كافي جوانان درباره شعار
!است
نيروهاي قضائي سازمان رئيس
به رسيدن تا قضائيه قوه
:مسلح
دارد زيادي فاصله مطلوب نقطه
اعتياد با مبارزه ضرورت
كافي جوانان درباره شعار
!است
بهار جواني ، كنيم تشبيه مختلف فصلهاي به را زندگي اگر
اين دادن دست از و طلاست دقيقههايش و لحظهها كه است زندگي
نميتوان هرگز كه چرا است حسرتآور آينده براي روحي سرمايه
بتوان كه بود اميدوار و كرد زنده را آن از رفته هدر لحظه
زندگي از فصل اين در كه انرژيبخشيد دوبارهاي جان آن به
كه است وصفناپذير ميكند فوران ناگهاني بطور آدمي در
و مخرب بسيار هم و سازنده و باشد لذتآور بسيار هم ميتواند
شدهايست انباشته انرژي تخليه حالت دو هر البته كه ويرانگر
فكر حال به تا آيا اما.است ضروري مرحله اين در كه
سپري شايد و بايد كه آنطور عمر از فصل اين چرا كه كردهايم
صحبت پاي شايد ميرود؟ هدر به مواقع بعضي در حتي و نميشود
از وقتي اغلب و نشستهايد مادربزرگهايتان و پدربزرگها
ندونستيم قدرشو كه ما ميگويند ميكنند ياد حسرت با گذشته
چرا واقعا !ندهيد دستش از آسان كه باشه حواستون شما
دارد چه جواني مگر كرد؟ استفاده خوبي به جواني از نميشود
نبايد چرا ميگيرد؟ ما دست از را اختيار و عنان ناگهان كه
چرا كرد؟ استفاده آن از منطقي و شده هدايت و راه يك در
جاي از معقول غير بطور كه ميگذاريم كنترل سرپوش آن برروي
شاهد همگان كه موارد بعضي در و گردد لبريز روح ظرف ديگر
عزيز و لطيف نيروي اين حتي و گردد خطرناك و مخرب بودهايم
ريشهاي خشكاندن ياراي را كس هيچ كه شود گندابي به تبديل
پدر احساس از سوءاستفاده با كه است درست اين آيا نيست؟ آن
مادر يا و فرزندي پدر غش و بيغل محبت جعل با و مادري و
درون پرهياهوي و خروشان موج اين مناسب تخليه جلوي فرزندي
رفتار ميخواهند آنان كه آنگونه چون.بگيريم را عزيزانمان
تا راستي به آيا است؟ شئونات از دور ديگران نظر به كنند
چه زندگي از و ميخواهند؟ چه جوانان كه پرسيدهايم بهحال
جوانان مگر شد؟ همراه آنان با بايد چگونه دارند؟ توقعي
را تواناييهايشان بايد چگونه پس نيستند آينده اميدهاي
اين نه مگر باشد؟ داشته ميتواند نقشي چه جامعه.بيفراييم
با كوچككه چند هر كند پيدا روزنهاي جوان اگر كه است
گويد پاسخ درونش جنبوجوش راحتبه وجدان با و خيال آرامش
و قوت پروراندننقاط صرف را نيرويش و آسودهميگردد
و سازندگيها به دست ميكند بالفطرهواقعياش استعدادهاي
و پدر بعضي چرا بهراستي -!است نگفتني كه ميزند ابتكار
روحي توان از خارج جوانانشان از و ميكنند پرتوقعي مادرها
را رفتهشان دست از آرزوهاي شايد دارند؟ تقاضا آنان جسمي و
شايد يا سازند ، متبلور دخترشان يا و پسر وجود در ميخواهند
كنند شروع فرزندشان جواني با را دوبارهاي جواني ميخواهند
!معقولتر؟ سنجيدهترو خودشان قول به اينباره و
و گردشها از جواننميپسندد؟ ميپسندند ديگران كه لباسي
است متبوع بسيار برايشان مادر و كهپدر ميهمانيهايي
پرتحرك بسيار انتخابميكنند كه ورزشي نوع.ميگيرد كناره
و محترمميشمارد و عزيز خود براي را استمعتقدات هيجانآور و
