ميدهد بهشت بوي فاطمه ،
قرآن سورههاي موضوعي شناخت
مطففين سوره
فرهنگ عرصه اخبار
ميدهد بهشت بوي فاطمه ،
شخصيتحضرت پيرامون خاتمي مرحوم سعيد فقيد آيتالله گفتار
(س)زهرا فاطمه
بزرگ بانوي شهادت روايتي بنابه روزها اين:جستارگشايي
از را گفتاري مناسبت همين به.است (س)فاطمه حضرت اسلام
و ياد در خاتمي روحالله سيد آيتالله زندهياد استاد
گزينش و انتخاب تقوي و پرهيزكاري اسوه اين بزرگداشت
جلب آن به را مقام عالي خوانندگان شما توجه كه كردهايم
شده ايراد جمعه نماز خطبههاي در گفتار اين.مينماييم
.بود
معارف گروه
فاطمه صديقهطاهره حضرت به متعلق ايام اين كه اين نظربه
كشور تمام در ايام ، اين در و هفته اين در است ، (س)زهرا
فضايل از بيشتر هست آنها در شيعه كه كشورهايي تمام بلكه
خطبه.ميشود سخنراني حضرت آن خصوصيات و (س)فاطمه
و فضايل از شمهاي به دادهايم اختصاص اولمانرا
اندازه به باشد خواسته كسي اگر.(س)بزرگواريهايفاطمه
از ببرد پي فاطمه فضايل به خودش فكر و وتوانايي استعداد
و تدبر راهها ، آن از يكي.شود وارد است ممكن راههايمختلفي
(ص)اكرم پيامبر و خداوند طرف از كه است القابي تاملدر
.است شده داده صديقه بهحضرت
پيغمبر كه القابهايي اين كه اين و القاب اين در تدبر با
انسان چيست؟ محتوايش و معنا ميدهد كسي به خدا يا
براي را مقامات بالاترين القاب اين در انديشه با ميتواند
پيغمبر مثلا كه لقبهايي و اسم چون بكند ، درك حضرتصديقه
ما كه است لقبهايي و اسم از غير اين ميدهد ، بهفاطمه
.ميگذاريم براييكديگر
سري و رمز ملل ، همه در و ما در و مردم در لقب و نامگذاري
نامگذاري كه است اين آن و هست رمز اين همهجا كه دارد
اسم اگركسي چون اشخاص ، ساير از است شخص آن امتياز براي
زندگاني هم و ميشود مختل خودش زندگاني هم باشد ، نداشته
بايد نام وسيله به.دارند ارتباط او با نحوي به كه كساني
متمايز يكديگر از و شناسايي اشخاص بشود ، برقرار روابط
را او نامي به بايد داريد ، كاري كسي با اگر شما.شوند
.ببريد را او نام بايد ميكنيد كسي از صحبت اگر بخوانيد
لقبي ولياست همين براي هم لقب است ، همين براي نام اين
معناي معينميكند ، طاهره صديقه درباره مثلا پيغمبر ، كه
به كار ماميگذاريم كه اسمهايي و لقبها در.دارد ديگري
حسين ، حسن ، .انساناست امتياز براي فقط.نداريم آن معناي
اكثر در مردمجزاينها و مسعود سعيد ، فاضل ، نقي ، تقي ،
و تيمن براي فقطاحيانا ندارند معنايش به كار موارد
اينكه به تفال مينامد ، طاهره را دخترش كسي مثلا تبرك ،
لقبهايي وليبشود و باشد پاكيزه و پاك دختر اين انشاالله
بيان پيغمبر يعني است ، اين عكس ميدهد ، فاطمه به پيغمبر كه
مثلا است ، داده او به لقب كه شخصي در ميكند واقعيتي
العالمين ، نساء سيده ميدهد ، فاطمه به كه القابي از پيغمبر
ما القاب مثل اينها صديقه ، محدثه ، مرضيه ، راضيه ، طاهره ،
سپس است كرده پيدا تحقق فاطمه در معنا اين اول يعني نيست ،
روي اسم صرفا اينكه نه ميكند ، كشف را معنا آن از پيغمبر
و برميدارد لقب اين از پرده پيغمبر يعني.بگذارد او
.ميكند آشكار است ، پنهان ولي هست ، فاطمه در كه را فضايلي
.است نساءالعالمين سيده فاطمه:ميگويد پيغمبر كه وقتي
اينكه.است فاطمه در حقيقتي و واقعيتي بگويد ميخواهد
اين خوب است ، عالم زنهاي تمام بيبي و سيده واقعافاطمه
