كرد انكار نميتوان را تجربه
پنهان استعدادهاي كشف وظيفه
سلمان بر حاكم وحشت از فيلمي
بهنمايش برلن جشنواره در رشدي
درآمد
كتاب معرفي
كرد انكار نميتوان را تجربه
عزيزي محمود دكتر گوبا و گفت
ميكنيد؟ شركت فجر تئاتر جشنواره در كه است بار چندمين o
بودم ، داور قبلا است ، بار اولين كارگردان ، عنوان به *
.بودم جشنواره دبير بودم ، برنامهريز
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را فجر تئاتر جشنواره كيفيت o
اگر است خوشايند گروهي هر براي جشني هر حال هر به *
اگر روح اين و است جامعه كالبد روح تئاتر كه باشيم معتقد
تئاتر جشن برپايي اهميت به است ، سالم جامعه باشد ، سالم
.ميبريم پي
اوضاع بهبود در جشنوارهها اين برگزاري ميكنيد فكر o
ميگذارد؟ تاثير تئاتر
بازار يك مثل بايد جشنواره واقع در.نه صورتش ، اين به *
در را خودشان هنري كارهاي مختلف گروههاي كه باشد مكاره
آنها ميان از كالاها مصرفكننده مديران و كنند عرضه آنجا
است مكاني واقع در.كنند مصرف و انتخاب را بهترينها
چنين حال به تا ما وليتئاتري گروههاي بازاريابي براي
مكاني صرفا اينجا در جشنواره.نداشتهايم مملكت در چيزي
را همديگر بار يك سالي كه گروه چندين تجمع براي است
به همينها دوباره بعد سال نيست هم معلوم و ببينند
!نه يا بيايند جشنواره
چيست؟ جشنواره اين برپايي از هدف شما نظر به پس o
اين پيشينه به بايد شما سئوال به پاسخ براي كنم فكر *
زماني من نظر بهانداخت نگاهي فعلياش صورت به جشنواره
را استاني و منطقهاي جشنوارههاي منتظري علي آقاي كه
كه بود اين هدف زمان آن در.شد شروع حركت اين انداخت راه
سطح در بتوانند نمايشي گروههاي تا شود ايجاد موقعيت
ماحصل.نشود محدود فجر دهه به اجراها و كنند فعاليت كشور
متجلي فجر دهه در و ميشد جمع كشور سطح در فعاليتها اين
گروهها جشنواره از قبل ماه يك الان مثل اينكه نه ميشد
آن الان ما.بعد سال بروند 4 كنند كار تندتند و بيايند
وارد بايد و كردهايم طي بوده گسترش مرحله كه را مرحله
توجه با بايد كشور تئاتر مسئولين كه بشويم جديدتري مرحله
به رفتن براي كنند اقدام تئاتريها پيشنهادات و نظرات به
.بعد مرحله
ميتواند بعدي مرحله به رفتن و مرحله يك كردن طي o
كردهايم؟ پيدا صعودي سير تئاتر در ما كه باشد اين نشانگر
است اين هم علتش.نه كيفي ، نظر از ولي بله كمي ، نظر از *
ماهي حداقل بايد ما تماشاگر.نداريم مستمر تئاتر ما كه
تنها.نيست اينطور فعلا متاسفانه كه ببيند خوب تئاتر يك
توجه با خلاقيتش كه است "شهر تئاتر" ما تئاتر فعال سالن
.نيست ملاحظه قابل اصلا ما جمعيت به
منصوب تئاتر در اجرايي بالاي سمت يك به الان شما اگر o
چيست؟ ميدهيد ، انجام هنر اين براي كه كاري اولين شويد ،
به ولي بيايد ، پيش چيزي چنين نميكنم آرزو اصلا اولا *
به كه ميكنم را كاري همان بيفتد اتفاق اگر محال فرض
سمينارها و كلاسها و سخنرانيها و جرايد در دفعات
كه ماست جامعه تاريخي خصلت البته.گفتهايم و گفتهاند
.ميكند شروع صفر از ميگيرد قرار كار راس در كه كسي هر
كنار شده انجام حال به تا كه را كارهايي تمام يعني o
ميكنيد؟ شروع نو از و ميگذاريد
تاريخي خصلت اين گفتم ميكنم ، را كار اين من نگفتم *
