ناشناخته دنياي از تازه صداي
اظهارنظرها و بازتابها
ادبيات نوبل برندگان
ناشناخته دنياي از تازه صداي
ساراماگو به ادبيات نوبل جايزه اهداي درباره
مهرماه پنجشنبه 16 بعدازظهر يك ساعت سوئد استكهلم در نوبل فرهنگستان
پرتغالي ساله نويسنده 75 ساراماگو به امسال نوبل ادبيات جايزه كرد اعلام
آلمان فرانكفورت در ناشرش اتفاق به ساراماگو زمان آن در.است گرفته تعلق
اين در.بود قناري جزاير در خانهاش به بازگشت عازم كتاب نمايشگاه از
دنيا كشور از 107 ناشر دنياست 6800 كتاب نمايشگاه بزرگترين كه نمايشگاه
نمايشگاه به هواپيما پلكان پاي از را وي ساراماگو ناشر.داشتند شركت
در كه شد تبديل ملتهبي كانون به دنيا كتاب نمايشگاه بزرگترين و برگرداند
و برساند ادبيات نوبل جايزه برنده به را خود طريقي به داشت سعي كس هر آن
.دهد ترتيب وي با گويي و گفت يا بگيرد فيلم يا عكس
خبر شنيدن از پس ساراماگو سخنان
سالها منوطنم خاطر به هم و خودم خاطر به هم.خوشحالم خيلي شخصا من
.شدم حيرت دچار شنيدم را خبر اين كه اينك امابودم جايزه دريافت نامزد
سئوال اين براي پاسخي.نميدانم را گرفته تعلق من به جايزه اينكه علت
وجود تمام با نوشتهام را آنچه هر كه ميدانم را اين فقط.ندارم
براي آدمي كه ميدانم دخيل را وقوفي و آگاهي خود كار در...نوشتهام
.ببرد بهره آن از ميتواند خود كيستي وبيان وجود ابراز
گردنم بر سنگيني مسئوليت شناختهشدهام پرتغال برتر نويسنده اينكه از
آثارم اهميت و ارزش از اگر.هست نيز ميهني وظيفهاي اين و ميبينم
بايد كه هستند خوانندگان بلكه من نه مورد دراين كه ميدهم پاسخ بپرسيد
.بدهند نظر و كنند قضاوت
زبان سوي به جهان مردم از بيشتري عده من به نوبل جايزه اهداي با اكنون
فرهنگستان از.كرد خواهند مطالعه زبان اين به و شد خواهند كشيده پرتغالي
مبذول توجهي عقيدتي مسائل به من به جايزه اهداي با كه سپاسگزارم نوبل
مثال عنوان به اگر و باشد كار در ملاحظاتي چنين بود بنا اگر.است نداشته
.نميگرفت تعلق من به جايزه ميبود ، داوران هيات اعضاي زمره در ((پاپ))
زبان حفظ براي.بگيرد را جايزه اين تا كرد صبر سال صد پرتغالي زبان
موجود و نشود تبديل موزهاي شيء يك به زبان تا هست ابزارهايي و راهها
آن سازوكار و زبان از حمايت نويسنده وظيفه ميان اين در.بماند زندهاي
پرسشهايي.ميشود پرتغالي زبان از حمايت موجب هم جايزه اين بردن.است
عادت كه است آن علت.كرد خواهم چه جايزه پول با من كه ميشود شنيده
يا تنيسبازان از كسي هرگز چرا.ببينيم تنگدستي در را نويسنده كردهايم
به من اما.ميكنند چه خود بازي سرشار درآمد با نميپرسد فوتباليستها
ويدئو يا و خودرو خريد خارجي ، سفرهاي خرج را پول اين كه بگويم شما
.كرد نخواهم خرج هم ميخانهها در را آن و.كرد نخواهم
آثار و زندگي
خانوادهاي در ليسبون حومه در آزينهاگا در نوامبر 1922 در 16 ساراماگو
.رفت مدرسه به سالي چند و شد بزرگ ليسبون در.آمد دنيا به بيسواد و فقير
در.برود دانشگاه به نتوانست و ماند باز تحصيل ادامه از فقر علت به اما
را وقتش پاره تحصيل مخارج توانست رهگذر اين از و پرداخت كار به آهنگري
.كند فراهم
رمان اينكرد منتشر ((گناهان كشور)) عنوان با را رمانش اولين سال 1947 در
