فرهنگها تبادل و ترجمه
مسلمانان و اعراب ميان در ترجمه مقوله پيرامون ميزگردي
شد آغاز مامون عهد در آن علمي معناي به ترجمه
نيست ملتها ميان در حساسيتي يا مانع هيچ ترجمه مساله در
به آن سقوط از پس درطليطله غرب در ترجمه جنبش نخستين
شد آغاز مسيحيان دست
به اسلامي آغازفتوحات از -كلي طور به -مسلمانان و اعراب
به كه ملتهايي با بتوانند دادندتا نشان اهتمام ترجمه
اما.باشند داشته فرهنگي دادوستد بودند اسلامگرويده دين
با ويشد آغاز مامون عهد در آن علمي معناي به ترجمه
اسلامي -عربي علمي بنيادهاي پايهريزي در تاسيسدارالحكمه
گرفتند بهره علم اين از اروپايي كشورهاي.داشت بسزايي سهم
.ميبينيم جديد علوم كليه در را آن آثار كه
و اديبان گروهياز با ميزگردي طي سي.بي.ام عربي تلويزيون
عرصه در ايناناست گفتگوكرده غيرعرب و عرب شاعران
به عربي از خود ترجمههاي با و فعاليتدارند ترجمه
.بودهاند سهيم فرهنگها انتقال در بالعكس ، و زبانهايديگر
:از عبارتند داشتهاند شركت ميزگرد اين در كه افرادي
در ومتخصص انساني علوم دانشمند صالح ، هاشم دكتر (1
بنام ناقدان از عزالديناسماعيل دكتر (ادبيات 2 و ترجمه
عدوان ، محمود (نويسنده 4 مكي ، محمودعلي دكتر (مصر 3
(پاريس 6 سوربن دانشگاه استاد ارغون ، محمد دكتر (شاعر 5
اميل (قاهره 7 دانشگاه استاد و ناقد عياد ، شكري دكتر
.فلسطيني رماننويس جيبي ،
كه شد شكوفا سدهبيستم در ترجمه جنبش صالح ، هاشم استاد
و ابداعي آثار مترجمانبرجستهترين از بسياري آن طي
.كردند ترجمه عربي زبان به بيگانه زبانهاي از را انديشگي
دلمشغولي عربها براي قديم از ترجمه كه ميدانيم همگان ما
ما از يك هيچ مثال عنوان به ولي است بوده فرهنگي و مدني
در وينميكند يادي ترجمه عرصه در مامون بودن پيشقدم از
بيزانسي اسيران و داشت كتاب دادوستد يونانيان با هنگام آن
.كرد آزاد كتاب گرفتن با را (خاوري روم)
كهتمدن -جديد تمدن و ما تمدن:صالح هاشم دكتر
و كنش يكديگر با-است غرب تمدن كلي طور به و اروپايي
اسلامي -عربي تمدن كهن دوران در كه همانگونه دارند ، واكنش
لذا.داشتهاند متقابل تاثير يكديگر بر نيز يونان تمدن و
براي شيوهاي بتوانند كه بودند سطحي در عملا ما پيشينيان
بگيرند بهره هم تا كنند ايجاد تمدنها ديگر با واكنش و كنش
.برسانند بهره هم و
علم و دانشپزشكي فلسفي ، انديشه يوناني ، انديشه به آنان
موضوع اينافزودند چيزهايفراواني آن ، نظاير و چشمپزشكي
آن به نيز غرب حتي اكنون كه است وروشن واضح قدر آن
وضع به شبيه دروضعي حدودي تا -اكنون -ما.ميكند اعتراف
اين با جديت با آنان همانند متاسفانه اما هستيم نياكانمان
اين در كه كنيم اعتراف بايد گرچه.نكردهايم برخورد چالش
به براي تاكنون ولي است ، رسيده انجام به كوششهايي عرصه
برخوردار گذشتگان جديت از مهم مسئوليت اين گرفتن دوش
در اسلاميمان -عربي آينده تمدن ميدانيم كه اين بانيستيم
.دارد قرار خطير مسئوليت اين گرو
و وفراگير جامع طرحي نزديك آيندهاي در من نظر به
در بايد كه اين يا خواهدشد ، آغاز ترجمه براي استراتژيك
زمينه اين در كه اقداماتي هماكنون.شود آغاز عربي عرصه
مدرني مراكز تاكنون زيرا دارد فردي جنبه ميگيرد انجام
.است نداشته وجود پژوهش و ترجمه براي
