كيست؟ رواني ديوانه يا عاقل
مسايل اهميت آيا تلنگر
تجاري ازمسايل كمتر جانبازان
است؟ بنياد
روزنامه اي حرفه استقلال
است مواجه خطر با نگاران
مديران مورد در دادگاه راي
هفتهنامه و "زن" روزنامه مسئول
شد صادر "باور"
كيست؟ رواني ديوانه يا عاقل
قادر روانكاوان كه است كرده ثابت آمريكا در جالبي تحقيق
طبق.نيستند سالم افراد از روانپريشان دقيق تشخيص به
تشخيصهاي خطاي امكان نشانگر تحقيق اين محققان ، اظهارات
پژوهش اين نتايج.ميباشد روانكاوانه رايج و قراردادي
لينگ.دي.آر جمله از مخالف روانكاوان موضوع كننده تاييد
چيزي اغلب رواني امراض تشخيصهاي است مدعي كه ميباشد
كار كردن آسانتر جهت سهلالوصولي برچسبهاي از بيش
.نيستند روانپزشكان
خفيف علائم داشتن به تظاهر با وطبيعي سالم انسان نفر هشت
رواني بخشهاي در توانستند راحتي به رواني ، بيماريهاي
به قادر كه هنگامي تا موضوع بودن ساختگي و شوند بستري
به آنكه محض به افراد اين.نشد كشف بودند محيط تحمل
سر از را خود عادي رفتار شدند ، بستري رواني بيمار عنوان
آنها با بيمار مثل همچنان پرستاران و پزشكان ولي گرفتند
اسكيزوفوني موارد بقيه مورد ، يك جز به.ميكردند برخورد
آنها به بودن رواني برچسب كه هنگامي.شدند داده تشخيص
در تشخيص صحت اثبات به تلاش ساختگي بيماران همه خورد ،
كردن متقاعد حاليكه در نمودند ، پزشكي تيم اعضاي مقابل
.نبود سادگي اين به بيماران ساير
كودكان ، پزشك يك روانشناس ، نفر سه شامل ساختگي بيمار هشت
خود آنها همه.بودند خانهدار يك و نقاش يك روانكاو ، يك
با نحوي به كه نفري چند و كردند معرفي ديگري اسامي با را
توجه جلب از جلوگيري براي بودند ارتباط در پزشكي شغل
.كردند اختراع خود براي تقلبي مشاغل همكارانشان ،
شامل هم بود گرفته صورت آنها در تحقيق كه بيمارستانهايي
.ارزان عمومي موءسسههاي هم و بود گرانقيمت خصوصي واحدهاي
زندگي ، مورد در ساختگي بيماران شبهه ، هرگونه رفع براي
و كردند بيان را محض حقيقت خود ، شخصي روابط و احساسات
تنها.بود آنها طبيعي شخصيت نشاندهنده همگي موارد اين
و بيماري علائم اسمهايشان ، آنان گفتههاي ساختگي قسمتهاي
بيماران كه ناراحتيهايي.بود آنها مشاغل موارد برخي در
و بودند پوچ و بيريشه ميكردند شكايت آنها از ساختگي
.نداشتند فعالي وجود
وجود "اصلا كه علائمي از شكايت موارد تمام در حال ، هر به
محض به آنها.بود كافي شدن تلقي بيمار براي نداشتند ،
اندازه تا و برداشتند بيماري به تظاهر از دست شدن بستري
از 7 آنها شدن بستري مدت طول.كردند برخورد طبيعي ممكن
سوم يك حدود.بود روز متوسط 19 حد با و روز الي 25
اين بيماري بودن ساختگي روانكاوي ، بخش در بستري بيماران
:ميگفتند آنها به "معمولا و ميدادند تشخيص را افراد
براي و پزشكي يا خبرنگار يك "حتما تو نيستي ، رواني تو"
."آمدهاي اينجا به بازرسي
برداري يادداشت صرف را خود وقت بيشتر ساختگي بيماران
ايجاد پزشكان ذهن در شكي هم نكته اين حتي و ميكردند
نوشتن مشغول بيمار":كه بود اين هم پرستاران گزارش.نكرد
را زحمت اين هم نفر يك حتي و ".است خويش احساسات و رفتار
!نوشتهاند چه آنها ببيند كه نداد خود به
دانشگاه استاد روزنهان ، -ال-دي دكتر زيرنظر تحقيق اين
انجام بود ، ساختگي بيماران از يكي نيز خود كه استانفورد
در تحقيق اين مورد در كه مقاله انتهاي در او.گرفت
نتيجهگيري چنين است نوشته (دانش) ساينس هفتهنامه
