سياسي توسعهء و مطبوعات
و تهيه طبيعي ومجاري بستر مطبوعات ، جمله از رسانهها
موجبميشوند و ميباشند شهروندان براي درجامعه اطلاعات توزيع
سهم خويش ، حقوق به آگاهي وقوفو ضمن اجتماعي نيروهاي كه
كنند طلب ازقدرت را خود
جديد ، سنتيبهجامعه جامعه از گذار دوره در:اشاره
هاي رسانه رشد چگونگي است حائزاهميت همه از بيش آنچه
محوريت با اگر اينموضوع.است مطبوعات همچون مكتوب
اهميتقابلتوجهي از گيرد ، قرار ملاحظه سياسيمورد توسعه
رشد و سياسي توسعه ميان متقابل رابطه.ميشود برخوردار
ايفا محوري نقش ميان اين در مستقل ، بهويژه مكتوب رسانههاي
ايجاد و ومردم قدرت نهادهاي ميان گفتمان ايجاد.ميكند
تحول و فرمانبران و فرماندهان شيوههايكلامي در اساسي تغيير
در و اجتماعي خانواده ، گروههاي پايين به بالا از درمناسبات
جامعه مطبوعاتدر رشد اساسي كاركردهاي از جامعهيكي نهايت
مختلف ابعاد به نموده سعي مقالهزير در نويسنده كه است
مقالات سرويس.آنبپردازد
متقابل روابط و همكنشي يكديگر با سياسي توسعه و مطبوعات
دربردارندگي به توجه با توسعهيافته سياسي نظام.دارند
و ساخت بر دموكراسي و رقابت مشاركت ، چون ويژگيهايي
نيز مطبوعات ومتقابلا ميگذارد مثبت تاثير كاركردمطبوعات
و انديشهها و آراء تضارب وبستر مجرا بهعنوان
شرايط درسياسيميگشايد توسعه بر را راه گفتگوينقادانه ،
نقش و توسعهسياسي مقوله به پرداختن واجتماعي ، سياسي نوين
دو اين ميان همكنشي ونهايتا عرصه اين در مطبوعات
گفتماني درسطوح حداقل گذار مرحله در كه ما ميتواندبراي
.باشد ثمربخش هستيم ،
سياسي توسعه عناصر و تعاريف
گوناگوني برداشتها و تعاريف تاكنون سياسي ، توسعه مفهوم از
توسعه به راجع برداشتهاي و تعاريف لوسينپاي.است شده
حكومتي و سياسي شرايط ايجاد -ميكند1 بيان چنين را سياسي
حكومت كارايي افزايش-بيشتر 2 اقتصادي كارايي تحقق لازمبراي
سنتي رفتاري الگوهاي بر نوين رفتاري پيشيگرفتنالگوهاي -3
به پاسخ براي حكومت ظرفيت و كارايي افزايش -4
آزادي توسعهدموكراتيك -مشخص 5 جدالهاي و نيازهايفزاينده
.آزادي نهادهاي ايجاد مردمو حاكميت بيشتر ،
(ميكند1 خلاصه مفهوم دو در را سياسي توسعه بشيريه ، دكتر
سطح در هم با مشاركت (جامعه 2 در ايدئولوژيك رقابت وجود
مجموعه ميتوان كلي ديدگاه يك از.برگزيده گروههاي
دو به سياسيرا توسعه غايات و اهداف به مربوط نظريههاي
تقويت تكامل ، كه نظريات از آندسته يكي ، :كرد تقسيم دسته
دوم ، و ميدانند توسعهسياسي شاخص مهمترين را دولت وگسترش
را مدني تواناييهايجامعه گسترش و تقويت كهتكامل ، نظرياتي
نقش كلي بهطور.ميكنند سياسيقلمداد توسعه تحقق شرط
پيشبرد و ازتقويت عبارتاست سياسي توسعه در اساسيرسانهها
تجهيزو سياسي ، پرورش:يعني سياسي اصلينظام ويژههاي كار
.مشروعيت و تحرك
يك سياسي ارزشهاي آن طي:كه است فراگردي سياسي پرورش
.عرضهميشود جامعه آن افراد به نهادهايگوناگون توسط جامعه
در مطبوعات ازجمله نقشرسانهها مهمترين ملي سطح در
مطلع -خلاصهكرد1 زير موارد در ميتوان را پرورشسياسي
نزديككردن و آشنا -سياسي 2 ازرويدادهاي افراد ساختن