موسيقيهاي به عموما.كليشهاينميداند را آن ابراز شكلهاي
و زدن بادست گاه را شاديش و ميخندد.ميدهد تندگوش
شدني چيز همه دارد اعتقاد.ابرازميكند بلند شايد فريادهاي
در آنچه به اميدواراست و جوانياش نيروي به است متكياست
به اميدبخش و شفاف رنگهاي از خلاصهمجموعهاي و دارد رو پيش
.دارد ذخيره وجودش در را خورشيد طلايي رنگ
علوم ليسانس و پزشكيپسران علوم خوابگاه مسئول بيگي شي
مختلفدچار مقطع دو در جوانان كه معتقداست تربيتي
آستانه در را جوانان يكياينكه هستند متفاوت گرفتاريهاي
ديگر دربعد و دهيم قرار بحث مورد دانشگاه به ورود
در كه كنيم ريشهيابي و بررسي دانشگاه سطح در را جوانان
وضعيت از جوانان از تقريبانيمي:گفت مقطعميتوان اين
در زيرا.ندارند چنداني رضايت خود آموزشي محيط موجود
مشكلات و بهجوانان شايد و بايد آنطور تربيت و نظامتعليم
و عمومياست آموزش ما آموزشي سيستم.نشدهاست پرداخته آنان
اجتماعي و فردي وتواناييهاي جامعه نيازهاي بر متاسفانه
آموزشي روستاهاهمان در مثلا:ميافزايد او.نشدهاست استوار
نه كه است اينگونه دارد ميشودوجود داده پايتخت در كه
بالا را او بلكهتوقعات نميشود تامين روستايي جوان تنهانياز
و كار از روستا مستعد جوان شهر برق و زرق با و ميبرد
سنتي بافت به اعتقاد كمتر ديگر او.ميشود جدا خود طبيعت
تازه اين و ميگيرد فاصله خانواده از كمكم دارد خود بخش
به است ناآگاهانه گاه بلندپروازيهاي و سليقهها اختلاف اول
حتما راهنمايي پايينترمثل دورههاي در آموزش خاطر همين
وآموزشهاي باشد استعدادها شناخت و مفهومراهنمايي بايد
ترتيب اين به.برسد بهحداكثر عملي طرحهاي و كمتر تئوري
وسرگردانيها افتاد خواهد خود منظم روال چيزروي همه
پيدا بيشتري انسجام خانوادهها.شد خواهد كم تحصيل از بعد
اضافه وي.ميرسد حداقل به خانواده در برخوردها ميكنند
بر را اصل همواره خانوادهام در پدر يك عنوان به من:ميكند
اين و گذاشتهام عمل و انتخاب آزادي پرتفاهم ، محيطي پايه
جواني به نياز جواني هر كه آوردهام بوجود خود در را احساس
تحصيلات دو هر كه پسرم فرزند دو با خوشبختانه و دارد كردن
.نداشتهام مشكلي هرگز دارند دانشگاهي عالي
ليسانس خالقي ليلا اعتقاديخانواده -فرهنگي ريشههاي اصلاح
دارد فعاليت كودكان نقاشي و طراحي زمينه در كه روانشناسي
شود باز جوانان براي عرصه براياينكه:است باور براين
بايد كرد ، اصلاح را خانواده اعتقادي -فرهنگي بايدريشههاي
زمانه كه بپذيرد باور يك عنوان به را مطلب اين خانواده
بايد ديگر است تحول و شدن عوض زمان زمان و است كرده تغيير
فكر به تكبعدي شكلي به دختران كه ريخت دور را فكر اين
.باشند خانه نانآور مردان يا و پسران و باشند خانهداري
و پسر فرزند دست مختلف ابعاد در كه بپذيرد بايد خانواده
و كند انتخاب را فعاليتش خود تا بگذارد باز را خود دختر
كه است توضيح به لازم البته.برود علاقهاش دنبال به خود
و است اهميت حائز بسيار والدين عاقلانه و مناسب كنترل
نخواهد بدست خوبي نتيجه هرگز آمرانه و مستبدانه كنترل
فعاليتي تا شود كمك جوانان به اگر:دارد اعتقاد او.داد
