و ژاپن در تئاتر به نگاهي
آئويي اجرايبانو
نقاشي دوسالانه مسابقه دهمين
ميشود برگزار كاناگاوا كودكان
و ژاپن در تئاتر به نگاهي
آئويي اجرايبانو
نمايش نقد
به چيزي بر انگست متن ، انعكاسدقايق بر علاوه بيضايي
زندگي اينكه ، آن و است همگذاشته اساسيتر و مهمتر مراتب
دارد وجود هم مهمتري چيزهاي نيست ، بودن غرايز اسير
كهنويسنده است ششنمايشنامهنويي از يكي بانوآئويي
برايصحنههاي (19701925) ژاپنييوكيوميشيما تواناي
كردهاست اقتباس جديدژاپن نمايش و معاصر
و بعدها دارند ، چيني ريشهاي عموما كه ژاپني نمايشهاي
موجب را نمايشي گونهاي تلفيق ، و تداخل با چهاردهم قرن در
.نامنو به شدند
جوروري ،(NO) نو ژاپنييعني كلاسيك نمايش سهگونه
كه دارند چيني نمايش در ريشه (KABUKI) كابوكي و(JORURI)
ميكنند شكوفايي و رشد به شروع هشتم قرن از
يوكيوميشيما:نوشته
بيضايي بهرام:كارگردان
مخبري مهشاد مژدهشمسايي ، پيروزفر ، پارسا:بازيگران
ارديبهشت 77 و فروردين
قشقايي تالار
محققان ، از بسياري توجه شرق ، در نمايش هنر عظيم دستاورد
بررسي.است كرده جلب خود به را جهان هنرمندان و صاحبنظران
و گروتفسكي يرژي برشت ، برتولت چون هنرمنداني پژوهشهاي و
پنهان و آشكار تاثيرهاي و شرقي ، نمايش ساختار در پيتربروك
قرار جهانيان توجه كانون در را شرق آن ، اجرايي شيوههاي از
با غربي هنرمند زيرا نيست ، ماجرا همه اين اما.است داده
-وخدا يونانيست ، تفكر ويژگي كه مدارانه بينشيكيهان
نفع به را عرفاني تاويل و درك كه مسيحي ، تفكر انسانمداري
ذات و جوهر به توانسته كمتر زده ، پس تكنيكي -علمي تفكر
كه خود ، سنتهاي در همواره شرقي هنر.يابد راه شرقي هنر
باقي سازنده ، و ذهني نظامي از جاوداني خاطرهايست و ميراث
و نامرئي صورتي به الگوها و شكل نظامي چنين در.است مانده
جوهره و ذات در آن حيات تجديد و ميشوند ، تكرار دروني
اگر هم تغييري و ابداع.است صوري تجليات در نه و باطني
بل انفرادي ، صورتي به نه ميدهد ، هنرش در شرقي هنرمند
هنرمند وفاداري اين.است جمعي خاطره و روح به وفادارانه
شرقي هنر كه صورتي بهاست جمع در او استحاله حقيقت در
بسياري و قرارميگيرد راز و رمز از پردهاي درپس همواره
.دستنميدهد به آفرينشگرانش نشانياز هيچ آثار
هستند و نيست بيبهره اينويژگي از شرق در نيز نمايش هنر
.ندارند خود پيشاني بر مولفي هيچ نام كه متون بسياري
تعزيه از نسخههايي و ژاپن و چين از نمايشهايي كه همچنان
و مذهب با آن ژاپن ، پيوند در نمايش خاستگاه بررسي.ايراني
و زوالامپراطوريها و تكامل با همراه رويدادهاياجتماعي ،
ميتواننمونهوار اما ;ميطلبد ديگر تاريخي ، مجالي دورانهاي
(NO) نو نمايش شكلگيري نحوه و درژاپن نمايشي گونههاي به
.كرد اشاره
جوروري ،(NO)نو ژاپنييعني كلاسيك نمايش گونه سه
دارند چيني نمايش در ريشه (Kabuki)كابوكي و (Joruri)
