كنيد شليك بازيگر به
متعهد هنرمند يك كامل مفهوم
كنيد شليك بازيگر به
(پاياني بخش) گذشته سال در امريكا سينماي بررسي
فيلمبردارش.نكرد فيلمبرداري ديپالما را جنحه و جنايت
ديگري جاي ديپالما كه است اين معنياش كه است نيكويست سون
آخور در را خودش سر ميخواسته آلن اينكه يا مشغولبوده
پن نماي يك:وحشتناكند نتايج.كند برگمانفرو اخلاقي
و (لاندو مارتين) جودا از درشتي نماي پيوند بر متظاهرانه
اصرار (هيوستن آنجليكا) مردهاش دختر دوست از درشتي نماي
و بيثباتترين ساختن رويارو پي در همواره فيلم سبك.دارد
انسان ايناست اخلاقي بحران با شخصيتها نداشتنيترين دوست
و نامربوط گروهي نماهاي.آمده انتقام براي كه است ستيزي
چون نامهايي مجموعه حد در بار اين جمعگرايي:شلوغاند
بيفزايم بگذاريد و -گليسون جوآنا واترستون ، سام كلربلوم ،
كه درحالي) نميكنند مثبتي كار هيچ كه يافته تنزل -ميافارو
عرضه اينها از بيش خيلي همواره آلن بازيگران گروههايبزرگ
بلكه نميگذارد ويترين توي را ميهمانش اوستارههاي -كردهاند
(ميكند عيان را پوچيهايشان و ميسازد وآرام فروتن را آنها
بازيگر تنها را لاندو خودش ، با رقابتيتلخ در وودي گويي ولي
خود.است اصلي نقش اوناسزاوار اندازه به كه يافته ديگري
او رابطه فكر اصلا.ناخوشاينداست و تاب و پرآب لاندو بيني
در متظاهر عاشق واقعزوجهاي در -است گزافه هيوستن خانم با
.نيستند يابرانگيزنده كننده قانع اصلا اغلب ، آلن فيلمهاي
.بدانميهراسد نگاه از هم و است جنسي وسوسه اسير هم او
و.نفرتانگيزاست و طنز حس فاقد خويشتن توجيه هنگام لاندو
نميگذارماين:ميگويد (اورباك جري) جك برادرش به او وقتي
كه ميشنويم را جملهاي ،!كنه خراب منو زندگي ديوونه زن
به وودي كريه و واقعي زندگي در بعدا بوده انگارقرار
كسالتبار چهره يك -جك به جودا بنابراين.شود شنيده راحتي
از شدن خلاص ترتيب تا ميدهد اجازه -ارتباطاتيدارد كه مرموز
فيلم جذاب يا بالغ شخصيت تنها اورباك.بدهد را شرهيوستن
و ابله ناخلف ، برادري عمر يك كه وعملگرا عبوس آدمي است ،
انجام از پس كه دارد وجود عالي لحظهاي.است بوده ناموفق
احساسهاي ابراز و خوردن تاسف جودامشغول كه حالي در نقشه ،
!باش مرد:ميگويد او به جكقاطعانه است ، خويش ناخوشايند
به فيلم در شايع دلسوزي خلالخود از سرانجام جمله اين انگار
ديگر ميشود باعث دلسوزيايكه -خود همان.است آمده زبان
دارد انتظار اگروودي.باشند متظاهرانه و بيمزه فيلم جملات
از جوداسرانجام ميبيند كه وقتي -او اخلاقي تزكيه با ما
بهتريپيدا حس زمان گذشت با حتي و رسته سلامت به رسوايي
اسفبارترين انتها در كه گفت بايد كنيم ، همدلي -ميكند
درشت نماي آن منظورم -است گرفته را قيافههايش وبچگانهترين
هم آلنآلداروي با ميافارو دريافته كه اوست مظلومنمايانه
واقعي ميافاروي داشت آرزو وودي موقع آن در شايد)است ريخته
