حماسه"
جوانان سياسي مشاركت
اين بر محكمي دليل ،"خرداد دوم
به خواهان جوانان كه
است امر
هستند خود مقدرات گرفتن دست
ميبينند خود در را امكان واين
اهميت حايز جنبه چند از جوانان مسايل به پرداختن:مقدمه
به.جامعههستند بخش حساسترين و مهمترين جوانان ، است
قشر اين محسوبميشوند ، جامعه اصلي بدنه جوانان ديگر ، عبارت
عامل پنج از موءلفه مديريت ، دو و عمده كار نيروي عنوان به
در را تكنولوژي و سرمايه ، مديريت انساني ، نيروي زمين ،
فعاليت براي مساعدي بسيار وجسمي سني شرايط در و برميگيرند
قشر فعالترين اقتصادي ، نظر از دارندو قرار معاش كسب و
خردمندانه شده ، حساب تربيت فرهنگي ، ازنظرميباشند جامعه
بهتر و درحال ، كاراتر جامعه نويد نگرانهجوانان ، آينده و
خلاقيت زمينههاي ايجاد و پرورش.داد راخواهد آينده در
جامعه فرداي مادران و پدر كه جوانان در وشخصيتسازي
و خطرات از بسياري به نسبت را اجتماع ماهستند ،
نظر از و ميدارد مصون فرهنگي و انحرافاتاجتماعي
از آگاهي و درك به جوانان كردن سياسي ، علاقهمند
تصميمگيريهاي در شركت و جامعه در تاريخي و فرايندهايسياسي
سوي ، ديگر از.انجاميد خواهد ملي هويت استحكام به كلانكشور ،
جمعيت بودن پديدهجوان ، سوم جهان جوامع ويژگيهاي از يكي
كه ولد و زاد جوامع ، افزايش نوع اين در كشورهاست ، اين
بيحساب مثل توليد علاوه وبه پزشكي تكنولوژي افزايش متعاقب
از قبل سنين در مير و مرگ ونيز كرد پيدا ظهور كتاب و
كه شد باعث آمد پديد زندگي به كاهشاميد دليل به كه كهولت
.شود پهنتر ايران هرمجمعيتي مياني بدنه
جواناندر به توجه جهت هم سومي دليل و ضرورت بتوان شايد
تاريخ در ايراني ، جوانان اينكه آن و گرفت نظر
جوانان نقش اسلامي ، انقلاب در.درخشيدند خوش معاصركشورمان
جوانمرديهاو.برد ياد از نميتوان را مبارز ودانشجويان
را جنگيتحميلي در ما جوانان خودگذشتگيهاي از و فداكاريها
را "خرداد حماسه"اينكه ، نهايت در و گرفت ناديده نميتوان
محكمي دليل ،"خرداد حماسهدوم".داشت دور نظر از نميتوان
خود مقدرات گرفتن دست به جوانانخواهان كه است امر اين بر
بيان در سعي آنها.ميبينند خود رادر امكان واين هستند
آنها قيم كسي اينكه بدون جامعه در تقاضاهايخود و خواستها
داشته را خود صداي كه ميكنند تلاش جوانان.دارند باشد ،
اساسيترين استقلال كه شوند يادآور خود بهبزرگان و باشند
و شده داده قرار بشر نهاد در كه است عطيهالهي
عميق شناخت و توجه خواستار آنان.گرفت نميتوانناديده
حالي عين در جوانان.ميباشند خود آرزوهاي و مسايل ، مشكلات
خود جامعه هويت و رسوم و آداب به و بزرگان كهبه
به اتكاء بدون زندگي راه ميورزند عشق و احترامگذارده
استقلال بهتر ، عبارت به ميكنند ، تجربه ديگرانرا
در را جامعه اقتصادي و اجتماعي سياسي ، جوانان ، استقلال
.داشت پيخواهد
آگاهانه و شكوهمندانه بيان ،"خرداد دوم حماسه"
انتخابات ، نتايج از فارغ.است جامعه در جوانان مشاركت
واز سياسي بيتفاوتي گذاشتن وكنار جوانان فعالانه شركت نحوه