-يكديگر 3 هدفهاي و طرزفكر با مردم تودههاي و رهبران
وكارگزاران مردم بين گفتوشنود برقراري آوردنامكان بهوجود
آموزش و گسترش -افقهايفكري 5 گسترش -سياسي 4
.واجتماعي سياسي مسائل مورد در اصولي و گفتارهايمنطقي
سياسي ، تحرك.است سياسي ، تحركسياسي پرورش پيامد
نسبت فرد وعقيدتي عاطفي وابستگيهاي آن طي كه فرايندياست
ارزشهاينوين پذيرش براي فرد و شده سنتي ، سست محسوسات به
بهطور بتواند سياسي اينكهتحرك براي.ميشود آماده سياسي
بسيج و باتجهيز بايد دهد ، ياري توسعه راه در جامعهرا مثبت
كه است اين سياسي تجهيز از منظور.باشد همراه آگاهانه
كند برقرار جامعهارتباط افراد همه با بتواند سياسي يكنظام
ملي ، وآرمانهاي منافع جهت در را آنان ونيروهاي فعاليتها و
كردن ازآشنا است عبارت خصوص اين در نقشمطبوعات.كند هدايت
زمينهاي آوردن فراهم و مسئوليتهاياجتماعي و حقوق با افراد
ارزشهاي و عرضهنوآوريها و عقايد و آراء برخورد مناسببراي
كار ازمهمترين كه مشروعيت بالاخره و واجتماعي سياسي نوين
ميزانمشروعيت افزايش حقيقت در.سياسياست نظام هر ويژههاي
نقش و ميشود محسوب توسعهسياسي معيارهاي از يكي
.باشد مشروعيت تقويتدرجه و افزايش ميتواند اصليمطبوعات
رهبران ، فراهم و مردم بين ارتباط كار ، برقراري اين براي
رهبران ساختن آگاه آنها ، سازندهبين شنود و گفت امكان كردن
از مردم كردن وآگاه مردم انتظارات و توقعات ازنيازها ،
تفسيرتصميمات و توجيه و ملي ومحدوديتهاي امكانات
رسانهها كه است ازجملهكارهايي سياسي ، گردانندگان
سياسي اجتماعيو شرايط به توجه با.دهند ميتوانندانجام
دوم مشاركت ، و رقابت كثرت ، اول مقوله ، سه به كشورمان
كلامي تواناييهاي افزايش و عمومي سومفضاي و دموكراسي
هر در كاركردمطبوعات نقش و توسعه اصلي شاخصههاي بهعنوان
.فوقميپردازيم عرصههاي از يك
سياسي نظام اساسي ازويژگيهاي:مشاركت و رقابت كثرت ، -الف
ميباشد آن در اصلتكثر پذيرش و قدرت توزيع توسعهيافته ،
ومشاركت رقابت كه است تنوع و تكثر پذيرشاصل با درواقع
متكثر سياسي نظام گسترش و ايجاد ، بسط در.ميكند پيدا معني
مجموعه ارائه و بهانعكاس توجه با مطبوعات وغيرمتمركز ،
ايفا سهماساسي متضاد احيانا و متنوع وباورهاي عقايد
صداها بلكه نيست ، صدا تك متكثر ، جامعه جامعه.ميكنند
و رقابتند و درگفتوشنود يكديگر با گوناگون وگفتمانهاي
چنينگفتگوهايي بسترهاي و مجاري مهمترين يكياز مطبوعات ،
را راه ديالوگ ، برقراري و تنوعگفتمان اين خود و هستند
ايدئولوژيك رقابت.ميگشايد مردم فعالانه مشاركت و بررقابت
و مييابد مطبوعاتنمود و انجمنها احزاب ، قالب امروزهدر
سياسي و مدني تشكلهاي جامعهفاقد كه زماني بخصوص
و آراء مجرايمبادله و بستر مناسبترين ميباشدمطبوعات
گفتگو و بحث عمومي فضاي وايجاد گوناگون ايدئولوژيهاي
ميباشند سياسي وسازماندهي مشاركت امر فراهمكننده ونهايتا
جامعه مطبوعاتدر تنوع و تكثر لزوم خود ، بهنوبه امر اين و
.ميكند طلب را صداهايگوناگون انعكاس بهمنظور
خطاهاي كاهش براي روشي عنوان به دموكراسي:دموكراسي.ب.
