بيعدالتيها منتقد
بل هاينريش درگذشت سال سيزدهمين مناسبت به
از كمتر شخصيتافراد و حرمت شكستن كه داشت اعتقاد او
حفظ چهارچوب در بايد هرعقيدهاي و نيست آنها زدن كتك
شود افرادمطرح حرمت
به كلن در دسامبر 1917ميلادي يكم و بيست در بل هاينريش
پدرش و بود خانواده فرزند وآخرين پنجمين او.آمد دنيا
دورانكودكي اينكه با.داشت مبلسازي كارگاه ويكتوريك
و گرم محيط اما آنگذشت پيامدهاي و اول جهاني جنگ در او
و شاد بسيار كودكي دوران در كه شد باعث خانواده صميمي
او عمر عمده قسمت بلكه تحصيل ، دوران تنها نهباشد خوشبخت
از بسياري وقوع محل شهر اين دليل همين به و گذشت كلن در
.است او داستانهاي
بر تاثيرمستقيمي مذهب اين و بودند كاتوليك خانوادهاش
اما شد ملقب كاتوليك بهنويسنده كه آنجا تا داشت او افكار
به آلمان در نازيها كه زماني.بود بيزار لقب اين از بل
بسياري بر را خود ايدئولوژي توانستند آنكه با رسيدند قدرت
اثر بر امابل بفريبند نيز را ديگر عدهاي و كرده تحميل
تحت هيچگاه داشت مدرسه و خانه در كه آزادمنشانهاي تعليمات
بود سالها اين از.نگرفت قرار نازيها فريبنده افكار تاثير
;پرداخت بيعدالتي نوع هر با مبارزه به كمكم او كه
در دموكراسي ، نوع و وهيتلر كليسا توسط كه بيعدالتيهايي
.بود يافته ترويج آلمان
مادرش خانوادهاز افراد ميان در را تاثير بيشترين بل
او مادربل ميآمد خانهشان دم تا هركسي زيرا بود ، پذيرفته
مهماننوازيمادر ، اين ميكرد دعوت قهوه يكفنجان به را
بعدها و ميداد قرار تاثير تحت بسيار را جوان هاينريش
شخصيت به توهين با كه جايي تا شد او خود رفتار اصلي مشخصه
اتفاق آلمان در كه مختلفي وقايع.بود مخالف انساني هر
تورم ، و است يافته بازتاب كامل بطور او آثار در افتاد
و تروريسم اقتصادي ، رفاه دوم ، جهاني جنگ فاشيسم ، ركود ،
اصلي ستونهاي از سالهاي 801920 فاصله در موشكي بحران
ملقب كشور بهوقايعنگار بل دليل همين به.هستند آثارش
توصيف آزادمنش انسانهاي را مادرش و پدر همواره او.شد
از اعم كسي هر با جوان هاينريش ميدادند اجازه زيراميكرد
به در 1933.كند معاشرت راحتي به افرادديگر و سوسياليست
بحران گرفت انجام واتيكان و هيتلر ميان كه توافقي دنبال
عقيده آنان زيرا.آمد پديد بل خانواده در عجيبي مذهبي
انسانها صداقت و ايمان به خيانت واتيكان كار اين داشتند
ميبخشد هيتلر حكومت به كه زيادي مشروعيت دليل به و است
در اجبار به را تمام سال شش او.ميشود فاشيسم تقويت موجب
ميكرد آرزو همواره دوران اين در و كرد سپري آلمان ارتش
نابود و محو فاشيسم پديده تا بخورد شكست جنگ در كشورش
براي و شد منتقل لهستان در پادگاني به در 1940 او.شود
در 1942.ديد چشم به را SS وحشيانه جنايات بار نخستين
معلم كه تسش باآنماري خود مدت كوتاه مرخصي در هاينريش
پسر چهار تولد آن حاصل كه كرد ازدواج بود انگليسي زبان
.بود
چند و شاو برنارد ازجرج آثاري ترجمه به بعدها شوهر و زن
در بار چندين بل.پرداختند آلماني زبان به ديگر نويسنده
به را او بار ، هر و شد مجروح شدت به جنگ جريان
به مرخصيآمد به كه زماني بل در 1944.برميگرداندند آلمان
كه شديدي تب واسطه وبه پرداخت سيفليس ضد آمپولهاي تزريق
