در هويت بازسازي
پرتوصنعتيشدن
(آخر بخش)خطي توسعه از گريز و سوم جهان
ساختار فقط نه سوم درجهان شدن صنعتي كه نيست شكي
بلكه است داده قرار تحتتاثير را كشورها اجتماعي
.است نموده متاثر رانيز شهروندان فرهنگي همچنينديدگاه
توسعه درحال ملل براي موفقيت و ثروت كه شدن صنعتي پويايي
فرهنگي تغييرات تندشدن بهواسطه عينحال در دارد ، بههمراه
آمده جديدبهوجود شرايط زيرا.است همراه ترس و واهمه با
دوران كه بكشاند تصوير اين به را سياستگذاران است ممكن
شده موانعايجاد و مقاومت هنوز.است رسيده فرا مرج و هرج
از است ممكن شدن صنعتي موانع و فرهنگي آلودگيهاي مقابل در
اجمالا را وضع اين مثالبرخيزد سنتي عميق خيلي اعتقادات
سرمايهگذاري تا 1985 سالهاي 1972 بين كه مالزي مورد در
.كرد مشاهده ميتوان نمود ، ايجاد صادراتي صنايع در سنگيني
امتيازات و خارجي مالكيت با كارخانه صدها مدت اين ظرف در
مناطق در خارجي جلبسرمايههاي منظور به گوناگونديگر
از بسياري شدن داير اصلي دليل.كردهاند تاسيس تجاري آزاد
نيروي هزينههاي بودن پايين مالزي در بينالمللي شركتهاي
را مالزيايي روستاييان از نفر صدها شركتها اين.است كار
الكترونيك صنايع خطمونتاژ در تا دادند وآموزش استخدام
انتقالسريع با كه زمينه دراين.گمارند بهكار واتومبيل
توام شهري ، پرتحركصنعتي زندگي به زندگيروستايي از كارگران
پرنشاطدر حياتي با جديد فرهنگ ميرسد استبهنظر بوده
.بودهاست موفق نسبتا (فرهنگغربي از) انبوه مصرفگرايي
.است شدن فراموش سنتگراييدرحال درحاليكه
خود دنبال به دهه 1970 ، در مونث كارگر طبقه فرهنگ پيدايش
را مالزي اجتماع نگرانيدر و خصومت دهه1980 ، اوايل در
زنان.درآمد مسالهعمومي يك بهصورت و بههمراهداشت
انگليسيرا زبان از شده عاميانهمشتق زبان كارگركارخانهها
.بهكارميبرند وسيع بهطور
قطار يك همانند صنعتيشدن حاليكه در بنابراين
ضد بر زيادي دلتنگيهاي آشكارا ميرود ، بهپيش بهسرعت
كارگر طبقه ميان در اما.بروزمينمايد شدن غربي نفوذمخرب
و كالاها كردن مصرف لذت مقدمه شدن صنعتي مدرنيته ، گيرنده
است ممكن مقاومتها.است كارخانهاي منضبط برنامه درعينحال
تودهاي شديد يااحساسات و گيرند خود به اعتراضهايقطعي حالت
Ackerman اكرمن) نمايد مختل كارخانههارا توليد وهيجانات ،
كه كارخانهها زنانكارگر اين اما.(1987-Ong اونگ و 1991
هنوز ميآيند صنعتيبهشمار طرحهاي در جلودارمدرنيته
از ترس و ميشوند خوارشمرده غربي بهخاطراتخاذروشهاي
.مواجهگردند كار از اخراجغيرمنتظره با مبادا كه ايندارند
وحشت و مدرنشدن آرزوي بين يعني كارزارعميق ، اين در آنها
تا آمدهاند دافعهصنعتي ، و سنتي انفجاراحساسات از
.بيابند را جايگاهخويش