را تجربهها نميتوانيم ما حال هر به ولي.ماست جامعه
سال بيست اين تاريخي و عملي تجربه ميتوانيم.كنيم انكار
بالقوه توان يك عنوان به آن از و كرده متمركز را
.كنيم بهرهبرداري
از استفاده با و ميكنيد خراب هست كه چه هر پس o
ميسازيد؟ جديدي بناي خرابه ، اين روي تجربهها
.نميكنم خراب هست كه را چه آن.نه *
هست؟ (تئاتري) چيزي اصلا شما نظر به o
.ميشود زده ما كشور در تئاتري جرقههاي گاهي حال هر به *
كه داشتهايم كارهايي ما اخير سال بيست اين در حداقل
من.بودهاند تئاتر بديع كارهاي جزو ولي معجزه نگويم اگر
ميشوم خوشحال ميبينم آدم از پر را نمايش سالنهاي وقتي
الان كه شخصي اين اگر كه دارم هم را ترس اين هميشه ولي
.ميافتد اتفاقي چه برود ، است كار مسند بر
را خودش تكليف هنوز جامعه كه اين به ميگردد بر هم اين
اراده بر مبتني چيز همه نتيجه در و نكرده مشخص تئاتر با
.دارند قرار كار راس در كه ميشود آدمهايي روابط و
هستند؟ تئاتر مخاطبين جامعه ، از شما منظور o
اقتصادي مشكلات.ندارد گناهي مخاطب.مسئولين و مخاطبين *
مالي امكانات عملا يعني.نميدهد اجازهاي چنين او به
هنري - فرهنگي فعاليتهاي به كه ما جامعه از بخشي براي
بلافاصله كننده مصرف كه كساني.ندارد وجود دارند ، علاقه
.برند بهره آن از نميتوانند هستند فرهنگي توليدات
ميكنيد ، تدريس هم دانشگاه در شما اينكه به توجه با o
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را تئاتر تدريس وضعيت
مسئله اين هنوز كه اين "مثلا هست اساسي اشكالات سري يك *
محقق بايد ما تئاتر فارغالتحصيل كه نيست شده تعريف
يا شود قلم به دست شود ، تئاتر تئوريسين شود ، تئاتر
مجموعه يك كه مسئله اين به برميگردد اينبازيگر
واحدهاي شده و كردند جمع آنجا اينجا از درسي واحدهاي
در بايد فرهنگي انقلاب شوراي "واقعا و ما ، دانشگاهي درسي
.كند تجديدنظر درسي واحدهاي
و است تئاتر رشته در شما تحصيلات اينكه به توجه با o
در چرا ديدهاند ، تئاتر در را شما بيشتر هم ما قديميهاي
ديدهايم؟ سينما در را شما بيشتر سال چند اين
كار سال من 10نداشتهايم تئاتر اينكه براي شك بدون *
را سينما در كار شرايط هم انقلاب از قبل.نكردم سينما
من.نكردم را كار اين ولي ايران خارج در همينطور داشتم
كاخ اگر يعني.است جهان شغل برترين من شغل دارم اعتقاد
ديگر طرف را نصر تئاتر و بگذارند طرف يك را جمهوري رياست
هم موقع هر.كرد خواهيد پيدا نصر تئاتر در را من شك بدون
بدان اين البته.ميروم لالهزار تئاتر به كنم فرصت كه
از بخشي هم آن باشم نداشته دوست را سينما كه نيست معنا
كه شرطي به دادهام ترجيح را تئاتر هميشه اما است من شغل
!باشد
پنهان استعدادهاي كشف وظيفه
هنرمند و هنري نقد مقوله به نگاهي
هنري منتقد آيا است؟ شده خبر دنبالهرو هنري منتقد آيا
آثارش ارائه به نقاش يا هنرمند خود تا ميماند منتظر
فراموشي به را هنري آثار كشف وظيفه منتقد شايد و بپردازد
زمان در همواره كه است پرسشهايي اينها چرا؟ است؟ سپرده
خطور هنرمندان ذهن به تجسمي آثار نمايشگاههاي برگزاري
از منتقد يك بازديد تاب و پرتب دوران آن چرا كه ميكند
مردم به هنرمند معرفي به منجر كه گمنام هنرمندي آتليه
است هنري آثار نمايش از بعد چرا و.است آمده سر به ميشد