(.كند پيدا او بهجاي را ديگري كس
بودن ناخوشايند نمايش آلنبراي وودي عزم ديگر عبارت به
و ميبرد رازيرسايه شجاعت يا زندگي وجنحه درجنايت
هميشه كه مستندسازبلندپروازي -ميكند بازي كهآلن شخصيتي
چرا نميفهمد و ميبرد سينما به را سالهاش دوازده خواهرزاده
خودش آنكه بدون ظاهرا -ميكند دوري جنسي رابطه از همسرش
در آدمهايي).است هشداردهنده و مشئوم بسيار بداند ،
است ، گذشته روانكاوي از كارشان كه هستند آلن وودي فيلمهاي
اين (كنند كمك آنها به ميتوانند وحشتناك داروهايي فقط
فيلمهاي در وودي بازي ويرانگري خود دليل روشنترين فيلم
به او وحشتناك واكنش تراز مخوف لحظهاي هيچ و است ، خودش
ميكند ، تعريف بدرفتارش معشوق درباره خواهرش كه داستاني
در -ميپوشاند دست با را چشمانش و ميكشد زوزهاي او -نيست
يك فقط اين.ميبرد بين از را زن روايت اثر اينجااغراق
نهاد و هنر كه است نقشآفريني از سطحي نيست ، بد بازي
از را اثر ظاهري واقعيت و ميگيرد ريشخند به را بازيگري
هر مورد اين در و تيرخورد دليل همين به الايو.ميبرد بين
شايد جنحه و جنايت.بكشيم را ماشه حاضريم هم ما از كدام
جامه كه خودپرستانه جبن بررسي نوعي -باشد آلن شكل بدترين
بهترين خاطر به فيلم البته.است كرده تن به اخلاقي موشكافي
شماست با اين بنابر -شد اسكار نامزد فيلمنامه و كارگردان
.باشيد نداشته يا باشيد داشته دوست را آن كه
طرفدار ميدارم ، دوست بسيار را هري اينكهشالودهشكني با
هم معتقد حقيقتا -نيستم كند بازي را هري نقش آلن اينكه
داده خرج به ديگري آدم يافتن براي زيادي تلاش او كه نيستم
آلدا آلن حتي يا ريچاردگر مثلا كه كنيد تصور.باشد
بازي را هري (است آلن علاقه مورد ظاهرا كه بازيگري)
را چزپاليمنتري.ميآمد ديد جلوي فورا محض زهرمار.ميكرد
.اينهاست از بيشتر سزاوار او -بگيريد نظر در
.كند بازي ميخواهد دلش او-بگيريد نظر در را ويدال گور
و سفت قدر اين توتوانستهاي كه حالا وودي ، آخر سر ولي
فقط و دوربايستي انسانها از تا كني عزم و بگيري سختفاصله
ما به را خودت از غير آدمي يك كني ، تماشا را كلكهايشان
.بده نشان
داشته دوست را فيلمها همهاين نيستيم مجبور ما البته ،
وودي زندگي در آنچه مجبورنيستيم كه طور همان باشيم ،
اين در مجبوريم؟.كنيم فراموش يا ببخشيم را افتاده اتفاق
اخبار با شدهاند مجبور قهرمانپرستي طرفداران اخير سالهاي
ولانگ كاپرا ، هاكس اينكه:شوند روبهرو بيبروبرگردي و صريح
اخبارمشابهي زودي به شايد.مزخرفيبودهاند آدمهاي همه
به داردروزي امكان.برسد هم سايرين ايستوودو كلينت درباره
خيلي آدم بايد بودن ، هنرمند كهبراي برسيم نتيجه اين
هري شكني شالوده كه ميكنم پيشنهاد حال هر در.مزخرفيباشيم
تصوير آن با است ، راه طول براي نشدني فراموش درسي
زندگي كه حالي تخيلش ، در و پرحرارت كارمند آخراز بيشرمانه
