نبريم بيراهه رابه جهيزيه سنت
تاريخي قهر معرض در زن
نبريم بيراهه رابه جهيزيه سنت
جهيزيه حقوقي بررسي
زن مستقل دارايي جهيزيه ما ، كنوني جامعه در متاسفانه
در را خود شوهر ، تا گرفته پدر از زن نزديكان و نشده فرض
ميدانند سهيم آن
فرهنگ كه است جمعي مفهومي ارزشها ، ساير چون نيز جهيزيه
موقعيت توصيف در و ميدهد قرار اعضايش براي اجتماع ،
.ميشود واقع موءثر افراد
زندگي ، ضروري اسباب از متشكل كه جهيزيه نمودن فراهم
دغدغه است ، خور به چشم به اسباب و تفاخر مايه اسباب
.خانوادههاست هميشگي
زن معنوي ارزشگذاري حد تا مادي اثاثيه اينكه مهمتر
به عروس تازه جهيزيه مراسمي طي كه آنجا تا مييابد اهميت
سهيم ارزشگذاري اين در نيز ديگران تا شده گذاشته نمايش
.نمايند محافل نقل را آن و شوند
فرض زن مستقل دارايي جهيزيه ما ، كنوني جامعه در متاسفانه
آن در را خود شوهر ، تا گرفته پدر از زن نزديكان و نشده
موارد مشكلسازترين از يكي دليل همين به ميدانند ، سهيم
و شوهر عناد بر علاوه اينكه چرا.است خانوادگي دعاوي در
بخواهد هم زن اگر حتي جهيزيه ، استرداد عدم در وي ابرام
و داد نخواهد سخاوتي چنين به تن پدر بگذرد ، جهيزيه از
جهت همين به.ميشود وسيع اختلافات موجب مالكين تعدد اين
جامعهشناسي ، جهت از جهيزيه بررسي بر علاوه ميرسد نظر به
آن حقوقي مشكلات جهيزيه جنبه مهمترين..و روانشناسي
.باشد
نگراني عمدهترين از يكي مهريه از بعد واقع در
صورت در "معمولا.است زن جهيز گرفتن بازپس خانوادهها
جدايي ، و اختلاف جدي نشانههاي اولين شدن آشكار
يافتن صدد در و ميشوند اموالشان نگران خانوادهها
بازپس را زن اثانيه شكل بهترين به تا آيند برمي راههايي
.بگيرند
:جهيزيه حقوقي بررسي
اما است ، حقوقي دعاوي از بسياري منشا جهيزيه اينكه با
.نمييابيم مربوطه قوانين از يك هيچ در را آن از نشاني
ميدارد ، اشعار مدني دادرسي آئين قانون كه آنجا از البته
متناقض يا نبوده صريح كامل ، كشوري قانون كه صورتي در
باشد ، نداشته وجود مطروحه قضيه در قانوني "اصلا يا و باشد
و عرف و موضوعه قوانين مفاد و روح موافق بايد دادگاه
التفات با ميتوان نمايد ، فصل و قطع را قضيه مسلم عادت
و تغيير در مواد اين از قوانين روح نيز و حقوقي اصول به
.نمود استفاده جهيزيه حقوقي وضعيت تعيين
اثبات چگونگي ميشود مطرح كه سوءالي اولين بررسي اين در
جهيزيه به مربوط دعاوي كه چرا.است جهيزيه بر زن مالكيت
مورد اسباب آن بر زن مالكيت كه ميگردد ناشي آنجا از
سوءال زير نيز وي تصرف جهت اين از و گرفته قرار ترديد
.ميرود
تصرف در زن استقلال كه است مندرج مادهاي مدني قانون در
:مينمايد تصريح را اموالش
دارايي در ميتواند "مستقلا زن:مدني قانون ماده 1188
.بكند ميخواهد كه را تصرفي هر خود
و دخل حق بپنداريم زن دارايي را زن جهيزيه اگر بنابراين
آغاز آنجا از مشكل اما.ميشود محقق آن در نيز زن تصرف
محتاج جهيزيه بر زن مالكيت حقوقي اصول برخلاف كه ميشود