از آنها ، نشان سياسي مشاركت بودن آميز مسالمت مهمتر همه
بدون و مااست ، جامعه در مساعدي بسترهاي و زمينهها گسترش
گسترده سياسيمسالمتآميز مشاركت موارد معدود از يكي اين شك
و استحكام و براقتدار ديگري بيان تا بوده ما جامعه در
چه اما است ، اسلامي ازانقلاب مستقربعد سياسي نظام استقرار
عادي روند به و گردد پذير تكرار"حماسهها" اين كه كنيم
بازي قواعد چگونه ديگر ، عبارت به !بدلگردد درجامعه خودجوش
در را جوانان "مخصوصا و جامعه آحاد سياسيهمه مشاركت و
اين به پاسخ براي !كنيم نهادينه جامعه تصميمگيريكلان
و ويژگيها شناخت و درك به نياز ميرسد بهنظر سوءال ،
و مناسب بستر و امكانات گاهي ، همچنين و خصلتهايجوانان
دو اين به توجه با.است جامعه در سياسي مساعدمشاركت
اين بر فرض.بگيريم نظر در هم را احتياطهايي امر ، بايد
مناسب بستر و امكانات وجود جوانان شناخت با استكه
مسالمتآميز و فعال بهينه ، سياسي مشاركت درجامعه ،
از كه است اين درصدد مقاله اين.آمد وجودخواهد
.ببندد انحراف زمينه روي به را درب ديدگاهآسيبشناسانه
:ضرورتها و جوانان -الف
ديگر از را آنها كه ميباشند خاصي ويژگيهاي داراي جوانان
خصوصياتي و ضرورتها به اينجا در.ميسازد جدا اقشار
:است متناسب ما بحث با بيشتر كه ميشود پرداخته
ازقواي كه هستند سنيني در جوانان:بودن پرانرژي و فعال -1
فعاليت امرامكان اين.برخوردارند رشدي روبه فكري و جسماني
فراهم را وخانوادگي فردي اجتماعي ، زندگي در مشاركت و
جواني نيروي كردن وكاناليزه جوانان از واستفاده ميآورد
اجتماعي نيازهاي و اهداف با كهمتناسب مسايلي در را آنها
.مينمايد هستندضروري ما جامعه
و جمعي زندگي به ورود دوره اولين جواني ;بودن تجربه كم -2
جوانان با همگامي و آموزش.است مسئوليت قبول تجربه اولين
ضرورت مسئوليت قبول سمت به آنها بهينه دادن سوق و
توجهبه و آمادگي بدون نبايد ما است ، انكارناپذيري
به راوادار آنها جوانان ، ظرفيتهاي و تواناييها امكانات ،
.ندارد تحميل ، تناسبي با جواني زيرا نماييم كاري انجام
اگر.باشد تنوع با همراه بايد جوانان زندگي:طلبي تنوع -3
باشد ، جوانان هم قبول قابل جامعه يك رسوم و آداب و قواعد
خود تلاشميكنند و بپردازند قضايا ديگر جوانب به دارند سعي
دوره:استقلال -يابند40 دست نتايج آن به شخصي تجربههاي از
قرار نوجواني و دورهكودكي از بعد اينكه دليل به جواني
تحت افراد جواني ، از دورهقبل در كه آنجايي از و ميگيرد
استقلال كسب خواهان دارند ، جوانان قرار خانواده شديد نظر
تصميمگيري خود به مربوط درامور خود ميخواهند و هستند
.نمايند خانوادهمشاركت تصميمگيري فعاليتهاو يادر و نمايند
كه فكري استقلال است ، گونه دو به جوانان ازنظر بودن مستقل
مادي استقلال و ميگيرد انجام آنها فكري قواي متعاقبرشد
وبا مناسب حرفهاي و كار آوردن بدست درصدد آن تحقق كهبراي
برخيآرزوهاي و تفريحات به بتوانند تا هستند خوب درآمد
.بپوشانند عمل جامه جواني دوران
آورده بند 3 در كه همانطور:نو چيزهاي به شديد گرايش -5
