و دين احياء (ره)خميني امام
اجتماع اصلاح
خاتمي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام:نوشته
دين احياي پرچم زمانهاي در (ره)خميني امام:جستارگشايي
محاصره به سو دو هر از كهدين گرفت دوش بر را اسلام
گرفتار وحيلهگر بدخواه دشمنان انديش كج و جاهل دوستان
خاص ، تدبيري و ودرايت بيني روشن با بزرگوار آن.بود آمده
انديشه تبيين در و بود وپيشرو گشا راه انديشه عرصه در هم
تلاش و كوشش از دمي قشريگري و تحجر مبارزهبا و اسلامي ناب
از خود كه محمدخاتمي سيد والمسلمين حجتالاسلام.نكرد فروگذار
مجاهدتها و هستند امام حضرت صادق و شاگردانراستين
ازدامن قشريگري و تحجر زدودن در نظيري كم وراهگشاييهاي
و بارززندگي ويژگيهاي به منقح نوشتهاي در داشتند دين
درگذشت سالروز همزمانبا كه ميكنند اشاره خود استاد انديشه
سرويس.ميگردد خوانندگانارجمند شما تقديم بزرگوار امام
معارف
صاحب اجتماعي اصلاحگري و ديني احياگري ساحت در خميني امام
نه دين وعالم است دين عالم خميني امام ;است والا مرتبتي
.باشد بايد نيز نگاهبانآن و پاسدار كه آن ، بيانگر تنها
و زمين بر كه انساني ;نازلشدهاند انسان براي الهي اديان
ذهني ، سازمان و ميبرد سر به درجامعه محاط و ومكان زمان در
متاثر بيروني و دروني گوناگون عوامل اواز عاطفي و عقلي
حدود به محدود حال عين در و است مختار انسانيكه ;است
انساني هر كه داشت انتظار نميتوان كه است وطبيعي فراوان
واز هست كه ببيند همان را حقيقت همواره خصوصياتي باچنين
.نشود منحرف درست راه
به بفهمدو و دريابد بايد انسان حال هر به را خدا دين
در عمد به هم هيچكس اگر حتي آدمي برداشت و فهم و گيرد كار
قرار شبهه و سوال معرض در لحظه هر نباشد ، آن تخريب صدد
انديشه كمالي سير نميبود ، اگر كه شبههاي و سوال ;دارد
فكري و علمي عميق و گسترده تلاش.نميداشت وجود بشري
نظر و بحث اهل متالهان و ديني متكلمان و الهي فيلسوفان
مورد احيانا كه -انسان طبيعي خصوصيت اين لحاظ با همگي
در و است بوده -ميگيرد قرار نيز غرض اصحاب استفاده سوء
غنا و قوت از اسلامي عرفان و حكمت كه نداريم ترديد باب اين
.است برخوردار ويژهاي گيرايي و عمق و
وعرفان كلام و فلسفه عرصه برجستگان از يكي خميني امام و
از و است عقلانيتديني و عقيده تواناي مرزبانان واز اسلامي
فقيهان و دين ازعالمان بسياري از بالاتر و برتر جهت اين
برجسته ديني دانش از خاصي درشعبه است ممكن گرچه كه بزرگ
در و جانبه همه آگاهي و دانش از محروميت سبب به ولي باشند
و آيين مطمئن نگاهبان نميتوانند وسيع بينش فقدان نتيجه
.باشند ديني اعتقاد
زنده و دين بزرگ نگاهبان را خميني لحاظ ، اين به
برابر در آنها مدافع و اسلامي ارزشهاي و اصول نگاهدارنده
.ميبينيم ترديدها توفان و شبههها تندباد
كه مضاعفاست اهميتي داراي ديگر وجههاي از دين احياي اما
درخشان برجستهو چهرهاي خميني امام نيز وجهه اين در
معرض در جهتهمواره دو از خاص طور به خدا دين.دارد
تنگ انديشان كج جانب از يكي.بود خواهد و است بوده تهديد
بجاي دين از را خود نسبي و ناقص درك تا ميكوشند كه نظري
آداب و ذهني عادات و بنشانند ديانت مطلق و زلال حقيقت
نامدفاع به و بخشند واطلاق قداست رنگ را زمانه مانوس