تمام يعني ميرساند؟ را فضيلتي چه و است؟ معنايي چه معنا
و بزرگوار و جليلالقدر زنان آنان بين در كه عالم ، زنهاي
آنها از بعضي قرآن در خداوند كه بودهاند خدا خاص بندگان
تمام بر فاطمهاست شناخته را آنها تاريخ و كرده ذكر را
به نسبت مريم ، به نسبت حتي يعني.دارد برتري آنان
زنان تمام به نسبت و خديجه به نسبت هاجر ، به ساره ، نسبت
دارد ، برتري و سيادت منزلت بودهاند ، عالم در كه بزرگواري
منزلت فاطمه حضرت به نسبت بزرگوار آن منزلت ديگر عبارت به
ببينيد پس فضيلتياست؟ چه اين خودش خانم به نسبت است كنيز
نساء فاطمه ، سيده:ميگوييم مقامات و زيارتها در ما
در اگر ميگذريم ، ولي و ميگوييم را لفظ فقط ولي العالمين ،
را كهنامگذاري باشيم داشته توجه بكنيم تدبر معنا اين
سخن ، بيهوده(الهوي عن ماينطق) كه كسي است ، كرده پيغمبر
و اغراق بكند ، نميخواهد تعارف نميخواهد پيغمبر.نميگويد
تمجيد او از دختراوست فاطمه چون نميخواهد بكند ، مبالغه
(س)فاطمه در است بيانصفتي هم او تعريف و تمجيد بلكه كند ،
از بگويد پيغمبر چه هر.ميكنند بيان آنرا خدا و پيامبر كه
برتري عالم زنان برهمه فاطمه كه ميگويد خدا يعني خداست ،
حضرت عظمت و بزرگواري راه ، اين از ميتوانيد حال دارد
و اسمها اين يكايك مورد در نميتوانم من.دريابيد را فاطمه
(س)زهرا حضرت در كه است صفتهايي اينها.بزنم حرف لقبها
واقعيتهايي بيان مقام در نامگذاري اين با پيامبر و بود
حضرت آن براي معنا آن كاشف پيغمبر ديگر ، عبارت به است ،
يعني مرضيه و راضيه ببينيم ، حال آن كننده انشاء نه است ،
به ميتواند انساني كه درجهاي عاليترين و مقام بالاترين چه؟
كه است صفتهايي اينها.است مرضيه و راضيه درجه برسد ، آن
النفس ايتها يا) كه است آمده فجر سوره آخر آيات در
هر از كه آرام ، و مطمئنه نفس اي (ربك الي ارجعي المطمئنه
خدا !برگرد خدا سوي به كردي ، پيدا سكون و گرفتي آرام جهت
در برود ، پروردگارش بسوي كه ميكند دعوت را جان و نفس آن
چه؟ يعني.است مرضيه و راضيه كه حالي
از خشنودي و رضايت كمال تو كه ما بياپيش ما ، خاص بنده اي
.رادارد خشنودي و رضايت كمال تو از هم خدايت و داري خدايت
ميشود؟فاطمه تصور اين از بالاتر آيا است؟ مقامي چه اين
پيغمبركه.عنوانهاست اين مصاديق اعلاي و مصاديق اشهر
نميخواهداسمگذاري فقط است ، مرضيه يا راضيه فاطمه:ميگويد
اين.رادارد مقام اين فاطمه بگويد ، ميخواهد بلكه كند ،
انسان يك استكه بالاترينمقامي مقام اين است؟ مقامي چه مقام
از جهت ازهر كه برسد جايي به يعني برسد ، آن به ميتواند
و خشنود او از خدايش جهت هر از و باشد خشنود خودش خداي
به را خدا او يعني ،(است پسنديدن معناي به رضا) باشد راضي
هيچ.است پسنديده بندگي به را هماو خدا و پسنديده خدايي
اسماء همه در ميتوان هرحال به ميشود؟ بالاتر ، اين از مقامي
پرداخت ، تحليل و بررسي به همينطور (س)زهرا حضرت صفات و
از حكايت و تطهير آيه به ميكند اشاره كه طاهره لقب نظير
خدا يعني است ، كرده پيدا تحقق فاطمه در قبلا كه است چيزي
آلوده را انسان دامن است ممكن كه پليديها ، همه از را او
كه همانطوري است ، شده خدا مظهر و كامل او و كرده حفظ كند ،
است ، كمال صفات همه داراي و نقص صفات جميع از منزه خدا
اسماء از هريك در پس.است كاملي و پاك بنده نيز بنده اين
