حزب تاريخ و ها كارويژه
اجتماعي خيانت سازمان يا دموكراتيك نهاد ;سياسي حزب
با نزديكي ارتباط سياسي حزب هاي ويژگي و تعريف بيان
نظر مورد اهداف و سازماني ساختار ايدئولوژيكي ، نگرشهاي
حال عين در امادارد مختلف سياسي جوامع و مكاتب نزد در
به ميتوان را غربي مدرن دموكراسيهاي قالب در سياسي حزب
و يافته سازمان گروههاي سياسي احزاب:كرد توصيف زير شرح
به تلاشند در كه هستند مشتركي اصول داراي و منضبط و رسمي
با و سياسي گروههاي و احزاب ساير ياري به يا و تنهايي
به قانوني و مشروع ابزارهاي كارگيري به و مردمي حمايت
به عمومي اخذراي و خود انتخابي كانديداهاي معرفي وسيله
پهنه در را سياسي قدرت از بخشي يا تمام مسالمتآميز صورت
را خود ي برنامهها و اهداف و آورده دست به كشور دولت
تجمع به فشار يا ذينفوذ گروههاي مقابل در.بخشند تحقق
خاص اهداف و منافع نگرش ، دليل به كه ميشود گفته افرادي
تاثيرگذاري و نفوذ با تا تلاشند در و آمده هم گرد گروهي ،
نائل خود خاص منافع به سياستها اجراي و تصميمات بر
تاريخي ، قدمت سياسياز احزاب به نسبت گروهها اين.گردند
بيشتري كاري تخصص و جهانگستري همگرايي ، هماهنگي ،
است ، غيرارادي و مشكل مراتب به آنها در عضويت.برخوردارند
منافع "معمولا و هستند رسمي تشكيلات و مرامنامه فاقد
ترجيح ملي بلندمدت منافع به را گروهي مدت كوتاه و خاص
مراتب به صنعتي پيشرفته جوامع در آنها فعاليت و ميدهند
توسعه حال در يا عقبمانده جوامع از پيچيدهتر و بيشتر
.است
سياسي احزاب شكلگيري بر موءثر عوامل و پيدايش تاريخچه -3
عنوان به و نوين مفهوم به سياسي احزاب پيدايش تاريخچه
جديد عصر سياسي دستاوردهاي از اكثريت حقوق اعمال مكانيزم
و هجده قرون در گرفته ، شكل ميلادي هفدهم قرن از كه است
بيستم قرن در سپس و گشته متكامل و متحول ميلادي نوزده
كه نيست شكي صورت هر به.است يافته جهاني شهرت و گستره
يك طي و دور چندان نه گذشته در" امروزي سياسي احزاب
شكل "اقتصادي و اجتماعي سياسي ، جانبه همه فرايند
پيدايش مبدا مهمترين ميتوان ميان اين از اما گرفتهاند
برابر در مردم فردي باورآزاديهاي و تفكر رشد به را آن
.داد نسبت وقت حكومتهاي خودكامگي
رواج تاريخچه گرچه" سياسي علوم انديشمندان اكثر عقيده به
مطالعه اما كرد جستجو نوزدهم قرن در بايد را حزبي انديشه
دو در و بيستم قرن در آن گسترده و دقيق جامعهشناسانه ،
بيستم قرن اول نيمه در.است گرفته صورت مختلف دوره
توصيفي و تاريخي جنبههاي بر تكيه با سياسي احزاب مطالعه
اما.پذيرفت صورت تجربي و علمي روشهاي از دور به و
با سياسي احزاب مقايسه و تقسيمبندي علمي ، تحليل و تجزيه
نظامهاي ويژگيهاي جامعه ، در حزب مطالعه همچنين يكديگر ،
حال در كشورهاي احزاب اجتماعي زيربناي و حزبي مختلف
از ملي ، همبستگي ايجاد و استقلال در آنان نقش و توسعه
حاضر قرن دوم نيمه در كه است جديدي بررسيهاي جمله
را مطالعات اين از گستردهاي سهم و".است گشته امكانپذير
با.گرفتهاند عهده بر تطبيقي سياستهاي رشته انديشمندان
دستاوردهاي به حزب دادن نسبت در همگان اگرچه حال اين
فرايند و علل خصوص در اما متفقالقولند جديد عصر سياسي
سياسي احزاب تكويني رشد در موءثر عوامل بويژه پيدايي
.دارد وجود متنوعي نظريات و عقايد
مردم نظام كه آنان بويژه سياسي علوم انديشمندان غالب
ارتباط و تعامل به اعتقاد با ;كردهاند تحسين را سالاري
