در همشهري خبرنگار احضار
دادگاه به سنندج
منتشر ايرانيان جديد روزنامه
شد
فكر سلامت و رواني بهداشت
در همشهري خبرنگار احضار
دادگاه به سنندج
سنندج عمومي دادگاه دوم شعبه قاضي:شهرستانها گروه.
اتهام مورد در همشهري خبرنگار توضيحات شنيدن از پس ديروز
ريال ميليون موقت2 قرار با اكاذيب نشر بر مبني وي
موكول بعد هفته به را شده تشكيل پرونده به ادامهرسيدگي
.كرد
اداره شكايت پي در سنندج در همشهري خبرنگار رفيعي توفيق
علني عنواندادگاه با را خبري چاپ كردستانكه اطلاعات كل
رياست دوره انتخاباتهفتمين در تخلف به متهمان پرونده
دادگاه به دانسته اكاذيب مرداد 76نشر در 19 جمهوري
مدير مقام قائم نامه و همشهري خبرنگار توضيحات.شد احضار
كه مورد اين در دادگاه به خطاب روزنامههمشهري مسئول
مدير عهده به نشريات شدهدر چاپ مطالب از يك هر مسئوليت
ازهرگونه نويسندگان ساير و خبرنگاران و است نشريه مسئول
هيات حضور موادقانوني طبق و هستند مبرا مسئوليت و پيگرد
قاضي به را فرصت اين است ، الزامي رسيدگي درجلسات منصفه
در تكليف تعيين و بيشتر ومداقه بررسي براي تا داد پرونده
.موكولكند بعد هفته به را رسيدگي جلسه زمينه اين
منتشر ايرانيان جديد روزنامه
شد
بر.پيوست مطبوعات خانواده به ديروز از روزنامهايرانيان
بسته نقش ملي پيوند براي همدلي روزنامهآواي اين پيشاني
ايرانيان همه به ايرانيان كهپيام شعار بااين است
و شده منتشر صفحه دوازده با بزرگ قطع در روزنامه ايناست
فرهنگي ، ايرانيان روزنامه.است شده قيمتگذاري تومان پنجاه
و امتياز صاحب و ورزشي تحليلي خبري ، اطلاعرساني ، اجتماعي ،
اين پيوستن.است حاجسيدجوادي سيدكمال آن مديرمسئول
اميدواريم و ميگوييم تبريك مطبوعات خانواده به را روزنامه
.گيرد قرار مردم اختيار در پربارتر روز به روز
فكر سلامت و رواني بهداشت
خويش باطني عقدههاي آن ، در آدمي كه است حالتي فكر ، سلامت
طبيعي محيط مقتضيات تغييراتو با را خود و كند فصل و حل را
دهد سازش زمان ، اجتماعي و
وقتي !هستي بدهكارش را دنيا ميكني حس ميكند ، نگاهت وقتي
آنها همه ميكني حس ميگويي ، سخن ظريف عواطف و خواستها از
بسويش همراهي و كمك براي را دستت وقتي !گفتهاي سنگ به را
بالاخره و !خريدهاي خود براي را زخم و خراش ميكني ، دراز
در ناباوري و حيرت با ميكني ، سفر عجيبش باطن به وقتي
كينه و حسادت و طمع و دروغ و ريا كه آنچه بجز چيزي مييابي
انگشت كه اينجاست !نمييابي است ، بدخواهي و خودپرستي و
در بزرگ چراي يك از عاجز و درمانده و گرفته دندان بر حيرت
تو اما و شده نصيبت راه ميانه در كه عظيم چراي يك !ميماني
راسخ اعتقادي با پس !بياموزي ميتواني كه باورداري هنوز ،
موجود اين تا ميداري دوست و ميورزي مهر و ميكني سعي
طوفان از را او ميتواند كه معجزهاي آن بسوي را بيوجود
تكامل و آرامش از روزنه يك به پندارها و كردارها و منشها
!دهي سوق كند ، نزديك درون ،
خالي و قلبتاريك در حضور با و رفتار صحت با ميخواهي تو
منتها باشي كههستي ، بايد كني تفهيم و بگويي او به او ،
كه سالم انساني و انساني بلكهبودني.بودن آنگونه نه
و نيت حرمت به نه او شايد اما !است زلال و روان و شفاف
و انساني تكامل به اعتقادي نه و باشد واقف تو تلاش و اعمال
كند سعي و بخواهد اينكه نه و باشد داشته زلالي و بودن شفاف
و زندگي طول در بيگمان كه چرا.باشد بايد كه شود آني تا
آن قصد هيچگاه جامعهاش و مدرسه خانه ، بيهويت مكتب در