امري كه خدارا دين خدمت ، انگيزه به احيانا و ازدين
در است همهزمانها در انسانها ، همه به متعلق و فرازماني
كه آنجا تا.كنند تحجرگرفتار و قشريت خفهكننده تنگناي
و شبهات پيدايش عامل آفت ، بزرگترين اين اگر گفت ميتوان
طبعا و جستجوگر انسانهاي پوياي ذهن آنهادر ماندن بيجواب
يكي كم دست نباشد ، ديني بد يا بيديني سوي به آنان گرايش
اين از كه فاجعههايي و ميآيد حساب به عاملها مهمترين از
.نيستند كم است آمده پيش ديني جامعه براي بابت
تعرضهاي انواع معرض در دين اينكه ديگر و
هوس مانع را آن چون كه است بوده بدانديشاندنياطلبي
يا ديدهاند خود زورگويي و پرستي ، فزونخواهي
تحت انسانهاي زندگي و ذهن عرصه از دين درصددبراندازيكامل
نبوده ميسر كاري چنين اگر يا سلطهبرآمدهاند
سازگاربا كه را مذهب از شده تحريف صورت است ، كوشيدهاند ،
تاريختثبيت بر و تحميل جامعه باشدبر آنان اميال اهواو
.كنند
و بين حقيقت باوران دين همواره نيز جريان دو اين مقابل در
و آن احياء و ديانت ازجوهر دفاع در كه بودهاند شجاعي
و كرده راتحمل محروميتها و بپاخاسته ديني جامعه اصلاح
.باختهاند جان مقدس راه اين در احيانا
كه روشنگر مجاهد و بين روشن مجتهد هزاران گلگون چهره
وتداوم اصالت بر است روشني گواه فضيلتاند شهيدان
وامام.اسلامي جامعه در ديني احياي و اجتماعي اصلاح جريان
بين روشن انديشه ، عرصه در هم كه استوار است مجاهدي خميني
عزم كه كساني همه روي به نو است راهي گشاينده و پويا و
است نظير كم رهبري هم و ;دارند تحجر و قشريگري با مبارزه
پيكارگر و ;اجتماعي درگيري صحنههاي سهمگينترين از يكي در
به وابسته و جبار حكومتي كننده سرنگون است مجاهدي و
كانون به استعمارزده ايران كننده وتبديل مردم دشمنان
خمينيبزرگ اساس ، براين.خواهي عزت و استقلالطلبي پرطپش
ديني انديشه اصلاح و احياء عرصه سرآمدان از يكي ترديد بدون
تلاش حاصل مهمترين انقلاباسلامي پيروزي و است اسلام تاريخ در
اصلاح و ديانت ايشاندرصحنهاحياء جهادي و فكري ساله دهها
.بود جامعه
و جبار حكومتي و شد پيروز بزرگوار آن رهبري به كه نهضتي
و گستردهترين كرد ، سرنگون را مردم و ميهن وضد وابسته
طي در كه است جنبشهايي ميان از حركت مردميترين و عميقترين
.است داده رخ استعمار به وابسته استبداد حاكميت دوران
كه شد پيروز هنگامي در بود آن نماينده امام كه اسلامي
از خوشايندي ايران ، تجربه ملت بخصوص محروم ، ملتهاي
آغاز در يا كه حركتهايي ;نداشت ومليگرا نهضتهايچپ
نيتپيشوايان حسن همه با يا بودهاند بيگانگان دست ابزار
و وجدان و فرهنگ در ريشه نداشتن سبب به آن ، پيروان و
بيثمر يا شده منحرف زود يا دير مردم ، تاريخي باور
.ماندهاند
و فرهنگ در آن مهجوريت و عسرتديانت عصر در اسلامي انقلاب
ديني عنوان به را اسلام ديگر بار و شد پيروز غالب ، تمدن
استقلال و نشاط استعمار ، افيون كه ملتي دهنده ونجات زنده
به فراخواننده ديني ;بازگرداند صحنه به گرفتهبود را او
و اراده و برخواست مبتني حكومتي استقلالو آزادي ، عدالت ،
محروم ملتهاي همه نياز مبرمترين آنچه يعني -مردم ايمان
برآوردن از عمل در جريانهايمدعي ، و احزاب و مكتبها و بود