.شكوفاييميكنند و رشد به شروع قرنهشتم از كه
تاثير تحت شدت به درژاپن نمايشي هنرهاي تحول سير
حماسي روايتگري ازدل و بوده يافته قوام سنتهاي
جديد ، شيوههاي وكشف نوخواهي بر علاوه و.سربرآوردهاست
بارور سنت يك دادندر قرار و آن از حراست و حفظ براي كوشش
.است توجه پويا ، شايان و
:عبارتنداز ژاپني نمايشي شكلهاي
هر.خورشيد خداي برابر در مذهبياست رقص گونهاي:كاگورا
ارث به پدر از را كهآن دارد خاصي كاگوراي روستايي
خاصي كاركردهاي كاگوراميكند اجرا سالانه جشن در و ميبرد
خير نبرد و شياطين ، دفع باران ، تمناي جمله آن از كه دارد
.است ماسك از استفاده آن ويژگيهاي از و.است شر و
در 612 بار اولين كه است شدهاي منسوخ نمايشي شكل:گيگاكو
جشنهاي به نمايش ريشهاين.است شده ژاپن وارد چين از
رقص و موسيقي با وهمراه كارناوالي صورت به كه يونانيميرسد
.است ميشده اجرا سروصدا پر
خود با چيني مهاجران كه موسيقياست و رقص گونهاي:بوگاكو
موسيقي پايه بعدها گونهنمايشي اين.آوردند ژاپن به
كه بلند و چهارگوش سكويي.آورد فراهم را ژاپني كلاسيك
بوگاكوبوده رقص اجراي محل ميكرد احاطه را آن كوتاه نردهاي
دادنشخصيتهاي نشان براي نمايشبازيگران اين در.است
درانتهاي كه پلكاني طريق از و چهرهميزدند بر ماسك اساطيري
سمت اركستردر گروه دو همچنين.واردميشدند داشت قرار صحنه
.ميكردند راهمراهي آنها راست و چپ
همان توسط احتمالا استكه پرده ميان نوعي:سانگاكو
ميان زودي به نوعنمايش اين.است آمده ژاپن مهاجرانبه
شكلهاي كه شد معروف ميمونها نامرقص به و يافت رواج مردم
سرعت به و بود..و آكروبات تردستي ، بندبازي ، از مختلفي
عبارتند كه نمايششدند نوع چهار پيدايش وموجب يافتند گسترش
بيشتر كه كوچنشين نمايشهاي نقالي ، نمايشعروسكي ، :از
بهاستادان كه شوشيها و بودند مطايبهآميز و شوخ نمايشهاي
.شدند معروف جنگيري
در و بعدها دارند ، چيني عموماريشهاي كه ژاپني نمايشهاي
موجب را نمايشي تلفيق ، گونهاي و تداخل با چهاردهم قرن
گونههاي مهمترين از كه نمايشي گونه اين.نامنو شدندبه
نابغه و هنرمند دو توسط ميشود ، محسوب ژاپن كلاسيك تئاتر
.يافت تجلي و شكل پسرشزهآمي و يعنيكانآمي
اين در.است آواز و ازرقص بلندي منظومه حقيقت در نو
مشخص لباس و ماسك وسيله به نقش دو بين فاصله نمايش ،
كوچكترين بدون و قراردادي صورت به لباس ، و ماسك.ميگردد
يك نه و هستند اجتماعي نمونه يك معرف واقعيت ، با ارتباط
با سايهدار ، برجستگيهاي با خورده ، لاك چوب از ماسكيفرد
بر احساس ، گويايي گونه هر از ظاهراعاري و تهي نگاهي
با.ميكند پيدا فوقالعادهاي زندگي ماهر ، بازيگري چهره روي
گريه به خنده از و ميكند تغيير آن خطوط نور ، ساده بازي يك
كه احساسي هر ترجمان ولي ميشود ، تبديل اندوه به شادي از و
نه و است غيبت يك بيانگر چيز ، همه عليرغم ماسك اين باشد ،
.حضور يك
