آبشار
لباسشويي ماشين كننده توليد
|
نوروز به پنجرهاي سال آخر چهارشنبه
ميگشايد
گروهي پسنديده و مطلوب سنن با دور گذشتههاي از چهارشنبهسوري آيين
است آيين اين حكمتحريف در حادثهپردازي ، و ترقه انفجار و بوده همراه
...چهارشنبهسوري آيين تحريف
مردم كه يادمانهايي و تماميآيينها كه ميدهد نشان پژوهشي يافتههاي
همچنان آنها بخشياز و ميداشتند برپا گوناگون درهنگامههاي ايران
ما نياكان خرد و اخلاق منش ، با است ، شده پايدار سرزمين اين فرهنگ در
زندگي ، به اميد پروردگار ، به اعتقاد آنها ، درهمه و بود درآميخته
نمايشها نمادها ، قالب در پرستان ، مرگ و بدسگالان و اهريمنان با نبرد
مغاير و خشونتآميز رفتار.بود شده گنجانده نمايشي گوناگون آيينهاي و
شاهد چهارشنبهسوري نام تحت امروزه كه آنچه نظير جامعه منش و عرف با
.نميشود ديده آيينها اين از هيچكدام در هستيم ، آن
سلامتي آتش پراكندن و ترقه منفجركردن با كه كساني بگوييم ، است بهتر
مرج و هرج به آميخته رفتاري به دادن تن با ميگيرند ، هدف را مردم
نسبت سكه روي آن در اماكردهاند تحريف را چهارشنبهسوري آيين روحي ،
و مستبد پادشاهان به ايراني پسنديده و مطلوب سنن و آيينها دادن
.آيينهاست اين تحريف مثابه به بهگونهايديگر نيز ، آنها نفي و ستمگر
در چهارشنبهسوري آيين تحريفكنندگان كه ناگواري حوادث متاسفانه ،
افراد ميدانداري و مايهتقويت نوعي به آوردهاند ، پديد سالهاياخير
.ميپردازند اينآيينها نفي به كلي طور به كه است جرياناتيشده و
و سال پاياني هفته در مردم شوق و علاقه از زيبايي آيين چهارشنبهسوري
غم ، زدودن همگي كه آيين اين مردمي سنتهاي.است نوروز طلوع آستانه در
ميدهند ، نويد را شادماني و اميد تازگي ، فرارسيدن و افسردگي و كهنگي
.ندارد زيانآور ترقههاي انفجار و مخرب آتشافروزيهاي با رابطهاي هيچ
را حوادث اين از بخشي.است جوان كشورما جمعيت كه نبريم ياد از اما
ميكند ايجاب منطق و خرد.گذاشت جواني انرژي و هيجانها حساب به بايد
روزي چنين در ارزان بابهاي نورافشان انواع مثل خطر ، كم وسايل كه
شادمانه و بيخطر گذران با خانوادهها و جوانان تا.شود عرضه و مهيا
با آن موازات به و بگيرند مخرب و ولنگار عناصر از را فرصت آيين ، اين
گذشته شب.شود قانوني برخورد آتشزا مواد و ترقه انواع كنندگان توليد
به نيز معدود گروهي اما كردند برگزار را چهارشنبهسوري آيين مردم
بر مروري با حاضر گزارش در.آوردند روي زيانبار حوادث و ترقه انفجار
كشور مختلف نقاط در آن گوناگون رسوم و آداب به چهارشنبهسوري ،
.پرداختهايم
گزارش سرويس
به را بهاري وعده نسيم و برف و سرما ميان از ميرسد ، راه از نوروز
را تو چيز همه پنداري ميآيد كه نوروز...ميبرد زمين ايران جاي جاي
...ميبرند تاريخ پرشكوه وادي به
...آمد خواهند سنتها آيينهاو انبوه دنبالش به بيايد كه نوروز
چه ، ..ميبرند خاطر از را نوروز ياد جز ;چيز همه كه مراسمي و آيينها
ايراني هر انديشه پود و تار با جاودانه نقشي چون آيينها و مراسم اين
.است خورده گره
شور با ايرانيان ميان در ازديرباز كه نوروز جشن رسمهاي كهن از يكي
بيان نام همين كه است چهارشنبهسوري آيين ميگرفته ، انجام خاص شوقي و
.است سرورآن و شادي كننده
اما است ، موجود بسياري چهارشنبهسوريروايتهاي آيين پيشينه درباره
