يا كنترل اهرم مطبوعات قانون
آزادي؟ حافظ
و افكار نماينده مطبوعات سياسي ، نظر از
بيان و آزاديانديشه از بايد و هستند انديشههاياجتماعي
باشند برخوردار
سياسي جامعه هر مطلوب كمال مطبوعات آزادي چند هر
دولتها اجتماعي مظالم مقابل در مردم حقوق پشتيبان وبهترين
كه ، دارد ضرورت نكته اين به توجه اما ميرود بهشمار
خواهد قادر خطرناك و فعال عنصر يك حد در پديده همچنيناين
را گوناگون تباهيهاي و آسيبها خود ذاتي قدرت كهبا بود
بنمايد متوجهجامعه
و دولت با مطبوعاتي ارگانهاي روابط بر مطبوعاتي حقوق
نويسندگان و مطبوعاتي موسسات روابط همچنين عمومي ، موسسات
دارد نظارت خوانندگان و
داده قرار بشر سرشت در آنرا خداوند كه است نعمتي آزادي
داشته حذر بر وابستگي و انقياد گونه هر از را او و
به را اجتماعي تكليفي الهي الاحترام لازم حق اين (1).است
.آنند رعايت به مكلف همگان كه ميآورد دنبال
انديشمندان كه ميرود بهشمار اجتماعي حقوق جمله از آزادي
همگاني قيام به دعوت حتي آن حفظ براي آزاديخواه
:فرانسه اساسي 1793 قانون ماده 35 موجب به (2).نمودهاند
و شورش بگيرد ، ناديده را مردم اساسي حقوق دولت ، گاه هر
تكليف اجتنابناپذيرترين و حق مقدسترين مردم براي قيام
از متاثر كه نيز ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون.است
هيچ:ميدارد مقرر نهم اصل در است ، اسلامي رهاييبخش انقلاب
كشور ارضي تماميت و استقلال حفظ نام به ندارد حق مقامي
مقررات و قوانين وضع با چند هر را مردم مشروع آزاديهاي
.كند سلب
سلبي غيرقابل حق و اصولبنيادين از يكي مطبوعات آزادي
آحاد و دولت وظيفه را حفظآن اساسي قانونگذار كه است
.ملتميداند
اسلامي انقلاب پيروزي از دودهه به قريب گذشت با اينك ،
جايگاه از هنوز حقمردمي اين كه ميرسد نظر به چنين
يا و نارسايي.نيست برخوردار اطميناني قابل و شايسته
و قانون 1358 لايحه) انقلاب از پس مطبوعاتي قوانين نقصان
در مطبوعات ، بحران اداره و هدايت در دولت نقش ،(قانون 1364
به نسبت نافرهيختگي و گذشته ذهني رسوبهاي مطبوعاتي ، فرهنگ
اين علل مهمترين جمله از مطبوعات ، آزادي از صحيح درك
اشتراك با امور اولياء و متفكران كه ميرود شمار به نقيصه
.بردارند گام آن رفع در بايد مدبرانه مساعي
(كليات -اول)
مطبوعات اساسي نقش -1
گروههايي و افراد انديشههاي و افكار كتبي انعكاس مطبوعات
بين را گستردهاي روابط و دارد عموم به خطاب و پيام كه است
از مجموعهاي و ميكند فراهم دولت و جامعه گروهها ، افراد ،
.ميسازد پديدار را سياسي و اجتماعي صنفي ، فردي ، حقوق
حقوق مدعيان گروهي ، و فردي حقوق در همگاني رسانه اين
در ميدهد ، قرار يكديگر رودرروي مردم درانظار را خصوصي
در و ميسازد مطرح را حسنه اخلاق و عمومي نظم اجتماعي حقوق
دولت رفتار و اعمال و زمامداري اقتدار سياسي و عمومي حقوق