.است اثبات به
و مالكيت قانوني تعاريف به ميآيد لازم بحث اين مقدمه در
:گردد پرداخته تصرف
و دارد شيء به نسبت انسان كه حقي از عبارت:مالكيت -الف
استثناء قانون آنچه جز بكند آن در تصرفي هرگونه ميتواند
(معين فرهنگ) (1).است كرده
است صفتي مالكيت و نامند ملك را قانوني سلطه هر فقه در
(2).ميرود بكار نظر اين از كه
يد از منظور (3).ميگويند يد را مالي در تصرف:تصرف -ب
يا و مستقيم مالي بر شخص كه است مادي اقتدار و سلطه
.دارد غيرمستقيم
ميباشد ، مشهوري و مهم قواعد از فقه در كه يد قاعده مطابق
خلافش اينكه مگر است ، مالكيت دليل مالكيت عنوان به تصرف
شده تصريح مدني قانون ماده 35 در معنا اين.گردد ثابت
.است
داشته خود مادي تصرف در را مالي كسي اگر كه معنا بدين
اعتبار اين از نيز قانون و شده محسوب مال آن مالك باشد ،
.مينمايد حمايت
ثابت را آن خلاف بايد است ، مال آن مالكيت مدعي كه كسي و
استفاده يد اماره اين از كه كسي ديگر عبارت به.نمايد
ماده 747 اينكه چه ندارد مالكيت اثبات به احتياجي ميكند
است ، متصرف كه كسي:ميدارد بيان مدني دادرسي آئين قانون
....ميشود شناخته مالكيت عنوان به او تصرف
.نمودهاند محدود را يد فايده ثبتي قوانين و مقررات البته
اماره كه است حقوقي مسلم قواعد از قاعده اين وليكن
.ميگردد محسوب قانوني
و دخل و بوده زن تصرف در همواره جهيزيه است مسلم آنچه
.است زن اذن و اباجه باب از اموال آن در مرد تصرف
يونسبن" كه است موجود (ع)علي حضرت از روايتي باب اين در
قبل الرجل قبل تموت "فيالمرا":ميفرمايد "يعقوب
ما و فهوللمراه النساء تباع من كان ما:(ع)قال المراه
علي استولي من و بينهما فهو النساء و الرجل تباع من كان
".فهوله مند شيء
جهت از زن ، اثاث و اسباب اينكه بر دارد دلالت روايت اين
مرد تصرف تحت كه اثاثي و اوست مالكيت در زن ، بودن ذواليد
و زن تصرف تحت مشترك صورت به آنچه و اوست به متعلق است ،
.آنهاست بين مشترك مرداست ،
دعوي مقام در كه ميشود آغاز آنجا از مشكل بنابراين
مقابل در وليكنميشود جهيزيه بر ذواليد مرد "معمولا
رسميت به اموال آن در را زن سابق تصرف مردان ، غالب نيز
.هستند معنايي چنين به مقر و ميشناسند
استصحاب يد ، حدوث بودن معلومالحال صورت در اينكه با حال
اينكه به يد صاحب اقرار صورت در اما دارد ، حكومت يد بر
منقلب دعوي است ، بوده (زن) مدعي تصرف تحت "قبلا مال
.ميشود
(زن) ابتدايي مدعي و ميگردد مدعي (ذواليد) مرد يعني
ادعي عليبن البنيه":فرمود رسولالله كه چنان آن و منكر
به زن و بياورد بينه بايد مرد."افكر من علي واليمين
.نمايد كفايت انكار
مادي سلطه هرگونه حق جهيزيه بر مالكيت جهت از زن واقع در
عنصر همان اين و ميدهد خود به اموال آن در را (تصرفي)
مالكيت حق بودن تصوردارا از عبارت كه است مالكيت معنوي
.ميباشد
همين به و مينمايد تصور جهيزيه مالك را خود زن اينكه چه
