دارد پا به چوبي كفش كه پيكاسويي
كن جشنواره در ايراني فيلمهاي
تاريخي آثار نجات براي كمك درخواست
روسيه
مونيخ هنري آثار حراج از استقبال
انتظار حد از فراتر حراج
تاريخ قدمت به تپنده قلبي
دارد پا به چوبي كفش كه پيكاسويي
فرانسوي نقاش شيزاك -دربارهگاستون
راستينباشد ، اينكه براي نقش است ، پس كودكانهاي بازي نقاشي
و سختگيري با را آن هركس و باشد اندازهكافيبچهگانه به نميتواند
نيست واقعي هنرش بياميزد ، بزرگسالان جديت
:جهانياننوشت به آزادانه نامهاي سال 1948در در شيزاك -گاستون
اسير پرندهخوار مار با قفسي در كه است آوازپرندهاي مانند من هنر
.باشد شده
1959-1964-توتم هفت
چوندريچهاي تحصيلنكرده ، و هنرمندخودآموخته اين براي نامهنگاري
سادهاي شرايط و اجتماع محروم طبقه از شيزاك.بود خارج بهجهان
اولينبار براي توانست وي.داشت اشتغال پينهدوزي پيشه به و برخاسته
هنرمندانهمعصر و متفكران واحترام نظر پاريس ، شهر استقلال خانه در
در دور روستايي در ودخترش همسر با نقاش اين.جلبكند خود به را خويش
را وي كه ده اهالي ازجانب و ميكرد زندگي فرانسه غربكشور
آن موردشيزاكدر در.گرفت سوءظنقرار و شك مورد ديوانهميپنداشتند ،
را همسرش ناچيز حقوق كهاو چرا كنند ، فكر ايننميتوانستند غيراز زمان ،
را فيگورهايبزرگ گچ ، با يا و هدرميداد رنگ خريد براي بود كهآموزگار
طرفي از.ميكرد ديوارترسيم روي بر ميشد ، كودكاندبستاني شادي باعث كه
.ميخواند آبپاشآواز در نو شيوههاي براييافتن نيز
و بوم خريد براي كهشيزاك وقتي اختراعاست ، باعث مصداقاحتياج به
سبدهاي استفاده ، غيرقابل حلبي سطل از نداشت ، پول نقاشي لوازم
و ميكرد استفاده استخوان و سنگ مقوا ، كهنه ، جعبههاي تخته فرسوده ،
ترتيب ، جمعي اين به.ميكرد غمگينتزئين يا و شاد چهرههايي با آنهارا
به فيگورها اين.كند فرار تنهايي از تا بهوجودميآورد خويش با همفكر
در كه همدورهاش ازنقاشان هيچيك كه هستند اندازهايمبتكرانه
.يابند دست تخيل از ايندرجه به نتوانستند پايتختميزيستند ،
ازهنر ، سبك اين.كرد آشنا هنربروت با را وي بوفه دو -ژان
به يامبتلا منزوي افراد و كودكان واوليه خام نقاشي تحتتاثير
و جمعآوري علاقه ، با چهل دهه در كه است آمده بهوجود شيزوفرني بيماري
اين از يكي در سال 1949 در نيز شيزاك.ميشد نمايشگذاشته به
وي.كند محدود سبك اين به را خود كه نخواست ولي كرد شركت نمايشگاهها
مراتعو به آثارش البته.ميناميد روستايي مدرن خودرانقاشي هنر
بلكه ويبودند سكونت محل منطقه در نميشدكه محدود زمينهايي و مزارع
به تنها و دورافتادهميزيست جايي در كه ساخته هنرمنديخود زندگي حقايق
.فراوانيداشت نقش هنرش در بودنيز متكي خود
و دارد چوبيبهپا كفش كه ميناميد راپيكاسويي خود شيزاك - گاستون
و زرنگي هر به اونسبت.ميگذرد چه هنر دنياي واقعادر كه ميدانست