كارتاژ دارالحكمه همانند ترجمه مراكز از برخي چه اگر
مامون دارالحكمه از را نام اين آنان.دارد وجود تونس در
.گرفتهاند دربغداد
كه نداشتهايم پژوهشي مراكز تاكنون كلمه جديد معناي به ولي
.شود ايجاد عرب جهان خاور و درباختر مراكز گونه اين بايد
دانشمندان كه كرديد اشاره شما اسماعيل دكتر آقاي o
ترجمه را غربي فكري و انتقادي آثار گويي عربي ، باختر
بهره غرب جهان تازه شيوههاي از عرصه اين ودر ميكنند
آيا است ، آنها فعاليت كل از چكيدهاي حدي اينتا و ميگيرند
قبولداريد؟ را اين
ترجمه كه اين نخست:اسماعيل عزالدين دكتر
مردم همه زيرا باشد ، داشته وجود بايد و ضرورياست مقولهاي
قادر اگر حتي.نيستند اصلي زبان به كتابها بهخواندن قادر
آنان همه براي كتابها اين به دسترسي باشند ، هم بهخواندن
در كه كتابي به دسترسي مثال ، براي.نيست ميسر بهآساني
امكانات اين كه دارد امكاناتي به نياز ميشود امريكامنتشر
از.نيست فراهم ميكنند مطالعه انگليسي كه كساني برايهمه
زيرا است ، ضروري و مهم شرايطي هر در ترجمه روجنبش اين
خود نوبه به كه كه ميكند مطرح را انديشه از ترجمهنوعي
و ورزيدگي لحاظ به گاه آن ميسازد ، مطرح شناخترا نوعي
زيادي مسائل است ممكن ميآيد پديد انسان كهدر ممارستي
.شود تصحيح
و انگليسي به ميشود منتشر فرانسوي زبان به كه كتابهايي از
نوشته انگليسي زبان به ديگر برخي ميشود ، ترجمه آلماني
واسپانيايي ايتاليايي آلماني فرانسوي ، زبانهاي به و ميشود
يا مانع ترجمههيچ مساله در كه معنا اين بهميشود ترجمه
.نيست ملتها ميان در حساسيتي
فرهنگ ساختن غني در مهمي نقش ترجمه مكي ، دكتر آقاي o
ترجمه طرحهاي از برخياست داشته اسلامي امت تمدن و
در وقتي ما.بود مرتبط حكومتها يا سياسي نهادهاي با
ذهنمان به -عباسي خليفه -مامون ميگوييم سخن اينباره
تا كوشيد و كرد تاسيس را دارالحكمه او.خطورميكند
علوم مختلف عرصههاي در يوناني نوشتههاي و مهمترينكتابها
كه گفت ميتوان آيا راستا اين درشود عربيبرگردان به
كه زيرا است بوده مامون تلاش همانند آلفونسودهم اقدام
گوناگون عرصههاي در عربي مهم كتابهاي تا نيزكوشيد آلفونسو
اروپاي رايج زبانهاي و اسپانيايي زبان به ادبرا و علم
كند؟ غربيترجمه
در حكيم به ملقب دهم آلفونسو آري ، :مكي علي محمود دكتر
پيش.است دراندلس ترجمه جنبش حلقههاي از حلقه دومين حقيقت
سقوط از پس (توليدو)طليطله در ترجمه جنبش نخستين آن از
سال در شهر اين.شدهبود آغاز ششم آلفونسو دست به شهر اين
يكي دوازدهم سده طيكرد سقوط ميلادي برابربا 1085 هجري 478
رغم به كه ميكنيم طليطلهمشاهده در را ترجمه مهم مدارس از
كرده حفظ را خود اسلامي مسيحيانچهره دست به شهر اين سقوط
از پيش يعني ذوالنون هنگامحكومتبني به طليطله شهر.بود
بهويژه ، علمي ، فعاليتهاي به توسطمسيحيان آن دوباره فتح
نام به فرهيخته اسقف يك كه ترجمه مدرسه.بود مشهور رياضيات
ترجمه وضع بر داشت عهده به را مارتينسرپرستياش بريمون
طب ، فلسفه ، كتابهاي از بسياري مدرسه اين ودر داشت نظارت
آن از پس.شد ترجمه عربي زبان به غيره و نجوم ، رياضيات
.كرد ظهور آلفونسودهم
تا سال 1252 از و ميزيست ميلادي سيزدهم سده دوم نيمه در وي
