با آشنايي لزوم و هنرمند
تاريخ
همه همراه گنجي چنين
انسانهاست
با آشنايي لزوم و هنرمند
تاريخ
برگ نگارخانه در نقاشي نمايشگاه برپايي مناسبت به
خرداد تا 13 از 5 بهبهاني بهار نقاشي آثار از نمايشگاهي
.شد برگزار برگ نگارخانه يك شماره درگالري
هنرستان وارد سال 67 در كه است متولد 1352 هنرمند اين
هنر رشته از الزهرا دانشگاه در سپس و شده تجسمي هنرهاي
.است شده فارغالتحصيل نقاشي
:ميگويد و است علاقهمند بسيار تاريخي مطالعات به بهبهاني
اين غير در چون باشد ، آشنا تاريخ با بايد هنرمندي هر
سبك و روش انتخاب و اجتماعي اوضاع عميق بهدرك قادر صورت ،
.بود نخواهد هنري
را خود سبك و روش اراده ، و عمد با هنرمند شما نظر به o
كه معتقدند هنر اهل از بسياري حاليكه در.ميكند انتخاب
عمل خود باطن الهام يا بهالقاء فقط و بدونآگاهي هنرمند
ميكند؟
اعتقادي چنين رومانتيسيسم هنرمندان بخصوص هنرمندان برخي
مدعي رئاليستها بخصوص هنرمندان از بسياري عده ولي.دارند
تفكرات نتيجه و دنباله باطني الهام و كهالقاء هستند
تكامل و پيدايش سير اساسا.است سنجيدههنرمند و آگاهانه
تفكر بركت به دارد ، هرچه انسان كه است اين از حاكي انسان
پيروفرويد روانشناسان آنچه و است آمده دست به آگاهانه
و تامل خور در ميدهند ، نسبت باطني شعور يا ناخودآگاهي به
.است ترديد
دارد؟ آن براي فايدهاي چه و هنر با رابطهاي چه فلسفه o
نگاه دنيا به جهان و ايران برجسته هنرشناسان مانند اگر
دقيق شناخت علم ، كه كنيم اعلام كنيم ، ميتوانيم
درپي كه است عاطفي انگيزشي حركتيا هنر ، .واقعيتهاست
نيز فلسفه.ميدهد بينشيجديد انسان به و ميآيد شناخت
ميشود انسان نصيب هنر و علم پي در كه بخش روشني است چراغي
.ميكند مشخص را انسان سلوك راه و
هيچ پيرو من:ميگويد خود كار سبك درباره بهبهاني بهار
.ميكنم گوش ندايدل به ميكنم ، نقاشي اگر.سبكينيستم
ملاكهاي با مرا ناچيز آثار آگاهانه اگربخواهيد اما
كلمهانتزاعگرايي ذيل در را آنها بايد بسنجيد ، متداول
كه نيست افراطي چندان انتزاعگرايي اين اما.دهيد قرار
عرفان مثل اگر هنري اثرشود مطلق ابهام و گنگي باعث
هرگز و نيست هنر باشد ، تخصص محتاج علم ، مانند و شگفتساز
انتظار هنري اثر از كه شوري از را هنرپذير نميتواند
.كند برخوردار ميرود ،
حركتي و نينجامد انديشي بهتاريك آنكه براي هنر هرگونه
يكسره است بهتر كند ، ايجاد متعارف بيادعاي درهنرپذيران
.انتزاعي هنر حتي نشود ، غافل ازواقعيت
همه همراه گنجي چنين
انسانهاست
معنوي مثنوي در كه حكايتي و (كوئيلو پائولو) كيمياگر نقد
است شده ذكر مولانا
از متفاوت ، زمانهاي در شگرف چنين داستاني كه است عجيب
بيان كلمات زبان به برتر ، ذوقي با انسان ، دو روح اعماق
.است شده
چوپانجواني قصه اثرپائولوكوئيلو پرفروشترين كيمياگر
دلالت مصر اهرام به را او كودكي روياي در دوبار كه است
آغاز در جوان مرد.ميدهد وي به را پنهاني گنج بشارت و كرده
كنجكاوي ، سر از وفقط است ديده آنچه به اعتمادي بيهيچ
آن پيرزن و ميگذارد درميان كولي پيرزني با را خود روياي
در شركت به منوط را آن كهتاويل ميكند باور را رويا چنان
نميگويد را گنج به رسيدن اماراههاي مينمايد ، نهاني گنج
.كند تبديل واقعيت به را نميتواندروياها او كه چرا
آن وتعبير رويا به ناباوري اوج در جوان چوپان سانتياگو
با پيرمرد و ميشود آشنا يصدق نامملك به پيري پادشاه با
چوپان رفته دست از شگفتانگيزياعتماد پيشگوييهاي و كرامات
و زيبا نگرشي ارائه با كه حالي در ميآورد ، دست به را
آن تاثير و آدمي خواستن قدرت و افسانهشخصي از فيلسوفانه
بدينگونه و ميگويد مينامند ، سرنوشت كهديگران آنچه در
پرماجرا سفري براي را سانتياگو اراده و واشتياق اعتماد
