هشتمين
فروردين تا 28 از 25
جهاد موسيقي و شعر جشنواره
برگزار
شيراز در دانشگاهي
ميشود
كرباسچي آقاي:شجريان استاد
است جهاني نمونه شهردار يك
فروردينهشتمين تا 28 از 25
جهاد موسيقي و شعر جشنواره
برگزار شيراز در دانشگاهي
ميشود
جهاد موسيقي و شعر جشنواره هشتمين:شهرستانها سرويس.
تا 28 از 25 خودباوري و آموزش تزكيه ، شعار با دانشگاهي ،
.ميشود برگزار شيراز در ماه فروردين
دانشگاهي جهاد رئيس شيراز از همشهري خبرنگار گزارش به
جشنواره اين در:گفت گذشته روز جشنواره اين دبير و فارس
يافت 103 خواهد ترتيب دانشآموزي و دانشجوئي بخش دو در كه
قضاوت معرض رادر خود توانائيهاي شاعر ، و 32 نوازنده
.گذاشت خواهند داوران
جنبي جشنواره 10برنامه اين جوار در:افزود مقصودي محمد
تعاوني همكاري با نمايشگاهكتاب برپايي جمله از ديگر
آموزش و موسيقي موضوع با فيلم فارس ، فستيوال ناشران
.شد خواهد داير موسيقي
كرباسچي آقاي:شجريان استاد
است جهاني نمونه شهردار يك
(2) روزنامهنگاران و هنرمندان نويسندگان ، ديدگاه
چون جشني كرباسچي آقاي آزادي روز اميدوارم:پيرنياكان
شود تكرار هشتمآذر
خصوص در كرباسچي آقاي شايسته اقدام:پايور فرامرز استاد
است ايراني فرهنگ به شاياني كمك فرهنگسراها راهاندازي
فردي چنين كه است تاثر و تاسف باعث:تجويدي علي استاد
برد بسر زندان در سازندگي كارهاي ادامه جاي با امروز
برخورد اينگونه كرباسچي آقاي با نبايد:نقاش صدري حسين
شود
حل كه است مانده شهرداري مسئله فقط:سراج سيدحسامالدين
شود؟
است روشن آفتاب مثل كرباسچي آقاي كارهاي:موسوي استاد
بوجود ايشان توسط جنگ از بعد شهر در كه فضايي:چليپا
درآمده خمودگي حالت از تهران چهره و شده دگرگون بكلي آمده
است
اينگونه سازندگي جبهه سربازان از يكي با نبايد:صادقي
شود رفتار
كرد خواهم ياد قسم زلاليات به:خسروجردي حسين
مملكت يك پايتخت شهردار كه نميشود باورم هنوز:مشكاتيان
هموار او كشيدن دربند راه سادگي ، همين به مدعي ، و انقلابي
باشد
كرباسچيشهردار غلامحسين پيبازداشت در:هنر و ادب سرويس
تني و سينما موسيقي ، بزرگ اساتيد قضائيه ، قوه توسط تهران
ما ، خبرنگار با گفتگويي در كشور روزنامهنگاران از چند
حركت را اقدام اين و كردند محكوم را تهران بازداشتشهردار
برگزيده رئيسجمهوري خاتمي آقاي دولت تضعيف جهت در سياسي
چاپ ديروز گفتوگو اين نخست بخش.دانستند ايران قهرمان ملت
تجويدي ، پايور ، شجريان ، :استادان گفتگو اين ادامه در شد
آذر ، سميع اسدي ، چليپا ، صادقي ، صدري ، پيرنياكان ، موسوي ،
در كه شركتكردهاند سراج و خسروجردي رضوي ، رضويسروستاني ،
.ميآيد پي
مثبت با ايران پرآوازه هنرمند شجريان محمدرضا استاد o
شهردار يقين به:گفت كرباسچي آقاي عملكرد ارزيابيكردن
تهران اگراست استثنايي و دلسوز مديرلايق ، يك تهران
ايجاد نظر از كنيم مقايسه سالپيش هشت با امروزرا
از مراكزي تبديل و سبز وفضاهاي پاركها پلها ، بزرگراهها ،
كه فرهنگسراهايي به...و قبرستانها و كشتارگاهها قبيل
شكوفايي به بتوانند ما امروز نوجوانان و جوانان
كه خواهيمديد بپردازند نشدهشان توجه و نهفته استعدادهاي
نمونهتهران شهردار فقط نه و است جهاني نمونه شهردار يك او
