(ع)اماممحمدباقر شهادت سالروز تعزيت به
جامعه اصلاح انديشه
و روش بهدليل كه ،(ص)اكرم پيامبر با قرابتآنان و نزديكي جهت به فقط
به خود از وشرافتمندانه پرهيزگارانه زندگي طي كهدر است سلوكي و سيره
.نهادند جاي
در صفتي دريا همه اين رااز آدميان از كثيري بزرگواران ، آن
و اخلاق و تعالي از بيبديلي درسهاي و كردند متحير و مبهوت نيكروشي ،
از بايد نيز را پنجمشيعيان امام زندگي.دادند ايشان حكمتبه
بزرگوار آن انديشه و فكر بارهجامعيه در و نشست نظاره به چنينجايگاهي
.سخنگفت عملي و ايماني عرصههاي درتمامي
كه گرفت عهده به را مردمان زمانهايهدايت در (ع)باقر محمد امام
با حاكمان يكسو از داشت ، قرار حمله و تهديد معرض در سو دو از جامعه
مخالفي انديشه هرگونه خود حكومتي پايههاي حفاظت براي و ارعاب و زور
جعلي اخبار و احاديث شيوع و رواج ديگر سوي از و ميكردند سركوب را
.دهد جلوه مشوه عامه زبان و ذهن در را اسلام مبين دين تصوير تا ميرفت
خلفاي رسمي مبلغان كه ديني مردم ، از و جامعه كه زمانهاي چنين در
بهانتظار و آمده ستوه به ديگرميپرداختند ، كاري به خفا ، در غاصب
از بااستفاده قرآن ، تعاليم پرتو در تا فرصتيافت امام.بودند مصلحي
و احاديث زدودن نيز و حقيقي ايمان و عقل به مردم توجهدادن و خرد
.بپردازد خود مريدان و عالمان رفتار تصحيح به جعلي اخبار
برتر برند ، بهره علمش از كه كهدانشمندي است نقل حضرت آن از
.است عابد هزار ازهفتاد
به بعد قرن چند در سعديعليهالرحمه شيخ را چنين اين انديشهاي
:است درآورده نظم به زيبايي
زخانقاه آمد مدرسه به ما شيخ دي
را طريق اهل صحبت و عهد بشكست
بود فرق چه عالم و عابد ميان گفتم
را فريق اين آن از كردي اختيار تا
ميبردزموج در به خويش گليم آن گفت
را غريق بگيرد كه ميكند سعي وين
ميزند جوانه واقعي ومومنان ذهنمصلحان در تنها بشريت نجات انديشه
داشت ، بهره الهي معارف و سرچشمهعصمت از كه (ع)باقر محمد امام و
براي اول قدم ايشان.بهشمارميآمد طايفه اين برجستگان زمره در
:ميفرمايند و معرفيميكنند راشناخت جامعه و فرد اصلاحاخلاقي
كردار به جز شناختي هيچ و پذيرفتهنشود شناخت به جز كرداري هيچ
ندارد ، شناخت هركه و برد كردارراه به يافت شناخت هركه.نباشد
.كردارينيارد
جملهاهتمامات از هدفدار فكر ونهادينهكردن هدفمندي به جامعه توجه
توصيه جامعه واخلاقي فكري اوضاع اصلاح در آنبزرگوار كه بود ديگري
را تو مشمار ، زندگي را بيهدف زيستن:كه است نقل ازايشان.ميفرمود
كند ، نزديكتر اجلت به و بكشاند مرگت به آنكه جز است آن از نصيبي چه
خود تونابودشدهاي سايهگونهاي و رفته دست از دوستي تو گويا چنانكه
.دهد ياريت تا خواه مدد خدا از و بگذر و باش را
ز ا پرهيز و صبوري به را جامعه بزرگوار ، امام آن راستا همين در
هيچ آميزه:ميفرمايد كه جايي ميكند ، دعوت اهداف به رسيدن در خشونت
جايي در يا و.نيست علم با حلم آميختن از بهتر چيز ، دگر به چيزي
:يا و.كني رها را كشمكش باشي ، حق به هرچند كه است آن فروتني:ديگر
و ترشرويي:يا و.پوشاند روي او از ايمان نصيبآمد دژخويي را هركه
.است خدا از ودوري دشمني موجب دژمچهرگي
تنگدلي و تنبلي از كه جامعهايميداند را هدفمند جامعه (ع)امام
نپردازد را حقي كند تنبلي هركه است معتقد كه چرا بپرهيزد (ترشرويي)
.نشكيبد حق تحمل به شود تنگدل وهركه
و تلاشها(اتابكي پرويز استاد تحفالعقول ، ترجمه: از قولها نقل)
صادق امامجعفر گراميشان ، فرزند زمان در(ع)محمدباقر امام مساعي
اوج در تتبع و تحقيق و علم در اسلام دنياي كه هنگامي نشست ، بهبار
پي در تشيع بيمانند و عظيم دانشگاه و گرفت قرار سلامت و شكوفايي
بهتمدنهاي را خود رخشنده چهره همام ، امام دو اين بيمانند آموزشهاي
.كرد عرضه بشري
مومنان همه بر خردمندي ، و امامت آسمان ستاره پنجمين شهادت سالروز
...باد تسليت
|