.ميكند تايپ هنر صورت به را
نميخواهم هرگز و آنهانكردهام از ذكري كه هستند چيزهايي
آليس ، داخلي ، صحنههاي-شوم ديدنشان به مجبور دوباره
مردم كه فيلمهاياوليه آن و ديگر زني سايههاومه ،
وليميخواهم.است خندهدار خيلي درآنها آلن ميگفتند
را خودش زهر است ، كرده آلنرشد گمانم به كه بگويم
شده كلفتتر پوست و خاطرمقاومتر همين به و است بلعيده
زور نود دهه اوايل حوادث كه شده آشكار ظاهرا حالا) است
يك اينكه جز به راهي خب ، خيلي -كردند بيشتر را او
را گيرايي عميقا سبك او (نگذاشتند برايش باشد ، حرامزاده
ماجراجويانه فيلمهاي هم سر پشت كه كرده عادت و يافته
دوستت ميگويند همه از تازه ما كه است اين منظورم.بسازد
آمد ، بيرون آلن بغل جيب از كه فيلمي بوديم ، برده حظ دارم
اين از بهتر هرگز كه هاوني گلدي با بود ، واقعي تفنن از پر
استفاده درباره مكارانه و ناجور عجيب ، كلك آن با و نبوده ،
در همهاش كه وقتي تا خويشتن ، نفع به روانكاوي اسرار از
چه اعداد اين از كه نيستم مطمئن.لاغير و باشد داستان خدمت
بار شش آلن وودي سالگي سن 62 در ولي بگيريم ، بايد نتيجهاي
فيلمنامه بهترين براي بار يازده و كارگردان بهترين براي
و وايلدر بيلي اندازه و حد يعني اين -است بوده نامزد
.است نيافتني دست نمونهاي وايلدر
سبك وهري درگلولهها كنيم ، اشاره جاتري به نكته به
گابن ژان با رنوار شبيهبرخورد كه دارد وجود هوشمندياي و
مسير كه است فيلمسازي اين.است فرانسوي درپايانكنكن
.ميرود فراتر ديگري كنوني امريكايي فيلمساز هر از حركتش
بهترين در گروهي ، ناجور رابطههاي و آشناييها از او درك
معاصرين ميشود باعث.مهم و اصيل بسيار است ديدگاهي حالت ،
كه كنيد باور ميشود باعث كنند ، جلوه كهنه و تنگنظر او
را ما بودن مدرن ميتواند ديگر هنرهاي از بهتر سينما هنوز
ازوودي هرگز ما اگر و بزرگ است فيلمسازي اين.دهد نشان
و فيلمسازي درباره چيزي ما به اين شايد خوب نيامده بدمان
.هستيم جوان دركش براي هنوز كه ميدهد ياد هنر
اين بياورم ، دست به فرصتي كوچكترين اگر من وصف ، اين با
.ميزنم تير با را بازيگر
متعهد هنرمند يك كامل مفهوم
(19361898)گارسيالوركا فدريكو تولد سال صدمين مناسبت به
اسپانيايي ونمايشنامهنويس شاعر
و شاعر تولد سال صدمين با مصادف امسال:اشاره
در.است گارسيالوركا فدريكو اسپانيايي نمايشنامهنويسبزرگ
برنامههايي ويدئو مونته و گرانادا آيرس ، مادريد ، بوئنوس
.ديدهاند تدارك هنر عالم نابغه اين درگراميداشت
زبان اسپانيايي كشورهاي كليه فرهنگ بر تاثيرلوركا
خور ، در اجراهايي با او نمايشنامههاي.است بسيارچشمگير
كشورهاي پايتختهاي و اسپانيا تئاترهاي در هماكنون
.است صحنه روي به امريكايلاتين
همه گيتار آواي با همراه دورهگرد گروههاي توسط او اشعار
بههمين كه متعدد سمينارهاي و نمايشگاههاميرسد گوش به جا
