شهردار براي
مردم كه كسي به بياحترامي
ميدارند محترمش
شهردار براي
چشم پرآب است داستان يكي
ياري فينسيما حمام
اين؟ كيست صداي اينجا
گلخن در سردابه اين در اينجا
ساكت آبي رنگهاي درون اينجا
مدفن؟ كاشيهاي حلق در
اين كيست صداي اين آه
اين؟ است بيداد پژواك اين؟ است داد
گرم مخزن آب ميجوشد
.آب اين ميجوشد
!است گدازه سيل اين ميجوشد ،
اين؟ چيست آتشفشان
اين؟ است بازي غوغاي اين؟ است نقش
سحر اين بر آسمان بر نيشتر بر لگن بر سرخي پاشيده
!اين است مجروح شريان
اين است مصلوب عيساي
!اين است بردار منصور
!اين است مجموع تنهاي
!اين است هجران بيداد !اين است عشق اين است عشق
اين ، است تاريخ تكرار
صدا ، اين آه صدا اين آه
...اين است زخم آن فرياد
فروردين 1377
غريب قريب
نوشيدند بود صافي جام او
خوردند بود ناني قرص او
بود كوليان سپيد و سرخ جامه او
را رداشان پوسيدگيهاي
پوشاندند خوب تكههايش با
آمد تو سوي ترازو بي او
خونآلود قرن پايتخت اي
سردي زخمي اي
...كردي چه او با
15/1/1377
عشق بنام
خورشيدمهر پروانه
...اگر ، ميدمد سپيده
.مهر به مرا كنيد صدا
يار بنام عشق ، بنام نور ، بنام
سوار و جاده بنام
.سرخ عشقهاي بنام سبز ، سبزههاي بنام زرد ، ياسهاي بنام
ديار اين ساكنان اي
سياه توهم اين در
دريچههاست گشودن صدايتان
.نور كوچههاي بهسوي
عشق جادههاي بهسوي
مهر به مرا كنيد صدا
فروردين 77 23
مردم كه كسي به بياحترامي
ميدارند محترمش
3- تهران شهردار بازداشت درباره هنرمندان نظرات و آراء
تحول اين باعث خرداد 76 دوم در كه كساني:نامي غلامحسين
.كنند پيگيري را مسائل آگاهانه بايد شدند كشور در تاريخي
كارآمد و برجسته مفيد ، افراد متاسفانه:جعفري ابراهيم
بودهاند مواجه مسائل گونه اين با هميشه
.خرداد دوم براي شد ذخيره خاتمي ، :آزاد نيكخواه وحيد
ذخيره زماني چه براي و مصلحتي باچه را كرباسچي خدايا ،
كرد؟ خواهي
مقتدر و واقعي مدير كرباسچي ،
:گفتهاست كشورمان خوشنويس هنرمندان از افجهاي نصرالله
و خاتميهستيم آقاي دولت سرسخت مدافعين از هنرمندان ما
نيز آقايكرباسچي مورد در.ميكنيم حمايت ايشان از
بوده مقتدري و واقعي مدير همواره ايشان كه بگويم ميتوانم
روشني چراغ مانند وي كاركرد گذشته ، سال چند ظرف در و است
سال در ايشان آنكه ، بويژه.ميبينند را آن همگان كه است
انجام بزرگي كار خوشنويسي هنر احياي با ارتباط در گذشته
بازگشايي را شميران بوعلي در واقع خوشنويسان انجمن و داد
از نفر هزار قدرداني 30 موجب مسئله اين.نمود افتتاح و
ترتيب اين به و شد ايشان از كشور سراسر خوشنويس هنرمندان
والايي شخصيت و شان خوشنويسان انجمن كرباسچي ، آقاي همت به
.يافت
گريانند ياختههايم تك تك
تجسميكشور رشته اساتيد و نقاشان از يكي جعفري ابراهيم
راه تهران شهربزرگ خيابانهاي در كه زمان هر:ميگويد نيز
آن شهردار از ميكنم ، نميتوانم نگاه فضايي هر به و ميروم
چه من حرف كه ندارم اين به دليلكاري همين به.نكنم يادي
را خود عميق بسيار تاسف ميتوانم فقط.دارد سياسي معناي
نقاش يك عنوان به من.كنم اظهار كرباسچي بازداشتآقاي از
دقيقترباشد ، و حساستر قضايا به نسبت بايد كه كسي ويا
.ميشوند گريان مسئله اين از ياختههايم تكتك