شهريو امكانات و انقلابي تاريخي ، موقعيتهاي اينكه شرط به
اين در جاري بيقانونيهاي و كارشكنيها و اداري مشكلات ديگر
.كنيم قضاوت آنوقت باشيم ، داشته نظر مد را شهر
آقاي خدمات:گفت ني بزرگ نوازنده موسوي محمد استاد o
پوشيده كسي بر شهري و هنري فرهنگي ، زمينه در كرباسچي
ميكنند برخورد ايشان با كه افرادي از ميكنم منتعجب نيست ،
محبوبيت از ايشان كشور سراسر در كه است حالي در اين و
آقاي كارهاي:افزود موسوي استاد.برخورداراست بالايي
پي آن به هنوز كه آنهايي و روشناست آفتاب مثل كرباسچي
.دارند مشكل خودشان نبردهاند
كارهاي مورد در ايشان مثل تاكنون شهرداري هيچ:گفت وي
كه است انصاف از دور و نكرده فعاليت وشهري هنري فرهنگي ،
پايتخت امور به رسيدگي بجاي اينگونه را شخصيتتوانا اين
.دارند اويننگه زندان در
از كرباسچي آقاي پرونده:داد ادامه موسوي استاد
به وصلهاي هيچ و است پاك اصفهان در زماناستانداريشان
.شهردارنميچسبد
از ايشانبعد و دارد كار و سر زيبايي با هنرمند:گفت وي
پايان در وي.آوردهاند مردم براي را زيباييها اين انقلاب
در ميكنند كرباسچي آقاي با كه برخوردهايي با اينها:گفت
مردم كه نميدانند متاسفانه و ميكنند خاتمي آقاي با اصل
را ايشان سادگيها اين به و دارند دوست خيلي را خاتمي آقاي
.نميگذارند تنها
ويلن تواناي نوازنده و بزرگ آهنگساز تجويدي علي استاد o
كشور اين فرهنگ فرهنگسراها ايجاد با كرباسچي آقاي:نيزگفت
به ميشود داد ياد كشور جوانان به كرباسچي آقايداد رارشد
...و ورزش شعر ، هنر ، سراغ به اعتياد دنبال به رفتن جاي
داده انجام ايران براي ارزندهاي خدمات او راستي به.رفت
.نشود تقدير خدمات اين از است حيف كه است
آقايكرباسچي دستور به بار اولين براي:گفت تجويدي استاد
تهيه وهنرمندان شاعران دانشمندان ، براي اختصاصي آرامگاه
موزهاي هنرمندان درقطعه است قرار ايشان تاكيد با و شد
نمايش به مردم عموم براي آنجا در آنها آثار كه شود داير
تهران ممتاز و موفق شهردار زيباي كار اين هرگز مندرآيد
.كرد نخواهم فراموش را
نشاندادند هنر و فرهنگ به ايشان كه علاقهاي:افزود وي
.شد نخواهد پاك من نظر و ذهن از هرگز
بجاي فرديامروز چنين كه است تاثر و تاسف باعث:گفت وي
ميخورم افسوس و بسربرد زندان در سازندگي كارهاي ادامه
شهرداري در ادامهفعاليتهايش در را او نميتوانم كه
خود كار سر به ايشان هرچهزودتر اميدوارم.كنم مشاهده
.كنند شاد را ايران ملت قلب و دل و برگردد
راه اصلاحاتاساسي با كه شد خواستار خاتمي آقاي از سپس وي
باز دارند را بهملت خدمت قصد كه توانا افراد براي را
.كند
ازاين شخصا من:گفت تار نوازنده پيرنياكان داريوش o
شدم ، ناراحت خيلي خيلي (تهران شهردار بازداشت) موضوع
و هنري فرهنگي ، برجسته شخصيت يك كرباسچي آقاي اينكه بخاطر
اينگونه ايشان با نيست خوب و ميشود محسوب كشور سياسي
.شود رفتار
وواقعا كردهام دنبال را ايشان كارهاي هميشه من:گفت وي
حال باشد ، داده رخ ايشان كارهاي در اشتباهي كه ديدم كمتر
بازخواست خدمات همه اين براي ايشان بايد كه است چگونه
.نيست روشن خيليها و من بر شود ،
درراس شخصيتي چنين كه بودم خوشحال هميشه من:افزود وي