كه مقامي به بكنيم تحليل و تجزيه درست ما اگر (س)فاطمه
(خودمان فهم اندازه به البته) است آن از كاشف آنها
خدا بندگان ميان در فاطمه كه دريابيم و ببريم پي ميتوانيم
.دارد را مقام عاليترين
رفتار در تامل ،(س)فاطمه حضرت شناخت براي ديگر ، راه
و امامان ديگر و اميرالمومنين ،(ص)اكرم پيامبر
از يكي در دقت.است بزرگوار بانوي آن مورد در ما پيشوايان
در بزرگان آن كردار و گفتار صدها ميان در رفتارها اين
فاطمه مقام متوجه را ما تا است كافي (س)زهرا بارهحضرت
مثلا.است قاصر آن درست درك از بشر عقول كه كند ، مقامي
فرزندانمان ما كه نيست آن مثل ميبوسد را فاطمه اگرپيامبر ،
به عاطفه روي از يا.ميبوسيم عواطف تاثير راتحت
ميبوسد را فاطمه كه وقتي پيغمبر بلكه آنهااحترامميگذاريم ،
مثل يعني ببوس ، را فاطمه كه است اوگفته به خدا
پيغمبر كه وقتي.ميبوسد را فاطمه خدا-العياذبالله-اينكه
به و فاطمه برابر در پيغمبر كه وقتي آغوشميگيرد ، رادر او
مقام نشان و مبين همه اينها ميشود ، بلند ازجا او احترام
كه است داده فرمان پيامبر به خداوند كه فاطمهاست عالي
.باشد داشته فاطمه مورد در را چنينرفتارهايي
ميرود ، بيرون فاطمه خانه از اول ميرود سفر به پيامبر اگر
بعضي كه وقتي و ميرود فاطمه خانه به اول ميگردد بر اگر
ميبويم ، كه را فاطمه من:ميگويد ميكنند اعتراض اززنانش
گفتهاي هيچ فاطمه درباره اگرميشنوم بهشت بوي وميبوسم
نقل (سني و شيعه) فريقين كه گفته آن جز ازپيامبر
در (س)فاطمه بفهميم ما براينكه بود كافي كردهاند ، نبود ،
از بالاتر كه است رسيده مرحلهاي به خداوند واطاعت بندگي
از پايينتر خيلي درجات به رسيدن واقع در نميشود آنتصور
تصور خدا خاص بنده و بزرگ هيچ براي و مردم براي آنهم
نقل را آن فريقين كه پيامبر از است روايتي.نميشود
ما طريق از و آمده هم سنت اهل كتب معتبرترين در و كردهاند
فاطمه):چنيناست روايت آن كه شده روايت فراواني به شيعيان
(الله فقدآذي آذاني من و آذاني فقد آذاها من مني بضعه
و رضا غضبخداست ، فاطمه غضب مردم ، بگويد پيغمبر كه وقتي
خدا باشد كسيراضي از فاطمه اگر خداست ، خشنودي او ، خشنودي
داشته ودلگيري كدورت كسي از فاطمه اگر است ، راضي او از
و غضب كه مقامياست چه اين است ، غضبناك او بر خدا باشد
معنايي چه باشد ، اين رضايفاطمه و غضب مدار داير خدا رضاي
ميرسد؟ معنا اين كنه به عقل ، آيا است؟
است ، سنت اهل بين در حتي مسلم و قطعي روايات از روايت اين
و شيعه برادران و شده گفته فاطمه فضايل در آن اكثر يعني
مقصودم ولياست آمده معتبرشان كتب در و مانوشتهاند سني
اندازه به كهما است راههايي اينها.است معاني اين در دقت
يكي هر اگر ببريم ، فاطمه ، پي فضايل به ميتوانيم استعدادمان
درست باشد خواسته كسي را اخير مطالب همين جمله اينهااز از
زياد بسيار نوشتارهاي و نيازمندگفتارها كند ، تفسير و شرح
بيان و كشف را فاطمه فضيلت آنها از مورد هر در تا است
زهرا حضرت فضيلت نشان كه را رفتارها و سخنان ما.كند
باريك و تدبر آن تاسف ، كمال با ولي شنيدهايم اغلب هستند
.نداشتيم ميشود ، فضايل اين فهم سبب كه را بيني
زهرا ، حضرت فضايل به ميتوان كه است راههايي جمله از اينها
فاطمه چرا بفهميم ما كه است اين اين از مهمتر ولي برد ، پي
اين به (س)فاطمه كه است شده چهدارد را مقامات اين (س)
