آشنا هند فيلسوف
به نگاهي
خرد پرتو در گفتوگو
بودا انديشههاي
آشنا هند فيلسوف
ابوالقاسم هاي انديشه و نوشتهها زندگي ، به نگاهي
(بخش واپسين) ميرفندرسكي
و انديشهها بررسي به نويسنده پيشين ، بخش در:جستارگشايي
.پرداخت فلسفيميرفندرسكي ديدگاههاي
ديگر شناسايي دنباله جستار ، اين بخش واپسين در اينك
خوانندگان نگاه از فرزانه انديشمند اين وآثار نوشتهها
.ميگذرد گرامي
معارف گروه
مجتبائي الله فتح دكتر استاد: نوشته
عربي زبان به است نوشتهمختصري فيالحركه ، رساله -2
حركتي هر آنكه وبيان آن اقسام و حركت تعريف در فصل در
شوند آغاز محركيواجد از بايد "كلا حركات و محركياست محتاج
از را اينرساله مير.ندارد محركي خود استو اول محرك كه
مثل انكارنظريه و رد به آن در و مشاءنوشته طريقه ديدگاه
حواشيمفيد با رساله اين از منتخباتياست پرداخته افلاطوني
حكماي آثار از منتخباتي آشتيانيدر جلالالدين كوشش به
.است شده نشر و طبع (8190) الهيايران
در مير كه مانند رساله است نامهاي تشكيك ، در رساله -3
در تشكيك دربارهمساله كاشاني مظفر آقا كه سوءالي به پاسخ
شيوه به ايننامه در مير.است نوشته بوده اوكرده از ذاتيات
در تشكيك كهبه اشراقيان خلاف بر و سخنميگويد مشائيان
اين.تشكيكنميداند به مقول را ويذاتيات قائلند ، ذاتيات
منتخبات درهمان آشتياني جلالالدين باتعليقات نيز نامه
.است انتشاريافته (9097)
به كه رسالههايي "ظاهرا فارسي ، به كيميا ، در رساله -4
الاصغر باب و كبريت و زيبق در رساله اربعه ، اركان نامهاي
از تحريرهايي يا نسخهها بايد است موجود كتابخانهها در
.باشد رساله همين
شده داده نسبت او به كيميا در نيز عربي زبان به منظومهاي
.(مركزي 2/96) است
نوشته ، حاشيه برآن مير كه متني بسشت ، جوگ بر حواشي -5
به شاه اكبر زمان در كه هندي حكمت و عرفان در است كتابي
(1)لگهويوگهواسيشتهه نام به كتاب اصل.شد ترجمه فارسي
به كه يوگهواسيشتهه نام به استازمنظومهبزرگتري خلاصهاي
.است معروف نيز واسيشتههراماينه و (2)نامهايمهاراماينه
ميان است حقيقتگفتوگويي در طولاني ، اينمنظومه
معروف باشاهزاده هند افسانهاي و باستاني واسيشتهه ، حكيم
راماينه ، بزرگهند ، ديني حماسه كه -"راماچندره"يا "راما"
ضمن در حكيم آن ، استاد سراسر در و -اوست وجنگهاي كارها شرح
را خود فلسفي و تعليماتاخلاقي پندآميز بيانداستانهايي
كتاب اين در كه فلسفهاي.ميكند بيان خويش برايشاگرد
از كه است (3)وجوديمطلق توحيد تفكر همان "كلا مطرحاست
نماينده و شمارميرود به هند عرفاني و مهمفلسفي مكاتب
دشوار و آراءپيچيده و افكار ولياست (4)آنسنكره برجسته
شده بيان وروشنتر سادهتر صورتي به اينمنظومه در مكتب اين
فهم به ودلانگيز شيرين تمثيلات و افسانهها استفادهاز با و
كتاب.گرديدهاست نزديك نيستند ، تخصص كهاهل كساني درك و
به درسده 9م كه آن خلاصه اما است ، ترجمهنشده فارسي به اصلي
دورانسلطنت در گفتيم ، چنانكه بود ، تدوينشده سنسكريت زبان
دردورههاي و شد ترجمه پانيپتي نظامالدين قلم به شاه اكبر