تزريق پس آن از و شد بستري دربيمارستان ماه چند تا داشت
خروج از پس اوكرد قطع بودند خطرناك بسيار كه را آمپولها
دور جبهه از اين از بيش ميديدنميتواند چون بيمارستان از
يكي سرعتبه به شود ، دستگير نازيها توسط است وممكن بماند
نيروهاي توسط آن از پس مدتكوتاهي پيوست ، آلماني هنگهاي از
پنج پساز و شد دستگير بودند شده آلمان خاك كهوارد متفقين
نگارش از پس بلشد آزاد سپتامبر 1945 در بازداشت ماه
منتقد نويسندگان نخستين زمره آدم؟در بودي رمانكجا
شصتداستان از بيش بل سال 1950 تا.آمد در يهوديكشيهيتلر
بر او نام هنوز اما رساندهبود چاپ به روزنامهها و مجلات در
به عنوانقطار با بل كتاب اولين.نيفتادهبود زبانها سر
بودي عنوانكجا با او رمان اولين و در 1949 موقعرسيد
منتقدين تحسين با كتاب دو هر.شد منتشر در 1951 آدم؟
ادبي جايزه دريافت كانديداي در 1951 بل حتي و شد مواجه
رضايتبخش چندان كتابهايش عمومي فروش اما.شد گروه 47
در نگفت هم كلمه يك حتي رمانو انتشار با اينكه تا.نبود
موقع اين از و كرد كسب مناسبي درآمد هم و شهرت هم 1953
اين از.بگذراند روزگار نويسندگي راه از توانست كه بود
دليل به نيز در 1972.شد هموار كاملا او راه بعد به تاريخ
آلمان ادبيات احياي و نظر وسعت و خلاقيت نيروي كردن جمع
دكتراي دريافت به همچنين اوشد نوبل جايزه كسب به موفق
كلن شهر افتخاري شهروندي و ايرلند و انگليس از افتخاري
افتخاريانجمن رياست به نيز بعد چندي و شد مفتخر
به ميتوان او آخرينآثار از.يافت دست قلم بينالمللي
رودخانه كناره در وزنان (1979)امنيتي رمانهايشبكه
بل.شد منتشر او مرگ از پس دومي كه كرد اشاره(1985)
مورد هميندليل به و بود آزاديخواه و آزاده انساني
شانزدهم در كه زماني و بود دشمنانش و دوستان همه احترام
بر را تابوتش بزرگ نويسندگان گذشت در ژوييه 1985
نيز غربي آلمان وقت جمهور رييس حتي و كردند حمل دستهايشان
مرگ از پس مدتها تا همچنين.يافت حضور او تدفين مراسم در
مقالههايي نوشتن با جهان سراسر در مختلف روزنامههاي او
.داشتند گرامي را او ياد
چونجك آثارنويسندگاني مطالعه به دبيرستان دوران در بل
كه كتابي و ميپرداخت وو واولين بلوا لندن ، لئون
فقرااثر آوردخون وجود به او در را بيشترينتحول
قرار آن تاثير سالهاتحت بل كه بود كاتوليك بلواي لئون
بسيار جامعه برابر در نويسنده اومسئوليت نظر در.داشت
زيرا.وجدانشاست برابر در فرد مسئوليت از بيشتر
و است بياعتنا وجدانش درونييا اعتقادات به كه نويسندهاي
بر علاوه ميآورد زبان بر نيست وجدانش قبول مورد كه را آنچه
اعتقاد اواست رواداشته خيانت خود جامعه به صداقت ، عدم
آنها زدن كتك از كمتر افراد شخصيت و حرمت شكستن كه داشت
مطرح افراد حرمت حفظ چهارچوب در بايد عقيدهاي هر و نيست
تحليل و تجزيه به كه شد باعث همنوع به بل شديد عشق.شود
و بپردازد جامعه و خانواده چون ابعادي در انسانها روابط
انتقاد باد به را بيعدالتي و بيدادگري و ظلم نوع همه
.بگيرد
در بود رمان وشش شعر دفتر چند كه بل نوجواني دوران آثار
آثار كل از نيمي بل مقالات.رفت بين از كلن شهر بمبارانهاي
بررسي و شناخت براي منبع بهترين كه ميدهد تشكيل را او