شدن درخلالصنعتي مناسب كسبمدرنيته در سوم جهان مهارت
معين ادراك حس به عمل اين زيرا گرفت ، دستكم نميتوان را
ناخواسته عوارض و يكسو سنتياز ديدگاه بين تعادل براي
نيز و غربي شيوههاي اجتناببهكارگيري غيرقابل ولي
اين.دارد نياز ديگر ، سوي از انبوه مصرفگرايي وسوسههاي
-مدرنيته منبع و صنعت واردكنندگان ميان شك بدون موضوع
و تكنولوژيش شگفتيهاي اختراعاتش ، تمام با اول جهان يعني
نوعي بهعنوان سوم جهان توسط اغلب كه -ليبراليستياش فرهنگ
اما.ميآورد بهوجود تناقضاتي -است شده تفسير ليبراليسم از
نيرو دوباره براي سخت بسيار بالقوه آزموني كه تناقضات اين
حال است ، در سوم جهان فرهنگي هويتهاي بازسازي يا دادن
اول جهان در آنچه با كه جديد تجاربي در هويتها شكل تغيير
در سوم جهان مدرنيزاسيون اگر بنابراين نيست ، معادل است ،
از مجددي تعريف بخواهد اول جهان مدرنيسم پست از دوراني
توسعه تناقضات چگونه كه بپرسد بايد باشد ، داشته خود
.ميشوند سياسي و فرهنگي تغييرات از منبعي احتمالا
احساسات با صنعتي مدرنيته به منتهي جاده:هويت بازسازي
ترس و تكنولوژيكي برتري كسب غرور.است گشته مفروش مخلوطي
مناسب سويتكنولوژي به رفتن.غرب فرهنگي تسلط از
بهوسيله سابق كهمستعمرههاي ميدهد را معنا اين غربيهمچنين
قبل دهه دو نوشتههايشدهاند قلمروبندي چندمليتي سرمايه
:كه ميدهند توضيح Muller مولر و Barnet بارنت
زمين ، نيروي روي و زيرزمين موادخام ازقبيل فقير ملل منابع
از ناشي مشترياندائمي جمعيت ، ازافزايش ناشي ارزان كار
جدي توجه مورد هستندكه عواملي ازجمله طبقاتمتوسط گسترش
.ميباشند جهاني برنامههايشركتهاي
جهاني تجارت در اساسي سهمي بهدستآوردن هدف كه زماني از
امريكا ، در اساسا كه) مليتي چند شركتهاي تعداد است ، بوده
شگفتانگيزي بهطور(شدهاند تاسيس ژاپن و غربي اروپاي
تجارت و تعرفه عمومي موافقتنامه براساس.افزايشيافتهاند
از سرمايه جريان اواخرسال1993 ، در منعقده جديد (گات)
احتمالا توسعه درحال جهان سوي به مليتي چند شركتهاي
آنها از هركدام عمليات يا و ميگشايد را بيشتري بازارهاي
و زمينه اين در مدرنيزاسيون (1994-توسو).مييابد گسترش
درحال كشورهاي اقتصاد در مليتي چند آزاد سرمايه گسترش
پاسخ در است ممكن سياسي هويت كه دارد اين بر اشاره توسعه
.گيرد شكل دوباره تجاري جريانهاي آشكار آزادسازي به
كه درحالتوسعه كشورهاي در گسترشيافته ظاهرا منشي دمكرات
ممكن گشتهاست ، همراه كشورها تكنولوژيبهاين انتقال با
در سياسي واقتدارگرايي مليگرايي بين عنوانسازشي به است
.آيد بهنظر جهانسوم
بيشتر مشاركت بهدنبال است ممكن دمكراتيك بيشتر هويت گرچه
ولي آيد ، حاصل توسعه درحال كشورهاي اقتصاد در مليتي چند
بدون روندتكخطي يك امر اين شود كهفرض است سادهلوحانه