را جامعه در جاري وهنجارهاي سنتها موقعي تا جوانان شد ،
اين "قاعدتا آنها و باشد قبول قابل آنها براي كه ميپذيرند
خانوادگيشان و اجتماعي زندگي مورد در كه دارند را اجازه
امر اين.نمايند است ، تصميمگيري رسيده ارث به آنها به كه
داشته خاصي گرايش نو ، و جرياناتجديد به كه ميشود باعث
.است بوده عجله با همراه قدري اينگرايش هم "عمدتا و باشند
دليل به طرف يك از جديد ، مسايل به عجولانهجوانان گرايش
هر قبول حس خاطر به ديگر ، سوي از و جامعه بخشسنتي مقاومت
رعايتكرد بايد راهم نكته اين البته.ميباشد است ، آنچهجديد
اگر گودميشوند وارد زودي به كه ميزان همان به جوانان تا
روحيه به توجه گردند ، با شديد سرخوردگي دچار و شوند سركوب
.شد خواهند منزوي بلكهبيشتر و سرعت همان به آنها ، حساس
از كند ادعا تواند نمي انساني ، هيچ:گرايي عقل -6
در كه جوانان نسبت همان به پس.است كامل عقلي نظر
از بيشتري اشتباهات امكان دارند قرار عقلاني رشد مراحل
.برسند پختگي مرحله به سرانجام تا ميرود انتظار آنها
كهبايد است اين مينمايد ضروري جوانان با برخورد در آنچهكه
و عقلي ازنظر كار كه موقعي تا كرد ، رفتار عقلاني آنها با
.بود نخواهد قابلپذيرش آنها براي نشود ، توجيه استدلال با
اجتماعي رفتار و ازازدواج اجتماعي ، زندگي جنبههاي تمامي
.است فهم قابل جوانان عقلانيبراي مجراي از مذهب تا گرفته
و عقلانيت از ، خود سني شرايط دليل به جوانان
است ممكن و ميكنند پيروي مساوي طور به "تقريبا احساس ،
.بگيرند كمك بيشتر خود احساسات از حتي مواقع بعضي در
عقلانيجامعه برخورد و است عقلاني درك سمت به آنها گرايش اما
آنها ، در ونهفته شديد عقلگرايي و عقلانيت رشد به جوانان با
.كرد خواهد كمك
:امكانات و شرايط:سياسي مشاركت -
گاهي كه افراد داوطلبانه متقابل كنش يا عمل سياسي ، مشاركت
شركت جهت سياسي بيتفاوتي يا خشونت با همراه
مشاركت پس.ميشود اطلاق است ، سياسي كلان درتصميمگيريهاي
و -است 3 داوطلبانه-است 2 متقابل كنش يا عمل -سياسي1
.برميگيرد رادر سياسي بيتفاوتي و خشونت طيفي
سياسي بيتفاوتي خشونت
قسمتميباشد دو سياسي مشاركت:سياسي مشاركت انواع ;الف
مشاركتسياسي:دوم -آميز مسالمت سياسي مشاركت:اول
آميز غيرمسالمت
:از است عبارت كه مسالمتآميز سياسي مشاركت (اول
كه برنامههايي گذاشتن اجرا به -سياسي 2 گروههاي تشكيل -1
-برايحكومت 4 كار -است 3 شده تنظيم حكومت و حزب طرف از
براي تبليغات-اداري 6 دستگاههاي با تماس -دادن 5 راي
سياستها و كانديداها
:از است عبارت كه بار خشونت و غيرمسالمتآميز مشاركت (دوم
-روستايي3 يا شهري)چريكي جنگهاي -سياسي 2 كشي آدم -1
تظاهرات و شورش -نظامي5 گروههاي طغيان -كودتا 4
انقلاب -اعتصابات 7-6
:سياسي مشاركت افزايش بستر و امكانات (ب
ورود و سياسي مشاركت افزايش درباره مختلفي نظريات
كه هنگامي به ميشود ، مطرح شدن سياسي فرايند در
عوامل گيرند ، عهده به جامعهها در را بيشتري نقش ميخواهند