ميدهد قرار مردمي كنجكاوانه انديشههاي و افكار معرض در را
خروش و پرجوش حال عين در و وسيع شبكه ترتيب ، بدين و
اين در ميشود ايجاد مختلف زواياي و ابعاد در ارتباطي
ابعاد در همگاني و فردي تاثر و تاثير از وسيعي حجم صورت ،
اقتصادي ، اخلاقي ، تجربي ، علمي ، ديني ، فرهنگي ، مختلف
مطبوعات مثبت نقش.ميگيرد فرا را جامعه سياسي و اجتماعي
:نمود خلاصه ميتوان ذيل عناوين در را
مردم عمومي معلومات افزايش -1
جامعه فكري ارتقاي و انديشهها برخورد ايجاد -2
عليه جامعه بسيج و معضلات مسائلو به نسبت عموم آگاهي -3
وفساد ظلم
زندگي حل راه بهترين ويافتن جامعه وضع بررسي و طرح -4
اجتماعي
مختلف طبقات تمايلات و خواستهها از حاكمه هيات اطلاع -5
مردم
بر سالم عمومي افكار حاكميت و خودكامگي و خودمحوري نفي -6
حكومتي اعمال
مطبوعات و دولت -2
مطبوعاتي روابط تمام كهدر ميشود ملاحظه تامل ، اندك با
رابطه و ميآيد بهميان نحوي به زمامداري و پايدولت
:ميشود فراهم ذيل فرضهاي در مطبوعات و بيندولت مستمر
شكايات و اختلافات به مرجعرسيدگي دولت فردي ، بعد در -1
.است زمينه اين در حقوقعامه احقاق و افراد مطبوعاتي
و حسنه اخلاق نظمعمومي ، چنانكه اجتماعي ، بعد در -2
مرجعيت دولت قرارگيرد ، خطر معرض در ارزشهاياجتماعي
.دارد عهده بر را آنها از پاسداري و حراست
معرض در و مطبوعات موردخطاب دولت سياسي ، بعد در -3
.مردمياست آزاد انديشههاي و افكار
نظارت ، و مرجعيت و درمقام دولت دوم ، و اول فروض در
انفعالي موضعي سوم ، فرض در اما ;دارد وسيعي عمل ابتكار
ناگزير و برميدارد گام خود دفاع مقام در و ميگيرد خود به
انديشههاي و افكار مقابل در كلان و خرد پاسخگوييهاي از
مطبوعات موضوعآزادي كه است اخير فرض اين در.است عمومي
.ميگيرد قرار توجه مورد سياسي مهم قضيه يك عنوان به
رودرروي وآزادي عنصرقدرت دو سياسي نظام هر در
جوهره در و استيلاء جوهرهقدرت در.ميگيرند قرار يكديگر
قرين همواره جوامع درهمه عنصر دو اين.است آزاديرهايي
عامل آزادي و نظم عامل قدرت ;است انساني همراهافراد و
ميل تنهايي به نظم كه حالي در.است جوامع پيشرفت و ارتقاء
كشيده مرج و هرج به تنهايي به آزادي دارد ، استبداد به
موجود:هيجدهم قرن انديشمند ريوارول قول به.ميشود
بين كه است مدي و جزر در و متلاطم اقيانوس منزله به انساني
و رفت هر در و ميباشد نوسان در وآزادي ساحلقدرت دو
اين در.ميشود نزديك ديگر طرف به و دور طرف يك از برگشت ،
ملازمه عنصر دو اين بين كه ميشود حاصل وقتي آرامش خصوص ،
تامين را آن اساسي قوانين معمولا كه باشد داشته وجود
(3).ميكنند
كيفيت به معطوف آزاديمطبوعات ، جمله از و آزادي اصل
عرصه كه استبدادي دردولتهاياست سياسي نظامهاي وجودي
آزاديها جلوگيري جز حاصلكار است ، وسيع قدرت براياعمال