اين به سخنرانيهايش از يكي در نيز خود او.است او افكار
مرحلهاي در را نويسنده يك داستانهاي منتقدان ، كه مساله
و ميدهد قرار انتقاد مورد ميكنند بررسي مقالههايش از جدا
.است ادبيات جزو هم سخنراني يا نقد مقاله ، كه ميكند اعلام
صميميتي داراي بلكه نيست خشك لحني داراي بل مقالههاي
تلاش او.است گفتگوها از مجموعهاي صورت به بيشتر و كمنظير
بياني به و كند مجاب را خواننده احساسات ، راه از ميكند
مهمترين.ميكند تسخير را ذهنها احساسات ، راه از ديگر
به او انتقاد گرفت شكل بل مقالهنويسي دوران در كه واقعهاي
نوع در كه مقاله اين در بل.بود تساتيونگ روزنامهبيلد
اظهارنظرهاي ماهها تا و ميآيد حساب به مشهورترينها از خود
اين در خبر درج غيرانساني روش به برانگيخت ، را مختلفي
بيلد كه روشهايي داشت اعتقاد او.كرد انتقاد روزنامه
فاشيست نوعي يادآور گرفته پيش اخبار ارايه در تساتيونگ
وجدان از انسانها همه كه بود معتقد بل.هيتلرياست
و عدالت بيشكحس و هستند بهرهمند نيك سرشت و اخلاقي
كشور اين در مقاله.است همهانسانها مشترك ميراث شرافت ،
آن در كه ميآيد حساب به او معروف ازمقالات (1960)
از پس سالهاي مختلف وقايع بر سريع مروري ضمن بل هاينريش
به مقالهنامه.ميپردازد نازيسم عقايد كردن محكوم به جنگ
در ميآيد حساب به بل عميق مقالات ديگر از كه جوان كاتوليك
خود كه نوشته جوان كاتوليك يك به خطاب كه است نامهاي واقع
مقاله اين در او.ميكند آماده نظام بهخدمت رفتن براي را
در1933 هيتلر و واتيكان غيرمنتظره توافق بهبررسي
جاي به كه پيروانشميآموخت به كليسا ميگويد و ميپردازد
اين.بسپارند گوش مافوق اوامر وجدانشانبه نداي از تبعيت
برانگيز جنجال او آثار از ديگر بسياري همچون مقالهنيز
نيز بل كوتاه داستانهاي.برانگيخت را متفاوتي نظرات و بود
بيش تعدادشان كه داستانها اين.برخوردارند بسياري شهرت از
آلمان كشور در موجود واقعيتهاي از برشهايي است جلد صد از
،(1955) موركه سكوتهاي بهمجموعه ميتوان جمله از.است
اشاره هايدلبرگ به مكرر سفرهاي و اسپا به رسيدي كه وقتي
كاري نظرش در داستانهايكوتاه نوشتن كه گفت بعدها اوكرد
به همچونقطار بل آغازين رمانهاي در.است بوده راحت و سهل
گروه دو مردمبه (1951) آدم؟ بودي وكجا (1949) موقعرسيد
و ميبرند رنج فاشيستي ازاعمال كه اول گروه.ميشوند تقسيم
آنها اوامر كه نازي جنايتكار رهبران و مريدان دوم گروه
رمانهاي ودر است خام بسيار دستهبندي اين.ميكنند رااجرا
او.برميخوريم وكاملتري قويتر تحليل و تجزيه به بل بعدي
نازيها جنايتكارانه اعمال با هركس ميكندكه اعلام صراحت به
رابه اسيران كه كس آن از ;است گناهكار همكاريداشته
آتشين باگلولههاي كه كسي تا ميكند منتقل جنگي اردوگاههاي
.ميدهد خاتمه آنها زندگي به
و ميباشد ميانجمع در زني سيماي رمان بل اثر برجستهترين
تقديم او به را نوبل در 1972جايزه كه زماني سوئد آكادمي
بعد بل چه اگر.كرد معرفي او آثار راجامع رمان اين.كرد
رشته زياديبه آثار رسيد چاپ به كتاب اين كه از1971
انديشههاي و حرفها همه بيانگر رمان اين اما درآورد تحرير
ميخواستم:است گفته رمان اين درباره نيز او خودبود او
