گروههاي و احزاب اسلامي انقلاب
فشار
حزب جامعهشناسي بر درآمدي
گروههاي و احزاب اسلامي انقلاب
فشار
تهران مردم نماينده انصاري مجيد حجتالاسلام با گفتگو
اسلامي شوراي درمجلس
كه هستند سياست عمده مباحث از فشار گروههاي و حزب:اشاره
كشور دردارد گستردهاي دامنه آنها مورد در مطالعه
پرسش اين بررسي و طرح ميتواند اينباره در بحث مامهمترين
و نگرفته بخود پايدار شكل ايران در حزب چرا:باشدكه
!است شده فشار گروههاي دوام و ظهور سبب چهعواملي "متقابلا
شوراي مجلس در تهران مردم نماينده انصاري حجتالاسلاممجيد
ذهنيت به پرسش ، اين به پاسخ در احزاب ، عضوكميسيون و اسلامي
اشاره احزاب داخلي مشكلات همچنين و حزب به مردمنسبت منفي
خاصي شرايط از ناشي نيز فشار گروههاي ايشان بهنظر.ميكند
تحقق و اسلامي انقلاب رشد مانع گروهها اين كهبههرحال است
.ميباشند اسلامي و آرمانهايانقلابي
مقالات گروه
رياست جريانانتخابات در كه موضوعاتي از يكي:همشهري
اركان از يكي بهعنوان احزاب بحث شد مطرح جمهوريبسيار
ارزيابي يا تحليل و تجزيه جابعالي.بود مدني جامعه اساسي
بيان خرداد دوم بعداز حزبي ازفعاليتهاي را خودتان
.بپردازيم بعدي بهمباحث "بعدا تا بفرمائيد
حماسه و خردادماه دوم انتخابات بعداز:انصاري مجيد
كشور سياسي عرصه در كشورمان متعهد و آگاه مردم كه پرشكوهي
و تشكل به سياسي فعاليتهاي به علاقهمندان رويكرد آفريدند ،
گروههاي و است گذشته از بيش حزبگرايي گفت تعبيريميتوان به
كردهاند را سياسي رسمي فعاليت و پروانه صدور زياديدرخواست
مورد كشور وزارت در مستقر احزاب ماده 10 دركميسيون كه
هم آن از پيش گرچه ميگيرد ، قرار يا قرارگرفته بررسي
گروههاي يا احزاب تشكيل راه برسر مانعي قانونيهيچ بهلحاظ
رسميت به احزاب اساسي قانون در خوشبختانه.سياسينداشتيم
ديگر و است شده تاكيد احزاب آزادي وبر شدهاند شناخته
قوانيني اساسي قانون براساس هم اسلاميايران جمهوري موازين
در احزاب مختلف بهدلايل اما.راهگشااست و روشن و شفاف
را خودشان واقعي و شايسته نتوانستهاندجايگاه تاكنون ايران
.باشند اثرگذار و كنند باز اجتماعيكشور سياسي مسائل در
شبه تشكلهاي وگرنه است ثبتشده رسمي احزاب منظور البته
و بودهاند فعال هم پيروزيانقلاب بعداز ايران در حزبي
بهمعناي حزب ولي.هستند مختلففعال صحنههاي در هم هماينك
نتوانسته تاكنون ايران كلمهدر قانوني و اصطلاحي و رسمي
باز مردم ميان در سياسيو فعاليتهاي در را خودش جايگاه
عامل مهمترين اما متفاوتاست و مختلف هم امر اين دلايل.كند
.ميباشد ايران تاريخسياسي گذشته در احزاب عملكرد ديرينه
كشورشان تاريخ احزابدر عملكرد از مثبت خاطره ايران مردم
نظام داراي انقلاباسلامي پيروزي از قبل ما كشورندارند
بطن و متن در سياسيشاهنشاهي نظام و بوده شاهنشاهي -سياسي
سلطنت.دارد آزادياحزاب و مردم آزادي با تضاد نوعي خودش
و متمدن كشورهاي برخياز در سلطنتي نظامهاي با هم ايران در