كه است افكار اين به ما دلخوشي تنها و دارد قرار امور
خوشي دل اين خاتمي آقاي دولت آمدن كار روي با خوشبختانه
مشاهده كه آنطور متاسفانه اما ديد ، خود به بيشتري تقويت
.كنند برخورد تفكر طرز اين با دارند قصد بعضيها ميكنيم
و خصوصايجاد در كرباسچي آقاي كارهاي:گفت پيرنياكان
كه بوده كارهايي موفقترين از يكي فرهنگسراها راهاندازي
نبايد و است شده انجام كشور در فرهنگي زمينه در تاكنون
.شود خاموش راه اين چراغ
خود بهكار زودتر چه هر كرباسچي آقاي اميدوارم:گفت وي
شيوه اين با هرگز و باشد خود گذشته راه ادامه و برگردد
.نشود دلسرد برخوردها ،
در فرهنگي ، كارهاي بر علاوه كرباسچي آقاي:افزود وي
درانتخابات را اين كه بودند موفق فرد يك سياسي كارهاي
.ديدند مردم همه جمهوري رياست
بهشان كه حملههايي بخاطر ايشان افتادگي و متانت:گفت وي
در حتي و نيست پوشيده كسي بر ميكنند سكوت و ميشود
ديده بخوبي اين تلويزيوني و راديو و مطبوعاتي مصاحبههاي
.ميشود
وواقعبين واقعگرا انسان يك كرباسچي آقاي:داد ادامه وي
.مردماست و كشور اين دلسوز كاملا و است
امروز كه فردي چنين براي كه است مردم حق اين:گفت وي
پايان در وي.باشند ناراحت ميبرد ، بسر زندان در متاسفانه
شدت به كرباسچي آقاي رفتن زندان از هنري جامعه:گفت
آحاد از و كنيم تهيه نامهاي يك است قرار و است ناراحت
هشتم چون جشني كرباسچي آقاي آزادي روز كه كنيم دعوت مردم
(فوتبال جهاني جام به ايران فوتبال ملي تيم صعود روز) آذر
غش او در كه هر شود رو تاسياه:گفت آنگاه وي.كنند بپا
.باشد
سابق مديرعامل و نقاش معاصر هنرمند صدري حسين o
كه است كسي كرباسچي آقاي:گفت نيز كبير امير فرهنگسراي
نظر جامعه فرهنگي مسايل به معمولي شهردار يك از فراتر
اين با نبايد اكنون است ، كرده خدمت هنري جامعه به و داشته
متعدد مراكز ايجاد:افزود وي.شود برخورد اينگونه شخصيت
عملكرد از نظر صرف و فينفسه فرهنگسراها عنوان تحت فرهنگي
در من و است بوده بينظير اقدامي ما كشور تاريخ در آنها
خودم نقاشي تابلوهاي از يكي با ارتباط در كه حضوري ملاقات
و مجيد كلامالله آيات به ايشان تسلط متوجه داشتم ايشان با
كرباسچي آقاي براي من:گفت پايان در وي.شدم ديني مفاهيم
اميدوارم و دارم سربلندي و موفقيت آرزوي متعال خداوند از
.دهند ادامه خود فعاليتهاي به ايشان زودتر هرچه
به من:دانشگاهگفت استاد و نقاش هنرمند چليپا كاظم o
خود دوستان با انقلابتاكنون اول از كه هنرمند يك عنوان
بايد كرباسچي آقاي با ارتباط در زدهايم قلم و ايستادهايم
زمينههاي فرهنگي ، فعاليتهاي با ارتباط در ايشان كه بگويم
هدف مقابل نقطه دقيقا كار اين كه كردهاند فراهم را وسيعي
ما جوانان دل در فرهنگي تهاجم با داشت قصد كه بود دشمن
.كند رسوخ
همراه ديني - هنري زمينه در فعاليتي تاكنون من:افزود وي
را آن فرهنگسراها در خوشبختانه كه بودم نديده باهم
.ديدم
كارها تمام داشتن نظر زير و ايشان تعهد:گفت وي
.داراست كسي كمتر كه است قوي مديريت از حاكي شهرداري در
عنوان به ساعت 12مرا شب يك نمونه عنوان به:افزود چليپا
لاله پارك در كه مسجدي باشم ، و همراهش كه خواست هنرمند يك
.شد جويا مرا نظرهنري و ديدم ايشان با بود