.مينمايد تصرف اموال آن در نيز دليل
به تا "مثلا.ميشمارند محترم را حق اين نيز ديگران و
خاطر به را خويش زنان مردان ، كه است نشده شنيده حال
از يا و دهند قرار شماتت مورد جهيزيهاشان از استفاده
يا و گاز از استفاده براي "مثلا كه بخواهند زنان
.بگيرند اجازه...و تلويزيون
ترديد و انكار مورد قانوني حق اين دعوي مقام در متاسفانه
از مهم اصل اين به بيتوجه نيز دادگاهها و گرفته قرار
.نمايند ارائه را خود مالكيت دلائل كه ميخواهند متصرف
طبق و است جهيزيه مالك "قانونا جهيزيه متصرف عنوان به زن
عهده به را آن اثبات است ، امر اين خلاف كه كسي يد اماره
.دارد
.ميباشد اصل اين برخلاف حاكم قضايي عرف آنكه حال
به موظف را زن جهيزيه ، دعاوي به رسيدگي مقام در دادگاهها
...و سياهه و رسيد مثل.مينمايند مالكيت دلائل ارائه
:جهيزيه استرداد
كه هستند زنان جهيزيه دعوي خواهانهاي تمامي "تقريبا
دادگاه تسليم جهيزيه استرداد خواسته با دادخواستي
را جهيزيه بر زن مالكيت كه مرداني خواندگان و مينمايند
.شدهاند متصرف را آنان اموال و انگاشته ناديده
را احتمالي خسارت جهيزيه دعاوي خصوص در "معمولا دادگاهها
جانب از احتمالي خسارت وجه سپردن از بعد و داشته منظور
.مينمايد رسيدگي به شروع دادگاه خواهان ،
زن از كه است ترتيب اين به قضايي عرف جهيزيه دعاوي در
كه چنان آن دهد ارائه را خويش دعوي دلائل ميخواهند
(است مدعي عهده بر بينه) عليالمدعي البين:ميگويند
قبول را زن سابق تصرف مرد اگر اينكه به التفات بدون
است اينطور "قاعدتا كه گفتيم "سابقا كه چنان باشد داشته
.نميكند سرايت مرد بر تصرف قاعده
جهيزيه زن ، ناحيه از دليل ارائه عدم صورت در ترتيب هر به
.داشت نخواهد آن به نسبت حقي زن و شده محسوب مرد به متعلق
به موجود قضايي عرف به التفات با گفت ، بايد نتيجه در
"حتما جهيزيه خريد هنگام در كه ميشود توصيه زنان
سنت از خانواده كه چرا.نمايند تهيه نيز را آن فاكتورهاي
و نكرده استفاده متانت و وقار حفظ جهت به سياهه قديمي
.ميدانند شان كسر داماد امضاء براي را سياهه تقديم
تدبير و احتياط مقام در كه است بهتر بسيار دليل همين به
باشد ، هم عادي رسيد ميتواند كه اجناس خريد فاكتورهاي
.گردد تهيه
در لازم آگاهيهاي كه ميگردد متذكر مطلب اين پايان در
مساعي تشريك اين تا شود داده مردم به جهيزيه سنت زمينه
توهين مايه تنها كه خود امروزي شكل از مشترك زندگي در زن
.بازيابد را خود اصلي معني و شده خارج است زن به
مرانلو زهرا
تاريخي قهر معرض در زن
دمشق دانشگاه استاد پهلوان ، سمر دكتر با گفتگو
دانشكده در تاريخ بخش استاد "پهلوان سمر" دكتر:اشاره
دانشگاه استادي بر علاوه وي.است دمشق دانشگاه ادبيات
سراسري اتحاديه اجرايي دفتر تداركات و فرهنگي دفتر رئيس
فرهنگي و اجتماعي فعاليتهاي داراي و است سوريه زنان
گفتگو اين سودان در العالم مجله خبرنگار.است برجستهاي
:ميخوانيم هم با كه است ، داده انجام وي با را
