ما زمانه در شعر مناسب زبان
صبا ابوالحسن يادنامه
سينمايي امور معاون سيفاللهداد سوي از
جديد سياستهاي
وارشاداسلامي فرهنگ وزارت
اعلامشد ايران سينماي
شد افتتاح فلسفه و هنر كتاب نمايشگاه
ما زمانه در شعر مناسب زبان
شعر ودو مصاحبه يك ;باخمان بورگ اينگه
معاصر ادبيات وادي در والا مقامي كه زبان آلماني شاعران جمله از
باخمان ، بورگ اينگه ما ، سرزمين پهنه در ناآشنا نامي و دارد آلمان
دو سالهاش ، كوتاه 47 عمر دوران در وي.اتريشياست نويسنده و شاعر
خود از رمان يك و راديويي ونمايشنامه كوتاه داستان چند شعر ، مجموعه
.بود سرگشتهاش و پرسشگر خورروح در آثار اين تمام كه گذاشت برجاي
را فلسفه.اتريش جنوب در شهري فورت ، كلاگن در بود تولدش سال سال 1926
بشري پيچيده دانش اين فراگيري به دكترا مرتبه تا و آموخت دردانشگاه
عنوانبرداشتي با را خود دكتراي رساله سال 1950 ودر شد مشغول
شهرهاي از يك هربرد پايان به هيدگر وجوديمارتين فلسفه از نقادانه
.ميشد چندمسكنش هرازگاهي اروپا ، بزرگ
كتاب از كه است آلماني خبرنگار برناشتورف گفتگوي ميخوانيد آنچه
همراه به شدهاست انتخاب باخمان بورگ اينگه با وگفتگوهايي صحبتها
با باخمان.درگذشت رم در و سال 1973 به باخمان.ازاو شعر دو ترجمه
تمام درباره.مينگرد چيز همه در دقت با انديشههايفلسفياش زمينه پيش
يا و مناسب پاسخي حال ميپرسد ، نو از پيرامونشهمواره زندگي بديهيات
.دارد تامل جاي مييابد ، اينپرسشها براي ديگران از متفاوت
كسي حاضر عصر در شما نظر به آيا سوال ، اولين عنوان به:اشتورف برن
واسطه به كه عالمي در كند؟ درك را آن يا و بفهمد را ميتواندشعر
اينجا ، در هم آن است ، شده زده عقل بسيار غوغايروزمره و تكنيك سيطره
ندارند قيمتي و قدر غزل و شعر گفت ، ترتيبميتوان بدين اروپا ، شمال در
و وقتي آدمي ديگر و است آمده برشعرفائق انسانها روزمره زندگي شتاب و
براي بزرگ مانعي با حتيشاعران شايد و نمييابد شعر شنيدن براي گوشي
.هستند مواجه شعر سرودن براي مناسب زبان يافتن
زبان يافتن براي باشد ، داشته گفتن براي حرفي شاعر كه زماني:باخمان
زمان.داشت نخواهد وجود هرگز مانع اين و ندارد وجود مانعي هيچ مناسب
حالش مناسب زبان بلكه نميشود ، محسوب مورد اين در مانعي تنها نه نيز
چه:ميشود مطرح سوال اين همواره وجود اين با.ميطلبد شاعر از را
شكل به را سوال اين شما عسرت؟ زمانه اين در شاعران به است حاجت
اين و عسرت؟ زمانه اين در شعر به است حاجت چه:ميكنيد مطرح ديگري
هلدرلين زمان در پرسش اين ميبينيد كه همانطور.است (1)هلدرلين كلام
.است شده مطرح زود بسيار
است؟ گفته را جمله اين منثورش آثار در هلدرلين:اشتورف برن
شراب و نان نام به مرثيهاي در نه ، :باخمان
براي زمان ، .است داشته وجود موقع آن در زمان از انتقاد:اشتورف برن
شايستگي معتقديد ، شما.است مبهم و پيچيده موضوعي همواره وغزل شعر