شده حاصل فاطمه براي كجا از مقامات اين رسيده ، مقامات
اشرف پدرش و پيغمبر دختر فاطمه اينكه براي آيا است؟
كه اين براي آيا رسيده؟ فاطمه به فضايل اين است ، مخلوقات
وليالله (ع)علي و است (ع)علي كفو است ، (ع)علي همسر فاطمه
مادر اينكه براي فاطمه آيا دارد؟ را مقامات آن و است
است ، اين (ع)دين پيشوايان و ائمه تمام مادر و (ع)حسين
است؟ كرده درك را فضيلتها
براي فضيلت اين همه اينكه گو نيست ، اينها كدام هيچ نه نه ،
فضيلتهاي ريشه و اصل ولي است ، وافتخار مزيت (س)فاطمه
ريشه و اصل چيست؟ ريشهاش و اصل.است ديگر جاي در فاطمه
در فاطمه ، معرفت در خداشناسيفاطمه ، در (س)فاطمه فضايل
فضايل بايد جا آن خداست ، از فاطمه اطاعت در فاطمه ، عبادت
كه است اين براي فضايل اين همه يعني كرد ، جستجو را فاطمه
را عمرش لحظه يك فاطمه اينكه براي.است اسلام مجسمه فاطمه
اينكه براي.است نگذاشته خدا بندگي و خدا غيراطاعت در
ساله هيجده كميت ، حسب به كه) خودش كوتاه عمر اين فاطمه
قرنها و سالها از كيفيت حسب به ولي است ، كوتاهي عمر استو
غير در لحظه يك را (است بالاتر و بيشتر زمانها همه از و
كاري هر اگر فاطمه اينكه براياست نكرده صرف خدا رضاي
خودشنخواسته براي چيز هيچ هرگز.است كرده خدا براي كرده ،
اگر فاطمه خواسته ، خدا رضاي براي خواسته چه هر.است
نه است ، گريسته كه اگر و است خنديده خدا رضاي براي خنديده
به چشمش فقط.است گريسته خودش براي نه خنديده خودش براي
ميخواسته خدا كه جا چند خداست ، كلام با گوشش است ، خدا رضاي
او ميخواسته خدا كه آنجايي و كرده گريه كند گريه او
.است خنديده بخندد ،
كرده ، خانهداري و شوهرداري وجه بهترين به اگر (س)فاطمه
داده انجام خدا براي را اينها همه كرده ، تربيت را حسنين
(دستي آسياي) دستاس قدر اين خانه در اگرفاطمه:است
علي براي غذا تا است شده زخم دستش كه طوري به است گردانده
اگر.است كرده خدا براي را كار اين كند تهيه حسنين و
.كند افطار كه نشسته فرزندانش با شوهرش با غذا تهيه بعداز
آن به را غذا و موجودي او و آمده يتيمي اسيري ، فقيري ،
گرسنه شوهرش و فرزندانش و خودش و است داده يتيم و فقير
در هم خدا البته.است بوده خدا براي هم آن ماندهاند
هر فاطمه پس.است ستوده را آنها اتي درسورههل مقابل ،
را عمرش تمام يعني است بوده خدا طاعت مجسمه كرده ، كاري
از حق ، اثبات و احقاق براي اگر.است كرده خدا طاعت صرف
ميآيد بيرون خانه از كمتر كه فاطمهاي -آمده بيرون خانه
جامعه ميان در مسجدو در و آمد وضع آن با اگر روز آن ولي
اين قيامت دامنه تا كه كرد ايراد را خطبه آن مسلمانان ،
و پدرش و خودش حقانيت بر است حجتي و دليل فاطمه خطبه
دين پيشوايان مادر فاطمه ، كه افتخاري اين وحتي شوهرش
مريم باره در خدااست كرده خدا رضاي براي -باشد
نفخنا و احصنتفرجها التي عمران ابنت مريم و):ميفرمايد
من وكانت كتبه و ربها بكلمات صدقت و روحنا من فيه
انطباقبيشتري فاطمه درباره آيه اين (تحريم12) (القانتين
بهكلمات پيغمبر ، كلمات به وقتي فاطمه اينكه براي دارد ،
درجات دربالاترين او ايمان است ، آورده ايمان قرآن به خدا ،
شد خدا بندگي و درعبادت صرف هم عمرش تمام و است بوده يقين
از بعد اگر.است نبوده خدا جزعبادت به كرده كه كاري هر و
ميگريد ، پدرش بر و ميرود احد قبرشهداي سر بر پدرش رحلت