استقرار همواره كه باورند اين بر دمكراسي و حزب متقابل
در اگرچه.است بوده سياسي احزاب پيدايش در مقدم دموكراسي
را سياسي احزاب نقش نبايد آن استمرار و تكامل رشد ،
است معتقد خصوص اين در "دوورژه موريس".گرفت ناديده
كه شدند ظاهر انتخاباتي كميتههاي شكل به آغاز در احزاب"
هم و بدارند اعلام نامزدها از يكي از را اعيان حمايت هم
.سازند فراهم انتخاباتي مبارزه براي را لازم مالي وجوه
گروههاي كه است شده ديده نيز شورا مجالس چارچوب در
اقدام يك براي عقيده هم نمايندگان از متشكل پارلماني
بالا از نمايندگان همكاري اين آمدهاند وجود به مشترك
با تا شد موجب انتخاباتي كميتههاي در را گرايش "طبيعتا
احزاب نخستين بدينسان بريزند اتفاق طرح پايين در يكديگر
كه است معتقد سخت نيز "روستو دنكوارت"".شدند خلق سياسي
واقعي مفهوم مردم كه ميشوند پيدا زماني سياسي احزاب
و گردند واقف انتخابات مزاياي به و دريافته را دموكراسي
دوام قبلي متفكر دو از پيروي به هم "اسنايدر" "نهايتا
نقض را آن سركوب و دموكراسي وجود به بسته را سياسي احزاب
اينانديشمندان حال هر به.ميداند مردمسالاري اصول
درون در پارلماني نظامهاي را سياسي احزاب پيدايش منشا
.ميدانند مقننه قوه از بيرون يا
را سياسي احزاب پيدايش سياست علم پژوهشگران از ديگر برخي
تخصيص و تقسيم چون مظاهري يعني نوسازي و توسعه فرايند با
از و ملي هويت پيدايش شهرنشيني ، و اجتماعي روابط كار ،
در بشيريه حسين.ميدانند قدرت سنتي كانالهاي رفتن بين
به مدني جامعه ميبايست "طبعا...".مينويسد باره اين
پيدايش ضرورت تا باشد رسيده پيچيدگي و پيشرفت از ميزاني
.گردد مهيا گوناگون علايق و منافع نماينده عنوان به احزاب
از پايدار جمعيت از ملاحظهاي قابل بخشهاي علاوه به
حيات در مشاركت آمادگي اقتصادي و اجتماعي فرهنگي ، لحاظ
و "لاپالومبارا جوزف")".باشند آورده دست به را سياسي
را سياسي احزاب پيدايش راستا ، همين در نيز "وينز مايرون"
پيچيدگي "متعاقبا و اقتصادي -صنعتي پيشرفتهاي از ناشي
دخالت به نياز كه ميدانند بوروكراسي تنوع و دولت وظايف
الزامي را دولت وظايف از بخشي گرفتن عهده بر جهت متخصصين
انديشمنداني جمله از "اشپينگلر اسوالد" اما.است ساخته
مظاهر از را سياسي احزاب پيدايش جداگانه طور به كه است
از شهرها كه همين" است معتقد و دانسته شهرنشيني خاص
گرديدند آزاد داشتند خود اطراف ولايات با كه روابطي
"ميدهد حزبي سياستهاي" به را خود جاي "دودماني سياستهاي"
مخالفت و تكنولوژيكي علمي ، صنعتي ، پيشرفتهاي نهايت در و
و هفدهم سدههاي در طبقاتي امتيازات تداوم با مردم توده
طبقه رقيب عنوان به متوسط طبقه ايجاد و ميلادي هيجدهم
به كه است ديگري عوامل جمله از سياسي امور در اشراف
فراهم را سياسي احزاب پيدايش زمينههاي "لد اورت" عقيده
.است آورده
بايد را سياسي احزاب پيدايش اصلي ريشه ماركسيستي نظر از
نخستين كه را نگرش اينكرد جستجو طبقاتي تضاد مسئله در
عنوان كمونيست حزب بيانيه در "انگلس" و "ماركس" بار
قرون اقتصادي پيشرفتهاي كه است باور اين بر متكي كردند ،
بر هم و گشته سبب را كارگري نيروهاي كثرت هم اخير
به وضعيت اين استمرار و است افزوده آنان مضاعف استثمار
آن موجب به كه است بخشيده طبقاتياي آگاهي آنها به مرور
تشكيل را سياسي احزاب سپس و كارگري اتحاديههاي نخست
تكامل صورت امروزي ، سياسي احزاب بنابرايندادهاند
در كه است وانجمنهايي فرقهها گروهها ، دستهها ، يافته