بحث صورت ، اين در.باشد نميتواند سركوب و واختناق
خاطر تلقي مطلوب ، ارمغان يك عنوان به كه مطبوعات آزادي
وجود ، فرض بر و است منتفي اصولا ميباشد ، آزادي مشتاقان
به صرفا مداهن و مطيع مزد ، به قلم روزنامهنگار مشتي
.ميپردازند كرنشگويانه قلمفرساييهاي
اصلي پايه آزادي آنجاكه از مردمي ، دولتهاي در اما
آزادي سياسياست ، صحنه در مردم فعال وحضور دموكراسي
راپديدار سياسي شادماني و حيات جلوهاياز مطبوعات
و انديشهها برخورد تحرك ، توامبا رابطهاي و ميسازد
است فعال پديده اين از.ميآورد وجود به باشكوه مناقشههاي
رقابت يك از گذر از پس و گشته ظاهر سياسي قدرتهاي كه
.ميگيرند قرار زمامداري مسند بر انتخاباتي فشرده
رابطهاي سياسي هرم وقاعده راس بين بازي ، فضاي چنين در
قدرت ميان موزون تلفيقي و ميشود ايجاد دوطرفه و روان
چنين در كه است بديهي.ميآيد فراهم مردم آزادي و زمامداري
براي شده تضمين پايندگي و مطلق اقتدار از اصولا حالتي ،
طرف از واقعيت اين قبولبود نخواهد خبري زمامداري
تغيير و انتخاب دائم حق در مردم پافشاري و زمامداران
و نظام ماندن مردمي اصلي رمز خود ، براي زمامداري عناصر
.است عمومي آزاديهاي حقوق تضمين
به توجه با ممكناست ، هم مردمي نظامهاي بعضي در حتي
است ، شده بنا مردم و زمامداري بين كه معنوي و عميق ارتباط
در و كنند احساس ويژه حقانيت خود براي حاكمه هيات اعضاي
نشان حساسيت خود از بيان ، آزادي به نسبت نوعا صورت ، اين
خود خدمتگزارانه نقش ايفاي براي را آن كه آنجا تا ميدهند
در سياسي ، تحمل عدم اين.ميدانند مضر حتي و مزاحم زايد ،
اصولا دولت ، محتمل قويا انحرافات يا و اشتباهات كنار
و تبليغات شدن دولتي مطبوعات ، آزادي دريچه شدن تنگتر موجب
بحران اين ، بنابرشد خواهد غيرسالم سانسور حاكميت
نيز مردمي كاملا نظامهاي حتي گريبانگير است ممكن مطبوعاتي
حاصل.بنمايد مزمن بيماري گرفتار را بيان و قلم و بشود
مردمي انديشههاي و افكار غيبت جز چيزي ماجرا ، اين در كار
.بود نخواهد مصالح شدن دولتي و سياسي صحنه از
مطبوعاتي حقوق -3
نظام ديگر ، اجتماعي و سياسي پديده هر مانند مطبوعات ،
و اصلي مسير در بتواند آن براساس تا ميطلبد را خاصي
راميتوانحقوق نظام اين.گيرد قرار جامعه انتظار مورد
.ناميد مطبوعاتي
كه ميشود اطلاق ضوابطي و قواعد مجموعه به مطبوعاتي حقوق
خطاب كه است مطالبي تمام توزيع و انتشار چارچوب ، بر حاكم
و اعلاميهها مجلات ، كتب ، صورت به و باشد جامعه عموم به آن
عمومي آگاهيهاي اعظم قسمت امروزه.ميشود منتشر آن نظاير
و راديو ، تلويزيون نظير)بصري و سمعي تبليغات طريق از
شامل صرفا مطبوعاتي حقوق اما ;ميگيرد صورت (سينما
.ميباشد مكتوب انتشارات
و دولت با مطبوعاتي ارگانهاي روابط بر مطبوعاتي حقوق