نه ولي است ، متاثر پدرش رفتن از البته.ميگريد خدا براي
فاطمه ، گريههاي بلكه فرزندي ، و پدري واسطهعاطفه به تنها
ترويج و تاييد براي و فاطمه حقانيت بر بهتريندليل خود
.است اسلام
عالم همه براي را آن كهپيغمبر است سرمشقي فاطمه خلاصه
.است داده قرار زنها براي خصوص به
داراي بشر براي را آنچه و خودش شريعت تمام اسلام پيغمبر
اوست انتظار در كه كمالاتي آن به را واو است فايده و خير
از پس يعني است ، كرده بيان ميرساند دارد ، را آن استعداد و
معارف و اخلاقيات معاملات ، عبادات ، در اسلام احكام بيان
دو آن ، دركنار است ، اسلام به مربوط كه اموري همه ودرنهايت
.(س)فاطمه وديگري (ع)علي يكياست داده قرار هم سرمشق تا
و ضروري دستورهاي از پيروي و اسلام عملبه مقام در يعني
كرده نيزمشخص را سرمشق معيار ، بيان بر علاوه آن اجتماعي
انساني است ، توحيد به متوكل كه انساني ديگر عبارت به است ،
اسلام احكام به پايبندي و است خدا از اطاعت هستيش ، همه كه
:ميگويد ميدهدو نشان مردم به را سرمشقي چنين پيامبر دارد ،
دو ، هر البته -است فاطمه اسلام و علي اسلام حقيقي ، اسلام
مرد و زن براي است سرمشق علي.هستند مردم همه براي سرمشق
كه جهتي اين از ولي.مرد و زن براي است سرمشق نيز فاطمه و
سرمشق فاطمه ميگوييم هست هم مرد و زن بين اختلافاتي مختصر
اينكه از بعد زنها اي يعني.مردهاست سرمشق علي و زنها
از بعد شنيديد ، اينكه از بعد گرفتيد ، ياد را اسلام احكام
شخصيت يعني بكنيد ، تطبيق بياييد وقت آن دانستيد ، اينكه
رفتارش ، كردارش ، ، اعمالش بگذاريد ، جلو را فاطمه
اسلامش ، ترويج خدايش ، بندگي عبادتش ، عفتش ، ، شوهرداريش
اينها همه مجاهدهاش ، جهادش ، اجتماعيش ، شئون در كردن دخالت
.است مجسم اسلام و اسلام عيني شاهد او.بدهيد قرار ميزان را
همه باشيد او مانند كنيد سعي و اوبگذاريد پاي جاي پا شما
فاطمه بزرگواري و فضيلت از ما اگر.است اين براي اينها
براي همه ميخنديم يا ميكنيم ، گريه برايش اگر و ميگوييم ،
.شود حفظ سرمشق اين كه است اين
شيعه و اسلامي عزيز وخواهران خانمها بهخصوص شما همه پس
شماست ، سرمشق (س) كهفاطمه باشيد داشته توجه فاطمه ،
حضرت كه برويد راهي به زندگاني همه در تا بكوشيد بايد
اسلامي ، انقلاب درسايه اسلام بانوان شما.است فاطمهرفته
ومثل ميدهيد و دادهايد انجام فاطمهاي و زينبي كارهاي گرچه
تكامل به هم زنها شما داد اسلام براي را فرزندانش كه فاطمه
شما ميدهيد ، و داديد اسلام براي را فرزندانتان سخاوت ،
به فاطمه كه طوري همان بزرگوار ، و معزز محترم ، زنهاي
خواهران شما ميكرد معنوي و مادي كمك رزمندگان و جنگجويان
و زيور (س)فاطمه كه طور همان گرفتهايد پيش را روش همان هم
مجاهدين و صفه اصحاب صرف تا ميداد پيغمبر به را خويش زينت
زيورها ، زينتها ، بسيار چه هم زنها شما شود ، تهيدست
در و جبهه در صرف براي را عروسيهايتان يادگار گوشوارهها ،
.شما به مرحبا داديد ، اسلام راه
دادهايد قرار سرمشق را فاطمهايست ، فاطمه كارهاي اينها
خدا راه در فرزندت شهادت شماكه ميكنيد را كارها اين كه
به تاسي واقع در وميپذيري ميكني تلقي رضايت كمال با را
.ميكني فاطمه
كنماين عرض ميخواهم كه ولينكتهاي است ، درست همه اينها
سرمشق و فاطمه وجودي بعد عزيز ، تنها خواهران كه است