كهبار بازگويم سالگي چهل اواخر در را آلماني داستانزني
.دارد دوش به تا 1970 از 1922 را تاريخ
داستان اصلي شخصيت كه لني زندگينامه شرح براي بل هاينريش
و ميكند آغاز سالگيلني از 48 و حال زمان از ابتدا است
ميرود گذشته به سن اين در او خصوصيات از بسياري شرح از پس
و.دارد او زندگي دور ايام خاطرات و گذشته در بلند سيري و
عوض روايت لحن ناگهان شده ، غوطهور گذشته در كه همانطور
را لني زندگي روال ديگر لحني با بار اين و دوباره و ميشود
پيرامون در.ميكشد تصوير به آينده سپس و حال به گذشته از
نماينده يك هر كه ميكند خودنمايي شخصيت از 125 بيش لني
اثر اين در اواست آلمان زمان ، آن جامعه از گستردهاي طيف
تيز پيكان هدف را كمونيستي نظام هم و سرمايهداري جامعه هم
شوروي در كتاب اين دليل همين به و ميدهد قرار خود انتقاد
عملكرد اورسيد چاپ به قسمتها از بسياري حذف با
در و مرز و بيحد طمع و حرص بر مبتني سرمايهداريرا
نيز را نظامكمونيستي حكومت و ميداند نكوهش قابل نتيجه
انتقاد باد به دستوراتسوسياليسم اجراي عدم دليل به
را مسيحيت و سرمايهداري كامل پيوند اوهمچنينميگيرد
و سرمايهداري حاضر زمان در اگر ميگويد و ميداند ناممكن
مسيحيت كه است اين علت گرفتهاند قرار هم كنار در مسيحيت
.ميپوشد چشم خود ارزشهاي از بهتدريج و ميآيد كوتاه همواره
صادقي حاجي امير:گردآوري
:منابع
نسل / ديهيمي خشايار /كانارد.سي.رابرت / بل هاينريش -1
95ص/ 72/ اول / قلم
سعيد و محمد مريمآقاشيخ / ادبيات نوبل جايزه برندگان -2
ص 459/74/ مركزمطالعات / اول / نشاط نوري
كلانتريان مرتضي/ بل هاينريش / جمع ميان در زني سيماي -3
ص 63/448/ آگاه / دوم /
بل هاينريش /بلوم كاترينا رفته دست از آبروي (مقدمه) -4
ص 145/ 63/ خوارزمي/ دوم / لنكراني شريف /
/ اول / همااحمدي/ بل هاينريش / امن سرپناه (مقدمه) -5
ص 154/ 71/ روايات
/ لنكراني شريف / بل هاينريش / دلقك يك عقايد (مقدمه) -6
ص 320/ 53/ جيبي / دوم
كتاب معرفي
|
وجودي فلسفه
مككواري جان:نوشته
كاشاني حنايي محمدسعيد:ترجمه
هرمس:انتشارات
تومان قيمت1350
اين:مينويسد پيشگفتار از قسمتي در كتاب نويسنده
فلسفه از جامعي ارزيابي و بررسي عرضه براي است كتابكوششي
به.موضوعي بحثي با كار اين دادن انجام البته وجوديو
در اصلي مضموني از بحث به كتاب اين فصل ديگر ، هر عبارت
ديالكتيك ترتيب به مضامين اين و دارد وجودياختصاص فلسفه
.ميشوند نيزمرتب وجودي
زبان دانش در بنيادين روندهاي
ياكوبسن رومن:نوشته
صفوي كوروش:ترجمه
هرمس:انتشارات
تومان قيمت420
اين در ياكوبسن:است آورده مقدمه در كتاب مترجم
وابستگي و ميسازد مطرح را زبانشناسي شكوفايي زمينه مختصر ،
شايد.ميرساند اثبات به زبانشناسي به را علوم آتيتمامي
به را هدفي چنين تا ميگرفت دست به قلم او كسيجز اگر
صدها از بيش به است آمده مختصر اين در آنچه تحريركشاند ،
.صفحهميرسيد
(شعر مجموعه) آخر تا كليد از
بدرآبادي حبيبي عباس:سروده
خيام انتشارات
تومان قيمت250
رنگ ، چونفسيل ، اپيزودهاي عناويني با شعر مجموعه اين
به صفحه در 56..و زوال انتظار ، عاشقانه ، انديشههاي
.است رسيده چاپ
|
|