عقل از من.نيست كمتر زماني دورههاي ديگر از شعر سرودن براي ما دوره
و غزل براي بالاخص است ، آورده ارمغان به باخود جدي خطر كه كردم صحبت
من.است داشته همراه به خود با تصوري غيرقابل رهايي ديگر سويي از
نقش عقل حضور شما ، غزلهاي در بالاخص مدرن ، تغزلي شعر در ميكنم فكر
با گذشته از كه كهن تصورات و استعارات تصاوير ، .دارد آشكاري و مشخص
يا و رفته بين از زدگي عقل همين واسطه به آيا گرفتهايم ، انس آن
است؟ كرده پيدا شكل تغيير
زبان.كرد فرض چنين ميتوان.كردهاند تغيير مصاديق اين بله ، :باخمان
و دارد وجود شهر قديمي و مركزي هسته كه كرد تشبيه شهري به راميتوان
پمپ آمدن با نهايت در و ميشود آناضافه به جديدي بخشهاي
اين چهره ميشود ، ساخته شهر درحومه كه وآنچه زباله بنزينها ، سطلهاي
.ميرسد نظر به نفرتانگيز زشتو مركزي ، هسته با مقايسه در شهر قسمت
شهر امروزي چهره دارندو تعلق هم به قسمتها اين تمام حال هر در ولي
.ميدهد تشكيل را
زديد ، كه مثالي اين با.دادهايد ارائه زيبايي تصوير:اشتورف برن
مركزي هسته ما از بسياري كه است بديهي.ميكنم مطرح را دومم سئوال
همانطور يا و ميدانيم شهر قسمت زيباترين قديمياشرا ، قسمت يعني شهر
نفرت اندكي و بيروح و سرد اغلب قسمتهايجديد كرديد ، اشاره خودتان كه
اما.هستند هم مفيد بسيار ما آنكهبراي با ميرسد ، نظر به زشت و انگيز
سر به آن در كه را ووقتي زمان دريابيم ، را نو چيزهاي اينكه براي
و كردن مدرن ، رمانتيك تغزلي شعر درك براي اساسا و بفهميم ميبريم
.بود خواهد اشتباه يك مسلما آنها همه كردن شاعرانه
.بزرگ مانعي بسياري ، براي و:باخمان
اين كه ببريد نام را شعري يك يا و شاعر چند ميتوانيد:اشتورف برن
كشيدهاند؟ تصوير به را چيزهاينو
(2)گونترايش يعني آلماني جوان شاعر چند از است بهتر احتمالا:باخمان
را كار اين توانستهاند من گمان به كه ببريم نام (3)سلان وپاول
.بدهند انجام
دادهايد ، ارائه شهر قديمي قسمت از كه تصويري به ميخواهم:اشتورف برن
.برگردم
.رمانتيك دوره شعر گذشته ، روزهاي شعر كهنه ، شعر:ميگويند خيليها
كه گمانم اين بر كمتر من.ميبخشيد.كنم قطع را حرفتان بايد:باخمان
من منظور.كرد مقايسه شهر قديمي مركزي هسته با بايد كهنهرا اشعار
كلمات كه شود قلمداد شهر يك مثابه به كهميتواند است زبان خود بيشتر
شكل قديمي تعبيرات و كلمات از شعركهنه و مييابند رشد آن در جديد
اشعار اين از وبرخي ونو كلماتكهنه از نو اشعار آن كنار در و ميگيرد
.ميگيرند شكل نووجديد واژگان از فقط نو
تمدن تكنيك ، نظير واژههايي جملهاند ، آن از شما نظر به و:اشتورف برن
گذشته در امروز واژههاي از بسياري كه است حقيقتي اين.مدرن انسان و
حتي ميخورد ، موزه درد به كهنه شعر آيا امااست وجودنداشته ابدا
مانند بيابيم ، زيبا را آن ما يا و باشد داشته گفتن براي حرفي اگر
چندان كهنه شعر آيا حال اين باموزههايقديمي در قديمي تابلوهاي