نقاشي:ميگفت وي.باشد وبيپيرايه راست ميخواست و بود زيركيمشكوك
به نميتواند راستينباشد ، اينكه براي نقش پس.است كودكانهاي بازي
جديت و باسختگيري را آن هركس و باشد كافيبچهگانه اندازه
.نيست واقعي هنرش بزرگسالانبياميزد ،
انتشار به سال 1951 در مارد معتبرنشرگالي بنگاه اينكه از شيزاك
كه آدمكهايي ديدن با.ميكرد غرور احساس ويپرداخت ، اشعار و نامهها
نقش و شعر چگونه كه دريافت ميتوان است ، ابياتترسيمكرده با
.آميختهاند هم به درآثارش
آورد ، بر بهوجود بعد به ازسال 1943 كه روغني و رنگ تابلوهاي
تابلوبيرون سطح از كه شدهاند بيريشهايمتمركز و بيثبات اشكال
و كشيده ، پناه دورشان به نقاش كه سياهمرزي خطوط با تنها و آمده
حصاري كشيدن موفقبه بالاخره هنرمند كه است ماننداين مييابند ، استحكام
.شدهباشد افتادهاش درخطر دوراموال به محكم
:آنهاعبارتنداز از برخيازشيزاكمتفاوتند مانده بهجاي آثار
سبك و عادي انسانهاي سليقه ميان كه زيبايي كلاژهاي ديواري ، كاغذ
سبك به بساز ، خودت:ميگفت كه تصاويري يا و دارند قرار دادائيسم
توتمهايي همچنين و است ساخته چرم و مقوا شيشه ، قطعات از كه پيكاسو
.است آورده بهوجود درختان تنه اضافاتنجاري از كه انسان بلندي به
تزئين رنگهايشاد با فراوان ، حزن باوجود را مغرور و ساده توتمهاي
در خويش برجسته و كمدي -تراژيك زندگي شريك دستهجمعي را آنها و كرد
.كرد دورافتاده انزوايمنطقهاي
شهر گالري در شيزاك -آثارگاستون از نمايشگاهي سال 1996 در
روبهرو والايي و شكوه با موفقيت با نمايشگاه اين.شد برگزار توبينگن
با دارند ، گل در پاي آنكه با جنها ، نگهبان چوپانان مانند توتمها.شد
اطرافرا و آسمان بهسوي ودستدرازي بلندي در سعي حاضر طبيعيو رشدي
ميراث سياهندو طنز و عقلاني سرزمينماليخوليايي حكمرانان آنها.دارند
كه هنرمندي.ماندهبود پنهان آن ارزش سالها هستندكه هنرمندي از موثر
.گفت حيات بدرود سالگي سن 54 در درسال 1964
اشميتز رودلف:نوشته
آراسته -گل لادن:ترجمه
كن جشنواره در ايراني فيلمهاي
كن جشنواره دوره يكمين و پنجاه فونداسيون سينه بخش در سرخابي
استعدادهاي از حمايت و كشف به كن جشنواره از بخش اين.شد پذيرفته
ماه ارديبهشت كه امسال جشنواره در.دارد اختصاص سينمايي مدارس جديد
سينماييسكوت فيلم همچنين ميشود برگزار فرانسه كن ساحلي شهر در
.ميكند شركت مسابقه بخش در مخملباف محسن ساخته تازهترين
كن نگاه نوعي دربخش مخملباف سميرا ساخته سينماييسيب فيلم ضمنا
عباس اثر گيلاس سينماييطعم فيلم گذشته سال.درميآيد نمايش به
.كرد دريافت را كن بخشمسابقه طلاي نخل كيارستمي
تاريخي آثار نجات براي كمك درخواست
روسيه
چوبي ساختمانهاي هنر موزه
كيشي جزيره در
امور وزير گنشر وهانسديتريش گورباچف ميخائيل.:هنر و ادب سرويس.
