بشري شناخت و علم
ثبات براي تغيير
بشري شناخت و علم
علم از هابرماس نقد به نگاهي
تحليل به كه است نيزضروري متقابل روابط فهم براي
اين شناخت.افرادبپردازيم در زباني وفرايندهاي زبان
بدهد مفهومي چارچوبي انتقادي ، نظريه به فرايندهاميتواند
رهايي راههاي و شود حاصل جامعه از انتقاد طريق آن از كه
بنهد افراد روي پيش را
اجتماعي علوم در ديدگاهاثباتگرايي به توجه با هابرماس
تعلق با را آن تحليلي ، - تجربي شناخت از نوعي بهعنوان
مينمايد همراه تكنيكي كنترل در بشري
علوم ناممنطق به خود دواثر در (J.Habermas)هابرماس
بناي براي (1968) بشري وتعلق وشناخت (1970) اجتماعي
شناخت متفاوت اشكال انتقادي ، نظريه پيرامون چارچوبي
نهايي هدفداد قرار ارزيابي و تحليل مورد را(Knowledge)
(Science) علم استكه واقعيت اين بيان چنينتحليلهايي از او
انواع از بهيكي تنها و بوده بشر شناخت انواع از يكي فقط
دادن نشان براي.است مرتبط انساني(Intrests) تعلقات
راكه شناخت اساس نوع سه هابرماس بشر ، تعلقات مجموعه
.مينهد رو پيش است خردانساني تنوعات تمامي دربرگيرنده
قانونمند ويژگيهاي بافهم كه تحليلي تجربي ، شناخت -1
.دارد كار سرو جهانمادي
تاريخي متون تفسير با ويژه به كه تاريخي تاويلي ، شناخت -2
.ميپردازد [آن] معاني فهم به
موقعيتهاي و شرايط دادن متوجهنشان كه انتقادي شناخت -3
.است سلطه و فشار
نيز بشري تعلق نوع نشاندهندهسه شناخت نوع سه اين
:ميباشند
باز به محيط مهار و كنترل طريق از كه تكنيكي تعلق (1
.ميپردازد مادي هستي توليد
در نهفته معاني بافهم كارش سرو كه عملي تعلق (2
.موقعيتهاست
بهروزي و رشد براي آزادي كسب در كه رهاييبخش تعلق (3
.ميشود خلاصه
به را شناخت نوع سه نوعتعلق ، سه اين كلي طور به پس
با علم خالق مادي ، بهتوليد علاقه و تعلق.ميآورد وجود
فهم و دريافت به وعلاقه تعلق تحليلي ، -تجربي شناخت
آزادي به علاقه و تاويلي ، تاريخي شناخت توسعه معني ، باعث
.است شده انتقادي نظريه بسط نيزباعث
واسطه ، سه با رهايي و فهمعملي تكنيكي ، كنترل به تعلق
.ميشود شناخت نوع سه خالق
با مرتبط تكنيكي ، بهكنترل تعلق تحقق واسطه كار(1
.تحليلي -شناختتجربي
شناخت با مرتبط فهم به تعلقعملي تحقق واسطه زبان(2
.تاويلي
نظريه با مرتبط رهايي تعلقبه تحقق واسطه اقتدار(3
.است انتقادي
به كاركردگرايانه ردپايديدگاه بالا تحليل در من نظر به
بقاء به نياز نيازهاييهمچون كه چرا ميشود وضوحديده
جامعه وتداوم استمرار به نياز اجتماعي ، بازتوليد و مادي
رابه تعلقاتي آرمانشهر نيازبرايتحقق و فهم ، طريق از
دنبال به اقتدار ، و زبان ميانجيكار ، با پس.آوردهاند وجود
شناخت علمي ، شناخت:حاصلميشود شناخت نوع سه نيازها اين
.انتقادي شناخت و تاويلي
نكته يك آن با هابرماس كه است وسيلهاي فوق مقولهبنديهاي
جستجو و (Positivism) گرايي اثبات:است پرورده را اساسي
اگرچه است ، شناخت انواع از يكي فقط طبيعي قوانين براي
تحليلي -تجربي شناخت كه بوده گونهاي به تاريخي جريانهاي
كنترل به تعلق يعني.است داشته تسلط شناخت انواع ساير بر
رهايي و فهم به تعلق بر علم ، توسعه و كار طريق از تكنيكي