در زندگي دوره در وي كه بود دهقاناني دامنگير اخلاقي بحرانهاي روايت
نويسنده براي اما نكرد فروشي كتاب اين.بود كرده نشر و حشر آنها با دهات
به اوان اين در وي.يابد راه ادبي مجلهاي به طريق آن از تا شد پايهاي
ديكتاتوري با مقارن دوره اينشد پروپاقرصي كمونيست و پيوست كمونيست حزب
ديكتاتوري مخالفان از كمونيست ساراماگوي.بود پرتغال در سالازار ساله 41
از.بود شعر و سفرنامه كتاب چند نوشتن سالها آن در قلمياش كار و بود
.بازگشت داستاننويسي به سال 1974
كه ميشود گفته.است شده مقايسه ماركز گارسيا گابريل با كرارا ساراماگو
وي امااست درآميخته لاتيني امريكاي تصوف با را رئاليسم آثارش در وي
ماركز از وي تاثيرپذيري ساراماگو قول به.ميشود منكر را موضوع اين خود
پيروي گوگول و سروانتس مثل ادبيات كهن اساتيد از من)).ندارد صحت اصلا
((.كردهام
لاتين امريكاي از تبعيت به نيازي اروپا ادبيات)):ميافزايد ساراماگو
خود فرهنگ دل از ميتواند كشوري هر.نيست جادويي رئاليسم ووامدار ندارد
((.يابد دست خودش خاص جادويي رئاليسم به
شخصيتهاي كه آنگاه ويژه به وي آثار كه است آن بر اعتقاد همه اين با
منتقد يكدارد مصداق ميكند رويارو داستاني باشخصيتهاي را تاريخي
غنا با را خود مادي جهانبيني خشك خردگرايي ساراماگو:مينويسد پرتغالي
دست توفيق به كار اين در و درآميخته ادبياتش در باروك سبك محتواي و
از زياد ساراماگو آثار كه دارند عقيده منتقدان پارهاي اما.است يافته
ساراماگو.نيست قياس قابل لاتيني امريكاي آثار با و است روشنفكرانه حد
رمان انگليسي ترجمه انتشار با را كشورش از خارج در خود موفقيت اولين
شش و شد منتشر سال 1982 به پرتغال در رمان اين.آورد دست به خود تاريخي
است مربوط عقايد تفتيش دوره به رمان موضوعشد ترجمه انگليسي به بعد سال
انگليسي در اثر عنوان.ميكند بيان را مردم افراد با كليسا دستگاه جنگ و
.است گرفته نام -بليموندا و بالتاسار -داستان اصلي شخصيت در نام تبع به
سال 1991 در كه بود ((مسيح عيسي روايت به انجيل)) ساراماگو جنجالي اثر اما
تبع به كه ميكند ترسيم حالي در را مسيح عيسي رمان دراين وي.شد منتشر
كند كاري تا است آن بر سخت و ميكند زندگي عذرا مريم با خود بشري اميال
ريكاردو مرگ سال)) عنوان با ديگرش رمان دريابد رهايي شدن مصلوب از كه
انتقاد سالازار ديكتاتوري دردوره هموطنانش انفصال و سكوت از((رهيس
محقق يك آن طي كه است تاريخي رماني ((ليسبون محاصره تاريخ)).ميكند
بازپسگيري به كه كهن متني در بادستكاري اسناد مطالعه جريان در ليسبوني
مسير به را اروپا تاريخ روند است مربوط مراكشيها از قرن 12 در ليسبون
كار مشخصههاي از تاريخ در شريرانه دستكاريهاي قبيل اين.ميكشد ديگري
كه -ايبري جزيره شبه سال 1986 به منتشره ((سنگي قايق)) در.است ساراماگو
در و شده كنده اروپا بقيه از -دارند قرار درآن اسپانيا و پرتغال كشور دو
داير خويش تمايل بيان به عمل اين با ساراماگو.ميشود رها اطلس اقيانوس
بر اروپايي اتحاديه نظام سيطره تحت كه ميپردازد اروپايي از شدن جدا بر
.سازد همساخت و همسان را اتحاديه كشورهاي همه تا است آن
را مشاغل بسيار نويسندگان ، اكثر همچون زندگي گذران امر در ساراماگو
تحصيلش دوران در آهنگري از.است زده مختلفي كارهاي به دست و آزموده