كه اجراست ، خانهاي حال در پياپي است شده ديده تدارك مناسبت
موزه وبصورت شده تعمير تازگي به ميكرد زندگي آن در لوركا
.است گرفته قرار دوستدارانش تماشاي معرض در
گوشه بخصوص زبان كشورهاياسپانيايي رسانههاي و مطبوعات
بازگو را خلاق نمايشنامهنويس و شاعر اين زندگي وزواياي
گرامي را يادش آثاراو و زندگي به نگاهي با.ميكنند
.ميداريم
بود سرم به آن هواي دوست ، اي
بميرم بستري در آرامي به كه
فولاد فنرهاي با برتختي
كتان ملافههاي ميان در و
ميبيني را زخم اين
مرا سينه كه
بردريده؟ گلوگاه تا
ميداشتم اختياري خود از اگر پسرم
ميپذيرفتم را چنين اين سودائي
منم ديگرنه من ، اما
(1).نيست من آن از ديگر خانهام و
در اسپانيايي نمايشنامهنويس و شاعر گارسيالوركا فدريكو
نزديكيغرناطه در واكوروس فوئينه دهكده ژوئن 1898در پنجم
به ديده مرفه نسبتا خانوادهكشاورز يك در (گرانادا)
آزاديخواه كشاورزيDon Fedrico فدريكو دون پدرش جهانگشود ،
تدريساشتغال بكار كه روشنفكر و زنيتحصيلكرده مادرش و بود
و شد دچار سختي بيماري به ازتولد پس اندكي لوركا داشت ،
تاثير.درآورد ازپاي را او بيماري اين كه بود چيزينمانده
بتواندراه سالگي چهار تا او كه شد آن مانعاز بيماري اين
كمي برانگيزد را بيآنكهتوجهي شد بزرگتر چون و برود
ناحيه دشتهايسرسبز ميان در را كودكي اودوران.ميلنگيد
خانواده.كرد سپري غرناطه زيتون و بيشهزارهايانجير و آندلس
مادرش.داشتند ديگر دودختر و پسر سه او جز به لوركا
به رفتن چونزمان و آموخت او به را مدرسه نخستيندرسهاي
تحصيلات.شد غرناطه راهي خانوادهاش بههمراه فرارسيد ، مدرسه
كه اسپينوزا رودريگز مادونآنتونيو نزد را ابتدايي
محسوب آنها خانوادگي دوستان از و بود جمهوريخواه آموزگاري
وارد تحصيل ادامه براي سال 1908 درگرفت فرا ميشد ،
و شد بيمار معلمش كه نگذشت چيزي شد ، دبيرستانآلمريا
سال از.كرد رها كاره نيمه را تحصيلش مدتي براي لوركا
از را تحصيلش ديگر بار خواهرش اصرار به بنا تا 1915 1910
فرا شروعبه گيتارسكورا استاد با آشنايي از پس سرگرفت ،
و شد آشنا دفايا بامانوئلكرد پيانو و گيتار گرفتن
ترانههايعاميانه گردآوري به تا كرد راتشويق او فايا
عاميانه افسانههاي غني ، ازسنتهاي پر او اطراف.بپردازد
الهام بزرگ ازمنابع يكي بود مقرر كه بودند وكولياني
.دهند تشكيل را او
سال در نامشعرها كتابيبا صورت به را خود اشعار نخستين
.منتشركرد 1921
فرهنگ و زندگي از اغلبملهم نامسرودها به كتابش دومين
.آنانبود شيفته او كه است كولياناسپانيايي
تحصيل به داشت موسيقي به كه فراواني كشش عليرغم لوركا
كه رفت گرانادا دانشگاه به مدتي پرداخت ، حقوق و ادبيات
پرداخت تحصيل به مادريد در مدتي.رهاكرد را آن كاره نيمه
استاد سرپرستي به گروهي با آنگاه كرد ، رها هم را آن كه