نفوذي ضرورتا مدرنيزاسيون ادامه زيرا ، .باشد استثناء
سرمايه حجم ورود.نميكند ايجاد سياسي هويت بر باثبات
براي مشيها خط در تغييراتي ايجاد به نياز است ممكن خارجي
پيوندي ايجاد جهت وباثبات دمكراتيك محيطي تسهيل
.تكنولوژيباشد انتقال و حياتاقتصادي بين موفقيتآميز
خارجيبهمنظور سرمايهگذاري بر عدمكنترل عينحال در اما
توزيع درمساله است ممكن بهمدرنيزاسيون سرعتبخشي
اين از ناشي نارضايتيهاي.باشد داشته سهمي ثروت نامتوازن
و ميگردد ، شامل را -تاشديد ملايم از وسيعي طيف مساله
.دارد بستگي توسعه درحال كشورهاي مخصوص ساختاري بهشرايط
تلاش است ممكن شديد نارضايتيهاي به نسبت دولت واكنشهاي
ازبين را دموكراتيك بيشتر هويت يك تدريجي ايجاد براي
موسسات از توسعه كشورهايدرحال پيروي ديگر بهعبارت.ببرد
راهرا است ممكن جهانتوسعهيافته چندمليتي سرمايهاي ماليو
هموار اصولدمكراتيك و هويت بين ارتباطنزديك برقراري براي
هويت پيدرپي استتغييرات ممكن موضوع اين حال بااين.سازد
تطبيقخود كشاكش در كه درحالتوسعه كشورهاي در سياسيدولتها
آگاهينابرابري رشد و روشهاياقتدارگرايانه از استفاده بين
.دهد راافزايش ;است اجتماعي
هويت تجديد سوم ، جهان در شده ياد تنوع به باتوجه ، ثانيا
ساختاري شرايط به بستگي تنها نه دمكراسي جهت در سياسي
چند سرمايهداري با برخورد و مواجهه نحوه بلكه دارد بومي
كه ميدهد نشان موضوع اينبود خواهد متفاوت نيز مليتي
سوم جهان در دمكراتيك هويت صورتبندياز نوع يك از صحبت
باعث ممكناست كه مذكور تنوعنميآيد نظر واقعيبه
موقعيت گردد ، مليتي چند فعاليتشركتهاي بيشتر تضعيف
اين.ميسازد رانامعلوم سوم جهان كشورهاي در دمكراسي
تجارت از شده ناشي دمكراتيك هويتهاي استكه معنا بدان
تكنولوژي ، انتقال و مليتي چند سرمايهداري جهاني ،
سياسي ، عوارض نتيجه اما ندارند ، غرب در واقعي استنادهاي
جهان از بخصوصي كشورهاي در كه است بينظيري اتفاق اجتماعي
كهAronowitzآرونوويتس نظر بهاست رخداده توسعه حال در
قرار مقايسه رامورد جهان سه در دمكراتيك هويتهاي تجديد
:است داده
و سرمايهداري جوامعمتاخر در اجتماعي جديد جنبشهاي توسعه
دمكراسي اصطلاح سوم جهان و صنعتيكمونيستي حال در جوامع
مدرنيته...ميشود گفته كه ادعا اينداد شكل راتغيير
ايدئولوژي با مسلما ولي است نداده دست از را خود خاصيت
اين مورد در پستمدرن ديدگاه.نيست يكي جديد جنبشهاي
نموده اقتباس را مدرنيته برنامههاي و اصطلاحات كه جنبشها
هست؟ چه ميدهند قرار نامربوطجديد زمينههاي در ولي
بوميگرايي ، منطقهگرايي بازيابي ، از جديد جنبشهاياجتماعي
براي ولي است چهبينالمللي اگر گفتماني و ميكنند صحبت
نيست ، جالب حمله اول خط عنوان سنتيبه طبقه همبستگي