است مقامتشريفاتي يك سلطنت مقام يا شاه كه پيشرفتهاي
نهادهاياجتماعي شاه بعداز جوامع اين در.دارد تفاوت
ونيمهدمكراتيك دمكراتيك شيوههاي به كشور صحنه در اثرگذار
رابهوجود كهپارلمانها است انتخابات درواقع.ميشوند انتخاب
و رابرميگزينند كهنخستوزيران هستند پارلمانها و ميآورد
از ديگر برخي و درايران اما.ميكنند انتخاب را دولت
همه كه بود وضعبهگونهاي درواقع شاهنشاهي و سلطنتي كشورهاي
و بود شده متمركز ودربار شاه شخص در تصميمگيريها و قدرتها
جامعه در مردم راي و ازاراده برخاسته نهادهاي دليل بههمين
يا و ملي شوراي مجلس همبراي انتخاباتي اگر.نداشت وجود
و داشت تشريفاتي بيشترجنبه ميگرفت ، صورت انتخابات ديگر
دربار و شاه درشخص كشور سياسي قدرت كه ميدانستند همه
ماهيت به كهبرميگردد مسئله اين از گذشته.است متمركز
مردمي و واقعي هماحزاب احزاب انقلاب ، از قبل ايران حكومت
بودند دربار پرداختهخود و ساخته احزاب "عمدتانبودند
بهنمايش دمكراسيرا از ظاهري جلوهاي اينكه براي يعني
و حزباكثريت و ميكردند مشخص خودشان را افرادي بگذارند
وموءسسين احزاب اين رهبران چون و ميكردند درست را اقليتي
بودكه طبيعي نبودند ، موجهي و خوشنام افراد از احزاب اين
گام نخستين از و نداشتند اعتمادي هيچ آنها به مردم
سالهاي در "مثلا.بود پيشبيني قابل حزب آن شكست تشكيلحزب
آن از قبل يا رستاخيز حزب ايران در ستمشاهي عمررژيم آخر
روشن خيلي شدندكه تشكيل احزاب اين امثال و ايراننوين حزب
خورده سوگند و شده شناخته مهرههاي و ندارد جنبهواقعي بود
احزاب اين راس در بيگانه به وابسته و بهدربار وابسته
قبل و نداشته احزاب اين به اعتمادي مردمهيچگونه لذا هستند
حيطه و قدرت از خارج ايران در احزاب از اگربرخي هم آن از
با هماهنگ و جامعه متن از برخاسته بازهم شكلگرفتند دربار
مثال.نبودند ومقدسات معتقدات ازلحاظ عموميمردم گرايش
.است توده حزب بكنيم ذكر اينمورد براي كهميتوانيم روشني
لحاظ به گام نخستين در بنيان از كه بود حزبي تودهيك حزب
ملت قاطع اكثريت ايدئولوژي با مخالف وايدئولوژي فكري
مغايرت دينمداري انديشه با "اصولا وبود يعنياسلام ايران
فكري ركن مهمترين مقابل كه حزبي يك كه بود وطبيعي داشت
و اينها امثال و وحي و متافيزيك و خدا اعتقادبه يعني
حزب يك نميتوانست بههيچعنوان مردمقرارميگرفت انديشه
حزب اين بخصوص و باشد مردم مورداعتقاد و باشد فراگير
يعني جهاني قدرت بلوك دو از بهيكي عملي و فكري وابستگي
تاريخ به توجه با هم ايران ومردم داشت هم را سابق شوروي
شوروي از بعدها و روسيه كهاز ضربههايي و خودشان گذشته
حزبي به اعتمادي كههيچگونه بود پيدا بودند ديده كمونيست
آنهاهمسو با اعتقادي و بهلحاظفكري نه كه بكنند نميتوانند
.ملي استقلال بهلحاظ نه و است
نظام و شد برطرف موانع اين اسلامي انقلاب پيروزي بعداز
"محوري مردم" ،"حزبگرايي" ،"اسلامگرايي" به مقدساسلامي
