پسامدرن عرصه پردازان نظريه
(پاياني بخش) مدرنيسم پست و مدرنيسم
نهادن بنا و استقرار به قادر را مدرن تفكر فوكو
در كه نيست معني آن به اين البته نميداند ، اخلاق
آزادكننده هم تفكر واقع در ندارد ، وجود ارزشي هيچ مدرنيته
است دربندكننده هم و
رهبران زبان از پسامدرنيسم
پراكندگي چون مشخصاتي با را كنوني جامعه پسامدرنها ،
از كثرتي اجتماعي ، تجارب و روابط از تنوعي فزاينده ،
تبيين شخصي هويتهاي چندگانگي و زندگي شيوههاي
(7).ميكنند
و يكپديده را پسامدرنيست مكتب اين واضعين از يكي جميسون
هنوز كه معرفيميكند سرمايهداري به وابسته فرهنگي محصول
معاصر سرمايهداري(8).است سرمايهداري اقتصاد قيد در
دوران تصوير جوامع است ، مليتي چند سرمايهداري مترادف
جهاني و رسانهاي سرمايهداري و گرفتهاند را صنعتي مابعد
اعتقاد به اساس اين بر.طيميكند سرعت به را جوامع عرصه
است ، بيريشه زبان ندارد ، وجود پايهاي چيز هيچ پسامدرنها
با متن و ميدهد ارتباط هم به را ما زباني اصطلاحات سري يك
جلوتر كمي دريدا (9).ميرود بين از مولف ، رفتن بين از
فهم اما ميداند معنيدار ذاتا را زبان وي ميرود
با هركسي است معتقد و ميكند نفي آن از را مشتركانساني
(10).ميكند تفسير و ميفهمد ديدخود
و مبنا پسامدرنيسم در زبان سلطه زير در انسان شناخت لذا
چنين فوكو ديدگاه در.ساخت متزلزل نيز را شناخت اساس
را قدرت دانش ، ميگيرد شكل قدرت پناه در شناختي تزلزل
ساخته علم و انسان بنابراين را ، دانش قدرت و ميكند توليد
تابع موضوع ، بر علاوه وعلم انسان:ميگويد وي.هستند قدرت
(11).هستند قدرت
دراختيار را قدرت راستي به هيچكس:ميگويد ادامه در فوكو
اعمال جهتخاصي در هميشه قدرت حال اين با ولي ندارد
.ميگيرند قرار سويديگرش در برخي و سو يك در برخي ميشود ،
كه نيستند كساني لزوما ميكنند اعمال را قدرت كه كساني
آن برخلاف و ميشود تضمين قدرت اعمال راه از منافعشان
عوامل هميشه ميشود ، تضمين راه اين از منافعشان كه آنهايي
ميان رابطه به قدرت كسب براي اشتياق.نيستند قدرت اعمال
:است معتقد فوكو منظر اين از.ميدهد شكل منافع و قدرت
قدرت روابط:ميگويد فوكو.ندارد وجود قدرت از خارج حقيقت ،
را آن كه نهادهايي يا و دارد جريان آن در كه منازعاتي با
نقش تنها معرفت ، مفهوم با ارتباط در ميكنند ، حفظ
روابط اين نميكنند ، بازي را ممانعتكننده يا تسهيلكننده
يا و رسانند مدد معرفت به كه نميكنند بسنده اين به تنها
.سازند محدود يا و ابطال را آن يا گردند ، آن اشاعه موجب
و منافع وجود واسطه به صرفا معرفت ، و قدرت ميان ارتباط
اين صرفا بنابراين مسئله نيست ، ايدئولوژيها عملكرد يا
و ميسازد منقاد را معرفت چگونه قدرت كنيم تعيين كه نيست
اينكه يا و ميآورد در خدمت به خود اهداف تحقق براي را آن
و ميكند حك معرفت پيشاني بر را خود نشان و مهر چگونه
هيچ.ميكند تحميل آن بر ايدئولوژيك چارچوبي و محتوا
سيستم يك از بهرهگيري بدون نميتواند معرفت از پيكرهاي
شكل آن توزيع و اطلاعات انباشتن مدارك ، و اسناد ارتباطي ،
موجوديت در و است قدرت از صورتي سيستم اين خود اما.گيرد
قضيه عكسمرتبطميباشد قدرت اشكال ساير با خود عملكرد و
را قدرتي نوع كههيچ معني اين به.است صادق نيز را
و توزيع آوردن ، در بهانحصار معرفت ، انتزاع بدون نميتوان
صورت تنها به را ما امور اين.درآورد اجرا مورد به آن حفظ
رهنمون ميناميم معرفت / قدرت را آن كه امري از بنيادي
وحدتيابي نوعي به كه دانسته قدرت راعين علم فوكو.ميسازد