هنرمندان آثار بررسي و تحليل به مردم ديگر چون منتقد كه
نگارخانهها برنامه براساس منتقدان واقع ، در.ميپردازد
آن تبع به و ميروند رشته اين هنرمندان سراغ به
هنرمندان با آشنايي براي نيز تجسمي آثار به علاقهمندان
نمايشگاهي برگزاري منتظر بايد مختلف ، شيوههاي و سبكها
.ميكنند تعيين داران گالري را آن مدت كه باشند
سينماها پرده بر وقتي تا كه است فيلم مانند هم نقاشي آيا
گيرد؟ صورت آن مورد در بحثي يا و نقد نبايد نشده ، اكران
يا و دارد وجود مكان و زمان نقاشي تابلوي يك براي آيا
ميگنجد؟ خبر بحث در هنري آثار نقد مقوله "اصلا
آتليههاي در نقاشي ، بخصوص و تجسمي هنرهاي كه بود زماني
اكنون وليميگرفت قرار عموم ديد معرض به شهر در اندكي
و نگارخانهها تعداد و هنري و فرهنگي فضاهاي گسترش با
را آثارشان و هنرمندان تا شده فراهم امكان اين گالريها
بتوان شايد خوشبختانه و كنيم مشاهده وسيعتري سطح در
نمايشگاه و گالري تهران ، در منطقه هر كه كرد ادعا چنين
هنرمند و نقاش عدهاي حال ، اين بادارد را خود خاص
ترجيح گالريها هياهوي به را خود آتليه خلوت كه هستند
كشف به ميتواند آگاه منتقد يك كه اينجاست.ميدهند
اين در آنچه حاضر ، حال در.بپردازد پنهان استعدادهاي
مورد كمتر شايد و است برخوردار بيشتري اهميت از عرصه
هنرمند كشف موضوع گرفته ، قرار هنري آثار منتقدان توجه
وجود هنرمنداني اكنونهنرمند از حمايت فقط نه و است
خبري نگارخانهها سوي از كه دليل اين به فقط كه دارند
نميشود ، اعلام آثارشان نمايشگاه برپايي بر مبني
كمتر كارشان خصوصيات و آنها با هنر دنياي به علاقهمندان
.شدهاند آشنا
او آثار خلق.است نقاشاني چنين زمره در پورنيا جميله
و موضوعات با يا و گذشته با كه است ارتباطي نتيجه
هيچگاه كه نقاش اين.ميكند برقرار خود اطراف پديدههاي
بيهيچ را خود حس است ، نبوده نقاشي در سبكي دنبال به
تصاوير و نگارها قالب در خود پيرامون دنياي از تكلفي
.است پرداخته واقعيت بازنمايي به و كرده بيان دلنشيني
طور به و كرده شروع كودكي دوران از را نقاشي پورنيا
اعتمادي پروانه با آشنايي.است داده ادامه را آن تجربي
به او هنري زندگي در عطفي نقطه عنوان به معاصر ، نقاش
و هدايت در مهمي نقش استاد ، پورنيا ، نظر ازميآيد شمار
قدم شايستهاي هنري مسير در تا دارد خود شاگردان پيشرفت
.برميگردد آدمها حس به چيز همه نهايت در ولي.بردارند
اثرش اينكه از فارغ را خود واقعي حس نقاش اگر رو اين از
آن با بيننده بكشد ، تصوير به ميكند پيدا عاقبتي چه
اينكه محض به نقاش اين نظر از.كرد خواهد برقرار ارتباط
برگزاري فروش ، براي كار حاصل كه كني فكر نقاشي مورد در
واقعي حس از است ، قبيل اين از اهدافي يا و نمايشگاه يك
است چنين اين.است نشده ارائه نيز خوبي كار و شدهاي دور
.است مشغول خود كار به هياهو و جنجال از دور به پورنيا كه
به مرا و ميكند جلب را نظرم موضوعي وقتي":ميگويد وي
كار مشغول بيدرنگ باشم كه شرايطي هر در ميآورد ، هيجان
ايجاد من در كه حسي با آميخته دارم ذهن در آنچه و ميشوم
كه است كسي واقعي هنرمند.ميكنم بيان نقاشي صفحه در شده
از روي دنباله واقع در.نميرود جامعه نظر دنبال به
بر تكيه با تنها و ميداند مردود خود كار در را جامعه