فارسينگارش به آن از ديگري وتلخيصهاي ترجمهها نيز بعد
آشنا اينكتاب با رسيد هند به كهميرفندرسكي هنگامي.يافت
.آنگرديد مجذوب سخت و شد
در سودمندي توضيحات نكاتو كتاب ، اين مطالعه هنگام مير
ديده كتاب اين ازنسخههاي برخي در هنوز كه آننوشت حاشيه
كوشش به ش پانيپتيدر 1360 الدين نظام فارسي ترجمهميشود
چاپ اين رسيد ، ولي طبع به تهران در جلالينائيني محمدرضا
.راندارد ميرفندرسكي حواشي
به وي كه برميآيد چنين كتاب براين ميرفندرسكي حواشي از
كوشش راه اين در و داشته وافر اشتياق هندويي معارف شناخت
يافته آشنايي سنسكريت زبان مقدمات با وياست كرده بسيار
آن اصطلاحات و الفاظ و زبان اين چگونگي به كه اشاراتي از و
به كتابها قرائتاينگونه لزوم به كه چنينبرميآيد ميكند ،
و اشارات "حواشيغالبا اين در.است بوده اصليپيبرده زبان
عقايد و فلسفييوناني موضوعات با مقايسه تطبيقيو ملاحظات
در بيروني كتابپاتنجل به كه اشاراتي از و ديدهميشود اسلامي
ابوريحان بانوشتههاي كه ميشود معلوم حواشيميكند ، اين
.است بوده آشنا هندنيز درباره
به نيز نامهاي فرهنگ بسشت جوگ كتاب براي ميرفندرسكي
هم آن ، از نسخههايي كه بود داده ترتيب جوگ كشفاللغات نام
اصطلاحات و است جداگانهموجود طور به هم و كتاب آن ضميمه به
و شده تنظيم حروفتهجي ترتيب به فرهنگنامه دراين هندي
مواردي ودر شده گرفته كتاب متن از "آنهاغالبا تعريفات
.است افزودهگرديده برآنها نيز ازميرفندرسكي گونهاي توضيح
نام به كتابي از امروزنسخههايي فرهنگنامه ، اين بر علاوه
كتابخانه نسخه ازجمله هست ، كتابخانهها در بسشت منتخبجوگ
افشار بهاحمد متعلق نسخه و مورخه 1262 (ش640) شورا مجلس
شيرازمنتقل دانشگاه كتابخانه به كه -ق مورخ 1231 شيرازي ،
نسخه هردو در و شده دانسته آثارميرفندرسكي از كه -است شده
اين در آمدهاست مصنف عنوان به ابوالقاسمميرفندرسكي نام
جوگبسشت كتاب از عرفاني مضامين كوتاهبا قطعههايي كتاب
بيت يك قطعه هر پي در و نقلشده "عينا پانيپتي ترجمه
عطار ، چون ازشاعراني مضمون و مفاد همان با شعرفارسي
آمده ديگر وشاعران حافظ مغربي ، حسيني ، سيد شبستري ، مولوي ،
يكساني گزيدههاارائه اين گردآورنده مقصود استكه روشن.است
.است اسلاميبوده و هندويي عرفاني عوالمفكري يگانگي و
وجود است ، ذكر قابل اينمنتخب درباره كه نكتهاي
.است آن در شاعرسده 13ق ، اصفهاني ، فاني از ادبياتفراوان
"طبعا كتاب دراين متاخر شاعري از ابياتي اولوجود نظر در
ديگر ازسوي ولي ميكند ، ابطال بهميرفندرسكي را آن انتساب
بالايآنها بسيار شمار و كتاب درسرتاسر ابيات اين فراواني
ازنيمي بيش) است شده نقل ديگر ازشاعران كه ابياتي به نسبت
دليل خود ،(است فاني از اينكتاب در شده نقل اشعار كل از
در اصلي گزيدههاي آنهابه شدن افزوده و بودن برالحاقي
جلالي كوشش به ش در1348 كتاب اين و بود تواند زمانهايبعد
و خدايابي و آدابطريقت ساختگي عنوان با وتاراچند نائيني
در آن از نسخههاييكه روي از گردآورنده ، موءلفيا نام بدون