و ديوها و خدايان و افسانهها ، اساطير عموما نو ، مضامين
بزرگ گروه پنج به را نمايشنو زهآمي ، هستند شياطين
نحوي به آن در گروهيكي ، هر واقعاز در كه تقسيمكرد ،
بود ، روانشناختي و هنري تعالي يك نشانگر كه ميشد اجرا
نوي يك نويجنگاوران ، يك خدايان ، نوي يك:ترتيبكه بدين
.ميشد اجرا پياپي نويديوان يك و واقعي زندگي يكنوي زنان ،
است برخوردار محكمي ازساختار كه نمايش اين از ديگري نوع
نوعيظهور ميپردازد ، رفته دست از زمانهاي و روياها به و
دلبسته خاكي دنياي به كههنوز مردي يا شبحزن.است اشباح
جامه را نافرجامش ياعشق كينه و نفرت تا ميگردد استباز
.عملبپوشاند
پيدايش به منجر پياپي ، نوي پنج اجراي زمان شدن طولاني
كه را پردهها ميان ايننامكيوگن به شد پرده نوعيميان
كه ازسانگوكو مطايبهآميزند ، عموما و كميك نوعينمايش
از كيوگن ، واقع ، در.است شده مشتق شادند لحظههاي سرشاراز
قديميتر خيلي كه است تئاترژاپني حالات ابتداييترين بقاياي
در چنان زهآمي ، بهاهتمام شايد بعدها ، و بوده نو ازتئاتر
.است شده آنمحسوب لايتجزاي جزو كه كرده رسوخ نمايشهاينو
اجرا وصحنهافزاري دكور هيچ بدون و نو صحنه درهمان كيوگنها
.دارند بازي آن در شخص معمولادو و ميشود
گاه و گرفتن عوضي برسوءتفاهم ، مبتني كه نمايش گونه اين
با و نمييابد چنداني بود ، تكامل جامعه شخصيتهاي ريشخند
منظومههاي رواج با.متوقفميشود كابوكي نمايش بر تاثير
يافت رواج نمايشي حماسيگونهاي شبه روايتهاي و قهرماني
ملهم نما همين به شخصيتي با داستاني از كه جوروري نام به
سونه ، گزارشكودكييوشيت جوروري مجموعه:است شده
.است جوروري بادوشيزه او عشقهاي و ميناموتو كاپيتنمعروف
قرن اواسط در.بودهاست تخيلي كاملا شخصيتي دوشيزهجوروري
-جوني -مجموعهجوروري مبهم ، و تيره شرايطي ودر شانزدهم
بلافاصله كه شد تنظيم(جوروري فصلي دوازده داستان)سوشي -دان
اسم به تبديل زوديجوروري به كه كرد كسب چنانتوفيقي
اينكه سرانجام و.شد دست اين از رواياتي مشتركيبراي
كه انداخت مسيري در را جوروري جديدي سرنوشتساز مرحله
عروسكها با ياجوروري جوروري -نينگيو به منجر بايستي
كه عروسكي تئاتر:است ژاپني تئاتر كلاسيك گونه كه ميشد
.اوزاكاست شهر افتخار و شرف مايه هنوز
ادامه در و نماند باز حركت از ژاپن در نمايش تحول سير
.كابوكي نام به شد معروف بسيار نمايشي گونه يك به منجر
،(سانگاكو) ساروگوكو دور ازاخلاف يكي نمايشي گونه اين
و كم رقصهاي كه است كمدي نمايشهاي و گيران معركه نمايشهاي
بدان دوباره طراوتي هفدهم قرن ابتداي در زنان بيپرواي بيش
پسرهاي آنگاه.شد ممنوع در 1630 زنانه اينكابوكي.بخشيد
به تازهاي جنجال نيز اين كه كردند زنان جايگزين را نوجوان
بنابراين...شد اعلام در 1652 جديدي ممنوعيت و كرد پا
كه كنند بازي را دردسرتري كم نمايشهاي كه گرفتند تصميم