از پس آلفونسودهم.كرد فرمانروايي اسپانيا بر م-1284
حكومت اسپانيا بر مسيحيان دست به اشبيليه و سقوطقرطبه
.كرد سقوط سال 1248 در اشبيليه و سال 1236 در قرطبه.كرد
با -سوم فرناندو -پدرش حيات زمان در دهم موقعيتآلفونسو
همانند الناصر عبدالرحمن روزگار در المستنصر موقعيتحكم
امور به همچونحكم آلفونسودهم كه معنا اين به.بود
شهرمورسيه ، در خود دربار در وي.ويژهايداشت توجه فرهنگي
و گردآورد را يهود و مسيحي دانشمندانمسلمان ، از شماري
مورسيه اهل اندلسي معروف دانشمند بهيك را مدرسه اين رياست
كه مورسيه نزديكي در كوچكي بهروستاي منسوب) ريكوتي نام به
اين با آغاز در ريكوتي.سپرد(ميشود ناميده ريكوت هماكنون
ولي داشت نظارت مدرسهترجمه كار بر و كرد همكاري پادشاه
پادشاه النصري يعني مسلمان پادشاه يك به داد ترجيح بعد
مدرسه دراين.كرد را كار همين و بپيوندد (گرانادا) غرناطه
ادبياتترجمه و علوم مختلف عرصههاي در كتاب فراواني شمار
كشيشان از برخي دوره اين در كه آن جالب نكته.شد
جدل و بحث به مسلمانان با و ميكردند حفظ را مقاماتحريري
اين همهبود رايج بسيار جدل و بحث جنبش ميپرداختندزيرا
رايج زبان به علوم اين از بسياري دربرگرداندن دانشمندان
مشاركت بود اسپانيولي همان كه آنروزگار اسپانياي در لاتين
لاتين زبان به ترجمهطليطله يعنيمدرسه پيشين مدرسه.كردند
در.نميفهميد روشنفكران جز راكسي زبان اين و ميكرد ترجمه
كارآمدتر فراگيرتر ، دهم دورانآلفونسو در ترجمه جنبش واقع
مردم كه ميگرفت انجام زباني به ترجمه زيرا.بود غنيتر و
.برگزيدند خويش زبان بهعنوان را آن آينده در اسپانيا
بايد اتحاديه كه نميكنيد فكر آيا صالح هاشم دكتر آقاي o
از برخي عرب اتحاديه پيش مدتها از بكشد؟ دوش رابه بار اين
آنهاست ميان در هم شكسپير آثار نظرم به كه را غربيان آثار
به بايد اتحاديه اين كه نميكنيد فكر آيا كرد عربيترجمه به
ادامه ادبي و فكري آفرينشهاي ترجمه جهت در خود تلاشهاي
دهد؟
يك حال هر به ولي.ماست آرزوي اين:صالح هاشم دكتر
كه دارد وجود ناماليسكو به عرب اتحاديه به سازمانوابسته
اين.دارد اختصاص علوم به عربي يونسكو يكسازمان همانند
چنين.دارد عهده به را موسسهاي چنين مسئوليتتاسيس سازمان
انجام براي بود خواهد مركزي پايتختعربي هر در جايي
اما هستيم ، نهادي چنين خواهانتاسيس ما كه ترجمه و تحقيقات
در بتوان وقتي لذا.نشدهاست ايجاد چيزي چنين چرا نميدانم
عربي مختلف كشورهاي پژوهشگرانياز و مترجمان سازماني چنين
اقدام چرا گرفت بهكار را آن غرب تا گرفته عرب جهان شرق از
عرب وپژوهشگران دانشمندان نميكند؟ مركزي چنين تاسيس به
معيننتيجه و مشخص زمان يك در گروهي كار با ميتوانند
ميتوانند آنان.دهند ارايه خود از بيشتري
يك كه چرا.برگردانند عربي به را اروپا ميراثانديشگينوين
فردي اقدامهاي و دارد گروهي بهسرمايهگذاري نياز گروهي طرح
.بسندهنيست زمينه اين در
در و داريد فراواني شعر كتابهاي شما گرچه عدوان ، آقاي o
گام نيز ادبي ديگر عرصههاي به كه ديديم اخير سالهاي
.است تئاتر و ترجمه بيشتر من ، منظور البته و نهادهايد
نويسندگان براي عقدهاي كازنتزاكيسهمواره چرا مثال براي
رمان رمانالياطر در مثلاحنامينا است ، بوده سوريه