ميداندار شرايط اين در.كرد روي "مردممداري"و
;بودند مساجد امام و روحانيت مقدسين ، كشور ، صحنههايسياسي
اين با آشتي و آشنايي هيچ گذشته رسمي احزاب كانونهاييكه
احزاب به نسبت بدبيني اين كه است طبيعي.نداشتند مراكز
البته.شد منتقل انقلاب بعداز به بااحتياط توام همچنان
مورد بزرگان بهوسيله ايران اسلامي حزبجمهوري انقلاب اوايل
رهبري معظم مقام و بهشتي دكتر مظلوم مثلشهيد مردم اعتماد
اعتماد مورد برجسته چهرههاي ديگر و هاشميرفسنجاني آقاي و
حزب و بود خوب حزب از عمومي استقبال شدو تشكيل مردم
حوادث اما باشد فراگير حزب يك ايرانميتوانست اسلامي جمهوري
آمد پيش ضرورتهاي و افتاد اتفاق اولانقلاب سالهاي در خاصي
برخي در تنگنظريهايي و گرفت شكل حزب انشعابهاييدر بعدها و
اين مجموعه كه گرفت صورت اسلامي حزبجمهوري درون عناصر از
دست از را خودش كارايي هم اسلامي حزبجمهوري شد باعث عوامل
حزب اين قالب در كه كردند حس شرايطمردم اين تحتداد
را آرمانهايشان و اهداف به جهترسيدن لازم سرعت نميتوانند
از جلوتر كه بود (ره)امام راسنظام در چون باشند ، داشته
خاصي دستهبندي و گرايش هر از وفراتر ميديد را مسائل زمان ،
آزادي و واهداف آرمانها مردم.نگاهميكرد جامعه و مردم به
(ره)امام از مستقيم دراطاعت را خودشان سربلندي و
با شدن همگام ظرفيت واحزاب ببينند شده تامين ميتوانستند
انتظار جامعه و مردمميخواستند كه سرعتي همان با را مردم
انقلاب مجاهدين سازمان گروههامثل اين بهطبع.نداشتند داشت
از و بودند خودي كهاحزاب هم اسلامي جمهوري حزب و اسلامي
و ناتواني و دچارانشعاب بودند شده تشكيل انقلابي نيروهاي
رسمي گروه هيچ تااكنون و تاريخ اين تا بههرحال.شدند ضعف
و مرسوم كشورها درديگر آنطوريكه است نتوانسته رسمي حزب و
يك در و بكند راجلب اعتماد كند ، پيدا شمول است متداول
و متشكل را درستجامعه سياسي مديريت و تعريفشده سازماندهي
.ببرد پيش مرامنامهخوبي و آرمانها بهسوي و كند منسجم
كردهاند كسب مجوزفعاليت احزاب از كثيري تعداد اگرچه امروز
جهت در خوبي مثبتو رويكرد خردادماه دوم بعداز بخصوص و
تا است لازم فرصتطولاني ميكنم تصور من ولي آمده پديد احزاب
و بشود ونهادينه قانونمندانه كشور در احزاب فعاليتهاي
جايگاه و جامعهبازيابند در را احزاب جايگاه بتوانند مردم
.ببينند احزاب از يكي در هم را خودشان
دلايل از يكي كنوني ، شرايط در ميفرماييد كه اين:همشهري
در حزب به نسبت مردم منفي ذهنيت حزب به مردم گرايش عدم
مطرح را آن صاحبنظران از بسياري كه است حكم يك است گذشته
و تحليل چه با حكم اين كه است اين بنده سوءال.ميكنند
برخي حكم ، اين درمقابل چون !است قابلاثبات تحقيقي مطالعات
عدمظهور و مردم منفي ذهنيت ميان نميتوانپيوندي كه معتقدند
دلايلي احزاب ، فعالنشدن گروه اين بهنظر.كرد برقرار احزاب
.دارد ذهنيتمردم از بيرون در