.شدهاست نشر و طبع تهران در آوردهبودند ، دست به هند
ميرفندرسكي از اشعاري تذكرهها اغلب در اشعار -6
چند و است قصيده دو برجايمانده او از آنچه.نقلكردهاند
از است قصايدشكوائيهاي از يكي.قطعه چند رباعيو
در است منظومهاي وديگري ايام قدرناشناسي و روزگارنامساعد
قصيده اينشد بداناشاره اين از پيش كه الهي وحكمت فلسفه
از خلخالي ، محمدصالح شرح.كردهاند شرح راچندتن معروف
حضرت شرحدعاي با همراه ق ، در 1312.سده12ق دانشمندان
وشرح رسيده سنگي چاپ به تهران جاميدر لوايح و (ع)امير
درتهران لايق فضلالله كوشش به دارابيشيرازي شريف عباس حكيم
.شدهاست نشر و طبع (ش 1337)
تاريخ چون ديگري تاليفات تراجم كتب و تذكرهها از بعضي در
نام به ديگر نوشتههاي و رسالات برخي و المزله تحقيق صفويه ،
نيامده دست به آنها از اثري تاكنون كه كردهاند ذكر مير
.است
:پانوشتها
) olaghu-yoga Vasishtha
) maha Ramayana
) Advaita-Vedanta
) Shankara
) Aspects...
به نگاهي خرد پرتو در گفتوگو
بودا انديشههاي
قوم از بود اشرافزادهاي(بودا اصلي نام) (1)گوتاما
و زايش زمان در كه اقواميبودند زمره در قوم اين (2).شاكيا
گنگ رود حوزه از كنارهشمالي امتداد در شمالي هند بالشتمدن
قوم جمله از گنگ حوزهرود در موجود اقوام (3).پراكندهبودند
اين فلذا قرارداشتند ، جنوب اقوام سيطره و تحتنفوذ شاكيا
سر بر وقبيلهها اقوام بين جدال و جنگ هموارهشاهد منطقه
.قدرتبودهاند و مالكيت
طبقه شامل 4 هند آنزمان جامعه طبقاتي ، سيستم لحاظ از
مردم -جنگجويان -برهمنان:از بودند عبارت كه مجزاميشدند
.خدمتكاران-عادي
در خاص تلقي نوعي ايجاد باعث طبقات تقسيمبندي نوع اين
بوده طبقه هر به وابسته انسانهاي شخصيتهاي از هنديان بين
و دانا و خردمند "بودذاتا فردي برهمن ، از منظور "مثلا است ،
نوع اينپست فرومايهو "ذاتا بود فردي ازخدمتكار منظور
اصل در بوداما اقتصادي نقش از جدا ظاهر هرچندبه تلقي طرز
.ميشد حاصل نقشها ازآن كه بود نتيجهاي
داشتند ، اختيار رادر معنوي قدرت كه برهمنان برخلاف
...و راندن لحاظحكومت از فوقالعاده قدرتي جنگجويان ، داراي
بين ساله چندين وجنگهاي درگيريها بروز با "نهايتا.بودهاند
بر مبتني شهرهايي برايتشكيل مناسب بستري اينجنگجويان ،
به تمايل و امنيت مردمبه نيازآمد پديد زندگيمسالمتآميز
از.گرديد تشكيلشهرها باعث عمومي حمايت از برخوردارشدن
بودا محلتولد كه بود (4)كاپيلاواتهو شهرهاشهر اين جمله
.ميگردد محسوب
جوابگو فوقالذكر سنتي طبقاتي سيستم شهرها ، پيدايش با
شهرها به افراد زيادياز تعداد شدن روانه با زيرا نبود ،
طبقهبندي اين (حمايتعمومي و مزايا از شدن برايبرخوردار)
روابط نوعي شهري ايجادزندگي لحاظ به همچنين.همميريخت به
بين...و زمين وفروش خريد و بهرهاي نظام وام ، ازقبيل مالي
در بالا طبقه فردياز بود ممكن لذا بود ، آمده آنپيش ساكنان
و شود بدل طبقهپايين در فردي به فوق امور اشتباهاتيدر اثر
اصطلاح به)خردورزي با پايين طبقه از يعنيفردي بالعكس ، يا