تاسيس به تصميم روسيه ، كشور فرهنگ براينجات آلمان سابق خارجه
.گرفتهاند روسيه و آلمان بنيادفرهنگي
جمعآوري به نخست ، مايل مرحله در بنياد اين فوكوس ، مجله نوشته به
است آلمان مردم ميان از وداوطلباني فرهنگي و هنري آثار دوستداران
.كنند سرمايهگذاري روسيه تاريخي ابنيه نجات و ترميم براي كه
باير ايالت) موسيقيبايروت جشنواره افتتاحيه مراسم در كه گورباچف
ارزيابي نتيجه و كرد استفاده موقعيت ازاين بود ، كرده شركت (آلمان
اعلام را روسيه تئاترهاي و موزهها كتابخانهها ، وضعيت وبررسي انهدام
.كرد
به احتياج راكه اماكني از نيز فهرستي مراسم ، اين در گورباچف
.كرد ارائه شوند ، ترميم بايد و دارند رسيدگي
درساراتف وتئاتر گورود نوف -كتابخانهنيشني اماكن ، اين جمله از
به آنها براي كه هستند جزيرهكيشي در چوبي ابنيه ساخت هنر موزه و
.است شده كمك درخواست ويژهاي طور
مونيخ هنري آثار حراج از استقبال
كرد صعود مارك هزار به 32 وي اثرله بيجان طبيعت
از پس (آلمان) مونيخ شهر هنري آثار حراج مركز در.:هنر و ادب سرويس.
:شد اعلام چنين بيستم قرن هنر جديد اساتيد آثار فروش
تابلوي منزلشان تزئين و شخصي مصارف براي كه آنها ويژه به خريداران ،
پرآوازه هنرمندان آثار براي گزاف مبالغ ديگر ميخرند ، نقاشي
و ميكنند انتخاب و جستجو مشخصي هدف با خريداران اين.نميپردازند
.هستند ساده دنبالموضوعات به بيشتر
در هنري خريدارانآثار اقتصاد ، هفته زبان آلماني مجله نوشته به
قيمت از بالاتر نيستند اقتصاديحاضر شرايط دليل به مونيخ ، حراج
اكسپرسيونيستهاي خوب بسيار كارهاي از تعدادزيادي براي شده ، تعيين
آثارهنرمندان كه است حالي در اين.بپردازند زبان كشورهايآلماني
امضاي واسطه به نه و توجهميكنند جلب هنري كيفيت ليل به كه گمنامي
مانند.است رسيده فروش به شده تعيين ازقيمت بالاتر حتي آثار ،
مارك هزار جاي35 به كه بالو -اثرآرنولد آبي روغنگل و تابلويرنگ
.رسيد فروش به مارك به 58هزار بسياري دوستداران داشتن دليل به
قيمت به هزار جاي 28 به وي ، له -بيجاناثررودلف همچنينطبيعت
سال در شده رولفترسيم اثركريستيان تابلويانگورها و مارك 32هزار
.رسيد فروش به مارك و 500 بهاي 5هزار به هزار جاي 4 به 291928
انتظار حد از فراتر حراج
ماشينرو روتلوفوروديه اشميت
برابرقيمت دو به
اتريش و آلمان كشورهاي نقاشان آثار حراج دومين.:هنر و ادب سرويس.
