سيره و نگاه در سياسي مشاركت
(ره)خميني امام
معاديخواه عبدالمجيد
ستيز و ستايش دايره از فراتر
كه ميشوم يادآور را نكتهاي كنم ، آغاز را بحث كه آن از پيش
انديشه از بحث گونه هر در كاستي موجب آنرا گرفتن ناديده
آنچه كنوني فضاي در چند هرميدانم (ره)راحل امام سيره و
موجب شايد زدهام ، قلم نوشتارم اين براي درامدي چون را
با هم شماري كه هست نيز آن اميد شود ، ناخرسنديهايي
.شوند باور هم نگارنده
سيره و انديشه شناخت و تحليل در كاميابي نگارنده باور در
و خاطرهها در او از آنچه به ژرف است نگاهي گرو در(ره)امام
ستيز و ستايش تنگناي از فراتر است ، مانده جاي بر سندها
سومي خط همان زمينه ، اين در بايسته شناخت راه !تعصبآميز
باختن دل و عشق.ميگذرد تعصبآلود دايره نيم دو از كه است
از كه است واقعيتي -كينتوزي و كامي دشمن چون -(ره)امام به
و اين عواطف بر و است آمده پديد او شخصيت دافعه و جاذبه
بايد را پژوهش شان همه ، اين با.است گذاشته ژرف تاثيري آن
گام ستيز و ستايش لغزشگاه بر راستا اين در و داشت پاس
.نگذاشت
برخورد دو مرز
قلههاي فاتحان و تاريخساز شخصيتهاي در كه ويژگيهايي با
طبيعي را آنان با عاطفي ميشناسيم ، برخورد تاريخ بلند
قلمروبرخورد كه ميشويم يادآور همه اين با.ميدانيم
و سپرد اسطورهسازان و هنرمندان شاعران ، به بايد را عاطفي
.بود پايبند تحقيق و انديشه قلمرو از آن مرز پاسداري به
تفريط ، و افراط از دوري نيز عواطف قلمرو در كه بگذريم
.آراستهاند آن زيور به اندك شماري كه پسنديده است شيوهاي
و دوست آن در كه است مانده يادگار به سخني (ع)علي امام از
يكسان بودند ، آلوده گزافه به را عواطفشان كه را خويش دشمن
ستوده را آناني ميان اين در و است داده قرار انتقاد مورد
(1).داشتهاند پاس را تعادل مرز كه است
انديشهها پويايي رمز
گذشت پديده ، هر شدن تاريخي مورد در كه كساني دلايل از شايد
در پژوهش بودن دشوار ميدانند ، شرط-كم و بيش -را زمان
چنان را بزرگ ازشخصيتهاي شماري چند هر باشد ، عاطفي فضاي
وسدهها دههها گذشت با كه است نيرومندي دافعه و جاذبه
.نيست شدني حل آنان درمورد مشكل اين نيز
و بزرگ چهرههاي كه شود فراموشمان نبايد همه ، اين با
تا مطرحاند ، ملتها تاريخ در چونفرهنگي گاه كه تاريخسازي
تكاپوي در را نقشبايسته نشود ، فراهم نقدشان براي فرصت
.يافت نخواهند باز انديشهها
تاريخي شخصيتهاي نقد دانش
بسياري چون -ما جامعه كه مضاعفي فرهنگي فقر با كه دريغا
تاريخي رجالشناسي جاي ميبرند ، آنرنج از -ديگر جامعههاي
تاريخنگاران!خالياست تاريخ به وابسته علوم شاخههاي در
و فراز از تجربهاي اندك كه هستند كساني بيشتر ما پرآوازه
به نيازي نه گويي.يافتهاند پرحادثه مقطعي در تاريخ فرود
به تاريخ نظري مسايل در نه داشتهايم ، تاريخنگاري مكتب
شخصيتهاي نقد در نه و نيازداريم شدهاي تعريف مواضع
در اگر !باشيم بهرهمند بايد استوار معيارهايي از تاريخي ،