زيستن انسان و بودن انسان بعد مهمترين وجود از تا ننموده
.مينامند فكر آنراسلامت كه بعدي مهمترينيابد آگاهي
آدم جور كنيهمه دقت وقتي:مغازهدا ديپلمه ، مفسر ، كاظم o
جور همه با و رفتار ، جور همه بااخلاق جور همه باميبيني
اونقدر بعضيها.كنن اصلاح شونو رفتار آدمها كنه خدا كردار ،
گرفتن ضعف نقطه دنبال فرصتي هر در و هستن بدخواه و حسود
!نميشن درست هيچوقت اونها ميكنه فكر آدم كه ديگرونن از
شاغلام بخشيد ، شاهرفتيم سازمان يك به پسرم كار براي
سازمان ، شاغلام چون چرا؟ !قضيهايم اين درگير هنوز و نبخشيد
ذليلي و التماس داره دوست كه است بيظرفيتي آدم
!ديگرونوببينه
جامعهاي من بنظر:كارمند تاريخ ، ليسانس شبستري ، فرخنده o
جامعه بده ، افرادشرواج بين در را فكري سلامت نتونه كه
سلامتي و توفيق و جامعهايپيشرفت چنين در مسلم قدر ضعيفيه ،
.شد نخواهد مشاهده رفتار ،
شروع ازخودم بگذارين:دبير زبان ، ليسانس گ ، ..ا امان o
آموزگار و مربي بعنوانيك بنده چنانچه اگر ببينين ، .كنم
باشم ، برخوردار فكر سلامت از انسان ، نتوانم يك نهايت در و
سرمايههاي كه را جوانان از كثيري تعداد چگونهميتوانم
جدااز و داده تعليم سال ، هر در هستند ، ما مهم بسيار
هم اخلاق معلم اونها براي ميكنم ، تدريس آن در كه رشتهاي
!باشم؟
ماروديوانه همهخواهرم دست از واي -خانهدار.ع.ليلا o
وظيفه فكرميكنه ميكنيم محبت و خوبي بهش هرچي.كرده
و زني بهم دو و وحسادت بدجنسي جز به خودش اما.داريم
!هيچ...و بدخواهي
سلامت جامعهايبر هر اوليه اساس:دانشگاه استاد ن ، -پولاد o
سلامت چنين فاقد چنانچهفردي حال.است استوار انسانها دروني
در گاهي متاسفانه.ميريزه چيزبهم همه مسلما باشد ، دروني
حاضرن كه ميشيم مواجه افرادي با ومقامي طبقهاي و سطح هر
نزديكترين تا غريبه دلخواهشون ، مساله رسيدنبه براي
ادامه كه ميدونيد و كنن له پا زير خودشونو وابستگاننزديك
براي باشه ترغيبي ميتونه رفتاري سياست چنين يك تداوم و
!هستن جنگل حكومت طرفدار كه آدمهايي
نياز انديشيدنيك خوب اصولا:دانشجو تهرانپور ، نگين o
اگر.كنه حس خود در بايد انساني هر كه نيازي.باشه ميتونه
خصوصيات و خودبيني و خودخواهي باشه ، نداشته وجود حس اين
گفت ، بايد صورت اين در كه داشت خواهد وجود ديگهاي منفي
ميكنن زندگي اون در كه محيطي و افرادي چنين حال به بدا
از يكي اگر پس.همديگهان مكمل شكلي به جامعه و افراد چون
خواهد ناقص هم ديگري آن باشه ، داشته نقصي و عيب اونها
جسم نه اما است انسان يك چه اگر كه معتاد شخص يك مثل.بود
فكر كه اينه جالب اونوقت و درستي رفتار نه و داره سالمي
نخير ، !نميشن او كاراي متوجه و هستن چهارپا مردم ميكنه
...ميفهمن اينها از بيشتر مردم
يك بدنواجد متشكل دستگاههاي از يك هر ميدانيم بهخوبي
.جهازهاضمه بهداشتدستگاه مانند.است بهداشتي مبحث
موارد بسياري و مو و بهداشتپوست.عروق و قلب بهداشت
همانا آنها ، درباره حساسيت و رعايت است بديهي كه ديگر
در و بهتر كار براي عضو ، سلامت تامين و ايجاد بر دليل
آحاد از يك هر كه زندگي.است بهتر زندگي و حيات نتيجه
و خود براي آنرا شكلي بهترين به تا دارند آن بر سعي جامعه
آنچه اماآورند فراهم يا و ساخته خود ، به متعلق خانواده
بدانند افراد كه آناست ميباشد اهميت حائز ميان اين در
سالم فكر بايد ابتدا سالم ، زندگي يك از برخورداري براي
چنين داشتن براي بدانند بايد افراد همين آنكه دوم و داشت
