و خارجي جهانگردان
ايرانيان ميهماننوازي
(دوم بخش) ايران در آن تاريخي تحولات سير و جهانگرد حقوق
ورود بر را راه اجتماعي ، آفرين پرسش نگرش يك
حدود 450 از ما كشور سهم و بست خارجي جهانگردان انبوه
دلار ميليون از 50 كمتر به سالانهتوريستي درآمد ميليوندلار
بزرگتر ميآيد نظر به كه رقم اين ديگر ، عبارت به.رسيد
دلاري ميليون صدها با مقايسه در است ، واقعي ازارقام
تراز ميكنند ، خارج كشور از ايراني كهجهانگردان
.مينماياند منفي و مخدوش سخت را كشور درآمدهايتوريستي
تلاش نخستين ايران اسلامي جمهوري و جهانگردي نخستينهمايش
در.بود ايران توريسم صنعت پيچيدگيهاي از گرهگشايي براي
مصطفي دكتر جمله از و انديشمندان از شماري همايش ، اين
از ازآنها يك هر كه كردند عرضه را رهيافتهايي داماد محقق
.بودند برخوردار درنگي خور در كاربردي اهميت
دكتر مقاله از بخشهايي جستار ، اين پيشين شماره در
كه را آن قسمت واپسين اينك و آورديم را داماد محقق
.ميگذرانيم نگاه از است اصلي متن از فشردهاي
هجري چهارم قرن ايراني نامدار شاعر قبادياني خسرو ناصر-
و سير سال هفت از پس است ، اسلامي دوران مشهور سياحان از كه
اسم رباطهايي از خود سفرنامه در ايران ، نقاط تمامي به سفر
ديدن با يا كرده اقامت آنها در خود سفر طول در يا كه برده
آن در موجود اقامتي تسهيلات و امكانات توصيف به آنها
:از عبارتند رباطها آن.است پرداخته رباطها
مروالرود و سرخس راه بين در -نعمتي رباط -1
بلخ منطقه دستگرد و سمنگان ميان -دره سه رباط -2
مروالرود و سرخس راه ميان در -عمروي رباط -3
سرخس منطقه در -جعفري رباط -4
اماكن از كه اسلامي عصر ديگر ايرانگردان و جهانگردان
از و مهم كاروانسراهاي و رباطها از و ايران اقامتي
تردد ، و توقف براي آماده پناهگاههاي و استراحتگاهها
و كتابها در روزگاران ، آن ودرمانده خسته سياحان
:از عبارتند كردهاند ياد خود سفرنامههاي
غربي جهانگرد نخستين كه اسپانيائي ، بنيامين-
است اسلامي دوران ايران ديداركننده
از ايران به سفرش كه چكسلواكي ، پتاچيا موسي خاخام-
است بوده روسيه طريق
مشهور كتاب صاحب به خرداد ، بن ابوالقاسم-
المسالكوالممالك
كتاب صاحب استخري ، فارسي محمد ابراهيمابن ابواسحاق-
الممالك و مسالك
ششم قرن ايراني سياح و بلندآوازه شاعر شرواني ، خاقاني-
.نفيستحفهالعراقين مثنوي صاحب و هجري
چهارم قرن جغرافيانويس و جهانگرد مقدسي ، ابوعبدالله-
است (شهرنگاري) زمينه در شهرتش بيشترين كه هجري ،
ايران در ابوالف صاحبسفرنامه عربستاني ، ابودلف-
كتابصورهالارض صاحب بغدادي ، حوقل محمدبن ابوالقاسم-
و شعر نابغه ،(سعدي) به معرف عبدالله ، ابن مصلح شيخ-
اين در او از قبلا كه ايران مشهور ، جهانگرد و ادب
.است شده نام و ياد مقاله
مشهور سفرنامه كه جهان نامدار سياح ونيزي ، ماركوپولو-
است رسيده چاپ به دنيا ، سراسر در بار چندين وي
اروپائي سياح كورنيو ، دمونته جيواني-
غربي جهانگرد كروچه ، دامونته ريكولده-
غربي جهانگرد داپوردنون ، اودوريكو-
اروپائي سياح جوردانوس ، فريرر-
چنين مغولها ، حكومت دوران در مسافرپروري و دوستي سياح از
:است شده ياد
سراسر در ومسافرپروري دوستي سياح دوران اين در..
و سياحان و بزرگانبود و امرا شعار كشورهاياسلامي ،
صيت كهميتوانستند بودند ، مهمي وسيلهتبليغاتي مسافران
ويژه به برند شهري به شهري از را قدرت كرمارباب و احسان
دوستي ، سياح.بپراكنند عالم اكناف در را آنان آوازه و نام
و گمنام مردي كه بود ، متداول و مرسوم جا همه در آنچنان
راه به مراكش طنجه از خالي دست با بطوطه ابن چون ناآشنا
چين اقصي تا احترام و عزت نهايت در سال طي 30 و افتاد
(نوربخش مسعود تاريخ ، مسافران از بهنقل).نمود مسافرت
قرن ربع از معروفبيش سياح.مراكشي ، بطوطه ابن-.