بود ، مطرح تاريخي شخصيتهاي نقد دانش ما ، دانشگاه و حوزه
و نقدانديشه باب گشودن براي -مقدمهچينيها اين به نيازي
هيچ نشود ، گشوده باب اين تا چه ، .نبود - (ره) امام سيره
تكاپو به است بايسته كه چنان را انديشهها شخصيتي
تعارضها ديگر صحيفه هر در آسماني ، صحيفه جز.وانميدارد
به قرآن.شود شناخته بايد نقد روند در كه است تناقضهايي و
آسماني ، كتاب اين اگر كه دارد تاكيد نكته اين بر صراحت
راهي آن در را بسياري تناقضهاي نبود ، جهان خداي آفريده
اختلافا وافيه لوجد عندغيرالله من لوكان و:بود
(2).كثيرا
اين در كه است اشارهاي نكته اين به آيه اين پيام ژرفاي در
وحي بازتاب كه آنجا -نيز (ص)سخنپيامر و انديشه نگاه
را نكته اين بررسي.نيست قياسپذير قرآن با -نباشد الهي
.بايسته فرصتي در است كلامي گفتگوي به نياز
ستيز از را ستيزان امام نميتوان اگر توضيح ، اين با
شماري ستايان امام خيل از شايدبتوان بازداشت ، تعصبآميز
نيزسرمايهگذاري پژوهش و انديشه قلمرو در كه برانگيخت را
نيم دو در رخنهاي با را زمينه اين در شناخت طلسم و كنند
.شكنند ستيز ، و ستايش دايره
!صحنه در مردم حضور
تاكيد (ره)امام فرهنگ و سخن انديشه ، در اساسي محورهاي از
جاي جاي در.است سياسي صحنه مردمدر حضور ضرورت بر
جدي باور بيانگر كه يافت را تعبيرهايي ميتوان نور صحيفه
آن بر فرصت اين در.است مردم سياسي مشاركت به (ره)امام
رفته او قلم و سخن در زمينه اين در كه را آنچه كه نيستم
و نور صحيفه مجلدات از هريك به مراجعه با كه برشمرم است
استبداد ، مردم ، انتخابات ، :چون نمايههايي از استفاده با
به تنها اينك.يافت را روشني نمونههاي ميتوان و ديكتاتوري
.ميكنم بسنده نمونه چند
با (ره)امام اسلامي شوراي مجلس انتخابات از دوره سومين در
دبيرخانه تدبير مردم ، به اعتماد وبا آزادي تامين هدف
از جمعه نماز تريبون نگهداشتن دور در را جمعه ائمه مركزي
و (3).ستودند سياسي جناح ازدو يكي طرفداري به شدن آلوده
:دادند پاسخ چنين هم را مجلس نمايندگان از تن چند نامه
كاري نبايد و آزادبگذاريم انتخابات براي را مردم بايد...
(4).شود تحميل مردم بر فردي كه كنيم
چون نهادي نشدن آلوده انگيزه با و سياست همين راستاي در
در سياسي جناح دو از يكي از بهطرفداري مدرسين جامعه
:كه شدند يادآور پيامي
مستضعفين اميد و مردم همه خانه مجلس كه آنجا از..
نمايندگان حتما كه باشد داشته انتظار كسي نبايد است ،
(5).باشند خاصي صنف و گروه از بايد
به دست نگهبان شوراي كه ميرفت يافت ، پايان انتخابات چون
كه ميشد تفسير چنين عمومي افكار در زندكهبسا اقداماتي
امام.است كرده نفوذ اعمال سياسي جناح دو از يكي سود به
رغم به -و شدند اقدام اين مانع نمايندهاي تعيين با
:نوشتند چنين آنان به خطاب -نگهبان شوراي حرمت به پايبندي
ميكنند ، انتخابات امر در ياوسوسه احتياط كه كساني و...