.نيستيم عاقل از ديوانه فرد تشخيص به قادر ما:ميكند
روانپريشي افراد تعداد چه كه ميآيد پيش سوءال اين حال
داده تشخيص روانكاوي موءسسات در آنها كهبيماري هستند
تشخيصهاي با كه هستند سالمي افراد تعداد چه و نميشود
خوردهاست؟ آنها بر روانپريشي و ديوانگي مهر نادرست
محيطي بيمارستان خود (Rosenhan) روزنهان پروفسور نظر به
مدعا ، اين اثبات براي او.ميشود صحيح قضاوت مانع كه است
از معقولي "كاملا سوءالات كه ميكند قول نقل بيماراني از
پرسيده آنها از يكي مثال عنوان به.بودند پرسيده پزشكان
كه بگيد من به كنيد لطف ممكنه دكتر ، ميخواهم عذر:بود
يا و ميشم؟ شرايط واجد زمين خريد امتياز براي كي
عنوان موءدبانه بسيار كه قبيل اين از ديگري درخواستهاي
داده جواب روانكاوان موارد ، چهارم سه در.بودند شده
.بده ادامه رفتن راه به همينطوري برگردون ، رو سرت":بودند
يك فقط نفر ، بين 25 از "
جواب درست بيمار سوءال به كرد سعي و ايستاد پزشك روان
.بدهد
در.ميگذارد صحه فوقالذكر تحقيق نتايج بر ديگري تحقيق
ساختگي بيماران وجود از بيمارستان كاركنان پژوهش ، اين
را تحقيق اين آنجائيكه از پزشكان ، .بودند شده مطلع
تشخيصهاي در ميديدند ، خود شغلي شهرت حسن براي تهديدي
بود شده متقاعد "كاملا پزشكان از يكي.شدند محتاطتر خود
بودند ، 41 كرده مراجعه آنجا به كه نفري بين 193 از كه
نفر وجود 23 به ديگري حاليكه در بودند ، ساختگي بيمار نفر
بيمار مراجعين از هيچكدام حقيقت در ولي.بود مشكوك
به اندكي اميد كنوني ، وضعيت به باتوجه !نبودند ساختگي
روزنهان ، پروفسور عقيده به.ميرود رواني تشخيصهاي صحت
بگذارند كامل احتياط بر را خود قضاوت مبناي بايد پزشكان
آسايشگاههاي به آشفته "صرفا و ناآرام افراد فرستادن از و
و متعادلتر صورت در اينكه و كنند اجتناب رواني
پريش روان روانكاوي ، تشخيص موءسسات محيط بودن دوستانهتر
.بود خواهد آسانتر اشفته"صرفا فرد يك از
هاوكس نايجل:نويسنده
"آبزرور":منبع
بابايي عصمت:مترجم
مسايل اهميت تلنگرآيا
تجاري ازمسايل كمتر جانبازان
است؟ بنياد
مسائل از والاتر و بالاتر جانبازان اهداف كه را اصل اين
زندگي جامعه اين در نيز آنها كه ميدانيم نيك است مادي
نيز البته و است افراد ساير صدبرابر مشكلاتشان و ميكنند
برخوردار اولويت از نيز آنها رفع براي كه دارند توقع
.باشند
در هم آن جنابعالي تمجيد و تعريف با تنها آنها مشكلات
نتوانستهايد هنوز شما فيالمثلنميشود حل خاص مراسمي
هزارتوي كاخ در كه درحالي كنيد ، حل را آنها خودرو مشكل
خارجي خودرو صدها ميكند حراست را آن ويژه گارد كه بنياد
آن محترم مسئولين توسط جانبازان مشكلات حل جهت گرانقيمت
و گمنام جانبازان ميان است فرقي چه مگر !شده پارك بنياد
شما مديران و مسئولين از كه برادراني با فراموششده
مسائل آياميشوند سوار توماني ميليون خودرو 20 و هستند
ميكنيد فكر آيا است؟ بنياد تجاري مسائل از كمتر جانباز
را قشر اين مسائل معرفينامه يك "صرفا يا و مجله يك دادن
ميكند؟ حل
سرمايه كه نميفرمايند اعلام ابهامات اين رفع براي چرا
نفر هزار چند و است دلار و تومان ميليارد هزار چند بنياد
براي دهه دو از بعد و داريد درصد پنجاه بالاي جانباز
"انصافا و دادهايد انجام موءثري و جدي اقدامات چه آنها
نكردهايد؟ كارهايي چه
سرفراز جانبازان از يكي
روزنامه اي حرفه استقلال
است مواجه خطر با نگاران