و كرد اسپانيا مختلف مناطق به سفري گرانادا دانشگاه هنر
سنتهاي و فرهنگ كشف در تحقيق و كاوش به شروع سفر اين طي
تا شد پيشنهاد او به مادريد در.نمود آندلس قديمي سرزمين
جايي شود ، سنن و هنر آزاد مركز وارد تحصيلاتش ادامه براي
لوركا.بود اسپانيا روز آن هنرمندان از بسياري ماواي كه
و برد او استعداد به پي زود خيلي مركز آن مدير و پذيرفت
در.گذاشت اختيارش در تسهيلاتي همهگونه آن ، پرورش براي
و نقاشي ساخت ، آهنگ.برد صحنه به نمايشنامههايي آنجالوركا
وجلسات گرفت بهره عاميانه ازترانههاي و كرد طراحي
روشنفكران ، از بسياري با درآنجا و ساخت برپا شعرخواني
سالها لوركا شد ، آشنا كشورش آهنگسازان و شاعران نقاشان ،
كار اماپيوسته.كند تمام را تحصيلش ماندبيآنكه آنجا در
شاعر دلوس فرنادو با پيشميراند ، را خلاقيتش و ميكرد
آغاز آنها صميمانهايبين دوستي و شد آشنا نامياسپانيايي
گيتار مربي Segura سكورا سال 1917استاد در.گرديد
گيتار از دست داشت بهاو فراواني علاقه كه لوركا.اودرگذشت
درسال 1920.كرد نوشتن صرف را خود وقت وتمام كشيد زدن
پروانه نامنيرنگ با را نمايشيخود اثر نخستين لوركا
نوشتن لوركا.شد موفقيتروبهرو عدم با اثر اين برد ، بهصحنه
مادريد دايرهادبي در عضويت به سال 1921 در.ادامهداد را
ايراد گرانادا در نظرياتش درمورد كنفرانسي.شد پذيرفته
در كرد ، عروسكي چندنمايشنامه نوشتن به شروع آنگاه كردو
بود بانوييهنرمند كه سيركو مارگرتيا با سال 1923لوركا
صحنه به را سال 1927نمايشنامهمارياپنيرا در.كرد ازدواج
اسپانيايي نقاش سالوادردالي را نمايشنامه اين طراحي برد ،
و جذب در بود نزديكلوركا دوستان از كه دالي عهدهداشت ، بر
سال در.بود بسيارموثر سوررئاليسم مكتب به لوركانسبت علاقه
نوشتن به شروع سپس و داد راانتشار زينان رومانسهاي 1928
از همانسال در نمايشنامه اين كرد ، يلن پرلين دن نمايشنامه
تصميم لوركا مدتي از پس.شد سپرده سانسور تيغ به دولت سوي
در رفت ، نيويورك به لندن و پاريس طريق از و گرفت سفر به
يلن پرلين دن نمايشنامه در تغييراتي همانسال اوت ماه
و پرجوش كفاشه نمايشنامه نوشتن به شروع آنگاه و داد انجام
ديدن صرف را اوقاتش بيشترين آمريكا در لوركا.كرد خروش
از تن چند براي نيويورك دركرد سينما و تئاتر موزهها ،
قرائت را ويرما خون نمايشنامهعروسي از صحنه چند دوستانش
مدت و كرد كوبا كشور به سفري سال 1930لوركا در.كرد
از پس و كرد سخنراني اسپانيا كارگران نفع به كوبا دوماهدر
به را خروش و پرجوش كفاشه نمايشنامه سفر اين از بازگشت
انجمن تاسيس اجازه شد موفق لوركا سال 1932 در.برد صحنه
طلايي قرن پس از اسپانيا تئاتر.بگيرد لاباركارا تئاتري
حال در سالهاي 1930 تا دولاباركا كالدرون و دووگا لوپه عهد
اميد سال 1931 ، در جمهوريخواهان پيدايش با.بود ركود
نسل و بود كرده رشد به شروع سرزمين اين تئاتر در جديدي