زندگيشان در افراد امتياز بالاترين يقين بطور كه فكري سلامت
و درك با كه دارد وجود عواملي يا عامل شد خواهد محسوب
سالم و معقول زندگي يك از توانست خواهند آنها بكارگيري
.گردند بهرهمند
و صحيح زندگي يك از بهرهگيري براي عوامل يا عامل مهمترين
-ايجاد گرديده ، بنا سعادت و انساني منطق برپايه كه واقعي
فكر سلامت چه ، .است فكر سلامت داشتن و رعايت -رواج -توليد
فرد نزديكترين از ديگران ، و خود با را انساني روابط كيفيت
.ميگردد شامل زندگي محيط با نيز و آنان دورترين تا شخص به
قرون درطول پزشكي روان كه روزافزوني پيشرفتهاي ميان در
كه شده روشنتر بهروز روز حقيقت اين است ، داشته متمادي
زندگي سالهاي اولين در ازفرزندان خانواده مراقبت كيفيت
نسلهاي با زندگي محيط و جامعه چگونگيرويارويي سپس و
آنان ، رواني بهداشت و فكري سلامت روحي ، سلامت در تازهتر ،
.است داشته ويژهاي و حياتي اهميت
رواني بهداشت و فكر سلامت به توجه
ازجنگ پس افراد رواني بهداشت و فكر سلامت به توجه
متداول تدريجا اروپا دانشكدههاي از برخي در اول بينالملل
امريكا و اروپا در كشور نوزده سال 1944 ، در كه آنجا تا شد
جنگ از پس اما شدند ، رواني بهداشت طرفدار جمعيتهاي داراي
موجبات كه آن وحشتانگيز وقايع شدن برملا و دوم بينالملل
بهداشت و فكر سلامت موضوع ساخت ، فراهم را بشريت عالم ننگ
عميق و جدي توجه مورد بشر افراد روابط كيفيت با رواني
تربيت ، و تعليم مربيان و كارشناسان پزشكان ، فلاسفه ، و حكما
سال 1948 در نهايت در تا گرفت قرار روحانيون و دانشمندان
ايران ، جمله از ملت ، هشت و چهل نمايندگان شركت با
.شد تاسيس لندن در فكر سلامت جهاني فدراسيون
ساليكبار چهار هر كه بود فدراسيون اين تاسيس ادامه در
اهداف وبا نمايندگان حضور با فكر سلامت جهاني كنگره
خانواده ، با فرد خود ، با فرد روابط به مربوط مسايل بررسي
و مدرن زندگي معضلات و خصوصياتمحيط با فرد و اجتماع با فرد
.ميگرفت قرار بحث مورد و برگزار متخصصين بوسيله ماشيني ،
در افراد بهداشتروان فكر سلامت در بحث مورد رئوس مهمترين
:بود قرار بدين بررسيها اين
.فكر سلامت دريچه از شدن صنعتي -1
.سلامتفكر جهت از ماشيني زندگي با انسان روابط -2
.شدنآنها صنعتي كيفيت و پيشرفت حال در كشورهاي -3
.پرورش و آموزش در فكر سلامت اهميت -4
.فكر سلامت و عمومي بهداشت -5
.روحي نقائص به مبتلايان براي معلم تربيت -6
.فكر سلامت معلمين تربيت -7
.فكر سلامت حرفه -8
.خانواده فكر سلامت -9
.سلامتفكر جهت از جرايم و خطا پيشگيري برنامه -10
در دركشورهاي كودكان جنايت و جنحه به مربوط مسايل -11
.رشد حال
فكر سلامت تراوشات اهم
چطور باديگران و ميتوانم؟ چه ميخواهم؟ چه كيستم؟ من
كنم؟ رفتار بايد
صنعتي ودنياي كنوني پيشرفته بسيار ماشيني تمدن در
صدها كردار و رفتار بر فردوابسته هر زندگي كيفيت امروز ،
فردي قديم قرون در اگر.ميباشد افرادديگر از نفر
روز خويش سكناي محل و خانه در ديگران از بينياز ميتوانست
اين امروز سركند ناني قرص و آبي مشكل با و رساند شب به را
نقاط اقصي در غائلهاي پيدايش حتي و نميباشد ميسر امر
.ميسازد معطوف خود به را ما فكر ناخواه و خواه دنيا ،
داشتن حوائجاوليه ، تامين از گذشته فرد هر زندگي هدف
رواني فعاليتهاي به وابسته اينسعادت.است باسعادت زندگي
تمايلاتبا تطبيق قضاوت ، واقعيت ، درك ازقبيل فرد