صنفي انجمن مديره هياءت رئيس مزروعي رجبعلي با گو و گفت
(پاياني بخش) نگاران روزنامه
انجمن مديره هيات رئيس با گفتوگو نخست قسمت در:اشاره
طرح پيامدهاي و اشكالات بررسي به نگاران روزنامه صنفي
.پرداختيم مطبوعات قانون مورد در مجلس پژوهشهاي مركز
.ميگذرد نظرتان از گفتوگو اين پاياني بخش امروز
از مهمتري بحثهاي ما جامعه در فرموديد صحبتهايتان در *
فكر شما پرداخت ، آنها به بايد كه است مطرح واحده ماده
كه است افتاده اتفاقي چه جامعه كنوني فضاي در ميكنيد
و است بحران و مساله يك مطبوعات كه شدهاند معتقد برخي
كرد؟ محدود را آن آزاديهاي و پرداخت آن به بايد
عرصه در بخصوص مدني ، نهادهاي ما جامعه در چون:مزروعي *
دوش به اجبار به سياسي كار بار نگرفته ، شكل سياست
مثل وظايفي كنار در ما مطبوعات يعني است افتاده مطبوعات
مثل سياسي نهادهاي كار...و سرگرمي آموزش ، رساني ، اطلاع
تسامح با و ميدهند انجام زيادي حدود تا هم را حزب
عمل سياسي جريانهاي ارگان صورت به مطبوعات گفت ميشود
و داشتند حضور درجامعه احزاب اگر كه است طبيعي ميكنند ،
چندان سياست عرصه در مطبوعات نقش شايد ميكردند عمل
و فشارها تمام قدرت جابهجايي محض به كه نميشد چشمگير
اينطور چون اما.شود متمركز مطبوعات روي اجتماعي نيروهاي
ميكشند دوش به مطبوعات كه سياسي بار به توجه با و نيست
را خود فشارهاي سياست عرصه در تحولي و تغيير گونه هر
اصلي علت ميكند فكر جناحي و ميكند ، مطبوعات متوجه
بنابراين.است مطبوعات افتاد ، اتفاق ايران در كه تحولاتي
جلوي ميتواند كند تعطيل را مطبوعات اگر است معتقد
.بگيرد را تحولات
نبودن دليل به گفتيد كه شما صحبت از ميكنم استفاده من *
را احزاب بار مطبوعات سياسي ، احزاب و مدني نهادهاي
از را مطبوعات بخواهيم اگر كنم سوءال ميخواهم.ميكشند
با مطبوعات و بنشانيم خود جاي به و كنيم خارج حالت اين
بايد چه دهند ادامه خود كار به كلمه ژورناليستي معناي
كرد؟
ايران در داشتهباشيم انتظار ما اينكه البته:مزروعي *
يك ما مطبوعات داريم ما كه تاريخي خاص شرايط اين با
مناسبي توقع را توقع اين باشد ، ژورناليستي مطبوعات
و هستيم توسعه حال در كشور يك حال هر به مانميبينم
تحولات روند در بتوانند ما مطبوعات كه است اين حداقل
ايجاب خودبخود اين و باشند ، داشته نقش جامعه توسعهاي
اما.باشند داشته سياسي نقش يك بايد مطبوعات كه ميكند
كه فعلي وضع از را مطبوعات ميتوانيم چگونه ما اينكه
و كنيم خارج ميكنند عمل سياسي جريانهاي ارگان بصورت
مدني نهادهاي كه است اين به مشروط كنيم سبك را آنها بار
خاص ارگانهاي و بگيرند شكل... و صنفي و سياسي از اعم
روي از بار اين از بخشي صورت اين در بكند ، ايجاد را خود
.ميشود منتقل آنها به و ميشود برداشته مطبوعات
كه را جايگاهي اين هنوز مطبوعات اينكه به توجه با *
باشند داشته قبول بايد است نكرده پيدا ميفرماييد
تحمل هم را ضربات اين سياسي جريان يك ارگان بهعنوان
.كنند
را آن و دارم موضوع به خودم كه ديدگاهي از من:مزروعي *
را برخوردها اينگونه ميدهم انطباق كشورمان خاص شرايط با
كه نيست غيرمنتظره كه همانطور نميبينم ، غيرمنتظره خيلي
فعاليتهاي عرصه در جديد مطبوعه دهها ظهور شاهد فردا
را خاصي شرايط يك ما كشور يعني.باشيم كشورمان مطبوعاتي
مشخص را چيزها خيلي آن در قدرت كه دارد سياسي لحاظ به