به نيز شما.كردهاست توليد باز را كازنتزاكيس زورباي
به وكتابراهي شديد نزديك با زور دنياي به ديگري شكلي
اين كهدرباره مايلم.كرديد ترجمه را او زندگينامه خود سوي
كنيم؟ صحبت موضوع
مهمترين از را نتزاكيس كاز من كه اين نخست:عدوان محمود
زماني را نتزاكيس كاز من.ميدانم روزگار اين نويسندگان
ترجمه را كتابزوربا بار نخستين براي كه معرفيكردم
از برخي از زيبايي جمله وقتي كه نوشتم مقالهاي طي و كردم
نويسندهاي اين.مينويسي دفتري در را آن ميخواني نويسندگان
.ميكني يادداشت خويش دفتر در را كتابش كل كه است
از هريك يعني است خاصي ويژگيهاي داراي كازنتزاكيس
در جالب و خوب مطلب يك بزني ورق و بگيري كه را كتابهايش
پرباري ابر همچون كازنتزاكيس فرهنگي غنايديد خواهي آن
برخي.است انداخته سايه ادبي وسيع چشمانداز بر كه است
نمونهزوربا مثلا ميشوند تبديل مسلط الگوي به گاهي آثار
باشد پويايي نوعي آن در كه نوشت نمونهاي هركس.ببينيم را
نخستين مثلا است كرده توليد باز را كهزوربا ميگوييم
منيف عبدالرحمان اثر مرززوق قتل و دربارهدرختان كه چيزي
شما حالا.است نوشته عربي يكزورباي وي كه گفتند نوشتند
به توجه با كازانتزاكيس:ميگويي دربارهحنامينا را همين
.ميشد ترجمه ، عربي به پيش مدتها از بايستي فرهنگياش ارزش
همسر كرده ، ترجمه عربي به را زوربا كتاب طرابيشي ژرژ وقتي
و ميكرد كار باما الثوره روزنامه در عبودي خانمهنريت وي
كتاب اين.داشت وجود ما بين محكمي روابط جهت همين به
انتشاراتدارالاداب در سالي شش پنج ، عربي به شده ترجمه
قهرماني به فيلمزوربا تا ماندند منتظر آنان.ماند باقي
كه بود فيلم از پس.رفت سينماها پرده روي كويين آنتوني
.كردند عرب جهان در كتاب نشر و چاپ به اقدام
درك را ارغون محمد دكتر نوشتههاي خواننده ، اينكه علت o
بيان از ناشي مساله اين آيا چيست؟ از ناشي نميكند
نكته.ميگيرد سرچشمه متن شارح و مترجم از يا نويسندهاست
كار به را تعبير اين بتوان اگر -ارغوني اينكهمتن ديگر
متفاوتي و متباين روشهاي و اصلاحات فلسفي ، بار داراي -گرفت
.است
ما دادهام ، شرح را آن و است درست اين:ارغون محمد دكتر
به كردهاند ابداع پژوهشگران كه را ناگزيريمقاموسهايي
انديشه و اسلامي فرهنگ پيرامون تحقيقاتشان تا كاربريم
ناگزير امري اين.باشد علمي انديشه كنوني سطح در اسلامي
.است تحول و تغيير حال در همواره علمي اصطلاحات زيرا.است
تحرير رشته به را كتابهايش فارابي كه هنگامي مثال براي
و -وي از پيش عربهاي كه جست بهره جديدي اصطلاحات از درآورد
آنچه درك به قادر و نداشتند آشنايي آنها با -معاصرانش حتي
اشعري علماي نيز و ابنسينا فارابي ، .نبودند ميكرد بيان او
ما چرا.داشتهاند مخصوص اصطلاحات خود براي هريك معتزله و
-حتي يا و كنيم درست را اصطلاحاتي چنين نميتوانيم امروزه
و اسلامي برمبناي را آنها بكوشيم -گفتهام بارها كه آنگونه
و عربي فرهنگ هنوز غربي دانشمندان زيرا.كنيم نقد عربي
ناگزير بهنكردهاند بررسي كامل بهطور را اسلامي فرهنگ
عرب خواننده چنانچه و برد كار به را اينقاموسها بايد
او به مولف بايد نفهميد را مولف منظور و نكرد درك را آنها
خود و بياورد روي مردمشناسي و زبانشناسي به تا كند كمك