اتمام از بعد آنان شود خاطرشان انبساط موجب كه بيابند را
دانشگاه به راهيابي عدم و ديپلم مثل تحصيل از خاصي مقطع
كاذب فعاليتهاي دنبال به و نميكنند سرگرداني احساس هرگز
با و نميروند كند پر را وقتشان از كوتاه چند هر زماني كه
ميشوند سرگرم علاقه مورد رشته در تجربه كسب به خيال آرامش
جامعه پايههاي اولين تا است مناسب راه يك اين من بنظر
.شود پايهريزي سالم
رشته دورهكارشناسي آخر سال دانشجوي مختاري حيدر
بگذارند خود حال به مرا اگر:ميگويد پزشكي كتابداري
خواهم استفاده بهتر موقعيتهايم از و بود راضيخواهم بسيار
خارج محيط از همواره محدوديتهايي سري يك متاسفانه ولي كرد
بسيار كه تحميلميشود جوان به بگويم كليتر يا و من به
از خود چون كه كنم شروع ازدانشجويان.است آزاردهنده
تحصيلي اولاامكانات.آشناترم مشكلاتشان با هستم اينگروه
كتابخانهغني يك از استفاده امكان ندارد ، هرگز وجود مناسبي
خاطر همين به ونداريم نداشته را روز علمي كتابهاي از
اگر.هستند خارج رده از و قديمي دسترس در منابع
همه كه كافي و خوب آزمايشگاههاي از ما دانشگاههاي
كنند استفاده وسايل از باشند قادر آن در دانشجويان
سرگرم و خيليآموزنده هم ارتباطجمعي وسايل.بيبهرهاند
.است يكسويه حتيخيلي و نيست كننده
خانواده محيط در وضعيتجوان به بخواهيم اگر:ميافزايد او
بايدبگويم كنيم بررسي اورا خانوادگي وپشتوانه بپردازيم
خانوادگي بافت هستم جوانشهرستاني يك كه خودم مورد در مثلا
به حقانتخاب كه روستاها در مخصوصا است بسيارمحدود ما
و ميكنند تحميل زور به را عقايدخودشان و نميدهند جوان
مهمترين كه موردازدواج در مثلا.نميدهند كردن اجازهفكر
نداريمانگار انتخاب در حقي هيچ ما جواناست آينده در مسئله
شهرستانها در تنها فكرميكردم من البته شدهايم فراموش
دارد مسائلوجود اين بيش و كم نيز تهران در استولي اينگونه
در را عقايدش جداگانه شكلي به كدام هر اجتماع و خانواده و
نداريم عقيده ابراز امكان خيلي ما.ميكند تزريق جوان ذهن
حرف انگار بگذاريم پافراتر خاصي چهارچوب از نميتوانيم و
مشكل دچار كنيم اضافه اظهارنظر اگر است منزل وحي آنها
يكي فرزند تربيت و حكومت:است گفته بزرگان از يكي ميشويم
پدر شدم پدر زماني اگر اميدوارم من.كارهاست دشوارترين از
احساس هم كنار در و هم با و باشم فرزندانم براي موفقي
آزادي دادن عين در و كنيم تجربه را آزاد زندگي از خوبي
آنها بر مستقيم غير بطور مناسبي كنترل عقيده و فكر اظهار
خود زمان فرزند من چون بروند حقيقت دنبال تا.باشم داشته
ما فرهنگ در متاسفانه.خود زمان فرزند هم آنان و هستم
از ما كه ميشود باعث مسئله همين ندارد وجود خودباوري
بعضي و كنيم استقبال بودنش برق و پرزرق بخاطر غربي فرهنگ
بدانيم بايد پس شوند ناسالم تفريحات جذب ناآگاه جوانان از
.نيست كافي جوانان باب در دادن شعار تنها
از او است پرستاري كارشناسي دوره دانشجوي مهري بهرام
:ميگويد چنين جوانيش
راضي اطرافيانم از ولي راضيهستم خودم شخصي زندگي از من
ميكنم سعي وهم دارم فعاليتدومي هم من اينكه با.نيستم