گوناگون علل نيست اين علت همه كه كردم عرض:انصاري
علت علت ، اين من بهنظر و بود اين ادله از يكيوجوددارد
اسلامي انقلاب پيروزي بعداز سياسي گروههاي چون.مهميميباشد
گروههاي همچون شدند ، سياسي فعاليتهاي صحنه وارد همكه
آزادي نهضت يا ملي جبهه مانند مليگرايي باگرايشهاي سياسي
.بكنند جلب خودشان به را مردم شايسته نتوانستنداعتماد
و انقلابي بهظاهر عملكرد ديرينه با اينهاهركدام گرچه
وارد اسلامي انقلاب پيروزي بعداز رژيمگذشته عليه مبارزه
فعاليت بستر و عمل ميدان در اينها يكاز هر اما شدند صحنه
اعتماد بهسرعت كه دادند بروز ازخود عمدهاي نقطهضعفهاي
عمومي جريان با نتوانستند دادندو دست از را مردم نسبي
خيلي وضعشان هم بعضيجريانات.باشند داشته سازگاري جامعه
كه خلق مجاهدين بفرمائيدسازمان فرض بود ، اين از بدتر
در ميكرد مطرح را وخلقها مردم از طرفداري ادعاي هم بسيار
كه قدرتگرا و سازمانانحصارطلب يك به شد تبديل عمل ميدان
و شده طرد جامعه از و ردشنيدند (ره)امام و مردم از هم بعد
خطرناك اقدامات و شدند تروريستيتبديل خشن گروه به سرعت به
و شد مردم براي ملي بهفجايع منجر "نهايتا كه دادند انجام
از هريك.شدند بيگانهتبديل عامل و جاسوس به هم سرانجام
داشته خاصي پرونده استكه ممكن يكديگر از جدا تجربههاي اين
نسبت جامعه عمومي باذهنيت نشود را چنداني ارتباط و باشند
يكديگر كنار اينهاوقتي مجموعه ولي كرد جستجو احزاب به
از بعد ديگر وبعضي انقلاب از قبل گذشته آن ميگيرد قرار
احزاب به ترديدنيست و احتياط نقطه يك به را مردم انقلاب
...ميدهد سوق
دارد ادامه
حزب جامعهشناسي بر درآمدي
(آخر بخش)
حزب تفهمگرايي
اختيارياند جمعيتهايي احزاب ، است معتقد وبر منظر اين از
از تا برسانند قدرت به را خود روساي ميكوشند اعضايشان كه
تحقق چون معنوي و مادي امتيازات برخي به طريق اين
.آيند نائل هردو يا شخصي منافع يا دلخواه برنامههايسياسي
حريفان ساير با رقابت به طلب قدرت شركتي حزبچونان واقع در
از تقاضا و عرضه بازاري قانون اتكاي به و سياسيميپردازد
سو يك از پسميجويد سود خويش به افراد پيوستن مدارجمختلف
به عيني مقاصد تحقق شيوههاي عقلاني محاسبه افرادبا
و دائمي سازمان و تشكيلات زاويه از بلندمدت پيگيرياهداف
.ميدهند سامان را فردي تلاشهاي خود ، نهادينه ومديريت رهبري
ماشين نوعي را حزب نيز شلزينگر جوزف چارچوب درهمين
به دسترسي و انتخابات در پيروزي كسب كه انتخاباتيميداند
حزب است معتقد روشلزينگر همين از.ميكند راتمهيد قدرت
شباهت اقتصادي شركتهاي ديگر به كه سياسياست شركتي
چنان شركتها اين واقع در (Schlesingerj,A,:).دارد
طبقه آرمانهاي از دفاع درصدد ديگر دوانزميرساند آنتوني كه
;نبوده اخلاقي ارزشهاي تثبيت و باامپرياليسم مبارزه كارگر ،
در پيروزي و برميآيند آراء بيشتر جلبهرچه پي در بلكه
پيربوردو علاوه به ميدهند قرار خويش سرلوحهكار را انتخابات