ايشان توسط جنگ از بعد شهر در كه فضايي:داد ادامه وي
خمودگي حالت از تهران چهره و شده دگرگون بكلي آمده بوجود
و نشاط اين مردم در كه شده شكوفا و سرسبز و است آمده در
.است نمايان خوبي به شادي
وفرهنگي اقتصادي توسعه جهت در كرباسچي آقاي:گفت وي
.بود موفق راه اين در و كرد شروع را سازندگي و كرد حركت
وضعيت از هنرمندان نمايشگاهها ، برگزاري با:گفت چليپا
است ، داده انجام ايشان كه كارهايي شدهاند ، برخوردار بهتري
داده انجام شهر در ايشان كه كارهايي با و نيست لحظهاي
.است گذاشته بجاي خود از را مستحكمي پايههاي
يك بهعنوان خصوصا و هنرمند يك عنوان به من:گفت چليپا
سراسركشور و شهر در كه بصري آثار ميكنم اعلام نقاش ،
نظام واگر است حمايت مورد و قبول قابل كاملا آمده ، بوجود
.است ايشان ازآنها يكي باشد ديده بخود لايق مدير نفر چند
آقاي:نيزگفت دانشگاه استاد و نقاش هنرمند صادقي حبيب o
بايد و است موفقانقلاب چهرههاي و مديران از يكي كرباسچي
به تقدير بايستهاي و شكلشايسته به او زحمات و خدمات از
.آيد عمل
مورد كه سازندگي جبهه سربازان از يكي با نبايد:گفت وي
.شود رفتار اينگونه است دولت و مردم آحاد احترام
نظام نميكردمدر فكر هرگز:گفت نقاش هنرمند اسدي مرتضي o
اعتلاي راه در كرباسچيكه چون شخصيتي اسلامي ، جمهوري مقدس
زندان گوشه در راداشته بسزايي نقش اسلامي فرهنگ رشد
.باشد
قهرمانتهران شهردار با رفتاري چنين كه آنهايي:افزود وي
پاسخدادن واز باشند مردم خشم پاسخگوي بايد كردهاند
.كنند فرار نبايد
چرا ميخواهندبفهمند مردم كه است چيزي تنها اين:گفت وي
باشد؟ زندان در بايد كشور وفرهنگدوست لايق مدير چگونه و
ياد قسم ات زلالي به:گفت نيز نقاش هنرمند خسروجردي حسين o
به خواهمفرستاد ، درود ات مردانگي بر خواهمكرد ،
با همراه و گفت خواهم سلام برايتميطپد كه قلبهايي
انتظار به را آمدندوبارهات نشاندهاي كه سبزي درختان
.نشست خواهم
خواننده و نوازنده هنرمندآهنگساز ، سراج سيدحسامالدين o
:تهرانگفت شهرداري فعاليتهاي درمورد نيز توانا
:فرمود كه ميافتم پروين سروده ياد بياختيار -
گرفت گريبانش و ديد ره به مستي محتسب
نيست افسار است پيراهن اين دوست اي گفت مست
ميروي خيزان و افتان سبب زان مستي:گفت
نيست هموار ره نيست رفتن راه از جرم:گفت
برم قاضي خانه تا ترا ميبايد:گفت
خمارنيست خانه در ازكجا قاضي:گفت
را مست مردم هشيار زند حد بايد:گفت
هشيارنيست كسي اينجا بيار هشياري:گفت
سال چهره 10 با را امروزتهران چهره اگر كه اينست حقيقت
هرچند.يافت عظيمخواهيم بسيار تغييرات كنيم پيشمقايسه
اما.نقصنيست و بيعيب شهرسازي مبانيواصول لحاظ از
تبديل.است مثبت تهران شهر سازندگيدر بردار و برآيند
گوشه در هنري فرهنگي ، فضاهاي ايجاد فرهنگسرا ، به كشتارگاه
اشاعه و جوانان استعدادهاي شكوفائي و رشد جهت در شهر گوشه
نمايشگاهها موزهها ، كتابخانهها ، ايجاد هنر ، و فرهنگ
و حمل مشكلات حل اينهمه ، از صرفنظر... و نقاشي وگالريهاي
و اتوبانها توسط تهران ، مختلف نقاط به دسترسي و نقل
از همه -...و سبز فضاي و پاركها ايجاد -...بزرگراهها
...و است بوده كرباسچي آقاي فعاليتهاي مثبت نكات
و نبوده هموار كهره گرفته صورت شرايطي در اينهمه..