نيستم ، راضي زندگيم ازبازده ولي بياورم در را خرجخودم
كه من.ندارم هم مادي اجر هيچ نميبرم كه معنوي چوناجر
.باشم كهميخواهم آنطور راحت خيلي نميتوانم هستم جوان يك
قرار فشار تحت مرا ديگر طرف از جامعه و طرف يك از خانواده
بايد ما كه است اين دارد اهميت بسيار كه چيزي.ميدهد
مثلا.كنيم اصلاح درخانوادهها را زيربنايي -فرهنگي باورهاي
براي.است ازدواج جوانان مشكل بزرگترين حاضر حال در
تحصيلنكرده با تحصيلكرده.ميزند را اول حرف پول ازدواج
پولدار بايد خواندهام درس سال كهچند من.ندارد فرقي هيچ
يعني.باشند پولدار بايد نخواندهاند درس كه هم بقيه باشم ،
مدرن باسياست منتها است ، وباورهاسنتي افكار و جامعه هنوز
.غيرممكناست ازدواج گفت ميتوان وضع اين تقريبابا و
كنم عرض چه كه هم تفريحات از:ميافزايد صحبتش ادامه در وي
كردم سعي شكسته پا و دست شكلي داشتمبه مشكلي موقع هر من
تحصيلكرده درخانواده من خوشبختانهكنم خلاص را خود باورزش
مشكل خانوادهام با كمتر ميتوانمبگويم و آمدم بهدنيا
.مشكلدارند كمابيش ميكنم صحبت كه دوستانم وليبا داشتهام
مواقع گاهي اينكه ميكنمولي زندگي در را تلاشم نهايت من
را جامعهام مقصر است منبينتيجه سعي تمامي ميبينم
بيشتريبه توجه گفت بايد يكساله اين در البته.ميدانم
كافي جوانان مشكلات مسائلو به توجه با ولي است شده جوانان
يك اگر نميخواهيم زيادي خداچيز جوانبه قشر ما.نيست
را خدا باشيم خوبداشته حمايت يك و خاطر آرامش يك كارخوب ،
.ميكنيم شكر
كنند توجه برنامهريزان
:ميگويد آزمايشگاهي علوم رشته يك در تحصيلكرده جعفري ناصر
نه.نيستم راضي ميشود سپري سرعت به كه دوراني از
خاطر به بلكه نميكنم آن از خوبي استفاده بهخاطراينكهخودم
اجتماعي غلط برنامههاي و ندارم اختيار در كه امكاناتي
جامعه از قشر اين به كه آن بدون برنامهريزان از بعضي.است
سوء عواقب نتيجه ودر ميكنند برنامهريزي باشند داشته نظر
طرحي زندگيم براي دفعه هر من.ميشود ما گريبانگير آنان
دركنار من كه است اين مورد يك مثلا.بودم ناموفق ريختم
درنتيجه.است موقتي ميبينم ميدهم انجام كاري هر درسم
درسم اتمام از بعد كه ندارم تضميني چون ميشوم نااميد
را خانوادهام نقش بخواهم اگر.كنم پيدا خوبي كار بتوانم
براي خوبي نقش حدودي تا خوشبختانه من خانواده كنم بررسي
نقش موارد بعضي در متاسفانه ولي داشتهاند من از حمايت
ازطرف كه فشاري و است بوده ازخانواده بيشتر جامعه تحميلي
.است آزاردهنده خانواده از بيشتر مراتب به بوده اجتماع
جوانيم دوران از نوههايم و فرزندانم براي بخواهم من اگر
هر بهميكنم ياد پرمشقت دوران بهعنوان آن از كنم صحبت
بايدپذيرفت بهناچار را سليقهها بعضي چون ميكنم فكر حال
چگونه دارد ، ارزشي چه جوان يك سليقههاي كردن عنوان واقعا
بطور فقط وقتي كنيم ، صحبت شخصي وعلايق سليقهها از ميتوانيم
.ميرانيم زبان بر را آنها تئوريك
مسئله دارد ، اعتقاد پزشكينيز دانشجوي داداشي پرهام
ما كشور به مختص و تازه مسئله اطرافيان يا و جوانان تعارض
با فرزندان عقايد بين تفاوتي بالاخره دنيا جاي همه در نيست