به ميآيد نظر به بيروح اجتماع حيات اگر و است داشته چيرگي
علم ، توليد حيطه در تكنيكي علايق و تعلق كه است خاطر اين
مشروع و مجاز شناختها از نوع كدام كه كردهاند نهي و امر
.است
كاركردگرايي ديدگاه وجود اينجا در كه ميشود تاكيد دوباره
و استمرار به نياز -كاركردي نيازهاي از نوع دو:است ملموس
آرمانشهرصرفابا تحقق به نياز و فهم طريق از تداوم
مسائل علل از يكينميشود عمليحاصل تعلق برتري و سلطه
نوع سه اين كه بوده حاضراين پيشرفته سرمايهداري ومشكلات
شناخت و تعلق نوع باسه را هابرماس نظر مورد نيازكاركردي
.ندادهاست پاسخ
در را او بشري تعلقات و انواعشناخت از هابرماس طبقهبندي
حمله فرض اين به او ابتدا:ميكند ياري هدف چندين به رسيدن
همه نظير كه چرا ماست ارزشي قضاوت از آزاد علم ، كه ميكند
او دوم.وجوددارد تعلقاتي نيز اينجا در شناخت ، انواع
شدن عقلاني پيرامون را (M.Weber) وبر ماكس نظر ميتواند
شدهاي بازبيني تاكيد هابرماس كه طريق بدين نمايد بازسازي
دو هم باز صورت اين غير دردارد نقد و تاويل اهميت بر
به علم يا تحليلي -تجربي شناخت وسيله به شناخت ديگر نوع
اين بر مجددي تاكيد تا است ضروري پسشد خواهد نهاده كنار
از بعضي او سوم ، .بنمائيم رفته ياد از شناخت نوع دو
.ميدهد قرار توجيه مورد ديدگاهش با را جامعه اصلي بخشهاي
:شود بيان روشنتر اخير مورد است لازم
اجتماعي علوم در ديدگاهاثباتگرايي به توجه با هابرماس
بشري تعلق با را آن تحليلي ، -تجربي شناخت از نوعي بهعنوان
اجتماعي علوم اينجا در پس.مينمايد همراه تكنيكي دركنترل
علم و مييابد تجسم سياسي و اقتصادي منافع ابزار عنوان به
وضع حفظ و سلطه) ايدئولوژي به تبديل (تحليلي -شناختتجربي)
.ميشود(موجود
در مشروعيت بحران برجسته معناعلت اين در را علم هابرماس
.فعليميداند پيشرفته سرمايهداري جوامع
باحفظ تاويل سمت به را خود نظري طرح اثباتگرايي ، رد در
نظريه اصلي وظيفه يعني.ميدهد سوق آن انتقادي ويژگي
دردرك را افراد كه ميداند تحليلفرايندهايي را انتقادي
از معنايي اجتماعي بهحيات و ميسازد مقدور يكديگر
بين ارتباطي برفرايندهاي هابرماس علاوه به.استمرارميبخشد
.دارد خودتاكيد نظريهپردازي اصلي هسته بهعنوان كنشگران
افراد اينكه درباره شناخت بدون رهاييبخشنميتواند اهداف
مينمايند ، حاصل ارتباط ايجاد و متقابل كنش هم با چگونه
ارتباط محور عمومي مباحثه گفتمانو فرايند اينجا در.شود
نيز متقابل روابط فهم براي.ميشود محسوب افراد بين متقابل
در زباني فرايندهاي و زبان تحليل به كه ضرورياست
نظريه به فرايندهاميتواند اين شناختافرادبپردازيم
جامعه انتقاداز طريق آن از كه بدهد چارچوبيمفهومي انتقادي
هابرماس پس.بنهد افراد پيشروي رهاييرا راههاي و شود حاصل
تحليل به ابتدا بايد نقد ، و تاويل بر تاكيد توجيه براي
نظامهاي افراطي گسترش و معاصر سرمايهداري جوامع بحران
.بپردازد تحليلي -تجربي شناخت بر مبتني
ترنر.اس جاناتان:نوشته
عليخواه فردين:ترجمه
ثبات براي تغيير
آن از پس وقايع و خرداد دوم حماسه بر استراتژيك تحليلي
اعم پديدهاي هر كه است روشن بينش و دانش صاحبان بر
بقاي و موجوديت حفظ براي مكانيكي يا و (زنده) ارگانيكي از