كهبيكار آدمهايي ميان از:ميگويد همچنين هنرمند اين
وآدمهاي ميشود واقع برجسته و مفيد نفر يك ميگردند ،
.مواجهبودهاند مسائل گونه اين با هميشه نيز برجسته
.شود حقپيروز قضايا ، اين در كه اميدوارم من بهرحال
است مدني جامعه خلاف جناحي برخورد
نقاشانسرشناس از و نقاشي رشته مدرس نامي ، غلامحسين
بازداشت عقيدهمن ، به:ميگويد چنين باره اين در كشورمان
براي منفي كهچهره است اقدامي آنكه ضمن تهران شهردار
.است دمكراسي تمرين نوعي به طرفي از دارد ، دربر جامعه
قوه و باشد قانوني واقعا اقدام اين آنكه شرط به البته
از.سياسي نه و كند برخورد قانوني جنبه از فقط قضائيه
قانون ، پشت در قضائيه قوه تاكنون ، خرداد دوم جريان زمان
جنبه از را اتفاق اين اگر.ميكند مطرح را سياسي مسائل
جلوي كه موافقند همگان كنيم ، نگاه جامعه قانونمندشدن
حقيقت وليشود گرفته اقتصادي نابسامانيهاي و اختلاسها
افتاده اتفاق جريانات تمام و است سياسي برخورد قضيه ،
.ميگردند سياسي چرخه در دارند
من.است مدني جامعه خلاف جناحي ، برخوردهاي واقع ، در
كه همانطور و يابد سامان مناسب شكلي به قضيه اين اميدوارم
.كنند حل را مسئله قوه سه روساي گفتهاند انقلاب رهبر
ويژه مجتمعقضائي سرپرست متاسفانه:ميگويد ادامه در نامي
تلويزيون با مصاحبهاش در دولت كاركنان تخلفات به رسيدگي
هر ندارند حرفها اين به كاري انگار كه گفت سخن گونهاي به
برسند توافق به مسئله اين مورد در قوه سه روساي كه هم چند
ثابت است ، سياسي جريان يك اين كه مرا حرف نكته همين و
.ميكند
اين باعث خرداد 76 دوم در كه كساني هنرمند ، اين اعتقاد به
پيگيري را مسائل آگاهانه بايد شدند ، كشور در تاريخي تحول
حكومت از بايد است لازم ميكنند احساس كه جايي در و كنند
دفاع ميشوند ، محسوب آن اصلي مهره كه كساني و خاتمي آقاي
.كنند
است خطرناك هميشه نظري تنگ
چنينعقيده نيز گلستان گالري مدير و مترجم گلستان ، ليلي
و بود چيزكثيفي هميشه سياست شد ، زيبا ما شهر:دارد
.خطرناك هميشه تنگنظري
عجولانه اقدامي
گفته نيز سينما و تلويزيون تهيهكننده آزاد نيكخواه وحيد
:است
براي است تلاشي بلكه نيست فرد يك بازداشت كرباسچي ، بازداشت
به سنگي يا بهار ، آغاز در نشستن ثمر به از درختي بازداشتن
نيم با عجولانه است اين ، اقدامي.راه آغاز در رهروي ، پاي
.جريانيپيشرو پيشينه در تامل با نه پيشرو به نگاهي
عقيده اظهار چنين تهران شهردار بازداشت تبعات مورد در وي
:است كرده
سنگر خاتمي ، كه روزي اگر.است پنهان بازيهاي پرده در اما
دوم كرد ، واگذار بهناچار را اسلامي وارشاد فرهنگ وزارت
خاتمي ، .نبود انبوه چنان اندوهمان ميديديم ، را خرداد 76
مصلحتي چه با را كرباسچي خدايا ، .خرداد دوم براي شد ذخيره
كرد؟ خواهي ذخيره زماني چه براي و
ميانه 1/2 حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
برد خواهد كه آنجا كشتي خدا
درد تن بر جامه ناخدا وگرنه
جباريت
:ميگويد چنين تختي پهلوان جهان فرزند و مترجم تختي ، بابك
جلب از است حكام بينيازي نيست ، بلايآسماني خودكامگي
جباريت داغدردناك كه مردمي برايملت اعتماد
است پيش در دراز راهي دارند ، شانه بر ساله دوهزاروپانصد