براي سياسي تفاسير تهيه ترجمه ، ويراستاري ، مجلات ، در كار تا گرفته
انتشار با سال 1982 در سرانجام تا...و ديوليسبون را يا و روزنامه
نويسنده اينيافت دست ادبي موفقيت و شهرت به ((بالتاساروبليموندا))
وي معروفيت از سال فقط 16 امروزه.ماند ناشناس سالگي تا 60 پرتغالي
نوبل جايزه به مانده وي سالگي به 76 ماه يك كه حالي در درست و ميگذرد
ميتواند دلاري ميليون يك حدودا جايزه اين گرفتنمييابد دست ادبيات
.كند تضمين وجهي بهترين به نيز را مختلف زبانهاي در آثارش همه فروش
اتفاق ساراماگو به نوبل جايزه تعلق خبر اعلام با جهان خبري رسانههاي
هنگام دير اش ، سالگي آستانه 76 در كه است نويسندهاي وي كه داشتند نظر
وي آثار كه است ذكر به لازم اما.است رسيده جهاني ثروت و شهرت قله به
.است شده ترجمه دنيا زبان به 25 تاكنون
منتشره ((نامها همه)) و سال 1995 به منتشره ((كوري)) ساراماگو آثار ديگر از
پيش از بيش وي ادبي اعتبار بر كه ((كوري)).است ذكر قابل گذشته سال در
و بشري ، اميال و هواها از مالامال سرشار ، تخيل با است رماني افزود
رمان اينميكند حيرتآوري جذابيت داراي را اثر اين كه خاصي روشنبيني
اوضاع از است تمثيلي شود منتشر و ترجمه انگليسي به زودي به است قرار كه
خود ساراماگو.است شده شايع مبهم دليلي به كوري آن در كه اجتماعي
ما.است آدمي فهم و عقل شدن كور.نيست واقعي كوري كوري ، اين)):ميگويد
بود جزاين اگر.نميكنيم رفتار عاقلانه اما.هستيم عقل داراي آدمها
((.نميشد آدمي دامنگير گرسنگي مثلا
در است روزنامهنگار كه خود اسپانيايي همسر با و است متاهل ساراماگو
.ميكند زندگي قناري جزاير در واقع لانزاروته در خانهاش
بيرجندي فاضلي محمود
اظهارنظرها و بازتابها
صدايم و ميدهد قرار بيشتري ديد معرض در مرا جايزه اين بردن:ساراماگو
زندگي.نمينويسم ايدئولوژي براي من.ميرساند بيشتري گوشهاي به را
.ميزند دستي سياست به گهگاه كه هستم نويسندهاي.ندارم دوست را سياسي
.ندارم قبول را ديني سازمانهاي اما.ميگذارم احترام آدمها عقايد به
براي نوبل فرهنگستان انتخاب از متوالي سال دومين براي واتيكان:واتيكان
ساراماگو انتخاب:نوشت واتيكان رسمي روزنامه.كرد انتقاد ادبيات جايزه
بر مبتني است انتخابي همچنان گذشته سال در داريوفو انتخاب پي در
را مذهب ضد قديمي كمونيست يك فرهنگستان زيرا.ايدئولوژيك خاص جهتگيري
.است مشهود كمال حد به وي ضدكاتوليكي عرق آثارش در كه است برگزيده
در.گفت شادباش وي به را ساراماگو شدن برنده پرتغال دولت:پرتغال دولت
در چشم هم يكبار حتي قديم مكتب به وفادار كمونيستي مقام در وي حاليكه
.نداشتهاند الفتي و انس هيچ هم با و نينداخته دولت چشم
فرهنگ براي اعتبار كسب جايزه اين:پرتغال جمهور رييس سامپايو ، خورخه
و اعتبار مايه داريم منشي و مشي چه اينكه سواي ما همه براي و است پرتغال
.آبروست
فرانكفورت به تلگرافي ارسال با وي:پرتغال وزير نخست گوترس ، آنتونيو
آن دريافت انتظار در مدتها كه جايزهاي خاطر به را وي ساراماگو به خطاب
.داد تهنيت و تبريك بوديم
براي جايزهاي اين:پرتغال كمونيست حزب رهبر كاروالهاس ، كارلوس
طبعا و پرتغال فرهنگ و ادبيات به است پاداشي و است بزرگ نويسندهاي