است يادگاري تنها كهنه بس همين رسم اين ديرپايي و درپويايي
و جشنها ، شاديها يادآور بلكه ايران نشيب و پرفراز تاريخ از ارزنده
...زمان درگذرگاه است ايراني قوم پيروزيهاي
فلسفه همانا ميدهد پيوند بهيكديگر را قولها نقل اين تمامي كه آنچه
بركت تمناي و ناپاكيهاوپلشتيها زدودن قصد به كه است برپاييآييني
و حمل بهبرج خورشيد شدن وارد به ديگر چه ، ...ميشود برپا بهروزي و
...است نمانده بيش خورشيدفاصلهاي حيات تجديد سرآغاز
است يكي كمابيش پهناور جايايران جاي در چهارشنبهسوري آداب و مراسم
و شيريني بر كه شده اضافه آن به كوچكي سنتهاي شهرها دربرخي اما
.است افزوده آن زيبايي
نو سال از استقبال
شمه چوار راكله آخرينچهارشنبهسال كردستان ، دلاورخيز سرزمين در
شده ناميده كاف بهضم چارشنبه روزكل اين نيز طالقان در.ميگويند
.است
كه است سالي با خداحافظي بدرودو روز كردها ميان در چهارشنبهسوري
و است حلول درآستانه كه است سالي از استقبال ديگر ازسوي و گذشته
از يك هر چه ، .نيست اين از غير هم آن پيدايش زيادفلسفه احتمال به
تهيه:است ادعا براين تاييدي ميشود ، برگزار روز اين در كه مراسمي
سختيها و بلا رفع قصد به كوزه شكستن كردن ، نياز و نذر گشا ، مشگل آجيل
كه...و زني قاشق ايستادن ، فالگوش كوچه يا راه چهار برسر نو ، سال در
كه است وناملايماتي افسردگيها و ناراحتيها از ازگريز همهنشان و همه
.است روبهروبوده آن با گذشت كه سالي طي در زندگيخود حدود در كس هر
مردم رفتن بيرون كردستان چهارشنبهسوريدر عمومي مراسم مهمترين از
دسته دسته مردم باشد ، هواخوب اگر بويژه روز اين در.ازخانههاست
همراه به كه قيچي با زنان برخي و ميشتابند صحرا و دشت سوي به ظهر از
و مياندازند دور و كرده قيچي تار چند خود بچههاي سر موي از ميبرند
دست به را آنان ناراحتيهاي و دردها ترتيب اين به كه باورند براين
در نيز مراسم اين مشابه.ميسپارند رودخانهها امواج و صبا باد نسيم
كردستان و طالقان در مشتركآيينها ريشههاي وجود و ميشد طالقانبرگزار
.برانگيزاست توجه
روي از آنها حركت حال در كردهو جمع سنگريزه تعدادي بازگشت ، هنگام
دل افسردگيهاي ترتيب اين به و ميكنند پرتاب سر پشت خودبه شانههاي
.ميگذارند جاي به صحرا و دشت دامن در را
آفتاب طلوع از پيش مردم گروهياز كردستان روستاهاي و شهرها برخي در
كردن نگاه و ميروند يارودخانهها جويها كنار به روزچهارشنبهسوري ،
.ميگيرند نيك فال به را زلال و شفاف آب به
فراهم خانهها حياط در خار مقداريبوته چهارشنبهسوري شب در شيرازيها
.ميخوانند را شعرمعروف و ميپرند آن روي از بزرگ و وكوچك ميكنند
دور به خانواده هر اعضاي كه حالي در آن ، اطراف روستاهاي و دربيجار
.ميريزد آتش در اسپند كمي آنها از يكي و ميشوند جمع آتش كپهاي
ظرف چند و كهنه جوراب جفت چند پياز ، مقداري اسپند ، سوختن پابپاي
بلاهاياحتمالي و دردها كه معتقدند و ميريزند بيرون خانه از را شكسته
.ميشود دور خانه آن از ترتيب بدين
دسته يك خانه ، حياط در كه است اين درسنندج جالب سنتهاي از يكي
آتش شكسته و سفالي كوزهاي داخل در را استفاده غيرقابل و كهنه جاروي
خانواده افراد يك يك سپس.ميريزند آن در اسپند مقداري و ميزنند
يا نيمسوخته جاروي و شكسته كوزه پايان ، در و ميپرند آن روي از
.مياندازند درچهارراهي و ميبرند بيرون خانه از را آن خاكستر