مردها نيز را زنها نقش ممنوعيتها ، از فرار براي درآنها ،
.است مانده محفوظ هم هنوز عادت اين و گرفتند عهده به
.ميشود تقسيم تاريخي و خانوادگي دسته دو به كابوكي نمايش
تاريخي ، روايتهاي به متكي بيشتر تاريخيكابوكي نمايشهاي
بر تاكيد خانوادگي نمايشهاي در و.است اسطورهاي و قهرماني
ويژگي مهمترين.است زندگي در آن مبارزه و عوام زندگي
نمادين كاملا صورتي به كه است بازيگران بازي شيوه كابوكي
و ويژهاند قراردادهاي بازيگرانپايبند و است انتزاعي و
صحنهآرايي و رنگ.ميكنند پيروي ناممي به بازي نوعي از
اين در نيز گريم و لباس و دارد خاصي اهميت كابوكي در
.ميشود گرفته كار به شده اغراق صورتي به نمايش
نويسنده كه است نمايشنامهنويي شش از يكي آئويي بانو
معاصر صحنههاي براي (19701925)ميشيما يوكيو ژاپني تواناي
به آثارش بيشتر در او.است كرده اقتباس ژاپن جديد نمايش و
پرداخته گرايي وغرب تجدد و ژاپن كهن ارزشهاي و سنت تقابل
موفقترين شايد و بود پركار ميشيمانويسندهاي.است
است آكنده بيرحمانه خشونتي از آثارش.امروز ژاپن قصهپرداز
از ميآيد نظر به كه دارد نشان گمگشتگيهايي و كجراهي از و
.ميگيرد مايه وقاحتنگاري در غربي داستانهاي زيادهرويهاي
سنت در را آن پاي جاي و است ژاپني سنت نشانگر بيترديد او
مرزهاي در اگرچه او قصههاي در عشق.يافت ميتوان ژاپني
تبديل پاي تا و ميرود فراتر آن از اما ميكند ، درنگ جسماني
پيش ابدي مقولههاي و روح تعالي به رسيدن و تعادل به عشق
قصههاي ترجيعبند و مايهها مرگ و زيبايي جواني ، ..ميرود
را مايهها اين پيوسته نوازندهاي همچون.هستند ميشيما
اين.ميانجامد مرگ به كه زيبايي و جواني:ميكند تكرار
خواننده مشام به را تندش رنگ ابتدا همان از محتوم سرنوشت
و ميانگارد مرگ همسان را زيبايي و جواني گويي.ميرساند
ما تلقي اين با و ميداند جهاني اين و جسماني را آنها اوج
.فراميخواند ابدي سرانجام و ماندگارتر عميقتر ، چيزي به را
ميشيما علاقه مورد تمهاي واقعي تجسم حقيقت در آئويي بانو
.است اشباح ظهور ازنوي نمونهاي و
(است قيافه خوش عجيبي و غيرطبيعي شكل به كه مردي) هيكارو
در آئويي همسرش ميشود ، مطلع كه است تجاري سفري در
بيمارستان به را خود سرعت به.است شده بستري بيمارستان
كه مييابد در پرستار توسط درآنجا.آئويي بستر بر ميرساند ،
ديري.است ميآمده همسرش ملاقات به او غياب در زني شب هر
كسي او و ميگذارد آئويي اتاق به پا ناشناس زن كه نميگذرد
در اوروكوجو خانم هيكارو ، يعني سابق معشوقه جز نيست
به نافرجامش عشق تلافي به و آئويي دادن شكنجه براي حقيقت
دو ، اين ميان كشمكشي در.است آمده آئويي ملاقات به هيكارو
اعتراف رفتهاش دست از وغرور شده لگدمال عشق به روكوجو
.است نداشته دوست را او هيچگاه كه اين به هيكارو و ميكند
خانه به مستاصل هيكارو.ميشود ناپديد شبحي مثل روكوجو
پيش وقت خيلي از او كه ميشنود جواب.ميكند تلفن روكوجو