صورت به چه تغيير بهعبارتيديگر.است تغيير نيازمند خود
.است پديدهاي هر تداومحيات تضمينكننده غيرارادي ويا ارادي
پديدههاي بهمطالعه است كافي مدعا اين براياثبات
.پرداخت...و اقتصادي ، سياسي اجتماعي ، طبيعيزيستمحيطي ،
زنده و پديدههايارگانيك زمره در كه نيز پديدههايسياسي
و سياسي نظامهاي لذا.نيستند مستثني امر اين از ميباشند
لحاظ به كه يافت تاريخ در ميتوان را بيشماري اقتصادي
براي نظامي بنابراينهر.شدند كشيده سقوط بهورطه عدمتغيير
نتيجهاي وماندگاري وايستايي است تغيير نيازمند خود ثبات
استراتژي يك هيچگاهموفقيت كه چرا ندارد ونابودي انحطاط جز
.است دائمينبوده
كه مشروع اقتدار و قدرت گفتهميشود استراتژيك مباحث در
ميباشند استهلاكپذير سياسيهستند پديده هر اصلي اجزاي از
به فرمانبري و حق به روسوقدرت ژانژاك قول به اگر حتي)
ذاتي خاصيت هم ايناستهلاكپذيري (باشد شده تبديل وظيفه
.بيروني و دروني وشرايط عوامل به منوط هم و است
هر در خود خودي به اقتدار قدرتو زمان گذشت با بنابراين
خواهدشد كاسته آن ميزان از و شده مستهلك باشد كه مرتبهاي
ولي است تغيير ضرورت است روشن كه آنچه.تغيير شرط به مگر
نوع و ميزان گيرد قرار مداقه و مطالعه مورد بايد كه آنچه
منظوراز و آن عمق به اشاره تغيير ميزان از منظور.است آن
اين سوال بهعبارتي ، .آناست مرتبه به اشاره تغيير نوع
پذيرد؟ صورت بايد چهحدي به و مرتبهاي چه در تغيير استكه
نظامي هر كه باورند براين استراتژيك مديريت صاحبنظران
در نه و عناصر در تغيير ايجاد به بايد خود بقاي حفظ براي
موجب ساختار تغييردر كه چرانمايد اقدام خود ساختار
ما هدف با ميآوردكه بهوجود را جديدي نظام گرديدهو استحاله
دليل بههمين و دارد مغايرت نظام بقاي و ثبات تحتعنوان
از جزيي هر تا پذيرد صورت نظام هر سطحعناصر در بايد تغيير
.بپردازد تقويتخود و احيا به مجددا بتواند نظام آن اجزاي
بقاي براي هرنظام ساختار چهارچوب در عناصر تغيير اينرو از
و دروني بهعوامل تغيير اين ميزان اما.ضرورياست امري آن
و فرصتها)شرايط ديگر بهعبارت.بستگيدارد بيروني
.تغييرميباشند اين ميزان محيطيتعيينكننده (محدوديتهاي
محيطي شرايط كه بوديم شاهدآن همه خرداد دوم حماسه در
منصه به كشور سياسي نظام عناصر در را عميقي تغيير ايجاد
اين به نسبت اگر خواهدبود سادهانديشانه.گذاشتند ظهور
شد اشاره كه زيراهمانطور شود برده بد گمان تغييرات قبيل
كه آنچه و است نظام هر بقاي و ثبات تغييرتضمينكننده
نيازمند نظامي هر و ايستايياست ميشود ، سقوط و موجبانحطاط
نظامهاي تا گرفته واجتماعي طبيعي نظامهاي از تغييراست ،
تداوم و ثبات از كلينظام مجموعه آنكه براي و اجرايي
در تغيير خردهنظام دريك تغييري هرگونه گردد حياتبهرهمند
با خردهنظام دو كه هنگامي زيرا ميطلبد را ديگر نظام خرده
مجبور خود بقاي حفظ كليبراي نظام نباشند هماهنگ يكديگر
ايجاد براي و ميباشد دو آن ميان انتظام و توافق بهايجاد
.ميشود عناصراستفاده تغيير مكانيسم از اينانتظام
ناگزير و لاجرم مواقع دربعضي تغييرات برخي انجام لذا
تغيير ارادي انجام عدم داردو استراتژيك جنبه و بوده
خواهد بيروني و دروني عوامل جانب از تغيير موجبتحميل
.شد
رجبي بهرام
|