وغرايب سفرنامهتحفهالنظار وصاحب كرد جهانگردي
در مسلمان ، سياح اين سفرنامه از كوتاهي بخش.است الامصار
در ابواسحاق شيخ زاويه و شيراز در سعدي مقبره با ارتباط
و محلپذيرايي و عشاق جهانگردان ميعادگاه استكه كازرون
:است آمده كتاب اين در.است آنها ضيافت
كه نمكين ، باغي با نيكو دارد زاويهاي سعدي مقبره...
سرچشمه نزديك آن محل و كرده ، بنا خويش حيات زمان در خوداو
مرمر از حوضچههايي آنجا در شيخ و است ركنآباد معروف نهر
به شهر از مردمان ميباشد ، لباس شستن براي كه برآورده
شستن و شيخ سفرهخانه در غذا خوردن از پس آمده زيارت
بر خدا رحمتكردم چنين نيز من و ميكنند مراجعت لباسها ،
.باد او
آنجا در را شب و ابواسحاقرفتم شيخ زاويه به من...
باشد ، كه مسافر ، هركس براي معمولا جا اين بردم ، در بهسر
و گندم و گوشت از مركب است ، خوراكي ميدهند ، هريسه هريسه
زاويه به كه مسافري ميخورند ، حليم بهصورت را آن و روغن
آن مگر دهد ، ادامه خود سفر به نميگذارند ميشود وارد شيخ
كتاب از برگرفته).بماند آنان ضيافت در روز سه كم دست كه
(شده ياد
كه سوم هانري سفير و جهانگرد.-دوكلاونچو گونزاس روي -.
و راهها وضع از خود سفرنامه در كرده سفر تيمور دربار به
:مينويسد چنين تيمور دوره مهمانخانههاي
چشمه آب دور راه از برايكاروانسراها خراسان راه در..
هم سنگريزه يك حتي وسيع طرق در ميآورند ، زيرزمين از را
و تازه غذاهاي (مهمانخانهها) استاسيونها درنميشود ديده
هر در امير فرمان به بود ، موجود هميشه تازهنفس ، اسبان
بسته آنها تعداد و ميداشتند ، نگاه متعدد اسبان ايستگاهي
.ميرسيد چارپا دويست و صد به گاهي بوده ، موقع اهميت به
در.ميشد كشيده ترتيب همين به سمرقند شهر تا پستي راه
لوازم و ساخته كاروانسراها علف و بيآب و سوزان صحاري
با چاپاران بود ، شده آماده آنها در جهت هر از زندگاني
نگراني اسبها فرماندهان از و ميتاختند تمامتر هرچه سرعت
وسيع ساختمانهاي صحرا دل در ميدانستند زيرا نداشتند ،
اسبان بالاخره و نرم ، خوابگاههاي دلپذير ، مشروبات و ماكولات
روابط راهسازي ، و راه).است موجود نفس ، تازه و تيزرو ،
.(راه وزارت عمومي
مردم عملكرد حسن از مشهودات ، بيان و اظهارنظرها اين
كيفيت و جهانگردان پذيرائيشايسته شيوه از و مسئوليت و
و وقفي اماكن كهدر مهمانخانهها ، در مطبوخ خوبغذاهاي
همچنين و عرضهميشد ، مسافران به رايگان بهنحو خيريه ،
و پستي راههاي و شهري بين جادههاي نگهداري مطلوب شيوه از
غريب ، انسانهاي حقوق مراعات نمايانگر چاپارها ، چالاكي از
.است ايران سرزمين در سياحان بويژه
و زبان از برداشتها و مشاهدات اين كه جا آن از
از دور به و صادق روايتي ميشود ، روايت اروپائيان قلم
.است قومي و مذهبي نژادي ، اهميتهاي و تعصبات
سفرايدولت از وآمروزيوكنتاريني.باربارو جوزافا -.
وبويژه آنها.بودند حكومتآققويونلوها دوران در ونيز
و.داشتند اقامت ايران در سالهايطولاني باربارو ،
شيراز ، يزد ، اصفهان ، كاشان ، نظير زمان آن مهم شهرهاي
آن جادههايمتعدد از و ديده را تبريز قمو لار ، هرمز ،
كرده مشاهده را دامپرور همچنينقناتهاي آنها.گذشتهاند
ولي.نوشتهاند نيز اروپاسفرنامه به بازگشت از پس و
مربوط برداشتهاي از خالي باربارو نوشتههاي و مشاهدات
.است جهانگردان امتيازهاي و بهحقوق
صفويه دوران
ارتماي و ونيزي ، لودويكوري سياح.لاسكاري كنستانتين -.
غربي سياحان از ونيزي رانچينوتو ولوئيچي ايتاليائي
سوي از كه انگليسي است سفيري سون ، جانكين و صفويهاند زمان
و رسيد صفوي تهماسب شاه حضور به انگليس ملكه اليزابت
تهماسب شاه زمان در كه است سياحي ونيزي دالساندري همچنين
.است كرده سفر ايران به
ثبات و عمومي ، امنيت بهعلتوجود نيز شاهعباس دوره سياحان
.است بوده صفويه ديگر شاهان زمان بيشاز متعدد ، سياسي
سياحان مشهورترين از.شرلي وروبرت شرلي آنتوني -.