به بايد اما شود ، زدوده قومياشان حافظه از خاطره اين تا
دستگيري همين باشد ، راه آغاز ميتواند اين كه داشت ياد
در اين.دولت هيات عضو و تهران شهردار كرباسچي غلامحسين
تشريفات حذف با منتخب رئيسجمهور كه است كاري همان راستاي
پيشتر ، قدمها ، اولين گرچه.بود بنيانگذارش زائد ، القاب و
اعتماد راي روز دو در مرداد ، در بعد ، و خرداد ، دوم در
عمر در را ريشههايش بايست كه شد ، برداشته دولت به مجلس
هر به اما.مشروطيت در حتما و جست مصدق دكتر دولت كوتاه
جاودانهاي حضور هفت و هفتاد ماه فروردين پانزدهم ترتيب
به بنا و دولت سلامت و صحت عين در كه تاريخ در يافته
و ميشود بازداشت مقامي چنين ناروا يا روا قانوني مستندات
همين كه است تابوئي شكستن حكايت خود اين.زندان روانه
.است آن از ديگري روايت نيمه و نصف آزادي
دمكراسي بهسوي باشد راهي آغاز ميتواند قوه سه استقلال اين
اختيارات عملي مرزبندي و است قدرت معناهايشتحديد از كه
بر حاكم ربطهاي و وخط جناحبنديها.قدرت صاحب افراد
علاقهمند ، سياستمداران همان عهده به واميگذاريم را سياست
اين در كه همفكراني و همكاران گردن بر هم او از دفاع و
و شهر اين عمران براي بودند همراهش تنگاتنگ سال چند
كتمان امابيخبريها در مدت اين در گذشت آنچه از خبردار
تمام در است بيبديلي مدير تهران شهردار كه كرد نميتوان
اين ميتوانست و آفريد نو از را تهران و شهر اين تاريخ طول
گزارش ندارم ياد بهميخواست كه باشد القرايش قوارهام به
زير كه اواخر اين جز باشم ، شنيده او سازندگي از آنچناني
و اتوبانها اين.بود افتاده آنها ارائه بهصرافت سخت ، حملات
چيزي آن گوياي زبان خود سبز فضاي و فرهنگسراها و پاركها
تهران امروز اگر داشت را انجامش تقلاي سكوت در او كه بود
شدهاي و آمد از خسته است ، چنين كرباسچي پدروار سايه زير
خوفانگيز ، دود و آلودگي و جانكاه راهبندانهاي و بيپايان
تجسم كه آورد تاب را تصوري رعدآساي گزندگي ميتوان چطور
به تا تهران پيش سال هشت بيبندوبار زندگي همان امتداد
.ميكشاند ذهن به امروز
كسي به بياحترامي نيست ، آن در ترديدي و است روشن كه چيزي
او كه گفتهاند بسياري گرچه.ميدارند مردممحترمش كه است
بر نميدانند و كرد عمل وظيفهاش به تنها ساليان اين طي در
و گفتهاند بسياري گرچه.ميبرند بن و نشسته شاخه سر
اين فقط كه تورم ، و است گراني علتالعلل او كه شنيدهايم
با رئيساش كه گذاشت نوپائي دولت گردن به بايد را تقصير
تعيين ميكرد طلب همين و بود آمده پاسخگوئي درخشان وعده
گزارشي تهيه و ارزيابي براي نخست روز از را بيطرف جماعتي
تمام كاركرد صداقت و بهصراحت كه مردم به آشكار و بيپرده
و بود چنين اگر.ميشد رسم آن در وزارتخانهها و نهادها
و داشت ديگر بوي و رنگ مناقشات ، شايد امروز بود شده چنين
اين موجد اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير ديرهنگام گفته اين
حسابهاي ميان هست فاصله اينقدر هنوز چرا كه نبود نگراني
.ميبينند مردم آنچه و پرده پشت
عدهاي كه است كار در اسبابي چه كه ميگفت دولت رئيس كاش
اركاني چه بداند ملت تا ندارند ، را مردم جلبرضايت دغدغه
كه ميگفت دولت رئيس كاش.است آنان زيرنگين به قدرت از
حقوق كميسيون كه خصوصيچيست زندان واقعه يا شايعه اين