توزيع و حكومت امر در عمومي مشاركت تسهيل و فردي
حاصل ميگويند مثلهابرماس متفكراني كه همانطور قدرت ،
درك براي كوشش پيامد و گروهها افرادو مشترك تلاش و تجربه
هم با آمدنمعقول كنار براي تلاش و يكديگر معقولديدگاههاي
نظام يك در اساسي و عمده دواصل مشاركت و گفتگو.است
لازمه.دموكراسيهستند بسطدهنده و زمينهساز خود ، دموكراتيكو
به مربوط مسائل و سياسي درامور شهروندان فعال مشاركت
.است واخبار اطلاعات به آنها آزادانه دسترسي سرنوشتخود ،
حكومت خود بر موفقيت با اعضاياجتماع كه باشد بنا اگر
درباره وكامل دقيق معقول ، حد در گزارشهاي به كنندبايد
دسترسي است ، لازم عاقلانه گرفتنتصميمات براي كه واقعياتي
مجاري و مطبوعات ، بستر جمله از رسانهها.باشند آسانداشته
ميباشند شهروندان براي جامعه اطلاعاتدر توزيع و تهيه طبيعي
حقوق به وآگاهي وقوف ضمن اجتماعي نيروهاي كه موجبميشوند و
اين لازمه البته.كنند طلب ازقدرت را خويش سهم خويش ،
.جامعهاست در مستقل و آزاد مطبوعات امر ، وجود
:كلامي تواناييهاي افزايش و عمومي فضاي:ج
كس هر كه است نظر تبادل و گفتگو بحث ، فضاي عمومي ، فضاي
دراين نهايي برنده.دارد را آن در آزادانه شركت حق بالقوه
قدرت و ثروت نه ميكند برترتعيين منطق و استدلال را فضا
گشايش سياست ، و دولت شدن عقلاني و سياسي توسعه لازمه.بيشتر
گسترششبكه و بسط با همگان زيرااست فضايي چنين گسترش و
مورد موضوعات و مسائل پيرامون استدلالي و ذهني ارتباطات
بيحد تازيهاي يكه بر سرنوشتشان ، و زندگي با مرتبط و علاقه
فضاي را عمومي فضاي اگرميزنند مهار سياسي قدرت حصر و
و مجرا عنوان به مطبوعات بدانيم استدلال و گفتگو تكثر ،
را نقش عمدهترين انتقادآميز ، گفتگوي و ذهني ارتباطات بستر
كه ميگيرد شكل جاهايي در عمومي فضاي.دارند فضا اين در
ثروت و قدرت سلطه از فارغ وتكثر ، گفتگو بحث ، امكان
و بتوانندديدگاهها آزادانه همگان و باشد وجودداشته
.نمايند ابراز را عقايدشان
مشاركت عرصه بهعنوان فضايي چنين گسترش مستلزم سياسي توسعه
زيان كلي ، به امور در حقايق تعيين و تصميمگيريهايسياسي در
فضاي و مدني نهادهاي با باز جامعه است ، قدرت بسته عرصه
منجر كلاميشان تواناييهاي افزايش به گفتگو ، و بحث عمومي
و لكنت دچار انسانها قدرتمدار ، جامعه در مقابل ، در.ميشود
را ومجادله نقد نظر ، اظهار توانايي و ميشوند زبان گرفتگي
ديدگاه از.ميدهند دست از آمريت و قدرت بسته عرصه نفع به
و تفاهم به دستيابي و موفقيتآميز ارتباطي كنش هابرماس ،
شركتكنندگان كه خواهدبود عملي صورتي تنهادر معتبر ، توافق
به ميخواهند كه را آنچه آزادانه ، و راحتي به گفتگو ، در
شكل خدعه و دروغ مبناي بر كه توافقي و تفاهم.آورند زبان
.است ديگران وتحميق كردن بازي نقش بلكه نيست تفاهم گيرد ،
تفاهمي و ارتباطي الگوي و ابزاري الگوي بايد عرصهسياست در
معطوف سياست ، عرصه در ابزاري الگوي.بخشيد تمايز هم از را
در اما.است فريب و اجبار به توسل با موفقيت و قدرت بهكسب