درصدد و بودند كرده نمايشنامههايي نوشتن به شروع جوان
خود عقايد بيان جهت تازهاي راههاي يافتن براي تلاشي
تئاتر علاقمندان از گروهي آوردن گردهم به لوركابرآمدند
به موفق ميدادند تشكيل جوان دانشجويان را آنها اكثر كه
لوپه از اجراهايي با ابتداشد تئاتري گروه يك تشكيل
بزودي و كردند آغاز را كارشان كالدرون و سروانتس و دووگا
درخشان سالي سال 1933.رسيدند شهرت به اسپانيا سرتاسر در
دن خون ، عروسي نمايشنامه.بود گروهش و لوركا براي پركار و
نمايش به مادريد در را خروش و پرجوش كفاشه و يلن پرلين
جنوبي آمريكاي به تئاتريش گروه همراه سال همان در و گذاشت
به شروع سال 1934 در سفر اين از بازگشت از پس كرد ، مسافرت
يرما.نمود دختر پير دوناروزيتاي و يرما نمايشنامه نوشتن
آتش در طرف يك از كه زني.زن يك زندگي از است درامي
را او آرزوي اين نميتواند همسرش و ميسوزد شدن مادر اشتياق
و كودكي دوران مذهبي اعتقادات ديگر سوي از.سازد برآورده
از كه نميگذارد است قائل خود براي كه احترامي احساس نيز
فرهنگ از الهام با لوركا اثر اين در.شود بارور ديگري مرد
هر كه كرده خلق زيبا نمايشنامهاي سرزمينش عاميانه
گفتگو لوركا بعد يكسال.ميدهد قرار تاثير تحت را بينندهاي
به خطاب اعلاميههاي و رساند چاپ به را تئاتر درباره
خانه نمايشنامه سال همين در.منتشركرد را اسپانيا كارگران
به نمايشنامه اين.اتمامرسانيد به را آلبا برنارد
لوركا ميشود ، توانايي محسوب لوركا شاهكار عقيدهعدهاي
از اولينبار براي كه است جهت ازاين بيشتر اثر اين در
چهارچوب در درام بهصورت نمايش و ميآيد بيرون شعر قالب
.ميشود عرضه آلبا برنارد خانه
.است پنهان شعر خانه اين سرد و خشن ظاهر پس در
گونه به كه است بازار و كوچه مردم واقعي سخنان گفتگوها ،
و برنارد از غير به زن هشت.شدهاند پرداخته هنرمندانه
برتن سياه لباسهاي سفيد ديوارهاي پشت خانهاي در مادرش
برنارد مادر كه چون.هستند خانه در ماندن به ومحكوم دارند
در.بزنند حرف دخترهايش سر پشت همسايهها دوستندارد
عقايد و شدهاند پير ديگران آدلا جز به دخترها چنينخانهاي
بسته هم به را پايشان و دست عنكبوت تارهاي خرافيهمچون
همين در نگارا لابولن نام به نمايشنامهاي نوشتن فكر.است
در كه نپائيد ديري اما بود ، كرده مشغول خود به اورا ايام
خبر.رسيد قتل به فرانكو رژيم عمال توسط نوزدهماوت 1936
كهبه عنوان اين با آنهم بعد روز پنج را مرگلوركا
دولت طرف از گرديده وارد او به جنگ در كه علتزخمهايي
مرگ در است مرثيهاي گويا كه شعري در.اعلامكردند
قتل به مرا آنها كردم احساس:ميسرايد چنين زودرسششاعر
رسانيدهاند
آوردند هجوم كليساها به گورستانها ، به كافهها ، به آنها
كردند متلاشي را شراب كوزه آنها
را مرگ آنها بياورندليكن بيرون را طلا دندانهاي تا
نيافتند