در بايد كه است بحثهايي اينها زيرا.كند شركت بحث در نيز
.بود حاضر آنها متن
علوم اين به آوردن روي به تمايلي خواننده اگر اما
درك را مفهوم نكند ، شركت علمي تلاش اين در و نداشتهباشد
باشيم داشته نظر در بايد ناچار به را علوم ايننخواهدكرد
و شده نوشته غربي زبانهاي به فقط آنها از بخشي زيرااكنون
به عرب خواننده چنانچه.نشدهاند ترجمه ديگر بهزبانهاي
متوجه را نويسنده منظور باشد واژهها براي دنبالمعادلي
.نميشود
ميتوانيم اروپا ادبيات لابهلاي از عياد دكتر آقاي o
داستانهزار تاثير مثال عنوان بهكنيم لمس را عربي روح
چون سويي از.كرد مشاهده ميتوان را اندلس شعر يا شب ، يك و
ترجمه عربي به را روسي بديع آثار از فراواني شمار شما ،
ديدهايد؟ آنها در را تاثير اين آيا كردهايد
از برخي در كه نكردهايد احساس آيا ديگر عبارت به
و پوشكين تولستوي ، همچون روسي كلاسيك نويسندگان كتابهاي
و عربي فرهنگ از نشانههايي روسي درفرهنگ و آنها همانند
.ميشود مشاهده اسلامي
موضوع اين نميكنم گمان و نيست ، شكي عياد ، شكري دكتر
مثال براي.باشد داشته عربي ترجمههاي جريان به ربطي
وشهرزاد سمفونيهاي ، عنتره كورساكف ، ريمسكي درموسيقي
نزديكترند ، تولستوي انديشه و فرهنگ به كه موارديهستند
نيمه در و هنر به زندگي نخست نيمه در تولستوي كه معروفاست
گرچه پرداخت ، بشريت آينده پيرامون تامل و تفكر دومبه
نشان اهتمام زندگياش نخست نيمه بخش به مترجمان پارهاياز
من نسل تنها نه كه است روسي روح راستي به اين.نميدهند
ادبيات.كرد روسي ادبيات شيفته نيز ازمرا پيش نسل بلكه
مذهبي روح يك از داستايوسكي و تورگنيف ، تولستوي گوگول ،
تا بود پايبند بسيار مذهب به داستايوسكي.است برخوردار
شمار به مرتجع را او عهدشوروي نويسندگان كه آنجا
تحليل يك او از بودكه اين آنها مشكل بزرگترين.ميآوردند
فرهنگي ميراث بخشياز عنوان به را او تا دهند ارايه مترقي
كهمخالف مواردي به حال همان در اما نمايند حفظ خويش
رو ، اين از ندهند ، در تن است ديالكتيك ماترياليسم
مادي تحليل يك سابق شوروي در داستايوسكي تحليلآثار
انجام دشواري به آنان براي كار اين كهالبته بود ديالكتيكي
لنين.ميكند صدق نيز دربارهتولستوي مساله اين.ميشد
او براي تا وكوشيد نوشت بلندي مقاله تولستوي درباره
وي بر را اينعيب حال همان در اما.كند پا و دست جايگاهي
.است نبوده انقلابي كافي ميزان به كه ميداشت روا
از اسرائيلي فرهنگمداران استقبال حبيبي آقاي o
توجه با.است بوده چگونه شما -بدبين خوش - رمانالمتشائل
شمار و شده ترجمه عربي زبان به داستان اين كه اين به
بدانم ميخواستم.خواندهاند را آن اسرائيليان فراوانياز
گفتهاند؟ چه شما رمان تلخ طنز درباره كهآنان
و عرب ملت يعني ملتم گرم استقبال از من:حبيبي اميل
همچنين.شدم زده شگفت كتاب اين از فلسطين بهويژهمردم
تعجب به مرا كتاب عبري ترجمه از اسرائيلي استقبالجامعه
كه تلاشهايي وجود با كه كرد متقاعد مرا اينمساله.واداشت
.ميآيد عمل به عربي و فلسطيني انسانيت براينفي اسرائيل در
كه را داستان اين من.است گذاشته تاثير برآن كتاب اين باز
انسان انسانيت و عربي انسان انسانيت جزبيان اهميتي درواقع
.دارم ندارد ، دوست فلسطيني
عزيزي و رفيع:تنظيم و ترجمه
|