.شد برپا لندن شهر در كريستي هنري مركز در
كه هنري اينمركز نظر از اقتصاد ، هفته زبان آلماني مجله نوشته به
مذكور حراج كرده ، حفظ خودرا جهاني اعتبار تاكنون سال 1766 از
.بودهاست انتظار حد از فراتر
برايتابلويورودي پوند هزار تا 600 بين 400 رقمي مثال ، براي
شده تعيين ،(سال 1910 در شده ترسيم) روتلوف اشميت اثركارل ماشينرو
تصاحب براي را مارك ميليون معادل 3/2 پوند هزار خريدار ، 958 كه بود
نقاش اين آثار براي بهامروز تا كه است رقمي بالاترين اين.پرداخت آن
.است شده پرداخت
تابلويكافه.ركوردبود نيز ليبرمان تابلوهايماكس از يكي قيمت
و رسيد فروش به مارك ميليون بهقيمت 4/1 وان درياچه كنار باغچه در
اينتابلو دارد احتمال شد ، اعلام فروش موقع در كه درحاليبود اين
.باشد بدل
گذشتند ، مارك ميليون يك مرز از آنها فروش كه تابلوهايي ديگر از
در كه است ياولنسكي اثرالكسبي قرمز شال با اسپانيايي تابلويخانم
به تابلو اين.بود شده خريداري مارك هزار قيمت380 به سال 1980
.رسيد فروش به مارك ميليون قيمت4/1
اثرارنست اشتاين -كوينگ استراحتگاه در قرمز تابلويكليساي همچنين
قيمت.است رفته فروش به مارك ميليون قيمت 2/1 به كيرشنر -لودويك
و است رسيده خود پيش سال ده حد به آلماني جديد هنرمندان آثار
سه و مجموعهداران تعداد نصفرسيدن به در را امر اين دليل اقتصاددانان
.ميدانند گالريداران و هنري آثار تجارت مراكز شدن برابر
تاريخ قدمت به تپنده قلبي
آخرين ميشود ، تئاتر سالن وارد نمايش تماشاي براي تماشاگر كه زماني
نميداند چيز هيچ تحليل و تجزيه از تماشاگر.ميگيرد شكل تمرين مرحله
نمايشنامهنويس ، .است نبوده مداوم تمرين دلواپس ماهها و روزها و
تنها و ميروند كنار چشمهايش جلوي از همه و همه طراح ، و كارگردان
پرده در را خودشان تماشاگران تكتك.هيچ ديگر و ميبيند را بازيگر
آن آمد پي نيز و توهم اين به بااتكا تنها و ميكنند رها صحنه خيال
اينها همه از بالاتر و خلاقيت توانايي ، ميتواند بازيگر كه است شگفتي
قلب بازيگر.گيرد كار به هرشباجرا در فراگرفته ، راكه آموزشهايي
.بوده ابتدا از كه همانگونه است نمايش
درخشيدند ، نابغه سينما و تئاتر عرصه در كه بازيگراني واغلب چاپلين
داشته؟ فايدهاي برايشان تنهايي به نبوغ اين آيا اماميشوند ناميده
.نشده جهاني بازيگر تكنيك و مهارت بدون اصيلي بازيگر هيچ قطع طور به
كه كردهاند سعي فراگرفتهاند ، را بازيگري پايه از كه بازيگراني اغلب
كه بازيگري.باشند داشته بدنشان و صدا بيشتريروي كنترل و انعطاف
هم صحنه روي كند استفاده روزمره زندگي در را صدايش از محدودي حوزه
حدي تا صداست تعليم نيازمند او.داشت خواهد محدود و يكنواخت صدايي
يك تمرينهاي شود ، شنيده نيز تئاتر سالن از بيرون حتي صدايش طنين كه
را بالعكس و بم زيربه از صدا تغيير ميزان استكه حدي به اپرا خواننده
صدا از ديگري كيفيات به اما گسترشميدهد ، و ميكند تسهيل بسيار
دارند ، زده هيجان و پرقدرت اپراصداهاي خوانندههاي اغلب.نميانديشد
خود حنجره از آرام و صداييملايم ميتوانند ندرت به كه حالي در
.درآورند
و كند خشن و زمخت را صدا هم است ممكن بيان زياد تمرين كه آنجايي از