.نيافتند مرا هرگز آنها نه
را متعهد هنرمند يك كامل مفهوم گارسيالوركا فدريكو
تا بود مقدس كه را اعتقادش و مردمانش و وطنش بود ، مصداق
لوركا آنچه.ميجنگيد خاطرش به و ميداشت دوست پايجان
بوداز الهامي ميگفت آنچه و برميخاست جامعه درون از مينوشت
آثاراو.داشت شركت آن خلق در خود كه مبارزاتي و حالات
واحساسات حالات اعتقادات ، با همراه اسپانيا از درونمايي
زندگي.ميكند بيان را انسانها مرگ و عشق وحشت ، و زيبايي
و تند موسيقي آواي و گيتار كوليها ، خروش و پرجوش و ساده
همراه به بود ، مترنم اسپانيا كوچههاي در كه شاعرانهاي
او شاعرانه بينش و روحيه با كه سوررئاليسم مكتب از تاثيري
او ، درتراژديهاي.ميكند دلنشين را آثارش آميخته هم به
متاثر كاملا بازگوميشود كه محروميتهايي و ترس مرگ ، خون ،
زيرچكمههايكمانداران در كه اسپانيايياست هواي و حال از
ظاهر به آنكه با شاعرحساس و ميشد لگدمال فرانكو رژيم عبوس
و احساسات روشني و باقدرت نميداد نشان علاقهاي سياست به
ديوانهوار را او هرخوانندهاي كه ميكند بازگو را عواطفي
.آزاديميشناسد و سرزمين شيفته و عاشق
خلج منصور:تاليف و ترجمه
فدريكو ديگر ، اشعار و شرقي ترانههاي:پانوشت
.شاملو ترجمهاحمد گارسيالوركا ،
كتاب معرفي
|
ونگوگ ونسان
فرانك هربرت:نوشته
رامبد محمود:ترجمه
هرمس:انتشارات
تومان قيمت950
ونگوگ ونسان آثار و شرحزندگي به فصل ده طي كتاب اين در
.است رسيده چاپ به صفحه در 199 كتاب اينميشود پرداخته
معما يك درون آينه ، يك درون
گوردر ياستين:نوشته
بازياري مهرداد:ترجمه
كيميا:انتشارات
تومان قيمت500
كيميا نشر از تازگي به يكمعما درون آينه ، يك رماندرون
.است شده منتشر صفحه در145
زيباشناسي مسائل و تاريخ
هاسپرس جان و بيردزلي مونروسي:نوشته
كاشاني حنايي محمدسعيد:ترجمه
هرمس:انتشارات
تومان قيمت620
افلاطون از را هنر و مسائلزيباشناسي بخش در 9 حاضر كتاب
عنوان با آخر بخش در و قرارداده بررسي مورد معاصر تاتحولات
زيباشناختي وارزش هنر فلسفه تشريح به مسايلزيباشناسي
.ميپردازد
گراوندي شهرام بادسروده بلند بال بر
گلپونه:انتشارات
تومان قيمت520
شهرام (751369) شعر مجموعه باد بلند بال كتاببر
چوناشاره ، پيوند ، راوي ، عناويني با كه.است گراوندي
پاييز ركعت ، براي تو ، ياد ، سه جاودانه سوگ اميد ، در
.است رسيده چاپ به صفحه در 101..و
عليزاده حسين:تاراز براي قطعه ده
صمدپور علي:نويسي نت
اول 1377 چاپ -ماهور هنري فرهنگي ، موسسه:ناشر
صفحه تومان ، 36 قيمت450
سالهاي از عليزاده ازآثار گزيدهاي مجموعه ، چهارمين در
به ، ميتوان جملهآنها از كه شدهاند تصنيف تا1376 1364
ترك ، مضراببيات چهار -فرهنگفر ناصر ياداستاد به -نجوا
درآمدافشاري پيش (گاه سه مخالف) ضربيمخالف ،(گاه سه)دلگشا
...هروايه رقصزار ، افشاري ، چهارمضراب محجوبي ، رضا ياد به
|
|