از كوچكي حلقه حرف حرف ، اين و نيست؟ ما روز و حال مناسب
.نيست تفاهميبيش سوء از برخاسته حرف اين مسلما.آوانگاردهاست
از غير شعر بودنيك مدرن كه چرا است ، سوءتفاهم يك اين بله ، :باخمان
در كهن اشعار زيباترين گمانميكنم من و.است زمان در شعر يك حضور
.رساندهاند اثبات به را خود حضور ما زمان
ما بر ميتوانندمستقيما زيبا نوي شعر يك مانند و:اشتورف برن
از مستقل بزرگ ، هنر كه اصلبازميگردد بدان اين و.بگذارند تاثير
خطاب مورد بيواسطه را انسان ادوار ، تمام در و.آناست پيدايش زمان
شعر در طبيعت نقش به كه دارم ديگري سوال پايان درميدهد قرار
چهرهاي طبيعت ، گوته و (5)دورف آشين و (4)موريكه عصر در.برميگردد
با انبوه جنگلهاي.است داشته ما عصر با مقايسه در متفاوت كاملا
زمان آن در طبيعت واقعيت و.كنار در آسيابهايي و ميان در جويبارهايي
طبيعت كردن رمانتيك و كردن شاعرانه به نيازي و است بود رمانتيك خود
شاهراهها ، و خيابانها.ندارد وجود طبيعتي ديگر امروزه.است نبوده
پيكر غول هيات يعني امروز طبيعتاست ساخته بر بيبارو را ما طبيعت
و ترامواها سروصداي بلبل ، آواي جاي به.نقليه وسايل و اتوبوسها
كه آپارتمانهاست و مسكوني خانههاي.ميرسد گوش به فضا در متروها
به.است داده دست از را اصليش مفهوم طبيعت ، شده ، بشر طبيعت جايگزين
مغلوب كاملا و ميرود شمار به تمدن از كوچكي بخش طبيعت ديگر ، عبارتي
تصاوير ديگر امروز ، شاعر آن بر علاوه است شده تكنولوژي و بشر مقهور و
از بعضي چنانچه بكند ، را كار اين اگر و كند ترسيم نميتواند را گذشته
نكردهاند رشد ما دوره در واقع در ميكنند ، را كار اين هم جوان شاعران
به كه دارد وجود خطر اين و.ميكنند زندگي رمانتيك عصر در هنوز و
چيست؟ باره اين در نظرتانشوند مبدل بلبل و گل شاعر
است لازمخطرگذشتهاند اين از ما سراي طبيعت شاعران بهترين:باخمان
.ببرم نام گونترايش همچنين و كرولو كارل ،(6)لمان ويلهلم از
خوبي به را دورهما در طبيعت كه است خوبي نمونه لمان:اشتورف برن
.باشد جسته كهنسود تصاوير از بيآنكه است ، كرده وصف
مانند و بردهاست بكار اشعارش در را نويني استعارات او:باخمان
چه:ميگويد ايش.ميخورد چشم به عباراتش در ايهام و ابهام گونترايش
كند؟ زندگي درخت دل بيتسلاي ميتواند كسي
تا ميكند نوتلاش شعر كه گفت ميتوان ديگر عبارتي به:اشتورف برن
طبيعت عناصر ويراني از پس.باشد داشته نگاهي طبيعت باطن به حدودي
آن ساختار و اشياء باطن به جديد دوره شاعر تمدن ، و تكنولوژي دست به
كه همانطور.انتزاعي شعر سرودن سوي به است راهي خود اين و مينگرد
در ما ناگهان و برداشت ماده و اتم ساختمان راز از پرده تجربي علم
شعر عرصه در شديم ، مواجه مولكول و باكتري اتم ، نظير كلماتي با عالم
پديدههاي همچنين و اشياء ساختاري راز از برداشتن پرده نيز مدرن
و اشياء ترتيب بدين واست گرفته قرار مدنظر استعاري و مجازي