:است موءثر سياسي مشاركت افزايش ميزان زيردر
در را تغييراتي خود با نوسازي روند:نوسازي -1
افزايش مانند سياسي و اقتصادي اجتماعي ، زمينه
شدن ، صنعتي تربيت ، و تعليم و سواد گسترش شهرنشيني ،
به سياسي آگاهي و مشاغل تنوع گروهي ، ارتباطات توسعه
در سياسي مشاركت افزايش باعث روند ، اين.دنبالدارد
.است كشورهاگرديده
طبقه گسترش:اجتماعي طبقات ساختار در تغيير -2
كشورها در متوسط طبقه ايجاد و شدن صنعتي متعاقب كارگر ،
.انجاميد سياسي مشاركت در تغييراتي به
و روشنفكران:همگاني و جديد ارتباطات و روشنفكران اثر -3
و مطرح را غيره و ناسيوناليسم مانند عقايدي نويسندگان ،
تصميمات اخذ در مردم بيشتر مشاركت و نقش افزايش خواستار
در و يافت گسترش جهان در مختلف طريق به عقايد اين.ميشوند
سوم جهان دركشورهاي بخصوص مشاركت افزايش به نهايت
آغاز از قبل جهانسوم ، كشورهاي از بسياري در.انجاميد
.شدهبود منتشر عقايد اين نوسازي جريان
رهبران ميان در كه مواقعي در:سياسي رهبران ميان تعارض -4
راه يك وجوددارد ، تعارض آن حفظ يا قدرت به نيل براي سياسي
يك.است مردم حمايتاز درخواست تعارض ، اين در پيروزي براي
.ميبخشد آنهامشروعيت مشاركت به مردم از درخواستي چنين
در دولت فعاليتهاي گسترش:مدني جامعه تاسيس و گسترش -5
بهآن فرهنگي و اقتصادي اجتماعي ، امور در جامعه محيط
زندگيروزمره دولت ، اعمال بيشتر و بيشتر روز هر كه معناست
دخالت به طبيعيمايل طور به مردم.برميگيرد در را بهنگام
بستر قوانيني و اينكهراهها مگر نيستند خود امور در دولت
مردم.سازد فراهم بهخودشان مربوط امور در را آنها مشاركت
منافع خود ، به مربوط امور در حقمشاركت بدون كه ميكنند فكر
حكومت فعاليتهاي افزايش.ميگيرد خطرقرار معرض در آنها
همين در.ميشود مشاركت براي بيشتر باعثتقاضاهاي اغلب
در حقوق اعطاي به زمينه يك در حقوق حال ، اعطاي
در انتظارات به است ممكن حتي و ميانجامد زمينههايديگر
بنابراين ، .شود منجر زمينه اين در حالافزايش
به.ميافزايد سياسي مشاركت افزايش به خود فعاليتهايدولت
فراهم صورت در ميتواند سياسي مشاركت كلي ، طور
:يابد افزايش زير بودنفرايندهاي
كشور يك داخل در مختلف وفرقههاي گروهها يعني سازي ملت -1
مجموعه يك را خود و داشته تفاهم و يگانگي و همبستگي احساس
با دولت يك اينكه معني به دولتسازي -نمايند20 احساس
-آيد30 كار روي مردم عامه مسئوليت با و قانوني اختيارات
در آن توزيع باز و وقدرت ثروت توزيع مجدد ، توزيع و توزيع
شود شكسته جامعه در احتمالي كهانحصارهاي ميشود باعث جامعه
اينكه"نهايتا و -آيد40 بوجود همه مشاركتبراي امكان و
ايجاد جامعه در مشروعيت افزايش براي را فوق ، بستر عوامل
باشد ، بالاتر سياسي نظام يك مشروعيت قدر هر.ميكند
هر عوض ، در و است بيشتر مسالمتآميز سياسي فرايندمشاركت
امكان باشد ، پايينتر نظام يك سياسي قدرمشروعيت
پس.مييابد افزايش غيرمسالمتآميز مشاركتسياسي
وجود سياسي مشاركت نحوه و مشروعيت بين رابطهتنگاتنگي
.دارد
زندي غراياق داود
|