.بودند مانده ناكام آن
در بين روشن و زمانشناس انديشمندي عنوان به خميني امام
و انديشيها كج با مخالف و زنده اسلام منادي عمل ، و انديشه
كه داشت ستيز همانگونه نيز متحجران با و بود واپسگراييها
و خشم مورد سو دو از نيز اماماو پشتيبانان و شاه با
كه وابستهاي رياكار ستيز دين رژيم سوي از همبودند حمله
فروپاشي با و پيچيد درهم را آن حيات طومار انقلاب سرانجام
و آمريكا با بيپرده آن ممتاز رهبري و اسلامي ايران آن ،
كج سوي از هم و گرفتند قرار روبرو شاه پشتيبانان ديگر
.متحجر انديشان
عمل و انديشه در خدا دين حقيقت مشكلات ، همه عليرغم اما
دلهاي و بازيافت را خود ديرين صفاي و شفافيت خميني امام
احياي آيا و شد شگفتانگيز تحولي منشا و ربود را فراواني
آن نماينده و شارح خميني امام كه اسلامي است؟ اين جز دين
آورد خود به را آسمان از شدهبريده زمينگير انسان بود ،
پندار غلبه و مادي درطبيعت تصرف فن ، سلطه عصر در تا
نه ولي بيانديشد معنويتمتعالي به نفساني ، تمايلات اصالت
و واقعيت اصل كه ماده خشونت از گريز براي رويايي عنوان به
پايدار حقيقتي عنوان به بلكه ميشود پنداشته اصلي واقعيت
را نفسانيت اسير و ماده گرفتار انسان سرنوشت ميتواند كه
نيز خويش نفس بر كه برماده تنها نه كه دهد تغيير چنان
.كند پيدا كامل و كافي تسلط
ديني ، مصلح عنوانمرجع به خميني امام شخصيت تحليل
و نيست آساني كار مردمي ، پيروز انقلاب دينورهبر احياگر
طبعا ميرسد تاريخ در ممتازي موقعيت بهچنين كه شخصيتي
و شئون همه شناخت كه است عظمتهايي ژرفو پيچيدگيهاي داراي
بايد هرحال به اما.است حدناممكن در چيزي آن خصوصيتهاي
و شود گشوده شخصيت آن بهتانگيز فضاي به روزنهاي تا كوشيد
صالح صاحبنظران همت و انصاف و انديشه كه بود اميدوار بايد
به بزرگوار اين وجودي شئون و وجود معرفي در پيش از بيش
از جانشان بيايدكه آينده نسلهاي بخصوص و امروز نسل ياري
.است نگرفته گرما امام آفتاب حضور
روشنبيني
وارستگي و زهد و عملي و نظري علوم در را امام جامعيت اگر
آن وجود با كنيم ، لحاظ تصميمگيري قدرت و شجاعت و
در عملي و عرفاننظري و علم و انديشه درخشان چهرههاي همه
امام براي فراواني همانندهاي بازهمنميتوانيم اسلام تاريخ
تحول منشا هنگامي ايشان جامع شخصيت ولي.كنيم پيدا خميني
جهان نحوي به و اسلام دنياي و ايران سرنوشت و سرشت در بزرگ
تلالو ايشان ممتاز خصلتروشنبيني پرتو در كه ميشود امروز
و آدم و عالم موقعيت شناخت و زمان درك.ميگيرد خاص
درخور كه آيندهاي به نظرداشتن و بشر سرگذشت از پندآموزي
دينباور كه آنچه ازجمله است اينها است ، انسان والاي شان
استعمارزده سرزمين در را امامخميني چون پارسايي انديشمند
رهبري و جنباني سلسله استبداد ، شايسته ستم از سوخته و
;فداكارميكند مردمي آرمان و ايمان از نهضتيبرآمده
اسلامي تاريخ واقعه سرنوشتسازترينحوادث از يكي كه نهضتي
سرنگوني در نهتنها را خود شايستگي نهضتيكه.است
به بلكه داد زماننشان وابسته ديكتاتوري پراقتدارترين
و مردمي نظامي تاسيس توفيق وتوطئهها ، ترفندها توفان رغم
منشا مستبد زورحاكمان جز كه يافت را سرزميني در قانوني
خود سرنوشت بر حاكميت امكان آن ومردم بود نديده قدرتي