خيلي حدود اين البته.منحصرنميشود حدود اين اودر بودن
خود سرمشق را فاطمه جهات درهمه بايد شما ولي است مهم
آنطور شما ميكرده شوهرداري چطور فاطمه ببينيد دهيد ، قرار
هم شما ميكرده عبادت جور چه فاطمه ببينيد كنيد ، شوهرداري
داشته كه سختي زندگي براي فاطمه ببينيد.كنيد عبادت آنجور
شوهرش بر است ، ميپذيرفته را سختيها همه باز آغوش به چقدر
هم شما است ، نميكرده بيجا خواهش او از و نكرده تحميل هيچ
ببينيد يابدهيد قرار سرمشق را فاطمه امور اين همه در
فاطمه تربيت آن البته -است ميكرده تربيت فرزند چطور فاطمه
سعي هم شما - داشته فرق آسمان تا زمين ما تربيتهاي با
.كنيد تربيت متعهد ، و متقي مومن ، مسلمان ، بكنيدفرزند
او نام به و او براي ميكنيم ، و تعظيم را فاطمه ما اگر
سرمشق بر كه اينمعناست براي همه ميگيريم ياعزا جشن
دارد فايدهاي چه ايننباشد اگر.شود تاكيد بودنفاطمه
را (س)فاطمه.بگوييم را فاطمه فضايل روز ماهر كه
و تمجيد نيازيبه نه بزرگواران اين و ستودهاست خداوند
آن در وآنچه دنيا به اعتنا اصلا نه دارندو ما ستايش
دائما را سرمشق اين كه است اين براي فاطمه تعريف.است
تاسي زنها بهخصوص و مردم همه و باشيم داشته خود نگاه جلو
.بگذارند بزرگوار آن قدم جاي قدم و كنند فاطمه به
روزبه فاطمه و علي به درتاسي را ما همه خداوند اميدوارم
توان در كه اندازهاي آن تا دهد وتوفيق كند تائيد روز
نميتوانيد شما ميفرمايد (ع)اميرالمومنين خود چنانكه) ماست
اندازهاي تا و كنيد كمك ولي برسيد ، من به و بشويد ، من مثل
بيت اهل پاي جاي پا (بياييد ميروم من كه راهي در
راه آن در هميشه توفيقبدهد را ما خدا.بگذاريم (ص)پيغمبر
.برويم
قرآن سورههاي موضوعي شناخت
مطففين سوره
محمدغزالي شيخ:نوشته
محمدي علياصغر:ترجمه
آن تكمله كه گويي ميآيد انفطار سوره از پس مطففين سوره
تفصيل به را جزا و پاداش با اعمال رابطه سوره اين.است
خودپرستاني.محالاست آن كردن قطع كه رابطهايميدارد بيان
باطل كه هرچند خود وتمايلات درخواستها به جز كه دارند وجود
حق بر كه هرچند ديگران خواستههاي از و نميانديشند باشد
و روستاها و شهرها در گروه اين.ميآيند تنگ به باشد
هوس آنچه جز و ميكنند ، حركت پرخور حيواناتي همانند
.كردهاندنميشناسند
خداوند كه باشد كلامي مطففين مورد در تصوير نزديكترين شايد
و يستوفون عليالناس اكتالوا اذا الذين:فرمود متعال
مردم از چون كه آنان)(1)يخسرون زنوهم و او اذاكالوهم
ميپيمايند مردم چونبراي و ميكنند ، پر را آن ميستانند كيل
شكلهاي در رفتار نحوه ولياين (.ميكاهند آن از ميكشند يا
.جلوهگرميشود زندگي مختلف
و سكهطلاست خودشان معروفمال قول به كه مردماني هستند
اين با زندگي كه است محال !..سياه پول يك ديگران مال
تمايلات بر ديدگاههايمبتني و ظالمانه و متناقض احساسات
لهم زينا بالاخره الذينلايومنون ان:آيد در اصلاح به شخصي
هم و سوءالعذاب لهم اولئكالذينيعمهون فهم اعمالهم
آخرت به كه را آنهايي اعمال)(2)الاخسرون هم فيالاخره
سرگشته روي اين از نظرشانبياراستيم در ندارند ايمان
و آنهاست آن از سخت عذاب كه همانكساناند ايشان ماندهاند ،
(.آخرتزيانكارترند در
پستيهاو اين از را انسان آخرت روز و خداوند به ايمان
ديگر كه ميبندد گونهاي به را دستها و بازداشته فرمايگيها