پارلماني دموكراسي و ;شدهاند ناشي طبقاتي تضاد از گذشته
تضاد اين به قانوني صورت واقع در بعد به هيجده سده
حزب نيز فعلي شرايط در ماركسيستي ديدگاه ز).است بخشيده
"كامپل آرتورهال"است گوناگون طبقاتي منافع نمايانگر
گذرا انگيزههاي با ملي احزاب نيست ممكن":ميكند تصريح
منافع بر مبتني بايد و بمانند پايدار موقت نيازهاي يا
".باشند اقتصادي دائمي منافع پايه بر مهمتر همه از جمعي ،
تحقق براي حزب موجوديت طبقاتي تضاد ديدگاه از حال هر به
پايان و استثمار از تودهها رهايي و انقلاب به بخشيدن
منظور به انقلاب از بعد در و طبقاتي امتيازات به دادن
اما.است ضروري فوق اهداف راستاي در انقلاب دشمنان سركوب
طبقاتي تضاد به دليل انقلاب از بعد در آن موجوديت
.نميباشد
هم ، را ديگري مختلف عوامل نيز سياسي علوم انديشمندان ساير
ميان اين از دانستهاند ، دخيل سياسي احزاب پيدايش در
حزب تشكيل "مثلا كردهاند تاكيد محيطي عوامل بر برخي
دادهاند ، نسبت كشور آن مهاجرين به را آمريكا در دموكرات
تشكيل در را او رواني ويژگيهاي و انسان طبيعت بعضي
وسوسياليست ليبرال كار ، محافظه احزاب از مختلفي انواع
باورهاي و قومي سرچشمه به معتقد عدهاي دانستهاند ، دخيل
كه توضيح اين باهستند سياسي احزاب پيدايش در ديني
عقب و توسعه حال در كشورهاي در "صرفا قومي گروههاي
نمونه اماورزيدهاند مبادرت احزاب تشكيل به مانده
كشورهاي در هم را مذهبي معتقدات بر مبتني سياسي احزاب
حال در كشورهاي در هم و مسيحي دموكرات احزاب مثل پيشرفته
علاوه.كرد مشاهده ميتوان مصر اخوانالمسلمين مثل توسعه
جوامع در اقتصادي و فرهنگي اجتماعي ، سياسي ، شرايط اين بر
.باشند موءثر نيز سياسي احزاب پيدايش در ميتوانند مختلف
كميتههاي به ميتوان همچنين عوامل دسته اين از
انجمنهاي پارلماني ، گروههاي و فراكسيونها انتخاباتي ،
دهقاني ، و كارگري واتحاديههاي سنديكاها روشنفكري ،
مذهبي ، فرقههاي متنفذ ، اشخاص انقلابي ، گروههاي
كه كرد اشاره ديگر حزبهاي حتي و دولت نژادي ، گروههاي
.بودهاند موءثر سياسي احزاب تكوين و تشكيل در
سياسي احزاب ويژههاي كار و اهداف -4
نظامهاي و جوامع قالب در ويژه به امروزي سياسي زندگي در
پوشيده كسي بر سياسي احزاب نقش و جايگاه دموكراتيك سياسي
در سياسي جامعهشناسان و سياسي علوم انديشمندان.نيست
عنوان به سياسي احزاب از دموكراسي و حزب ارتباط بيان
دموكراسيهاي ماشين دنده چرخ و كشتي ، ناخداي فقرات ، ستون
بدون راي حق و دموكراسي تاجائيكه.كردهاند ياد مدرن
حتي آن غياب در و پنداشته هيچ به را سياسي احزاب حضور
سرشت تابع غريزي تمايلات "صرفا نيز را عمومي افكار
به نيز ماركسيستها حتي.كردهاند تصور اجتماعي وعادات
كه معترفند غربي مدرن دموكراسيهاي يك درجه دشمن عنوان
تشكيلات و سياسي احزاب بدون طبقاتي تحرك و طبقاتي وجدان
اين.است ناسنجيده سخني يافته وسازمان منظم كارگري
.است كرده تعبير زيباتري بيان با "داد.اچ.س" را واقعيت
با دموكرات ، ليبرال درجهان چه سياسي احزاب او گفته به
مردم مشاركت و آراء جلب براي رقابت ايجاد و راي حق تعميم
در خلق به دادن سازمان منظور به كمونيست جهان در چه و
ثبوت به را خود ارزش دولتي ، نخبگان آرمانهاي از پشتيباني
.رساندهاند
و وظايف اهداف ، از بسادگي نميتوان هم هنوز حال ، اين با
جوامع براي سياسي حزب مثبت همواره و يكسان ويژههاي كار