.است نبوده ساده مديريت اعمال
همه و افراد همه و همهادارات آيا كه است اين سئوال حال ،
چيز همه از ومردم ميكنند عمل وحق شرع مبناي نهادهابر
حل آنها براي كه است مانده شهرداري فقطمسئله و راضيند
نگريست؟ امور به ميتوان هم ازاين منصفانهتر يا...!شود؟
دانشگاه استاد و سينما كارگردان سميعآذر عليرضا دكتر o
ايران ، درپايتخت ويژه به ما ، كشور در اكنون:گفت
و ميخورد بهچشم سالم وروابط شهرنشيني از سالم الگويي
و مبهم آيندهاي نگران نخستينبار براي فرزندانمان و جوانان
زندگي كيفيت اين و پيشرفت اين كه چرا بود ، نخواهند تيره
و خيابانها سر در تجمع و موادمخدر از را جوانها كه سالم
و فرهنگي محلهاي و فرهنگسراها و كتابخانهها به بيقولهها
سالم نسلي تا ساخته اميدوار را ما ميكشاند ، ورزشي زمينهاي
.بدوزيم چشم آينده به سرافرازانه و دهيم پرورش را شاداب و
كشور از خارج به زيستن راحت و سالم و تميز براي كسي ديگر
تنوع پر و زيبا مدرسهاي ايران شهرهاي سراسر و رفت نخواهد
به ميتوان كه ساخته را شهري فقط نه كرباسچي.است جذاب و
آرزوهاي و اميد از بلندي بناي بالاخره كرد ، افتخار آن
اين است ، داده قرار ما همه اختيار در و آفريده را انساني
بود شيرازي حافظ خواجه استناد به گفتم اگر هم را نكتهها
:فرمود كه
لطيف طبع نازكي را تو كه گويم چه من
كرد نتوان دعا آهسته كه هست آنقدر
نيز توانا نوازنده و آهنگساز هنرمند مشكاتيان پرويز o
كجاييد كجاييد ، آزاده مردم اي:گفت
بياييد بياييد ، افسرده آزادگي
خويش خرد و چارهگري با
شفائيد دوائيد ، رنجور ، مشرق بر
است حريقي خانه زاويه يك به كه مانا
سرائيد اهل از كه خويش از جنبشي هين
چه.سرود اينگونه را گرفتگياش دل دهخدا ، كه هنگامي
ميخواست؟
!وكالت؟ !صدارت؟ !وزارت؟
.هيچكدام:گفت ميتوان بهجرات زندگياش چگونگي از
راديوي كه زمان آن بود ، مردماش و سرزمين دلنگران بيگمان ،
:گفت دهد ، انجام مصاحبهاي وي با ميخواست آمريكا
و مرا آنها بگويم ، چيزي ميخواهيد فارسيزبانان براي اگر
زبانان انگليسي براي اگر ولي.ميشناسند نيك مردممرا
:بگوئيد آنها به ما جانب از باشم ، داشته پيامي ميخواهيد
هزار چند فرهنگ با زيبا بسيار هستيم سرزميني داراي ما
است نمانده برايمان مكنتي و ثروت چندان آنكه با و ساله
و كلون بدون خانههامان درهاي ميرويم مزرعه به زمانيكه
صندوق و نيزصندوقهامان و است باز همچنان زنجير ، و بيقفل
از ميتواند ميهمان ما ، نبود در كه آنجا تا خانههامان ،
.نمايد پذيرايي خويش
ضمنا ميگذرد ، گويش اين از سال چند نيست بهيادم دقيقا
چيز برايم اصل چون باشم پياش در كه ندارم هم آنرا حال
.ديگرياست
بگويم ميخواستم.است گفته راست واقعا دهخدا آيا ولي