در آنچنان را تمايلات و نشوند باز ناروا كارهاي انجام براي
چنان را وجدانها و نكنند ، سركشي ديگر تا ميگيرد كنترل
:فرمود مطففين مورد در لذا.نگيرند پيش در ستم تا ميكند
الناس يقوم يوم.عظيم ليوم.مبعوثون انهم اولئك الايظن
ميشوند ، زنده كه نميدانند اينان آيا).(3)العالمين لرب
جهانيان پروردگار پيشگاه به مردم كه روزي بزرگ ، روز آن در
(.ميايستند
ولغزش زبان لغزشهاي را پروردگارشان نزد در مردمان آينده
و شده ترسيم روشهاي بلكه نكرده ، تعيين گذرا و كوچك
از مومن كه است سهل.ميكنند تعيين را آن پايدار ، عادتهاي
يك براي شده تنظيم برنامه اما.گردد پاكيزه گذرا خطاي
شريف حديث در.است هلاكت اساس كه است پست و فرومايه زندگي
نقطه قلبش در گردد ، خطا مرتكب بندهاي اگر:كه است آمده
پيشه توبه و ساخته رها را آن اگر پس ميآيد ، پديد سياهي
برآن بازگردد ، خود خطاي به اگر ولي مييابد ، صيقل قلبش كند
اين.برگيرد سياهي را قلبش تمام تا ميشود افزوده نقطه
علي ران كلابل:فرمود آن درباره خداوند كه است همانران
.لمحجوبون يومئذ ربهم عن انهم كلا.يكسبون كانوا ما قلوبهم
كرده كه كارهايي كه حقا ، ).(4)الجحيم لصالو انهم ثم
از روز آن در كه حقا ، .است شده مسلط دلهاشان بر بودند
حسن (.درآيند جهنم به ايشان پس باشند ، محجوب پروردگارشان
كور قلب آنكه تا است گناه برروي گناه ران:ميگويد بصري
.بميرد سپس و شود
همانندحشرات و ميگيرند انس فرومايگي و پستي با كه كساني
برويشان درهايآسمان ميكنند ، زندگي سردابها و سوراخها در
چگونه پس نكردند ، اوجگيري صعود براي آنها.نميشود گشوده
بروند؟ بالا
كتاب.سجين ما ادراك ما و.سجين لفي الفجار كتاب ان كلا
اعمال باشيدكه آگاه).(5)للمكذبين يومئذ ويل.مرقوم
چيست؟ سجين كه ميداني چه تو.است سجين در مكتوب بدكاران
(.كنندگان تكذيب بر واي روز آن در نوشته ، است كتابي
...جانميخرند به را تزكيه مشقت و تقوا زحمت كه آنها اما
ميكنند ، پيشه آنتحمل سنگين بارهاي بر كرده ياري را حق و
و.عليين لفي كتابالابرار ان دارندكلا ديگر جايگاهي
الابرار ان.المقربون يشهده.مرقوم كتاب.ماعليون ماادراك
نضره وجوههم في تعرف.ينظرون الارائك علي.نعيم لفي
و است مكتوب عليين در نيكان اعمال كه حقا ، ).(6)النعيم
مقربان كه نوشته ، است كتابي چيست؟ عليين كه ميداني چه تو
بر.نعمتاند در نيكان آينه هر.مينگرند آن در را خدا
را نعمت طراوت چهرههاشان بر.ميكنند نظاره و نشسته تختها
زينتبخش پرافتخار ، اعتقادي و پردرخشش صداقتي.(بشناسي
سلاحشان ، ضعف و تعداد كمي دليل به ولي.بود اوليه مجاهدان
پايان اين را آنها پاداش لذا.كردند طمع ايشان در ديگران
جايگاهي در را شدن اذيت و تمسخر جزاي و قرارداد نوراني
.كرد عطا شرافتمندانه پاياني و پسنديده
اذا و.يضحكون آمنوا الذين من اجرمواكانوا الذين ان
انقلبوا اهلهم الي انقلبوا اذا و.يتغامزون مروابهم
برآنها چون و ميخنديدند مومنان به گناهكاران)(7)فكهين
كسانشان نزد چون و ميكردند اشاره ابرو و چشم به ميگذشتند ،
دوره اين در شايد (.ميگشتند باز شادمانه ميگشتند ، باز
در كه ديديم را منكرانالوهيت و بوديم صحنه اين تكرار شاهد
عيبجويي به و ميگيرند بهتمسخر را ايمان اهل عمومي محافل
مرا شكوه و ناراحتي موضوع البتهاين !ميپردازند آنها از
!برنيانگيخت
كهداراي را كساني و آزادانديشان از نسلي پيشين مومنان