نويسندگان و مطبوعاتي موسسات همچنينروابط عمومي ، موسسات
حقوق با موضوع جهت ، اين همين به ;دارد نظارت خوانندگان و
است تنوع اين خاطر به و است ارتباط در جزا و خصوصي عمومي ،
در (4).ميگيرد شكل مستقل طور به اصولا مطبوعاتي حقوق كه
:ميكند توجه جلب مطلب چند خصوص ، اين
مطبوعات تاسيس:الف
:ميباشند سياسي و اجتماعي مضاعف موقعيت داراي مطبوعات
حق مورد صنفي واحد يك عنوان به مطبوعات اجتماعي ، نظر از -
و اجتماعي فردي ، صلاحيتهاي از بايد آن وموسسان تكليفند و
بر نظارت مقام در جهت ، دولت بدين ;باشند برخوردار صنفي
.ميرسد نظر به مجوز صدور صالح مرجع امور ،
انديشههاي و افكار نماينده مطبوعات سياسي ، نظر از
برخوردار بيان و انديشه ازآزادي بايد و هستند اجتماعي
درموضع مواقع از بسياري در بيان و انديشه اين.باشند
عليرغم خصوص ، دولت ، اين در.ميگيرد قرار دولت مخالف
پروانه صدور براي مجوز ، صدور براي عام صلاحيت دارابودن
حق و (5) ميدهد دست از را ود-خ صــلاحيت مطبوعاتــي
.بود خواهد مطبوعات آزادي فقدان منزله به آن مداخله
دولت ، مطلق سلطه از احتراز براي فرانسه ، حقوقي نظام در
نفره هفت هيات يك عهده بر تاسيسمطبوعات بر نظارت
كل بازرس ملي ، كتابخانه كل مدير از متشكل)مستقل
نفر يك و نشر و چاپ موسسات نماينده چهارنفر كتابخانهها ،
قانوني ثبت اداره در متمركز (نويسندگان نمايندهكانون
خود نظر قانوني لازم بررسيهاي از پس هيات ، ايناست نشريات
.اعلامميكند كشور وزارت به مجوز صدور جهت را
مطبوعاتي جرايم -ب
بهترين و سياسي جامعه هر مطلوب كمال مطبوعات آزادي چند هر
به دولتها اجتماعي مظالم مقابل مردمدر حقوق پشتيبان
اين كه دارد ضرورت نكته اين به توجه اما ، ميرود ، شمار
با كه بود خواهد قادر خطرناك و فعال عنصر يك حد در پديده
جامعه متوجه را گوناگوني تباهيهاي و آسيبها خود ذاتي قدرت
متصور مطبوعات برآزادي كه نامطلوبي موارد جمله از.بنمايد
:از عبارتند است
خودداريهايي يا و افعال و اعمال به عموم تهييج و تحريك -1
پرداخت عدم نظير ;است دولت و جامعه حال به مضر كه
خلاف كه اعمالي انجام يا و سربازي خدمت انجام ماليات ، عدم
.ميباشند عمومي عفت و حيثيت
و سياسي و ملي مذهبي ، مقامات به نسبت فحاشي و هتاكي -2
.مردم افراد
همچنين و مقامات و افراد خصوصي اسرار انتشار و افشاگري -3
.كشور وسياسي نظامي اسرار
ايجاد و پراكني شايعه نادرست ، اخبار القاي و انتشار -4
.فكريجامعه امنيت در اختلال
متناسب مقررات و قواعد وضع با كه ميكند ايجاب مذكور موارد
تا شود اعمال منطقي محدوديتهاي مطبوعات آزادي به نسبت
مورد مطبوعاتي ايذايي اهرمهايي مقابل در جامعه و افراد
تحريك مطالب انتشار مقابل در نيز ودولت گيرند قرار حمايت
(6).بماند مصون خارجي و داخلي امنيت عليه آميز
هاشمي سيدمحمد دكتر
دارد ادامه
|