.است گفته هم درست آيا اما است ، گفته راست حتما
و انقلابي مملكت يك پايتخت شهردار كه نميشود باورم هنوز
.باشد هموار او كشيدن دربند راه سادگي ، همين به مدعي ،
ساله چند را تهران چهره مملكت ، اين دشمنان و دوستان بهزعم
گلخانه به را شهر زبالهدانيهاي كسيكه.است نموده عوض
.است نموده بدل
فرهنگسراهاي بزرگترين از يكي به را تهران كشتارگاه كسيكه
شب مبدل ، لباس و موتوسيكلت با كسيكه.است ساخته جهانمبدل
تهران اشغالزدايي چگونگي حتي به حاضر و ناظر صبح تا
.بودهاست
اركستر كه بود اين آرزويش هنري ، مشاوره جلسات در كسيكه
تمام از استفاده با و يابد قوام و دوام تهران شهر بزرگ
ساخته ملي وحدت براي اثر بزرگترين فولكلور ، محليو گروههاي
.پرداختهگردد و
بزرگ تهران شريانهاي متعدد ، اتوبانهاي برپايي با كه كسي
بوي بجاي اكنون اصفهان ، در تهران ، در نه و.آميخت بههم را
.ميكنند زادوولد آن در سفيد قوهاي زايندهرود ، لجن
عزيزجان:بگوئيم كه كجاست بزرگ دهخداي
هيچ ، كه شهر شهروندان ببنديم ، هم را كلونها اگر اكنون
در بر آنكهباشد نميتواند امنيت داراي هم شهر شهردار
يك عنوان به من.است آمده چراغ كشتن به -شباهنگام ميكوبد
قضائي ، قضاياي چون و چند در دروپيكر ، بي شهر اين شهروند
مدعيان كه باشد آنچنان گيرم ولي.كنم نميتوانمقضاوت
.ميگويند
باشد؟ بايد گونه همين به برخورد راه واقعا
با مردم ، راي ميليون هشت و بيست بلنداي بر ايستاده مديران
در تازه كنند ، شروع را كارشان تواني و توش و اميد چه
آخر.بود زده جوانه سازندگي حركت و اميد دلهابارقههاي
برسيم؟ بهكجا ميخواهيم
گنجاي در تاثر ، و تالم هزاران با دلم ، بر خفته غم هزار با
:كه درميآيد صدا به اخوان شهر ذهنم
نيست رهگذري و باغبان
نيست بهاري راه در چشم نوميدان ، باغ
آقاي چون شخصيتي:گفت نيز روزنامهنگار توكلي عليرضا o
است كرده متحول تهران در را شهرنشيني فرهنگ كه كرباسچي
.برد بسر زندان اكنوندر نبايد
تمامشدني فعاليتهايش كه است اين كرباسچي گناه:گفت وي
.ميكند عرضه را جديدي حركت يك هميشه و نيست
جوانان فرهنگ رشد عامل كرباسچي آقاي وجود:افزود توكلي
به پرشورتر و چونگذشته همچنان ايشان اميدوارم كشوراستو
آقاي ياور و يار هميشه دولت هيات در و دهد خودادامه كار
.ايشان ياور و يار دولت هيات باشدو خاتمي
كارنامه در منفي كار هيچ من:گفت سروستاني رضوي استاد o
ايشان بودند سيما و درصدا كه زماني از ندارم سراغ ايشان
.بودند وتلاش پركار و جدي انسان هميشه ميشناسم را
زمينهفرهنگي در را مهمي كارهاي كرباسچي آقاي:گفت وي
اين فعاليتهاي كنار از بهراحتي است حيف كه است داده انجام
.گذشت فرهنگي كارهاي به علاقمند و فعال مردبزرگ ،