اجماع و توافق به معطوف كنشي هر تفاهمي ، و ارتباطي الگوي
غايتمند ، الگوي.ميباشد قدرتطلبي شائبه از فارغ و جمعي
گفتمانهاي توليد به سياست ، عرصه در هدف -ابزار الگوي يعني
سالم ارتباط مجاري در اخلال و هژمونيك و سلطهجويانه
و توافق راجايگزين خشونت و ترس و ميشود منجر درجامعه
مطالعه در هابرماسرا روششناسي تمايز اگر.ميسازد تفاهم
باعالم ما مواجهه بپذيريم ، وانساني طبيعي پديدههاي
.استيلاست و سلطه به ارادهمعطوف از ناشي طبيعت ،
و شعور از برخوردار آن ، انساني سوي يك در كه مواجههاي
يا شعور فاقد پديده ديگر سوي در و كلامسوژه يك در ذهن
بر تسلط و ابژه تغيير سوژه ، تلاشهاي همه و دارد ابژهقرار
با آمريت و قدرت زبان با سوژه اين كه است طبيعي.است آن
تصرف بر مبتني و ذهني رابطهايتك رابطه ، .كند صحبت ابژه
اجتماعي روابط در آمرانه و استيلاجويانه نگاه اين اگر است ،
ارتباط و اجتماعي سلامت شود ، حاكم سياسي حيات عرصه در و
از كه گفتمانهايي.ميشود زوال و تخريب دچار انساني سالم
كلام يك در و رفتارغايتمند و سلطه به معطوف اراده درون
گفتمانهايمستبدانه ، برميآورد ، سر عقلانيتابزاري
آمرانه درنظام كه عباراتي.است وهژمونيك شده قشربندي
در ميشود ، عبارتحكمي گرفته كار به محوريتقدرت با و
بروز از آمرانه ، جلوگيري نظام شگرد.است اعمالسلطه جهت
و تحميل همچنين رهاييبخشو و مخالف رواجگفتمانهاي و
غيرمخالف و گفتمانهايسازشكارانه توليد درجهت اجبار
سياسي لحاظ به و جوامعقدرتمدار بارز ويژگيهاي از.است
.است زبان ساحت در عباراتحكمي كاربرد نيافته ، توسعه
و گفتاري عبارات دو حكمي ، عبارات براي جايگزين تنها
در ذهني ميان غيراجباري روابط برقراري براي مفاهمهآميز
اجبار گونه هر از دور به و آزادانه توافق به دستيابي جهت
كه اجباري براي بديل تنها:ميگويد هابرماس.ميباشد زور و
ميان آزادانه توافق ميشود اعمال ديگر طرف به طرف يك از
براي تنها غايتمند رفتار الگوي اما است مشاركتكنندگان
و ميانديشند خويش موقعيت به فقط كه است فراهم عملكنندگاني
به توافق به معطوف ارتباطات قدرت.توافق به رسيدن نه
قرار زور مقابل در نظر ، وحدت يا وفاق ايجاد منظور
خود است نظر مورد جدي طور به كه توافقي زيرا.ميگيرند
عمومي ، فضاي در را نقش مهمترين.ميباشد هدف فينفسه
هستند مجلات و روزنامهها اين زيرا ، دارند مجلات و روزنامهها
را متنوع گفتمانهاي ايدئولوژيهاو ميتوانندعقايد ، كه
آحاد بين ارتباطسالم مجراي عنوان به و بازتابدهند
به سياسيجامعه فضاي شدن منطقي و بهعقلاني جامعه ، افراد
.كمكنمايند استيلاجويي و گونهخشونتورزي هر زيان
نمودن فراهم ضمن سياسي ، توسعه راستاي در بايد مطبوعات
از مردم ، و رهبران بين انتقادآميز و عقلاني گفتگوهاي امكان
ما كشور اجتماعي -سياسي فضاي در.بپرهيزند تودهها اغواگري
با ارتباط مستقل ، مطبوعات رسالت و نقش مهمترين جمله از
و مباحث جريان در گرفتن قرار و ديني روشنفكري حوزههاي