سياسي قدرت قدرت ، از وي منظور حال عين است ، در كلبيني و
قدرتاصيل كه ديگري قدرت به هم سياسي قدرت است ومعتقد نيست
(12).بازميگردد است
ناظر گرچه آزاديخواهي.هستند چيز يك بشر آزادي و بشر قدرت
به ميل از را آن است ، استبدادي قدرتهاي كردن محدود به
قدرت طلب يعني آزاديخواهي زيرا.دانست منفك نميتوان قدرت
و تنبيه اين همه واقع در و.راي اظهار و فعل اداي براي
.بشر آزادي بسط راه استدر وسايلي مجازاتها
كهبه دانسته قدرت عين را علم فوكو گفتيم كه همانگونه
را كليت دايره از خروج وي اما است كلبيني و وحدتيابي نوعي
به ووابستگي است كرده معرفي پسامدرن برتر ويژگي
دانسته سنتهايارتجاعي در زدن جا در را قدرت ساختارهاي
(13).است
اخلاق نهادن بنا و استقرار به قادر را مدرن تفكر فوكو
هيچ مدرنيته در كه نيست معني آن به اين البته نميداند ،
بند در هم و آزادكننده هم تفكر واقع در ندارد ، وجود ارزشي
درك را انفعالات و فعل مدرن تفكر ميان اين در.است كننده
را انساني علوم فوكو.است انفعال و فعل خود ، زيرا نميكند
علوم است معتقد درواقع و ميداند جهانشمولي حالت فاقد
حوزه در فقط و است دستداده از را خود جهانشمولي انساني
(14).ميباشد بررسي قابل مشخص شرايط
و كردهاند اساسي تغييرات مفاهيم پسامدرنها ، اعتقاد به
هر به ندادن كليت.دادهاند اختصاص خود به جديدي ويژگيهاي
از ديگر يكي كرد ، كسب آن از را قانونمندي مفهوم كه چيزي
و انديشيدن انقطاعي بودن ، مقطع.است پسامدرن شاخصهاي
شناخت ، پويايي بودن ، كردن ، نسبي بررسي انفرادي را وقايع
برجسته ويژگيهاي از همگي بودنيافتهها ، تسري غيرقابل
محدوديت برابر در واكنشي پسامدرن.شمارميرود به پسامدرن
آزاديخواهي ادامه را پسامدرن ميتوان رو اين استاز آزادي
تشريح در نيز ولفگانگ ميان اين در دانست ، سنتمدرنيته
و تجزيه مورد را انديشه اين كثرت به تمايل بحث پسامدرن
مدرن پست چرخش حقيقت در ميگويد ، وي.است داده قرار تحليل
تجربي اساس بلكه نبوده ، شخصي سلايق و علايق زاييده كثرت ، به
عمدتا را رهگذر اين در اساسي نقش.است داشته معرفتي و
از وحدت به مدرنيسم دعوت و تجويز از حاصل منفي تجربههاي
حكم به مدرنيته كه واقعيت اين شناخت ديگر سوي از و سو يك
.است داشته ميباشد قهر و سركوب با خودهمراه ساختار
رويگرداندن منزله به را مدرن پست رابطهليوتار همين در
برونفكنيهاي كردنبه پشت يعني پروازانه ، بلند تجويزهاي از
انديشه يك تبليغ همواره كارشان كه كرده تعريف بلندمرتبه
و شناخت شيوههاي عنوان به انديشه اين و بوده حاكم و معين
پرتو در بشريت رهايي.است شده تجويز زمان عملي زندگاني
نگرش ايدهآليسم ، مشرب در آدمي روح يافتن غنا روشنگري ،
در محروم تودههاي آزادي تاريخيگرايي ، هرمنوتيكي ،
كه بودهاند بزرگي نويدهاي همه...و سوسياليستي خودمختاري
اعتمادي و شور ديگر مدرنها خودكامگي دليل به همگي
و تفاوتها و اختلافها به مدرن پست (15).برنميانگيزند
.دارد ويژه توجه ناهمگنيها
بهرام نژاد زهرا
:پانوشتها
مدني ، جامعه ستايش در پسامدرنيستي ديدگاههاي -7
شماره 24 توسعه ، و فرهنگ مجله
بخشدوم ايران ، روزنامه پسامدرنيسم ، نوذري ، حسينعلي -8
19/1/1376
مركز ، نشر نشانهها ، سرگشتگي ديگران ، و ليوتار بودريا ، -9
و 183 ص 184 اول چاپ
-باراني عباس ترجمه دريدا ، ژاك -متن ساختارزدايي -10
شهريور 1374 و فروردين چهارم ، شماره -شرق ماهنامه
عزتالله ترجمه راستگويي ، و رازبيني فوكو ، با مصاحبه -11
ص 25 فولادوند
130-ص 128 گنجي ، اكبر مدرن ، پست مدرنيته ، سنت ، -12