خود سر پشت به نبايد خانه ، سوي به هنگامبازگشت كار ، اين انجامدهنده
خود ، پشتسر به شخص اين نگريستن با كه معتقدند مردم عامه كند ، چه نگاه
خواهد روي خانه بدان ديگربار شده ، رانده خانه از كه شومي و نحوست
.آورد
ايستادن فالگوش
.است شبچهارشنبهسوري در رايج سنتهاي از ديگر يكي نيز فالگوش
خانههاي در به جوانان تاريكميشود ، آرام آرام هوا كه هنگامي
دقت ميرسد گوش به خانهها درون از كه سخناني به و ميروند همسايهها
و ميگيرند نيك فال به خويش ، دل راز با هماهنگ را آنان سخنان.ميكنند
و ميدانند موثر خويش آينده زندگي در سعادت تامين و آرزوها تحقق در
به را آن باشد ، دربرنداشته را آنان نظر مورد حرفهاي سخنان اين اگر
.ميگيرند بد فال
معبري در يا سرچهارراه و ميكنند نيت كه است اين بر رسم شيراز در
ميگذرد ايشان كنار از كه عابري حرفنخستين به و ميايستند فالگوش به
به خود مراد استجابت در درآيد او دهان از كه كلام وهر ميكنند توجه
.ميگيرند نيك فال يا بد فال
اطاقها پشت يا پشتبام بالاي به معابر و چهارراه به رفتن جاي به برخي
.ميروند
چهارشنبهسوري آجيل
باقي خود بهقوت هم هنوز و بوده رايج ايران در قديم از كه رسمي
شيرين ، و شور آجيل اين.چهارشنبهسورياست آجيل خوردن و تهيه است ،
نذر مراد يك استجابت براي را آجيل اين تهيه مشگلگشاستو آجيل مانند
مردم بيشتر بهاعتقاد چهارشنبهسوري شب در آجيل اين خوردن.ميكنند
.است خوشيمني و شگون داراي ايران
از دلجويي بيمار ، آش گرهگشايي ، بابولونيشالاندازي ، گرفتن فال
ازمستمندان ، دستگيري و همياري غمگين ، و عزادار خانوادههاي
چهارشنبه شب در ازديرباز كه است سنتهايي ديگر از..و قاشقزني
.است ميگرفته صورت ايرانيان بيشتر توسط سوري
شب مربوطبه آداب شيرينترين از بابولوني گرفتن فال اما
و دور روستاهاي و ازشهرها برخي در هنوز امروز كه است چهارشنبهسوري
.ميگيرد انجام نزديك
در و است بوده خانهها همه در كه است دهنگشادي كوتاه كوزههاي بولوني
و زنان چهارشنبهسوري شب در.ميريختهاند مربا يا ترشي خشك ، ادويه آن
باشد او از نشانهاي كه خود از زيوري هركس و ميشدند جمع جوان دختران
نابالغ دختري.بولونيميگذارند در اشعاري بعد و ميگذارد دربولوني
قطعه سپس و ميآورد بيرون را زيورها يكياز و كرده بولوني در دست
.ميخواند را شعر و ميآورد بيرون شده نوشته آن شعرروي كه كاغذي
شهرهاي از دربرخي.زيور قطعه آن صاحب درباره است فالي شعر اين
حافظ ديوان به زيور قطعه صاحبهر براي شيراز ، و اصفهان چون ايران
.ميزنند تفال شيرازي
چهارشنبهسوري شب سنتهاي ديگر
به.است يكي ايرانكمابيش شهرهاي همه در چهارشنبهسوري آداب و مراسم
حرم به مردم بيشتر شبچهارشنبهسوري در شيراز در نمونه عنوان
خانهها بام از آداب ، اين همه بر علاوه تبريز در.ميروند (ع) شاهچراغ
كه است نيزمرسوم عيد روز در آبپاشي سنتميپاشند آب سررهگذران بر
.است ديرينايرانيان و كهن بسيار سنتهاي از البته
تاريخ طول در آيين اين پويايي
روزهاي واپسين در كه نشاطي همين اما...نيست بيش فاصلهاي نوروز با
تمام با نوروز كه است حقيقت اين نمايانگر يافته ، راه دلها به اسفند
آيينها اين از بسياري اگرچه...است زنده هنوز سنتهايش و آيينها
از برخي نماندهو باقي آنها از نامي جز چهارشنبهسوري شب مراسم همچون