خود سفرنامه در اينبرادران.اولاند شاهعباس زمانحكومت
:كردهاند نقل چنين خارجيان با ايرانيان رفتار از
به خارجه اهل سكناي ايرانبراي مملكت كه دانست بايد...
حين از ايران كهپادشاه زيرا است عثماني از مراتببهتر
كه است وامنكرده مطيع بهطوري را خود خودمملكت جلوس
حربه كه اين بدون كند ، مسافرت مملكت تمام در ميتواند شخص
به نسبت و مودب خيلي اهالي باشد ، داشته خود با اسلحهاي يا
ترجمه شرلي ، برادران سفرنامه).هستند مهربان خارجيان
(منوچهري نشر آوانس ،
زمان در كه است سياحاني مشاهير از ايتاليائي.دلاواله ، -.
در را سفرنامه بهترين و كرده سفر ايران به اول ، شاهعباس
از و طبيعت ، زيبائيهاي از خصوصا خود ، مشاهدات پيرامون
بزرگ خيابانهاي و چهارباغ و سلطنتي قصر ارزشمند معماريهاي
جالب بسيار او بهنظر كه چهارباغ ، آبنماي و كوچك خانههاي و
و متعدد كاروانسراهاي و جادهها از و است اعجابانگيز و
و سلطنتي كاخهاي و مازندران شهرهاي از بويژه مختلف شهرهاي
.است نوشته ايران مردم رسوم و آداب از
بوده انگليس تجاري هيات عضو كه انگليسي.هربرت ، توماس -.
زمان در و ايران از را خويش مشاهدات خود ، سفرنامه در
و اجتماعي و اقتصادي اوضاع مورد در بويژه اول ، شاهعباس
.است نوشته شهرها وضعيت
باعث كه اول ، حكومتشاهعباس زمان ويژگيهاي مهمترين از
او شخصي علاقه شد ، زياد بسيار سياحان جلب و سفر و سير رواج
مذهب ، مسيحي كشورهاي سلاطين نزد فرستادگاني اعزام به
سفرائي پذيرش و كشور در صنعتي و تجاري امور رونق بهمنظور
و علم انتقال براي مختلف سياحان جلب و كشورها آن از
را خويش ، ارزشمند علقههاي) و اهداف آن او.است تكنولوژي
حكومتي قلمرو در سياسي ثبات و عمومي امنيت برقراري با
طلائي عصر او حكومت كهعصر بهطوري پوشاند ، (عمل جامه خويش
.گرفت لقب
خصوصا صفويه شاهان حكومت زمان در ديگر عبارت به
ناامني گرفتار بهندرت جهانگردان اول ، شاهعباس حكومت زمان
خشونتها از مصون همواره و شدند كشور بيثباتي از وملول
.است بوده محفوظ مالشان و ايمن جانشان و بوده وتعرضات
قرن سياحان بزرگترين از.تاورنيه باتيست ژان -.
عباس شاه و شاهصفي حكومت زمان در كه است ، ميلادي هفدهم
ميشود ، گفته كه آنگونه و كرد مسافرت ايران به بار دوم ، شش
خود همزمان ايرانيان از بهتر را ايران كه است اوكسي
نام به معروفش سفرنامه در كه او مشاهدات.شناختهاست
و مستندات مطمئنترين از است ، منعكس سفرنامهتاورنيه
همه به دقيق نظري با زيرا است ، تاريخي صادقترين ، روايات
را آنچه اغراق بدون و صداقت و صراحت با و امورنگريسته
.است آورده قلم و زبان به كهديده
شناخت با و ارزش واجد وي مشاهدات شرح و گزارشها
در او سفرنامه از بخشي است ، صفويه عهد ايران جامعه كامل
:است چنين بابامنيت
در ميرود ، بهشمار سياحت توسعه در مهمي عامل كه امنيت..
بيدغدغه مسافران و حكمفرماست كامل بهطور امپراطوري سراسر
درامپراطوري كه درحاليرفتوآمدند در راهها در خيال
تمام...ديگرياست بهگونه اوضاع ايران ، غربي همسايه عثماني
حركت كهدستهدسته طريق قاطع دزدان از است پر عثماني ، خاك
و تجار بهانتظار راهها سر در و زياد جمعيت با ميكنند ،
بيشتر وقوتشان زيادتر عددشان اگر و ميايستند مالالتجاره
ميريزند ، راهم خونشان بلكه ميكنند ، لخت را قافله باشد ،
و طرق امنيت درايران نيست ، مخاطرات اين ايران خاك در اما
راحت اسباب منازل چنانچهدر است ، كامل مسافرين براي شوارع
.فراوانتر
به ميشدند ناميده راهدار كه افرادي وسيله كشور راههاي
...ميشد خوبيمحافظت
دارد ادامه
|