نشانهها ، سرگشتگي ديگران ، و داتيمو ليوتار ، بودريا ، -13
ص 307 مركز نشر
ص آگه ، 1375 ، نشر نقد ، بوته در پسامدرنيسم پارسا ، خسرو -14
و 54 34
مهر 1373 دوم شماره 504 ، همشهري ، روزنامه -15
انديشه تازههاي
|
بسته و باز نظامهاي در قدرت
بسته و بهباز را سياسي نظامهاي كلي تقسيمبندي يك در
ملازم بامشروعيت قدرت باز ، سياسي نظامهاي در.ميكنند تقسيم
يك.مييابد اهميت برافكارعمومي تكيه اساس براين و بوده
وسعت را خود سياسي گسترهاختيارات ميتواند زماني جريان
و فكري چارچوبهاي با همسو عموميرا افكار كه ببخشد
يا وسيله منظور ، اين براي.خودنمايد سياسي فعاليتهاي
.گيرد قرار استفاده مورد ميبايد خاصينيز سياسي وسايل
باز سياسي نظام در قدرت به شدن نايل سياسيبراي ابزارهاي
مشروع شخصيت گروهي ، رسانههاي حزب ، يا سازمان:عبارتنداز
ميتوانند ابزار اين...و ثروت ايدئولوژي ، ياموجه ،
باشند ، گرچه باز سياسي نظام يك در قدرت منبع يكديگر دركنار
از ابزارها بهديگر نسبت ميتواند خاصي شرايط تحت ابزار يك
.باشد برخوردار بيشتري اولويت
ندارد مشروعيت با ملازمتي هيچگونه قدرت ، بسته ، نظامهاي در
.ندارد دخالتي سياسي تصميمگيري فرآيند در عمومي افكار و
زور اين.است كسبقدرت ، زور اصلي ابزار نظامها ، اين در
نظير عمومي باباورهاي درآميختن سنتيبا سياسي نظامهاي در
ليكن ميشود مشروع..و قبيلهگرايي ، نژادگرايي پيرسالاري ،
با زور توسعه ، حال در حتي و يافته توسعه درنظامهاي
درنظام ترتيب ، هر به.كند پيدا مشروعيت نميتواند هرتمهيدي
.قدرتاست معادله اصلي كننده تعيين زور بسته ، سياسي
در براي رقبايآنها ، و قدرت صاحبان شد ، گفته آنچه براساس
كه ميدهند قرار نظر مورد خاصيرا منابع دستگيريقدرت
بسته ، نظام در.دارد موجود سياسي بهنظام تام بستگي
اپوزيسيون و ميسازد برآورده سايهزور در را حكومت ، قدرت
و زيرزميني صورت به) زور از براندازانه استراتژي با نيز
بهره خود رسيدن حكومت به و حاكم قدرت تحديد جهت (مخفي
...و گروهي رسانههاي حزب ، ;باز نظام يك در متقابلا.ميبرد
آنها به روي مخالفانشان و صاحبانقدرت كه هستند ابزارهايي
.ميآورند
بيتوجه سياسي ، جرياني اگر گفت بايد مقدمه اين با
منطبق كه قدرتي منابع از سياسي نظام يك مقتضيات به
يقينا ببرد ، بهره نباشد ، سياسي نظام نوع يك ويژگيهاي با
يا سازمان به رويآوردنداد خواهد دست از را خود قدرت همه
به ميبرد سر به بسته يكنظام در كه جرياني توسط علني حزب
كه است سياسي عقلانيت از دور به و ممتنع اندازه همان
سياسي ، نظام هر در بنابراين.باز نظام در زور از بهرهگيري
آن با را خود فعاليت ميبايد اپوزيسيون يا قدرت صاحبان
.سازند هماهنگ است اصليقدرت ساختار سازنده كه نظامي
هنوز وجودآنكه با ايران چون جامعهاي در كه آن آخر كلام
از بسياري است ، محققنشده آن در مدني جامعه ابعاد همه
را امر اين و است كرده مصداقپيدا باز ويژگيهايجامعه
ابزار از بهرهگيري در سياسي جريانات برخي كه ميسازد ضروري
بازنگري به دست قدرت به دستيابي جهت خاصخويش سياسي
ميتوان كه است گونهاي به ايران جامعه شرايطبزنند
جناحهاي وجود همچون باز ، جامعه اساسي گفتشاخصهاي
سياسي نظام درون در پرنفوذ حال همان در و مختلفالمنافع
.شدهاست نهادينه آن در جامعه ، در متنوع سياسي وگرايشهاي
در بسته ، باجوامع متناسب است ابزاري كه زور جهت ، همين به
بهقدرت را جناحي قادراست نه و است مشروع نه ايران جامعه
.برساند
اكبرياني هاشم محمد
|
|