به متخصص نظر تحت بازيگر كه است ضروري بزند صدمه صوتي تارهاي همبه
و صاف صدايي بازيگر ، اصولي مداومو تمرينات.بپردازد تمرينبيان
براي بدن با صدا اين هماهنگي كه ميدهد او به انعطاف قابل حال عين در
بايد خواندن هنگام اپرا خواننده چون.ميشود محسوب امتياز بازيگر
كميت دارد فرق بازيگر يك با او بيان باشد ، تمرينهاي داشته قوي صدايي
براي صداها انواع از تركيبي بايد بازيگر اماصداي است ، بيشتر نيز آن
و مهمتر مراتب به بازيگر صداي اينروتمرين از.باشد نقشها انواع
خود آموزشي دوره اتمام از بعد معمولاحتي برتر بازيگران.است مشكلتر
خاص تمريني شخصيت هر وبراي ميدهند ادامه روزانه را صدا تمرينات
منحصر و خاص نقشهايبينظير ، از دهه سه طورمثال ، به.ميكنند
ميگذرد داشت ، شهرتبيهمتايي كه آمريكايي فقيد بازيگر ويوينلي بهفرد
ماهها اجرا از نقشخودقبل هر براي او نيز موقع آن حتي وجود اين با
.ميكرد مداوم تمرين
بداند هماهنگ طور به را خود بدن و صدا از استفاده نحوه بايد بازيگر
تكيه دارند بالقوهاي قابليتهاي كه خود صوتي ماهيچههاي به بتواند تا
.بخشد تحكيم و قدرت را خود گفتار نحوه كندو
سنگين شيء هر يا صندلي حمل حال در صحبت بازيگر ، براي تمرين سادهترين
به ميشود را تمرين اين. كند تغيير صدايش آنكه بدون ديگراست
انحاء به را جملات و كلمات اينكه يعني كرد ، اجرا صورتهايمختلف
همانند.كند بازگو خود بدن مختلف اعضاء از بااستفاده و گوناگون
يك.كرد بيان را آن ميتوان مختلف صورتهاي به كه!نه گفتم عبارتمن
مذكور ديالوگ گفتن مثل ميكند ، تجربه را شكلهايمتفاوتي خوب ، بازيگر
بالا مخاطب ، شخص برابر در مشت كردن گره برزمين ، پا كوبيدن با همراه
از پيچشي و سريع حركت يك با را خود اينكهبازوي يا و شانه انداختن
را اپرا خواننده ميشود باعث كه ازدلايلي يكي.درآورد مخاطب دست
(1).ت-اوس بدني واكنشهاي بدون صدا ارائه بدانيم ، ضعيفي بازيگر
عين در ولي ساده محاوره حتييك موفقيت عامل كه كردهاند فراموش آنها
.است بدن از كارگيريصحيح به براي طرفين سعي جاندار ، و روح با حال
از بالاتر و واكنشنشانميدهد فكرشان هر برابر در آنها بدن مختلف اعضاء
با گويا ، چانهاي و خورده گره ابرواني روح ، با چهرهاي اينها همه
آنهامحسوب قوت نقاط از سر شده حساب تكانهاي و زيبا و جزيي حركات
القاء براي فعالي و مهم عامل بازيگر براي چانهها و لبهاميشود
يا و اهانت تحقير ، خشم ، چون احساساتي القاء ميشود ، شمرده حالاتمختلف
اوقات بسياري در كه وخنديدن بردن لذت لبخندزدن ، براي استهزاء ، همچنين
ناتوراليستي ، نمايشهاي در.ميشود هم لحن تغيير باعث حالاتصورت و حركت
كه آنجايي از.ميرود كار به بدن و صدا استفاده براي ويژهاي راههاي
ميكردند احسناستفاده نحو به تواناييهايشان از نوزده قرن بازيگران
ژستها ، تقليد نيز و نحو بهترين به صدا لحنمختلف كاربرد مثل
بازيگر يك رو اين از شكل ، زيباترين به وضعيتها و قيافهها
پيراموني عضلههاي از بيش خود مركزي عضلههاي از بايد ناتوراليستي
بيش شانهها و گردن يا و دستها از بيش شكم مثال طور به كند ، استفاده
حسابشدهاي بسيار آموزش و تعليم به احتياج شيوههايي چنين يك.چهره از