تغيير هم عقايد كند تغيير سن چه هر چون دارد ، وجود والدين
در ميكند ، فكر بازي به فقط است ، كودك وقتي تا كودكميكند
و عصيان حال در پيوسته جديدتر دنياي كشف خاطر به جواني
چيز بايدهمه كه اوست تنها كه است اين تصورش و است كنجكاوي
تظاهر تند حركات بوسيله گاهي حالتها اين حالا.بسازد را
گاهي در و صدا سرو ايجاد با يا و مخالفت با يا ميكند
است مسلم كه چيزي ولي.دروني وكاملا آرام بسيار هم موارد
البته.بريزد بيرون را هيجاناتش گونهاي به ميخواهد او
مواقع بعضي در و غريب و عجيب بزرگترها براي آن تظاهر مشكل
اما.نيست ما جامعه مشكل تنها اين و است ناراحتكننده
جوان و باشد چهگونه به احساسات برونريزي مشكل اينكه
با و است ديگري مسئله شود ، تخليه ميتواند چگونه ايراني
ابرازبه مشكل اين اوقات گاهي كه گفت بايد تاسف كمال
خيابان يك در يكجوان مثلا.ميشود ظاهر وجهي غيرعاديترين
را خطرناكي صحنههاي چنان ياماشين و موتور با شلوغ
.نميپذيرد آنرا سليمي عقل و منطق هيچ كه بوجودميآورد
اين كه دارد باورهايي سنتي بطور ما كشور:ميدهد ادامه او
داده سوق سمتي به ما وجامعه است كهنه كمي ديگر باورها
فرو خود افراددر تمام بلكه جوانان تنها نه كه شدهاست
بيشتر خاصش حالتهاي خاطر به طبع به هم جوان قشر و رفتهاند
بيشتراعتماد هم كمي كه حالا و است پذيرفته موجتاثير اين از
مثلا.ميكنند مطرح را ديگرخود نوعي به است شده جلب جوانها
بوده رسم هميشه.است خرداد دوم آشكارآن نمونه يك
فرستاده آنهاصلوات گفتار و شخصيت تاييد در و برايبزرگان
.نميتوانستند قبلا چون زدند گروهيدست زمان آن در ولي شود
و كنند راتجربه حالت اين كه نداشتند را اين جرئت حتي و
آن شود برخورد آن با نبايد همميبرند لذت و ميكنند اكنون
نشود داده اجازه اگر.است تخليه نوعي چون سياسي بهشكل هم
حاضر درحال من كه شد خواهد چنين كنند عقيده ابراز افراد
آينده سال در 10 ولي هستم سربهراه و موفق بسيار جواني
عصيانگر بهموجودي تبديل مرا و سربگشايد عقدههايم است ممكن
كم من امثال اگر.برسد فريادمان به خدا زمان آن در كه كند
ميكند زندگي يكبار فقط كسي هر من نظر به نيستند كه نباشند
به اين البته.كند زندگي ميخواهد كه آنطور دارد حق و بايد
معنايآزاديهاي به بلكه باشد ومرج هرج كه نيست معنا آن
.است مشروط و مشروع
و ياس عامل مهمترين جوانان بيشتر ميرسد نظر به:موخره
كار و درس در موفقيت براي كافي انگيزه عدم و دلزدگي
البته كه ميدانند خانواده سپس و ابتداجامعه را وزندگي
فرصت از تا امكاناتراميخواهند حداقل اينان است ذكر لازمبه
اين هرگز كه چرا كنند استفاده نحو بهترين به جوانيشان
سرمايهاي جوانبرنميگردد سرنوشتساز و انگيز خاطره دوران
تفكرات و استعدادها كشف به و شناخت را آن بايد كه است
آينده به موقع به وحمايت تشويق با را او و پرداخت مثبتش
با او رواني -روحي حالتهاي به توجه عدم كه چرا.كرد دلگرم
وي از بحرانها در او رهايي و وخواستهها علائق
بياييد پسميسازد وناتوان زندگي از نااميد موجوديافسرده ،
وضعيت به زودتر چه هر و برسانيم عمل عرصه به را شعارها
