!نگيريم رابازي "بازي"
اندازه فرزندانمانبه چرا
ماصحبتنميكنند كافيبا
بچهها زبان از
!نگيريم رابازي "بازي"
و احساسات كودك تا ميآورد فراهم فرصتي و موقعيت بازي
نمايد عرضه را خود مشكلات
جانبه همه رشد در را اساسي و مهم نقش كودكي سنين در بازي
قرن در تربيت و تعليم علماي كه طوري به.دارد كودك شخصيت
و غيررسمي صورت به بايستي كودكان آموزش كه معتقدند حاضر
جان و دل بر باشد آموزشي تا ;گيرد صورت بازي طريق از
از را او كه باشد آموزشي تا و كودك فطرت با مطابق و كودك
آموزشي جمله يك در و ندارد دور به استقلالجويي و آزادي
.را پاي گريز طفل آورد مكتب به جمعه كه باشد
كودكان بازي به راجع اسلام نظر
بايد اوست پيش كودكي كه كسي":ميفرمايند (ص)اكرم پيامبر
ديگري جاي در و "كند رفتار كودكانه او با برخورد در
".كند بازي تا بگذار سال هفت را خود فرزند":ميفرمايند
حد به رسيدن و است ميانهروي دين اسلام دين كه آنجا از
اين در بنابراين است اسلام نظر مد امور همه در اعتدال
نه اسلام.ميكند پيشنهاد را ميانه راه اسلام نيز زمينه
نه و ميپسندد هميشه براي را بازي در شدن غوطهور
در شده انجام تحقيقات به اگر.را آن از دائمي محروميت
از آمده دست به نتايج كه ميبينيم كنيم ، رجوع زمينه اين
زمينه اين در اسلام دين نظر تاييد مبين همگي تحقيقات اين
.است
از كه كودكاني ميدهد نشان بازي زمينه در تحقيقات نتايج
مطلق درونگرايي دچار محرومند بازي وسايل و همبازي بازي ،
غوطهور بازي در افراط حد به كه كودكاني نيز و ميشوند
درونگرايي كه آنجايي از و مطلق برونگرايي چار د ميشوند
اسلام بنابراين ميباشد مضر انسان براي مطلق برونگرايي و
در غوطهور زندگي اول سال هفت در كودك كه ميكند پيشنهاد
واقعيات و حقايق سوي به بتدريج ازآن بعد و باشد بازي
.شود داده سوق زندگي
بازي درماني ارزش
كودكان در رفتاري مشكلات حل براي بازي وسايل و بازي از
گفته "درماني بازي" درمان طريق اين به ميشود استفاده
بازي كه است استوار پايه اين بر درماني بازي.ميشود
و موقعيت بازي.است خود بيان براي كودك طبيعي وسيله
را خود مشكلات و احساسات كودك تا ميآورد فراهم فرصتي
مشكلات كه بزرگسال افراد خلاف بر بنابراين.نمايد عرضه
بتوانند تا ميگذارند ميان در ديگران با آگاهانه را خود
از ناخودآگاه "كاملا كودكان بيابند ، حلي راه آن براي
ناپسند تمايلات ميتوانند بازي وسايل و بازي اسباب طريق
نياز كودك روزمره زندگي درسازند رها و خارج خود از را
تحميل او بر محيطي محدوديتهاي توسط كه تشنجهايي از دارد
احساسات تا ميدهد فرصت او به بازي يابد ، رهايي ميشود
و كند بيان است اجتماع در قبول قابل كه طريقي به را خود
طريقي به را خود فشار تحت انرژي ميدهد اجازه وي به
.ندارد مانعي اجتماع "كلا و ديگران نظر از كه بريزد بيرون
كه وسيلهاي عنوان به بازي اسباب درماني كلينيكهاي در
قرار استفاده مورد شود بهبود و درمان سبب ميتواند
دست به وقتي بازي اسباب يك از مطلوب ، نتيجه ميگيرد
كودك رشد و ذهني شرايط با وسيله اين "اولا كه ميآيد
موقعيت از شايسته طور به بتوان "، ثانيا باشد متناسب
ارائه:گفت ميتوان كه طوري به كرد ، استفاده آن يادگيري
.است هنر يك اسباببازي
بازي در موثر عوامل
را دارد تاثير انتخابي بازي نوع در كه عواملي كلي طور به
:كرد تقسيم دسته چهار به ميتوان
را انفرادي بازيهاي كودكان مدرسه به ورود از قبل:سن -1
پياژه نظر از شود انجام گروهي بازي هم اگر ميدهند ترجيح
ميشوند جمع جا يك در سال (64) كودكان دارد موازي حالت
اين از يكي اگر ميكندو بازي خود براي كدام هر ولي