.است خوابيده
مكالمهاي.ميكند صحبت هم روكوجو خود با حتي هيكارو
شبحي جز ديده ، او كه چيزي درمييابد اينكه تا.ناتمام
.ميدهد جان شبحروكوجو شكنجههاي اثر بر آئويي.است نبوده
شگرف قدرتي با اما دارد ، سادهاي طرح باآنكه نمايش
تلاقي در شاعرانه ، مفاهيمميكند گرفتار را تماشاچيان
تصاويري ارائه با شده ، سركوفت عقدههاي و انگيزهها واگشايي
به روايت ، سطحي لايههاي از را نمايش ايجاز ، نهايت در
.ميزند پيوند ابدي و ماندگارتر مضاميني
و ميدهد انساني امور به را بيثباتي كه بودايي نگرش در
در روكوجو خانم ميانگارد ، گذرا و لحظهاي را شكوه و زيبايي
رفتهاش ، دست از طراوت و جواني بازيابي پي در بيهوده تلاشي
انتقام گرفتن براي كوششي هيچ از كه ميشود ، سرگرداني شبح
آئويي شكنجه به دست اينجا در كه چندان ;فروگذارنيست
از سادگي به و ميكند تعقيب را هيكارو سايه مثل ميزند ،
.نفهمد هم ديوار خود كهحتي چندان ميگذرد ، ديوارها
حقيقت در هيكاروست ، كشتن كه آمدنش دليل يادآوري با روكوجو
احساس وقتي:ميپندارد حالا كه حقش در است دنبالترحمي به
دارم دوست ميكنم فكر حتما بكشم ، تورو ميخوام ميكنم
انتقام گرفتن با جز كه انديشهاي.كنه رحم من به هم مردهات
.كرد نخواهد آسودهاش
و تغييرات با است همراه روكوجو براي گذشته يادآوري
گاه و ميشود بلند صدايش گاه.صدا و رفتار در دگرگونيهايي
زمانها كه ميشود رويايي مثل بازگويياش.ميراند سخن مرموز
كلبهاش و خود از كه توصيفي و ميكند طي منطقي هيچ بي را
.ديگر چيز هر تا است شاعرانه هذياني بيشتر ميدهد ،
از است مجردي خاطرات به بخشيدن تجسم جستجوي در همواره او
و شور اين ما ا.است كشيده زنجير به را او كه وسوسههايي
از روياهايي نيستند ، بيشتر سايه يك روياهاي جز هيجانات
جا همه به متعلق دورهاي ، هيچ و دورانها همه به متعلق زني
روكوجو خانم خود عيني تجسم هيكارو براي اما.جا هيچ و
.هيكاروست خود قلب و جان در كه شبحيزنده.است
خود توان از فراتر ونيرويي غرايز اسير كدام هر شخصيتها
پرستاران) ما همه:است معتقد كه برايپرستار حتي.هستند
جنسي وعقدههاي روانيشدهايم آناليز(بيمارستان كاركنان و
هميشه كه دادهاند ترتيبي...كردهاند پاك روكاملا مون
نظر اين از وقت هيچ ما...ارضاكنيم رو نيازهامون بتونيم
زيبايي مقابل در او واكنش اما.همنداريم با مشكلي
قبال در عكسالعملش نيز استو ديگر چيزي هيكارو خيرهكننده
روشن كهچراغش ميبينيد رو خونهاي كمتر كنيد ، نگاه:مردم
و جنگيدن داشتن ، دوست ساعت عشقه ، ساعت حالا.باشه
شروع شب جنگ ميشه ، تموم روز مبارزه وقتي.نفرتورزيدن
.وبيشرمانهتر خونينتر جنگي ميشه ،
مراتب به چيزي بر انگشت متن ، دقايق انعكاس بر علاوه بيضايي
زندگي اينكه ، آن و است گذاشته اساسيترهم و مهمتر
.دارد هموجود مهمتري چيزهاي.نيست بودن اسيرغرايز