".ميپردازد هنري اثر خلق به خود دروني احساسات و ذهنيات
بايد هنرمند كه دارد مطلب اين به اشاره پورنيا جملات اين
غير در او نظر به كه چرا.كند رجوع خود درون دنياي به
بازي به را مردم هم و را خود هم هنرآفرين صورت ، اين
به را هنرمند عنوان بتوان مشكل پس اين از و گرفت خواهد
رواج گفت ميتواننهاد كسي چنين بر كلمه واقعي معناي
تبعات از هنر شدن تجاري سمت به گرايش و بازاري كارهاي
راه بالاخره واقعي هنر ولي.است مردم سليقه و صرف توجه
است ، معتقد نيز پورنيا كه همانگونهميكند پيدا را خود
عبارت به.است اجتماع از جدا و پيشتاز هنري واقعي ، هنر
عامل هيچ تاثير تحت كه است مقولهاي ناب هنر ديگر ،
خود افكار و ذهن زائيده فقط و نميگيرد قرار بيروني
بيان براي جامعه كه دارد وجود زماني برعكس.باشد هنرمند
اينجاست در و ميكند پيدا نياز هنر مقوله به خود مسايل
شيوهها با و ميشتابد جامعه كمك به مستقل طور به هنر كه
.ميپردازد مذكور مسايل انعكاس به خود مختلف ابزارهاي و
نياكان سهيلا
سلمان بر حاكم وحشت از فيلمي
برلنبهنمايش جشنواره در رشدي
درآمد
فيلم كانادايي كارگردان:اسلامي جمهوري خبرگزاري -تهران
مشكلات رااز خود فيلم اصلي درونمايه كه گفت "اگزيستنز"
انتشار از پس انگليسي مرتد نويسنده "رشدي سلمان" روحي
از رويتر بهگزارش.است گرفته الهام"شيطاني آيات"كتاب
، كه"كروئنبرگ ديويد" بهكارگرداني اگزيستنز فيلم برلن ،
وجود درآمد ، نمايش به برلن فيلم جشنواره مسابقه بخش در
اين در.ميكند مطرح را واقعيت و رويا مرزبين ميان ابهام
وارونه به متهم است بازي طراح يك كه آن اول شخصيت فيلم ،
ميليون جايزه 5 يك خاطر همين به و واقعيتهاست جلوهدادن
از 25 يكي فيلم اين.است تعيينشده كشتنش براي دلاري
.است برلن جشنواره مسابقه بخش فيلم
كتاب معرفي
قصه سه *
هسه هرمان *
قهرمان آرا دل روحي ، صفيه گردانش *
تومان صفحه ، 700 155*
جوي و بيجست را خود آثار كه بود گفته بار يك هسه هرمان
هسه همه ، اين با.است آورده پديد ويژه انديشهاي
آفرينههاي در كه است آرمانگرا و مسلك عارف نويسندهاي
نگاهي با را افسانهاي شرق همواره خود (ليريك) غنايي
.است كاويده شوقبرانگيز
(ندانمگرايي) تيسيزم آگنوس از ردپايي گاه هسه آثار در
كه دزو جوانگ همچون ميزند ، موج شرقي گري لاادري شيوه به
.كرد گم "پروانه" خواب در شب يك را خود انساني هويت
ميكند آغاز مذهب دبستان از جهان به را خود رويكرد هسه ،
خود افسانهاي اتوپياي به درونگراي و خاراگين مسير در و
و "دميان" از عارفانهاش و نمادين آثار در او.ميرسد
تا "بيابان گرگ" از و "دهان زرين و نارسيس" تا "سيذارتا"
كه زمين خاور به را خود رازناك شيفتگي آن "شرق به سفر"
خود مينوي بهشت سرانجام و برميتابد است جهان مادر گويي
كوهها ، ميان در معلق" امپراتوري يك از گونهاي در را
نگرشي:مييابد در "آغازها معصوميت و چشمهها ابرها ،
نويسنده پژوه آرمان ذهنيت از خبر كه انديشانه محال
.ميدهد آلماني -سوئيسي
در قهرمان دلآرا و روحي صفيه گردانش ،"قصه سه" مجموعه
آرماني نگرش و جهانبيني سير خط (صفحه 155) خود اندك حجم
لطف از خالي آن خواندن كه كشيده تصوير به را نويسنده
.نيست
روي تازگي به و "آبي نشر" موسسه همت به كتاب دوم چاپ
.است آمده كتابفروشيها پيشخوان
|