و آزادي دموكراسي ، مدني ، جامعه:چون سياسي نوين گفتمانهاي
.است جامعه در شهروندي و حقوقانساني
رسيديم تثبيت و استقرار مرحله به جنبش مرحله از گذر با ما
وسفيدكننده سياه و ايدئولوژيك گفتمانهاي كه است طبيعي و
به را خود جاي بايد ميباشد برخورد و ستيز حاوي كه
در گفتگو و غير پذيرش همزيستي ، صلحطلبي نوين گفتمانهاي
عرصه در تكثرگرايي و دموكراسي مدني ، جامعه و خارجي سياست
در روشنانديشان ، و متفكران با همگام مطبوعات و بدهد داخلي
و باز جامعه ايجاد نهايت و گفتماني تحولات و جابجايي اين
به بايد و دارند اساسي نقش يافته ، توسعه سياسي لحاظ به
.كنند عمل خود تاريخي رسالت
مطبوعات يافتگي توسعه نيازمنديهاي
و عوامل ومجموعه مطبوعات بين شد ، گفته كه همانطور
دارد ، وجود متقابل ارتباط و ديگر ، همكنشي اجتماعي پديدههاي
و قبض بهميزان محدود مطبوعات ، آزادانه دامنهفعاليتهاي
در.ميآيد بوجود اجتماعي و شرايطسياسي در كه است بسطهايي
و بازسياسي اولفضاي مقوله سه اينجامختصرابه
سوم و حرفهاي استقلال و دومتشكيلاتمنفي دموكراتيك
لازمه زمينههاييكه پيش و شرايط عنوان به حاكميتقانون
:ميشود استپرداخته مطبوعات توسعهيافتگي
آزادانه دموكراتيك ، فعاليت و سياسي باز فضاي:الف
بازو سياسي شرايط وجود به منوط مطبوعات ، جمله از رسانهها
خود سرنوشت تعيين همگانبراي حقوق آن در كه است دموكراتيك
شناختهميشود ، رسميت به ديدگاهها ، و آزادانهعقايد اظهار و
گرفتار مطبوعات توسعهنيافته ، و بسته سياسي نظام يك در
.هستند وخودسانسوري سانسور
ارتباطي ، و خبري منابع بر دولت -دموكراتيك1 نظام در
.آزادند جمعي رسانههاي و مطبوعات و ندارد انحصاري غلبه
اعتبار پشتوانه ، بيطرفي ، و راستگويي حقيقت ، به دلبستگي -2
روزنامهنگاران ، و نويسندگان -است30 نگاران روزنامه
برپيوندهاي مدني جامعه -دارند40 ويژهاي جايگاهاجتماعي
.است استوار ارتباط متقابل
شرايط و ويژگيها از يكي:حرفهاي استقلال و صنفي تشكيلات:ب
سياسي و مدني تشكلهاي وجود نيافته ، توسعه سياسي نظام
و كسب بهجستجو ، آزادانه رسانهها و مطبوعات آنكه براي است ،
عملكرد دائما و بورزند اطلاعاتمبادرت و اخبار انتشار
از بايد قراردهند نقادانه بررسي مورد را مسئولان رهبرانو
يافتگي توسعه لازمه.برخوردارباشند حرفهاي استقلال
استقلال صنفيو تشكيلات قانوني ، حقوق از مطبوعات ، برخورداري
.است حرفهاي
افراد و نهادها همه فعاليت و عمل مبناي:قانون حاكميت.ج
و شخصي سليقههاي نه و باشد قانون بايد جامعه ، در
و حقوق به همگان قانونگرا ، جامعه در.خودسرانه اقدامات
نيز مطبوعات ميان ، دراين و ميشوند آشنا خود مسئوليتهاي
ايفاي به قادر قانوني ، ازحمايتهاي برخورداري ضمن
توسعه نظامسياسي.بود خواهند خود تاريخي و رسالتاجتماعي
از پرهيز و قانون حاكميت نهزورمدار ، است قانونمدار يافته ،
.است يافتگيمطبوعات توسعه شرايط جمله از خشونت و اعمالزور
مهديزاده سيدمحمد
|