ميكند گريه و نموده مخالفت كنيم خارج جمع از را كودكان
گروهي بازي يك انجام به حاضر كدام هيچ هم طرفي از و
.نيستند مشترك
بازيهاي بين ملاحظهاي قابل تفاوت كودكي سنين در:جنس -2
بعد به سالگي هشت سن از ولي نميشود ديده دختران و پسران
كه طوري به ميشود ديده ملاحظه قابل و مشهود اختلاف
فعاليت به نياز و دشوار كه دارند دوست را بازيهايي پسران
و آرام ساكت ، بازيهاي "غالبا دختران و باشد داشته فيزيكي
.ميدهند ترجيح را ظريف
و روستا دشت ، و كوه در دنيا ، سراسر در كودكان:محيط -3
بازي نوع در فقط محيط و ميكنند بازي باشند كه جا هر شهر
و دوقل قل يك بازي از آمريكايي كودك.ميگذارد تاثير
آنها سنتي بازيهاي از نيز ما و نميداند چيزي پرما كلاغ
جامعه آن كودكان بازي در جامعه هر فرهنگنميدانيم چيزي
فرهنگ كننده منعكس نوعي به كودكان بازي و ميگذارد تاثير
.ميباشد جامعه آن
ذهن كند نوزادان با مقايسه در باهوش نوزادان:هوش -4
آنها هوش سطح كه ، كودكاني هستند بازيگوش و فعال بيشتر
را بازيهايي ذهني eمانده عقب كودكان به نسبت بالاست
تيزهوش كودكان.دارد سازنده فعاليتهاي كه ميدهند ترجيح
به آن با بتوانند كه كنند انتخاب را وسايلي ميكنند سعي
كار به را خود ذهني قواي و بزنند دست ابداع و ابتكار
.گيرند
صاحبنظران نظر از بازي
براي ابزار بهترين را بازي كه تربيت و تعليم علماي گروه
اخير دهه در ميدانند كودكان اجتماعي و اخلاقي تربيت
به اخير ساله چند در تربيت و تعليم علماي و يافته فزوني
اينجا در كه.نگريستهاند مهمتري و جديتر ديد با بازي
.ميكنيم اشاره تئوريها و نظريات اين از بعضي به
:(تمرين پيش نظريه) گروس تئوري
براي شدن آماده و تمرين حالت نوعي را كودك بازي گروس
بازي گروس نظر از ميداند آينده زندگي اصلي اعمال انجام
آينده در مادري وظيفه تمرين آن ، نوازش و عروسك با كودك
.است
(اضافي انرژي نظريه) اسپنسر تئوري
.است بدن اضافي انرژي نمودن خارج بازي علت اسپنسر ديد از
كه را بدنش انرژيهاي از دسته آن و شده اجتماع وارد كودك
سن با متناسب اجتماعي كارهاي طريق از نميتواند
.مينمايد خارج بازي طريق از كند مصرف تقويمياش
هال استانلي تئوري
و رشد تاريخ تكرار روند همان بازي عامل":ميگويد هال
براي كودك.ميشود تكرار كودكي دوران در كه است تكامل
اوليه بشر كه را مراحلي اجتماعي انسان يك به شدن تبديل
".ميكند طي است پيموده فعلي تمدن به رسيدن براي
سقراط
در بدني فعاليتهاي و بازي به پرداختن كه است معتقد سقراط
پيري سالهاي در آدمي تندرستي براي نوجواني و كودكي سنين
دوستش با گفتگو در وي.است برخوردار ويژهاي اهميت از
نيروي و اندام زيبايي و شود پير آدمي است دريغ":ميگويد
نداده تكامل شايسته طور به جواني سالهاي در را خود پيكر
".باشد نكرده تجربه را آن و
ارسطو
مضر خواستههاي از را آدمي روان كه است نهفته نيروي بازي
.ميكند پاك چركين اميال و احساسات و
ديم كارل
و كودكي سنين در انسان چنانچه: است معتقد ديم كارل
بزرگسالي در باشد آموخته را باارزشي بازيهاي نوجواني
كردن قمار مانند بيارزش و شان كم بازيهاي به هرگز
.نميپردازد
آدلر آلفرد
ميل ساختن آرام و برآورد براي وسيلهاي عنوان به بازي
خودنمايي و جويي برتري.شده تفسير جويي برتري و خودنمايي
. ميدهد نشان را خود قيدوبندي هيچ بدون كودكي سالهاي در
اميال كه ميدهد امكان كودكان به بازي آدلر گفته به
بدين.سازند آرام را آنها و داده نشان سادگي به را مزبور
توجه با را واقعيت خويش ، بازي در خردسال كودكان كه معني
لازم دانش زيرا.ميدهند جلوه دگرگون خود خواستههاي به