و اسلامي جمهوري حيثيت حفظ براي را احتياط كمال است بهتر
(6).نمايند اسلام
(ص)پيامبر سيره در سياسي ، مشاركت
تاكيد و سياسي مشاركت جلب در را (ره)امام باور و انديشه
و (ص)پيامبر سيره در ميتوان را درصحنه مردم حضور بر
رسول رسم و راه در شناخته اصول از.كرد ريشهيابي بعثت زلال
يادآوري در نگاران مغازي و نويسان سيره مورخان ، كه (ص)خدا
زمينههاي در است ياران با حضرت آن رايزني همداستاناند ، آن
.گوناگون
كه است بوده شناخته (ص)خدا رسول ياران براي چنان اصل اين
كه اين از اطمينان از پس -حضرت آن فرمان برابر در بارها
-نيست الهي وحي است (ص)پيامبر پيشنهاد يا دستور آنچه
شنيدن با حضرت آن بارها و ميدادهاند ديگري پيشنهاد
ميان برخوردي چنين.ميشدند پيشنهاد آن تسليم استدلالشان
آوردن به نيازي كه است مكرر چندان ياران و (ص)پيامبر
نمونه چند به اشاره در را فرصت همه ، اين با.نيست نمونه
:ميشمارم مغتنم
مدينه از بيرون (ص)پيامبر اردوگاه چون بدر جنگ در -1
كه خطري از را مكه مردم ابوسفيانتوانست و شد مستقر
شمار تدبير اين با و كند آگاه ميكرد تهديد را قريش كاروان
و نشست رايزني به ياران با (ص)پيامبر يافت ، فزوني دشمن
(7).سپرد آنان به را بدر سرنوشت
بود برآن (ص)پيامبر خاطرهها شماري حسب بر احد جنگ در -2
مصاف به است ، نكرده آغاز را مدينه تهاجمبه دشمن تا كه
را حمزه چون مجاهداني شور چون همه ، اين با.نرود دشمن
(8).دادند حركت فرمان ديدند ،
احزاب ، جنگ در اسلام سپاه اردوگاه پيرامون خندق حفر -3
فرزانهاي فرزند كه بود ياران با (ص)پيامبر رايزني نتيجه
ابتكارسلمان با آن ضمن و كرد پيشنهاد را آن ايرانزمين
(9).شد شگفتي دچار دشمن
چون -مكه فتح از پس -طائف از (ص)پيامبر بازگشت در -4
به را اسيرانشان كه خواستند حضرت آن از هوازن نمايندگان
در خاندانش و خود را آنچه (ص)خدا رسول بازگرداند ، آنان
به آنچه مورد در اما.بازگردانيد آنان به داشتند اختيار
و ميل با آنان كه انديشيدند تدبيري داشت ، اسلامتعلق سپاه
خواست تحميل از نشاني بيآنكه كنند ، آزاد را اسيران رغبت
(10).باشد ياران بر حضرت آن
پيش خونريزي اندك با (ص)پيامبر تدبير با كه مكه فتح در -5
خالدبن و نشود ريخته خون هيچ كه بودند مايل حضرت آن و آمد
را تن كردند ، 6 اندكتوبيخ شماري كشتن دليل به را وليد
بهشفاعت ياران از يكي چون همه ، اين با.دانستند مهدورالدم
داده فرمان را او خون ريختن (ص)خدا رسول كه برميخواست كسي
ميكرد صرفنظر خويش تصميم از مسلماني ، شفاعت بهاحترام بود ،
از كه گفت ميتوان و داشتهاند چنديدرنگ مورد يك در تنها و
و راي و ياران حفظحرمت به پايبنديش و حضرت آن مهر و نرمش
(11).است شده سواستفاده پيشنهادشان
شكني پيمان به پاسخ در -بنينضير يهود سركوبي جريان در -6
به آنان دژ كه آن از پس (ص)پيامبر كشتن براي توطئه و آنان
سرانجام مقاومت ، روز چند درپي و درآمد اسلام سپاه محاصره
اختيار در في عنوان به بنينضير غيرمنقول ثروت شدند ، تسليم
مصلحت كه ترتيب هر به محدوديتي بيهيچ كه بود آنحضرت
.تصميمگيريداشتهاند حق ميدانستهاند
كه را فاصلهاي ثروت ، اين با كه بودند آن بر (ص)پيامبر
حدودي تا -بود مالي امكانات لحاظ به -انصار و مهاجر ميان
شفاف و تصميمخردپذير اين (ص)حضرت آن همه ، اين با.كند پر