براي شخص كفايت بهنفس ، اعتماد و خويش شناخت امكانات ،
قواي تعادل و حفظ و مشقات ، برابر در مقاومت حقيقت ، درك
فكر سلامت تراوشات اهم از آنها همه كيفيت كه ميباشد رواني
.ميرود بشمار
فكر سلامت تعريف
خويش باطني آن ، عقدههاي در آدمي كه است حالتي فكر ، سلامت
محيط مقتضيات و تغييرات با را خود و كند فصل و حل را
و تندرستي تا كند جهد و دهد سازش زمان ، اجتماعي و طبيعي
و عنف به تجاوز ميل.سازد فراهم ديگران ، و خود براي نشاط
و تنبلي گويي ، دروغ قدرتطلبي ، رياكاري ، ديگران ، حريم يا
فحشاء ، كينهتوزي ، اغفال ، حسادت ، طمع ، و حرص ولگردي ،
اكثريت ، عقايد و خواست به بياعتنايي خودخواهي ، و خودپرستي
و دزدي بالاخره و عواطف با بودن غريبه مذهب ، به بياعتقادي
.است فكر سلامت با مباين كلاهبرداري
در سال 1958 در را خود كتاب نخستين كه جاهوده ، ماري خانم
در است كرده منتشر فكر سلامت عنوانمفهوم تحت نيويورك ،
:ميگويد فكر سلامت تعريف
كه انسان مداومشخصيت واكنشهاي از است عبارت فكر سلامت
و ناراحتيها برابر در فرد وكرداري رفتاري تحولات راهنماي
خانمجاهوده ديگر عبارت به.است خارجي يا داخلي فشارهاي
مختلف موقعيتهاي در متناسب و آني واكنشهاي را فكر سلامت
:دارد عقيده باره اين در و ميكند تعريف
زيستن را فكر مفهومسلامت وي.است مثبت حالت يك فكر سلامت
يك فكر سلامت:ميگويد و دانسته وخوشبختي سعادت با توام
به مختص فرد هر بدن سلامت همانطوريكه.است شخصي و فردي امر
و ميباشد او به وابسته هم شخص هر فكر سلامت اوست ، خود
تندرست و سالم افراد اجتماعي و محيط هر در كه همانطور
واجد افراد خوبي جامعه هر در ترتيب همان به ميشود ، ديده
.دارد وجود نيز فكر سلامت
فكر سلامت مباني
ميتوان را سلامتفكر اركان عمدهترين و اصوليترين مهمترين ،
:كرد جستجو مباني اين در
اعتماد مانند ازادراكاتي كه خود ، به نسبت شخص رفتار -1
ناشي فردي استقلال به پيبردن و شخصي حيات درك نفس ، به
.ميگردد
و تمايلات و خصوصيات به شخص وسيله بدان كه خويشتن ، درك -2
.پيميبرد زندگي در اهدافش و امكانات
خود محيط وواقعيت كيفيت به آن پرتو در كه واقعبيني -3
.ميسازد منطبق حقيقت با را خود روش و پيبرده
و برده پي خود بهماهيت شخص جهت بدان كه ماهيت ، قبول -4
و روش با را خود ماهيت و نموده راقبول خود خوب و بد
.ميكند متناسب خود انتظارات
به وسيله كهبدان حقيقت درك براي شخص كفايت ميزان -5
با را خود احساسات و آرمان و روابط و پيبرده خود واقعيت
.ميدهد وفق دارد ، وجود كه حقيقتي آن
خواستههاي ويا نيازمندي اجراي در يعني رواني ، تعادل -6
.باشد تامين قوايرواني هماهنگي و همكاري شخصي
در مقاومت قوه واجد بايد شخص مشقات ، برابر در مقاومت -7
.باشد داشته را زندگي مصائب برابر
و روحي براثربيماريهاي است بديهي روحي ، بيماري فقدان -8
.ميگردد مختل فكر سلامت اركانتامين و عوامل رواني ،
.دگرگونيها و باناملايمات برخورد در زندگي ادامه قدرت -9
پاي روي بايد كهشخص واقعيت اين درك و نبودن اتكايي -10
.نشود زندگيديگران مخل و بايستد خود
.شخص استقلال -11
داشتن ، دوست بهتوانايي آن ميزان كه شخصي ، سلطه درجه -12
ديگران ، با محبتآميز روابط حفظ ايجادو انتخاب ، قدرت
و غصه از بودن برحذر مناسب ، فرصتهاي از كردن استفاده
عقدههاي ايجاد از جلوگيري و مشكلات فصل و حل امكان نگراني ،
.دارد بستگي باطني
رستم مشهدي فاطمه
دارد ادامه
|