ترتيب اين به و نيستند دارا را حقيقت از پيروي براي
.ميسازند برطرف را خود زبوني و ناتواني
فروبل
سازنده نيروي بيان راه سادهترين اول وهله در بازي
و تخيلي بازيهاي نظريه اين در. ميشود تعريف كودكان
اشياء ساختن در را كودكان ذهني و فكري نيروي كه بازيهايي
ويژهاي اهميت از كنند تقويت (ساختمان خانه ، ) لوازم و
.برخوردارند
بوشهري شتاب ناهيد سيده
چمران شهيد دانشگاه بدني تربيت دانشكده علمي هيات عضو
اهواز
اندازه فرزندانمانبه چرا
ماصحبتنميكنند كافيبا
، نيافتني دست و پير غباري فرزندانم چشمان در من آيا
.ميدانم مقصر را خود من هستم؟ جواني مسايل از ناآگاه
زمان از كمتر زندگيشان درباره بايد امروزي نوجوانان چرا
ذيل مكالمه پايه بر را خود اعتقاد اين من.بدانند من
:ميشود انجام خانه هزاران در روزانه كه آوردهام بدست
بود؟ چطور مدرسه:والدين
.بود خوب:فرزند
كردي؟ چكار:والدين
.هيچي:فرزند
داري؟ شب تكليف:والدين
.نميدانم:فرزند
به مستقيم طور به كه موضوعي هر درباره خود فرزند از اگر
دريافت را جواب سه اين از يكي كنيد سوءال ميشود مربوط او
.نميدانم (ج هيچي (ب است خوب (الف كرد: خواهيد
هم تلفن پاي و باشد داشته زدن حرف حوصله شما فرزند اگر
صورت اين غير در و ميدهد را فوق جواب سه همان نباشد
اين وجود با.است نشنيده را شما صحبتهاي "اصلا كه انگار
و باشد خوب چيز همه ميشود چطور كه دارد شك جاي هم هنوز
يابد ادامه الگو همين اگر و نيفتد مدرسه در اتفاقي هيچ
ما فرزندان كه ديگر سال تا 30 كه 20 كنيد را تصورش
.بدهند را جوابهايي چنين شايد ميشوند مملكت رهبران
بود؟ چگونه امروز اجلاس جمهوري رئيس آقاي:خبرنگار
.بود خوب:جمهوري رئيس
كرديد؟ بحث موضوعي چه درباره:خبرنگار
.چيز هيچ:جمهوري رئيس
يك آستانه در جهان كه است آن حرف اين معني آيا:خبرنگار
است؟ هستهاي فاجعه
.نميدانم:جمهوري رئيس
زندگيشان اتفاقات به نسبت ميتوانند ما فرزندان چگونه
را ذيل ساده سوءالات دخترم از من "اخيرا.باشند بيتفاوت
مدرسه از ميشود؟ شروع وقت چه شما ورزشي بازيهاي پرسيدم؟
و ؟ كيستي تو است؟ چطور حالت ميآيي؟ چگونه را خانه تا
."نميدانم" داد پاسخ من به او دفعه هر
مادرم و پدر اگر.داشت تفاوت چيز همه بودم بچه وقتي من
:ميدادم جواب بود چطور مدرسه ميكردند سوءال من از
."خير" ميگفتم.دارم شب تكليف ميپرسيدند وقتي"مزخرف"
هميشه و ميگفتم چيزي حداقل ولي ميگفتم ، دروغ البته
كلمه هرگز ولي هستم ، كاري انجام مشغول ميكردم وانمود
كلمهاي هيچكس كلمه.نميآوردم زبان بر را "نميدانم"
زنگ تلفن.ميشنوند دفعات به را آن والدين امروزه كه است
پشت دقيقه و 45 ميگويد پاسخ آن به شما نوجوان و ميزند
جواب او و بود كسي چه ميپرسيد شما بعد.ميزند حرف خط
و پدر به هم شما فرزند دوست "اتفاقا."هيچكس" ميدهد
بعضيها دليل همين به شايد.ميدهد را پاسخ همين مادرش
والدين به ميتوان كه آنچه.باشند هيچكس كه ميشوند بزرگ
زندگي در بدانيد ميخواهيد اگر كه است اين كرد توصيه
سه آن از غير ميخواهيد اگر و ميگذرد چه فرزندانتان
.كنيد تلفن آنها به بشنويد ، بيشتري جملات كلمه
ززيما جري نوشته
مينوبهتاش: ترجمه
بچهها زبان از
كجا من پس:عزيزم مادر و پدر !ميكنيد دعوا هم با چقدر
به را آنها شما پاهاي تا بگذارم ، را بازيهايم اسباب بايد
است؟ كر گوشهايتان مگر ميزنيد ، داد چرا.نزند هم
هم من وقت آنبزنيد حرف آرام هم با نكنيد دعوا
شما كنار بريزند هم به بازيهايم اسباب بيآنكه ميتوانم
!كنيد تقسيم نيز من با را خانهكنم زندگي
بالله محفوظ فاطمه
|