روندي چنين.گردد مبدل بالا طبقه در بهفردي (زرنگي:عاميانه
.عمومميشد اذهان در فضيلت و خرد جديدياز تعريف به منجر
طبقات ظهور علت به) جديد جوامع در طبقهبندي مشكل حل براي
يكي:ميشد مطرح جامعه در پاسخ دو (بازرگانان مثل جديد
كه ،(محافظهكارانه ديدي با) برهمنان پاسخ
سيستم بنابراين مذكوربودند ، طبقاتي نظم نظريهپردازان خود
ميان در را نوظهور وطبقات مشاغل و كردند حفظ را طبقاتيكهن
بود فيلسوف و مرتاضانانديشمند پاسخ ديگري و دادند آنانجاي
بنابراين.بود جزءاينان نيز بودا كه (ديدياصلاحطلبانه با)
به او افكار و تحولاتبود دوران كه ميزيست دردوراني بودا
.بود شده بروزشانمسلم پيش مدتها از كه تحولاتيبود سبب
حيث از بود آن سردمدار بودا كه اصلاحطلبانه گرايش مورد در
:كرد اشاره برهمن و او گفتوگوي به ميتوان ابزار و روش
آمده بودايي منابع در يكبرهمن و بودا بين كه گفتوگويي در
كه گونه همان) !است چهكسي واقعي برهمن:ميپرسد است ، بودا
كه بود معني جامعهبدين آن در سوءال اين شد ذكر نيز"قبلا
كه كسي:جوابميدهد برهمن (!است كسي چه نوعآدمي برترين
.باشد بافضيلتتر و زيباتر ، بخردتر داناتر ،
باشد اصيل پدري ، پشت هفت تا كه بيآن آدم آيا:بودا
!است برهمن كه گردد مدعي ميتواند
.بله:برهمن
آموخته را برهمنان علوم بيآنكه انسان آيا:بودا
!نمايد برهمني ادعاي ميتواند باشد ،
.بله:برهمن
داشته را برهمنان زيباييجسماني بيآنكه انسان آيا:بودا
!نمايد برهمني ادعاي باشدميتواند
.بله:برهمن
داشته را برهمنان فضيلت و خرد بيآنكه انسان آيا:بودا
!نمايد برهمني ادعاي ميتواند باشد
.نخير:برهمن
مبني وي ناحيه از بود برهمناقراري سوي از نخير كلمه بيان
تحول جامعه كه آن است ، حال فضيلت و خرد اساس كه براين
و ميكرد تعريف نوعديگري به را فضيلت و خرد زمانبودا يافته
.ذاتينميدانست را آن
نمايشگر بودا ، و برهمن بين ديداري و اتفاق چنين وجود صرف
موفقيت گفتوگو ، و بحث سايهاين در كه است گفتوگو و نوعيبحث
نمايشگر گفتوگويي عبارتيچنين به ميشود ، بودا بزرگينصيب
بوجود زمان آن تحوليافته جامعه در كه است بيان نوعيآزادي
فرصت اين از ابزارگفتوگو ، از استفاده با وبودا بود آمده
در قدرت و سيستماقتصادي تغيير براي را سود آمدهنهايت بدست
:كه گرفت نتيجه چنين و كسبنمود جامعه ،
يا و جنگجو يا خدمتكار خواه و برهمن خواه جنايتكاري ، هر
جنايت ميزان و نوع براساس "منحصرا و پادشاه دست به كشاورز
محكوم محاكمهو طبقاتي ملاحظات و براساسمناسبات نه و خود
....و شد خواهد
گرفت خود به بينالمللي صورت بودائيسم ترتيب بدين
به مختص بودا ، نمايندگي با انديشمندان ، اين تعاليم زيرا
با (5)حق طالب بودند مردمي.نبود گنگ رود حوزه جامعه
اين خودساخته ، هرچند قيود از رهايي وپيام جهاني تفكراتي
شدنشخصيت نمادين با بعدي ساليان فلسفيطي و اخلاقي نظام
.منحرفگرديد بت شكل در بودا
هدايي ياشار
:پينوشت
كريدرز مايكل:نويسنده -"بودا" (3Sakya(2Gotama(1
Samanas(5Kapilavatthu(4
|