.است مباهات مايه حزبم و من براي
.است روزگار دست:ساراماگو دختر ماتوس ، ويولانته
نوبل جايزه برنده پرتغالي زبان:برزيلي معروف نويسنده كوئيلو ، پائولو
ساراماگو.است زبان اين به نويسندگان همه افتخار مايه اين و است شده
پسنديدهاي رسم و راه صاحب و است گذاشته جا بر خوب كتابهاي از سرمايهاي
او جز ديگري اگر.دارد فراوان محبوبيت برزيل در او.است انديشه در
بهترين كه نيست خورخهآمادو از غير كسي بگيرد را جايزه اين بخواهد
.است برزيلي نويسنده
در او سوي از همسرش و است بيمار بشدت وي):برزيلي نويسنده آمادو ، خورخه
من (:گفت برزيل شرقي شمال در سالوادور در خانهاش از تلفني پيامي
مايه خبر اين.است شده نوبل برنده دوستم كه شدم شعف و شور غرق يكپارچه
را انصاف جانب سرانجام ساراماگو انتخاب با نوبل فرهنگستان.شد من مسرت
.كرد رعايت اسپانيايي زبان درباره
براي يكيبگيرد جايزه دو بايد ساراماگو:مكزيكي فوئنتس ، نويسنده كارلوس
دچار چياپاس كه حالي در امسال اوايل در وي.صلح براي ديگري و ادبيات
تا رفت آنجا به بود ممنوع و خطرناك آنجا به خارجيان ورود و بود كشتار
رمان كه ميكند ثابت او به جايزه اعطايبگيرد را بوميان كشتار جلوي
آثار.دارد ناشناختهاي جغرافيايي حوزههاي هنوز ادبيات.است نمرده هنوز
از جداي كه است مدرن رمان بودن زنده گواه كارش آخرين تا ابتدا از وي
.است زنده مليت و زبان مثل مسائلي
پير كمونيست يك به قرن آخر ماقبل جايزه و ادبيات نوبل جايزه نودوپنجمين
با مخالفت حتي و ديكتاتوري كليسا ، با مخالفت به كه گرفت تعلق پرتغالي
ناهمنوا همواره كه است سازي ساراماگو.است معروف پرتغال كمونيست حزب
كردن وارد و پرتغالي زبان تكريم بياني به او به جايزه اهداي.است نواخته
پرتغالي زبان.است ادبيات و فرهنگ جهاني جريان به فرهنگ و زبان اين
زبان (برزيل )جنوبي امريكاي قاره كشور بزرگترين در كشور اين بر علاوه
هر ساراماگو.ميكنند تكلم بدان كشور اين جمعيت ميليون و 160 است رايج
جهان ادبيات روي به را پنجرهاي نيست ، جديدي مكتب و سبك صاحب چند
زبان و ادبيات كه جهاني در.است ناشناخته و بديع فينفسه كه ميگشايد
صداي ساراماگو است شاخص صداهاي از متعددش نويسندگان با اسپانيايي
.بود مانده ناشناخته تاكنون كه است پرتغالي غني دنياي و فرهنگ از تازهاي
ادبيات نوبل برندگان
:است زير قرار به تاكنون سال 1975 از ادبيات نوبل جايزه برندگان فهرست
پرتغال -ساراماگو -1998
ايتاليا -داريوفو -1997
لهستان -شيمبورسكا ويسلاو -1996
ايرلند -هيني سيموس -1995
ژاپن -اوئه بورو كنزا -1994
امريكا -موريسون توني -1993
ترينيداد -والكوت درك -1992
جنوبي آفريقاي -گورديمر ناداين -1991
مكزيك -پاز اوكتاويو -1990
اسپانيا -سلا خوسه كاميلو -1989
مصر -محفوظ نجيب -1988
امريكا -برادسكي ژوزف -1987
نيجريه -سونيكا ووله -1986
فرانسه -سيمنون كلود -1985
چكسلواكي -سيفرت ياروسلاو -1984
انگلستان -گولدينگ ويليام -1983
كلمبيا -ماركز گارسيا گابريل -1982
انگلستان -كانتي الياس -1981
امريكا -ميلوش چسلاو -1980
يونان -اليتيس اوديسئوس -1979
امريكا -سينگر بشويس ايساك -1978
اسپانيا -السكاندر ويسنته -1977
امريكا -بلو سائول -1976
ايتاليا -مونتاله يوجينو -1975
|