چهارشنبهسوري آيينهاي از برخيديگر و درآميخته تفاخر و تجمل با آنها
آستانه در كه شوقي و شور همين..اما است بيعيارشده شاديهايي گمگشته
اين نمايانگرپويايي تنهايي به كرده ، لبريز را ايراني هر دل سالنو ،
.است تاريخ طول در آيين
مجرد هاله
بازتاب
|
!؟...رشوهخواري چرا
اسفندماه 76 مورخ 24 همشهري در رشوه نماد قديميترين چاي گزارشحق
اظهارنظرهاي از بخشي.شد روبرو ما خوانندگان گوناگون واكنشهاي با
ضدارزش رفتار :ميخوانيد را گزارش اين مورد در مردم
برخورد خواندم همشهري در را رشوه نماد قديميترين چاي ، گزارشحق
من نظر به.بود رشوهخواري و رشوه قديمي مسئله با شجاعانهاي و صريح
صورتيترميم به كارمندان حقوق و نشود تبعيضآميز برخورد ادارات در اگر
اين ميتوان باشد وگراني تورم و زندگي هزينههاي جوابگوي كه گردد
مردم كه است اين مهم.كرد ريشهكن درجامعه را ضدارزش و زشت رفتار
و برخوردهايغيرمسئولانه با ادارات و سازمانها به هنگاممراجعه
.نكنند احساسمغبونيت و نشوند روبرو تبعيضآميز
اكبري سيمين -تهران
فرهنگي كار ضرورت
اما بود ، كرده سالمپيدا گرايشهاي ما جامعه اسلامي انقلاب پيروزي با
رشوهخواري و تملق مثل برانگيزي فساد زشتو عادتهاي دوباره كه شد چه
كشور جوان نسل اخلاق و روحيه مذموم ، عادتهاي قبيل اين.كرد پيدا رواج
چيز ، هر از قبل بايد زمينه اين در كه ميرسد نظر به و ميكند تخريب را
پيدا مشخصي و شفاف وضعيت سازمانها ، و وزارتخانهها در كار گردش بايد
و نباشد تاثيرگذار كار گردش اين بر افراد ، ميل و اراده تا كند
و فيلمها نمايش حتي و مداوم فرهنگي كار انجام با همچنين
بدست را لازم آمادگي عادات اين طرد براي جامعه مناسب نمايشنامههاي
.است عمومي اعتماد كردن سست رشوهخواري و تملق خطر بزرگترين.آورد
افراسيابي عليرضا -شيراز
من.بنويسيد موردپارتيبازي در هم گزارشي لطفا!پارتيبازي
آزمون يك دانشگاهيدر تحصيلات پايان از پس گذشته تابستان در
هم مصاحبه در شدم ، قبول كتبي امتحان در.كردم شركت دولتي استخدامي
فهرست در من نام متاسفانه اما.پاسخدادم سوالات تمامي به
.دريافتنكردم قانعكنندهاي پاسخ كردم ، مراجعه وقتي.قبولشدگاننبود
به داشت ، كمتري آنكهامتيازات وجود با ديگري فرد كه شنيدم بعدها اما
ناشي كه.است گرفته جا ذخيرهها ليست در من ونام شده پذيرفته من جاي
تقاضا.نيست ازرشوهخواري كمتر عمل اين.است احتمالي پارتيبازي ازيك
بيايد عمل به كافي مراقبت دولتي استخداميسازمانهاي امتحانات در دارم
.نشود ضايع حقوقافراد تا
ط.كامران -تهران
جامعه نابرابريهاي و رشوه
پول از كه ميشود كسانيپرداخت توسط كلان رشوههاي شود ، بررسي خوب اگر
در بهويژه جامعه در اقتصادي نابرابريهاي.برخوردارند كافي مكنت و
گرانفروشي ، احتكار ، مثل نامشروع راههاي از كهثروت مواردي
ميشود فساد توسعه و بروز باعث باشد ، آمده بدست..غيره و رشوهخواري
راه.بخرند پول با را چيزها خيلي ميتوانند پولدارترند ، كه آنها چون
تعادل ايجاد رشوهخواري ، مثل اداري فساد كردن ريشهكن براي اساسي
وسوسه مقابل در كمدرآمد نيازمندان وگرنه ميباشد جامعه در اقتصادي
هر در اصولا و بود خواهند آسيبپذير رشوه پرداختكنندگان و پولداران
هم فساد باشد ، بيشتر اقتصادي و اجتماعي نابرابريهاي كه مملكتي
.است گستردهتر
خورشيدي رمضان -تهران
|
|