با سياسي حزب يك نماييم مشخص اينكه مگر گفت ، سخن انساني
دسته كدام به پاسخگويي براي و برنامههايي و مشخصات چه
و اجتماعي آرمانهاي از دسته كدام تحقق براي و نيازها از
براي بنابراين.است نموده موجوديت اعلام جامعهاي چه در
به بايد نخست سياسي حزب ويژههاي كار و اهداف شناخت
و اساسنامه در كه استراتژيهايي و برنامهها اهداف ،
بايد سپس و كرد توجه است شده قيد آنان مرامنامههاي
آن شهروندان و مردم تودههاي خواستههاي و انتظارات
احزاب همه كه نيست شكيكرد درك را سياسي حزب از جامعه
مشخصات داراي جوامع در و يكساني ساختار و اهداف با سياسي
.نكردهاند موجوديت اعلام مشابهي فرهنگي و اقتصادي -سياسي
عقب جوامع در سياسي احزاب وجودي فلسفه مثال عنوان به
هدايت دموكراسيهاي قالب در سياسي توسعه حال در و مانده
سلطه از خروج و استقلال كسب متوجه بيشتر است ممكن شده
در و ملتسازي روند در مشترك ملي هويت تشكيل استعماري ،
علت همچنين و باشد سياسي نظام به بخشيدن مشروعيت نهايت
و توتاليتر نظامهاي و كشورها در واحد احزاب وجودي
گذشته ، نظام بقاياي سركوب متوجه است ممكن ايدئولوژيگرا
نفع به سياسي بسيج و اعتماد ، مورد سياسي نخبگان پرورش
خاص ايدئولوژيكي ارزشهاي تبليغ و سياسي نظام از دفاع
حزبي چند نظام قالب در سياسي حزب پيدايش نهايت در و باشد
متوجه بيشتر است ممكن غربي كثرتگراي دموكراسيهاي و
مشاركت ، فردي ، آزاديهاي و حقوق و دموكراسي گسترش و تقويت
تطبيق اجتماعي ، ارتباطات توسعه سياسي ، مداراي و رقابت
غيره و سياسي فرهنگ اعتلاي و توسعه محيط ، با سياسي سيستم
.باشد
تا سياسي حزب يك پيدايي بستر و برنامهها ترتيب اين به
.است سياسي حزب يك وظايف و اهداف تعيينكننده زيادي حد
كار است ممكن سياسي احزاب همه كه نيست ترديدي حال اين با
اجتماعي يا و سياسي جامعهپذيري "مثلا مشتركي ويژههاي
و اهداف اينجا ، اين در اما باشند ، دارا را سياست كردن
غربي دموكراسي نظامهاي در سياسي حزب ويژههاي كار
تحليل به ميتوان مختلفي ديدگاههاي از كه كنيم مي رامطرح
.پرداخت آن
با را ، سياسي حزب ويژههاي كار ;كلاسيك و سنتي ديدگاه
از.ميكند تفسير آن با مرتبط مسائل و انتخابات برگزاري
زندگي به دادن شكل حزب ، ويژه كار اولين" ديدگاه اين منظر
اطلاعات دادن مردم ، در سياسي وجدان ايجاد طريق از سياسي
جريان در كه "است عمومي افكار به دادن جهت و سياسي
به سياسي دكترين يا و نظريه القاي بصورت نخست انتخابات
نامزدهاي و كانديداها معرفي دوم مردم ، سياسي حركت منظور
منظور به شدگان انتخاب دادن سازمان سوم و انتخاباتي
وحدت و تصميمگيري در هماهنگي مطلوب ، نتيجه به دستيابي
همين در ميكند پيدا عملي نمود آنان ، آراء و موضع
متحد را سياسي حزب ويژه كار مهمترين "بال.ار.آلن"راستا
و ميداند سياسي زندگي روند نمودن ثبات با و تحصيل كردن ،
انتخاباتي ، نامزدهاي گزينش ترتيب به "مريايم.ايچارلز"
سياسي آموزش حاكم ، حزب از انتقاد عمومي ، سياستهاي تدوين
وظايف جزء را حكومت و فرد بين بودن واسطه نهايت در و
.برميشمارد سياسي احزاب
مسئوليت كردن برقرار فوق موارد بر علاوه نيز "مونرو"
سياسي ، بيتفاوتي و بيقيدي از مردم رهايي مستمر ، و جمعي
دست به براي لازم آمادگي و حكومتي جامع برنامههاي ارائه
از تبليغاتي و مالي پشتيباني ويژه به و حكومت گرفتن
حزب ويژههاي كار زمره از نيز را انتخاباتي نامزدهاي
.است دانسته سياسي
|