افراد رقابت گوناگون قلمروهاي مثابه جامعهبه تعريف با نيز
احزاب سوداگرانه عملگرايي به كسبمنافع ، سر بر گروهها و
ميشل سياق براين و پرداخته درانتخابات پيروزي باهدف
منافع آن در كه دانسته بازاري رامحيطي سياست قلمرو اوفرله
احزاب و ميگردد مبادله راي و قبالحمايت در سياسي وكالاهاي
كرسي و قدرت نظير سياسي كالاهاي دستيابيبه براي نيز سياسي
در كه همانگونه افراد پسسرمايهگذاريميكنند قانونگذاري
توليد شركت و كيفيت مطالعه به انتخابكالا براي تجاري مراكز
بازار در ميپردازند ، خريد حاصلهاز سود و قيمت و كننده
حزبي احزاب ، گوناگون ووعدههاي برنامهها ميان از نيز سياست
گاكسي.نمايد تامين را حداكثرمنافعشان كه برميگزينند را
كه ميداند سياسي شركتهايي سياسيرا احزاب پرتو اين در هم
منابع تناسب به و ندارند بازارسياسي در بيشتر كسب جز هدفي
عرضه مشتريان به كه ونماديني مادي امكانات مقابل در خود
هر بهميگردند آنانبهرهمند آراء و حمايتها از ميكنند
بهتجارت خواهي آرمان تبديل چگونگي تفهمگرايي ديدگاه صورت
دنبالميكند معاصر سياسي سوداگران منويات عالم در را پيشگي
تحليلهايسياسي بر چهسان اقتصادي تحليلهاي ميدهد نشان و
.است افتاده موءثر احزاب
رابطه جستجوي در تغييرگرايي حزبديدگاه تغييرگرايي
به و است حزبي جريانات با اجتماعي پايگاههاي ستيزهآميز
سياسي گروههاي و احزاب وضعيت صدداست در ماركس آراء اتكاء
راستا همين در.كند تبيين پيكارهاياجتماعي زاويه از را
وي لذا و ميداند جامعه متن نتيجهشكافپذيري را احزاب روكان
در موجود شكافهاي منشاء كه عميقي تحولات"از را خود مطالعه
(Lipet, s.and Rokkan,s,:)."آغازميكند هستند جوامع
كه هستند منازعاتي محصول اجتماعي شكافهاي انديشهروكان در
شكافها همين و دارند جامعه متن از برآمده درتضادهاي ريشه
برايند خود اجتماعي شكافهايميكنند متولد احزابرا نيز
ملي ، صنفي ، سياسي ، تاريخي ، فرهنگي ، يااصلاحات انقلابات
تحركات ايجاد بواسطه و هستند قومي و ونژادي مذهبي طبقاتي ،
اقطابي چنين ميانجامند جامعه اقطاب بهتفكيكپذيري اجتماعي
حاشيه -نشيني مركز مذهبي ، -سياسي چهارگانه درانواع نيز
دستهبندي روستائي -شهري و سرمايهداري -نشيني ، كارگري
تعارضات و ائتلافها نتيجه در مزبور وقطببنديهاي ميشوند
بنيان برهمين.ميدهند سامان را حزبي تنوعنظامهاي خود ،
فرض سه و پرداخت سياسي احزاب تبيين به نيز لوئيسلر دانيل
سياسي "ذاتا پديدهاي هيچ "اولا او عقيده به.ساخت مطرح را
تضادها و تنازعات متضمن مختلف سطوح در جامعه"ثانيا نيست ،
موجود تضادهاي نماينده سياسي احزاب "ثالثا استو رقابتها و
زمامداران و مردم ميان ميانجيگرا ونقشي جامعهاند در
.دارند برعهده
خاستگاه تبيين به تغييرگرا ديدگاه مجموع در
پاسخ در وجود اين با و ميپردازد احزاب اجتماعي ستيزهآميز
به اجتماعي خشن پيكارهاي و تعارضات گذار از سئوال به
.ميماند خاموش حزبي مسالمتآميز رقابتهاي
|