نياز بازيگري نوين شيوههاي كه نيست معنا آن به اين البته صد و دارند
.ندارند بدن و صدا تمرين به
و فروتني حال عين در و اقتدار با كه نگرفتهاند ياد مردم از تعدادي
و منفعل چنين اين كه شخصيتهايي برايكنند رفتار و طبعصحبت مناعت
بندبازان و ورزشكاران.است بسيار تمرين به هستندنياز بيواكنش
.دارند خود بدني برايتمرينهاي خوبي شروع سيركها ،
دارند ، بسياري طرفداران كه اكسپرسيونيستي نمايشهاي در ديگر طرف از
رق و شق و خشونت خشكي ، بر تاكيد سهولت براي آموختهاندكه بازيگران
حركات فاقد عروسك همچون -است شيوه اين براي بازيگري لازمه كه -بودن
بعضي.كنند صحبت ماشينوار نيز و كنند حركت كند بسيار باشند ، يعني نرم
ميتوان را خواب در شبح ، مثلا.ندارد مانعي نيز چندانزيبا نه حركات
ميتواند شبح اين همچنين ;داد نشان كند ، راالقاء بيوزني كه حركاتي با
خشونت و خشكي از ميتوان كه باشد ظاهرشده كسي آزار غرض و قصد با
پيوند ماوراءالطبيعه به داردكه نياز درهاملت روح.كرد استفاده
پرهيز بازي در بازي شيوه از بايد قطع طور به صورت اين در.بخورد
انعطاف تقويت جزيياتو به دقت و فيزيك تقويت اغراقها ، بايد اما كرد
به نمايشنبايد لحظهاي ، هيچ در حال اين با.داد قرار نظر مد را صدا
.شود نزديك نوزده قرن ملودرامهاي طور
.ميشود احساس ويژهاي و معين تكنيكهاي نياز رئاليستي نمايشهاي در
حقيرانه واقعگرايي نيز و نوزده قرن بازيگران خراميدن با گوردنكرگ
كه ميكند توصيه بازيگران به او عوض دربود مخالف جديدتر بازيگران
اگر كه است معتقد و كنند نگاه شببازي خيمه عروسك بهعنوان خودشان به
بهفرد منحصر و اصيل آنقدر جاندهند را شببازي عروسكخيمه اين بتوانند
اطرافمان كه مردمي روزمره زندگي از جهتتقليد تلاش بر كه شد خواهد
.است نزديكتر نيز بهواقعگرايي و دارد تام برتري هستند ،
لباسها ، پوشيدن مطول ، گفتگويي خلق زيبا ، و روشن شاعرانه ، زمزمه
در چه مختلف ادوار در نبرد و جنگ فرامين ، برابر در تكريم تعظيمو
همه و همه شكسپير ، ماندگار شاهكارهاي در چه تراژديهاييوناني ،
.ميآيد دست به آموزش و تعليم راه از تنها كه است قوي تكنيكي مستلزم
آوازها هدايت براي اما كند رهبري است ممكن را خواندن نحوه كارگردان
براي شرقي رقص تكنيكهاي.ميطلبند كمك متخصص يك از اغلب حركات ، و
نمايشهاي براي كه اندازه همان به سودمندند بسيار مدرن نمايشهاي
.الزامياند هستند ، شدن جهاني شرف در كه شرقي
دقيق حركات خلق براي كه ودوئل نبرد براي فقط نه شمشيربازي تمرينهاي
نيز رنسانس دوره درباري رقصهاي.مفيدند سبكها از بسياري وخاص
اصيل و نجيبزاده شخصيتهاي خلق براي شيوهايباشد ميتواند
ميروند راه تبختر و تفاخر با كه حال درعين كه شكسپير نمايشنامههاي
شخصيتهاي بيشتر كنيم ، دقت اگركمي.باشند فريبنده و ملايم نرم ، بايد
در چه و رقص در چه وهجده ، هفده قرن كمديهاي گستاخ و جسور خودنما ،
از نشان كه وپاهايي راست پشتي افراشته ، سري با همواره خود بازي
ازشيوهها ، بعضي در كه حالي درميشوند ظاهر دارند ، تظاهر و تفاخر
گوناگون حالات بيانگر افتاده ، سري و خميده پشتي تكريم ، و تعظيم
.ازواكنشهاست