.تقويتمينمايد
به نشانهها و شخصيتها ظهور با جوان مرد داستان ادامه در
پس و گنجميگردد دريافتن مصمم و كرده اعتماد خويش روياي
وفاداري و عشق نماد و صحراست دختر كه فاطمه با اينكه از
ديگري چهره ميرسد نظر كهبه كيمياگر با همراه ميشود ، آشنا
به رويا تحقق براي است ، حكمتالهي مظهر و يصدق ملك از
.ميرود مصر اهرام
جهتمانوس در حوادثي و وقايع ايجاد با نويسنده ادامه در
و آدمي توكل و ايمان و شخصي افسانه بيشتر هرچه نمودن
.مينمايد تلاش آن گونه اعجاز نتيجه
و شده مظنون جوان مرد به اهرام نگهبانان اينكه ، قصه آخر
مورد را او است ، اهرام قيمتي اشياء دزد كه گمان اين به
.مينمايند دستگير و داده قرار جرح و ضرب
را اهرام به آمدن قصد و خود روياي آنجاسانتياگو در
احمقي كه ميشنود سربازان گروه رئيس زبان از و ميكند تعريف
در است ديده خواب در دوبار او خود كه چرا نيست ، بيش
و چوپانها اطراق محل كه ويران كليسايي اسپانيا ،
پنهان گنجي سپيدارتنومندي ، زيردرخت است ، گوسفندانشان
...است
كيمياگرداستاني ششم ، دفتر معنوي ، مثنوي در مولانا حكيم
ساده بهزباني او از بعد سال صدها كوئيلو كهپائولو
زير عنوان تحت و وزيبا نغز اشعاري قالب در را كرد روايت
:است سروده
مصر به يار از ميطلبي آنچه كه ديد خواب كه شخص آن حكايت]
به چونخانه فلان در محله ، فلان در است گنج آنجاشود وفا
در بغداد به است گنجي كه ديدهام خواب من گفت كسي آمد مصر
[ (1)...بگفت شخص اين خانه و خانه فلان در محله ، فلان
حكيم جملات در كيمياگر داستان وقايع تمامي كه است عجيب
ميشود گرفته قصه اين از عارفانه برداشتي نيز و ميشود خلاصه
:كه بدانيم تا
بود جهتآن گفتن مصر در گنج آن كه كرد فهم شخص آن..]
وليكن جستن خودنميبايد خانه غير در كه كنند يقين مرا كه
[ (2).نشود حاصل مصر در جز محقق و يقين گنج اين
و مفلسبغدادي جوان آن ، قهرمانان هرچند داستانها ، همه پس
قصه ديگران همهآنچه نباشند ، اسپانيايي سانتياگوي حتي يا
اميدها ، و الهامها ، آرزوها و نشانهها مينامند ، زندگي
رنجها ، و تلاشها باورها ، و ترديدها خواستنها ، و عشقها
گنج تا است اين سر از همه و همه..آسايشها و مشقتها
كه چراگردد آشكار ميجويد ، را آن كه كسي به يقين و ايمان
يافتني دست ديگري سرمايه هر گرانبها ، چنين ثروتي سايه در
.است
نه اماانسانهاست همه همراه و همسايه گنجي چنين البته
پنهانش خاك چون كفرآدمي و حرص و جهل بلكه طبيعت ، دست
كه مييابند دست گنجي چنين به انسانهايي تنها و.است نموده
.بتوانند البته و نهراسند و بخواهند و بدانند
:ميسرايد چنين بلخي محمد جلالالدين
شنيد او گفت هاتفي او ديد خواب]
پديد آمد مصر به تو غناي كه
توراست كار شود آنجا مصر به رو
مرتجاست او قبول را كريت كرد
زفت گنجيست يكي موضع فلان در
[...(3)رفت مصر تا بايدت آن پي در
بيش دزدي اينكه گمان به سربازان.ميرسد مصر به اينكه تا
...ميزنند او به بسيار زخم.مينمايند دستگير را او نيست
:ميفرمايد حكيم
ازبهر بكوي آمدن بيرون شب و مصر به شخص آن رسيدن]
از شدن اوحاصل مراد و را او عسس گرفتن و گدايي و شبكوبي
اشيئاوهو تكرهو ان عسي و بسيار ، زخم خوردن از بعد عسس
قوله و يسرا عسر بعد سيجعلالله تعالي قوله و خيرلكم ،
ازمه اشتري عليهالسلم قوله و يسرا ، معالعسر ان تعالي
[ (4)هذا فيتقرير المنزله الكتب و جميعالقران و تنفرجي
و نگهبانان فرمانده زبان از گنج راز شنودن قصه ، پايان و
زبان كه دورند حق از چنان آن انسانها اكثر كه تاويل اين
معدود آن و ندارند اعتمادي آن به و نميفهمند را نشانهها
احمق را هستند يافتن و گشودن دنبال به كه ارواحي
:ميپندارند
فاسقي توونه دزدي نه گفت...]
