مسي گلهاي در فلز لطافت
شده لگدمال معصوميت
مسي گلهاي در فلز لطافت
سرو نگارخانه در مسي گلهاي نمايشگاه برپايي مناسبت به
لاله مسي گلهاي آثار از نمايشگاهي:هنر و ادب سرويس.
شده برگزار سرو فرهنگسراي درنگارخانه پيش چندي از زارع
.است
شيراز متولد 1348 و پرستاري رشته در فارغالتحصيل زارع لاله
حاصل اخير ، نمايشگاه در تابلو قالب مسيدر گلهاي.است
.ميباشد وي ساله پنج تجربه
ديد ميتواند مختلف نمايشگاههاي برپايي هنرمند ، اين نظر از
مورد در و دهد تغيير هنري كارهاي كليه نسبتبه را همگان
مس و است مس روي بر قلمزني اينكه به توجه با مسي ، گلهاي
اين با است ، گلسازي طبيعت با مانوس غير و سخت فلز يك نيز
كه اندازه همان به و ميكند راحفظ گل زيبايي و لطافت حال
و جذابيت هم مسي گلهاي هستند ، جذاب و زيبا چيني گلهاي
.دارد را خود خاص گيرايي
:ميگويد مسي گلهاي مورد در وي
چنداني آشنايي ظريف هنر اين به نسبت افراد از بسياري
كار بسيار چيني گلهاي زمينه در بهاينكه توجه باندارند
.است نشده كاملاشناخته مسي گل هنر متاسفانه ولي شده
برگزار مسي گل از متعددي نمايشگاههاي است بهتر بنابراين
و جالب بسيار است كاري ساختن گل مس ، فلز از كه چرا شود
.ديدني
دربرپايي كه فرهنگسراهايي و گالريها مورد در زارع.
:ميگويد چنين دارند ، سهمبسياري هنري نمايشگاههاي
آن از بازديد و دارند عمومي جنبه فرهنگسراها كه آنجا از
كارهاي گذاشتن نمايش به در است ، ميتواند آزاد عموم براي
با وهنرمندان باشد داشته بسزائي تاثير هنرمندان هنري
پي خود كاري ارزش به ميتوانند فرهنگسراها اين مشاهده
.ببرند
شده لگدمال معصوميت
آن اجراكنندگان گفتوگوبا و نمايششاعر به نگاهي
شاعر:نمايش
نيكودمي داريو:نويسنده
كرامتي مسعود:كارگردان
عليقلي محمدرضا:موسيقي
سحر فراهاني ، خندان ، نيره رضا تارخ ، امين:بازيگران
كمالي كرمي ، هادي پويا كرامتي ، مهتاب عليعمراني ، ولدبيگي ،
قاسمي آرام مقدم ،
شهر تئاتر چهارسوي سالن:اجرا محل
مسعود كارگرداني به و نيكودمي داريو نوشته نمايششاعر
.است رفته صحنه روي به است چندي كرامتي
دانشكده تئاتر رشته دانشآموخته و دارد سال كرامتي 42
و تئاتر از را حرفهاياش فعاليتهاي وي.است معاصر هنرهاي
وشب ميشود ، ابوذر اخطار حادثه كه نمايشهنگامي با
فعاليتهايي نيز تلويزيون عرصه در و كرده آغاز كوتاه
چون فيلمهايي در عرصهسينما در همچنين كرامتيداشتهاست
.است داشته حضور چزابه به سفر و مجنون
از كه است داريونيكودمي نوشتههاي از يكي شاعر
است و 20 سده 19 پركار و برجسته نهچندان نمايشنامهنويسان
همين در را لازم كيفيت از آثارش نبودن برخوردار البته كه
كه بوده توانا كارگرداني نيكودمي.ميدانند وي پركاري
.است مساله اين مديون نيز را خود شهرت بيشتر
ناگهاني تحولات درباره كهنويسنده است نامهاي سياه شاعر
و صنعت در كه بنيادي تغييرات اين.است نگاشته قرن دو بين
فرهنگ بر نيز ژرفي تاثير بود ، آمده بهوجود اروپا اقتصاد
شده نيكودمي براي بسياري روحي تاثرات موجب كه گذاشت مردم
و فرهنگ كه ميكرد تصور غولي چون را تحول اين او.بود
زشتي تنها و ميخورد را اجتماعيافراد پاك روابط
كرامتي مسعود.ميگذارد جاي بر را مادي دادوستد حاكمبر
-اجتماعي روابط و آدمها از طيفي به شاعر:ميگويد
ايتاليا بهخصوص و اروپا قرن 19 اواخر در آنها فرهنگي
بهخاطر اروپايي جوامع اجتماعي ساختار كه دوراني.ميپردازد