و دارد قدرت كه جناحي يك است ممكن كه است طبيعي.ميكند
براي دارد قضائيه قوه يا دولت مجلس ، در را اكثريت يا
ايجاد محدوديت غيرقانوني يا قانوني بهصورت رقيب جناح
آن از ناگزير به بايد كه است تبعاتي از يكي اين و كند
به ميتواند كه است طرقي از يكي گرايي قانون.كنيم عبور
اين قانونگرايي حداقل.كند كمك مرحله اين از ما عبور
عمل چگونه كه ميداند سياسي نهاد يك يا مطبوعه يك كه است
استقلال و كرده ايجاد مشكل گرايي قانون عدم و كند
.است انداخته خطر به را روزنامهنگاران حرفهاي
به صنفي انجمن كرديد ترسيم كه كلي فضاي به توجه با *
از بتواند كه است انديشيده تدابيري چه نهاد يك عنوان
كند؟ دفاع روزنامهنگاران حرفهاي امنيت يا مطبوعات
در نوپا نهاد يك روزنامهنگاران صنفي انجمن:مزروعي *
يك بعنوان بخواهد صنفي انجمن اگر است ، مناسبات و فضا اين
حقوق از دفاع براي پشتوانهاي مستحكم نهاد
مورد كه صنفي هويت يك بايد اول باشد ، روزنامهنگاران
اين داريم الان ما كه مشكلي.كند پيدا باشد اعضاء وفاق
هويت در نتوانستهاند ما جامعه روزنامهنگاران كه است
تعلقات از فارغ كه بگونهاي برسند ، نظر وحدت به خود صنفي
مورد روزنامهنگار يك اگر اجتماعي و سياسي فكري ،
كل شد برخورد او با غيرقانوني يا گرفت قرار بيحرمتي
ما.كند دفاع او حقوق از و بيايد ما روزنامهنگاري جامعه
پيش روزنامهنگاران با برخورد در كه وقايعي در ميبينيم
سياسي و فكري تعلقات لحاظ به روزنامهنگاران بقيه ميآيد
انجمن وحتي ندارند موضع وحدت موضوع اين مورد در دارند كه
.ميكنند متهم سياسي موضعگيري به را
و مدني نهادهاي بين رابطه ما جامعه در اينكه دوم مساله
صنفي انجمن به خاص بطور.است نشده تعريف حكومتي قواي
ميتواند كه تعاملي رابطه و ميكنم اشاره روزنامهنگاران
هنوز ما "مثلاباشد داشته قضائيه قوه و مجلس دولت ، با
بگيريم وقتي كردهايم كه درخواستي عليرغم نتوانستهايم
و مسايل بتوانيم تا برسيم قضائيه قوه رئيس خدمت به و
روزنامهنگاران و مطبوعات درباره را خودمان ديدگاههاي
تعامل قضائيه قوه با ميتوانيم چگونه اينكه و بگوييم ،
روزنامهنگاران با رابطه در اشكالاتي اگر كه باشيم داشته
يا بوده مطبوعاتي روزنامهنگار جرم بفهميم چگونه آمد پيش
ميتوانيم چگونه بوده مطبوعاتي جرمش اگر و مطبوعاتي غير
.كنيم حقوقي حمايت او از
مستوفي شمس شهريار:از وگو گفت
مديران مورد در دادگاه راي
هفتهنامه و "زن" روزنامه مسئول
شد صادر "باور"
هاشمي فائزه تهران عمومي دادگاه شعبه 1410:اجتماعي گروه
پانصد و ميليون دو پرداخت به را زن روزنامه مديرمسئول
به روزنامه مديرمسئولي از محروميت نقدي ، جزاي ريال هزار
خود روزنامه در دادگاه راي كامل مفاد چاپ و هفته دو مدت
.كرد محكوم
در كه بود تلفني پيام يك چاپ زن روزنامه مديرمسئول اتهام
اعضاي به حمله پرونده به رسيدگي براي چرا بود آمده آن
ادامه در و است شده مامور اطلاعات حفاظت دولت هيات
مامور را گرگ ميش كردن پيدا براي بود گفته تماسگيرنده
مديرمسئول پيام اين چاپ بهخاطر منصفه هيات.نميكنند
اين.دانستند تخفيف مستحق البته و مجرم را زن روزنامه
هفتهنامه مديرمسئول مطهرينژاد ميرزابابا همچنين دادگاه
شش نقدي ، جزاي ريال ميليون سه پرداخت به نيز را "باور"
يا نشريه اين مديرمسئولي و امتيازي صاحب از محروميت ماه
در دادگاه راي كامل مفاد نوبت يك چاپ و ديگر نشريه هر
.نمود محكوم مذكور هفتهنامه
|