به آن جهاني فوريتريناثر كه نهضتي.بودند نيافته را
هويت احساس كردن زنده و جهان مسلمانانسراسر آوردن خود
مطرود اسلام تا سببشد همانكه.بود آن فرهنگي و تاريخي
نظر در نهتنها كه شود مبدل پويا زندهو عاملي به مهجور
قيام انگيزهساز سربلنديو و غرور منشا آيين ، اين پيروان
و اسلام دشمنان بلكه است شده پايمال حقوق احقاق براي
امروز چنانكه گرفتهاند ، جد به آنرا اكنون نيز مسلمانان
عوامل مطرحترين ازجمله مسلمان ملتهاي بيداري و اسلام قدرت
پيشوايان نظر در حتي بينالمللي ، محاسبات و معادلات در
اين شرق اردوگاه فروپاشي با كه بخصوص است ، جهاني سلسله
اسلامي حركتهاي با مقابله براي برنامهريزي و قويتر احساس
.است شده جديتر
جامعه اداره درصحنه امام تحولآفرين و روشنگر فتواهاي
مديريت تنگناهاي رفع جهت در آنچه و بشرامروز و انقلابي
درباره ايشان تكاندهنده رهنمودهاي و است شده ابراز نظام
دنياي در پيچيده جامعه اداره براي كافي و شايسته اجتهاد
مجتهد ايشان نظر به كه خصوصياتي آينده و كنوني
داشته بايد مسلمانان جامعه رهبري شايسته و جامعالشرايط
ضمير و روشن فكر از است بارزي نشانههاي همگي...و باشد
اصول از برخاسته اينهمه و اسلامي انقلاب رهبركبير دردآشناي
با اسلام ، از را امام بينش ميان فاصله كه است معيارهايي و
فاصله.نشانميدهد واپسگرا ، و خموديآفرين و بيتفاوت اسلام
و جهان همين در او نجات و برايانسان كه اسلامي ميان
اين و است خويش برسرنوشت حاكميت به آدمي فراخواننده
با زندگيميداند ، ديگر نشئه در سعادت رامقدمه همه
آن انسانيبراي جامعه بر فضيلت و حاكميترذيلت كه اسلامي
درون از انسان رهاييدهنده كه اسلامي ميان فاصله.است يكسان
اسلامي با است ، اجتماعي عدالت استقرار به او دعوتكننده و
ذلت و بدبختي به نسبت و نميانديشد ظواهر به جز كه
خود كلام از بهرهگرفتن با -بالاخره و است بيتفاوت مسلمانان
با اسلام از امام برداشت ميان فاصله -ضمير روشن آن
جانب از شده ارائه برداشتهاي يا و متحجرانه برداشتهاي
است (ص)محمدي ناب مياناسلام فاصله فريب ، و سلسله مراكز
و ناب ازاسلام صيانت منظور به لذا و امريكايي ، بااسلام
مورد بزرگ آن غيبت در و بماند روشنتر امام اسلام آنكه براي
تحقيقي و علمي تلاش كه است بايسته نگيرد قرار غفلت
مبادي بسط و تحليل و تشخيص و آن تبيين جهت در گستردهاي
است ، شده منتهي نتايج اين به كه ممتازي اجتهادي و نظري
و اسلامي علمي حوزههاي رسالت مبرمترين كه كاري -گيرد صورت
.است ديني روشنفكر متفكران وظيفه
است دشوار امام از گفتن گفتيم ، سخن آغاز در چنانكه باري ،
ايشان از كه آثارياست امام شخصيت توصيفگر وبهترين
امام چون كه عالم در است رهبري كمتر استو مانده بهجاي
موضع و حضور انقلاب شيرين و تلخ لحظههاي همه در هوشيارانه
و عرفاني و حكمي و فقهي آثار علاوهبر اينك و باشد داشته
و احكام اعلاميهها ، بيانيهها ، از سنگيني مجموعه ادبي ،
تشنه جان كه است گرانقدري ميراث حضرت آن سخنرانيهاي
سيراب را امام بلند روح شگفتيهاي با بيشتر آشنايي مشتاقان
پهناور فضاي به مطمئن باشد روزنهاي كه اميد اين با ;ميكند
هوسناك و ستمآلود جهان فسرده درپيكر خدا بزرگروح روح
.كنوني
|