مورد مقولهآشتيناپذير يك عنوان به تنهايي به را اماقدرت
.ميدهند قرار خطاب
ناپذير آشتي يكمقوله عنوان به بهقدرت آرونوويتس اشاره
منبعي عنوان به سياسي هويت تركيبفرهنگي خصوص در سوالي
يا و خوديخود به است ممكن كه مينمايد مطرح فراسويطبقه
از ناشي تهديدهاي دربرابر مقاومتي يافته سازمان طور به
نواحي در دمكراسي رشد امكان.آورد بهوجود قدرت مركز
تقاضا كه آندارد بر اشاره توسعه حال در جهان مختلف
روند است ممكن مجزا فرهنگي بيشترهويت چه هر شناخت براي
روند اين آزمون براي شيوه سه.باشد درآينده قابلپيشبيني
.دارد وجود
با (است غربي كهاصالتا) جهاني صنعتي فرهنگ تماس نخست ،
-كلي كن بنيان امر يك عنوان به توسعهنبايد حال در جهان
صنعت اين از معيني جنبههاي بلكه شود فرض -بومي فرهنگ
جاري الگوهاي عنوان به بومي فرهنگ در كه دارد وجود
توسعه حال در جهان از مخصوصي درمناطق كه -مصرفگرايي
به توسعهآثاري اين.داد جاي ميتوان را -است رشدنموده
برجسته ، بومي فرهنگي اينهويتهاي دهد نشان كه ندارد همراه
فرهنگيغرب نفوذ از ترس خلاصه ، .شدهاند بيرونگرفته از
بين از جهاني مقولهمصرفگرايي سريع ورود بوسيله ضرورتا
ناشي بومي دمكراتيك فرهنگ ظهور بهعكس بلكه.نميرود
از مذهب ، ثانيا.است جهاني صنعتي فرهنگ برابر در ازواكنش
به را آن نميتوان لذا و است هويتفرهنگي طبيعي اجزاي
ناديده -نفوذمدرنيزاسيون اثر در -تحليل به رو عنوانامري
احياگرانجنبشهاي توسعه حال در جهان مناطقمختلف در.انگاشت
به نياز بدون فرهنگي كههويت نكته اين اثبات در مذهبي
باشد ، سهيم داشته وجود ميتواند مدرنيزاسيون روشضد يك اتحاد
اين پيچيدگي توضيح (مارتين1990 و مهدن 19860).بودهاند
حاضر حال در اما.دارد جداگانهاي بهگزارش نياز توسعه نوع
با فرهنگي هويت ساختار احتمالا كه شود گفته است كافي
مورد خوبي به و بيشتر مداراي مذهبي ، با و فرهنگي تكثرگرايي
.ميگيرد استقبالقرار
مورد در باادعاهايش غرب در مدرنيسم پست عقيده ، ثالثا
كثرت ديدگاه و گرايي ملي فوق تمركزگرايي ، عدم ذهنيت
در تا نموده راتغذيه دمكراتيك تلاشهاي احتمالا گرايانه
اگر.شود گرفته بكار توسعه درحال جهان در فرهنگي تكثر
مرزهاي كه فرهنگي خطمشيهاي يعني وعدههايش به مدرنيسم پست
گردد ، پيروز زمينه اين در و نمايد عمل باشد ، نداشته نهادي
جهت جهاني روشنفكري شبكه خلال در خطمشيها اين اشاعه
در گوناگون فرهنگي سنتهاي نمودن پربار و احياء بر اثربخشي
پست نتيجه در.نيست انتظار از دور توسعه ، حال در جهان
عنوان به ذينفع فرهنگي گروههاي بوسيله است ممكن مدرنيسم
.شود درك آرمانهايشان و اهداف دهنده مشروعيت
-فرهنگي بازسازيهويت خم و پرپيچ مسير حاضر حال در.