دستخوش اقتصادي ، تغييراتساختار و صنعتي رخدادهاي
طنزآميز نمايشنامهشاعرنگاهي...شدهاند دگرگونيهايشگرفي
...است آدمها واينگونه دوران اين به
مسايل يافتن جريان مناسببراي بستري اثر ، در موجود طنز
بهوجود شرايطي و ميكند ايجاد نمايشنامه مطرح تلخ و جدي
طنز اين.بنشيند آن تماشاي به علاقه با بيننده تا ميآورد
روز آن جامعه بر حاكم فرهنگي -اجتماعي شرايط براساس
.است برخوردار هويت از دليل همين به شده بنا ايتاليا
داستان ، وقوع انتخابمحل در نيكودمي استفاده علل از
اين اواز شناخت و ايتالياييها شديد احساساتگرايينسبتا
نيز كرامتي توسط متن دلايلانتخاب از يكي شايد.است كشور
بر تاكيد و پدرسالاري خانوادهدوست ، -مشترك حسهاي وجود
موجود وشرايط تماشاگران بين كه است -خانوادگي شرافت
.است كشورمشابه دو اجتماعي ساختار
آتشين و پاك احساسات با است -كلاريسا -دختري داستان شاعر
او شيفته -اوسيانو كاتولا -شاعر يك آثار خواندن پي در كه
تعيين-نامه توسط -خواستگاري مراسم براي را روزي و ميشود
پسري با ميخواهدكلاريسا استو مخالف او پدر اما.ميكند
برعكس ميآيد ، اوسيانو وقتي.كند ازدواج آنها همشانخانواده
شاعر.است ثروتمند بسيار ميكردند ، تصور آنها كه آنچه
به مالي امكانات آوردن بهدست جهت در را آثارش كه است فردي
...است درآمد كسب بهفكر فقط و ميبرد كار
از دوري و معصوميت ناقص رشد به نمايشنامهاش در نيكودمي
صحنه در.دارد اشاره بيمار جامعه بطن در شديد ماديگرايي
در -سيلويتو -خانواده كوچك فرزند نشستن نيز پاياني
تاكيد معصوميت اين برتنهايي پاكي و عشق مصلوب كلاريساي پاي
.دارد
آغاز خستهكننده و كند ريتمي با ابتدا در نمايششاعر
كلاريسا ورود از قبل كه قسمت ، اين در نويسنده.ميشود
معرفي به طولاني نسبتا گفتگوهاي بهوسيله است ، قصه به
از را نمايش كه ميكند ايجاد ووقفهاي ميپردازد شخصيتها
از نوشته اين:ميگويد كرامتي.ميسازد محروم پركشش آغازي
ورود و كلاريسا شخصيتها ، ورود معرفي ;است شده تشكيل بخش 3
علت كهبه ميشويم آشنا شخصيتها با ما بخشنخست ، در.شاعر
مطلب اين.ميرسد بهنظر وكشدار كند مهم ، اتفاق يك نبود
دو در اما.لازم ، برميگردد ظرافتهاي نداشتن و متن بهضعف
ميدهد ، قصهجان به كه هستيم روبهرو تنش دو مابا ديگر ، قسمت
بر حاكم طنز و تحرك تا سعيداشتيم ما بههرحال ولي
نمايش براي كه وصحنهاي بازيگران لباسشود حفظ قصههمواره
با اما بود قصههماهنگ فضاي با حدودي تا بود ديدهشده تدارك
بازيگرهمخواني زنان تنپوش.نداشتند هيچهارموني يكديگر
تناقض اما دارد داستان وقوع مكان و زمان با بيشتري
.است آزاردهنده بسيار جامههايمردان
قرار صندليها وسط در سكويي و شده چيده صندلي صحنه 4 روي
والا مقام بر سكو اين.بود پدرخانواده جاي اصل در كه داشت
و ميگذارد صحه خانواده افراد ساير به نسبت پدر برتر و
كه دارد دراسطورهها موجود پدر بهخداي استعاري اشارهاي
.است خانوادهحاكم اين بر
را صحنه كه است بهشكلي صندليها گرفتن قرار هم كنار
محاكمه به وقضات درآورده وسطايي قرون بهصورتدادگاهي
فضاي شدهتا موجب صحنه فرم اين.يكمرتدنشستهاند
ذهن به كاملا ميشود وارد دخترجوان بر كه فشاري و خفقان
بهكارگيري با صحنهميتوانست طراح بههرحال اما.منتقلشود
ميدهد پرورش شخصيتهارا حسهاي كه رنگهايي و پسزمينهايمناسب
.كند شايستهتري تماشاگركمك باور به