بشر به وجود اين با اما.ميشوند انتزاعيتر و پيچيدهتر پديدهها
با نيز شما آيا.ميشود ارائه است ، زمانه مناسب كه را آنچه امروز ،
موافقيد؟ نظر اين
نه امروزه وياگوتهرا موريكه توصيفات.است اين هم من نظر:باخمان
كه چراهستيم آنها كاربردن به مجاز نه و برد كار به ميتوان ديگر
و غيرحقيقي تاثيري ميآيند ، بيرون ما دهان از توصيفات اين وقتي
.ميگذارند جاي به خود از را ناملموسي
امروزي شده دگرگون وعالم ذهن با منطبق و واقعي عباراتي بايد ما
.دارد وجود دست اين از نمونههايكافي مدرن شعر در و.بيابيم
!انديشه نه ، ره در پاي
!انديشه نه ، ره در پاي
روشن كلامي پرواز تا
برو آنجا به و برخيز
.نوسانند در سبك فلزهاي كه
آنجا ،
.است گزنده و تيز هوا كه
نو فهمي سراي به و
ميگويند سخن خود خاص شيوه به تنها سلاحها كه جايي
ميكنند صيد را ما و
ميبرد بالا خود با را چوبي تخته موج ،
ميافتد فرو و
ميگيرد آغوش در را تو تب ،
پامياندازد از و
.است كرده جابهجا را كوهي تنها ايمان ،
!انديشه نه ، راه در پاي
است ماندني كه آنچه و
!واگذار خود حال به
است كرده رسوخ كه ماست درد تنها
باش ، ما زيبنده
!تمام و تام
معما
رسيد نخواهد فرا ديگر چيزي
بود نخواهد كار در بهاري
ميكنند پيشگويي ساله هزار تقويمهاي
خوب ، كلام همان
است تابستاني كه آنچه يا و تابستان
.رسيد نخواهد راه از
ميگويد آهنگي نواي
چيست؟ براي گريه
آن جز و
.نميآورد زبان بر چيزي كسي ديگر
-Friedrich Holderlin(18431770) آلماني بزرگ شاعر -1
- Gunter Eich (19721907) آلماني شاعر و نويسنده -2
-Paul Celan(19731920) آلماني شاعر -3
-Eduard Morike(18751804) آلماني شاعر -4
-Eichendorff(18571788) آلماني نويسنده و شاعر -5
- Wilhelm Lehmann (19681882) آلماني نويسنده و شاعر -6
ناصر ماريا:ترجمه
صبا ابوالحسن يادنامه
با زركوب وزيري ، قطع اول 1376 ، چاپ ويدا ، نشر دهباشي ، علي كوشش به
.تومان صفحه ، 1900 روكش ، 234
بدانيمدرمقالههاي صبا استاد آثار و زندگي درباره بايد كه را آنچه
ارزشمند استادان از اكنون هم كه ايشان شاگردان قلم از كتاب اين
گفت ميتوان تقريبا.بخوانيم ميتوانيم است ايران موسيقي هنر و فرهنگ
.باشد نگرفته بحثقرار مورد كه است نكتهاي كمتر كه
آمده فراهم فقيد هنرمند آن خاموشي سالگرد چهلمين آستانه در اثر اين
نه صبا است او گوناگونفعاليتهاي و متعدد جنبههاي ونشاندهنده
بود ما كشور موسيقي عرصه در پژوهشگربزرگي بلكه متبحر ، فقطنوازندهاي
بابموسيقي در معاصر فعاليتهاي بتوان را وي فعاليتهاي وشايد
.كرد ايرانزمينقلمداد
سينمايي امور معاون سيفاللهداد سوي از
جديد سياستهاي
وارشاداسلامي فرهنگ وزارت
اعلامشد ايران سينماي
توسطسيفاللهداد ايران سينماي سياستهايجديد:هنر و ادب سرويس
از جمعبيش در ديروز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي امور معاون