چيست؟ زنان مبارزات انگيزههاي شما نظر به *
شرايط نتيجه در و دارند قرار تاريخي قهر معرض در زنان -
در انزواي علت به وي.است پيچيدهتر مرد شرايط از زن
بايد زن لذا.است ماندهتر عقب تعليم ، از محروميت و خانه
تكامل به ابتدا بتواند تا يازد دست دلاورانهاي نبرد به
پيشرفت تكامل به -مرد كنار در و -بعد مرحله در و خود
.رساند ياري جامعه
ميدانيد؟ مهم حد چه تا را زنان جنبشهاي *
سركوب رغم به زنان.دارد اهميت جنبه چند از زنان جنبش -
[كشورها] سياسي و ملي تاريخ مختلف مراحل در تاريخي ،
جنبشهاي كه است نقشي از ناشي امر اين.كردهاند مشاركت
و حقوق به را آنان زنان ، جنبشهايكردهاند ايفا زنان
امر اين در زنان جنبش اهميتكردهاند آشنا خود رسالت
است آن سوريه زنان اتحاديه در ما اساسي هدفاست نهفته
تلاش خانهدار زنان كردن آگاه براي نخست مرتبه در كه
و توان ميزان بر و ببريم بالاتر را آنان آگاهي و كنيم
بيفزاييم كودكان تربيت و زندگي امور اداره در آنان مهارت
.ماست اساسي هدف اين است ، جامعه اصلي هسته خانواده ، زيرا
ميبينيد؟ چگونه اروپايي زن با قياس در را عرب زن *
عرب زناست پيشرفتهتر اروپايي زن با قياس در عرب زن -
را زن حقوق اسلام ، دين.است برخوردار كرامت و عزت از
زن اروپا در.است نموده محافظت طبيعتش از و كرده مراعات
اين و است نرسيده خود حقوق به و دارد قرار ستم تحت
اروپاي در موجود اقتصادي و سياسي نظامهاي از برخاسته
زير زن اگر.دارد بهرهكشانه سرشتي كه است سرمايهداري
.نميآمد وجود به اروپا در ضدخشونت گروههاي نبود ، ستم
نميكند؟ ايفا كامل طور به را خود نقش عرب ، زن "ظاهرا *
زنان بودن اندك.برميدارد گام راه اين در اما.آري -
.است امر اين بيواسطه علت باسواد ،
است؟ ابداعگري سرشت زن ، سرشت آيا *
پديد ابداعگر مردان نميبود ، ابداعگر اگر.بله -
.نميآورد
از دور و عاج برج در كه هستند متهم دانشگاه استادان *
استاد يك عنوان به شما نظر ميكنند ، زندگي جامعه مشكلات
چيست؟
استادي كه است دشوار بسيار.نكنيد باور را صحبتها اين -
ادامه دانشاندوزي و فرهنگ به بتواند و باشد عاج برج در
.است جامعه فكري قانونگذاري براي جايي دانشگاه.دهد
برج نتيجه در و هستند جامعه از بخشي دانشگاه استادان
.ندارد وجود عاجي
چيست؟ سوداني زن شمادرباره نظر *
با ديدارهايي.است برانگيخته مرا شگفتي سوداني ، زن -
.داشتهام سوداني روشنفكر و آگاه زنان از فراواني شمار
تلاش و كار براي گستردهاي چشمانداز و واقعي شوق و شور
.ديدهام آنان ميان در را
از سوداني زن.است كوتاه سودان زنان جنبش عمر گرچه
تحول و تغيير ايجاد براي فراواني توان و والا امكانات
مرا تعجب آنان نقش و زنان انجمنهاي.است برخوردار
مشغول نشاط و جديت با انجمنها از بسياري.برميانگيزد
نسبت را خود فراوان شگفتي نميتوانم اينجا در.فعاليتند
.كنم پنهان "زيانآور سنتهاي با مبارزه انجمن" به
خارجي رسانههاي واحد:ترجمه
|