت كه تركيه يك كشور مسلمان است يك فرصت است نه تهديد. ما بايد از مردم اسرائيل و فلسطين حمايت كنيم تا به صلح برسند. در اينجا سه اولويت فوري وجود دارد: دادن امكان و فرصت به دفتر رياست جمهوري فلسطين براي آنكه به سود مردم فلسطين عمل كند. نشستي ميان اولمرت نخست وزير اسرائيل و عباس رييس جمهور فلسطين برگزار شود و روند سياسي با هدف دستيابي به راه حل دو كشور به سرعت از سر گرفته شود. بايد هر كاري كه در توان داريم براي كمك به دولتهاي عراق و افغانستان براي دستيابي به ثبات انجام دهيم. فرار كردن و عقب نشيني راه حل خوبي نيست. بايد از ميانه روهاي عرب حمايت كنيم. بايد چالش استراتژيك ايران را بشناسيم. آنها مي خواهند دست ما را در لبنان، عراق و فلسطين ببندند. ما بايد نيت آنها را فاش كنيم و براي جلوگيري از تحقق آن ائتلاف كنيم. براي اين كار ما به حمايت كشورهاي منطقه نياز داريم.
در هر مرحله از اين نبرد ما بايد به طرفداري از آنهايي عمل كنيم كه در ارزشها با ما مشترك هستند. بايد به سرزنش كردن خودمان خاتمه دهيم. وقتي تروريستها مردم بي گناه را در عراق و افغانستان مي كشند چه دليلي دارد كه نيروهاي آمريكايي و انگليسي سرزنش شوند. رنج مردم اين منطقه بسيار دردناك است. اگر سياست ما اشكالي داشته باشد آن اشكال در كم كاري در ايجاد تغيير بوده است.

نگاه
توني بلر طرفدار صلح يا طالب جنگ
پاتريك سيل
توني بلر در حالي كه تنها شش ماه تا پايان دوران 10 ساله نخست وزيري اش باقي مانده به حق نگران قضاوت تاريخ درباره خودش است. او با بيم از اينكه به خاطر نقشش در جنگ عراق گرفتار نفرين تاريخ شود، اكنون براي تصحيح ميراث سياسي اش به تقلا افتاده است. سفر اخير او به خاورميانه هم در همين راستا بوده است. بلر تلاش مي كند براي جبران گذشته حداقل در اين روزهاي آخر روند صلح خاورميانه براي حل مناقشه فلسطين را احيا كند. اما در اين راه با تناقض هاي جدي رو به روست. او خود را طرفدار تشكيل كشور فلسطين جا مي زند اما در جنگ عراق طرف نومحافظه كاران طرفدار اسرائيل بوده است. وقتي اسرائيل در تابستان گذشته جنگ عليه لبنان را شروع كرد، بلر درخواستي براي آتش بس مطرح نكرد. بلر همچنين هيچ گاه از اسرائيل نخواسته حق فلسطيني ها براي تشكيل كشور مستقل را به رسميت بشناسد. از ماه جولاي تاكنون بيش از 500فلسطيني در حملات اسرائيلي ها كشته شده اند اما بلر حتي يك كلمه هم حرفي نزده است. ديوان عالي اسرائيل در اقدامي حيرت آور حكمي صادر كرده كه كشتار هدفمند را مشروع مي كند. اما حتي اين كار هم با واكنشي از سوي بلر رو به رو نشده است. نزديكترين مشاوران بلر همچون لرد لوي و سر نيجل شينوالد كه در دهه گذشته مناصب مهمي داشته اند همگي در اردوگاه طرفدار اسرائيل هستند.
بلر با اين سابقه به خاورميانه رفت. پيام او در اين سفر اين بود كه ميانه روها عليه تندروها متحد شوند. از نظر بلر انگليس، آمريكا، اسرائيل و غرب در كنار ميانه روهاي عرب بايد عليه نيروهاي تندرو به نمايندگي ايران، سوريه، حزب الله و حماس متحد شوند. اين تقسيم بندي سياه و سفيد و خير و شر در واقع كلام بوش است. اين بازي با كلمات است نه يك تحليل سياسي يا حتي سخن منطقي. اينگونه سخن گفتن به مناقشات منطقه اي دامن مي زند نه اينكه آنها را حل كند. اشتباه بلر در اين است كه در رويكرد خود به خاورميانه بر مشكل و مناقشه فلسطين تكيه مي كند. به جاي اين او بايد به طور كلي به مناقشه اعراب و اسرائيل بپردازد. او در سخنانش هيچ اشاره اي به سوريه و نقش اين كشور ندارد. او همچنين در اظهار نظراتش در اين سفر بارها از عباس و سخنراني او دفاع كرد.
سياست بلر به صلح و آشتي منجر نمي شود بلكه به جنگ داخلي در فلسطين مي انجامد. اگر منافع مشروع ايران، سوريه، حزب الله و حماس در نظر گرفته نشود، هيچ مشكلي در خاورميانه حل نخواهد شد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |