دعا فضيلتهاي
(بخش واپسين) خدا ماه براي رهتوشههايي
مبارك ماه آداب از برخي با پيشين بخشهاي در:جستارگشايي
چه هر در آداب اين به عمل كه دانستيم و شديم آشنا
.ميافتد موءثر خداوند ، درگاه به موءمن عبادات شدن مقبولتر
به نسبت تا آورده فراهم موءمنان براي فرصتي مبارك ، ماه
و كوچك گناهان از دوري و واجبات و مستحبات برخي انجام
از ماه اين در دعا كه دانستيم همچنين.نمايند اقدام بزرگ ،
برآوردهشدن براي لذا ;است برخوردار چندان دو فضيلتي
پرداخته او غير از دل كه است موءمنان بر دعاها ، و نيايشها
ميگردد ، آن برآوردهنشدن سبب كه اعمالي از برخي از و
.گزينند دوري حسد و كينه و سنگدلي نظير
گرامي خوانندگان توجه جستار ، اين بخش واپسين در اينك
مبارك ، ماه اين بر مترتب عمال ا و آداب از ديگر برخي رابه
.ميكنيم جلب
معارف گروه
دعا ديگر آداب
كه كسياست دادن صدقه دعا ، از قبل آداب از يكي -
به توانش بهاندازه است خوب نمايد دعا ميخواهد
شادي باعث صدقه ، هرحال به چون زيرا دهد صدقه نيازمندان
شاد را صدقهدهنده دل عوض ، در هم بزرگ خداي و ميشود دلي
.ميكند
خوش بوهاي و عطريات استعمال دعا ، كماليه آداب ازجمله -
.است
وقار با بايد بلكه نمود عجله نبايد دعا در كه اين ديگر -
.نمود نياز عرض و خواست حاجت طمانينه و
را خود خواسته يعني كرده حاجت به تصريح بايد كه اين هم -
هست "اخفي و السر يعلم" عالم خداي اگرچه.آورد زبان به
خطور به و آوريد زبان به را خود نياز شده داده دستور اما
.دارد دوست را كار اين خدايتان چون نكنيد بسنده قلب در
تاكيد ، سماجت ، يعني الحاح.است الحاح دعا ، آداب ازجمله -
را اصرار و الحاح خداوند ، كه است آمده روايات در.اصرار
و كند سماجت دعا در بايد موءمن لذا داده قرار خودش ويژه
تا بايد و است بهتر بيشتر ، هرچه و نشود خسته اصرار ، از
.برندارد طلب از دست نگيرد را حاجت
برآيد من كام تا ندارم طلب از دست
برآيد تن ز جان يا جانان به رسد جان يا
كند عمومي دعاي شخص ، بايد ، كه اين دعا ديگر آداب از -
بگويد است بدهكار اگر "مثلا.نكند دعا خود براي يعني
ادعيه در كه است اين.كن ادا را بدهكاران دين خدايا
دعاها همه صيغه كه ميشود مشاهده اطهار ائمه از ماثور
كل فك اللهم" "مدين كل دين اقض اللهم".است جمع به خطاب
"اسير
و ساخت خواهد هموار را دعاكننده شخص حاجت پروردگار ، لذا
همين از.رسيد خواهد او به هم ديگران حاجات شدن روا ثواب
را دعاهايي ميتوان" فرموده مجلسي علامه مرحوم است جهت
ديگران و خواند نيز جمع بهگونه رسيده مفرد بهصورت كه
من اهدني اللهم" بهجاي "مثلا.كرد شريك آن در هم را
"...عندك من اهدنا اللهم":گفت ميتوان "...عندك
تعداد هرچه.است كردن دعا اجتماعي دعا ، ديگر مهم ادب -
از.خواهدبود بيشتر آن اجابت درجه باشد بيشتر دعاكنندگان
پدرم هرگاه فرمودند كه شده روايت (ع)صادق امام حضرت
حتي منزل اهل همه داشتند مهمي حاجت ((ع)باقر امام)
دعا من ميفرمود و ميكرد جمع هم را خدمتكاران و بندگان
مروي نيز (ع)صادق حضرت از و.بگوييد آمين شما و ميكنم
.بيامرزد مرا خدا تا كنيد دعا همه ميفرمود كه است
ثناي و حمد آن به شروع از قبل كه است آن دعا آداب ديگر -
كند استغفار نمايد ، خداوند وحدانيت به واقرار كرده الهي
.بشمارد را الهي نعمتهاي و
حضرت عرفه بيبديل دعاي در را ادب نوع اين زيباي نمونه
عرض ابتداي در كه ميكنيم مشاهده (ع)اباعبداللهالحسين
.اوست ثناي و حمد و الهي نعمتهاي تعريف همهاش نياز ،
عاليترين كه است كميل يا ثمالي ابوحمزه دعاي ديگر مثال
:است شده رعايت آنها در دعا آداب
"...ربيته الصغيرالذي انا سيدي"
وي آل و محمد بر بسيار كه است آن دعا ديگر شروط از -
درگاه در شفيع و واسطه را بزرگواران آن و بفرستد صلوات
.داده قرار ربوبي
.عندالله لنا اشفع عندالله "وجيها يا
-عليه تعالي الله رضوان -سلمان حضرت از حكايتي
شخص با شما اگر:است گفته كه نقلشده پاك سلمان جناب از
كه است اين عادياش راه باشيد داشته حاجتي و كار بزرگي
توسط و رفته او درگاه مقربان و نزديكان از پارهاي نزد
ادامه.ميخواهيد را خود كار انجام بزرگ آن از آنان
از شرافتش كس هيچ ربوبي درگاه در هم همينطور ميدهد
بزرگوارش خاندان و او به لذا نيست بيشتر (ص)او آل و محمد
.خواهدكرد برآورده را حاجتتان خدا كه شويد متوسل
در اگر گفتند وي به منافقين از پارهاي كه ميكنند ذكر
اهل همه از را تو كه بخواه خدا از صادقي ، گفتهات اين
به من فرمود سلمان.دهد قرار ثروتمندتر و بينيازتر شهر
چيز همه از كه داشتم درخواست سه پاك ، ذراري آن واسطه
:كردند عطايش من به و است بالاتر
.دارد مشغول خدا ذكر به را زبانم آنكه اول ،
.كند خاشع را قلبم دوم ،
.باشم صبور دنيا شدايد در سوم ،
مقبول دعاهاي از صلوات ، مبارك ذكر كه بدان عزيز اي پس
خدا خواست به باشد وارده دعاهاي ساير همراه اگر و است
آخر و اول در گفتهاند كه لذاست خواهدشد برآورده همهاش
.نكنيد ترك را صلوات دعايتان
دعا ديگر ويژه آداب
قلب حضور -1
حضور و اقبال آن شروط مهمترين شايد و دعا شرايط از يكي
داراي قلبش دعا هنگام به بايد دعاكننده يعني.است قلب
زبان ، بلكه نباشد زبان به فقط دعا ذكر يعني باشد حضور
سجاد حضرت از حديثي كافي شريف كتاب در.گردد قلب ترجمان
:فرمودند (ع ) امام كه است اين خلاصهاش كه شده نقل ( ع )
مهم كه آنچه زيرا.نكنيد دعا كسي براي قلب غفلت حالت در
:رومي مولاي قول به و است فوءاد و دل است
را حال و بنگريم را درون ما
را قال و بنگريم را برون ني
خود بر را ديگران كردن مقدم -2
تو درد به موءمني اگر كه است آن دعا مهم ويژگيهاي از
اين در كه كن دعا او براي و درگذر خودت از ابتدا مبتلاست
وامدار اگر "مثلاخواهدبود بهتر نيز خودت براي صورت
براي ميباشد قرضمند هم موءمن فلان كه آمد يادت به و هستي
.كرد خواهد ادا هم ترا قرض خدا كه كن دعا او
با غروب تا ظهر از عرفه روز در "جندق ابن" كه است حكايت
طلب چه خدا از پرسيد وي از كسي.ميكرد دعا زاري و تضرع
درستي به كه چرا ميكردم دعا ديگران براي:گفت ميكردي؟
:فرمود كه شنيدم ( ع ) جعفر موسيبن مولايم از خودم
مريضي ، شفاي يا آمرزش يا موءمني براي كند دعا كسي هرگاه
صدهزار كه كرد خواهد دعاهايي وي براي عرش از فرشتهاي
.دعاست آن برابر
حضرت از كه ميكند نقل وهب معاويهبن ديگري شريف حديث در
كند دعا كسي براي موءمني هرگاه:فرمودند كه شنيدم (ع)صادق
باد ، خودت براي برابرش صدهزار ميگويند اول آسمان فرشتگان
تو براي برابرش هزار دويست ميگويند دوم آسمان فرشتگان
هفتصد گويند هفتم آسمان ملائكه تا ميرود همينطور و باد
.باد دعاكننده توي براي برابرش هزار
وقتي غير ، براي دعا كه دارد جا نكته اين ذكر البته
يا مساوي خودش بر را موءمن شخص آن دعاكننده ، كه مستجابست
.بدارد مقدم
قلب رقت و گرسنگي -3
نعمت مبارك ، ماه اين در الهي بزرگ نعمتهاي جمله از
به كسي كمتر شايد كه است چيزي اين و است تشنگي و گرسنگي
و رقيق قلب ، گرسنگي ، حال در.پيببرد آن والايي و اهميت
گونه همان ميآورد خدا به رو بيشتر شده ، روحاني و روشن
و خواب به ميل شده ، سنگين و تنبل باشد سير كه حالي در كه
هر عالم پروردگار كه است اين.ميكند پيدا استراحت
نقل "نوءم اكول يبعضكل انالله".ميدارد دشمن را پرخوري
(ص)محمد گرامياش رسول به معراج شب در خداوند كه است
:فرمود
وي.بشناسي را آنها تا بدان را دنيا اهل علامت احمد اي"
"را دنيا اهل و دنيا دار دشمن پساست زياد خوراكش و خواب
خدا ياد و ذكر به ميل باشد خالي معده كه وقتي "اجمالا پس
.ميباشد قلب در حكمت نور طلوع آماده و است بيشتر
يحييبن مقابل در شيطان روزي كه است آمده روايتي در
شكلي به را هركس كه گفت و شد مجسم خاص شكلي به زكريا
داري؟ روشي هم من براي آيا فرمود يحيي حضرت.ميدهم فريب
در را آن كني ميل غذا ميخواهي شب كه وقتي !بله:كرد عرض
ديرتر سحر تا بخوري بيشتر كه ميدهم جلوه طوري تو مقابل
.شود ترك عباداتت و مناجات از مقداري "نتيجتا و شوي بيدار
و نخورد سير تا كرد عهد خويش با (ع)يحيي حضرت بنابراين
.نسازد فاش را خود راز ديگر كه كرد عهد هم شيطان
عطشه و يومالقيام جوع فيه عطشكم و بجوعكم واذكروا
روز تشنگي و گرسنگي ياد به تشنهايد و گرسنه كه وقتي
.افتيد قيامت
روزه ماه بزرگداشت آداب
تهيدستان به كمك -1
كمك ناداران و فقرا به ميتوانيد تا مبارك ماه اين در
در اگر البته.ميكند خاموش را غضب آتش صدقه ، .كنيد
برطرف را خدا خشم و كرده نابود را ابليس مكر باشد پنهاني
.ميسازد
كند انفاق روزهداران به توانايياش مقدار به هركس اگر
شريك آنان روزه در شود آماده افطارشان و سحر خوراك تا
.شود كم چيزي آنها اجر از كه آن بدون البته است
مواسات وارزقني":ميخوانيم شعبان معظم ماه ظهر دعاي در
"فضلك من علي وسقت بما رزقك من عليه قترت من
در كردهاي عنايت من به آنچه از كه دار موفقم خدايا بار
.كنم كمك (خويشاوندان "خصوصا) تهيدستان به راهت
بزرگتران بزرگداشت -2
به هميشه و دارد دوست خدا كه پسنديدهاي صفات جمله از
به احترام داد اهميت آن به بايد رمضان مبارك ماه در ويژه
مويش اگر "خصوصا است بزرگتر ما از كسي اگر.است بزرگتران
بسيار ديگر كه باشد هم پدر چنانچه و باشد شده سفيد هم
حداقل ، زيرا كنيم احترامش داريم قدرت هرچه بايد است مهم
"كباركم وقروا و".است زيادتر ما از نيكش اعمال و عبادات
كوچكتران نوازش -3
رعايت بايد است كوچكتر ما از كه هركس "صغاركم ارحموا و"
گفت نبايد.باشيم داشته را رحمت و رافت و ترحم از او حال
كرد نبايد رعايتش و نميفهمد پس است نوجوان يا كودك اين
يا نكرده گناه است ، شدنش مكلف اول فرد اين گفت بايد بلكه
با بايد است ، روسپيدتر خدا نزد ما از و است كرده كم
.كرد رفتار او با شفقت و مهرباني
ارحام صله -4
ثواب بسيار رحم صله شريف ماه اين در "ارحامكم وصلوا "
در ولي ميگيرد تعلق او به پاداش هم هميشه اگرچه دارد
را خويشاوند و رحم.دارد ديگري ويژگي بركت با ماه اين
سلام حتي يا ديدار يا مال با بايد باشد دور كه هم هرچند
رسيدگي ميشود وي خوشنودي مايه آنچه خلاصه و احوالپرسي و
ثوابهاي جمله از كه شد آنان بين محبت و مودت باعث و كرد
.است مهم
حرام از گوش و چشم بازداشتن -5
قرآن از غير رمضان مبارك ماه در (ع)سجاد حضرت است روايت
.نميزد حرفي و نميفرمودند چيزي نماز و ذكر و دعا و
خلاف مبادا و داريد نگاه را زبانتان "السنتكم واحفظوا"
.شود صادر زبانتان از خدا رضاي
آن در خدا رضاي آنچه از را خود چشمان "ابصاركم وغضوا"
از را خود گوشهاينكنيد خيانت به نظر.بپوشانيد نيست
اليه الاستماع لايحل وعما".نگهداريد نيست حلال آنچه
".اسماعكم
و قرآن استماع ميتوانيد تا.بگوييد دروغ و مباداغيبت
.بپرهيزيد هم بيهوده حرفهاي شنيدن از حتي.كنيد مواعظ
از.كنيد مواظبت يتيمان از "عليايتامالناس وتحنتوا"
ترحمي دست احسان روي از چنانچه.نشويد غافل بيسرپرستها
شود رد دستتان زير از كه مويي هر بكشيد ، بيپدري سر بر
.شد خواهد ثبت برايتان حسنهاي
نماز وقت در حاجات طلب -6
دعا به را دستها است مستحب نمازگزار موقعي هر در "اصولا
فياوقات الدعا ايديكم وارمغوا".بخواهد حاجت و كند بلند
نمازهاي اوان همان شبانهروز ، ساعات مهمترين اما "صلاتكم
كه است ساعاتي آن و "الساعات افضل فانها".است واجب
فيها ينظرالله" ميفرمايد بندگانش به رحمت نظر خداوند
."اليعباده بالرحم
:ميكند معامله گونه سه مناجاتكنندگان اين با پروردگار
لبيك دعايشان به -ميدهد20 پاسخ آنها مناجات به -1
.ميفرمايد مستجاب را حاجتشان -ميگويد30
دادن افطار اهميت -7
در را روزهداري هركه" شده روايت اسلام گرامي رسول از
و اوست براي بنده يك كردن آزاد ثواب دهد افطار ماه اين
".ميشود آمرزيده گذشتهاش گناهان
ذكر طاوس سيدبن "اقبال" شريف كتاب در كه ديگري روايت در
روزهداري كه كسي "اجره مثل فله "صائما فطر من" آمده شده
براي ميشود داده روزهدار به كه اجري همان دهد افطار را
كه كرده روايت سدير از "اقبال" كتاب در همو باز.اوست
مشرف (ع)صادق حضرت خدمت كه بود رمضاني مبارك روز:گفت
و روزها اين ميداني آيا !سدير:فرمودند (ع)امام.شدم
مبارك ماه ايام !بلي:كرد عرض است؟ شبهايي و روز چه شبها
.است رمضان
ده افطار ، هنگام شب هر ميتواني آيا:فرمودند (ع)امام
عرض كني؟ آزاد و بخري را اسماعيل حضرت اولادهاي از نفر
را نفر نه آيا:فرمودند (ع)امام.نميتوانم:كرد
چطور؟ را نفر هشت:فرمود !من مولاي نه:كرد عرض ميتواني؟
و ندارم مالي تمكن:كرد عرض.نفر يك به رسيد تا
را روزهداري ميتواني آيا:فرمودند (ع)امام !نميتوانم
نيز غرضم:فرمودند (ع)امام.بلي:كرد عرض دهي؟ افطار
كردن آزاد برابر موءمن ، دادن افطار پاداش يعني "بود همين
.است اسماعيل فرزندانحضرت از موءمن بنده ده
است روزهدار شكم كردن سير دادن ، افطار از منظور البته
كسي اگر ولي گرم آب جرعهاي يا خرما دانهاي دادن فقط نه
فرق موضوع ندارد روزهداران متعارف كردن سير بر قدرت
افطاري تمكن كه افرادي مورد در (ص)رسول حضرت.ميكند
قدرت مقدار به ندارد كه هر فرمودهاند ندارند را دادن
شخص ثواب همان خدا البته و باشد خرما نصف به هرچند بدهد
خود با مهمان همچنين.ميفرمايد اعطا وي به را توانا
از بلا خود رفتن با و ميآورد خانه صاحب منزل به بركت
.ميشود دور خانه آن اهل
زيردست به تخفيف و خلق به نيكي -8
رفتار ، حسن اين.سازيم نيكو را اخلاقمان بايد ماه اين در
ما براي قيامت روز در صراط پل از گذشتن براي گذرنامهاي
.بود خواهد
هستيد حاكم كه هر بر مردم اي:فرمودند (ص)رسول حضرت
ماه اين در همسر حتي (...و زيردست مستخدم ، كلفت ، )
در و داد خواهد تخفيف شما بر هم خدا كه كنيد سهلانگاري
.كرد خواهد را رعايتتان حساب موقف
داريد نگاه ديگران از را خود شر -9
"مثلا دارد نگاه ديگران از را شرش مقدس ماه اين در هركه
و تندخو است روزهدار كه اين با نكند ، اذيت ندهد ، فحش
از را خشمش هم خدا باشد خويشتندار خلاصه و نشود عصباني
كند متصل خدا به را رحمش كه هم كس آن و برميدارد او
كسي برعكس و كرد خواهد او حال شامل را رحمتش هم پروردگار
.برميدارد او از را رحمتش هم خدا كند رحم قطع كه هم
بندرچي رضا محمد
|