فرمهاي در شخصي حس يافتن
پابرجا
گلستان گالري در آثارمجسمه نمايشگاه برپايي مناسبت به
:اشاره
تا ارديبهشت از 28 سالور مريم مجسمههاي آثار از نمايشگاهي
به.است درآمده نمايش به گلستان گالري در خرداد چهارم
پي در كه شدهاست انجام هنرمند اين با مناسبتگفتگويي همين
:ميآيد
نمايشگاههاي و كار شاهد پيوسته سال 1366 ، از سالور ، خانم
ميبينيم ، را آثارتان تحولي سير و بودهايم امروز به تا شما
در كه تجريدي متنوعو تجربههاي تا لعابدار سفال ظروف از
كاري ازگذشته كمي لطفا.كردهايد ساختمجسمه و حجم مورد
برايمانتوضيح را بوده فعاليت ايننوع زمينهساز كه خود
.دهيد
سراميك مدرسه در ازسال 1364 پاريس در من هنري فعاليت
فرم ساخت و گل با كه آنجابود و.شد شروع ساويني استاد
بودم ، كرده انفورماتيكتحصيل رشته در قبلا آشناشدم ،
رشته آن رادر خود فرهنگي خاصيت و هنري نتوانستمحس اما
كتاب ، موسسهانتشارات در سال چهار بهمدت سپس كنم ، پيدا
چاپ و نشر انتشارات ، اين كار شدم ، كار به پاريسمشغول در
قديم قرآنهاي از تذهيب و خط انتخاب مسئول من و بود قرآن
مرا زندگيم از دوره اين بودم ، چاپ تجديد براي دنيا ،
اين از بعد.كرد متصل عرفان و شعر و هنر دنياي به دوباره
و.كردم هنر اين فراگيري شروعبه ساويني مدرسه در زمان ،
.ميخوانم هنري راسرنوشت آن من كه بود چيزي همان اينشروع
و انداختم راه درخانه كوچكي كارگاه و بازگشتم ايران به
تا شدم ، مشغول(سراميك) لعابدار سفالين ساختنظروف به
گرفت مرا كاربردي ظروف جاي ناب حجم و مسئلهفرم كه زماني
به فرم كاربرد گرفتن نظر در بدون كه بود جا اين از و
.آوردم روي مجسمه
كه كاربردي پرارزش هنر به انتخاب ، اين با شما نميكنيد فكر
و اعتقادات با همراه و داشته اساسي جايي تمدنها تمام در
پشت بودهاند ، اصليشما مخاطبهاي كه مردم واسطورههاي عواطف
زيباشناسي نظر تنهااز نه كه ست شاهكارهايي كردهايد؟منظورم
در ازآنها روزمره استفاده بلكه تكاملهستند ، حد در
.است داشته مردمسهمبسزايي باورهاي و اعتقادات
را سراميك كاربردي ساختظروف هم هنوز دليل همين به نه ،
معصوم و فرمهايساده اين شيفته هم هنوز و ادامهميدهم
.لعابدارهستم سفالهاي
نخواستهايد يا شمانتوانستهايد چطور كه است اين منظور
عجين هم با را اعتقادي باورهاي و كاربرد عنصر ايندو
كنيد؟
كردن پيدا و مجسمهها بهاين من كردن رجوع شايد نميدانم ،
روندي واسطورهاي ، اعتقادي شما بهقول و حسي اينفضاي
عنصر دو بتوانماين روزي تا ميزنم گام درآن من كه باشد
من جستجوي فعلا كنم ، عجين هم رابا اسطوره و كاربرد
آن شما بهقول و شخصي حس كردن پيدا و جديد فرمهاي يافتن
.است كار در من اعتقادات يا اسطوره كه است چيزي
اين و يافتهايد دست خود اينخواست به امروز به تا آيا
بهتر چيزي شما بهتجربههاي است توانسته كاري روند نوع
جدا راههايي كار شيوه دو اين نميكنيد فكر آيا كند؟ اضافه
تفاوت ناب باهنر كاربردي هنرهاي مسئله و دارند هم از
دارند؟ زيادي
بين تفاوتي من نظر از ميدهم ، نه را دوم سوال جواب اول ،
بيانگر فينفسه هنر.ندارد وجود ناب هنر و كاربردي هنرهاي
مجسمه يا سفالگرساده ، يك خواه است ، افكارهنرمند و احساس
ميتوان هنريكه اثر يك تكثير و تكرار باشد ، مگر جهاني سازي
و حسناب دادن دست از به كه كرد هماشاره آن شدن صنعتي به
.است ديگري مسئله آن كه لطمهبزند ، اثر آن اوليه خالص
كه آنجا تا ميكنم فكر كه است چيزي كار در جستجو مسئله
مختلف وتجربههاي است ، همراه من با دارم را كار توان
بودن جدا مورد در و ميكند بيشتر مرا آگاهي لحظه هر مسلما
من كارگاه در شيوه دو اين... كار ، شيوه دو اين
نقطه شد ، خواهد دوباز اين بين راهي حتما و اتفاقميافتد
با ساده بهفرمهاي نياز دورهاي.هستم من دوراه ، اين مشترك
و حسي و پسزمينهذهني گاه و ميكشد ، خود مرابه خاص ، رنگهاي
.ميدهد سوق مجسمه سويساخت به مرا فرهنگي
كارهايتان و ميكنيد خوددنبال مجسمههاي در را خاصي بيان چه
ميرساند؟ پيامي چه بيننده به
انسان تفكر بازتاب و بيانحالات كاري مختلف دورههاي در
كه قبل دورههاي كاري ، برعكس دوره اين در فرقميكند ،
سوي به كشش و حركتصريح و ديناميزم بيانگر كارهابيشتر
و ايستايي بهآرامش ، تبديل بار ، اين بود ، وآزادي رهايي
بيننده كه شدهاند ، (استاتيك Statique )فرمهاييپابرجا
خود ، ذهنيات برحسب آن ، اصلي فرم و كار ازبافت ميتواند
دست خود ايدهآل افكار بازتاب به شايد تا راشكافته ، آن
.يابد
تاريخ در ما كه سازي درمجسمه خاصي دوره يا مكتب از آيا
ميكنيد؟ پيروي اقتباسيا گرفته ، تاثير داريم هنرسراغ
تا ايران مجسمههاي و ظروفسفالينه قديميترين از بيترديد
من در دنيا ، مجسمهسازان مجسمههاي مدرنترين و جديدترين
نشان كارهايم در را خودشان چطور و كي حالا تاثيرگذاشتهاند ،
را استادي و مكتبي يا دورهاي اينكه ولي نميدانم ميدهند ،
كنم ، دنبالهروي و باشم كرده انتخاب خودم پير عنوان به
.خير
استفاده خود يافتههاي سفرهاو و ديدهها از شما صرفا پس
كردهايد؟ عجين شخصي باطراحي و كرده
شخصي فهمي و عمومي دركي داراي هنرمندي هر ميكنم فكر من
و آيد چشم به بيشتر هنر دركار شخصي درك و فهم چه هر است ،
و بيشتريگرفته تبلور هنرمند آن كار شود ، كار آن روي به
دركشخصي به دركار اما نيستم ، فهمعمومي منكر است ، متمايزتر
.ميدهم اهميت خود حسخالص و اطرافم و محيط از خود
|