و دادوستد بازارهاي در.ميدادند تشكيل هستند بزرگ قلبي
پس خداوند كه آنگاه و بودند سليمان جن همچون جنگ صحنههاي
از مملو را جهان فرمود ، پيروزشان محنت ، و رنج تحمل از
!كردند خود درخشش و تمدن
همانندفرزندان ميكشند ، بردوش را اسلام كه جانشيناني اما
كفايت از بيآنكه شده او شهرت وارث فقط كه هستند نابغه يك
سر كردن بلند و نفس تزكيه به آنها باشند ، برده بهرهاي او
اسلام دهنده ارائه آنان كه نيست پذيرفته لذانپرداختند
.باشند
...ميجنگند جبهه دو در اسلام مخلص مبلغان كه است اين حقيقت
آن سوي به كه جبههاي از برتر برميخيزند آن از كه جبههاي و
...نيست حركتاند در
كريم ، قرآن موضوعي تفسير سوي به گامي :پانوشتها
دوم جلد اسلامي ، نشرفرهنگ دفتر
و3 مطففين2 -1
نمل45 -2
مطففين46 -3
مطففين1416 -4
مطففين710 -5
مطففين1824 -6
مطففين2931 -7
فرهنگ عرصه اخبار
نشر آيينهي در عرفان و فلسفه دين ،
از همداني عينالقضات همدانينامههاي عينالقضات نامههاي
.است رسيده چاپ به اساطير انتشارات سوي
تصحيح آنرا عسيران عفيف و منزوي علينقي را كتاب اين
دفاعيات ، و تمهيدات بههمراه القضات عين نامههاي.كردهاند
در هرازچندگاهي و بوده علاقهمندان توجه مورد بسيار
دفاعيات كوچك رساله ويژه به.درميآيد ناياب سلككتابهاي
در اسلامي و عارفانايراني ازجملهمحبوبترين عينالقضات
عارف اين به نسبت پهناورالبته اينمهر و است نزدمعاصران
و تمهيدات نظير ، او عمده آثار زيرا نيست بيدليل بزرگ
كه شده نگاشته ژرفي و وزين و شيرين پارسي زبان به نامهها
عارف.است ساخته شيفته و مجذوب را ادوار همه دوستان فرهنگ
و كار پر نويسندهاي خود ، كوتاه عمر چهارم ، عليرغم قرن بزرگ
ذكر او از معاصران قدماو كه آثاري.بود خلاق و موثر بسيار
يكصد به گاه و متجاوز از 80 نمودهاند منسوب او به يا كرده
.رساندهاند اثر ده و
اين بر علاوه و بود تصوف در غزالي احمد بيواسطه شاگرد وي
نظري صاحب و اديب و خاص كلامي بزرگ ، صاحبمشرب فقهاي از
متن به ساده يكنگاه تنها.بود علوم بسياري در برجسته
آراياو و وي اهميت نشاندهنده(الغريب بثالشكوي) وي دفاعيات
منسوب يا اصلي آثار ساير.ميباشد است ميزيسته كه عصري در
در كه باباطاهر ، رباعيات شرح جمله از:چنيناند نيز بدو
.است ادبي متن تفسيريك و تاويل در فرد به منحصر اثري واقع
برجسته عارف اين آثار از ديگر يكي نيز شناخت ، يزدان رساله
فهرست تمهيدات و برنامهها عسيران استاد مقدمه دراست
به اشاره از دراينجا.آمدهاست عينالقضات آثار تفصيلي
رسالههاي و تكنگاريها و ازمقالات كثيري تعداد
.ميگذريم در وي دانشگاهيدرباره
حكم اين و كردند محكوم مرگ به را عينالقضات كه است معروف
انكارشان صدد در گاه ، هيچ كه وي صوفيانه تند عقايد سبب به
ظالمانه حكم اين عقايدكنندگان ، كه تفتيش.شد صادر برنيامد
كه يافتند خرد كاغذي روي بر وصيتي وي كردند ، از صادر را
آن.بود شده نگاشته بزرگمرد آن عجيب مرگ از پيش روزيچند
:بود رباعي اين وصيت
خواستهايم دعا به شهادت و مرگ ما
خواستهايم بها كم چيز سه به هم آن
خواستهايم ما كه كند چنان دوست گر
خواستهايم بوريا و نفط و آتش ما
او بر پيچيده بورياي در كشيدند ، دار بر جنازهاش كشتندش ،
خاكسترش الناس عوام از هلهلهاي در و زدند آتش ريختند ، نفت
.سپردند قرون باد به را
|