.شد اعلام سينماگر 600
دليل به گذشته سياستهاي از اينكهبرخي بيان با داد سيفالله
سياستهاي ويژگي مهمترين:ميشود ، گفت گذاشته كنار ناكارآمدبودن
.است سينماگران و سينمايي ميانمسئولان مشترك مسئوليتپذيري جديد
كشور سينمايي سياستهاي كه ضروريميديدند و لازم مديران گذشته در
اين.كنند تدوين سينماگران بدونمشاركت و بسته درهاي پشت در را
و نيازمندزمان مشاركت اين كه شد تبديلخواهد مشاركتي شيوه به روش
.است تمرين
براي سينمايي محصول تماشاي ايجادامكان و مخاطب جذب سيفاللهداد
به ايراني فيلمهاي وصدور سينما سالنهاي بهسازي مردم ، همه
و كرد ذكر جديد يژگيهايسياستهاي و مهمترين از را بازارهايجهاني
و دارد پيش در كه تازهاي دوران آغاز در سينمايي امور معاونت:گفت
فيلم سازندگان حرمت و آزادي تعهد ، درك ، براي قانون ، چارچوب در
فيلم بر فقط قانون رعايت بر نظارت اينرو از.است قائل ويژهاي جايگاه
.شد خواهد اعمال شده ساخته
بازبيني مسئوليت فيلم بازبيني شوراي گذشته همچون:گفت همچنين وي
علاوه و دارد برعهده را وزيران هيات آييننامه رعايت تاييد و فيلمها
يك سينما ، خانه از نماينده يك از مركب نظارت عالي هيات برآن ،
و فرهنگ انتخابوزير به كارشناس سه و بازبيني شوراي از نماينده
بازبيني شوراي و سازندهفيلم بين اختلاف بروز درموارد اسلامي ارشاد
راي شورا ، اين سوي صادرهاز راي و ميكنند ايفا را هياتمنصفه نقش
نمايش جدول:گفت خود سخنان از ديگري بخش در وي.تلقيميشود نهايي
و نميشود منتشر سينمايي امور معاونت سوي از آينده سال در فيلم
.است سينماگر عهده به فروش كف و سقف فيلم ، فروش طول تاريخ ،
شد افتتاح فلسفه و هنر كتاب نمايشگاه
با نمايشگاهكتاب و فلسفه و هنر نمايشگاهكتاب:هنر و ادب سرويس
با اوليه درساعات و شد افتتاح امروز تا 50درصد ويژه15 تخفيف
.شد روبهرو دانشجويان ويژه به مردم مختلف گرمطبقات استقبال
شماره ساختمان در كه آن جنبي وبخش فلسفه و هنر كتاب نمايشگاه در
كامرانيه مقابل باهنر شهيد درخيابان كتاب شهر فرهنگي موسسه 4
.است شده گذاشته فروش و نمايش به كتاب عنوان است 3300
آخرين از هنر و فلسفه كتاب عنوان نمايشگاه 1200 اين اصلي بخش در
آلماني و فرانسه انگليسي ، زبانهاي به خارجي ناشر از 60 بيش انتشارات
.ميشود ارائه علاقهمندان به
و نوجوان ، پزشكي و كودك كتاب نيز 2000عنوان نمايشگاه جنبي بخش در
كتابتازههاي عنوان و 100 تخفيف درصد تا 50 با 20 مهندسي و فني
ويژه تخفيف با نمايشگاهكتاب در.ميرسد فروش به تخفيف بدون پزشكي
نبش شمالي حافظ خيابان در موسسه اين نمايشگاههاي كهدر نيز كتاب شهر
مختلف زمينههاي در كتاب از 2000عنوان بيش ميشود برگزار شرقي زرتشت
.ميگيرد قرار اختيارعلاقهمندان در تخفيف درصد تا 50 وبا 15
جزجمعهها همهروزه دارد ادامه تا 28اسفند كه نمايشگاهها كار ساعت
.است تا 19 صبح از 9
|