در انصار از بويژه و گذاشت ميان در ياران با نيز را خود
و انديشه بر تبعيض شبهه زنگار مباد.خواست نظر اينزمينه
سياسي ، آثار بر فزون (ص)پيامبر گويي.بنشيند ياران عواطف
پاسخ در هرحال به.داشتهاند نظر رايزني فرهنگي آثار به
،(ص)پيامبر.آفريدند بلندنظري از حماسهاي انصار (ص)پيامبر
اينك.بودهايد مهاجران ميزبان شما تاكنون:آنانفرمود به
داده مهاجران به است جايمانده بر بنينضير از آنچه اگر
شما بر زندگيشان بار و يافت خواهند مالي استقلال شود ،
.كرد نخواهد سنگيني
از را مهاجران به بنينضير ثروت تعلق:گفتند پاسخ در انصار
فرماييد رخصت اگر همه ، اين با.ميپذيريم جان و دل
(12).دستدهيم از را ميزبانيشان افتخار نميخواهيم
با (ص)پيامبر رايزني روشن نمونههاي نيز ديگر جنگهاي در
پرسش حق (ص)پيامبر سيره در كه يافت ، چنان ميتوان را ياران
افكار به احترام نشانههاي و است بوده محفوظ همه براي
.ميشود ديده جا همه عمومي
باور در كه ميدانم سودمند نكته اين يادآوري در را فرصت
نويسي سيره و تاريخنگاري ازآفتهاي محوري جنگ نگارنده ،
جنگها گردآوريخاطرههاي به جز گويي كه چنان ;است بوده
كمتر مغازينگاران ، و سيرهنويسان نخست نسلهاي
با (ص)پيامبر رايزني از آنچه رو ازاينميانديشيدهاند
است چنين.جنگهاست مربوطبه بيشتر است ، رسيده ما به ياران
يارانبسيار با جنگ در حضرت آن كه گفتهاند چنين شماري كه
(ص)پيامبر رايزني بيترديد ، (13).ميپرداختند رايزني به
مشاركت جلب به نيز كشورداري در و است نبوده جنگ به محدود
.بودهاند پايبند عمومي بهافكار احترام و رايزني با سياسي
:كه است قرآن آيه صريح اين
;داشتي نرمش مردم اين با كه بود خداوند از مهري پرتو در
پراكنده پيرامونت از ميبودي ، ودلسخت بيانعطاف اگر كه
و بخواه آمرزش برايشان درگذر ، لغزشهايشان از اينك.ميشدند
به چون آنك.بنشين رايزني به آنان با زمامداري در
دوست خداوند را توكل اهل كه كن توكل خدا بر تصميمرسيدي
(14).ميدارد
خشونت رابطه نيز و رايزني با انعطاف و مهر تنگاتنگ پيوند
ژرف است نكتهاي رهبران ، و حكومتها انزواي با ديكتاتوري و
قرآن ، آيههاي از دربسياري.است اشاره مورد آيه اين در كه
(ص)پيامبرخاتم و پيامبران از ديكتاتوري و خودكامگي شائبه
ناميده.است پژوهش بايستههاي از آن بررسي كه است شده نفي
محدود بر است تاكيدي نيز قرآن در شورا نام با شدنسورهاي
.درجنگ رايزني قلمرو نبودن
پانوشتها
.تعادل نيز و دشمن و دوستي واژه آفتاب ، فرهنگ -1
.آيه 82 نساء سوره كريم ، قرآن -2
.ص 100 ج 20 ، نور ، صحيفه -3
.ص 101 همان ، -4
.ص 194 ج 20 ، همان ، -5
.ص 207204 ج 20 ، نور ، صحيفه -6
.ص 615 ج 1 ، هشام ، ابن سيره -7
تاريخ معتبر منابع اكثر و ص 38 ج 2 ، سعد ، ابن طبقات -8
.اسلام
.ديگر بسيار منابع و ص 445 ج 2 ، واقدي ، مغازي -9
.ص 489 ج 4 ، هشام ، ابن سيره -10
.ديگر معتبر منابع و ص 445 ج 2 ، واقدي ، مغازي -11
معتبر متون و ص 489 ج 2 ، المنوره ، المدينه تاريخ -12
.ديگر
.ص 445 ج 2 ، واقدي ، مغازي -13
.آيه 159 عمران ، آل سوره كريم ، قرآن -14
ب ، حرف آفتاب ، فرهنگ به شود مراجعه زمينه اين در -15
.بيعت
.سياسي آزادي آ ، حرف همان ، -16
.سوم پاراگراف شماره 267 نهجالبلاغه ، بيغروب خورشيد -17
دارد ادامه
|