سليقهها وخلاصه سرگرمي و تفريح ازدواج ، تحصيل ، معاش ،
مسئله اين به درنهايت و بپردازيم قشر اين وعلاقههاي
او و است بودنمعتقد باور جوان به كه جامعهاي كه بينديشيم
نبايد و نميتواند ميشناسد برنامهريزمقتدر و آيندهساز را
.رابپيمايد خود راه و بگيرد ناديده را عملوجودش در
خليلي ليلا
نيروهاي قضائي سازمان رئيس
به رسيدن تا قضائيه قوه
:مسلح
دارد زيادي فاصله مطلوب نقطه
سازمان رئيس يونسي والمسلمين حجتالاسلام:اجتماعي گروه
نقطه به رسيدن تا قضائيه قوه:مسلحگفت نيروهاي قضايي
قدوسي نشستشهيد در كه وي.دارد زيادي بسيار فاصله مطلوب
اين اعلام با ميگفت سخن انديشه باشگاه محل در قضائيه قوه و
وجود عدم بزرگ مشكل دو از قضائيه قوه:افزود مطلب
رنج در قاضي واقعي جايگاه عدم همچنين و قضايي استراتژي
.است
داشتند شركت نيز وكلا كانون از نمايندگاني كه جلسه اين در
چهار را قضائيه قوه مشكل دعاوي وكيل نيكبخت صالح محمد
قانون دوم خوب قاضي كمبود مشكل نخستين:گفت و دانست عامل
مشكل چهارمين و قضايي اداري دستگاه مشكل سوم خوب
نظارت آنها كار به بايد كه است كارشناسان و وكلايدادگستري
.شود
اين در هم وكلا كانون مديره هيات اعضاي از سعادت سيداحمد
نشيبهاي و فراز با قضائيه قوه روندكاري:گفت جلسه
قوه اين بهمسئولين بستگي كه است بوده روبرو فراواني
آن مسئولين به بستگي آن كردن عمل بد و خوب و است داشته
مورد در وكلا كانون اعضاي ديگر از سراجي مير.است داشته
ثابت سيستم وجود عدم و متضاد قوانين:گفت قضائيه قوه مشكل
قضائيه قوه مشكلات عمدهترين از نديده آموزش قضات و قضايي
.است كنوني
قوه مشكلات بررسي در نيز وكلا كانون نشريه مسئول مدير مهدوي
كار بدون قانونگزاري قاضي ، تربيت غلط شيوه:گفت قضائيه
جهت در است نتوانسته كه قضايي سازمان مشكل و كارشناسي
مشكلات عمدهترين كند كسب جايگاهي خود براي مردم حقوق احقاق
.است قضائيه قوه
قرار و شد موكل بعدي جلسه به بحث ادامه جلسه اين پايان در
.يابد ادامه قضائيه قوه بررسي جلسات شد
اعتياد با مبارزه ضرورت
هشتمين در ديروز مخدر مواد با مبارزه ستاد دبير فلاح محمد
و آموزش ادارات تربيتي امور مسئولان و معاونان سراسري اجلاس
به كشور در اعتياد و مخدر مواد وضعيت ارائه ضمن پرورش
طبق:گفت و كرد اشاره زمينه اين در شده انجام اقدامات
در معتاد نفر دويستهزار و ميليون يك از بيش برآورد آخرين
تا 30 سنين 29 در معتادان درصد بيشترين و دارد وجود كشور
.هستند سال
و موادمخدر با مبارزه در پيشگيري و آموزش:افزود وي
آموزش وزارت و است موثرتر بسيار قهري برخوردهاي از اعتياد
ميتواند جوانان و نوجوانان آموزش متولي عنوان به پرورش و
.كند ايفا زمينه اين در فراواني نقش
قانوني وظيفه نبودن مشخص مخدر مواد با مبارزه ستاد دبير
از يكي اعتياد با مبارزه در را پرورش و آموزش وزارت
با كرد اميدواري اظهار و دانست راه اين در اساسي مشكلات
مشخص و تقاضا كاهش زمينه در اقدام دست در لايحه به توجه
توفيق جامع طرح و ملي برنامه تدوين و دستگاهها وظايف كردن
.آيد دست به لازم
|