ميشود مردي و زن گسيخته لجام غرايز بيگناه قرباني آئويي
آن اسير كوركورانه يكي و داده تن بهآن آگاهانه يكي كه
و هيكارو كه متصورميشود زماني مفهوم اين و.است شده
زلالي درياچه بر آئويي ، جان بر يعني آئويي ، تخت بر روكوجو
.ميكنند سواري قايق پاكي ، و آرامش از است نشانهاي كه
قرمزي روكوجو ، لباس سياهي) آدمها ، شخصيت با رنگها هماهنگي
اشارهاي كه آئويي آبي لباس پاياني ، صحنه دستكشاشدر و شال
رساننده و كننده خيره ايننمايش در(...و است درياچه به هم
.آدمهاست ماهيت و دروني مفهوم
كه خوردهاند پيوند هم به چنان حركات و بازي از چيز همه
.برداشت نمايش از نميتوانچشم لحظهاي
بيگناه محمدرضا
منابع
نشر حسامي ، هوشنگ ترجمه ميشيما ، يوكيو آئويي ، بانو -1
تجربه
ترجمه ،..و تسيون -ماهيائو زمين ، مشرق در تئاتر -2
نمايش انتشارات مستعان آزاده
نقاشي دوسالانه مسابقه دهمين
ميشود برگزار كاناگاوا كودكان
كودكان نقاشي دوسالانه مسابقه دهمين:هنر و ادب سرويس.
تا 15 سنين 4 براي (جهان كودكان هنر نمايشگاه) كاناگاوا
.ميشود برگزار دريوكوهامايژاپن ماه 77 اسفند در سال
قدرت تقويت آن كههدف مذكور مسابقه در شركت ونحوه شرايط
به است ، شده ذكر -جوامعآينده رهبران -كودكان وخلاقيت تخيل
:است شرحزير
خود اثر ميتوانند وشركتكنندگان است آزاد مسابقه موضوع -
كلاژ چاپ ، پاستل ، رنگي ، مداد روغن ، رنگ آبرنگ ، صورت به) را
و مجسمهسازي از غير است نظرشان مورد كه وسيلهاي هر يا و
(ميباشد شدن فاسد قابل خوراكي دانههاي با كه كلاژهايي يا
.كنند ارسال مذكور مركز به
كه شد خواهد پذيرفته نقاشي يك تنها شركتكننده هر از -
.باشد شده ارائه نمايشگاهي يا مسابقه در قبلا نبايد
بدون و باشد سانتيمتر xاز5555 بزرگتر نبايد نقاشيها -
.شود فرستاده قاب
نقاشي پشت در آن وچسباندن مسابقه در شركت فرم تكميل -
با نقاشي پشت در را ذيل اطلاعات ميتوانند يا و است ضروري
تاريخ به) سن تولد ، تاريخ اسم ، :بنويسند لاتين بزرگ حروف
نقاشي عنوان منزل ، دقيق تحصيلات ، آدرس ميزان جنسيت ، ،(ميلادي
.آن ترسيم وتاريخ
گروه نشاني و نام باشد گروهي كاري ارسالي ، اثر چنانچه -
اثر ، شدن برنده صورت در اين بنابر.شود قيد اثر پشت در
كه افرادي مشخصات لطفا.گرفت خواهد تعلق گروه به جايزه
،(ميلادي تاريخ به) سن نام ، از اعم كردهاند تهيه را نقاشي
.شود قيد نقاشي پشت در آدرس و جنسيت
سپتامبر تا 30 جولاي تاريخاول از نقاشيها ارسال زمان -
مركز و است تعيينشده (مهر 1377 تا 8 تير 10)1998
نمايد ، فوقدريافت تاريخ از پس كه بهنقاشيهايي مذكور
آدرس و فرم برايدريافت علاقهمندان.داد اثرنخواهد ترتيب
اداره به بيشترميتوانند اطلاعات كسب وهمچنين مربوط
چهارراه تهران:بهنشاني ايران در يونسكو ملي فرهنگكميسيون
مراجعه پنجم اسلاميه ، طبقه شهيد ساختمان انقلاب ، فلسطين ،
.نمايند
|