دولتبهصراحت رئيس اگر.ميكند اشاره آن به اسلامي بشر
سراغ كه ميدانست بهتر شايد قاضي آنوقت ميگرفت ، موضع
كه جاهايي در بگيرد ، ديگر جاي در را بادآورده ثروتهاي
.دارند آن از ملموس و روزه هر تجربه مردم
عظيم كرده كاري او كه نيست ، و نبوده كرباسچي از دفاع قصد
است محتمل و پهناورمان كشور دردل ساخته بنائي و
تخلفات به رسيدگي منكر هيچكس و باشد داشته نيز اشتباهاتي
موقعيت اين اما نيست ، صالحه دادگاههاي در مسئولي مقام هيچ
اعمال شاهد نزديك از مردم كه شمرد مغتنم بايد را
قضائيه قوه براي موقعيت اين شايد.هستند كشور زمامداران
ارائه با ويژهاش كاركرد با ميتواند كه باشد مغتنمتر
و شك انديشه و قلم پاسداشت با مردم ، به بيابهام گزارشهاي
از هميشه براي آمده پديد روزه چند اين در كه را شبهههايي
.بزدايد ذهنها
سينما منتقد صفاريان ، ناصر
احترام به گرفت ، جان و شد سبز كه خرابههايي احترام به
كه احترامي بهاحترام برآمد ، فرهنگسراها دل از كه فرهنگي
احترام به -كلام يك در و -شد گرفته درنظر شهروندان براي
ارج و قائلم زيادي حرمت برايش كرباسچي فرهنگي ديدگاه
و فيلم و نمايش مينهم ، ارج او توسط را فرهنگ نهادن
كه آورد يادمان به ديگر چيزهاي خيلي و مجله و روزنامه
.نميشود محدود زباله جمعآوري به فقط شهرداري
دستگير را بزرگمرد اين شنيدم وقتي اينها همه خاطر به
خودم گوش با و ديدم خودم چشم كهبا وجودي با كردهاند
فكر به و بستم داشتم دست در كه را كتابي.نشد باورم شنيدم
داشت ادامه هم بعد روزهاي و ساعتها تا كه فكري.رفتم فرو
نميدانم ، .شد پررنگتر سيما و صدا جناحي موضعگيري با و
فين حمام اميركبيري هر براي كه است رسم اينجا در گويا
چيز كاري سياسي و بازي سياست و سياست از.ببينند تدارك
پاي باشد قرار اگر كه ميفهمم آنقدر اما نميدانم زيادي
سراغ به بايد همه از پيش و بيش آيد بهميان كتاب و حساب
بيتفاوتيشان شيشهاي آژانس فيلم در حاتميكيا كه رفت آنهايي
.كشيد رخ به جانبازان با مواجهه در را
فيلمساز جليلي ، ابوالفضل
من به او چون ميگيرم فرمان حسم از كه هستم آدمي اصولا من
بود تلويزيون در كه زماني از را نميگويد ، كرباسچي دروغ
آن در هرچند داشتم ، ودوستش بوديم دوست هم با ميشناختم ،
از بعد ميكنم احساس هنوز اما كرده اذيت مرا گاهي زمان
.دارم دوستش دوست ، دوري سالها
شهرهاي چهره در اساسي دگرگوني بنيانگذار تهران ، شهردار
ايران
و بزرگ اقدامات شرح ميگويد نيز (كارگردان) پوراحمد كيومرث
در كه است اين ناگفته شده گفته زياد آقايكرباسچي ماندني
كندترين ، جزو شهرداري و بلديه هميشه ايران معاصر تاريخ
اين كرباسچي آقاي.بوده مديريتها حقيرترين و بيخاصيتترين
پويا ، تصويري و داد تغيير بنياد از را بيخاصيت تصوير
بعد.كرد ايجاد مردم توده ذهن در فرهنگي و سازنده
خود كه رفتند سمت اين به بيش و كم ايران سراسر شهرداريهاي
تهران شهردار بنابراين.بشناسانند جديد تصوير با را
و ايران شهرهاي چهره در اساسي ديگرگوني يك بنيانگذار
آزادياش در كرباسچي آقاي.بوده شهرداري و شهردار معناي
ايشان گرفتاري كه هستم خوشبين من بوده ، بركت و خير منشاء
.باشد داشته بركت و خير ديگر بهنوعي هم
|