:نيزگفت معاصر نويسنده و روزنامهنگار رضوي مسعود سيد o
حتي و شهر اين سطح در عيني شاهد ميليونها همچون حقير ،
انكار غيرقابل كه را عينياتي ميتوانم صرفا كشورم ، سراسر
بزرگمردي فعاليتهاي كه است اين واقعيت.كنم بيان است
كشور به دولت يك از بيش تنه يك كه كرباسچي آقاي همچون
بلكه ساخت ، متحول را ما زندگي شرايط نهفقط است ، كرده خدمت
امكانات و شرايط به نسبت نيز را ما باورهاي آن ، از بالاتر
موفقي دگرگونسازي و تحرك بركت به نمود ، دگرگون آيندهمان
يعني -ما نسل نخستينبار براي بود ، آن معمار شهردار كه
ساختن -شد پرورده تحميلي جنگ و اسلامي انقلاب در كه نسلي
و زشتيها بردن ميان از و فرسودگيها كردن آباد و ويرانهها
با گاهگاهي كه گلستانهايي و بوستان همچون باغشهري ايجاد
ميديديم خارجي فيلمهاي در يا قصههاميخوانديم در حسرت
و را خود كشور ميتوانستيم نخستينبار براي.شد امكانپذير
عاليترين با را فرزندانمان و خود زندگي شرايط
ديگر.كنيم مقايسه امروز جهان در زندگي استانداردهاي
و كنند بازي خاكي زمينهاي در كهكودكانمان نداشت لزومي
شهري جنوب و باشند سالم فرهنگي مكانهاي حسرت در جوانانمان
سنگيني ما ملت دوش بر خفتبار گودهاي و زاغهها با آلوده
فرهنگسرايي خراسان ميدان و افسريه جوانان و كودكان كند ،
در عالي و وسيع پاركهايي و جنگلها و خاوران زيبايي به
نازيآباد بچههاي و دارند عظمت با و زيبا كناربزرگراههايي
و فوتبال چمن زمينهاي و بهمن فرهنگسراي..و كشتارگاه و
با همراه را كهنسالان ويژه حوضهاي و كودكان مخصوص پاركهاي
.ميكنند تجربه زيبايي و گل از پر و تميز خيابانهايي
جهان در زندگي مرسوم شيوههاي از ما مردم نگرش بدينگونه
متعالي شيوهاي به -...و پاكستان و بنگلادش و هند نظير -سوم
را بينندهاي هر تحسين و بود موجبافتخار كه بيمانند و
هميشه براي تا -ميرفت يا - ميرود و شده بدل برميانگيخت
قول به هنوز من اكنونشود رفتار ما با ما شان با متناسب
داشته سيب ما كوچك باغچه نبايد چرا كه حيرتم در شاعر ، آن
و نوسازي معماران كينه اينچنين گروهي چرا و باشد ،
و گرفته دل به را قانونمند روابط و شاداب و سالم زندگاني
قدارهبندان تلخ تجربههاي آيا.بستهاند نابوديشان به كمر
شد؟ خواهد تكرار دوباره
كوتاه گفتگو يك در سنتور نوازنده پايور فرامرز استاد o
راهاندازي خصوص در كرباسچي آقاي شايسته اقدام:اعلامكرد
.است ايراني فرهنگ به شاياني فرهنگسراهاكمك
توسط كه فرهنگي مراكز در حضور با جوانان:افزود وي
خود كشور فرهنگ به بيشتري علاقه شد شهرداريراهاندازي
توسط تهران در سبز فضاهاي ايجاد:داد ويادامه.دادند نشان
بايد كار اين ادامه براي و ببريم ياد از نبايد را شهرداري
.تقويتشود شهردار مديريت
سانيج.ت.ع:از گفتوگوها
|