پست و مدرنيته بين تلاقي توسعهبه حال در جهان در سياسي
در توسعه به اشتياق ديگر عبارت به.رسيدهاست مدرنيته
كشورهاي از غربي ، بسياري تكنولوژي تسلط و متناسب و خور
مدرنيزاسيون است ، كه متقاعدنموده را توسعه حال در
گرايشهاي تربيت.دارد نياز خارجي سرمايه از بيش به موفق ،
مستمر عرصه كردن روشمند آيندهنگريو عقلانيت ، جهت در فكري
جا تلقينو براي تلاش.است رسانده اثبات به فرهنگيرا تغيير
كه مدرنيته از وسيلهتقليد به جديد اجتماعي اخلاق انداختن
تلاشي و كشمكش واقع در دارد ، سوماستمرار جهان كشورهاي در
هر برايديدگاههاي آمده بوجود موقعيت نگهداري و برايابقا
غربي سرخوردگي ديگر ، طرف از.سنتگراياناست و مدرنيستها دو
در تخريبي باروند حركتي مجموعه عقلانيت ، نتايج و ازمدرنيته
موقعي.دارد دنبال به فرهنگي -حيثسياسي از نامعلومي جهت
حالتوسعه در جهان با تماس در واقعي طور به اينروند كه
به را مدرنيزاسيون ضرورتابرنامههاي است ممكن گيرد قرار
قبلا كه سنتگرارا نيروهاي است ممكن امامخاطرهنياندازد
گذاشته كنار مدرن توسعه شدهجهت برنامهريزي استراتژيهاي با
.گيرد كار به مختلف بهدرجات بودند شده
برواژه آيندهتاكيدي در كه كشيد نخواهد درازا به زياد.
به زيرا باشد ، توسعه حال در برايكشورهاي (سوم جهان) سوم
توسعه جهان خطي توسعه مدل مقابل در كه انجاميد نخواهد طول
اهميت حاضر حال در آنچه.شود پيدا ديگري معيار يافته
بودن خطي كه است مدرنيته پست و مدرنيته بين ارتباط دارد ،
و بخشد تحقق را فرهنگي و سياسي پيشرفت و بشكند را توسعه
نشده معين ازمعيارهاي كه اينست است ، موجه بيشتر آنچه
هم به جهاني معياري در را سنتگرايي و مدرنيته كه شود صحبت
نمودي تاييد حال در است ممكن ما ديگر ، عبارت به.دهد ربط
توسعهتاكيد محور عنوان به تناقض بر كه پارادايمجديد از
بر پستمدرنيته و بينمدرنيته عقلايي جايگاههستيم ميورزد ،
معناي بالاخره معنا ، اين دراست مقدم مدرنيته محوري نقش
.ميدهد دست از را خود معصوميت توسعه
نخواهد طول به -اساسي1 نكته چند بر مروري:خلاصه
و اقتصادي فرهنگي ، وجود يك عنوان به سوم جهان كه انجاميد
به استثنايي بطور حال عين در اما نمايد ، عمل واحد سياسي
تعبير ميتواند مدرنيته كننده توليد نه و كننده مصرف عنوان
.گردد
صنعتي حال غربي ، در غير جهان در توسعه حال در كشورهاي -2
حال در كل در آنها اما متفاوتيميباشند درجات با شدن
غربي) كهاغلب هستند شدن غربي برابر در مقاومتي تداركنمايش
اما.نمودهاند دريافت همراهمدرنيزاسيون و ملازم را (شدن
مدرنيزاسيون از كه دارد وجود شدن غربي به نسبت تناقضاتي
.است برخاسته كننده مصرف ويژه نيازهاي
مقدمهاي سوم درجهان سياسي و فرهنگي هويتهاي بازسازي -3
انتقال براي درخواست مليتي ، سرمايهداريچند تقويت بر
اينها ، همه و مذهبي و مليگرا احساسات احياي تكنولوژي ،
را است استوار پيشرفتخطي ايده بر كه را توسعه معناي
.مينمايد پيچيده
|