احمقي و گول ليك نيكي مرد
كني ره چندين خواب و برخيال
روشني راستوي عقلت نيست
مستمر ديدم خواب من بارها
مستتر گنجي بغدادست به كه
...
...
ويست عقل لايق احمق خواب
[ (5)...لاشيست و بيقيمتست او همچو
دربخش پائولوكوئيلو كه است تعبيري همان دقيقا اين و
:است برده بكار قصه پاياني
آنقدراحمق ندارد حق آدم كه ميفهمي و ميماني زنده...]
پيش ، دوسال دقيقا افتادهاي تو كه جايي همين در.باشد
به بايد كه ديدم خواب.شد تكرار كه ديدم را رويايي من
اطراق محل كه را ويران و روستايي كليساي و بروم اسپانيا
در تنومندي سپيدار درخت يك و است گوسفندانشان و چوپانها
را سپيدار پاي آنجا و كنم پيدا است ، روئيده آن صندوقخانه
اما.كنم پيدا است شده پنهان آن زير كه گنجي تا كنم حفر
دوباره را خواب يك كه اين به فقط كه نيستم احمق آنقدر من
[ (6).پابگذارم زير را بزرگي اين به صحراي ديدهام ،
شادياست از سرشار او گزافهگويي به بيالتفات جوان اما
...است يافته را گنج كه چرا
نماند دردش شد هست بشارت زين..]
بخواند او بيلب الحمد هزار صد
...
...
فرو خواهي مرا دان احمق خواه
بگو ميخواهي هرچه شد من آن
مطار اين بودي برعكس اگر واي
[(7)پيشتوگلزاروپيشخويشزار
به ديگر بار يك و شد بلند جا از زحمت به جوان مرد...]
لبخند هم او.ميزدند لبخند او به اهرام.كرد نگاه اهرام
[.بود سرشار شادي از قلبش زد ،
از زمانهايمتفاوت ، در شگرف چنين داستاني كه است عجيب
بيان كلمات بهزبان برتر ، ذوقي با انسان ، دو روح اعماق
.است شده
امريكاي مدرن نثر ديگر و پارسي كهن شعر لسان به يكي
...لاتين
اشخاص تفاوتدر وجود با برداشت در وحدت و تفاهم اين شايد
و حق اشارات مولاناغرايب حكيم تعبير به مكان و زمان و
آنجا به فهمي و عقلي كههيچ وجهي در آن تاويلات ظهور
.نرسد
را خداي آنكه جز بگوئيم ميتوانيم چه من چون و من و
.باشيم غرايب اين در حيران سجدهكنان ، و شكرگويان
:منابع
تصحيحي نسخه.صفحه 515.ششم دفتر معنوي ، مثنوي -1
.مولي انتشارات.نيكلسون رينولدائين
.صفحه 515 نسخه ، همان -2
.صفحه 518 نسخه ، همان -3
.صفحه 519 نسخه ، همان -4
.صفحه 522 نسخه ، همان -5
.انتشاراتفرزان.صفحه 154.پائولوكوئيلو كيمياگر ، -6
.صفحه 523 نسخه ، همان معنوي ، مثنوي -7
مرانلو زهرا
:ضرابي گالري
ساعت از.خرداد تا 21 وزيرياز 16 سوزان نقاشي نمايشگاه
خيابان هشتم ، نگارستان پاسداران ، خيابان.تا 20 16
.تلفن284964.پلاك 99 ضرابخانه ، مسجد
:صدر نگارخانه
ساعت از.خرداد تا 22 از16 دري فرزانه نقاشي نمايشگاه
حسينيه مقابل شريعتي ، خيابانتا 20 و 16 تا 12 9
تلفن2227976.پلاك 1210 ارشاد ،
:ثمر هفت گالري
ساعت از.خرداد تا 21 اميرگرداناز 16 باتيكهاي نمايشگاه
.پلاك 25 پنجم ، نور ، كوچه كوه مطهري ، خيابان.16تا 20
:برگ نگارخانه
سهيل (حراج) معماري و دكوراسيونداخلي نقاشي ، نمايشگاه
و 16تا تا 12 ساعت 30/9 از.خرداد تا 28 از 16 توكلي
دامنافشار ، كوچه ميرداماد ، به وليعصر ، نرسيده خيابان.19
.تلفن8886659.شماره 1/12
:كاريكاتور خانه
مختلف دورههاي هنرجويان كاريكاتورآثار گروهي نمايشگاه
و 15 تا 13 ساعت 9 از.تا 20خرداد از 5 كاريكاتور خانه
.پلاك 60 خيابانكتابي ، شريعتي ، خيابان.تا 18
:سرو نگارخانه
تا ساعت 9 از.خرداد از 17تا 23.كمانيان زهرا نمايشگاه
:تلفن.ساعي وليعصر ، كوي خيابانتا 18 و 14 12
.8799998
|
|