عدم بهخاطر موضوع اين:ميگويد اينباره در نمايش كارگردان
لباسهاي ازميان ما كه معني اين بهبود امكاناتموجود
درمورد كه بوديم انتخاب به مجبور تالاروحدت آرشيو در موجود
نمايش دو پشتسرهم اجراي ازطرفي ، .داشت بهتري وضع خانمها
در سنگينتري طراحي از نتوانيم ما كه شده باعث سالن دراين
.برخوردارباشيم صحنه
در حتي كارگردان كه بود عمدهاي موانع از نيز سالن مشكل
.است بوده روبهرو آن با هم تمرين زمان
گرفته اختيار در را حرفهاي بازيگران از مجموعهاي شاعر
به هم كنار هستنددر متفاوت نسل از 3 كه بازيگران اين.است
قابلتوجهنمايش ويژگيهاي از كه دستيافتهاند همگوني يك
ديدهوشمندانه از خبر نمايش انتخاببازيگران.ميشود محسوب
هنري و فيزيكي شناختتواناييهاي در كارگردان
حدودي ايرانتا در ما:ميگويد كرامتي.بازيگرانميدهد
اين به پاسخ اساس اگر.دارد تفاوت دنيا تمام با تعابيرمان
زيرا است مشكل بسيار بگذاريم حرفهايگري بر را مطلب
اين در ما نميكنند دريافت را خود شايسته دستمزد بازيگران
توانستهايم دوستانه ازروابط برخورداري جهت به بيشتر نمايش
.جمعشويم هم دور
اصلي محورهاي از يكي -نقشاوسيانو بازيگر -تارخ امين
سال 51 از دارد ، كه 45سال وي.ميرود بهشمار داستان
زيبا هنرهاي دانشآموختهدانشكده كرده ، آغاز بازيگريرا
.است داشته حضور سينمايينيز فيلم در 20 وتاكنون است
كل و ميشود صحنه وارد آن اوج و نمايش مياني قسمت در وي
اين در حضورش دليل تارخ.ميدهد قرار تحتتاثير را اجرا
فضاي شرايط ، تغيير به باتوجه:ميكند بيان چنين را نمايش
قديميترها حضوردوباره باعث كه شده حاكم تئاتر بر مناسبتري
بسيار من قبلي كارهاي به نسبت نقش اين درضمن.ميشود هم
شده صحنه به من دوباره رويكرد دلايل ديگر از كه است متفاوت
يك بايد يكبار سال هرچند حرفهاي بازيگران معتقدم من.است
خود ضعف و قوت نقاط به عرصه اين در تا كنند اجرا نمايش
.ببرند پي كاملا
بهموقع ، حركت.است خوبيبرخوردار بسيار ميزانسن از شاعر
در تنها كه حركاتي و صحنه در بازيگران زوايد ، باكمترين
مطلب اين نشانههاي از ميگرفت انجام داستان سير خط جهت
و ايستادنبازيگران شاهد ما حتي صحنهها ، از بسياري در.است
موجبسكون روي بههيچ كه هستيم كلاريسا يا بهكاتولا خيرهشدن
ميزانسن من بهنظر:كرامتيميگويد.نميشد صحنه در توقف يا
تارخ كه داشتم منتلاش.ميشود دريافت متن خود از درصحنه لازم
از كردم منسعيكند كمك نيز بازيگران بهميزانسن بازي بجز
تا كنم پرهيز نقشها ارائه بيشازاندازهدر اغراقهاي
.نشود تماشاگر موجبخستگي
داشت 21 برعهده را قصه اصلي نقشهاي از يكي كه ولدبيگي سحر
.ميآيد بهحساب صحنه در وي حضور اولين اين و دارد سال
گروه ، موقعيت حفظ همهبه از بيش من:ميگويد ولدبيگي
دراثر بقيه بازي كيفيت و گروهي نخوردننظم برهم
.ميكنم فكر اجراها ، و تمرين در خود احتمالي اشتباههاي
بقيه كار حاصل اشتباه ، كمترين با تا كردم سعي خاطر بههمين
دو نمايش اين در:است معتقد نيز تارخ.نبرم ازبين نيز را
من تصور به.مشغولند نقش ايفاي به هم كنار در بازيگر نسل
.هستند مشترك باهم -تجربه نه -كردن بازي وجه در بازيگرها
جديدتر و قديميتر بازيگران بين تجربه تبادل هرروي به اما
.داشت دربرخواهد مثبتي نتايج
اين در و كرد تئاترتاكيد بيشتر تبليغات بر..تارخ.
كننده تهيه حضور و موثر بسيار را سيما و صدا نقش ميان
.دانست حياتي تئاتر رشد زمينه در را -دولتي و خصوصي -جدي
|