تكنيك عوض ، در كه ميطلبد وبدن درصدا را زيادي تمرين شيوهها ، اينگونه
مدارس به نسبت اروپا در بازيگري مدارسميدهد گسترش را بازيگري فن و
تعدادي كه آنجايي از.دارند آموزش به بيشتري توجه آمريكا ، بازيگري
قواعد و اصول اساس بر انگليس در نمايش توليد مراكز عالي دورههاي از
دهند ، بسط را خود كاري شيوههاي بايد بازيگران اينرو از است ، فرانسوي
را گوناگون نمايشنامههاي از متنوعي تعداد انگليسي بازيگران بنابراين
نمايشهاي گرفتن پيشي آن رهاورد كه ميكنند ، تمرين و ميبينند آموزش
كه شده ديده اخيرا تنها.است آمريكايي از انگليسي مدرن كمدي
علمي ، و اصولي آموزش مدد به جديد توليد مراكز و آمريكايي دانشكدههاي
از و دارند اجرا دست در را وبرتر مدرن نمايشنامههاي از وسيعي تعداد
جديد شيوههاي به نيز را ارزشتر كم ازنمايشنامههاي تعدادي كه آنجايي
تكنيكي و اصولي آموزش لزوم به نيز آمريكايي بازيگران كردهاند ، توليد
هر تمرين با كه سالهاست نيز موسيقيدانها ميان اين در.بردهاند پي
نيز بازيگراني ميان اين در اما.ميكنند همراهي را آنها خود روزه
تصور اين و افتادهاند هاليوودپيش در خود چهره مدد به كه هستند
و مجلل لباسهاي به وتنها هستند مادرزاد بازيگري كه آمده پيش برايشان
منظور به درانتها.تكنيك و اصول آموزش نه و دارند نياز كارگردان
كه سادهميآوريم تمرين چند بازيگري به علاقهمندان و بازيگران استفاده
براي ونيز ديالوگها مفاهيم و معاني به نسبت واكنش توان تقويت براي
يك كنار كنيد فرض -است1 سودمند بسيار بيان و بدن هماهنگي به كمك
كه كسي براي روشني به را اعمال و اتفاقات سري يك.ايستادهايد پنجره
خلق را گزارشگر يك شخصيت يا.دهيد توضيح نيست بيرون ديدن به قادر
ودر دهيد گزارش داده روي خيابان يك در كه اتفاقي يا صحنه از و كنيد
صدايتانايجاد كمك به واژهها در را مشخصي و موكد واكنشهاي انتها ،
.كنيد
.هستيد داستاني نقل حال در بستري بيماري يا كودكي براي كنيد فرض -2
مضطرب ميشود باعث كه ميبينيد چيزي پنجره از بيرون در نقلداستان ميان
داستان نقل به و كنيد حفظ را خود ظاهر اماشود حواستانپرت و شويد
اثر صدايتان لحن در پرتي حواس و اضطراب دهيدكه اجازه و دهيد ادامه
اين در.شود پنجره از بيرون واقعه طريقمتوجه اين از ومخاطب بگذارد
نمونه ، براي كند ، تصور را ويژه و خيليخاص اتفاقات بايد بازيگر حالت
را او كه حالي در بچهاي به شديدمردي پرخاش يا سگ يك رفتن ماشين زير
.بيراهميگويد و بد او به و ميزند سيلي مكررا
جملاتتان با كه كنيد خلق را حسي اينكه يعني.كنيد عمل حس ضد حالا -3
خاصي منظور و معني كه بگوييد را جملهاي مثال طور به.است درتناقض
متفاوتي كاملا منظور شمابيانگر صداي حس و ريتم اماتاكيد ، دارد
از نشان كلمات كه ميدهد روي لحظهاي كميك ، اتفاقات از يكي.است آن از
و صحبت ريتم و صدا كه حالي در و دارد چيز همه خاتمه و سكون و آرامش
.است اضطراب و هيجان و ترس نشانگر وضوح به شما تنفس
:نوشت پي
و آواز تلفيق كه ميدانند بازيگري نوعي را اپرا خوانندگي اروپا در -1
م.ميكنند ذكر شيوه اين مهم نكات از اجرارا
The play in production:كتاب از برگرفته
فروزند افروز:تنظيم و ترجمه
|